چیستایثربی کانال رسمی
6.64K subscribers
6.03K photos
1.27K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اخرین روزهای مهلت
کلاسهای نقد و تحلیل
#فیلم
#سینما_دوستان
تمام گروهای سنی از ۱۲ سال.

#آنلاین
روشهای اکادمیک تحلیل فیلم

مدرس
#چیستا_یثربی

#بهترین سکانسها را در ژانرهای مختلف باهم تحلیل میکنیم و علت ماندگاریشان را میفهمیم.


💙💚💜🧡💛

ماحلقه ی اهل ادب و هنریم
ادمین کارگاه تحلیل فیلم
@ccch999
#خیاط
با بازی
#کیت_وینسلت


کارگاه نقد فیلم
#چیستایثربی
ادمین کارگاه

@ccch999
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوستان میتوانند هزینه ی کارگاه تحلیل فیلم را در دو قسط پرداخت کنند
ادمین کانال
@ccch999
این فیلم
#غرور_و_تعصب
سلام مجدد

خودمم کم کم دارم قلقه داستان هاتون دستم میاد ، وقتی میخونم و تو روح و روان و احساسم زلزله میاد ، حدث میزنم که این داستان باید یه ما به ازای بیرونی و مصداقی عینی داشته باشد.
سپاس که قابل دونستین و منه کمترین رو و اعتماد کردین و مصداق داستان رو بهم گفتین.

به دوستتان بفرمائید که این صبر و عملکرده عاقلانه ایشون رو هیچ آزاد اندیشی به پای عجز و ناتوانی ایشان نخواهد گذاشت.
و من نیابتا از طرفه مردان آزاد اندیش و صلح جو از جانب شوهره خطاکارشان عذرخواهی کرده و کف کفش شان را خاضعانه میبوسم که شاید مرهمی کوچک بر زخم عمیق بجا مانده را بشود.
ایشان تصمیمی عاقلانه گرفته اند و خود جنابعالی که انسانی فرهیخته و توانا در حوزه فرهنگ هستید ، چه گلایه ها به واسطه مجرد یا اصطلاحا سینگل بودن خود از ما مردان دارید که بجا هم هست.
چرا که متأسفانه هر خانم سینگلی یه هدف جنسی متحرک برای تمام مردان این سرزمین است.
و این گرسنگی و تشنگی جنسی مردان ما زائیده محدودیت ها و ممنوعیت های اجباری حکومتیست که آنان را از آن سره بام به پائین بی معرفتی و بی وفایی انداخته است.
نگارنده نیز با توجه به جنسییتش اگر افسار نیاز هایش را بدست غرایز سرکشش بدهد از این قاعده مستثنی نیست.
ارزش کار فرهنگی جایی مشخص میشود که وقتی کسی چون من و دیگران با خواندن داستان قرنطینه چهار ستون بدنشان بلرزد و بچسبند به همسرانشان و وفاداری را بیش از پیش در خود نهادینه کنند ، هر چند که نفس سرکش و لذت جوست.
در آخر باز هم از زحمات جنابعالی که رایگان در اختیار جامعه قرار می دهید که نتیجه آن تلاشی صادقانه در جهت سالم سازی روان اجتماعیست.

پاینده و سرافراز باشید

ارادتمند
مرتضی حسین زاده


#کانال_رسمی_چیستایثربی



https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#شهرزاد قصه میگفت تا از مرگ جان به در ببرد؛ و من آنها را میخواندم به امید این که بمیرم.

#بیضایی؛ شب هزار و یکم
#نمایشنامه
#شب_هزار_و_یکم
مسئله تنها این نیست كه چیزها ناپدید می شوند، بلكه پس از آن، یادشان نیز نابود می شود.

#ژان_پل_سارتر
#نویسنده و
#نظریه_پرداز
فرانسوی

کانال
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
 

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند.

#دکتر_علی_شریعتی

  
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
دلم برای تو تنگ است
و این را نمی‌توانم بگویم
مثل باد که از پشت 
پنجره‌ات می‌گذرد
و یا درخت‌ها که
خاموش‌اند
سرنوشت عشق
گاهی سکوت است

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#مینیمال
#مینیمالها

#موسیقی
#دو_خوانی
#اوچوم_سیاهه
#گیلکی
#موزیک
#ویدئو
#موزیک_ویدئو
#موسیقی_بانوان
#موسیقی_بانوان_ایران
#مدرسان_موسیقی
#صدای_زنان_ایران

دراین کار هیچ سازی به کار برده نشده است.

خوانندگان : #سمیرا_پسندیده
و#هلیا_محمدی


تنظیم کننده: #مهیار_جوانبخت
میکس: #سروش_شجاع_طلب
ضبط #استودیو_ماهی

#آهنگساز : #کریستف_رضاعی
خواننده اصلی : #روزبه_رخشا
در #فیلم:
"در دنیای تو ساعت چند است؟"

با‌تشکر از گروه اجرا که کامل #ویدیو را در اختیارم گذاشتند.پست قبل به شکلIGTV و کامل بود‌.

