چیستایثربی کانال رسمی
6.43K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
غلطهای تایپی را ببخشید
تلگرام من قادر به ویرایش نیست
اصلا قادر به وصل شدن به تلگرام نیستم

در گروه واتساپم ، مطلب بی غلط است.

#چیستا_یثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi
ادمین
@ccch999
قسمت123 رمان #آوا مثل جان کندن بود. اولین بار بود که در زندگی ام ، قادر نبودم بخشی از داستانم را منتشر کنم..هنوز هم با خودم به صلح نرسیده ام !....
یادم است یکبار در نوجوانی خیلی گرسنه بودم.... دختر یک خانواده ی درست و حسابی باشی و آنقدر گرسنه.‌.پشت در کلاس آلمانی ام ایستاده بودم که در باز شود.استاد قبلی بیرون بیاید و من داخل شوم.در کلاس دیگری باز شد.آقایی که استاد زبان انگلیسی آن کلاس بود یک جعبه شیرینی دستش بود و تعارف میکرد.

مرا نمیشناخت.شاگردش نبودم.به من که رسید گفت : دو تابردار!...
گویی دستور میداد...

دو شیرینی را خوردم...ضعف و سر گیجه ام رفت.به یکی گفتم : این آقا که بود ؟ گفت : مگر نمیشناسی؟ استاد محمد خطیب!استاد عالی زبان انگلیسی این موسسه است..‌‌‌اسمش را به ذهن سپردم....ترم بعد انگلیسی،امتحان دادم گفتند : ترم اخر قبول شدی!

گفتم من فقط ترم Es 3 را میخواهم،آنهم با استاد خطیب!


و زندگی من عوض شد‌‌‌‌.
استاد خطیب، خودتان نمیدانید در زندگی من چه نقش انگیزشی داشته اید! قسمت123 آوا ، تقدیم به شما.... تقدیم به همه ی آدمهایی که از کنار فراموش شدگان، بیتفاوت نمیگذرند..یاد کلاسهای انستیتو سیمین بخیر!
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#آوا_متولد۱۳۷۹
#قسمت122
#چیستا_یثربی
#داستان
#داستان_دنباله_دار
#قصه
#رمان
#کتاب
#چیستایثربی

#قسمت_صد_و_بیست_و_دو


باران با بهار، چه می کند؟
شاعرانه تَرَش می کند...

پرنده با درخت چه می کند؟
زیباترش می کند!...

آسمان با زمین چه می کند؟
بارورش میکند...

فرمانده ی‌‌ قرارگاه، آن روزها، سخت عصبانی است.
کسی نمی داند چرا؟!

مدام در قرارگاه راه می رود، حتی زیر باران...
گاهی نگاه نگران سارا را به طور اتفاقی می بیند.
از نگاه این‌ دختر، معذب می شود.

با خودش می گوید:
من عاشق زنمم، اون الان، خونه منتظر منه!

کسی نمی داند فرمانده ی آرام و باوقار، چه بلایی سرش آمده است که مدام نامه می نویسد...
به چه کسی نامه می نویسد؟

این ها را سعید صادقی می داند که به‌ اردوگاه برگشته و نامه ها را می برد.

کمی ‌دورتر، دختری مو طلایی، صبح از خواب بلند می شود و می بیند که گیسوانش، آشفته است.
چرا آنقدر خوابیده است؟

لباس می پوشد...
چیزی از شب قبل به یاد ندارد، جز اینکه در آغوش مردی هم تبارش گریسته است.

بیرون می رود...

مرد بر اموات او، نماز گذاشته، هر دو را خاک کرده است.‌‌‌‌
کار بهتری، در آن لحظه به ذهنش نرسیده است.
شهید جنگ، نباید بلاتکلیف بماند.
باید به خاک سپرده شود.

دخترک، بناز، ناآرام است...

_خودت تنهایی؟
چرا منو بیدار نکردی؟
می خواستم با داداشم، خداحافظی کنم.

_خداحافظیتو قبلا کردی...
از وقتی هر دوتون چریک شدید، این خداحافظی رو کردید!

_چرا نگام‌ نمی کنی؟

مردِ مو روشن، نفسش را بیرون می دهد و زیر نور آفتاب، به دختر نگاه می کند.
موجودی زیبا، از جنس نور، که لباس های سربازی را زیباتر می کند...
مرد می داند که دختر اکنون، چقدر تنهاست.

دیشب، وقتی بناز، در آغوشش گریه می کرد، ‌‌یک‌ جمله را مدام تکرار می کرد:

داداش رفت.
تنها شدم... تو تنهام نذار!...
قول بده میمونی!

و مرد در خلسه ی حسی گنگ به او قول داده بود و دیگر هر دو دیوانه وار، به یکدیگر، عشق، هدیه داده‌ بودند...

دختر حالا یادش می آمد. باجزییات....

_من مال توام...
تنهام نذار!
ما رفیقیم!

این جمله را دیشب گفته بود...

مرد خاکسپاری را تمام‌ کرده بود.
در آن سرما، دانه های عرق از موهای آفتابی اش می چکید.

دختر گفت:
چیه؟ من یه چریکم، و یه زن....
زن خوبی نبودم؟

مرد لبخند‌ می زند...

بناز مثل بچه ها سوال می کند...

مرد می گوید:
_چیزی که بین ما گذشت بخاطر سوگ‌ بود...
می ترسیدم بری سراغ اونا!
تیکه تیکه ت می کنن....

_یعنی گولم زدی؟ نه!‌‌‌....
وقتی توی بغلت بودم، حس کردم واقعا دوستم داری!

_ما نمی تونیم. تو زنِ...

_نه من زن سعید صادقی نیستم!
تا رسیدم‌ قوممون، برادرم طلاقو خوند.
اون‌فقط...
مگه من‌ خوب نبودم برات؟

_مساله این‌ نیست بناز!
یه نفر تهران منتظر منه...
از چهارده سالگیش ‌منتظرمه!

_جنگ، خیلی چیزا رو عوض میکنه... بش بگو دیگه منتظرت نباشه!

بناز، یک قدم جلو می آید...

انگار جلوی آفتاب را می گیرد...
انگار با موهای بلندش، جلوی جهان را‌ می گیرد...



#آوا_متولد۱۳۷۹
#قسمت122
#قسمت_صد_و_بیست_و_دوم
#رمان
#پاورقی
#داستان_دنباله_دار
#داستان_ایرانی
نویسنده
#چیستا_یثربی



https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ

کانال رسمی چیستایثربی
بالای صفحه ادرس کانال چند قصه من سنجاق شده است
#چیستایثربی
داستان پستچی دو کانال خصوصی دارد
خیلیها به روش نادرست وارد شدند
ثبت نام نکردند

امشب اگر خدا بخواهد آخرین قسمتش است.

رسالت من در دنیای مجازی ، به دلیل یک مساله خصوصی فعلا تمام‌میشود
#چیستا_یثربی

ادمین کانال پستچی_جلددوم

@ccch999
امشب قسمت۱۸
#جلد_دوم
#پستچی
در کانالش منتشر میشود
اما قسمت پایان‌نیست
ادامه دارد
جانشد

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

ادمین کانال #پستچی_دو
@ccch999
پستچی دو _قسمت18 در کانال خصوصی اش منتشر شد .این قسمت آخر نیست
قصه ادامه دارد
ادمین کانال خصوصی
#جلد_دوم
#پستچی
@ccch999
اکانت رسمی اینستاگرام چیستایثربی ؛ از دیشب مسدود شده
خودشان دسترسی به اینستاگرام و تلگرام ندارند.
در واتساپ، مزاحمانی حرمت نشناس، انقدر اذیتشان کرده اند که ترجیح میدهند واتساپ نیایند.
خواستیم اطلاع داشته باشید
اکنون ۲۴ ساعت میشود
هنوز اینستاگرام از مسدودی بیرون نیامده

ایشان تا میایند به اینستاگرام گزارش مشکل کنند یا پست بگذارند ، برنامه ی اینستاگرامشان بسته میشود
دخترشان هم نزدشان نیست که از گوشی ایشان ، امتحان کنند.

