Audio
خیال تو شبیه قهوه ای تلخ به رنگ چشمانت
روبروی نگاهم مرا سَر میکشد
لبخندم را باد با خود برده است
همان جریان هوای تند نفسهایت روی شقیقه های احساس من
تو اما
میان همهمه ی ترانه های روی لبانت
هر ساعت دورتر میشدی
و اینک آنقدر دور ایستاده ای
که حتی سایه ات از روی دیوار آرزوهای من گریخته است
این شهر خالی از توست
و کوچه هایش پر از رد پاهای خسته ی من
هیچکس این روزها به دیدار من نیامد
پروانه ای پشت پنجره بال میزند
شاید نشان از کسی دارد
..........
نیمه شبی شعرهایم را بگیرید
و مرا شبیه عاشق ترین مسافر
راهی تمام جاده ها کنید
شعر و خوانش : #ترنم
@chekamehsabz🍀
روبروی نگاهم مرا سَر میکشد
لبخندم را باد با خود برده است
همان جریان هوای تند نفسهایت روی شقیقه های احساس من
تو اما
میان همهمه ی ترانه های روی لبانت
هر ساعت دورتر میشدی
و اینک آنقدر دور ایستاده ای
که حتی سایه ات از روی دیوار آرزوهای من گریخته است
این شهر خالی از توست
و کوچه هایش پر از رد پاهای خسته ی من
هیچکس این روزها به دیدار من نیامد
پروانه ای پشت پنجره بال میزند
شاید نشان از کسی دارد
..........
نیمه شبی شعرهایم را بگیرید
و مرا شبیه عاشق ترین مسافر
راهی تمام جاده ها کنید
شعر و خوانش : #ترنم
@chekamehsabz🍀
هیچکس نیست!
انگار
زمان پتکی ست
کوبیده بر پیشانی هستی!
و ترس
ماهیچه های رفتن را
منقبض می کند
و در آخر باز
هیچکس نیست!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
انگار
زمان پتکی ست
کوبیده بر پیشانی هستی!
و ترس
ماهیچه های رفتن را
منقبض می کند
و در آخر باز
هیچکس نیست!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کِی ایران شدیم؟!
در فروردین سال 1314 خورشیدی طبق بخشنامه وزارت امور خارجه و تقاضای دولت وقت، نام رسمی ایران(به جای پرس، پرشیا و غیره) برای کشور ما انتخاب شد.
در مغرب زمین از قرون وسطی، ایران به نام هایی از قبیل: پرس(فرانسوی)، پرشیا( انگلیسی)، پرسیس(یونانی) نامیده شده است .
اسمی که امروز "ایران" گفته می شود بیش از 600 سال پیش" اِران " Eran تلفظ می شد.
سعید نفیسی در دی ماه 1313 نام "ایران" را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرد. این نامگذاری در آغاز مخالفانی نیز داشت و براین باور بودند که در "پرشیا" فرهنگ و تمدنی نهفته است که نمی توان آن را حذف کرد و شناخته شده و بین المللی نیز هست؛ اما حامیان نامگذاری ایران، اعتقاد داشتند که واژه ایران بسیار کهن و بر اقتدار سیاسی کشور می افزاید.
واژه ی "ایران" بسیار کهن و قبل از آمدن آریایی ها به سرزمین مان اطلاق می شد و نامی تازه و ساخته و پرداخته نیست. پروفسور آرتور اپهام پوپ (1969–1881 میلادی) ایران شناس مشهور آمریکایی در کتاب "شاهکارهای هنر ایران" که در سال 1338 توسط دکتر پرویز خانلری به زبان فارسی ترجمه شده است، می نویسد: «کلمه ایران به فلات و توابع جغرافیایی آن حتی در هزاره پیش از آمدن آریاییان نیز اطلاق می شود.»
واژه ی "ایران" از دو قسمت ترکیب شده است: قسمت اول به معنی اصیل، نجیب، آزاده و شریف است. قسمت دوم به معنی سرزمین یا جا و مکان است.
در شاهنامه فردوسی بارها کلمه "ایران" به کار رفته است. ده ها بار ترکیباتی نظیر: بزرگان ایران، بر و بوم ایران، ایران و توران، ایران و روم، ایران زمین ، شهر ایران، ایران و انیران و نیز بیش از 350 بار "ایرانی و ایرانیان".
معنی واژه "ایران" سرزمین آزادگان است. فردوسی در شاهنامه در باره خوی آزادگان(ایرانیان) چنین می سراید:
تو با دشمن ار خوب گفتی رواست
از آزادگان خوب گفتن سزاست
دکتر محمد معین (1293–1350) ادیب و سخنور نامی ایران در خصوص ریشه واژه ایران می نویسد: «اصل و ریشه Arya هر چه باشد، این قدر واضح است که این کلمه تداعی معانی بسیار را به خاطر می آورد. مللی که متعلق به بخش خاوری هند و اروپائیان بودند، خود را بدین نام مفتخر می دانستند. آرین Aryan از واژه آریا Arya مشتق است. اجداد مشترک ملل هند و ایران خود را بدان نام معرفی می کردند. واژه ایران ، خود از همین ریشه آمده است».
دکتر بهرام فره وشی (1304 – 1371) ایران شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران در خصوص ریشه واژه ایران می نویسد: « ایران در زبان اوستایی به صورت ائیریه Airya و در زبان فارسی باستان اریه Ariya آمده است. در اوستا هم نام قومی ایرانی به معنی شریف و نجیب و اصیل است. این واژه در زبان ایرلندی کهن هم به همین معنی است. قسمت اول کلمه ایرلند Ir – Land به معنی نجیب و شریف و قسمت دوم آن به معنی سرزمین است. ایرلند به معنی سرزمین نجباست».
