یکی از نکاتی که
#دکتر_خرم معتقد است بر عمر دوران حرفهای یک فوتبالیست تاثیرگذار است، میزان استرسهائی است که در دوران حرفهای گریبانگیر یک فوتبالیست است.
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
#دکتر_خرم معتقد است بر عمر دوران حرفهای یک فوتبالیست تاثیرگذار است، میزان استرسهائی است که در دوران حرفهای گریبانگیر یک فوتبالیست است.
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
دیشب ، کمی مریض بودم ،
و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود،
گوشی اصلی ام،خاموش بود.
وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند ، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند :
#کریم میخواد پنالتی بزنه!...
و من میدانستم " گل " خواهد شد !
#ویدیو ی پست پیش را ، قبل از شروع بازی با پرتغال ، گذاشته بودم و میبینید که با "کریم انصاری فرد " ، آغاز و تمام میشود...
پس میدانستم !
کلی پیام ، دایرکت ، اس ام اس!
فکر نمیکنم به خانواده ی خود #کریم_انصاری_فرد، انقدر پیام داده باشند !
اولا ممنونم !
دوما حساسیت مرا روی او حس کرده بودید ،
شاید یک موج کوچک بود که با دیدنش ، به من منتقل شد و گفتم :
او برای ما
#گل میزند!
... من قبلا ، اصلا نمیشناختمش ، ولی با دیدنش ، نام و رزومه اش را از شما پرسیدم و بعد مدام عکسها و فیلمهایش ، در استوری و کانال من بود ! چون میدانستم او ، تنها کسی است که در این جام ، قرار است برای ما ، گل بزند! یک حس بود، شبیه یک شهود کوچک!
اما به آن حس ، اطمینان داشتم! و جالب اینکه تصادفا در شعر پست پیش هم، رستم دیرتر ، وارد کارزار میشود!
چه تصادفی!
مرسی کریم خان انصاری فرد که دل خیلیها را شاد کردی☺
اما یکی از عزیزانم ، آخر بازی داشت گریه میکرد :
گفت : با اختلاف یک امتیاز ،صعود نکردیم !...
در دل گفتم :
خدایا چقدر ما
#ایرانیها رنج کشیده ایم و آسیب دیده ایم !
چقدر این سالها ، بد آوردیم که اکنون ، انقدر به این صعود ، امید بسته بودیم ...نسل من ، معنی ناکامی را میداند و معنی کامیابی واقعی را که در تلاش زیبای #انصاری_فرد ها ، #بیرانوند ها ، و بقیه عزیزان ، نمود مییابد....
و در
#ادامه_دادن...
من همیشه یاد گرفته ام منتظر بمانم ، بجنگم و پیش روم....
نسل جوان ، اما خسته است ! و شاید اصلا کل
#ایران_خسته_است !
یک اتفاق خوب میخواهد !....
یک تحول اساسی و درست.... گرچه این صعود حق ما بود ، اما خیلی چیزهای دیگر و مهمتر هم حق ما بوده و هست....
#اصلا_زندگی_حق_ما_بود!
که دارد روز به روز ، تمام میشود!
خدا خودش نظر لطفی ، به وضعیت مردم ایران داشته باشد... خیلی
#بد گرفتاریم ...بااین وجود تمام بچه های
#فوتبالی خسته نباشند...
#عزیزانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#فوتبال_روسیه
#روسیه_2018
#جام_جهانی_فوتبال
#پرتغال
#جام_جهانی
#chista_yasrebi
#novelist
#psychologist
#russia_2018
#footbal
#world_cup_2018
#portegual#Iran
@chista_yasrebi.2پیج دوم من
https://www.instagram.com/p/BkepM1OHgE-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1x428v3roiuve
و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود،
گوشی اصلی ام،خاموش بود.
وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند ، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند :
#کریم میخواد پنالتی بزنه!...
و من میدانستم " گل " خواهد شد !
#ویدیو ی پست پیش را ، قبل از شروع بازی با پرتغال ، گذاشته بودم و میبینید که با "کریم انصاری فرد " ، آغاز و تمام میشود...
پس میدانستم !
کلی پیام ، دایرکت ، اس ام اس!
فکر نمیکنم به خانواده ی خود #کریم_انصاری_فرد، انقدر پیام داده باشند !
اولا ممنونم !
دوما حساسیت مرا روی او حس کرده بودید ،
شاید یک موج کوچک بود که با دیدنش ، به من منتقل شد و گفتم :
او برای ما
#گل میزند!
... من قبلا ، اصلا نمیشناختمش ، ولی با دیدنش ، نام و رزومه اش را از شما پرسیدم و بعد مدام عکسها و فیلمهایش ، در استوری و کانال من بود ! چون میدانستم او ، تنها کسی است که در این جام ، قرار است برای ما ، گل بزند! یک حس بود، شبیه یک شهود کوچک!
اما به آن حس ، اطمینان داشتم! و جالب اینکه تصادفا در شعر پست پیش هم، رستم دیرتر ، وارد کارزار میشود!
چه تصادفی!
مرسی کریم خان انصاری فرد که دل خیلیها را شاد کردی☺
اما یکی از عزیزانم ، آخر بازی داشت گریه میکرد :
گفت : با اختلاف یک امتیاز ،صعود نکردیم !...
در دل گفتم :
خدایا چقدر ما
#ایرانیها رنج کشیده ایم و آسیب دیده ایم !
چقدر این سالها ، بد آوردیم که اکنون ، انقدر به این صعود ، امید بسته بودیم ...نسل من ، معنی ناکامی را میداند و معنی کامیابی واقعی را که در تلاش زیبای #انصاری_فرد ها ، #بیرانوند ها ، و بقیه عزیزان ، نمود مییابد....
و در
#ادامه_دادن...
من همیشه یاد گرفته ام منتظر بمانم ، بجنگم و پیش روم....
نسل جوان ، اما خسته است ! و شاید اصلا کل
#ایران_خسته_است !
یک اتفاق خوب میخواهد !....
یک تحول اساسی و درست.... گرچه این صعود حق ما بود ، اما خیلی چیزهای دیگر و مهمتر هم حق ما بوده و هست....
#اصلا_زندگی_حق_ما_بود!
که دارد روز به روز ، تمام میشود!
خدا خودش نظر لطفی ، به وضعیت مردم ایران داشته باشد... خیلی
#بد گرفتاریم ...بااین وجود تمام بچه های
#فوتبالی خسته نباشند...
#عزیزانم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#فوتبال_روسیه
#روسیه_2018
#جام_جهانی_فوتبال
#پرتغال
#جام_جهانی
#chista_yasrebi
#novelist
#psychologist
#russia_2018
#footbal
#world_cup_2018
#portegual#Iran
@chista_yasrebi.2پیج دوم من
https://www.instagram.com/p/BkepM1OHgE-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1x428v3roiuve
Instagram
yasrebi_chistaچیستایثربی
. . دیشب ،کمی مریض بودم ، و فکرم پیش عزیزی از اقوام بود که بیمار شده بود، گوشی اصلی ام،خاموش بود. وقتی روشن کردم ، در کمال تعجب دیدم،دهها نفر که میدانستند، من اینجا ، از آنتن تلویزیون محرومم ، پیام داده اند : . . . . " #کریم میخواد پنالتی بزنه !."... و من…
نقد:
کسی چه میداند، شاید یک روز به سرزمین ناشناختهای رفتید، که گمان کنید تا حدود زیادی میشناسید و کمی بعد با خود فکر کنید اتفاقا خیلی هم خوب میشناسید، و در نهایت بگویید: اتفاقا اصلا این سرزمین ناشناخته نیست. شاید در همان سرزمین با آدمهایی رو به رو شوید که نمیشناسیدشان، و بعد گمان کنید شاید پیشتر آنها را دیدهاید، و کمی بعد مطمئن شوید عمیقا با آنها آشنا هستید. شاید این هم نوعی دژاوو یا آشناپنداری باشد؛ همان که در لحظاتی خاص با خود میگویید: «ئه!...من این صحنه رو قبلا دیدم...» یا «این قبلا هم اتفاق افتاده بود... دقیقا همین حرف هم بِهِم زد...» اگر به مضامینی از این دست علاقه دارید، و روایتهایی با سوژههای این چنینی مجذوبتان میکند، نمایشنامهی کوتاهی از چیستا یثربی میتواند پیشنهاد خوبی برایتان باشد.
«بانو و مرد مرده، و دو نمایشنامهی دیگر» همچنان که از نامش پیداست کتابی است شامل سه نمایشنامه از چیستا یثربی که در نشر قطره منتشر شده است. نخستین نمایشنامهی کتاب «بانو و مرد مرده» روایتی عجیب از سرزمینی فراواقعی است، دومین اثر کاری است با عنوان «جنایت و مکافات»؛ واریاسیونی بر اثر مشهور فئودور داستایوسکی، با دو شخصیت محوری شناخته شده؛ راسکلنیکوف و سونیا، و آخرین اثر «عکس دسته جمعی با خانم بزرگ» نمایشنامه کوتاهی است با پنج شخصیت محوری با نامهای اکرم، ساناز، ناصر، نادر و یعقوب. در این مجال اندک و برای معرفیِ این کتاب یثربی بهتر است درمیان این سه نمایشنامه به نخستین اثر نویسنده یعنی «بانو و مرد مرده» بپردازیم؛ نمایشنامهای که چند بازیگر آمریکایی در دانشگاه آیووا نمایشنامهخوانیاش کردند و در میان 10 اثر از آثار تراز اول جهان به مقام اول نائل آمد.داستان این نمایشنامه با پنج شخصیت «زن»، «داوود»، «دختر»، «شهردار» و «نامزد شهردار» پیش میرود. قصه از جایی آغاز میشود که زن بعد از تصادفی در شهری دورافتاده و نامشخص به هتلی متروک میرسد. صاحب این هتل دختری است که به کمک برادر دیوانهاش، داوود آنجا را اداره میکند. چیستا یثربی فضا، مکان و حتا زمانِ داستان را به شکلی غیرعادی ترسیم کرده است. با این که خیلی از توصیفات و دیالوگها عادی و معمولی به نظر میرسند اما به مجرد پا گذاشتن زن به هتل گویی وارد دنیایی ناشناخته میشویم. این دنیا را شاید بتوان با تعابیری نظیر رئالیسم جادویی توصیف کرد اما نمیتوان به همین واژهی جادو یا فراواقعیت نیز بسنده کرد. همیشه آثاری در میان آثار فراواقعی همدلی مخاطب را برمیانگیزند که دنیایی باورپذیر خلق کرده باشند؛ دنیایی محسوس، واقعی، عینی و قابل تصور. مهمترین ویژگی دنیای تخیلی«بانو و مرد مرده» این است که باورپذیر است و برای همین خواننده با شخصیتهای آن همذاتپنداری میکند.
«زن» در بدو ورود با شخصیت شهردار آشنا میشود. به عبارت دیگر باید گفت در بدو ورود شهردار را در هتل میبیند چرا که گویا او را از پیش میشناخته است. زن هفت سال پیش همسرش را از دست داده است؛ همسرِ نویسندهای که برای سخنرانی در شهری چمدانش را جمع میکند و با پژواش راه میافتد وُ دیگر هیچ گاه برنمیگردد. حالا زن فکر میکند شهرداری که میگویند 5 سال است اینجا شهردار شده همان شوهرش است. دلیلش هم دلیل قانع کنندهای است: نه تنها قیافهی آقای شهردار با همسر او مو نمیزند، که حتی نوع نگاه کردن و رفتارش هم شبیه اوست. اما آقای شهردار که شیفته مراوده با زنان است و در عین حال میگوید نمیتواند عاشق هیچ زنی شود، اصلا زیر بار این نمیرود که قبلا ازدواج کرده است. او دارد خودش را آماده میکند تا در سالهای آتی رئیس جمهور شود وُ فعلا هم سرش گرم کارِ خودش است تا رضایت مردم شهرش را جلب کند.