ادمین موقت
فقط در تلگرام
آوا

#رمان
#آوا_متولد۱۳۷۹
در کانال فوق👆👆👆👆👆میاید
پشت هم
این آقایان قرار است به ما بگویند که در ایام #قرنطینه یا #تعطیلات نوروزی ، چه کتابی بخوانیم یا چه ببینیم!...
.

خیلی هم عالی!
جای پدر خدا بیامرز من هم، که پنج زبان بلد بود ، و سه اتاق خانه ی ما ، کتابخانه بود ، میان آنها خالی!

اما سوال اساسی این است:
چرا بین آنها یک #زن نیست ؟

آیا ما در کل این کشور ، یک بانوی ادبی، فرهنگی ، یا هنری نداریم که بتواند مردم را با ذائقه ی هنری خویش آشنا کند ؟

ما در این جامعه، بانوان ادیب ، هنرمند ، اهل کتاب، سینما ، یا بانوانِ اساتید دانشگاه ،کم نداریم! .

دست کم یکی از آنها نمیتوانست در این جمع باشد ؟!
حتی برای حفظ ظاهر که مورد سوال و تمسخر واقع نشوید؟!
.
یک عمر دانش اندوختم و به دانشجویانم فهماندم که معیار انسان بودن#آگاهی و #دانش است؛ نه #جنسیت!

در حالی که بیشترِ آقایانِ این عکس؛ و همکاران مرد من ، اولین کتابِ عمرشان را، مادرانشان برایشان خریده ند !
این را خودشان گفته اند... این گونه برخورد حذفی با زنان ، از طرف یک ارگان دولتی و جامعه ای که ادعای دروغین دفاع از حقوق و کرامت زنان را دارد ، یعنی چه؟!
.
.
.

این عکس ، جز تمسخر جهانیان و بی اعتمادی مردم به گفته ها و معرفی هایتان ، حاصلی نخواهدداشت.... . .

#برخورد_حذفی با زنان تا کِی؟
شمشیر از رو بسته اید؟
زیبا نیست....
.
.
.

نیمی از این جامعه را زنان تشکیل میدهند، با ندیدن آنها به جایی نمیرسید!.... .

مطمئن باشید آنها از لحظه ی زایمان شما تا مدارس، در فرهنگسازی پیشگامند...
.
.
.
دوستان عزیزم!
.
.
. من هر روز اینجا برای شما #کتاب و #فیلم خوب معرفی میکنم...
.
. و امیدوارم بانوان فرهنگی و هنری من هم ؛ اینکار را در پیجشان ادامه دهند..
.
ما به خالق ابدی و ازلی معتقدیم که بین انسانها فرقی نمیگذارد.مگر در میزان آگاهی شان!
.
.
.
.
.

فقط یادتان باشد که این آقایان، خود ، حاصل مادران خوب و روشن بینی بوده اند که آنها را پرورش داده اند..
.
.. و دیگر تمام..... .
. .
.حتی پبامبر گرامی تان، در جنگها هم ، با بانوان فرهیخته ترش، مشورت میکرد ، شما کجای کارید؟! . . .
.

من و همکارانم، جای همه ی آنها به شما فیلم و کتاب خوب معرفی میکنیم!

#برخورد_حذفی ممنوع
#تبعیض_جنسیتی #ممنوع

#زنان
#مادران
#فرهنگی
#ادب
#هنر
#کتاب
#نشر
#کتابخوانی
#سینما
#فیلم
#تبعیض_جنسیتی

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#اعتراض

#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
کلاسهای
کارکرد اسطوره در زندگی _رمان_ادبیات


در واتساپ
چهار جلسه
در فرودین ماه

مدرس
دکتر چیستایثربی
موسسه
دانش پژوهان خلاق
ادمین
@ccch999

کلاسها به دلیل شرایط فعلی کشور، مجازی برگزار میشود
Adagio Albinoni Italian
Lara Fabian
لارا فابین
اداجیو
به زبان ایتالیایی


@chista_yasrebi
#کانال_رسمی_چیستایثربی