چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊

رضا قیصریه گفت: اگر از هند و تركیه نویسندگانی برنده جایزه بوكر و نوبل می‌شوند به این دلیل است كه آنها با جهان ارتباط فرهنگی دارند، در صورتی كه نویسندگان و شاعران ایران از این امكانات بهره‌مند نیستند.
رضا قیصریه -نویسنده- اظهار داشت: قبل از اینكه این سؤال مطرح شود كه چرا ایرانیان برنده نوبل ادبیات نشده‌اند باید این سؤال مطرح شود كه به چه دلیل باید برنده این جایزه شویم؟

آیا ما ادبیات دیگران را می‌شناسیم كه فكر كنیم ادبیات ایران از دیگر ادبیات‌های جهان برتر است؟



وی ادامه داد: آثار نویسندگان ایرانی كه به زبان‌های اروپایی ترجمه شده هیچ برد نداشته است و اخیرا نویسندگانی كه خودشان در اروپا زندگی می‌كنند توانسته‌اند كه آثاری را عرضه كنند.



قیصریه افزود: اگر نویسندگان اروپایی آثارشان دارای یك ساختار فكری است به این دلیل است كه ادبیات آنها ریشه در خیلی چیزهای دیگر مثل فلسفه دارد.


درست است كه داستان‌نویسی ما حدود صد سال قدمت دارد اما این خیلی كم است و هنوز انتظار یك رمان خوب را نباید از این ادبیات داشت.

#رضا_قیصریه
#نویسنده
درباره
#نوبل_ادبی

#چیستایثربی_کانال_رسمی



https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
دولت‌آبادی گفت : مسلما برنده شدن یك نویسنده یا شاعر ایرانی در معرفی و ارتقاء ادبیات ما خیلی تأثیر خواهد داشت، اما اكنون من دیگر به این موضوع نمی‌اندیشم....


#محمود_دولت_آبادی
#نوبل_ادبی

#چیستایثربی_کانال_رسمی
#سخنرانی
#هارولد_پینتر
نمایشنامه نویس.بازیگر.منتقد
هنگام گرفتن جایزه ادبی
#نوبل


#چیستایثربی_کانال_رسمی
#کیت_وینسلت
ما زنان ، خشونت خانگی را نمایش میدهیم که دیگر تکرار نشوند ، مادر برابر جامعه مسولیم ...هر خشونتی ، یکروز به خودمان باز میگردد .


#کیت_وینسلت
یکی از بازیگران مورد علاقه من
#تایتاتیک
#کتابخوان
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#The_reader
2008

فیلم #کتابخوان یا #خواننده ، که برای او اسکار را به ارمغان آورد ، برای من اشک به همراه آورد و عوض شدن هدفم در زندگی و شروع ترویج کتابخوانی...
همه جا ، به شکل داوطلبانه و رایگان ؛ با عشق و
#هدفمندی

و بعد اشتراک بی چشمداشت قصه هایم در #فضای_مجازی

#چیستایثربی


#چیستایثربی_کانال_رسمی
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_سوم
#چیستایثربی

محسن گفت : با تعجب به خانم پرستار خیره شدم ، گفتم : چی ؟

پرستار گفت : فکر می کنی چرا دکتر علوی فراری شد ؟
چرا یه شبه ، در مطبشو بست ؟
رفت خارج گم وگور شد ؟
وقتی اون همه مریض داشت که براش میمردن؟
اون همه برو بیا...

نمی دونی چه گردن کلفتایی میامدن پیشش !

برای اینکه با این دختره ، مریم خانم رو هم ریخته بودن ، یه کاسبی حسابی راه انداخته بودن !

ظاهر ماجرا این بود که دختره داره مردمو هیپنوتیزم می کنه ، اما در عمل خود دکتر ، همه چیز رو ، هدایت می کرد.

فقط از جذابیت مریم استفاده می کرد.

مریم هم خب یه چیزایی یاد می گرفت !

می دونی چیکار می کردن ؟!
اونا اسراری رو از دهن کله گنده هایی که میامدن پیششون بیرون می کشیدن !

فقط هیپنوتیزم که نبود ، همه که نمی خواستن هیپنوتیزم شن.

دکتر روش های دیگه ای هم بلد بود که همه رو یه جایی ، توی تله مینداخت.

تست های زیادی داشت که از آدما می گرفت.
حدسایی می زد و بهشون یه دستی می زد که همه چیزو می دونه !

پس بهتره خودشون بگن ، که دکتر زودتر بتونه کمکشون کنه !

ورزشکارا ، بازیگرای معروف ، مدیرا ، حتی آدم های مهم دولتی ، یا خانواده هاشون... رازهایی رو لو می دادن ، چون دکتر رو ، محرم می دونستن !

جزو گروه خودشون ، حسابش میکردن !

حتی زن یکی از آدمای مهم ، به دکتر گفته بود که خیانت کرده، اما شوهرش نمی دونه...

خلاصه مطب دکتر شده بود محل اسرار نگو !

دکتر علوی با همه آدم گنده ها ، ارتباط نزدیک داشت ، فقط پیش اون می رفتن چون سفارش شده بود. یعنی امتحان شده بود...

به رازداریش ، شکی نداشتن.

برای همین گاهی برای درمان زودتر ، هیپنوتیزم هم قبول می کردن و وقتی که به هوش میامدن ، مریم ازشون حق السکوت می خواست !

وگرنه تهدید !

تازه موقع خواب ، جیباشونم خالی می کردن و بدون پول می فرستادنشون برن !

به دلیل ضبط کردن صداشون ، موقع هیپنوتیزم و برداشتن فیلم ، ازشون کلی آتو داشتن.

این یه کار کاملا مجرمانه ست !

تو اتاقی که فردی هیپنوتیزم میشه ، صدا ضبط کردن و فیلم برداری ممنوعه !

دکتر ، از زیبایی مریم استفاده می کرد و همه ی آدما رو یه جوری جلب می کرد ، که به هیپنوتیزم تن در بدن !

می گفت : هیپنوتیزور شما ، همین مریم خانم گله .
دستیار باهوشم !

اونا هم از ما بهترون بودن.

همه شون یه مقام گنده داشتن ، به شهرت دکتر و معصومیت صورت مریم ، اعتماد می کردن !

و بعد دکتر بلد بود چیزایی ازشون بکشه بیرون ، که همه آدم ها پنهان می کنن.

بعدا هم روشون نمیشد به کسی بگن چی شده و مجبور بودن مدام به دکتر حق السکوت بدن !

الان این دختره، نامزدت ، در خطره !

به خاطر اینکه فکر میکنم مریم ، یه کاری رو ذهن نامزدت انجام داده.

انقدر از دکتر علوی یاد گرفته که ذهن این بچه رو شستشو بده !

من نمی دونم باهاش چیکار کرده ، ولی دیدم نامزدت ، حواسش درست سر جاش نیست...
انگار ترسیده ! ولی نمیدونه از چی !

من حالت چشمای مریمو می شناسم ، وقتی داشت به اون دختر جوون ، نامزدت ، نگاه میکرد..من این حالتو قبلا هم توی صورتش دیدم.
مریم مریضه...
ازش دوری کنید !


#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_سوم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2

#چیستایثربی_کانال_رسمی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
از پیج رسمی
#اینستاگرام
#چیستایثربی

خشونت خانگی را تمام کنید !

#چیستایثربی_کانال_رسمی
👍👍👍👍👍🌹



#خشونت را فقط محکوم نمیکنیم!
#ریشه_کن میکنیم!

دوستان عزیز :

رنگ و فرم این
#روبان ،
سالهاست ، توسط
#سازمان_بهداشت_جهانی ، به عنوان
#نماد_اعتراض_علیه_خشونت_خانگی ، تعیین شده است!


خنده دار است اگر دوستانی فکر کنند، من رنگ آن را تعیین کرده ام ! 😂


برخی دوستان میگفتند ، چرا این رنگ را انتخاب کرده ای ؟!

🤐😂😡😳😳😳😳😳😳😳😳😳

حتما مزاح می فرموده اند،

وگرنه بنده هم میگویم ، چرا اطلاعات عمومی خود را کمی بالا نمیبرید ؟!🙃





مگر بنده ، رییس سازمان بهداشت جهانی هستم ؟!🙄

لطفا پیش از انتقاد ، کمی تحقیق یا مطالعه کنید !


در پاسخ به کسانی که کامنت گذاشته اند:
#چرا_بنفش؟

خواهشا
#تفکر و کمی
#مطالعه.....

به جای التماس دعا در شبهای محرم بگویید :

#التماس_تفکر

و حتما این پست من ، ربطی به اعتقادات من و داستانم
#خواب_گل_سرخ دارد.

با سپاس
#چیستا_یثربی

و اما نکته ی مهم پست :



فرزندانی که شاهد
#خشونت_خانگی هستند ، همواره دچار ضربه‌های عاطفی می‌شوند که در زندگی آنها تاثیر بسزایی خواهد داشت.

این فرزندان از اختلال استرس پس از ضایعه روانی ، رنج می‌برند. تمرکز خود را از دست می‌دهند و دچار بی‌خوابی، بی‌اشتهایی و تاخیر در رشد می‌شوند.

