چیستایثربی کانال رسمی
6.47K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
از نوشته های
#هنرجویان کلاس #نوشتن_خلاق
#چیستایثربی

نوشته از :

#مریم_معصومیان:


زن وارد هتل شد ،سراسیمه و پریشان.
تمام تلاش خود رامیکرد که با ترسش توجه دیگران را به خود جلب نکند،گویی میخواست تمام اضطرابش را یک دفعه فرو ببلعد....


یک شروع خوب و پر طپش ؛ برای ورود به داستان ...


اگر میخواهید بنویسید ؛ اگر رویاپردازی قوی دارید و اگر میخواهید اثری از شما ؛ در یادها بماند و یا حرف نگفته ی دل خود را بزنید ؛ به ما بپیوندید. اثار برجسته ؛ به شکل کامل در کانال رسمی من خواهد آمد ؛ و تحت عنوان مجموعه ای ؛
#چاپ خواهد شد....با نام خود نویسندگان قصه ها....

#نوشتن_شفاست

#کلاس_مجازی_نوشتن_خلاق
#چیستایثربی

مسول ثبت نام و اطلاعات بیشتر

خانم یگانه

آیدی خانم یگانه در #تلگرام

@yeganehadmin
از نوشته های هنرجویان
#کلاس_مجازی_نوشتن_خلاق
#مدرس
#چیستایثربی

از کلاسیکها بخوانیم ؛ تا کم کم مدرن و خلاقانه بنویسیم....


نوشته ای برای #شروع_قصه
از :

سودابه رضابیک____هنرجوی کلاس
#نوشتن_خلاق_چیستایثربی

در گرگ و میش و مه صبحگاهی, روی یکی از نیمکتهای محوطه نشسته بود. به صدای دریا گوش می داد و به درختهای بی برگ نگاه می کرد. همه ی گنجشکها روی یک درخت بودند, جز یکی که تنها بود. با خودش فکر کرد:"درست مثل من!"...و اندیشید که چرا باید در بیست و سه سالگی با این همه آدمی که دور و برش می پلکند, اینقدر تنها باشد؟....
#سودابه_رضابیک


تماس برای ثبت نام و اطلاعات بیشتر
خانم یگانه
آیدی تلگرام
@yeganehadmin



#فرصت ؛ فقط یکبار به انسان داده میشود ؛ کاش به موقع دریابیم تا بعدها ؛ حسرت نخوریم....


#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
«مریم میرزاخانی ایستاد. در جایی از زمان در لحظه‌ای از لحظه‌های یکی از آخرین روزهای تیر ماه ایرانی. نمی‌توانم بنویسم مریم میرزاخانی مُرد نمی‌توانم مرگش را باور کنم هر چند که مرگ تنها حقیقت انکارناپذیر زندگی باشد.»
این جملات بخشی از یادداشت هوشنگ اعلم، روزنامه‌نگار باسابقه کشورمان است که در پی درگذشت مریم میرزاخانی، نابغه ایرانی آن را به صورت اختصاصی در اختیار سرویس رسانه ایسنا قرار داده است.

■■■■■■■






#خواب_گل_سرخ ناگهانی این بانوی جوان نابغه ایرانی را به دانشمندان ؛ فرهیختگان ؛ علم ریاضی و تمام جهان و جهانیان و هموطنان عزیزم ؛ تسلیت میگوییم؛ و اول به #خودمان....به
#خودم...


حیف از تو نبود که #خواب_گل_سرخ ؛ زود سراغت آمد ؛ بانوی نابغه ؟!

...دیگر تکرار نمیشوی...در یادمان میمانی....تا نسلهای بعد ؛ تا ابد

در خواب گل سرخ ؛ خوابهای زیبا ببیند...

یادش_نور

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
یادت نور ؛
نابغه ی ایرانی ؛
ای زن ؛ ای تمام آبروی من!

پرندگان مهاجر باهوش ؛وقت کوچ را زودتر میفهمند!

#خواب_گل_سرخ ،چه زود سراغت آمد
مریم میرزاخانی عزیز ما


#چیستایثربی


@chista_yasrebi_official
به یاد دوستان #ترکمن_صحرا

#ترکمنستان


شادی ؛ طبیعت ؛ اسب دوانی ؛ زندگی ؛ عشق و پذیرش اندوه


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrabi_official
#قایق_شکسته
#کورس

به یاد.....دوستانی که از دست دادیم ؛ولی یادشان با ماست

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
پرندگان باهوش ؛ فصل کوچ را زودتر میفهمند .

تو نور شدی
نور جهان بیشتر شد؛
خوشا به حال ما که تو را داریم ؛
و آفتاب ؛....
خدایا جهان چقدر دلش تنگ است...

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
#مشهد ، یاد شما

و .....

خموش...


هیچ نگویم بهتر است

#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
شنیده نشدن ؛ دلیلی بر ساکت ماندن نیست!
#ویکتور_هوگو

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
#احسان_خواجه_امیری
#بغض


هر شب دلم دریای آتیشه
بدتر از این مگه میشه....
ترانه
#روزبه_بمانی
آهنگ
#مهرداد_نصرتی

حال اکنون من


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_official
Forwarded from دفتر_خاطرات_چیستایثربی_نویسنده
تاحالا شده عزیزترین فردتون ؛ سرتون داد بزنه؟ اونم بی دلیل....فقط چون ذاتا عصبیه؟ یا اون لحظه نمیدونه سر کی داد بزنه؟

یاد دکتر دندونپزشکم افتادم....بچه بودم. داشت دندونمو میکشید؛ یه دفعه گفت : وای من فکر کردم این عصب کشی شده ؛ آمپول نزدم....دردش کشنده ست! چرا داد نمیزنی؟ گفتم ؛ فکر کردم باید درد رو تحمل کنم....

راستش هنوزم فکر میکنم خب باید درد رو تحمل کرد دیگه.....

عجب....
همینه که این شدم....واقعا بی حرمتیهایی میبینم که شاخ در میارم....!!!

شاید از اول نباید تحمل میکردم.

#چیستایثربی_خصوصی

https://t.me/joinchat/AAAAAEHVUGapyd_cEf7PsQ
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_پنجم

#چیستایثربی

برای عاشق شدن ؛ باید معشوقی باشد...
برای سفر کردن ؛ جاده ای...
و برای زندگی ؛ هدف و مقصدی...

همیشه از سفرهای بی راه و بی هدف و از زندگی های تو خالی و بیدلیل ؛ می ترسیدم...
اما عشق ؛ حس غریبی ست.

معشوق که پیدا شود ؛ انگار دیگر به او هم بی نیازی !
فقط عشق می ماند و خودت...
حتی نام معشوق ؛ یادت می رود !

حال حامد؛ خیلی بد بود.
به طبقه ی پایین رفتم ؛ دراز کشیده بود ؛ مریم کنارش نشسته ؛ سعی می کرد ؛ خود را کنترل کند و اشکش جاری نشود.


دکتر آنجا بود ؛ عسل داخل اتاق نبود.

حامد گفت : می خوام باهات حرف بزنم...

اما ؛ آنقدر سخت نفس می کشید که دکتر ترسید و گفت :
پس فقط چند کلمه !

همه رفتند ؛ من ماندم و حامد.
آهسته گفت : یه مدت نیستم...
نمی دونم چقدر ؛ اما می دونی که هیچ رفتنی ؛ همیشگی نیست.

ما یه جایی ، دوباره همدیگر رو می بینیم ؛ نمی دونم کجا !

قطعا از این خونه ی قدیمی چهار طبقه ؛ با اون همسایه ی اعجوبه ی پایینش بهتره !

من دلم تنگ میشه !
و نمی دونم دیدار بعدی ما کجاست !

فقط دلم می خواد وقتی چشمامو باز کنم ؛ دوباره همه تون رو ببینم...

مریم ؛ عسل ؛ تو ؛ محسن ؛ کسایی که روزای آخر ؛ ترکم نکردن ...

دقت کردی از وقتی اومدم تو این خونه ؛ اولاش یه چند تا از همکارام ؛ توی تیم ملی میومدن دیدنم ؟
ولی بعدش حتی اونا هم دیگه نیومدن !

والیبالیستا ، حامد رو برای همیشه فراموش کردن.

حامد مردانی دیگه به دردشون نمیخوره.

متاسفانه چیزی که اینجا به درد کسی نخوره ؛ با باد میره...از یادها میره.مردم ما مرده پرستن.میدونی...

اما شما برام عزیزید. تنها کسایی که تا آخرین لحظه ، کنارم بودید ؛ حتی مادرت...که هیچوقت جز سلام ؛ یه کلمه هم با من حرف نزده !

دلم می خواد، همه تون رو دوباره ببینم !

یه خواهش ازت دارم ؛ برو دنبالش !
چرا نمیری ؟! چرا هیچی نمیپرسی؟فقط دست رو دست میذاری؟

گفتم : من ؟
گفت : آره ؛ براش مشکلی پیش اومده...مگه دلسوزش نیستی؟

هیچ وقت اینو پرسیدی ؟... یا غرورت اجازه نداد !

از من پرسیدی که چرا محسن یه دفعه غیب شد ؟ اونم روزایی که تو از صبح تاشب بیرون بودی و وقتی میآمدی ؛ با هیچکس حرف نمیزدی و میخوابیدی ...

منم ، عمدی چیزی بهت نگفتم ؛ چون محسن خواسته بود ؛ ولی منتظر بودم تا بالاخره غرورتو بشکنی ؛ و درباره ش بپرسی.

گفتم : مساله ، غرور نیست ؛ من نمی خوام آویزون کسی !...

گفت : مساله آویزون بودن نیست ، دختر خوب !...

تو اونو دوست داری ؛ اونم تو رو دوست داره.

پس مریم چی بگه که قراره من یه عمر ؛ آویزونش بشم ؟

ببین ؛ همین فردا ، شاید من به خواب برم ؛...
خوابی شبیه خواب گل سرخ ، و دوباره با بهار بیدار شم.

این بهار شاید یه بهار ابدی باشه ؛ یه بهار دل انگیز عاشقانه...شایدم بهار تاریکی باشه... یه بهار دلگیر و غریب....

ولی ما ، دوباره همو می بینیم ؛ شاید تو یه دنیای دیگه...

من مطمینم که همو میببینیم ؛ چون اینهمه حس ؛ نمیتونه تموم شه ! ماالان مثل یه خانواده اییم...


ولی تو و محسن ؛ تو همین دنیا همو پیداکنید ؛ ؛...چرا سپردید به سرنوشت؟ سرنوشت گاهی بیرحمه و تصمیمی براتون میگیره که فکرشم نمیکردید...

تا دیر نشده ! قرارتونو بذارید. من از روز اولی که شما رو باهم دیدم ؛ موج مشترکتونو ، حس کردم ؛ میدونستم به هم تعلق دارید ...

گفتم : خب محسن چش شده ؟!

مریم را صدا کرد.

مریم ، تقویم بالای سر حامد را برداشت و به من داد...


گفت : این آدرسشه ؛ خیلی دوره ؛


حال مادرش بده ، یه کم موضوع جدیه....مجبور شد نصفه شبی بره... میخواست برات چیزی بنویسه ؛ پشیمون شد....این اواخر ؛ همه ش ازش فرار میکردی...

برای یک لحظه ، جا خوردم !

@chista_yasrebi_official

یعنی در تمام این مدت ؛ هرگز به فکرم خطور نکرده بود ؛ که ممکن است مشکلی برایش پیش آمده باشد ... که از تیم ملی و پیست اسکیت و من کناره گیری کرده باشد ؟

آدرس ، آنقدر دور بود که فکر می کردم ، همان ابدیت است اصلا...

پیش به سوی ابدیت ! قطار ابدیت ؛ برگشت ندارد...

#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_پنجم
#چیستا_یثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی

هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2

کانال رسمی
@chista_yasrebi_official

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)