چیستایثربی کانال رسمی
6.44K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
💙💙💙💙💙



#سیلویا_پلات، شاعر و نویسنده مشهور آمریکایی در نامه هایی به پزشکش ادعا کرده شوهرش تد هیوز او را کتک می زده است.

به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، در رشته نامه هایی نوشته شده بین هجدهم فوریه سال ۱۹۶۰ و چهارم فوریه سال ۱۹۶۳، سیلویا پلات آنچه در زندگی مشترک پر رمز و راز او با شاعر و نویسنده پرآوازه انگلیسی تد هیوز بر او گذشت را روی کاغذ آورده است.

این نامه ها هفت سال پس از مرگ سیلویا پلات توسط هریت روزن اشتاین، پژوهشگر مسائل فمینیستی گرد آوری شدند و امروز به قیمت هشتصد و هفتاد و پنج هزار دلار به فروش گذاشته شده اند.

پلات این نامه ها را به دکتر روث بارن هاوس که درمان او را در آمریکا پس از اقدامش به خودکشی بر عهده داشت نوشته است.

کارول هیوز، بیوه تد هیوز در بیانیه ای اظهارات سیلویا پلات را اتهاماتی غیر قابل تصور خوانده و می گوید « نامه های بیمار به روانپزشک خصوصی هستند و اتهامات آن از سوی کسی مطرح شده که است که به خاطر زندگی مشترک از هم پاشیده اش زخم خورده است»

سیلویا پلات از یازده سالگی، خاطراتش را در دفترچه ای ثبت می کرد.پس از مرگش، تد هیوز ادعا کرد دفترچه های خاطرات او گم شده اند. او گفت آخرین دفترچه را هم نابود کرده تا فرزندانشان فریدا و نیکولاس را از لطمه روحی محفوظ نگاه دارد.

زندگی مشترک ویرانگر سیلویا پلات و تد هیوز بر کسی پنهان نیست اما جزئیات #خشونت_جسمی_و_روحی که پلات سالها با آن دست به گریبان بود پیش از پیدا شدن این نامه ها روشن نبود.

۹ نامه ای که پلات پس از برملا شدن #رابطه_عاشقانه_همسرش_با_دوست_
خانوادگیشان ، آسیا وویل نوشته است، از حقایق تلخ زندگی مشترک این دو و زخم هایی که بر روح و جسم سیلویا پلات به یادگار گذاشت پرده بر می دارد.

در یکی از این نامه ها، پلات از ماجرای کتک خوردن از شوهرش که منجر به سقط فرزندشان در سال ۱۹۶۱ شد می گوید. او پس از این اتفاق از تد هیوز جدا شد. پلات در بسیاری از اشعارش به مرگ فرزندش اشاره می کند.

سیلویا پلات و تد هیوز، یکی از مشهورترین زوج های ادبی قرن بیستم هستند. زمانی که در دانشگاه کمبریج با هم آشنا شدند، هیوز شاعری شناخته شده بود.

این دو، چهار ماه پس از آشنایی با هم ازدواج کردند. حاصل شور و اشتیاق این عشق، انتشار آثاری خلاقانه و درخشان از سوی هر دو بود.

هیوز، مجموعه شعر «شاهین زیر باران» را منتشر کرد و پلات «حباب شیشه» تنها رمانش را که در آن از زندگی خود الهام گرفته است.

سیلویا پلات در ماه اوت سال ۱۹۵۳ اقدام به خودکشی کرد و سرانجام در زمستان سال ۱۹۶۳ با گاز به زندگی خود پایان داد. او هنگام مرگ، سی ساله بود.


نمایشنامه من
"یک شب دیگر هم بمان سیلویا "


را #نشر_قطره بارها تجدید چاپ کرده و نگاهی به خلاقیت ،عشق و مرگ این شاعر دارد. آن رابخوانید.گویی زندگی خود من است ....اما به اسم.مستعار سیلویا


قطره
ساعات اداری
۸۸۹۷۳۳۵۱_۳


و کتابفروشیهای معروف
و فروش انلاین

اطلاعات را از #قطره بگیرید

ممنون


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
چه رفت بر زبان مرا؟
که شرم باد از آن مرا!
به یک دل و به یک زبان،
دوگانگی چرا کنم؟
ز عمر، سهم بیشتر
ریا نکرده شد به سر
بدین که مانده مختصر،
دگر چرا ریا کنم؟...
#سیمین_بهبهانی

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
دکتر قطب الدین صادقی ، مدرس و کارگردان تاتر اظهار تاسف کرد: در این وضعیت اجرای نمایش‌های اساسی، اشتباه محض است و من هم باید بروم کار تجاری انجام دهم و متاسفم که به خاطر اعتقاداتم، این نمایش را که کاری اساسی و آموزشی است اجرا کردم.



#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی_صورتی (Chista Yasrebi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from چیستایثربی_صورتی (Chista Yasrebi)
#Intern_2015

#فیلم : #کارآموز

#کارگردان : #نانسی_مایرز
#بازیگران : #رابرت_دنیرو #ان_هتوی #رنه_روسو

#نویسنده : #نانسی_مایرز

بیشتر موارد تجربه ، از تحصیلات اکادمیک مهمتر است و این دو کنار هم ، موفق میشوند. تجارب بزرگسالان و سالمندان جامعه را جدی بگیریم و از آنها استفاده کنیم .

#چیستایثربی_صورتی
#جیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
معنی این تصویر بالا باشما

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
#کازابلانکا
دیگر این عشق تکرار نمیشود


بابازی بی نظیر
#اینگرید_برگمن
#همفری_بوگارت


فیلمی که باید هر هفته دید


#چیستایثربی_کانال_رسمی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
کسی نمیداند دیدار بعدی مان کجاست یااصلا وقت دیداری مانده ؟
اینبار
#اهواز است.
آذرماه
13_15
همین هفته آینده
همایش #پستچی، عشقهای سرکوب شده ، ازدواج و رموز دلدادگی ...

موسسه پارت نیک هنر
09383002747
Four Snapshots of Sahar
.
.
Short Story
.
Chista Yasrebi: Four Snapshots of Sahar (Short Story)

.
The snapshots were for the painting course of the little girl. Her mother made up the braids in a mouse tail fashion and she put it a rabbit hair band. Then she took her hands and she went to photo shop at the corner.

The photographer seated the girl on a high chair, he told the girl to look at the bird's picture on the opposite. He went out, saying her not to blink. The mother leaned against the door and a flash lit the room, a few seconds later. The photographer opened the door and said that he is finished.
The mother asked: "How long it takes to deliver?"
"Ten minutes", said the photographer.

Ten minutes later, it was ready. The mother opened the envelope. The paper was blank and white. Once again they took Sahar to the room and the flash went out. Ten minutes later, it was white again.

"Maybe, there is something wrong with the camera", said the mother.
The man said, "You take a seat to test."
The mother sat down. The flash light lit her face. Ten minutes later, the mother's photo was ready, no problem.

"I don't know, why your daughter's photo is blank," said the photographer. "I hadn't such a case. Have you got any picture of her, yet?"
The mother didn't answer. She tightened the mouse tail, braid on Sahar hairs.

They went to the studio. Another flash light, a ten minutes waiting, the third picture was blank, again. And the fourth on... The mother was frightened... "That's enough", she said, "Surely, your apparatus has some problems."
The photographer said, "It is safe."
She became upset, took her child's hand and they went out of photographers When they came back to the painting class, the teacher said smiling, "Did you take the photos?"
"It was not ready," said the mother.
The teacher said, "No problem. A photocopy of her birth certificate is enough now."
The mother fished out the certificate, and said, "I didn't take a copy."
She said, "Take it easy... We have a Xerox machine here in." and got the birth certificate from the mother.
Then, the woman said, going to the Xerox machine, "Is it her first time that she goes to a class?"
"Yes, she is just three years old."

She smiled at the little girl saying, "Well, you're welcome. By the way, what's your name, little lady?"
The girl was silent. Her eyes were dumb, like the black eyes of the rabbit on her band.
"She is shy, a little," the mother said, "Her name is Sahar."

The teacher took a glance at the certificate. She paused a moment. She turned the pages to have another look. She was nervous and perplexed. "Is this your daughter's certificate?" she asked.
The mother said for sure, "Yes..."
The pale teacher looked in turn to the mother and her daughter. "But mom, here is written... I mean a mistake is done surely." She said, "Here, it is written, three years ago she died... when she was seven months old."

The mother patted her daughter's black hairs, playing on her hair rabbit band. Then, looking steely at the teacher, she said, "Yes... but she draws very well..."

Then handling her a pencil and white sheet on the desk, said, "Draw Sahar!" The girl got the pencil in the very eyes of the teacher and draw on the sheet. She put down the pencil a moment later. The mother, a proud smile on her face, brightened and took the paper of the teacher. It was a picture of a girl, two dots for her eyes, small lips and nose, with hair on her forehead and a rabbit brand hair band... The little girl in the painting smiled proudly... just like the same smile of the mother.
.
#chista_yasrebi
#NYU_university
چهار عکس فوری از سحر
قصه خوانی از اثار چیستایثربی در دانشگاه نیویورک

#چیستایثربی_کانال_رسمی
Caprice no.24 - The Devil's Violonist -
#David_Garrett

پاگانینی، ویولونیست شیطان
من
#دیوید_گرت
او

#چیستایثربی_کانال_رسمی
کتاب من در صفحه ی دیگران
اینبار نشر محترم

#قطره



@ghatrehpub


#چیستایثربی_کانال_رسمی
ممنون از حمایت همیشه ی دوستداران آثارم