بانو و مرد مرده، نمایشنامهای چند وجهی است. «بانو و مرد مرده» سرشار از دیالوگها و شخصیتهای چند وجهی است. هر رویداد، هر جمله یا گاه بسیاری از توصیفات دو پهلو هستند. شخصیت زن، شهردار، برادرِ دیوانه (داوود) و از همه اینها مهمتر، شخصیت دختر، کاراکترهایی مرموز و چند لایه هستند. شاید مهمترین ایدهی آثار فراواقعی همین باشد که متکثر المعنا هستند، اما #چیستایثربی در نمایشنامهی «بانو و مرد مرده» به طرز شفافی راه را برای تاویلهای مختلف باز کرده است. این نمایشنامهی یثربی به طرزی آشکار از تاویلهای سیاسی و همین طور اجتماعی استقبال میکند. سرزمین عجیبی که شخصیتها در آن قرار دارند، زمانِ نامشخص و خود کاراکترهای نه چندان عادیِ نمایشنامه با تفاسیر مختلف جایگاهی ثابت و مشخص پیدا میکنند. آنها هم وجههای سمبلیک دارند و هم رئال. آنها در عین حال که صادر کننده گزارههای نمادین هستند، ناقل حرفهای به شدت معمولی و عادیاند.
شاید باید گفت چیستا یثربی در «بانو و مرد مرده» جهانی آشنا و در عین حال نامانوس خلق کرده است؛ جهانی که در آن زیستهایم اما به یاد نمیآوریم
کسی چه میداند، شاید یک روز به سرزمین ناشناختهای رفتید، که گمان کنید تا حدود زیادی میشناسید و کمی بعد با خود فکر کنید اتفاقا خیلی هم خوب میشناسید، و در نهایت بگویید: اتفاقا اصلا این سرزمین ناشناخته نیست. شاید در همان سرزمین با آدمهایی رو به رو شوید که نمیشناسیدشان، و بعد گمان کنید شاید پیشتر آنها را دیدهاید، و کمی بعد مطمئن شوید عمیقا با آنها آشنا هستید. شاید این هم نوعی دژاوو یا آشناپنداری باشد؛ همان که در لحظاتی خاص با خود میگویید: «ئه!...من این صحنه رو قبلا دیدم...» یا «این قبلا هم اتفاق افتاده بود... دقیقا همین حرف هم بِهِم زد...» اگر به مضامینی از این دست علاقه دارید، و روایتهایی با سوژههای این چنینی مجذوبتان میکند، نمایشنامهی کوتاهی از چیستا یثربی میتواند پیشنهاد خوبی برایتان باشد.
«بانو و مرد مرده، و دو نمایشنامهی دیگر» همچنان که از نامش پیداست کتابی است شامل سه نمایشنامه از چیستا یثربی که در نشر قطره منتشر شده است. نخستین نمایشنامهی کتاب «بانو و مرد مرده» روایتی عجیب از سرزمینی فراواقعی است، دومین اثر کاری است با عنوان «جنایت و مکافات»؛ واریاسیونی بر اثر مشهور فئودور داستایوسکی، با دو شخصیت محوری شناخته شده؛ راسکلنیکوف و سونیا، و آخرین اثر «عکس دسته جمعی با خانم بزرگ» نمایشنامه کوتاهی است با پنج شخصیت محوری با نامهای اکرم، ساناز، ناصر، نادر و یعقوب. در این مجال اندک و برای معرفیِ این کتاب یثربی بهتر است درمیان این سه نمایشنامه به نخستین اثر نویسنده یعنی «بانو و مرد مرده» بپردازیم؛ نمایشنامهای که چند بازیگر آمریکایی در دانشگاه آیووا نمایشنامهخوانیاش کردند و در میان 10 اثر از آثار تراز اول جهان به مقام اول نائل آمد.داستان این نمایشنامه با پنج شخصیت «زن»، «داوود»، «دختر»، «شهردار» و «نامزد شهردار» پیش میرود. قصه از جایی آغاز میشود که زن بعد از تصادفی در شهری دورافتاده و نامشخص به هتلی متروک میرسد. صاحب این هتل دختری است که به کمک برادر دیوانهاش، داوود آنجا را اداره میکند. چیستا یثربی فضا، مکان و حتا زمانِ داستان را به شکلی غیرعادی ترسیم کرده است. با این که خیلی از توصیفات و دیالوگها عادی و معمولی به نظر میرسند اما به مجرد پا گذاشتن زن به هتل گویی وارد دنیایی ناشناخته میشویم. این دنیا را شاید بتوان با تعابیری نظیر رئالیسم جادویی توصیف کرد اما نمیتوان به همین واژهی جادو یا فراواقعیت نیز بسنده کرد. همیشه آثاری در میان آثار فراواقعی همدلی مخاطب را برمیانگیزند که دنیایی باورپذیر خلق کرده باشند؛ دنیایی محسوس، واقعی، عینی و قابل تصور. مهمترین ویژگی دنیای تخیلی«بانو و مرد مرده» این است که باورپذیر است و برای همین خواننده با شخصیتهای آن همذاتپنداری میکند.
«زن» در بدو ورود با شخصیت شهردار آشنا میشود. به عبارت دیگر باید گفت در بدو ورود شهردار را در هتل میبیند چرا که گویا او را از پیش میشناخته است. زن هفت سال پیش همسرش را از دست داده است؛ همسرِ نویسندهای که برای سخنرانی در شهری چمدانش را جمع میکند و با پژواش راه میافتد وُ دیگر هیچ گاه برنمیگردد. حالا زن فکر میکند شهرداری که میگویند 5 سال است اینجا شهردار شده همان شوهرش است. دلیلش هم دلیل قانع کنندهای است: نه تنها قیافهی آقای شهردار با همسر او مو نمیزند، که حتی نوع نگاه کردن و رفتارش هم شبیه اوست. اما آقای شهردار که شیفته مراوده با زنان است و در عین حال میگوید نمیتواند عاشق هیچ زنی شود، اصلا زیر بار این نمیرود که قبلا ازدواج کرده است. او دارد خودش را آماده میکند تا در سالهای آتی رئیس جمهور شود وُ فعلا هم سرش گرم کارِ خودش است تا رضایت مردم شهرش را جلب کند.
بانو و مرد مرده، نمایشنامهای چند وجهی است. «بانو و مرد مرده» سرشار از دیالوگها و شخصیتهای چند وجهی است. هر رویداد، هر جمله یا گاه بسیاری از توصیفات دو پهلو هستند. شخصیت زن، شهردار، برادرِ دیوانه (داوود) و از همه اینها مهمتر، شخصیت دختر، کاراکترهایی مرموز و چند لایه هستند. شاید مهمترین ایدهی آثار فراواقعی همین باشد که متکثر المعنا هستند، اما #چیستایثربی در نمایشنامهی «بانو و مرد مرده» به طرز شفافی راه را برای تاویلهای مختلف باز کرده است. این نمایشنامهی یثربی به طرزی آشکار از تاویلهای سیاسی و همین طور اجتماعی استقبال میکند. سرزمین عجیبی که شخصیتها در آن قرار دارند، زمانِ نامشخص و خود کاراکترهای نه چندان عادیِ نمایشنامه با تفاسیر مختلف جایگاهی ثابت و مشخص پیدا میکنند. آنها هم وجههای سمبلیک دارند و هم رئال. آنها در عین حال که صادر کننده گزارههای نمادین هستند، ناقل حرفهای به شدت معمولی و عادیاند.
شاید باید گفت چیستا یثربی در «بانو و مرد مرده» جهانی آشنا و در عین حال نامانوس خلق کرده است؛ جهانی که در آن زیستهایم اما به یاد نمیآوریم
#چیستایثربی
نشر #قطره
88973351خرید حضوری، انلاین از سایت انتشارات،کتابفروشیهای معتبر
کانال رسمی
@chista_yasrebi
نشر #قطره
88973351خرید حضوری، انلاین از سایت انتشارات،کتابفروشیهای معتبر
کانال رسمی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
کانال رسمی
لیست فالورهای نویسندگان
ایبنا
من بالای لیستم!
یادمان نرود زمان او یکزن من 155 کابودم وکانال 189 کا
خواندند و رفتند!پستچی دو بیاید باز بالا میاید
اماچه سود
#چیستایثربی
کانال رسمی
لیست فالورهای نویسندگان
ایبنا
من بالای لیستم!
یادمان نرود زمان او یکزن من 155 کابودم وکانال 189 کا
خواندند و رفتند!پستچی دو بیاید باز بالا میاید
اماچه سود
دوستان ببخشید مشکلی پیش امده
قصه به فردا موکول میشود
الان هم اکثرا خوابند و الگوریتم اینستا ،قصه رو محو میکند.
ممنون که درک میکنید
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
قصه به فردا موکول میشود
الان هم اکثرا خوابند و الگوریتم اینستا ،قصه رو محو میکند.
ممنون که درک میکنید
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
🔶 بازداشت خواننده معروف آلمانی- کرد در ترکیه ادامه دارد
هوزان جانه، خواننده معروف آلمانی کردتبار شهر کلن همچنان در بازداشت موقت در شهر ادیرنه، در غرب ترکیه، به سر میبرد. وکیل هوزان جانه گفته است که موکلاش متهم به حمایت از حزب کارگران کردستان (پکک) است.
مراد امیل، سیاستمدار حزب دمکراتیک خلقها (HDP) که در ترکیه به عنوان حزب کردها شناخته میشود، در باره دستگیری هوزان جانه گفت که این خواننده کردِ آلمانی جمعه شب (۱ تیر / ۲۲ ژوئن) در جریان مبارزات انتخاباتی حزب دمکراتیک خلقها در "ادیرنه" در غرب ترکیه بازداشت شد.
ادیرنه در غرب ترکیه، همان شهری است که صلاح الدین دمیرتاش یکی از رهبران حزب دمکراتیک خلقها از نوامبر ۲۰۱۶ در زندان آن محبوس است.
📌 متن کامل این گزارش را در زیر بخوانید:
t.me/iv?url=https://p.dw.com/p/30QOR&rhash=eda96f36fc80e0
@dw_farsi
هوزان جانه، خواننده معروف آلمانی کردتبار شهر کلن همچنان در بازداشت موقت در شهر ادیرنه، در غرب ترکیه، به سر میبرد. وکیل هوزان جانه گفته است که موکلاش متهم به حمایت از حزب کارگران کردستان (پکک) است.
مراد امیل، سیاستمدار حزب دمکراتیک خلقها (HDP) که در ترکیه به عنوان حزب کردها شناخته میشود، در باره دستگیری هوزان جانه گفت که این خواننده کردِ آلمانی جمعه شب (۱ تیر / ۲۲ ژوئن) در جریان مبارزات انتخاباتی حزب دمکراتیک خلقها در "ادیرنه" در غرب ترکیه بازداشت شد.
ادیرنه در غرب ترکیه، همان شهری است که صلاح الدین دمیرتاش یکی از رهبران حزب دمکراتیک خلقها از نوامبر ۲۰۱۶ در زندان آن محبوس است.
📌 متن کامل این گزارش را در زیر بخوانید:
t.me/iv?url=https://p.dw.com/p/30QOR&rhash=eda96f36fc80e0
@dw_farsi
DW.COM
بازداشت خواننده معروف آلمانی- کرد در ترکیه
هوزان جانه، خواننده معروف آلمانی کردتبار شهر کلن با قرار بازداشت روانه زندان ادیرنه در غرب ترکیه شد. وکیل هوزان جانه گفته است که موکلاش متهم به حمایت از حزب کارگران کردستان (پکک) است.
Forwarded from Chista Yasrebi official
عاشقانه
عشق
مثل ابری ،
بر شانه ام گریه میکند...
میگویم :چه میخواهی ؟
میگوید : فقط یک معشوق ! ...
معشوقی برای قلب تپنده ی من
که نیست ...
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
عشق
مثل ابری ،
بر شانه ام گریه میکند...
میگویم :چه میخواهی ؟
میگوید : فقط یک معشوق ! ...
معشوقی برای قلب تپنده ی من
که نیست ...
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
وقتی به دادسرا یا دادگاه میروید از بودن در آنجا احساس شرمندگی یا گناه نکنید؛ چون رفتن نزد قاضی یا برای گرفتن حق است یا برای دفاع از خود یا برای دادن شهادت.
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
خرید اینترنتی کتابهای من ، از سایت نشر قطره:
www.nashreghatreh.com
www.nashreghatreh.com
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
@chista_yasrebiشوم بختان زیادند/گمنامانی که از ترس؛ در تاریکی سنگ می اندازند/اما چه کسی این نمایش شوم را به پا کرده است؟ شیدا و صوفی