🍃🍃🍃🍃🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#زهر_چشم
از کسی یا کسانی گرفتن ؛ با عملی آنها را #ترسانیدن .
یادداشت به خط مرحوم
دهخدا
.زهرچشم نشان دادن به کسی ؛
#مرعوب_کردن او را.
از یادداشت به خط مرحوم
#دهخدا
#ویکی_پدیا
#خواب_گل_سرخ
#رمان_پاورقی
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#زهر_چشم
از کسی یا کسانی گرفتن ؛ با عملی آنها را #ترسانیدن .
یادداشت به خط مرحوم
دهخدا
.زهرچشم نشان دادن به کسی ؛
#مرعوب_کردن او را.
از یادداشت به خط مرحوم
#دهخدا
#ویکی_پدیا
#خواب_گل_سرخ
#رمان_پاورقی
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
درسته غذای مورد علاقه من ، سیب زمینیه .......ولی نمیدونم چرا انقدر حالم بده
وآدمی عاشق شد
که حتی سیب زمینی ساده ،
از گلویش پایین نرود....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
وآدمی عاشق شد
که حتی سیب زمینی ساده ،
از گلویش پایین نرود....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
قصه ی عشق ؛ آخرش خوشه...
دوستان لطف کردند عروسک را از شکل کودکی من ساختند. پیجشان را گم کردم!!
اصلا اسم این عروسک
#چیستا است
@chista_yasrebi
دوستان لطف کردند عروسک را از شکل کودکی من ساختند. پیجشان را گم کردم!!
اصلا اسم این عروسک
#چیستا است
@chista_yasrebi
تمام جهان،نشانه است
اگر موفقی،روزهای سخت خواهد رسید.
اگر غمگینی،روزهای بهتری خواهد آمد
اگر بایدبمیری،رفتنت معجزه ای خواهد بود،فقط برای خودت.
به سطح قضایا نگاه نکن.صدایی از درون،همیشه هست
#چیستایثربی
اگر موفقی،روزهای سخت خواهد رسید.
اگر غمگینی،روزهای بهتری خواهد آمد
اگر بایدبمیری،رفتنت معجزه ای خواهد بود،فقط برای خودت.
به سطح قضایا نگاه نکن.صدایی از درون،همیشه هست
#چیستایثربی
Forwarded from بازارتئاتر➕
شب نمایش خوبی بود.
حقش، شرکت در جشنواره بود، حتی بخش بین الملل.
#عمداهیچ فرمی،برای شرکت نمایش شب در
#فجر امسال پر نکردم!جای شب در کارخانه هیولاها نیست ونه جای من!
وقتی فهمیدم دبیرجشنواره کیست!
#چیستایثربی
📌اخبار سی و ششمین
👈 #جشنواره_تئاترفجر
را از طریق لینک زیر دنبال کنید🎭👇
https://t.me/bazaartheater_bot?start=Y29tMTk0MDA%3D
حقش، شرکت در جشنواره بود، حتی بخش بین الملل.
#عمداهیچ فرمی،برای شرکت نمایش شب در
#فجر امسال پر نکردم!جای شب در کارخانه هیولاها نیست ونه جای من!
وقتی فهمیدم دبیرجشنواره کیست!
