#ترانه : #چشم_من
#خواننده : #داریوش_اقبالی
#ترانه_سرا : #اردلان_سرفراز
#موسیقی : #حسن_شماعی_زاده
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
و
#کانال_صورتی /کانال فرهیختگان
https://t.me/joinchat/AAAAAEGc5A_pweB4eDnm2Q
#خواننده : #داریوش_اقبالی
#ترانه_سرا : #اردلان_سرفراز
#موسیقی : #حسن_شماعی_زاده
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
و
#کانال_صورتی /کانال فرهیختگان
https://t.me/joinchat/AAAAAEGc5A_pweB4eDnm2Q
Telegram
چیستایثربی_صورتی
این کانال خصوصی، روزشمار علایق خصوصی
#چیستایثربی است،برای یک زندگی شادترو سرشارتر.
#چیستایثربی_صورتی
این کانال اصلی
#چیستا نیست.
برای علاقه مندان خاص
#هنر و ادب است.
تماس باادمین به هر دلیل
@chychy9
کانال رسمی چیستایثربی:
@chista_yasrebi
#چیستایثربی است،برای یک زندگی شادترو سرشارتر.
#چیستایثربی_صورتی
این کانال اصلی
#چیستا نیست.
برای علاقه مندان خاص
#هنر و ادب است.
تماس باادمین به هر دلیل
@chychy9
کانال رسمی چیستایثربی:
@chista_yasrebi
از صفحه دوستان
با تشکر از #مهسا ی عزیز
و ترجمه ی خوبش از شعر من به فرانسه
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
با تشکر از #مهسا ی عزیز
و ترجمه ی خوبش از شعر من به فرانسه
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🌺🌺
من با چشمان سر به هوایم ،
تو با چشمان سر به زیرت ،
چه سرزمینهایی که سوزاندیم ،
. .چه جنگهایی به پا کردیم ،
چه آتش بازیهای ساکت نیمه شبانه ...
که نشد خاموش کنیم ! ....
کسی نمیداند
جز من و تو ....
هیچ نگو !
به هیچکس نگو !
بگذار فقط
من بدانم و تو !
#چیستا_یثربی
#خواننده :
#داریوش_اقبالی
#داریوش
#ترانه
#اردلان_سرفراز
#موسیقی:
#حسن_شماعی_زاده
#چیستایثربی
#کلیپ
هنوز یکی از
#بهترینهای موسیقی ایران
#اینستاگرام_چیستایثربی
A#poem by #chista_yasrebi
Moi, ambitieux
Toi, embarrassée
Nous enflammions tels coeurs
Nous faisions telles guerres
Au minuit,
En silence,
Nous faisions tels feux
Qui ne seraient jamais éteints
Personne ne le sait
Sinon moi et toi
Ne dis rien!
Ne le dis à personne!
Laisse tous, nos secrets
#Chista_Yasrebi
#poet
#poetry
#چیستا_یثربی
#ترجمه #فرانسه #مهسا_آقاجری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
من با چشمان سر به هوایم ،
تو با چشمان سر به زیرت ،
چه سرزمینهایی که سوزاندیم ،
. .چه جنگهایی به پا کردیم ،
چه آتش بازیهای ساکت نیمه شبانه ...
که نشد خاموش کنیم ! ....
کسی نمیداند
جز من و تو ....
هیچ نگو !
به هیچکس نگو !
بگذار فقط
من بدانم و تو !
#چیستا_یثربی
#خواننده :
#داریوش_اقبالی
#داریوش
#ترانه
#اردلان_سرفراز
#موسیقی:
#حسن_شماعی_زاده
#چیستایثربی
#کلیپ
هنوز یکی از
#بهترینهای موسیقی ایران
#اینستاگرام_چیستایثربی
A#poem by #chista_yasrebi
Moi, ambitieux
Toi, embarrassée
Nous enflammions tels coeurs
Nous faisions telles guerres
Au minuit,
En silence,
Nous faisions tels feux
Qui ne seraient jamais éteints
Personne ne le sait
Sinon moi et toi
Ne dis rien!
Ne le dis à personne!
Laisse tous, nos secrets
#Chista_Yasrebi
#poet
#poetry
#چیستا_یثربی
#ترجمه #فرانسه #مهسا_آقاجری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
آنچه شما عشق مینامید، دیوانگیهایی ست کوتاه.
#فردریش_نیچه
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#فردریش_نیچه
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
گرچه با جناب
#نیچه ونوع نگاه ایشان به
#زن،همعقیده نیستم،اما گاهی آنچه ما فکر میکنیم عشق است ،
#عشق نیست.
#جنون کوتاهیست...فرقش راباید تشخیص داد!...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#نیچه ونوع نگاه ایشان به
#زن،همعقیده نیستم،اما گاهی آنچه ما فکر میکنیم عشق است ،
#عشق نیست.
#جنون کوتاهیست...فرقش راباید تشخیص داد!...
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هفتاد
#چیستایثربی
بچه های کارناوال که توی ترک اعتیادن ، کافی ان که اونا رو فراری بدن.
می دونم ، چون شیوه هاشونو می دونم.
با اونا زندگی کردم...
شاید معتاد شده باشن ، ولی رفاقتشون واقعیه...لااقل با من !
فقط میخوام یه چیزی رو بدونم.
گفتی که به من اعتماد نداری...
خب پس چه حسی به من داری که اومدی خونه ی من ؟ اصلا چرا اینجا ؟
با چه اعتمادی اومدی اصلا ؟
اونم با مادرت ؟
از کجا معلوم که من قاتل نباشم ؟!
یا سرکرده ی همه ی اونا ؟
یا جاسوسشون !
سوال سختی بود !
غافلگیر شدم...
گفتم : حس اینکه ، حس اینکه...
نتوانستم چیزی بگویم...
گاهی در دلت ، حسش می کنی ، ولی به زبان نمی آید.
گفتم : وای...
چرا مادرم تو دستشویی گیر کرده ؟
نیومد؟!...
حالش بد نشده باشه ؟!
محسن گفت : آخ ، ببخشید ، یادم رفت !
اون دستشویی ، درش از بیرون خرابه ، قفل میشه !...
به طرف دستشویی دوید.
نفس راحتی کشیدم...
درب توالت ، به دادم رسید.
چه حسی به او داشتم ؟
انگار وسط یک ظهر تابستان ، یک عطر خوشبو بزنم...فقط همین حس !
خوشبو ، ملایم ، خنک و کمی آرامش بخش...
همین !...
مادرم و محسن رسیدند.
گفتم : باشه !
من تا بیست و چهار ساعت ، به تو اطمینان
می کنم و فرض رو بر این میذارم که میخوای کمک کنی !...
خوبه ؟...
بعدشو دیگه نمی دونم !
قولی نمیدم !
گفت : کم نیست ؟
گفتم : نخیر ، زیادتم هست...
یه چیزی یادم آمد !
گفتم : یادمه وقتی داداش ، کلافه ، دنبال اون چیز می گشت ، ذهنم یه دفعه پرید.
دیگه تو خونه نبودم...
یاد شهر بازی افتادم که پدرم ، بچه گیامون ما رو می برد...
برادرم ، ترس از ارتفاع داشت.
سوار نمی شد ، فقط اون پایین وایمیساد و ما رو نگاه می کرد...
چرا این الان یادم اومد ؟!
آهان... چون هر بار می گفت :
بازم میخواین سوار شین ؟
کم نیست ؟
محسن ناگهان داد زد : آفرین... خودشه !
من و مادرم با تعجب گفتیم : چی ؟!
چی خودشه ؟!
گفت : تو هر وقت ، ذهنت میخواد از چیزی فرار کنه ، بی اختیار ، میری تو گذشته !
مثل روز مسابقه ی ما ، که گفتی خاطرات هولت می دادن جلو!
و متوجه مردم و اطرافت نبودی !
حالا اگه دوباره سوار اسکیت شی...
اگه ما ، من و تو ، دو نفره تنهایی با هم مسابقه بدیم ، و من جدی بخوام تو رو ، توی اسکیت له کنم ، یادت میاد که داداشت اون روز ، دنبال چی می گشت؟... درسته؟ احتمالا یادت میاد.
خیلی چیزای دیگه هم یادت میاد !
من مطمئنم...
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هفتاد
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2
#چیستایثربی_کانال_رسمی
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#قسمت_هفتاد
#چیستایثربی
بچه های کارناوال که توی ترک اعتیادن ، کافی ان که اونا رو فراری بدن.
می دونم ، چون شیوه هاشونو می دونم.
با اونا زندگی کردم...
شاید معتاد شده باشن ، ولی رفاقتشون واقعیه...لااقل با من !
فقط میخوام یه چیزی رو بدونم.
گفتی که به من اعتماد نداری...
خب پس چه حسی به من داری که اومدی خونه ی من ؟ اصلا چرا اینجا ؟
با چه اعتمادی اومدی اصلا ؟
اونم با مادرت ؟
از کجا معلوم که من قاتل نباشم ؟!
یا سرکرده ی همه ی اونا ؟
یا جاسوسشون !
سوال سختی بود !
غافلگیر شدم...
گفتم : حس اینکه ، حس اینکه...
نتوانستم چیزی بگویم...
گاهی در دلت ، حسش می کنی ، ولی به زبان نمی آید.
گفتم : وای...
چرا مادرم تو دستشویی گیر کرده ؟
نیومد؟!...
حالش بد نشده باشه ؟!
محسن گفت : آخ ، ببخشید ، یادم رفت !
اون دستشویی ، درش از بیرون خرابه ، قفل میشه !...
به طرف دستشویی دوید.
نفس راحتی کشیدم...
درب توالت ، به دادم رسید.
چه حسی به او داشتم ؟
انگار وسط یک ظهر تابستان ، یک عطر خوشبو بزنم...فقط همین حس !
خوشبو ، ملایم ، خنک و کمی آرامش بخش...
همین !...
مادرم و محسن رسیدند.
گفتم : باشه !
من تا بیست و چهار ساعت ، به تو اطمینان
می کنم و فرض رو بر این میذارم که میخوای کمک کنی !...
خوبه ؟...
بعدشو دیگه نمی دونم !
قولی نمیدم !
گفت : کم نیست ؟
گفتم : نخیر ، زیادتم هست...
یه چیزی یادم آمد !
گفتم : یادمه وقتی داداش ، کلافه ، دنبال اون چیز می گشت ، ذهنم یه دفعه پرید.
دیگه تو خونه نبودم...
یاد شهر بازی افتادم که پدرم ، بچه گیامون ما رو می برد...
برادرم ، ترس از ارتفاع داشت.
سوار نمی شد ، فقط اون پایین وایمیساد و ما رو نگاه می کرد...
چرا این الان یادم اومد ؟!
آهان... چون هر بار می گفت :
بازم میخواین سوار شین ؟
کم نیست ؟
محسن ناگهان داد زد : آفرین... خودشه !
من و مادرم با تعجب گفتیم : چی ؟!
چی خودشه ؟!
گفت : تو هر وقت ، ذهنت میخواد از چیزی فرار کنه ، بی اختیار ، میری تو گذشته !
مثل روز مسابقه ی ما ، که گفتی خاطرات هولت می دادن جلو!
و متوجه مردم و اطرافت نبودی !
حالا اگه دوباره سوار اسکیت شی...
اگه ما ، من و تو ، دو نفره تنهایی با هم مسابقه بدیم ، و من جدی بخوام تو رو ، توی اسکیت له کنم ، یادت میاد که داداشت اون روز ، دنبال چی می گشت؟... درسته؟ احتمالا یادت میاد.
خیلی چیزای دیگه هم یادت میاد !
من مطمئنم...
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_هفتاد
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2
#چیستایثربی_کانال_رسمی
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#عارف
#پیشمرگ
تو از یه برگ میگفتی
من اونو باغ میکردم
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
#پیشمرگ
تو از یه برگ میگفتی
من اونو باغ میکردم
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
چند قسمت آخر
#خواب_گل_سرخ به دلیل کمبود جا ، فقط در کانال می آید
#خواب_گل_سرخ به دلیل کمبود جا ، فقط در کانال می آید
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تو از جهان کودکی ، واژه ی عشق را دزدیدی
به من هدیه کردی!
بگذار مرا بگیرند ،
کلمه ات را پس نمیدهم ...
یک روز خوب با مسافر عزیزم ،
#یکتا
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
به من هدیه کردی!
بگذار مرا بگیرند ،
کلمه ات را پس نمیدهم ...
یک روز خوب با مسافر عزیزم ،
#یکتا
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
این جنجال عشق نبود ،
جنجال پیش از واقعه بود ،
چه تنها و مسلح است آنکه به جز قلم ،
سلاحی ندارد
با یکتا ی عزیز.همیشه دوست
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
جنجال پیش از واقعه بود ،
چه تنها و مسلح است آنکه به جز قلم ،
سلاحی ندارد
با یکتا ی عزیز.همیشه دوست
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
_مادر بزرگ ، بزرگ میشه ...
_این مزخرف چیه هی میگی ؟ حال بچه هات خوبه؟
_نه نیست ! معلومه که نیست ، خوب نیست !
نمایشنامه
#جولی
#دیوید_مامت
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
_این مزخرف چیه هی میگی ؟ حال بچه هات خوبه؟
_نه نیست ! معلومه که نیست ، خوب نیست !
نمایشنامه
#جولی
#دیوید_مامت
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
فروردین ۱۳۳۰
همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم میکنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار میافتد، مسافتها با اندازهگیریهای ما جور در نمیآید، هوا رقیق میشود و نفسمان پس میزند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیختهای که نمیتوان جلویش را گرفت.
#صادق_هدایت
#پیام_کافکا
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم میکنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار میافتد، مسافتها با اندازهگیریهای ما جور در نمیآید، هوا رقیق میشود و نفسمان پس میزند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیختهای که نمیتوان جلویش را گرفت.
#صادق_هدایت
#پیام_کافکا
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی