#بانو_و_مرد_مرده
نشر_قطره
حمایت از ادبیات وطن
۸۸۹۷۳۳۵۱ قطره
یا خرید از سایت قطره
یا کتابفروشیهای معتبر
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
نشر_قطره
حمایت از ادبیات وطن
۸۸۹۷۳۳۵۱ قطره
یا خرید از سایت قطره
یا کتابفروشیهای معتبر
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#پستچی
#اعترافنامه ی یک عشق
#زندگینامه
#چیستا_یثربی
#کتاب
#رمان
#کتاب_چاپ_شده
#نشر_قطره
#کتاب_صوتی
#نوین_کتاب_گویا
زمانی هر کسی ، یک پستچی بود....
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
#اعترافنامه ی یک عشق
#زندگینامه
#چیستا_یثربی
#کتاب
#رمان
#کتاب_چاپ_شده
#نشر_قطره
#کتاب_صوتی
#نوین_کتاب_گویا
زمانی هر کسی ، یک پستچی بود....
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
چند نفر از دوستان در دایرکت ،آدرس تنها کانال خصوصی مرا خواسته بودند.من فقط یک کانال خصوصی دارم به نام
#صورتی
که آدرس آن را دوباره پایین مینویسم
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#صورتی
که آدرس آن را دوباره پایین مینویسم
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
وقتی این پست گذشت، عبوریها میرن و من چیستا میشم و شما دوستام.
مثل سابق...
و اونوقت هم قصه رو براتون میگم و هم صحبت میکنیم از چیزای مهم که دیگه تو اینستا پیدا نمیکنی!
...فقط عبوریها زودتر برن ...لحظه شماری میکنم آنفالو کنن تاتنها شیم مثل سابق...خیلیهاشونو رفتن امشب. پست فردا شب در صفحه ی پرایوته.یعنی فقط من و فالورهای ثابت قدم خودم و کلی پست خوب.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مثل سابق...
و اونوقت هم قصه رو براتون میگم و هم صحبت میکنیم از چیزای مهم که دیگه تو اینستا پیدا نمیکنی!
...فقط عبوریها زودتر برن ...لحظه شماری میکنم آنفالو کنن تاتنها شیم مثل سابق...خیلیهاشونو رفتن امشب. پست فردا شب در صفحه ی پرایوته.یعنی فقط من و فالورهای ثابت قدم خودم و کلی پست خوب.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
وقتی این پست گذشت، عبوریها میرن و من چیستا میشم و شما دوستام.
مثل سابق...
و اونوقت هم قصه رو براتون میگم و هم صحبت میکنیم از چیزای مهم که دیگه تو اینستا پیدا نمیکنی!
...فقط عبوریها زودتر برن ...لحظه شماری میکنم آنفالو کنن تاتنها شیم مثل سابق...خیلیهاشونو رفتن امشب. پست فردا شب در صفحه ی پرایوته.یعنی فقط من و فالورهای ثابت قدم خودم و کلی پست خوب.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
مثل سابق...
و اونوقت هم قصه رو براتون میگم و هم صحبت میکنیم از چیزای مهم که دیگه تو اینستا پیدا نمیکنی!
...فقط عبوریها زودتر برن ...لحظه شماری میکنم آنفالو کنن تاتنها شیم مثل سابق...خیلیهاشونو رفتن امشب. پست فردا شب در صفحه ی پرایوته.یعنی فقط من و فالورهای ثابت قدم خودم و کلی پست خوب.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
متاسفانه بقیه ی قصه ی
#خواب_گل_سرخ را باید از کتاب بخوانید
و بیست قسمتی مانده..
من سرقت ادبی را به هیچ وجه تاب نمی آورم
#خواب_گل_سرخ را باید از کتاب بخوانید
و بیست قسمتی مانده..
من سرقت ادبی را به هیچ وجه تاب نمی آورم
واقعا چه آدما مزخرفی پیدا میشن. من بودم مثله خودش رفتار میکردم. لمپنه. لمپن میشدم . فقط مراقب خودتون باشید چیستا جان. چون ما چشمامیدمون تو این عصر خراب ادبی به شما و انگشت شمار نویسندگان و شاعرانه
#فالورها
#فالورها
بعد از همه بی مسؤلیت هایی ک تو جامعه دیدم و این همه نارضایتی ...اینبار از صمیم قلب متاسف شدم ک حتی خانم باسواد بافرهنگ و فرهیخته ای مثل شما هم داره با بی فرهنگی و ازار و اذیت دست و پنجه نرم میکنه ...واقعا مسئولیت تامین امنیت و ارامش برای نویسنده هنرمند خواننده ...و همه مردم کی ه؟؟؟ چرا هیچ کار ما رو اساس و قانون نیس ؟ چرا خودمون اینهنه خودمونو ازار میدیم ...چرا ب اینجا رسیدیم
#فالورها
#فالورها
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
بالاخره منتشر شد
بانو و مرد مرده _نمایش محبوبم
جنایت و مکافات،به روایتی مدرن
و...
بانو و مرد مرده،یکی از تحسین شده ترین نمایشهای من است.
تا تمام نشده، آن را از نشر
#قطره،تهیه فرمایید،تعداد محدود است
بانو و مرد مرده _نمایش محبوبم
جنایت و مکافات،به روایتی مدرن
و...
بانو و مرد مرده،یکی از تحسین شده ترین نمایشهای من است.
تا تمام نشده، آن را از نشر
#قطره،تهیه فرمایید،تعداد محدود است
تا دزدی ادبی کانال سارق از
#خواب_گل_سرخ
منتظر چاپ کتاب آن باشید .بزودی کتاب در دستهای شماست
متاسفم
برای سارقانی که سوختنشان را در جندین جهان میبینم و هفت نسلشان را...
شکایت خود را به خدا میگویم
چاره ساز است
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#خواب_گل_سرخ
منتظر چاپ کتاب آن باشید .بزودی کتاب در دستهای شماست
متاسفم
برای سارقانی که سوختنشان را در جندین جهان میبینم و هفت نسلشان را...
شکایت خود را به خدا میگویم
چاره ساز است
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستا_یثربی
#خواب_گل_سرخ
نویسنده دارد
نویسنده اش
#چیستایثربی است
کتاب زیر چاپ است
متخلفین را محکوم کنید
لطفا پروفایل تلگرام و اینستاگرامتان مدتی این باشد
#خواب_گل_سرخ
#چیستایثربی
مردی که از یک زن نویسنده بدزدد ؛ شرف ندارد ، مرد نیست. وجود ندارد!
ادامه پیدا کند ، شماره مردک سارق را روی صفحه میگذارم با آیدی
#چیستایثربی
نویسنده دارد
نویسنده اش
#چیستایثربی است
کتاب زیر چاپ است
متخلفین را محکوم کنید
لطفا پروفایل تلگرام و اینستاگرامتان مدتی این باشد
#خواب_گل_سرخ
#چیستایثربی
مردی که از یک زن نویسنده بدزدد ؛ شرف ندارد ، مرد نیست. وجود ندارد!
ادامه پیدا کند ، شماره مردک سارق را روی صفحه میگذارم با آیدی
#چیستایثربی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستایثربی
مرگ آگاهی !
من واقعا داشتم می مردم...
هیچوقت راجع بهش اینطور جدی فکر نکرده بودم !
او مسلح بود و برای آن پول ، می توانست آدم بکشد.
هیچوقت فکر نمی کردم پول انقدر مهم باشد !
خون از گیج گاهش روان بود و من قدرت نفس کشیدن نداشتم.
مینا ترسیده ، گفت : مرده ؟
گفتم : نمی دونم ! فکر نکنم !
نمی تونم نفس بکشم...
