هفته ی دیگه
جلسه_مراسم_عشق را داریم.
یگ گروه با #سرپرستی من که در این باره حرف میزنیم.
این روزها اخرین مهلت #ثبت_نام است
#معنای_عشق
#عشق از دید شما چیست؟!
بانگاهی به #فیلم
#غرور_وتعصب
#جو_رایت
#کایرا_نایتلی
#جین_آستین
جلسه در #واتساپ برکزار میشود
ثبت نام
ایدی ادمین تلگرام
@ccch999
ایدی ادمین واتساپ
09122026792
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CUKbAmPj7oD3K1F2RbBRzb8K1jll7UdxPiJQt00/?utm_medium=share_sheet
جلسه_مراسم_عشق را داریم.
یگ گروه با #سرپرستی من که در این باره حرف میزنیم.
این روزها اخرین مهلت #ثبت_نام است
#معنای_عشق
#عشق از دید شما چیست؟!
بانگاهی به #فیلم
#غرور_وتعصب
#جو_رایت
#کایرا_نایتلی
#جین_آستین
جلسه در #واتساپ برکزار میشود
ثبت نام
ایدی ادمین تلگرام
@ccch999
ایدی ادمین واتساپ
09122026792
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CUKbAmPj7oD3K1F2RbBRzb8K1jll7UdxPiJQt00/?utm_medium=share_sheet
#داستان
#داستان_دنباله_دار
#بالماسکه
#نویسنده
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#قسمت_چهارم
از صبح؛ این شعر اردلان سرفراز در ذهنم بود...
چشم من بیا منو یاری بکن،
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه، مگه کاری میشه کرد.
کاری از ما نمیاد ؛ زاری بکن...
روز دیگری بود...
باید از خواب بیدار میشدم و خدایی را در آغوش میگرفتم که مطمئن نبودم چه باید برایش بکنم تا درست باشد.
تشخیص خیر و شر ، همیشه برای من ؛ از سخت ترین کارها
بود و هست.
چیزی که برای تو خیر است، ممکن است برای دیگری ، شر ترین کار قلمداد شود.
برای نهار با آریانا قرارداشتم ،
در یک رستوران دنج،که زمان دانشجویی میرفتیم،در یکی از کوچه های تنگ ونک، مثل همیشه کمی دیر رسید، گیسوان فرفری اش، آشفته از شال بیرون زده بود.آرایش نداشت.چشمهایش ورم داشت،انگار گریه کرده بود
وچون میدانست که من نگاهش میکنم وحالش را میفهمم،به من نگاه نمیکرد.
نگاه سرسری به مِنو انداخت.
_راستش خیلی گرسنه م نیست.یه چیز سبک خودت برام سفارش بده.از همون غذاهای گیاهی که خودت میخوری.
گفتم:باز موضوع کارته؟گفت:نه.نمیخوام راجع بهش حرف بزنم، ولش !
وقتی آریانا این را میگفت یعنی واقعا اتفاقی افتاده بود!
گوشی ام زنگ زد.شکوفه،منشی ام بود. سراسیمه گفت: ببخشید؛گفته بودید امروز زنگ نزنم،ولی آقای دانیال اومدن اینجاومیگن تا شما رو نبینن نمیرن !
گفتم:دانیال کیه؟
و از زیر چشم،حواسم به آریانا بودکه داشت از پنجره به بیرون نگاه میکرد، گویی آنجا نبود.مه رقیقی،در فضای کافه بود،
انگار ماهیچکدام آنجا نبودیم واینهاهمه یک خواب بود!
و من و آریانا هن در سلف دانشگاه بودیم و زمان نگذشته بودو او،شادمانه؛مثل دوران جوانی اش،میخندید.
صدای شکوفه؛ مرابه واقعیت برگرداند.خانم،آقای دانیالِ بازیگر،خواننده هم هستن،میدونید که!
گفتم:خب تو شرکت من چی میخواد؟!
گویی آقای دانیال عصبانی؛گوشی را از دست شکوفه گرفت و گفت: ساعت کاریه خانم! شما الان باید تو شرکتت باشی.ما باهم قرار داشتیم!
باتعجب گفتم:سلام.قرار بامن؟نه آقا!
هنوز حافظه ام آسیب ندیده بود!
فقط یکبار به اصرار دوستانم ، یک فیلم از این مرد،دیده بودم، او را نمیشناختم،چه برسد به اینکه بااو قرار بگذارم!
شما دارید داستان بالماسکه نوشته چیستا یثربی را میخوانید
گفت:خانم صبور پارسی؛ما یکماه پیش تلفنی باهم حرف زدیم!من،خودمو معرفی کردم وگفتم روز هفت مهر؛ میخوام دوست دخترمو،برای تقاضای ازدواج؛ سورپرایز کنم و یه مراسم ویژه میخوام.یه مراسم فقط بین من و اون!
وشما گفتی،جورش میکنی و من یه مبلغی بعنوان پیش قسط،برای منشی شما فرستادم.
میخواستم ببینم چکار کردید؟
هفتم ماه دیگه،روز آشنایی ما باهمه.میخوام شب خواستگاری خاصی باشه...گفتید ایده دارید!
https://www.instagram.com/p/CUF7YmqDtUu/?utm_medium=share_sheet
#داستان_دنباله_دار
#بالماسکه
#نویسنده
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#قسمت_چهارم
از صبح؛ این شعر اردلان سرفراز در ذهنم بود...
چشم من بیا منو یاری بکن،
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه، مگه کاری میشه کرد.
کاری از ما نمیاد ؛ زاری بکن...
روز دیگری بود...
باید از خواب بیدار میشدم و خدایی را در آغوش میگرفتم که مطمئن نبودم چه باید برایش بکنم تا درست باشد.
تشخیص خیر و شر ، همیشه برای من ؛ از سخت ترین کارها
بود و هست.
چیزی که برای تو خیر است، ممکن است برای دیگری ، شر ترین کار قلمداد شود.
برای نهار با آریانا قرارداشتم ،
در یک رستوران دنج،که زمان دانشجویی میرفتیم،در یکی از کوچه های تنگ ونک، مثل همیشه کمی دیر رسید، گیسوان فرفری اش، آشفته از شال بیرون زده بود.آرایش نداشت.چشمهایش ورم داشت،انگار گریه کرده بود
وچون میدانست که من نگاهش میکنم وحالش را میفهمم،به من نگاه نمیکرد.
نگاه سرسری به مِنو انداخت.
_راستش خیلی گرسنه م نیست.یه چیز سبک خودت برام سفارش بده.از همون غذاهای گیاهی که خودت میخوری.
گفتم:باز موضوع کارته؟گفت:نه.نمیخوام راجع بهش حرف بزنم، ولش !
وقتی آریانا این را میگفت یعنی واقعا اتفاقی افتاده بود!
گوشی ام زنگ زد.شکوفه،منشی ام بود. سراسیمه گفت: ببخشید؛گفته بودید امروز زنگ نزنم،ولی آقای دانیال اومدن اینجاومیگن تا شما رو نبینن نمیرن !
گفتم:دانیال کیه؟
و از زیر چشم،حواسم به آریانا بودکه داشت از پنجره به بیرون نگاه میکرد، گویی آنجا نبود.مه رقیقی،در فضای کافه بود،
انگار ماهیچکدام آنجا نبودیم واینهاهمه یک خواب بود!
و من و آریانا هن در سلف دانشگاه بودیم و زمان نگذشته بودو او،شادمانه؛مثل دوران جوانی اش،میخندید.
صدای شکوفه؛ مرابه واقعیت برگرداند.خانم،آقای دانیالِ بازیگر،خواننده هم هستن،میدونید که!
گفتم:خب تو شرکت من چی میخواد؟!
گویی آقای دانیال عصبانی؛گوشی را از دست شکوفه گرفت و گفت: ساعت کاریه خانم! شما الان باید تو شرکتت باشی.ما باهم قرار داشتیم!
باتعجب گفتم:سلام.قرار بامن؟نه آقا!
هنوز حافظه ام آسیب ندیده بود!
فقط یکبار به اصرار دوستانم ، یک فیلم از این مرد،دیده بودم، او را نمیشناختم،چه برسد به اینکه بااو قرار بگذارم!
شما دارید داستان بالماسکه نوشته چیستا یثربی را میخوانید
گفت:خانم صبور پارسی؛ما یکماه پیش تلفنی باهم حرف زدیم!من،خودمو معرفی کردم وگفتم روز هفت مهر؛ میخوام دوست دخترمو،برای تقاضای ازدواج؛ سورپرایز کنم و یه مراسم ویژه میخوام.یه مراسم فقط بین من و اون!
وشما گفتی،جورش میکنی و من یه مبلغی بعنوان پیش قسط،برای منشی شما فرستادم.
میخواستم ببینم چکار کردید؟
هفتم ماه دیگه،روز آشنایی ما باهمه.میخوام شب خواستگاری خاصی باشه...گفتید ایده دارید!
https://www.instagram.com/p/CUF7YmqDtUu/?utm_medium=share_sheet
.همیشه در پاییز
یادم میاید
که باید عاشقت شوم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#مینیمال
I always remember
To fall in love with you
In autumn…
#ChistaYasrebi
Traslated by:
#LaiyaMatin_Parsa
ترجمه انگلیسی
#لعیا_متین_پارسا
Toujours en automne
Je me souviens
Qu'il faut tomber amoureux de toi
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
.
ترجمه #فرانسه
#مهسا_آقاجری
Всегда осенью
Я помню
Что нужно влюбиться в тебя
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
.
ترجمه #روسی
#مهسا_آقاجری
Translated by : #mahsa_aghajari
#poetry
#poem
#persianpoet
#autumn
#مینیمال
#شعر_پاییزی
#پاییزی
#شعر_عاشقانه
#موزیک
#چشم_من
#داریوش
موسیقی
#اسفندیار_منفردزاده
ترانه
#اردلان_سرفراز
https://www.instagram.com/p/CUNA9UcDoZX/?utm_medium=share_sheet
یادم میاید
که باید عاشقت شوم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#مینیمال
I always remember
To fall in love with you
In autumn…
#ChistaYasrebi
Traslated by:
#LaiyaMatin_Parsa
ترجمه انگلیسی
#لعیا_متین_پارسا
Toujours en automne
Je me souviens
Qu'il faut tomber amoureux de toi
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
.
ترجمه #فرانسه
#مهسا_آقاجری
Всегда осенью
Я помню
Что нужно влюбиться в тебя
#چیستا_یثربی
#chista_yasrebi
.
ترجمه #روسی
#مهسا_آقاجری
Translated by : #mahsa_aghajari
#poetry
#poem
#persianpoet
#autumn
#مینیمال
#شعر_پاییزی
#پاییزی
#شعر_عاشقانه
#موزیک
#چشم_من
#داریوش
موسیقی
#اسفندیار_منفردزاده
ترانه
#اردلان_سرفراز
https://www.instagram.com/p/CUNA9UcDoZX/?utm_medium=share_sheet
با تشکر از #تاتر_ملی_آرخه و برگزاری نظر سنجی ،
دوستان میدانند که عمر نوشتن و تاتر کار کردنِ من
همسن دوران نوجوانی ام، تاکنون است.
و در سالهای سخت کرونا
اتفاقا بیشترین تعداد #نمایشنامه از من چاپ شد...
#نشر_قطره
#سایت_طاقچه
و بیشترین تعداد اجراها در شهرستانها از آثارم...
در این پنج سال ،
که به کارگردانان جوانشان افتخار میکنم
#تاتر بخش اساسی از زندگی من بوده، هست و خواهد بود
حتی وقتی روی صحنه نباشم !....
مثل یک تاتری زندگی کردن؛ هنر میخواهد
و #سلحشوری
و در عین حال
#فروتنی
با احترام به شما که رای دادید 💎🙏
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#تاتریها
#نمایشنامه_نویس
#منتقد
#کارگردان
با تشکر از پیج محترم
@arkheh_news
و همه ی #شما که رای دادید
#چیستا 💙
#ChistaYasrebi
#chista_yasrebi
#theatre#drama
#playwrights
https://www.instagram.com/p/CUSHV2ysilU/?utm_medium=share_sheet
دوستان میدانند که عمر نوشتن و تاتر کار کردنِ من
همسن دوران نوجوانی ام، تاکنون است.
و در سالهای سخت کرونا
اتفاقا بیشترین تعداد #نمایشنامه از من چاپ شد...
#نشر_قطره
#سایت_طاقچه
و بیشترین تعداد اجراها در شهرستانها از آثارم...
در این پنج سال ،
که به کارگردانان جوانشان افتخار میکنم
#تاتر بخش اساسی از زندگی من بوده، هست و خواهد بود
حتی وقتی روی صحنه نباشم !....
مثل یک تاتری زندگی کردن؛ هنر میخواهد
و #سلحشوری
و در عین حال
#فروتنی
با احترام به شما که رای دادید 💎🙏
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#تاتریها
#نمایشنامه_نویس
#منتقد
#کارگردان
با تشکر از پیج محترم
@arkheh_news
و همه ی #شما که رای دادید
#چیستا 💙
#ChistaYasrebi
#chista_yasrebi
#theatre#drama
#playwrights
https://www.instagram.com/p/CUSHV2ysilU/?utm_medium=share_sheet
#نمایش
#گرگ_در_چشمهایش
#نویسنده
#چیستا_یثربی
#کارگردان
#رائول_رودریگز_دسیلوا
#اروگوئه
به زبان
#اسپانیایی
پس از اجراهای فراوان و موفق در شهرهای مختلف اروگوئه؛ به فستیوال جهانی راه یافت.
در دوران کرونا ؛ یکی از پر مخاطب ترین آثار نمایشی اروگوئه بود.
نویسنده : ایرانی
کارگردان و بازیگران
اروگوئه ای
#چیستایثریی
#چیستا_یثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#گرگ_در_چشمهایش
#نویسنده
#چیستا_یثربی
#کارگردان
#رائول_رودریگز_دسیلوا
#اروگوئه
به زبان
#اسپانیایی
پس از اجراهای فراوان و موفق در شهرهای مختلف اروگوئه؛ به فستیوال جهانی راه یافت.
در دوران کرونا ؛ یکی از پر مخاطب ترین آثار نمایشی اروگوئه بود.
نویسنده : ایرانی
کارگردان و بازیگران
اروگوئه ای
#چیستایثریی
#چیستا_یثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
من تغییر کردم....
لحظه های خیلی خیلی کوچک را دوست دارم.
شما را دوست دارم
....
#دلتنگی یعنی اینکه آدم بفهمد ؛ هنوز آدم است.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی_کلیپ
#داریوش_اقبالی
#ترانه اجازه
من هر وقت خیلی درد دارم ، از این آقا، رفیقم ، کمر بند طبی میگیرم.
امروز به من گفت :
اصلا به درد فکر نکن...
به چیزهای خوب فکر کن !
از زندگی لذت ببر؛
دردت میرود...
گفت: آدم هر جا برود ؛ خودش را با خودش میبرد
مکانت را عوض نکن.
فکرت راعوض کن !
سخت نگیر
خوش باش!
بگو به جهنم که نشد !