در مورد این فرزندان به اشتباه، تشخیص کمبود محبت داده می‌شود و از آنها پرسش نمی‌شود که آیا شاهد خشونت بوده‌اند.


فرزندانی که شاهد خشونت والدین خود بر دیگری بوده‌اند به احتمال بسیار، خود نیز در زندگی زناشویی آینده این خشونت را ، باز تولید خواهند کرد. افسرده‌خویی، اعتیاد به مواد مخدر، نوشیدنی‌های الکلی، بزهکاری و فرار از خانه در میان آنان شایع‌تر است.

در نهایت اینکه فرزندانی که شاهد خشونت جسمی و جنسی هستند خود نیز می‌توانند قربانی این خشونت‌ها باشند.

#ویکی_پدیا



دوستان :

#خشونت_خانگی_مختص_همه_افراد_خانواده_است
حتی گاهی
#فرزندان ، نسبت به والدین !😁


اگر در برابر خشونت خانگی
#سکوت کنیم ، در برابر هر گونه خشونتی ، سکوت کرده ایم .


گویی
#خشونت را پذیرفته ایم .😡


#چیستا_یثربی
#روانشناس_تربیتی
از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
آدرس :بالای عکس روبان


@chista_yasrebi.2 پیج دوم من ، کمی علایق شخصی تر

#چیستایثربی_کانال_رسمی


https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ

#stop_domestic_violence

#chista_yasrebi
در این کانال🔼🔼🔼🔼🔼
فقط قصه های من از جمله
#خواب_گل_سرخ ؛ پشت هم می آید


#فقط_قصه
#چیستا_دو


#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chistaa_2
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💞💞🍃🍃🍃🍃🍃

از میان #کامنتهای پست
#روبان_بنفش
#خشونت_خانگی


خیلی سال پیش یه روز صبح زود تو راه دانشگاه یه پیرزن رو دیدم که با خودش حرف میزد وقتی از کنارش رد شدم شنیدم که میگفت "اولادم بمیره " یه لحظه بدنم یخ کرد. بهش گفتم چرا نفرین میکنی به بچه ت؟ گفت صبح به این زودی منو از خونه انداخته بیرون. هنوزم گاهی وقتا که یادم میاد ، ناراحت میشم...


#کامنت_دوستان_پیج
#چیستایثربی_کانال_رسمی
🍃🍃🍃🍃🍃😂😂😂😫😫😫😷


#پاسخ_من
به کامنت بالا

یعنی عالی بود کامنتتون !!! ....
خودش فیلمه، تاتره ، قصه ست...

کامنت عالی!!!
خیلی از این موارد در خانه سالمندان کهریزک دیدم که طرف نه پیر و مریض بود نه محجور!!!!

گذاشته بودنشون بزور اونجا !! والله از من به راه تر و هشیارتر بودن!

#اولادم_بمیره باید بی ایدی شمابره کانال

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی


https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺🌺🌺🌺


چگونه نمایشنامه بخوانیم و تحلیل و اجرا کنیم ، که تفکر نویسنده ، مصون بماند ؟


#هاشک در ۳۰ آوریل ۱۸۸۳ در پراگ ، متولد شد. سیزده‌ساله بود که پدرش درگذشت. پس از آن، تحصیلاتش به علت شرکت در درگیریها و تظاهرات خیابانی آن زمان پراگ دچار وقفه شد. سرزمین چک در آن هنگام تحت سلطهٔ امپراتوری اتریش بود و دشمنی چکها با آلمانیها و اتریشیهای مقیم پایتخت به درگیری مستقیم رسیده بود. همین مبارزه مضمون بسیاری از آثار هاشک و معاصران او را تشکیل می‌دهد.


اثار او اکثرا سیاسی هستند ، اما نه سیاست گل درشت و بی تناسب! بلکه طنزی سیاه و گروتسک وار...
او گرچه در نگارش رمان ؛ به ادبیات عامیانه علاقه داشت ،

ولی نه ادبیات سخیف بد دهنانه، برای خنده ی واکنشی گرفتن از مخاطبش ! ...


هدف او به تصویر کشیدن قهرمانی بیگناه وعاشق زندگی ، در جامعه ای تهی از ارزشها ، چون
#فارست_گامپ بود.

هاشک ، یک ادیب و متفکر واقعی بود !
و قهرمانش ؛ هیچکس و همه کس !


... قهرمانش ملیت پذیر نبود و نیست.

اگر میخواهی زندگی کنی ، از همه چیز لذت ببر...

و اگر میخواهی بمیری ، خوب و شایسته ، بمیر ! در شان یک انسان ...




بزودی مقاله ی من در روزنامه :

درباره ی اثر ناتمام معروف هاشک که به فنا رفت ...

در همین #کانال_رسمی من میخوانید .

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی



https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
اگر میخواهید خشونت خانگی
#واقعی را بخوانید ، دو نمایشنامه دریک کتاب ، به شما پیشنهاد میکنم.
هتل عروس
که شامل دو نمایشنامه است
#چیستایثربی
#نشرقطره
حضوری درکتابفروشیها و آنلاین
اطلاعات بیشتر.
88973351
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_سوم
#چیستایثربی

محسن گفت : با تعجب به خانم پرستار خیره شدم ، گفتم : چی ؟

پرستار گفت : فکر می کنی چرا دکتر علوی فراری شد ؟
چرا یه شبه ، در مطبشو بست ؟
رفت خارج گم وگور شد ؟
وقتی اون همه مریض داشت که براش میمردن؟
اون همه برو بیا...

نمی دونی چه گردن کلفتایی میامدن پیشش !

برای اینکه با این دختره ، مریم خانم رو هم ریخته بودن ، یه کاسبی حسابی راه انداخته بودن !

ظاهر ماجرا این بود که دختره داره مردمو هیپنوتیزم می کنه ، اما در عمل خود دکتر ، همه چیز رو ، هدایت می کرد.

فقط از جذابیت مریم استفاده می کرد.

مریم هم خب یه چیزایی یاد می گرفت !

می دونی چیکار می کردن ؟!
اونا اسراری رو از دهن کله گنده هایی که میامدن پیششون بیرون می کشیدن !

فقط هیپنوتیزم که نبود ، همه که نمی خواستن هیپنوتیزم شن.

دکتر روش های دیگه ای هم بلد بود که همه رو یه جایی ، توی تله مینداخت.

تست های زیادی داشت که از آدما می گرفت.
حدسایی می زد و بهشون یه دستی می زد که همه چیزو می دونه !

پس بهتره خودشون بگن ، که دکتر زودتر بتونه کمکشون کنه !

ورزشکارا ، بازیگرای معروف ، مدیرا ، حتی آدم های مهم دولتی ، یا خانواده هاشون... رازهایی رو لو می دادن ، چون دکتر رو ، محرم می دونستن !

جزو گروه خودشون ، حسابش میکردن !

حتی زن یکی از آدمای مهم ، به دکتر گفته بود که خیانت کرده، اما شوهرش نمی دونه...

خلاصه مطب دکتر شده بود محل اسرار نگو !

دکتر علوی با همه آدم گنده ها ، ارتباط نزدیک داشت ، فقط پیش اون می رفتن چون سفارش شده بود. یعنی امتحان شده بود...

به رازداریش ، شکی نداشتن.

برای همین گاهی برای درمان زودتر ، هیپنوتیزم هم قبول می کردن و وقتی که به هوش میامدن ، مریم ازشون حق السکوت می خواست !

وگرنه تهدید !

تازه موقع خواب ، جیباشونم خالی می کردن و بدون پول می فرستادنشون برن !

به دلیل ضبط کردن صداشون ، موقع هیپنوتیزم و برداشتن فیلم ، ازشون کلی آتو داشتن.

این یه کار کاملا مجرمانه ست !

تو اتاقی که فردی هیپنوتیزم میشه ، صدا ضبط کردن و فیلم برداری ممنوعه !

دکتر ، از زیبایی مریم استفاده می کرد و همه ی آدما رو یه جوری جلب می کرد ، که به هیپنوتیزم تن در بدن !

می گفت : هیپنوتیزور شما ، همین مریم خانم گله .
دستیار باهوشم !

اونا هم از ما بهترون بودن.

همه شون یه مقام گنده داشتن ، به شهرت دکتر و معصومیت صورت مریم ، اعتماد می کردن !

و بعد دکتر بلد بود چیزایی ازشون بکشه بیرون ، که همه آدم ها پنهان می کنن.

بعدا هم روشون نمیشد به کسی بگن چی شده و مجبور بودن مدام به دکتر حق السکوت بدن !

الان این دختره، نامزدت ، در خطره !

به خاطر اینکه فکر میکنم مریم ، یه کاری رو ذهن نامزدت انجام داده.

انقدر از دکتر علوی یاد گرفته که ذهن این بچه رو شستشو بده !

من نمی دونم باهاش چیکار کرده ، ولی دیدم نامزدت ، حواسش درست سر جاش نیست...
انگار ترسیده ! ولی نمیدونه از چی !

من حالت چشمای مریمو می شناسم ، وقتی داشت به اون دختر جوون ، نامزدت ، نگاه میکرد..من این حالتو قبلا هم توی صورتش دیدم.
مریم مریضه...
ازش دوری کنید !


#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_سوم
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2

#چیستایثربی_کانال_رسمی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_چهارم
#چیستایثربی

محسن گفت : احتمالا مریم ، روی ذهن حامد کار کرده !

بعضیا دوست دارن ، سرنوشت آدما رو به بازی بگیرن.
شاید به خاطر اینکه ، خودش خیانت کرده ، حالا دلش می خواد خیانت حامد رو ببینه ، که حس نکنه آدم بدیه !

در مورد تو هم ، که می خواد تو منو دیگه نخوای !
معلومه چرا... نقشه ای داره حتما.



گفتم : مریم خیانت کرده ؟!

گفت : تو خبر نداری !

اون خودش خواست با اون مرد ، عروسی کنه.
با همون استاد دانشگاه پولداری که خود مریم ، دنبالش بود !

دروغ میگه که خانواده ش ، به زور ، شوهرش دادن !

همه زندگیش این شده بود که دنبال اون استاده باشه،بالاخره هم تورش کرد !

بعدم هر کاری می گفت ، می کرد...
هر لباسی می گفت ، می پوشید...
هر جا می گفت ، می رفت !

حتی همین روانپزشکه...
اینم شوهرش بهش معرفی کرد .

شاید شوهره هم سهمی داشت ، نمی دونم !

فقط موقعی ، همه چیز ؛ لو میره که یه شاکی خصوصی پیدا میشه !

حکم جلب دکتر علوی رو که گرفتن ، مریم مجبوره فراری شه.

یه دفعه قیافه شو عوض کرد...
چادر سرش کرد ، دیگه جایی آفتابی نشد !

می دونی ، اون خیلی دلش می خواد که حامد فکر کنه به زور شوهرش دادن !...

به زور کتک یا هر چی !

مثلا حبسش کردن یا اینکه تهدیدش کردن !
نمی دونم چرا ؟

خانواده ش اینجوری نبودن ، به اون گفته بودن :
می تونی برای حامد صبر کنی ! اگه میخوای....

گفته بود : نه ، من می خوام با این استاده عروسی کنم ، حامد رو مثل برادر ، دوست دارم.

می خوام شوهرم ، منو ببره خارج ! گفته بود از اینجا بیزاره ...
استاده ، اقامت آمریکا داره !

- چرا خب ؟
- چون نمی تونست حامد رو بدوشه یا...
آدم با کسی که بزرگ شده ، رودروایسی داره.

حامد ، فقط یه والیبالیست بود ، میلیاردر نبود !
و یادت نره ، حامد می خواست ایران بمونه ،

اما این مرد خیلی پولدار بود و مهم تر از همه ، اقامت آمریکا داشت.

مریم ، اولین شرطی که گذاشت ، گفت ؛
باید یه خونه به اسمم کنی و بعد شرط های دیگه ش شروع شد !

سفرای خارج ، سرویسای طلا و...
اصلا این مریم نبود !

حامد ، تصوری که از مریم داره ، بچه گیهای مریمه.

خانواده ها سنتی بودن ، اجازه نمی دادن اینا زیاد صمیمی شن ! یا با هم تنها باشن ...

حامد ، دوران نوجوانی مریمو از دور دیده !
خودش ، همش درگیر تیم جوانان والیبال بود و اردوهای خارج از کشور !

تصوری که داره ، اون مریم پاک بچه ساله !

نمی دونه که سال های نوجوانی ، مریم کاملا عوض میشه !
معیارش ، پول میشه و رفتن از ایران و...

الانم می خواد حامد نفهمه که این ازدواج ، کاملا با میل خودش صورت گرفته !

گفتم : الان چرا ؟

گفت : حتما نقشه ی فکر شده ای داره !

یادمه اون مرده تو دادگاه هی داد می زد...
می گفت : زن ، تو دنبال من بودی !...

ما می خندیدیم !

خب ، ظاهرا راست می گفته !

گفتم : صبر کن ، گیج شدم !
خب چرا می خواد من ، به تو نرسم ؟
یعنی منو هیپنوتیزم کرده ، که تو رو از یاد ببرم ؟

گفت : نه ، فراموشی تو که کار اون نیست !
بعد از سانحه و ضربه ی مغزی ، ممکنه پیش میاد.

اون کار بدتری کرده...
حامد رو عاشق تو کرده !
حامد طفلی رو ...

#خواب_گل_سرخ
#قسمت_شصت_و_چهارم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chistaa_2

#چیستایثربی_کانال_رسمی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