.
گویی من هرگز عشق را نفهمیدم
چون فقط تو را دوست داشتم
که دور بودی و دور
دور از دستهای کوچک من....
#رمان
#خواب_گل_سرخ
بخاطر یک نفر نوشته شد.
ولی وقتی قلم چرخید ؛ دیگر بیان معضلات نسل جوانمان، در آن اجتناب ناپذیر بود!
حیف است کتابش را نمیخرید.
واقعا حیف است نمیخوانید!
انگیزه ی من به نَفَس شماست.
#کتاب را نشر قطره منتشر کرده و #فیدیبو هم کاملش را دارد.
#نوین_کتاب_گویا باصدای آسمانی بانو#شهین_نجف_زاده
؛ کتاب صوتی آن را منتشر کرده است.
حتی #دیجی_کالا دارد. کسانی که کتاب نمیخوانند ؛ لااقل میتوانند آن را گوش کنند.
صدای زیبای دوست عزیزم ؛ شیما احمدی ؛ با آن تحریرهای دوست داشتنی اش؛
مرا به آن دوران برد.
دوران #عشق ، به مردی که مال من بود و نبود....
نخواستم موجب آزارش شوم ،
سالها باخودم جنگیدم که از ذهنم بیرونش کنم ،
و اکنون ؛ حتی از دیدنش میترسم !...
دوران دور هم خوانی هایمان...
و آن همه شور دوستان...
که نمیدانم کجا رفتند و کجا در روزمرگی زندگی ناپدید شدند.
شیما جان ؛ هیچکس نداند ؛ تو یکی میدانی گاهی عطر یک طره مو ؛ با آدم چه میکند !...
او اکنون اینجاست.
#خواب_گل_سرخ
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
#رمان_ایرانی
#کتابدوست
#نشر_قطره
#کتاب_کاغذی
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#فیدیبو
#کتاب_الکترونیک
#عشق
حرف اول و آخر
خیلی دلم میخواهد کلش را بخوانید ،
نه نسخه نیمه تمام اینجا را.
نشر قطره
@ghatrehpub
فیدیبو
نوین کتاب گویا
#ترانه
#بوی_موهات_زیر_بارون
باصدای
#شیما_احمدی عزیز
تقدیم به همه ی عاشقان
و البته مانا و محسن
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#novel
#book
#sleepingrose
#writer
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/CYboz_YqrUW/?utm_medium=share_sheet
گویی من هرگز عشق را نفهمیدم
چون فقط تو را دوست داشتم
که دور بودی و دور
دور از دستهای کوچک من....
#رمان
#خواب_گل_سرخ
بخاطر یک نفر نوشته شد.
ولی وقتی قلم چرخید ؛ دیگر بیان معضلات نسل جوانمان، در آن اجتناب ناپذیر بود!
حیف است کتابش را نمیخرید.
واقعا حیف است نمیخوانید!
انگیزه ی من به نَفَس شماست.
#کتاب را نشر قطره منتشر کرده و #فیدیبو هم کاملش را دارد.
#نوین_کتاب_گویا باصدای آسمانی بانو#شهین_نجف_زاده
؛ کتاب صوتی آن را منتشر کرده است.
حتی #دیجی_کالا دارد. کسانی که کتاب نمیخوانند ؛ لااقل میتوانند آن را گوش کنند.
صدای زیبای دوست عزیزم ؛ شیما احمدی ؛ با آن تحریرهای دوست داشتنی اش؛
مرا به آن دوران برد.
دوران #عشق ، به مردی که مال من بود و نبود....
نخواستم موجب آزارش شوم ،
سالها باخودم جنگیدم که از ذهنم بیرونش کنم ،
و اکنون ؛ حتی از دیدنش میترسم !...
دوران دور هم خوانی هایمان...
و آن همه شور دوستان...
که نمیدانم کجا رفتند و کجا در روزمرگی زندگی ناپدید شدند.
شیما جان ؛ هیچکس نداند ؛ تو یکی میدانی گاهی عطر یک طره مو ؛ با آدم چه میکند !...
او اکنون اینجاست.
#خواب_گل_سرخ
#رمان
#کتاب
#کتابخوانی
#رمان_ایرانی
#کتابدوست
#نشر_قطره
#کتاب_کاغذی
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#فیدیبو
#کتاب_الکترونیک
#عشق
حرف اول و آخر
خیلی دلم میخواهد کلش را بخوانید ،
نه نسخه نیمه تمام اینجا را.
نشر قطره
@ghatrehpub
فیدیبو
نوین کتاب گویا
#ترانه
#بوی_موهات_زیر_بارون
باصدای
#شیما_احمدی عزیز
تقدیم به همه ی عاشقان
و البته مانا و محسن
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#novel
#book
#sleepingrose
#writer
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/CYboz_YqrUW/?utm_medium=share_sheet
انگشت سوممه...
دقیقا انگشت سوم دست چپ.اول باد کرد،بعد سیاه شد.
نصف شب از خواب پریدم.
دیدم ساعت دو و خرده اییه،بعد از نصفه شب.
خیس عرق بودم ،درد کشنده ی انگشتم بیدارم کرده بود.
بعد چشمم افتاد به کاناپه.
اونجا نبود!
اُورکت سربازیت.بخشیده بودیش به من...
همیشه رو پشتی کاناپه بود.
هر وقت نگاهش میکردم؛ فکر میکردم خودت اونجا نشستی.
اماکو؟ نیست!
مطمئنم هفته قبل دیده بودمش.قبل ازعمل.
بعدش رو یادمنیست.
انقدر همه چیز ناگهانی شد که حتی روز عمل ؛ کاپشنمو پیدا نمیکردم.حواسم به اورکت نبود!
الان که از خواب پریدم؛ دیدم نیست! زیر؛ رو ؛اطراف همه جارو باانگشتی که از درد تیر میکشه،گشتم. مجبور شدم چراغ رو روشن کنم.
با ترس و لرز که کسی از خواب نپره. نبود.نیست!
زیر کاناپه ؛ روی کاناپه؛ اطرافش...
اورکت سربازی به اون بزرگی که ۲۵ ساله اونجاست.
خدایا کسی خونه ی مااخیرا نیامده.اصلا هیچوقت کسی تو اون اتاق نمیاد.کت کجاست؟
صدای سُم اسب شنیدم و بعد شیهه ی اسب.
امکان نداشت توهم باشه.من صدای شیهه ی رو از کودکی خوب میشناسم.
پدرم توی باغکرج ،اسب داشت.
بعد یک کلاغ،غار غار کرد.
انگار ترسیده بود.مطمئنم اسب رو دیده بود یا حسش کرده بود.
اسب یورتمه رفت و دورشد.
دیگه صداشو نمیشنیدم.
اورکتت نبود! انگشتم درد میکرد.
بیشتر نمیتونستم بگردم.
سر و صدا میشد.دخترم از خواب میپرید.
بامسکن خوابیده بود.تو چرا از خونه ی ما رفتی یه دفعه؟!
من به اون اُورکت دل خوش کرده بودم.
اون اسب چی بود؟ مال کی بود؟
از کجا آمده بود که از زیر پنجره ی ما ردشد؟
من ندیدمش!
صدای سُمشو شنیدم و شیهه ی بلندشو!چطور هیچ همسایه ای چراغش روشن نشد که نگاه کنه؟
میخواستم پیام بدم بت کهاُور کتت کجاست؟
گفتم حتما خوابی.عصبانی میشی.
راستی الان کجا خوابیدی؟
حس میکنم هر جا که هستی، نور ماه روی صورتت افتاده.موهات رنگ نور ماه شده.
میگم شایدتو اصلا از قصه ها آمدی...از قصه های مادرم، مادر بزرگم.
آخه نمیشه که یه آدم،انقدر تو ذهن آدم باشه!تو از ذهن من بیرون نمیری،حتی حالا که کتت نیست!شی مقدس این خونه.همه میدونستن که نباید بهش نگاه چپ کنن.دارم میلرزم.تاصبح صبر میکنم.صبح میدونمخبری تو راهه.گمشدن کت،یورتمه و شیهه ی اسب.کاش واقعا مال قصه ها باشیعزیزم.اون وقت هیچ وقت برات نگران نمیشم.چون قهرمان قصه،هیچوقت نمیمیره!
ببین!یه نشونه بهم بده که حالت خوبه.میخوام اون کت رو،دوباره روی مبل ببینم.من از لرز داره خوابم میره.صبح بهم خبر خوب بده!
بازم بشین روی این کاناپه کهنه.
دروغ گفتم که دوستت ندارم!
زندگی منی...
صبح؛ تویی!
#چیستا_یثربی
#شبانه
https://www.instagram.com/p/CYf_Ty3Kfw9/?utm_medium=share_sheet
دقیقا انگشت سوم دست چپ.اول باد کرد،بعد سیاه شد.
نصف شب از خواب پریدم.
دیدم ساعت دو و خرده اییه،بعد از نصفه شب.
خیس عرق بودم ،درد کشنده ی انگشتم بیدارم کرده بود.
بعد چشمم افتاد به کاناپه.
اونجا نبود!
اُورکت سربازیت.بخشیده بودیش به من...
همیشه رو پشتی کاناپه بود.
هر وقت نگاهش میکردم؛ فکر میکردم خودت اونجا نشستی.
اماکو؟ نیست!
مطمئنم هفته قبل دیده بودمش.قبل ازعمل.
بعدش رو یادمنیست.
انقدر همه چیز ناگهانی شد که حتی روز عمل ؛ کاپشنمو پیدا نمیکردم.حواسم به اورکت نبود!
الان که از خواب پریدم؛ دیدم نیست! زیر؛ رو ؛اطراف همه جارو باانگشتی که از درد تیر میکشه،گشتم. مجبور شدم چراغ رو روشن کنم.
با ترس و لرز که کسی از خواب نپره. نبود.نیست!
زیر کاناپه ؛ روی کاناپه؛ اطرافش...
اورکت سربازی به اون بزرگی که ۲۵ ساله اونجاست.
خدایا کسی خونه ی مااخیرا نیامده.اصلا هیچوقت کسی تو اون اتاق نمیاد.کت کجاست؟
صدای سُم اسب شنیدم و بعد شیهه ی اسب.
امکان نداشت توهم باشه.من صدای شیهه ی رو از کودکی خوب میشناسم.
پدرم توی باغکرج ،اسب داشت.
بعد یک کلاغ،غار غار کرد.
انگار ترسیده بود.مطمئنم اسب رو دیده بود یا حسش کرده بود.
اسب یورتمه رفت و دورشد.
دیگه صداشو نمیشنیدم.
اورکتت نبود! انگشتم درد میکرد.
بیشتر نمیتونستم بگردم.
سر و صدا میشد.دخترم از خواب میپرید.
بامسکن خوابیده بود.تو چرا از خونه ی ما رفتی یه دفعه؟!
من به اون اُورکت دل خوش کرده بودم.
اون اسب چی بود؟ مال کی بود؟
از کجا آمده بود که از زیر پنجره ی ما ردشد؟
من ندیدمش!
صدای سُمشو شنیدم و شیهه ی بلندشو!چطور هیچ همسایه ای چراغش روشن نشد که نگاه کنه؟
میخواستم پیام بدم بت کهاُور کتت کجاست؟
گفتم حتما خوابی.عصبانی میشی.
راستی الان کجا خوابیدی؟
حس میکنم هر جا که هستی، نور ماه روی صورتت افتاده.موهات رنگ نور ماه شده.
میگم شایدتو اصلا از قصه ها آمدی...از قصه های مادرم، مادر بزرگم.
آخه نمیشه که یه آدم،انقدر تو ذهن آدم باشه!تو از ذهن من بیرون نمیری،حتی حالا که کتت نیست!شی مقدس این خونه.همه میدونستن که نباید بهش نگاه چپ کنن.دارم میلرزم.تاصبح صبر میکنم.صبح میدونمخبری تو راهه.گمشدن کت،یورتمه و شیهه ی اسب.کاش واقعا مال قصه ها باشیعزیزم.اون وقت هیچ وقت برات نگران نمیشم.چون قهرمان قصه،هیچوقت نمیمیره!
ببین!یه نشونه بهم بده که حالت خوبه.میخوام اون کت رو،دوباره روی مبل ببینم.من از لرز داره خوابم میره.صبح بهم خبر خوب بده!
بازم بشین روی این کاناپه کهنه.
دروغ گفتم که دوستت ندارم!
زندگی منی...
صبح؛ تویی!
#چیستا_یثربی
#شبانه
https://www.instagram.com/p/CYf_Ty3Kfw9/?utm_medium=share_sheet
پرده ها راکشیدم
درها را بستم
گذشته را در صندوقچه گذاشتم
اگر بیدها به آن شبیخون زدند ، مهم نیست
دارم میروم ،
جاده ، قدمهای من است
جاده ی دیگری نیست
تو هم اگر خواستی بیا....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی
قطعه بینظیر #تابستان از #چهار_فصل
اثر
#ویوالدی
#نوازنده
#دیوید_گرت
#دیوید_گرت_نابغه
نوازنده آلمانی_آمریکایی
سریع ترین#ویولونیست جهان
#davidgarrett
#gifted
#summer
#vivaldi
#music
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/tv/CYh8xl1KbJL/?utm_medium=share_sheet
درها را بستم
گذشته را در صندوقچه گذاشتم
اگر بیدها به آن شبیخون زدند ، مهم نیست
دارم میروم ،
جاده ، قدمهای من است
جاده ی دیگری نیست
تو هم اگر خواستی بیا....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی
قطعه بینظیر #تابستان از #چهار_فصل
اثر
#ویوالدی
#نوازنده
#دیوید_گرت
#دیوید_گرت_نابغه
نوازنده آلمانی_آمریکایی
سریع ترین#ویولونیست جهان
#davidgarrett
#gifted
#summer
#vivaldi
#music
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/tv/CYh8xl1KbJL/?utm_medium=share_sheet
تو میتوانی بهتر از من باشی
کاش اینجمله جزء ثابتنیایشها و ذکرهایمان بود
#جملات_سینمایی
#جملات_خوب
#ویرانگر
کارگردان
#کارین_کوساما
بازی
#نیکول_کیدمن با گریم سنگین
محصول
2018
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CYttf85qp6bXUWW_5_iWyaWqAXyGs5R3cWfaCo0/?utm_medium=share_sheet
کاش اینجمله جزء ثابتنیایشها و ذکرهایمان بود
#جملات_سینمایی
#جملات_خوب
#ویرانگر
کارگردان
#کارین_کوساما
بازی
#نیکول_کیدمن با گریم سنگین
محصول
2018
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CYttf85qp6bXUWW_5_iWyaWqAXyGs5R3cWfaCo0/?utm_medium=share_sheet
خبرهای خوب در راهند
#پستچی
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
خبرهای خوب واقعی
https://www.instagram.com/tv/CYvKuf2Kg1G/?utm_medium=share_sheet
#پستچی
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
خبرهای خوب واقعی
https://www.instagram.com/tv/CYvKuf2Kg1G/?utm_medium=share_sheet
💙💙💙
چند روز است پشت در ایستاده ام ؛
به امید اینکه باز کنی...
باز کن !
من به تو امید بسته بودم
تو
خندیدن را به من یاد دادی ،
و نترسیدن را ...
از تو من ؛ بد نگفتم ...
تو را کسی نمیشناسد به جز من !
از این زمانه بد گفتم...
باز میکنی ؟
#رمان
#داستان
#قصه
نام داستان #کتاب
#نداشتن
#قصه_خوانی
#رمان_خوانی
#داستان_خوانی
قسمت بعدی
#قسمت_سیزدهم_نداشتن
کانال تلگرام
واتساپ
ادمین تلگرام
@ccch999
#موسیقی
#عشق
#بیگناهی
#متهم
#باتو
#ابی
#ابراهیم_حامدی
#سریال
#فرد_مظنون
#کلیپ و
#نویسنده اثر
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/p/CY-GGseKiuI/?utm_medium=share_sheet
چند روز است پشت در ایستاده ام ؛
به امید اینکه باز کنی...
باز کن !
من به تو امید بسته بودم
تو
خندیدن را به من یاد دادی ،
و نترسیدن را ...
از تو من ؛ بد نگفتم ...
تو را کسی نمیشناسد به جز من !
از این زمانه بد گفتم...
باز میکنی ؟
#رمان
#داستان
#قصه
نام داستان #کتاب
#نداشتن
#قصه_خوانی
#رمان_خوانی
#داستان_خوانی
قسمت بعدی
#قسمت_سیزدهم_نداشتن
کانال تلگرام
واتساپ
ادمین تلگرام
@ccch999
#موسیقی
#عشق
#بیگناهی
#متهم
#باتو
#ابی
#ابراهیم_حامدی
#سریال
#فرد_مظنون
#کلیپ و
#نویسنده اثر
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/chistayasrebiofficialpage/p/CY-GGseKiuI/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from Chista Yasrebi official
AUD-20220121-WA0015.
14.2 MB
Audio from چیستایثربی Chistayasrebi
😊😊
گاهی وقتی درها را میبندی
تا همهچیز را فراموش کنی
پنجره ای را باز بگذار
یا اشتباهی
یکی از درها را....
شاید یکی بخواهد بیاید....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی
#ترانه
#موزیک
#موسیقی
#مینیمال
#شعر_کوتاه
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/CZF2EuLqPhA/?utm_medium=share_sheet
گاهی وقتی درها را میبندی
تا همهچیز را فراموش کنی
پنجره ای را باز بگذار
یا اشتباهی
یکی از درها را....
شاید یکی بخواهد بیاید....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی
#ترانه
#موزیک
#موسیقی
#مینیمال
#شعر_کوتاه
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/CZF2EuLqPhA/?utm_medium=share_sheet
💚💙
بعد از تو دیگر
کسی نبود
که در کنارش
گریه کنم ...
#مینیمال
#جملات
#شعر_کوتاه
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موزیک
#ترکی
Her Yerde Kar Var
Song by #Nilüfer
#فیلم
#سینما
#بر_باد_رفته
#ویوین_لی
#رت_باتلر
#RhettButler
#VivienLeigh
https://www.instagram.com/p/CZIS8aFKpzB/?utm_medium=share_sheet
بعد از تو دیگر
کسی نبود
که در کنارش
گریه کنم ...
#مینیمال
#جملات
#شعر_کوتاه
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موزیک
#ترکی
Her Yerde Kar Var
Song by #Nilüfer
#فیلم
#سینما
#بر_باد_رفته
#ویوین_لی
#رت_باتلر
#RhettButler
#VivienLeigh
https://www.instagram.com/p/CZIS8aFKpzB/?utm_medium=share_sheet
💙💙💙
از پیچِ آن آخرین جاده
آن آخرین مسافرِ ناممکن
ناگهان میرسد
چه بیاید ؛ چه نیاید
شکر میکنم
و گیسوانم راشانه میکنم
و مهم نیست مرا ببیند یا نه
مهم این است
کهآن آخرین مسافر جهان؛
میرسد ...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#مینیمال
#شعر_کوتاه
#شعر_عاشقانه
#کلیپ
#موزیک_ویدئو
#تیزر فیلم
در این میان
In the between
#inthebetween
#فیلم_عاشقانه
#سکانس
#سینما
#تیزر
فیلم" در این میان" ؛
درباره ی پسر و دختر عاشقی است که پسر بر اثر یک سانحه ی ناگهانی میمیرد ؛
دختر دیگر نمیخواهد زندگی کند....
اما به طریقی روح پسر ؛ همراه اوست و او را به ادامه ی زندگی و دوست داشتن ؛ امیدوار میکند.
شاید فیلم تخیلی به نظر برسد؛ اما فیلمنامه خیلی خوب نوشته شده و اساسا
به قول استاد #اینشتین ؛ کمی تخیل ؛ دنیا را زیباتر میکند.
تماشاگر باور میکند که تمام اتفاقاتی که بعد از سوگ معشوق ؛ برای دختر می افتد؛
واقعی است ؛
در حالیکه خداوند به روح پسر اجازه میدهد از طریق برخی نشانه های معنوی ؛ با دختر ارتباط بگیرد و او را به زندگی ؛ امیدوار کند...
مثل صحنه ی امتحان نهایی کالج...که دختر هر چه مداد را کنار میاندازد ؛ مداد باز ؛ توسط روح پسر ؛ جلو میاید.😊
پسر میخواهد معشوقش ؛ شادمانه ؛ به زندگی اش ادامه دهد.
#موسیقی کلیپ
#موزیک انتخابی من
موزیک از
#کورس
#قایق_شکسته
#چیستا
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#poet
#poetry
#iranianpoetry
#iranianpoets
#lovesong
https://www.instagram.com/p/CZLDc7QKMf3/?utm_medium=share_sheet
https://www.instagram.com/tv/CZLm97LK-XG/?utm_medium=share_sheet
از پیچِ آن آخرین جاده
آن آخرین مسافرِ ناممکن
ناگهان میرسد
چه بیاید ؛ چه نیاید
شکر میکنم
و گیسوانم راشانه میکنم
و مهم نیست مرا ببیند یا نه
مهم این است
کهآن آخرین مسافر جهان؛
میرسد ...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#مینیمال
#شعر_کوتاه
#شعر_عاشقانه
#کلیپ
#موزیک_ویدئو
#تیزر فیلم
در این میان
In the between
#inthebetween
#فیلم_عاشقانه
#سکانس
#سینما
#تیزر
فیلم" در این میان" ؛
درباره ی پسر و دختر عاشقی است که پسر بر اثر یک سانحه ی ناگهانی میمیرد ؛
دختر دیگر نمیخواهد زندگی کند....
اما به طریقی روح پسر ؛ همراه اوست و او را به ادامه ی زندگی و دوست داشتن ؛ امیدوار میکند.
شاید فیلم تخیلی به نظر برسد؛ اما فیلمنامه خیلی خوب نوشته شده و اساسا
به قول استاد #اینشتین ؛ کمی تخیل ؛ دنیا را زیباتر میکند.
تماشاگر باور میکند که تمام اتفاقاتی که بعد از سوگ معشوق ؛ برای دختر می افتد؛
واقعی است ؛
در حالیکه خداوند به روح پسر اجازه میدهد از طریق برخی نشانه های معنوی ؛ با دختر ارتباط بگیرد و او را به زندگی ؛ امیدوار کند...
مثل صحنه ی امتحان نهایی کالج...که دختر هر چه مداد را کنار میاندازد ؛ مداد باز ؛ توسط روح پسر ؛ جلو میاید.😊
پسر میخواهد معشوقش ؛ شادمانه ؛ به زندگی اش ادامه دهد.
#موسیقی کلیپ
#موزیک انتخابی من
موزیک از
#کورس
#قایق_شکسته
#چیستا
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#poet
#poetry
#iranianpoetry
#iranianpoets
#lovesong
https://www.instagram.com/p/CZLDc7QKMf3/?utm_medium=share_sheet
https://www.instagram.com/tv/CZLm97LK-XG/?utm_medium=share_sheet