نشد که نشد ...
همین...
🤗
دلتنگتانم....
و اینخوب است
و قلب هر کس ؛ به اندازه ی دلتنگیهایش ، بزرگتر میشود .
#چیستا
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/CUdW1ebjefp/?utm_medium=share_sheet
لحظه های خیلی خیلی کوچک را دوست دارم.
شما را دوست دارم
....
#دلتنگی یعنی اینکه آدم بفهمد ؛ هنوز آدم است.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#موسیقی_کلیپ
#داریوش_اقبالی
#ترانه اجازه
من هر وقت خیلی درد دارم ، از این آقا، رفیقم ، کمر بند طبی میگیرم.
امروز به من گفت :
اصلا به درد فکر نکن...
به چیزهای خوب فکر کن !
از زندگی لذت ببر؛
دردت میرود...
گفت: آدم هر جا برود ؛ خودش را با خودش میبرد
مکانت را عوض نکن.
فکرت راعوض کن !
سخت نگیر
خوش باش!
بگو به جهنم که نشد !
نشد که نشد ...
همین...
🤗
دلتنگتانم....
و اینخوب است
و قلب هر کس ؛ به اندازه ی دلتنگیهایش ، بزرگتر میشود .
#چیستا
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/CUdW1ebjefp/?utm_medium=share_sheet
عشق ، آن است که فراموش نشود ...
عشق تعهد است ،
احترام و همدلی است ،
و محبت و طپش دل....
این هفته ؛ بالاخره در تعطیلات آخر هفته؛ #سمینار_عشق ما با نگاهی به فیلم #غرور_وتعصب برگزار میشود.
ممنون از کسانی که اعلام آمادگی کرده اند. برای شرکت در این گردهمایی دو ساعته در #واتساپ
#ادمین واتساپ
09122026792
ادمین تلگرام
@ccch999
#جین_آستین
#کایرا_نایتلی
#جو_رایت
#سمینار_عشق. با نگاهی به فیلمی که سالها ، نمادِ نوعی خاص از عشق بوده....
عشقی شرافتمندانه ، با غرور
و گاه لجبازی و سکوت...
#غرور_و_تعصب
غرور
جین آستین
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#فیلم
#تیزر
#سکانس
#سینما
#کتاب
#رمان
#کتابخوانی
#رمانخوانی
#گروه
https://www.instagram.com/p/CUhrX8hDUWB/?utm_medium=share_sheet
عشق تعهد است ،
احترام و همدلی است ،
و محبت و طپش دل....
این هفته ؛ بالاخره در تعطیلات آخر هفته؛ #سمینار_عشق ما با نگاهی به فیلم #غرور_وتعصب برگزار میشود.
ممنون از کسانی که اعلام آمادگی کرده اند. برای شرکت در این گردهمایی دو ساعته در #واتساپ
#ادمین واتساپ
09122026792
ادمین تلگرام
@ccch999
#جین_آستین
#کایرا_نایتلی
#جو_رایت
#سمینار_عشق. با نگاهی به فیلمی که سالها ، نمادِ نوعی خاص از عشق بوده....
عشقی شرافتمندانه ، با غرور
و گاه لجبازی و سکوت...
#غرور_و_تعصب
غرور
جین آستین
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#فیلم
#تیزر
#سکانس
#سینما
#کتاب
#رمان
#کتابخوانی
#رمانخوانی
#گروه
https://www.instagram.com/p/CUhrX8hDUWB/?utm_medium=share_sheet
قطعهی «آی یارم بیا» با صدای
#مبارکشاه
آی یارم بیا_ دلدارم بیا _دل میل تو داره
سزاوارم بیا_
دلبر جانمه_ ماه تابانمه
به پیش من بیا
دلبر جانمه
ماه تابانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه به پیش من بیا
آی یارم بیا
...
#مبارکشاه را به عنوان پدر راک #تاجیکستان میشناسند.
او در اوج محبوبیت، در سن سی و هشت سالگی از این دنیا کوچ کرد
و فقط ترانه هایش به یادگار باقی ماند.
این #ترانه ، بعدها توسط گروهها و خوانندگان زیادی بازخوانی شد،
اما هیچکدام مثل اصل ترانه نشد.
میدانم این روزها ؛ همه به نوعی گرفتاریم ،
این روزها ؛ انگار سخت ترین و
سنگین ترین روزهای تاریخ ، از ما عبور میکند....
انقدر در این چند سال ، مصیبت ، پشت هم رخ داد که یادم نمیاید برای کدام بیشتر گریه کرده ام !
اما زندگی جاریست .
روزها میگذرند،
و نمیتوان در گذشته باقی ماند.
هر چه مال دیروز است ؛ به فراموشی بسپار!
و امروزت را گونه ای دیگر بساز....
شعار نمیدهم.
همیشه تا نفس هست؛ برای تغییر؛ وقت هست.
حتی تغییر باورها و نگرش.
کاش هر روز ؛ تولدی دیگر بود.
نمیخواهم در این پست ؛ ابدا شِکوه و ناله کنم!
چون غر زدن ؛ حال و روزگار آدم را بدتر میکند.
انرژی منفی ؛ میاورد.
دلم میخواهد فقط بیشتر میتوانستم بین مردم باشم...
بیشتر از مردم و زندگی یاد بگیرم
و در خوشیها و غمهایشان؛ شریک باشم...
اما فعلا نمیشود.
شاید یک کار از من بر میاید.
#قصه گفتن
و #تاریخ_نگاری عاشقی در این مرز و بوم.
تاحالا در این پیج، شخصیت روزنامه نگارم را آفتابی نکرده بودم!
روزنامه نگارهای راستین ؛ وقایع را کشف میکنند
و من عاشق ماجراجویی ام.
امروز فکر کردم چرا کاری را که دوست دارم نکنم؟!...
حتما از پستهای بعدی انجام میدهم.
یک نفر بیطرف ، باید این روزها راثبت کند.
روزهای عشق در دوران اشک....
از اینپس، پستهای جدیدی میبینید.
#داستان " بالماسکه" هم ادامه خواهد داشت.
حالا که در نوعی حصرم ، چرا استفاده نکنم؟
بزرگترین هدیه در دنیا ، به نظرم ، " آگاهی" است.
بیایید اینجا #آگاهی و #معرفت را به یکدیگر هدیه دهیم.
چقدر ترانه ی "مبارکشاه " ، حالم را خوب کرد...
احساس میکنم مبارکشاه ؛ اینجا واقعا عاشق بوده...
خیلی باحس خوب میخواند.
کاش یار ما هم از راه برسد...
🤗💙
حالا از بدخشان نه..😂
از همانجا که باید بیاید!
😍
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
عشق، آیین و آگاهی ؛ باعث میشود دردهای خود را فراموش کنیم.
خوبِ درونمان را نوازش کنیم !
😍
https://www.instagram.com/p/CUih68CjKNe/?utm_medium=share_sheet
#مبارکشاه
آی یارم بیا_ دلدارم بیا _دل میل تو داره
سزاوارم بیا_
دلبر جانمه_ ماه تابانمه
به پیش من بیا
دلبر جانمه
ماه تابانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه به پیش من بیا
آی یارم بیا
...
#مبارکشاه را به عنوان پدر راک #تاجیکستان میشناسند.
او در اوج محبوبیت، در سن سی و هشت سالگی از این دنیا کوچ کرد
و فقط ترانه هایش به یادگار باقی ماند.
این #ترانه ، بعدها توسط گروهها و خوانندگان زیادی بازخوانی شد،
اما هیچکدام مثل اصل ترانه نشد.
میدانم این روزها ؛ همه به نوعی گرفتاریم ،
این روزها ؛ انگار سخت ترین و
سنگین ترین روزهای تاریخ ، از ما عبور میکند....
انقدر در این چند سال ، مصیبت ، پشت هم رخ داد که یادم نمیاید برای کدام بیشتر گریه کرده ام !
اما زندگی جاریست .
روزها میگذرند،
و نمیتوان در گذشته باقی ماند.
هر چه مال دیروز است ؛ به فراموشی بسپار!
و امروزت را گونه ای دیگر بساز....
شعار نمیدهم.
همیشه تا نفس هست؛ برای تغییر؛ وقت هست.
حتی تغییر باورها و نگرش.
کاش هر روز ؛ تولدی دیگر بود.
نمیخواهم در این پست ؛ ابدا شِکوه و ناله کنم!
چون غر زدن ؛ حال و روزگار آدم را بدتر میکند.
انرژی منفی ؛ میاورد.
دلم میخواهد فقط بیشتر میتوانستم بین مردم باشم...
بیشتر از مردم و زندگی یاد بگیرم
و در خوشیها و غمهایشان؛ شریک باشم...
اما فعلا نمیشود.
شاید یک کار از من بر میاید.
#قصه گفتن
و #تاریخ_نگاری عاشقی در این مرز و بوم.
تاحالا در این پیج، شخصیت روزنامه نگارم را آفتابی نکرده بودم!
روزنامه نگارهای راستین ؛ وقایع را کشف میکنند
و من عاشق ماجراجویی ام.
امروز فکر کردم چرا کاری را که دوست دارم نکنم؟!...
حتما از پستهای بعدی انجام میدهم.
یک نفر بیطرف ، باید این روزها راثبت کند.
روزهای عشق در دوران اشک....
از اینپس، پستهای جدیدی میبینید.
#داستان " بالماسکه" هم ادامه خواهد داشت.
حالا که در نوعی حصرم ، چرا استفاده نکنم؟
بزرگترین هدیه در دنیا ، به نظرم ، " آگاهی" است.
بیایید اینجا #آگاهی و #معرفت را به یکدیگر هدیه دهیم.
چقدر ترانه ی "مبارکشاه " ، حالم را خوب کرد...
احساس میکنم مبارکشاه ؛ اینجا واقعا عاشق بوده...
خیلی باحس خوب میخواند.
کاش یار ما هم از راه برسد...
🤗💙
حالا از بدخشان نه..😂
از همانجا که باید بیاید!
😍
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
عشق، آیین و آگاهی ؛ باعث میشود دردهای خود را فراموش کنیم.
خوبِ درونمان را نوازش کنیم !
😍
https://www.instagram.com/p/CUih68CjKNe/?utm_medium=share_sheet
درحاشيه ي داستان پستچي
**
بي شك يك نام بزرگ "چيستا يثربي" درتاريخ ادبيات اين مرز بوم باشكوه وشيريني تمام خواهد ماند وفرزندان ما دركتاب تاريخ ادبيات سالهاي آينده شرح حال بانويي جسور وعاشق راخواهند خواند كه هرچه از جان وروح خود- درطول سالهاي سنگين انتظار وعاشقي- شمع صفت ذوب كرده بود همه رافروغي كرد وبه جان "قلم" بخشيد
عشقش درپيكره ي قلم دويد؛شور بخشيد وبرانگيخت وشيدايي وعطش "خواندن"را بعداز نسل هاي بسيار ،دوباره زنده كرد وآموخت كه طبع نازك وذوق سليم ايراني جماعت به خواندن ونوشتن صيقلي ميشود وازنو ميدرخشد.
اماآنچه دركنار قلم توانا، نثر روان وحسي نزديك وملموس؛نفس درنفس مخاطب ودريك كلام چابك سواري هاي ادبي ،شكوهي افسانه اي يافته حريريست كه چيستا يثربي آنرا باظرافت ووزانت بدست گرفته تا غبار ازچهره ي معصوم ومغموم "عشق "پاك كند!
"پستچي"درخشيده تا نشان دهد تعريف درست از يك زن عاشق چيست؟ زني كه دركوران وطوفان بهشتي ترين احساسات بشري؛ مقتدر وبزرگ ، عفيف وشريف قدعلم ميكند وشكوه شأن عاشقي درحرير پاكي ومعصوميت او رقم ميخورد!
"پستچي"درخشيده تادراين آشفته بازارلجام گسيختگي هايي كه بي پرواوناپاك حريم خانواده هارا به تيرزهرآلود نشانه گرفته وبه جفا نام عشق!!!! رالكه دار كرده اند؛ از صبوريهاي بزرگ منشانه وغناي روح يك زن ، يك زن عاشق كه قهرمانانه براي حراست ازحريم حرمت عشق جانفشانيها كرده است؛ سخن بگويد.
بي شك درخشش نام چيستا يثربي نه فقط براي خنياگري تارسخن، نه فقط براي آغاز راهي تازه وابداعي ارزشمند، نه فقط براي به شور وحركت آوردن تن محتضرمطالعه؛ كه براي زدودن غبارها از رخ ذرين"بانوي عاشق ايراني"ست!
دستهاي پينه بسته اش پرتوان باد
رؤيا صدر- شاعر
@chista_yasrebi
**
بي شك يك نام بزرگ "چيستا يثربي" درتاريخ ادبيات اين مرز بوم باشكوه وشيريني تمام خواهد ماند وفرزندان ما دركتاب تاريخ ادبيات سالهاي آينده شرح حال بانويي جسور وعاشق راخواهند خواند كه هرچه از جان وروح خود- درطول سالهاي سنگين انتظار وعاشقي- شمع صفت ذوب كرده بود همه رافروغي كرد وبه جان "قلم" بخشيد
عشقش درپيكره ي قلم دويد؛شور بخشيد وبرانگيخت وشيدايي وعطش "خواندن"را بعداز نسل هاي بسيار ،دوباره زنده كرد وآموخت كه طبع نازك وذوق سليم ايراني جماعت به خواندن ونوشتن صيقلي ميشود وازنو ميدرخشد.
اماآنچه دركنار قلم توانا، نثر روان وحسي نزديك وملموس؛نفس درنفس مخاطب ودريك كلام چابك سواري هاي ادبي ،شكوهي افسانه اي يافته حريريست كه چيستا يثربي آنرا باظرافت ووزانت بدست گرفته تا غبار ازچهره ي معصوم ومغموم "عشق "پاك كند!
"پستچي"درخشيده تا نشان دهد تعريف درست از يك زن عاشق چيست؟ زني كه دركوران وطوفان بهشتي ترين احساسات بشري؛ مقتدر وبزرگ ، عفيف وشريف قدعلم ميكند وشكوه شأن عاشقي درحرير پاكي ومعصوميت او رقم ميخورد!
"پستچي"درخشيده تادراين آشفته بازارلجام گسيختگي هايي كه بي پرواوناپاك حريم خانواده هارا به تيرزهرآلود نشانه گرفته وبه جفا نام عشق!!!! رالكه دار كرده اند؛ از صبوريهاي بزرگ منشانه وغناي روح يك زن ، يك زن عاشق كه قهرمانانه براي حراست ازحريم حرمت عشق جانفشانيها كرده است؛ سخن بگويد.
بي شك درخشش نام چيستا يثربي نه فقط براي خنياگري تارسخن، نه فقط براي آغاز راهي تازه وابداعي ارزشمند، نه فقط براي به شور وحركت آوردن تن محتضرمطالعه؛ كه براي زدودن غبارها از رخ ذرين"بانوي عاشق ايراني"ست!
دستهاي پينه بسته اش پرتوان باد
رؤيا صدر- شاعر
@chista_yasrebi