#چیستایثربی
📌اخبار سی و ششمین
👈 #جشنواره_تئاترفجر
را از طریق لینک زیر دنبال کنید🎭👇
https://t.me/bazaartheater_bot?start=Y29tMTk0MDA%3D
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
Mohsen.fazeli:
دلنوشته ای از محسن فاضلی ، همکار منتقدم
تاتر بهانه بود
🌕🌷حال تاتر ما"خوب "است اما شما :باور نکن****
چند روزی است دوستان مدیریت مرکز هنرهای نمایشی لطف فرمودند وبرای ما کارت صادر کردند .دست گل شان درد نکند. متچکریم. اما من حالم زیاد خوش نیست .دوروز پیش رفتم تاتر شهر ودر محوطه گشتی کوتاه زدم راستش دلم گرفته بود .دنبال رفقا ودوستان دهه 70 هفتادی ها .می گشتم. اما بی خودی دور خودم می چرخیدم. انگاری تو بگو آب شده اند ورفتن زمین. غم انگیز است بیاد آن سال های سرد زمستانی وبرفی افتادم. چه شور وهیجانی داشت. بروبچه های دانشکده سینما تاتر وهنرهای زیبا وکلی عشق وصفا می کردیم. من در بولتن جشنواره تاتر بودم. مهرداد رایانی جوان بود. رحمت امینی دانشجو بود .مختاآباد کوچیکه بود. #چیستایثربی .برهانی مرند . سیامک صفری .سعید بهروزی .دشتستانی . پریوش نظریه . هوشنگ هیهاوند /محمد دشتگلی .بزرگا :اردشیر صالحپور و حسین فرخی . نصراله قادری . محبی/ محمد چرمشیر /اتیلا پسیانی/ رضا قیاضی . وخیلی های دیگر .همه درحال تمرین برای رسیدن به جشنواره پاتوق همگی هم همین تاتر شهر بود دیگه /نمایش ها "کارها زیاد نبودند بروبچه های شهرستانی هم تعداشان کم وزیاد می شد .گرچه همه شهرستانی بودیم. مثلا جنوبی ها یه خورده بیشتر. چه کیف وحالی می کردیم. "تاتر بهانه بود" نمایش بهانه بود " از دیدن همدیگه سیر نمی شدیم. لذت وافری می بردیم توی اون سوز وسرما .وبرفی که سر ایستادن نداشت. گرمای وجود بروبچه های تاتر مگر می گذاشت کسی احساس سرما بکند. * دلم برای سی آون سال ها بال/بال می زند "گفتی مدینه وکردی کبابم/*⛅️🌤🌸حالا دارم بیاد آن سالها می نویسم. کجایی برادر .توبگو همین حال کجایی .هجرت کرده ها .سفر کرده ها .ونسلی که هرگز عشق را ودوست داشتن را بازی نکرد ند"زندگی کرد"ند ما عاشقانه همدیگر را دربغل می گرفتیم "وبه آغوش می کشیدیم. از طبقه فرو دستان بودیم اما با عزت نفس وقانع به داشته هایمان. محجوب بودیم. هنوز از دور زدن ها ورکب زدن های امروزی خبری نبود"دل شکستن "معنی نداشت .کسی دل کسی را نمی شکست .ممیز های امروز معنا نداشت .زیر آب زد ن های امروزی معنا نداشت برای جایزه کسی تاتر کار نمی کرد. حسادت ها هنوز گل نکرد بود.آنچه درآن فصل عاشقانه گل می داد "گل یخ بود""☘️خبری از برهانی مرند نیست .خبری از کوروش نریمانی نیست .خبری ازسیامک نیست . مجید گیاهچی / نه انگاری همه را به سیبری فرستادند .خدای مگر بدون این بروبچه میشه جشنواره برگزار کرد؟ دلم گرفته است وخسته ام /خسته ام/ قیافه ها هیچکدام آ شنانیست .من به دنبال رویا هایمان می گردم. " با رویا هایمان چه کردید. * من دلم در این زمستان بی برف وباران در محوطه تاتر شهر بدنبال کیست . هان توبگو"سبزه قبای زیبای دلکم* اصلا سبزه قبا واهل هوایی ها را گم کرده ام. من هنوز دلم پر می زند برای دوران جوانی هایمان. نادر برهانی مرند په کوکا تو کجانی؟ سعید بهروز بی معرفت بی خداحافظی رفتی ولایت .نه گفتی محسن دلش سی تو تنگ میشه .دشتستانی تو کجانی؟* ستاره های تاتر کم سو شده اند وبرف دیگر نمی بارد .وتوسبزه قبا ی چشم سفید غزال مارا ندیدی هان دخترک *من دلم گرفته است * شما در راه که می آمدی .غزال مارورا ندیدی*گریه نکن خواهرم . :در خانه ات درختی خواهد رویید ودرخت ودرخت های درشهرتو / بسیار درختان درسرزمینت" وباد پیغام هر درختی رابه درخت دیگر خواهدرسانید. ودرخت هاازباد خواهند: :پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی🌷