کمکم کرد بلند شوم.
با کفش اسکیت وارد خانه شدم و روی مبلی افتادم.
گفت : فشارت افتاده. برات آب قند درست می کنم.
کار دیگه بلد نیستم. الان ، نمی تونم به اورژانس زنگ بزنم.
اونو می بینن !
دارویی چیزی نداری بخوری ؟
گفتم : چرا تو کیفمه.
گفت : ببین تا به هوش نیومده باید از این خونه بریم.
اون روانی اگه نمرده باشه ، دو تامونو می کشه !
گفتم : چرا محسن منو تنها گذاشت ؟
چرا حدس نزد که ؟...
گفت : محسن تنهات گذاشت ؟
مگه با تو بود ؟
به من گفتن رفته کمک فرید !
گفتم : مگه فرید کجاست ؟
گفت : خیلی چیزا راجع به اینا ، فهمیده بود ، هم به کمک بچه ها و نت ، هم مدام تعقیبشون کرده بود با اسکیت ! بالاخره
گرفتنش !
من خبر ندارم. مریم بزور نگهم داشته بود.
تلفنی از دوستم شنیدم که بد جور ، فریدو زدن.
مریم گفت : نگران نباش محسن رفته بیارتش. دیگه باهاش کاری ندارن.
من نمی دونستم تو اینجایی !
فکر کردم ، محسن آوردتش اینجا.
مریم گفت بیام اینجا ، اومدم و صدای دادای حامد و جیغ تو رو شنیدم.
حس کردم داره می کشتت...
دیگه نفهمیدم چی شد !
مجسمه رو از روی میز برداشتم.
ببین ! من برای فرید ، نگرانم !
به محسن زنگ می زنم ، در دسترس نیست.
گفتم : منم دارم زنگ می زنم ، در دسترس نیست !
مینا گفت : شاید خواستن محسنو بکشونن اونجا ، همون بلای فریدو سرش بیارن !
باید کمکشون کنیم.
گفتم : به کلانتری می گیم.
گفت : نه ! دیره ، خیلی. اونا بجنبن ، جون فرید درخطره ، ما در خونه رو از بیرون قفل می کنیم.
من یه قفل جدید دارم. همیشه همراهمه ، در خونه رو روی این حامد قفل می کنیم.
تا بخواد بیاد بیرون ، وقت داریم بریم کمک فرید و محسن.
بچه های کارناوالم کمک می کنن.
گفتم : من که نمی دونم کجان !
گفت : من می دونم.
مریم یه بار ، یه انباری وحشتناکی رو بهم نشون داد.
بوی خون می داد ! زود درشو بست ، ولی حس کردم جاییکه ، حامد کارای خلافشو می کنه.
گفتم : چرا وارد بازی اینا شدی ؟
چرا بهم نگفتی ؟
گفت : پول لازم داشتم...
می خواستم با فرید از ایران بریم.
ببخشید ، ولی نمی شد بهت بگم.
فکر نمی کردم جریان انقدر خطرناک باشه...
فقط گفتن جای اون چکو باید پیدا کنم. همین !
منو می بخشی ؟
گفتم : وقت این حرفا نیست...
آدرس انبارو بده.
هر چه در آشپزخانه پیدا کردم که می توانست وسیله دفاع شخصی باشد ، در جیب هایم جا دادم.
گفتم : من با اسکیت می رم.
گفت : من سرعت تو رو ندارم.
گفتم : تو برو خونه تون ، این کار خودمه.
آدرس انبار ؟
تو تنهایی ، شاید چیزایی یادم بیاد.
میاد...
گوشی ام زنگ زد...
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستایثربی
مرگ آگاهی !
من واقعا داشتم می مردم...
هیچوقت راجع بهش اینطور جدی فکر نکرده بودم !
او مسلح بود و برای آن پول ، می توانست آدم بکشد.
هیچوقت فکر نمی کردم پول انقدر مهم باشد !
خون از گیج گاهش روان بود و من قدرت نفس کشیدن نداشتم.
مینا ترسیده ، گفت : مرده ؟
گفتم : نمی دونم ! فکر نکنم !
نمی تونم نفس بکشم...
کمکم کرد بلند شوم.
با کفش اسکیت وارد خانه شدم و روی مبلی افتادم.
گفت : فشارت افتاده. برات آب قند درست می کنم.
کار دیگه بلد نیستم. الان ، نمی تونم به اورژانس زنگ بزنم.
اونو می بینن !
دارویی چیزی نداری بخوری ؟
گفتم : چرا تو کیفمه.
گفت : ببین تا به هوش نیومده باید از این خونه بریم.
اون روانی اگه نمرده باشه ، دو تامونو می کشه !
گفتم : چرا محسن منو تنها گذاشت ؟
چرا حدس نزد که ؟...
گفت : محسن تنهات گذاشت ؟
مگه با تو بود ؟
به من گفتن رفته کمک فرید !
گفتم : مگه فرید کجاست ؟
گفت : خیلی چیزا راجع به اینا ، فهمیده بود ، هم به کمک بچه ها و نت ، هم مدام تعقیبشون کرده بود با اسکیت ! بالاخره
گرفتنش !
من خبر ندارم. مریم بزور نگهم داشته بود.
تلفنی از دوستم شنیدم که بد جور ، فریدو زدن.
مریم گفت : نگران نباش محسن رفته بیارتش. دیگه باهاش کاری ندارن.
من نمی دونستم تو اینجایی !
فکر کردم ، محسن آوردتش اینجا.
مریم گفت بیام اینجا ، اومدم و صدای دادای حامد و جیغ تو رو شنیدم.
حس کردم داره می کشتت...
دیگه نفهمیدم چی شد !
مجسمه رو از روی میز برداشتم.
ببین ! من برای فرید ، نگرانم !
به محسن زنگ می زنم ، در دسترس نیست.
گفتم : منم دارم زنگ می زنم ، در دسترس نیست !
مینا گفت : شاید خواستن محسنو بکشونن اونجا ، همون بلای فریدو سرش بیارن !
باید کمکشون کنیم.
گفتم : به کلانتری می گیم.
گفت : نه ! دیره ، خیلی. اونا بجنبن ، جون فرید درخطره ، ما در خونه رو از بیرون قفل می کنیم.
من یه قفل جدید دارم. همیشه همراهمه ، در خونه رو روی این حامد قفل می کنیم.
تا بخواد بیاد بیرون ، وقت داریم بریم کمک فرید و محسن.
بچه های کارناوالم کمک می کنن.
گفتم : من که نمی دونم کجان !
گفت : من می دونم.
مریم یه بار ، یه انباری وحشتناکی رو بهم نشون داد.
بوی خون می داد ! زود درشو بست ، ولی حس کردم جاییکه ، حامد کارای خلافشو می کنه.
گفتم : چرا وارد بازی اینا شدی ؟
چرا بهم نگفتی ؟
گفت : پول لازم داشتم...
می خواستم با فرید از ایران بریم.
ببخشید ، ولی نمی شد بهت بگم.
فکر نمی کردم جریان انقدر خطرناک باشه...
فقط گفتن جای اون چکو باید پیدا کنم. همین !
منو می بخشی ؟
گفتم : وقت این حرفا نیست...
آدرس انبارو بده.
هر چه در آشپزخانه پیدا کردم که می توانست وسیله دفاع شخصی باشد ، در جیب هایم جا دادم.
گفتم : من با اسکیت می رم.
گفت : من سرعت تو رو ندارم.
گفتم : تو برو خونه تون ، این کار خودمه.
آدرس انبار ؟
تو تنهایی ، شاید چیزایی یادم بیاد.
میاد...
گوشی ام زنگ زد...
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هشتاد_و_دوم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2