او چوم سیایه.
او چوم گیرایه
او چوم تا آیم می چوما پایه
همه چیه دانه
می رازا خوانه
دانه باز می دیل تی جایه

اون چشماش سیاهه
اون چشماش گیرایه
چشماش تا من میام دنبالم میکنه
همه چیزو میدونه
راز منو میخونه و میدونه
دلم هنوز جاتو حفظ کرده توی وجودم
https://www.instagram.com/p/CJUG4DVlDGC/?igshid=nl7k2nxc7643
دنیا کوچک است. بااین حال خودت را در آن، گم میکنی
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi
#یادداشتهای_آیدا
#یادداشتهای_واقعی
#قسمت_نوزدهم
نویسنده: #چیستایثربی


دقیقا نمی دانم چه اتفاقی افتاد، جز اینکه یک زن از پشت سر به من نزدیک شد و بازویم را گرفت.
شاید اختر بود!
تا آمدم بجنبم، آمپول را زده بود...

وقتی چشمانم را باز کردم در آن خانه ی پنج طبقه بودم...
پس مرا به زور برده بودند!

دنبال ابل می گشتم...
او فامیل بود، باید مرا نجات می داد!
من فقط می خواستم برای آلیس کار کنم. آن‌ هم برای کمی تجربه!

دنبال آلیس گشتم، دنبال الناز گشتم.
آن خانه پر از زن بود.
زن هایی با لباس های متفاوت، رنگ موهای متفاوت و قیافه های عجیب و غریب!
یکی سر تا پا مشکی پوشیده بود، یکی لباس محلی...

اصلا نمی فهمیدم اینجا کجاست!
همه آراسته بودند، اما هرکس به سبک خود.
شاید ساده ترین آن ها من بودم!

ابل را پیدا کردم، داشت با آلیس حرف می زد...

_منو برگردون!
برای چی منو آوردی اینجا؟
می دونی مادرم بیمارستانه!

_برای آرامش آوردمت اینجا.
حال مادرت بهتر شده.
وقتی کاملا خوب شد، تو هم برمی گردی!

_اینجا کجاست؟

_شهر ما، شهر زن ها...
اینجا بهت خوش می گذره.
بستگی داره چه سِمتی رو قبول کنی!یعنی نشون بدی که شایستگی چه سِمتی رو داری.

_یعنی چی؟

_خب همه ی زنای اینجا یه شغلی دارن توی این شهر.
آلیس شهردار اینجاست، الناز معاون شهرداره، یکی نماینده ی مجلسه، اون یکی جزو شورای شهره.
ما اینجا رئیس جمهور هم داریم و...

_و چی؟

_خب یه شورا لازمه، نه؟
رئیس جمهور نمی تونه همه ی تصمیمات رو، خودش بگیره.
در واقع ما یک شورای نظارت داریم، نظارت به رازها و قوانینمون که رئیس جمهور، باید طبق اون، عمل کنه.

_رئیس جمهور کیه؟

_من!

_فکر کردم فقط زنا اینجا، سِمت دارن؟

_فقط یه مرد هست که رئیس جمهوره، اونم منم!
آره من رئیس جمهور شهر زنام!
ولی به رای زنا انتخاب شدم.
خودمو تحمیل نکردم!
رای آوردم و این یعنی دموکراسی...

خب حالا شهردار آلیس، بهت میگه که چیکار باید کنی.

این را گفت و دور شد...

به آلیس گفتم: تو منو گول زدی نه؟
من دوستت داشتم، بخاطر تو اومدم.
به من گفتن چند شخصیتی هستی!
به من دروغ گفتن؟!

آلیس گفت: اینجا یاد می گیریم که خودمون باشیم!

_پس فرارت از خونه و همه چیز، نمایشی بود؟!

_رئیس جمهور تعیین می کنه من چیکار کنم.
اون گفته بود باید فرار کنم و بعد برگردم.
خب کاری که رئیس جمهورت میگه‌ باید انجام بدی وگرنه دچار دردسر میشی.
ما به رئیس جمهور رای دادیم.
ابل رو رئیس جمهور کردیم، درصورتیکه می تونستیم یکی از خانم هارو رئیس جمهور کنیم.

_وظیفه ی من چیه؟

_فعلا تازه واردی.
تو یه شهروند معمولی هستی.
یه شهروند درجه ی دو یا سه!
فعلا کار خاصی نمی تونم بهت بدم، جز خزانه داری!
کارمند خزانه داری باش.

_یعنی چی؟
من اصلا حساب کتاب بلد نیستم!

_اونجا خانمی به اسم شهین همه کاره ست!
تو زیر دست اون کار می کنی.

زنی که لباس محلی پوشیده بود، جلو آمد...

_شهین هستم، رئیست!
بیا! سخت نیست...

#چیستا_یثربی
ادامه دارد

@chista_yasrebi

#کانال_رسمی_چیستایثربی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و بالاخره یک‌روز
یک‌نفر
این قصه را مینوشت
بگذار آن یکنفر من باشم
من به لعنت شدن عادت دارم
#آوا_متولد۱۳۷۹
رمانی
از
#چیستایثربی
جایی که جنگ خود باخود ، ‌مهمتر از جنگ
با دشمن است.

@chista_yasrebi