#محسن_فاضلی
نویسنده ومنتقد
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
دلنوشته ای از محسن فاضلی ، همکار منتقدم
تاتر بهانه بود
🌕🌷حال تاتر ما"خوب "است اما شما :باور نکن****
چند روزی است دوستان مدیریت مرکز هنرهای نمایشی لطف فرمودند وبرای ما کارت صادر کردند .دست گل شان درد نکند. متچکریم. اما من حالم زیاد خوش نیست .دوروز پیش رفتم تاتر شهر ودر محوطه گشتی کوتاه زدم راستش دلم گرفته بود .دنبال رفقا ودوستان دهه 70 هفتادی ها .می گشتم. اما بی خودی دور خودم می چرخیدم. انگاری تو بگو آب شده اند ورفتن زمین. غم انگیز است بیاد آن سال های سرد زمستانی وبرفی افتادم. چه شور وهیجانی داشت. بروبچه های دانشکده سینما تاتر وهنرهای زیبا وکلی عشق وصفا می کردیم. من در بولتن جشنواره تاتر بودم. مهرداد رایانی جوان بود. رحمت امینی دانشجو بود .مختاآباد کوچیکه بود. #چیستایثربی .برهانی مرند . سیامک صفری .سعید بهروزی .دشتستانی . پریوش نظریه . هوشنگ هیهاوند /محمد دشتگلی .بزرگا :اردشیر صالحپور و حسین فرخی . نصراله قادری . محبی/ محمد چرمشیر /اتیلا پسیانی/ رضا قیاضی . وخیلی های دیگر .همه درحال تمرین برای رسیدن به جشنواره پاتوق همگی هم همین تاتر شهر بود دیگه /نمایش ها "کارها زیاد نبودند بروبچه های شهرستانی هم تعداشان کم وزیاد می شد .گرچه همه شهرستانی بودیم. مثلا جنوبی ها یه خورده بیشتر. چه کیف وحالی می کردیم. "تاتر بهانه بود" نمایش بهانه بود " از دیدن همدیگه سیر نمی شدیم. لذت وافری می بردیم توی اون سوز وسرما .وبرفی که سر ایستادن نداشت. گرمای وجود بروبچه های تاتر مگر می گذاشت کسی احساس سرما بکند. * دلم برای سی آون سال ها بال/بال می زند "گفتی مدینه وکردی کبابم/*⛅️🌤🌸حالا دارم بیاد آن سالها می نویسم. کجایی برادر .توبگو همین حال کجایی .هجرت کرده ها .سفر کرده ها .ونسلی که هرگز عشق را ودوست داشتن را بازی نکرد ند"زندگی کرد"ند ما عاشقانه همدیگر را دربغل می گرفتیم "وبه آغوش می کشیدیم. از طبقه فرو دستان بودیم اما با عزت نفس وقانع به داشته هایمان. محجوب بودیم. هنوز از دور زدن ها ورکب زدن های امروزی خبری نبود"دل شکستن "معنی نداشت .کسی دل کسی را نمی شکست .ممیز های امروز معنا نداشت .زیر آب زد ن های امروزی معنا نداشت برای جایزه کسی تاتر کار نمی کرد. حسادت ها هنوز گل نکرد بود.آنچه درآن فصل عاشقانه گل می داد "گل یخ بود""☘️خبری از برهانی مرند نیست .خبری از کوروش نریمانی نیست .خبری ازسیامک نیست . مجید گیاهچی / نه انگاری همه را به سیبری فرستادند .خدای مگر بدون این بروبچه میشه جشنواره برگزار کرد؟ دلم گرفته است وخسته ام /خسته ام/ قیافه ها هیچکدام آ شنانیست .من به دنبال رویا هایمان می گردم. " با رویا هایمان چه کردید. * من دلم در این زمستان بی برف وباران در محوطه تاتر شهر بدنبال کیست . هان توبگو"سبزه قبای زیبای دلکم* اصلا سبزه قبا واهل هوایی ها را گم کرده ام. من هنوز دلم پر می زند برای دوران جوانی هایمان. نادر برهانی مرند په کوکا تو کجانی؟ سعید بهروز بی معرفت بی خداحافظی رفتی ولایت .نه گفتی محسن دلش سی تو تنگ میشه .دشتستانی تو کجانی؟* ستاره های تاتر کم سو شده اند وبرف دیگر نمی بارد .وتوسبزه قبا ی چشم سفید غزال مارا ندیدی هان دخترک *من دلم گرفته است * شما در راه که می آمدی .غزال مارورا ندیدی*گریه نکن خواهرم . :در خانه ات درختی خواهد رویید ودرخت ودرخت های درشهرتو / بسیار درختان درسرزمینت" وباد پیغام هر درختی رابه درخت دیگر خواهدرسانید. ودرخت هاازباد خواهند: :پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی🌷
#محسن_فاضلی
نویسنده ومنتقد
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi