🌹
صبح است..
ياس را باید کاشت
توى گلدان ظريفى که پر از عطر خداست،
و سپس گلدان را روى يک ميز گذاشت
پرده ها را بايد پس زد،
و به خورشيد فضا داد
که آرام بتابد بر آن،
آن زمان خواهى ديد با شميم گل ياس
تو چه احساس قشنگى دارى،
و درخشان شدن برگ گياه
چه تماشا دارد..
در دلت بوته اى از ياس بکار..
ياسى از عاطفه، اميد، محبت، ادراک
و بدان بى ترديد زندگى با تو سر مهر و وفا خواهد داشت.
💕 @chenaariha
صبح است..
ياس را باید کاشت
توى گلدان ظريفى که پر از عطر خداست،
و سپس گلدان را روى يک ميز گذاشت
پرده ها را بايد پس زد،
و به خورشيد فضا داد
که آرام بتابد بر آن،
آن زمان خواهى ديد با شميم گل ياس
تو چه احساس قشنگى دارى،
و درخشان شدن برگ گياه
چه تماشا دارد..
در دلت بوته اى از ياس بکار..
ياسى از عاطفه، اميد، محبت، ادراک
و بدان بى ترديد زندگى با تو سر مهر و وفا خواهد داشت.
💕 @chenaariha
بسم الله الرحمن الرحيم
همزمان با شب میلادفخر کون و مکان و اشرف رسل حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و فرزند برومندش صادق آل محمد علیه السلام مراسم ویژه ای در مسجد جامع روستای چنار در روز سه شنبه 14/9/96 همزمان با نماز مغرب و عشاء برگزار میگردد در ضمن در پایان مراسم همه شرکت کنندگان سر سفره این دو بزرگوار مهمان می باشند .
سخنران مراسم :حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی میرزایی به همراه مداحی مادحین اهل بیت علیه السلام
همزمان با شب میلادفخر کون و مکان و اشرف رسل حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و فرزند برومندش صادق آل محمد علیه السلام مراسم ویژه ای در مسجد جامع روستای چنار در روز سه شنبه 14/9/96 همزمان با نماز مغرب و عشاء برگزار میگردد در ضمن در پایان مراسم همه شرکت کنندگان سر سفره این دو بزرگوار مهمان می باشند .
سخنران مراسم :حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی میرزایی به همراه مداحی مادحین اهل بیت علیه السلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از بین بردن خط و خش روی وسایل چوبی با استفاده از مغز گردو.
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
🌸 #میلاد_پیامبر_اکرم #میلاد_امام_جعفر_صادق
💐قربون اسمت
💐دلم مجنون اسمت
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
╭─┅═❈✾🌟✾❈═┅─╮
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
💐قربون اسمت
💐دلم مجنون اسمت
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
╭─┅═❈✾🌟✾❈═┅─╮
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
☁☁☁☁☁☁☁
بسیارمهم وبسیارمهم👇👇👇
خدایا اگر دلیل نیامدن باران و امدن زلزله عمل من است
*(( استغفرالله ربی و اتوب الیه))*
از عمق جان بخوانید و پخش کنید
شاید میلیونها نفر استغفار کردند
*خداوند ارحم الراحمین است...*
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
این پیام نباید متوقف بشود
برای بارش باران و دفع زلزله و جمیع بلایا....🌧🌧🌧🌧
خواهش میکنم نشردهید🙏🙏🙏
خانم براتی
بسیارمهم وبسیارمهم👇👇👇
خدایا اگر دلیل نیامدن باران و امدن زلزله عمل من است
*(( استغفرالله ربی و اتوب الیه))*
از عمق جان بخوانید و پخش کنید
شاید میلیونها نفر استغفار کردند
*خداوند ارحم الراحمین است...*
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
این پیام نباید متوقف بشود
برای بارش باران و دفع زلزله و جمیع بلایا....🌧🌧🌧🌧
خواهش میکنم نشردهید🙏🙏🙏
خانم براتی
بیاد زمستانهای پربرف و طولانی کودکی،، که تجربه کردیم !!!👇👇
چه خوب بود اون زمستونا
زمستونای یخ زده!
اون همه برفا که شبا
کوپّه می شد رو پشت بوم
صبحِ سحر پارو به دست
آقام می رف رو نردبون
برفای پشتِ بونو هی
پایین می ریخت ، کوپه کنون
پارو که رو سقف خونه
کِرّ و کِرِش به پا می شد
خواب از چشا می پرید و
پِلکا دوباره وا می شد.
تاراپ توروپِ برفایی
که رو زمین وِلا می شد
موزیک متن زندهٔ
صبحِ قشنگِ ما می شد
از خونه می زدیم به در
با ذوق و شوق و های و هو
برفًِ سفید افتاده بود
عین لحافِ پرّ قو
وقتی قدم می ذاشتی روش
تا زانو می رفتی فرو
یه کیف و حالِ خوبی داشت
یه کیف و حالی که نگو.
وول می زدیم اوّلِ صُب
تو کوچه و کنارِ جو
می رفتیم از رو برف و یخ
به حالتِ تِلو تِلو
یه وختی پس می افتادیم
یه وخ می افتادیم به رو
دسّٓ و پامون یخ می زد و
صورتمون می شد لبو.
بازیِ گولّه برفیمون
تو سرما رو به را می شد
تو کوچه گوله برفی بود
که تو هوا رها می شد
دسّ و پامون تو برف و یخ
سِر می شد و سیا می شد
تا آخرش آقام دیگه
داد و قالِش به پا می شد.
سرما که زِلّه مون می کرد
میدوییدیم سمتِ خونه
تا هُرمِ گرمِ کرسی باز
یه ذرّه گرممون کنه
حرارتِ کرسی می خواس
پوسِتو بِتِرِکّونه
ّ
انگار یکی سوزنِ داغ
رو دسّ و پات بچکونه
یادش بخیرکاسهٔ اب تو پنجره
تا صُب می شد یه تیکه سنگ
شیشه هامون غَرو می زد
می شد منظرهٔ شهر فرنگ
یخ نمی کَند از رو زمین
حتی با دیلم و کلنگ.
یادش به خیر از زورِ برف
قدّ درختا خم می شد
سِنجد و بید و کاجمون
عینِ گلِ کَلَم می شد
برفا تو کوچه جَم می شد،
رو هم رو هم رو هم می شد
تا فاصله ش با پشتِ بوم
اندازه یک قدم می شد.
دور و بَرِ ده قُرُقِ
خرگوشا و روباها بود
نصف شبا عبورشون
از این جا و از اون جا بود
رو برفا ردِ پاهاشون
صُب که می رفتی پیدا بود.
تو کوچه جویِ آبی بود
همیشه در حالِ عبور
آب زلال و روشنش
دَوون دَوون با شوق و شور
آب رو علف یخ می زد و
می شد مِثِ باغِ بلور.
یادش به خیر پشت بونا
با آسمونِ بازِشون
ناودونای یخ زده و
قندیلای درازشون
کوهِستونای برفی و
قلّهٔ سر فرازشون
دشتا و کوچه باغا و
سکوت و رمز و رازشون.
رو قلّه ها برفا می موند
تا شصت و هفتادِ بهار
دامنهٔ کوه و کَمَر
می شد یه پارچه چشمه سار
آب از تموم درّه ها
را می گِرِف قطار قطار
درّه و دشت و دامنه
می شد یه پارچه سبزه زار.
اون جوریا بود که زمین
جون می گرفت و زنده بود
تو کُلِ فصلا چشمه ها
جاری بود و جهنده بود
آبِ زلالِ رودخونه
دائمی و رونده بود
تو قلمستون بهارا
سمفونیِ پرنده بود.
اون جوری بود که هرچیزی
قاعده و قراری داشت
فصلِ زمستون که می رفت
پشتِ سرش بهاری داشت
تو کشت و باغ و مزرعه
هر که سری به کاری داشت
کار و تلاشِ کارگر
ارزش و اعتباری داشت.
چه خوب بود اون زمستونا!
او سرما ها ، یخ بستنا
اُ برفایِ رو هم رو هم
تا لبهٔ پشتِ بونا!
چه خوب بود اون زمستونا!
چه خوب بود اون زمستونا!
Join➡ @chenaariha
چه خوب بود اون زمستونا
زمستونای یخ زده!
اون همه برفا که شبا
کوپّه می شد رو پشت بوم
صبحِ سحر پارو به دست
آقام می رف رو نردبون
برفای پشتِ بونو هی
پایین می ریخت ، کوپه کنون
پارو که رو سقف خونه
کِرّ و کِرِش به پا می شد
خواب از چشا می پرید و
پِلکا دوباره وا می شد.
تاراپ توروپِ برفایی
که رو زمین وِلا می شد
موزیک متن زندهٔ
صبحِ قشنگِ ما می شد
از خونه می زدیم به در
با ذوق و شوق و های و هو
برفًِ سفید افتاده بود
عین لحافِ پرّ قو
وقتی قدم می ذاشتی روش
تا زانو می رفتی فرو
یه کیف و حالِ خوبی داشت
یه کیف و حالی که نگو.
وول می زدیم اوّلِ صُب
تو کوچه و کنارِ جو
می رفتیم از رو برف و یخ
به حالتِ تِلو تِلو
یه وختی پس می افتادیم
یه وخ می افتادیم به رو
دسّٓ و پامون یخ می زد و
صورتمون می شد لبو.
بازیِ گولّه برفیمون
تو سرما رو به را می شد
تو کوچه گوله برفی بود
که تو هوا رها می شد
دسّ و پامون تو برف و یخ
سِر می شد و سیا می شد
تا آخرش آقام دیگه
داد و قالِش به پا می شد.
سرما که زِلّه مون می کرد
میدوییدیم سمتِ خونه
تا هُرمِ گرمِ کرسی باز
یه ذرّه گرممون کنه
حرارتِ کرسی می خواس
پوسِتو بِتِرِکّونه
ّ
انگار یکی سوزنِ داغ
رو دسّ و پات بچکونه
یادش بخیرکاسهٔ اب تو پنجره
تا صُب می شد یه تیکه سنگ
شیشه هامون غَرو می زد
می شد منظرهٔ شهر فرنگ
یخ نمی کَند از رو زمین
حتی با دیلم و کلنگ.
یادش به خیر از زورِ برف
قدّ درختا خم می شد
سِنجد و بید و کاجمون
عینِ گلِ کَلَم می شد
برفا تو کوچه جَم می شد،
رو هم رو هم رو هم می شد
تا فاصله ش با پشتِ بوم
اندازه یک قدم می شد.
دور و بَرِ ده قُرُقِ
خرگوشا و روباها بود
نصف شبا عبورشون
از این جا و از اون جا بود
رو برفا ردِ پاهاشون
صُب که می رفتی پیدا بود.
تو کوچه جویِ آبی بود
همیشه در حالِ عبور
آب زلال و روشنش
دَوون دَوون با شوق و شور
آب رو علف یخ می زد و
می شد مِثِ باغِ بلور.
یادش به خیر پشت بونا
با آسمونِ بازِشون
ناودونای یخ زده و
قندیلای درازشون
کوهِستونای برفی و
قلّهٔ سر فرازشون
دشتا و کوچه باغا و
سکوت و رمز و رازشون.
رو قلّه ها برفا می موند
تا شصت و هفتادِ بهار
دامنهٔ کوه و کَمَر
می شد یه پارچه چشمه سار
آب از تموم درّه ها
را می گِرِف قطار قطار
درّه و دشت و دامنه
می شد یه پارچه سبزه زار.
اون جوریا بود که زمین
جون می گرفت و زنده بود
تو کُلِ فصلا چشمه ها
جاری بود و جهنده بود
آبِ زلالِ رودخونه
دائمی و رونده بود
تو قلمستون بهارا
سمفونیِ پرنده بود.
اون جوری بود که هرچیزی
قاعده و قراری داشت
فصلِ زمستون که می رفت
پشتِ سرش بهاری داشت
تو کشت و باغ و مزرعه
هر که سری به کاری داشت
کار و تلاشِ کارگر
ارزش و اعتباری داشت.
چه خوب بود اون زمستونا!
او سرما ها ، یخ بستنا
اُ برفایِ رو هم رو هم
تا لبهٔ پشتِ بونا!
چه خوب بود اون زمستونا!
چه خوب بود اون زمستونا!
Join➡ @chenaariha
@Bigharaarr بیقرار کربلا
سید مجید بنی فاطمه/کانال بیقرار کربلا
#ویژه_هفدهم_ربیعالاول
🔷 امشب هوا خوبه!
🔸 #حاجسیدمجیدبنیفاطمه
عیدتون مبارک دوستان عزیز 😊✋💐
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
🔷 امشب هوا خوبه!
🔸 #حاجسیدمجیدبنیفاطمه
عیدتون مبارک دوستان عزیز 😊✋💐
https://t.me/joinchat/AAAAADwxruC9BDfUIlUerw
پاسخ سوال بالا 👆 👆 👆 👆
هواپیما ربا به قصد فریب درخواست دو عدد چتر نجات نمود .
به خاطر آنکه خلبان و کادر پرواز فکر کنند که او قصد پریدن با یک گروگان را دارد و چتر نجات سالم در اختیار او قرار دهند.
چطور بود شما تونستید درست حدس بزنید ؟!!😉
هواپیما ربا به قصد فریب درخواست دو عدد چتر نجات نمود .
به خاطر آنکه خلبان و کادر پرواز فکر کنند که او قصد پریدن با یک گروگان را دارد و چتر نجات سالم در اختیار او قرار دهند.
چطور بود شما تونستید درست حدس بزنید ؟!!😉
#آن_زمستان_های_سرد
قسمت هشتم
ساعت ده صبح هوای کاملا صاف و آفتابی با یه تکه ابر سفید کوچک در گوشه ای از آسمون روستا تو رو به سر یال می کشوند، هر جا که نگاه می کردی دود ناشی از سوختن هیمه ( پشگل گوسفند و بز که تابستون ها برای سوخت زمستون ذخیره می شد ) بر روی پشت بام ها رو می دیدی که همه به یک جهت تا بلندترین نقطه آسمون می رفتن و با هم بازی می کردن و با هم غیبشون می زد .
بوی خاطره انگیز سوختن هیمه ها تو رو به وجد می آورد، هیمه هایی که می سوختند و تبدیل به آتشی در زیر خاکستر می شدند و کرسی ها رو گرم می کردند.
سکوت روستا رو گاهی صدای یه خروس بی محل می شکست، گاهی هم قارقار یه کلاغ ،
بعضی وقتا هم صدای پارس یه سگ.
اما تو می دونستی که در زیر این سکوت جادویی زندگی به طرزی جادویی تری جریان داره، حتی از اون بلندی می تونستی جریان زندگی در تک تک خونه ها رو حدس بزنی آخه همه رو می شناختی.
در دور دست ها اما همه چیز زیر برف بود، همه جا برف بود حتی کوه قبله با اون عظمتش زیر برف به خواب رفته بود. چقدر لحظات و ثانیه ها طولانی بود، هر روز یک سال.
یه نسیم کوچولو کافی بود تا مسیر دود هیمه ها رو عوض کنه و تو رو به دنبال این مسیر بکشه و باز بازی دود و نسیم و آسمون
. . . چاره ای نبود جز اینکه راه برخی کوچه ها رو با تونل درست کرد، معمولا تونل توی کوچه های تنگ و باریک زده می شد.
با ارتفاع و عرض مناسب برای عبور یک نفر، کف این تونل هم کمی کاه ریخته می شد تا کسی لیز نخوره.
اونایی که فرصت داشتن غار برفی هم درست می کردند، به اندازه دو یا سه نفر، توی این غار گاهی شمعی روشن می شد و گاهی چراغ دستی نهاده می شد، گرمای به وجود اومده باعث آب شدن قسمتی از سقف غار می شد، بعد وسیله گرمایشی رو از غار بیرون می کشیدی و بلافاصله سقف یخ می زد.
این یخ زدگی باعث استحکام فوقالعاده سقف غار و ماندگاری آن می شد، جوری که گاهی تا بارش برف بعدی وجود غار تضمین می شد.
می تونستید دو سه نفری برید خونه و از نوندون نون گرده بردارید و یه کم شیره روش بمالید و بیایید توی همین غار بخورید، لذت فوق العاده ای که نظیر نداشت، تشنگی رو با یه مشت برف که سعی می کردی از تمیزترین برف موجود انتخاب کنی بر طرف می کردی .
و این می شد برای تو یه زندگی.
یک زندگی عجیب ...
ادامه دارد ....
Join➡ @chenaariha
قسمت هشتم
ساعت ده صبح هوای کاملا صاف و آفتابی با یه تکه ابر سفید کوچک در گوشه ای از آسمون روستا تو رو به سر یال می کشوند، هر جا که نگاه می کردی دود ناشی از سوختن هیمه ( پشگل گوسفند و بز که تابستون ها برای سوخت زمستون ذخیره می شد ) بر روی پشت بام ها رو می دیدی که همه به یک جهت تا بلندترین نقطه آسمون می رفتن و با هم بازی می کردن و با هم غیبشون می زد .
بوی خاطره انگیز سوختن هیمه ها تو رو به وجد می آورد، هیمه هایی که می سوختند و تبدیل به آتشی در زیر خاکستر می شدند و کرسی ها رو گرم می کردند.
سکوت روستا رو گاهی صدای یه خروس بی محل می شکست، گاهی هم قارقار یه کلاغ ،
بعضی وقتا هم صدای پارس یه سگ.
اما تو می دونستی که در زیر این سکوت جادویی زندگی به طرزی جادویی تری جریان داره، حتی از اون بلندی می تونستی جریان زندگی در تک تک خونه ها رو حدس بزنی آخه همه رو می شناختی.
در دور دست ها اما همه چیز زیر برف بود، همه جا برف بود حتی کوه قبله با اون عظمتش زیر برف به خواب رفته بود. چقدر لحظات و ثانیه ها طولانی بود، هر روز یک سال.
یه نسیم کوچولو کافی بود تا مسیر دود هیمه ها رو عوض کنه و تو رو به دنبال این مسیر بکشه و باز بازی دود و نسیم و آسمون
. . . چاره ای نبود جز اینکه راه برخی کوچه ها رو با تونل درست کرد، معمولا تونل توی کوچه های تنگ و باریک زده می شد.
با ارتفاع و عرض مناسب برای عبور یک نفر، کف این تونل هم کمی کاه ریخته می شد تا کسی لیز نخوره.
اونایی که فرصت داشتن غار برفی هم درست می کردند، به اندازه دو یا سه نفر، توی این غار گاهی شمعی روشن می شد و گاهی چراغ دستی نهاده می شد، گرمای به وجود اومده باعث آب شدن قسمتی از سقف غار می شد، بعد وسیله گرمایشی رو از غار بیرون می کشیدی و بلافاصله سقف یخ می زد.
این یخ زدگی باعث استحکام فوقالعاده سقف غار و ماندگاری آن می شد، جوری که گاهی تا بارش برف بعدی وجود غار تضمین می شد.
می تونستید دو سه نفری برید خونه و از نوندون نون گرده بردارید و یه کم شیره روش بمالید و بیایید توی همین غار بخورید، لذت فوق العاده ای که نظیر نداشت، تشنگی رو با یه مشت برف که سعی می کردی از تمیزترین برف موجود انتخاب کنی بر طرف می کردی .
و این می شد برای تو یه زندگی.
یک زندگی عجیب ...
ادامه دارد ....
Join➡ @chenaariha
عیدتون مبارک
💯 📣
💖🌙پروردگارا🍃💕
در انتظار رحمتت نشسته ایم
بدهی
🌙 کریمی ،
ندهی💦
حکیمی
بخوانی💕
شاکرم ،
برانی 🍃
صابرم
💕💦پروردگارا
💦🌙💕
احوالم چنانست
که می دانی؟
و اعمالم چنین است
💖🍃که می بینی.؟
🌙🍃نه پای گریز دارم
و نه زبان ستیز،
💯 📣
بحق کبریایی ات💖
🌙💦
بحق راستی
💞
بحق خوبی🌙💕
💦
بحق بزرگی
💕
بحق انصاف🍃
🍃💕
بحق حقانیت
💞
بحق مهربانی
💦🌙
و بحق عشق
💞🌙
🍃💦💕
بهترینها
را
برای همه دوستان عزيزم مقدرفرما🍃💦
آمین 🌙💕 🍃🌙
🌹🍂عیدتون مبارک ،دلتون شاد ولبتون خندون دوستان من 🍂🌹
@chenaariha
🌸💐👏🌺
💯 📣
💖🌙پروردگارا🍃💕
در انتظار رحمتت نشسته ایم
بدهی
🌙 کریمی ،
ندهی💦
حکیمی
بخوانی💕
شاکرم ،
برانی 🍃
صابرم
💕💦پروردگارا
💦🌙💕
احوالم چنانست
که می دانی؟
و اعمالم چنین است
💖🍃که می بینی.؟
🌙🍃نه پای گریز دارم
و نه زبان ستیز،
💯 📣
بحق کبریایی ات💖
🌙💦
بحق راستی
💞
بحق خوبی🌙💕
💦
بحق بزرگی
💕
بحق انصاف🍃
🍃💕
بحق حقانیت
💞
بحق مهربانی
💦🌙
و بحق عشق
💞🌙
🍃💦💕
بهترینها
را
برای همه دوستان عزيزم مقدرفرما🍃💦
آمین 🌙💕 🍃🌙
🌹🍂عیدتون مبارک ،دلتون شاد ولبتون خندون دوستان من 🍂🌹
@chenaariha
🌸💐👏🌺
روز گذشته زمين لرزه ای به بزرگی زلزله ۴/۸ ريشتر حوالی لنگرود استان گیلان را لرزاند/این زمینلرزه در برخی نقاط استانهای تهران و قزوین هم حس شد/
زلزله ۴.۹ ریشتری ازگله در کرمانشاه را لرزاند؛ این زلزله ساعت ۹:۲۳ امروز و در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داد
زمین لرزهای به بزرگی ۴.۶ ریشتر استان كرمانشاه حوالی قصر شيرين را لرزاند؛ این زلزله در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داد.
زلزله ای به بزرگی ۴.۲ ریشتر استان بوشهر حوالی بندر دیر را لرزاند
زلزله ۴ ریشتری استان كرمانشاه - حوالی قصر شيرين را لرزاند
🔷پی نوشت: خدا بخیر کنه ،،گویا زلزله سفرهای استانی آغاز کرده 😐
انشاله که همه ی هموطنانمون از جمیع بلایا در امان باشند 🙏
زلزله ۴.۹ ریشتری ازگله در کرمانشاه را لرزاند؛ این زلزله ساعت ۹:۲۳ امروز و در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داد
زمین لرزهای به بزرگی ۴.۶ ریشتر استان كرمانشاه حوالی قصر شيرين را لرزاند؛ این زلزله در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داد.
زلزله ای به بزرگی ۴.۲ ریشتر استان بوشهر حوالی بندر دیر را لرزاند
زلزله ۴ ریشتری استان كرمانشاه - حوالی قصر شيرين را لرزاند
🔷پی نوشت: خدا بخیر کنه ،،گویا زلزله سفرهای استانی آغاز کرده 😐
انشاله که همه ی هموطنانمون از جمیع بلایا در امان باشند 🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نحوه انتشار امواج Wi-Fi در خانه
سعی کنید Wi-Fi رو در اتاقی قرار بدید که کمترین میزان رفت و آمد به اونجاست 👌
@chenaariha
سعی کنید Wi-Fi رو در اتاقی قرار بدید که کمترین میزان رفت و آمد به اونجاست 👌
@chenaariha
┄┄┅┅🍃✿❀💜❀🍃✿┅┅┄
پانزده کلید خوشبختى
1_ موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.
2_ در لحظه زندگی کنید.
3_ بگویید دوستت دارم.
4_ بخشنده باشید نه گیرنده.
5_ در هر چیزی و هر کسی خوبیها را جستوجو کنید.
6_ هر روز دعا کنید.
7_ هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
8_ در زندگی اولویت داشته باشید.
9_ اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.
10_ عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.
11_ زندگیتان را با خوبی پر کنید.
12_ خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
13_ لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
14_ از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید.
15_ در سختیها به او توکل کنید.
@chenaariha
┄┄┅┅🍃✿❀💜❀🍃✿┅┅┄┄
پانزده کلید خوشبختى
1_ موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.
2_ در لحظه زندگی کنید.
3_ بگویید دوستت دارم.
4_ بخشنده باشید نه گیرنده.
5_ در هر چیزی و هر کسی خوبیها را جستوجو کنید.
6_ هر روز دعا کنید.
7_ هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
8_ در زندگی اولویت داشته باشید.
9_ اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.
10_ عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.
11_ زندگیتان را با خوبی پر کنید.
12_ خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
13_ لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
14_ از هیچ چیز یا هیچ کس غیر خدا نترسید.
15_ در سختیها به او توکل کنید.
@chenaariha
┄┄┅┅🍃✿❀💜❀🍃✿┅┅┄┄