برگرفته از مقالهی «چگونه ایران شدیم؟» نوشته مجتبی انوری 1386
@chekamehsabz🍀
در فروردین سال 1314 خورشیدی طبق بخشنامه وزارت امور خارجه و تقاضای دولت وقت، نام رسمی ایران(به جای پرس، پرشیا و غیره) برای کشور ما انتخاب شد.
در مغرب زمین از قرون وسطی، ایران به نام هایی از قبیل: پرس(فرانسوی)، پرشیا( انگلیسی)، پرسیس(یونانی) نامیده شده است .
اسمی که امروز "ایران" گفته می شود بیش از 600 سال پیش" اِران " Eran تلفظ می شد.
سعید نفیسی در دی ماه 1313 نام "ایران" را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرد. این نامگذاری در آغاز مخالفانی نیز داشت و براین باور بودند که در "پرشیا" فرهنگ و تمدنی نهفته است که نمی توان آن را حذف کرد و شناخته شده و بین المللی نیز هست؛ اما حامیان نامگذاری ایران، اعتقاد داشتند که واژه ایران بسیار کهن و بر اقتدار سیاسی کشور می افزاید.
واژه ی "ایران" بسیار کهن و قبل از آمدن آریایی ها به سرزمین مان اطلاق می شد و نامی تازه و ساخته و پرداخته نیست. پروفسور آرتور اپهام پوپ (1969–1881 میلادی) ایران شناس مشهور آمریکایی در کتاب "شاهکارهای هنر ایران" که در سال 1338 توسط دکتر پرویز خانلری به زبان فارسی ترجمه شده است، می نویسد: «کلمه ایران به فلات و توابع جغرافیایی آن حتی در هزاره پیش از آمدن آریاییان نیز اطلاق می شود.»
واژه ی "ایران" از دو قسمت ترکیب شده است: قسمت اول به معنی اصیل، نجیب، آزاده و شریف است. قسمت دوم به معنی سرزمین یا جا و مکان است.
در شاهنامه فردوسی بارها کلمه "ایران" به کار رفته است. ده ها بار ترکیباتی نظیر: بزرگان ایران، بر و بوم ایران، ایران و توران، ایران و روم، ایران زمین ، شهر ایران، ایران و انیران و نیز بیش از 350 بار "ایرانی و ایرانیان".
معنی واژه "ایران" سرزمین آزادگان است. فردوسی در شاهنامه در باره خوی آزادگان(ایرانیان) چنین می سراید:
تو با دشمن ار خوب گفتی رواست
از آزادگان خوب گفتن سزاست
دکتر محمد معین (1293–1350) ادیب و سخنور نامی ایران در خصوص ریشه واژه ایران می نویسد: «اصل و ریشه Arya هر چه باشد، این قدر واضح است که این کلمه تداعی معانی بسیار را به خاطر می آورد. مللی که متعلق به بخش خاوری هند و اروپائیان بودند، خود را بدین نام مفتخر می دانستند. آرین Aryan از واژه آریا Arya مشتق است. اجداد مشترک ملل هند و ایران خود را بدان نام معرفی می کردند. واژه ایران ، خود از همین ریشه آمده است».
دکتر بهرام فره وشی (1304 – 1371) ایران شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران در خصوص ریشه واژه ایران می نویسد: « ایران در زبان اوستایی به صورت ائیریه Airya و در زبان فارسی باستان اریه Ariya آمده است. در اوستا هم نام قومی ایرانی به معنی شریف و نجیب و اصیل است. این واژه در زبان ایرلندی کهن هم به همین معنی است. قسمت اول کلمه ایرلند Ir – Land به معنی نجیب و شریف و قسمت دوم آن به معنی سرزمین است. ایرلند به معنی سرزمین نجباست».
برگرفته از مقالهی «چگونه ایران شدیم؟» نوشته مجتبی انوری 1386
@chekamehsabz🍀
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
گوییا باور نمیدارند روزِ داوری
کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند
یا رب این نودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان
کاین همه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند
ای گدایِ خانقه بَرْجَه که در دیرِ مغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
حُسنِ بیپایان او چندان که عاشق میکُشد
زمرهٔ دیگر به عشق از غیب سر بَر میکنند
بر درِ میخانهٔ عشق ای مَلَک تسبیح گوی
کَاندر آنجا طینتِ آدم مُخَمَّر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت
قدسیان گویی که شعرِ حافظ از بَر میکنند
#حافظ
@chekamehsabz🍀
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
گوییا باور نمیدارند روزِ داوری
کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند
یا رب این نودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان
کاین همه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند
ای گدایِ خانقه بَرْجَه که در دیرِ مغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
حُسنِ بیپایان او چندان که عاشق میکُشد
زمرهٔ دیگر به عشق از غیب سر بَر میکنند
بر درِ میخانهٔ عشق ای مَلَک تسبیح گوی
کَاندر آنجا طینتِ آدم مُخَمَّر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت
قدسیان گویی که شعرِ حافظ از بَر میکنند
#حافظ
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
شب شهر به خواب رفته را می بوسد
بر شاخه عقاب خسته را می بوسد
در نشئه ی بوسه بر لب سرخ سحر
دلیار دو کتف بسته را می بوسد
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
شب شهر به خواب رفته را می بوسد
بر شاخه عقاب خسته را می بوسد
در نشئه ی بوسه بر لب سرخ سحر
دلیار دو کتف بسته را می بوسد
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در تاجیکستان به کسی که در زمان حیات از آشنایان یا خانواده و بستگانش دور افتاده باشد میگویند:
#زنده_جُدا
#همسایگان_هم_زبان
@chekamehsabz🍀
#زنده_جُدا
#همسایگان_هم_زبان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
#یاد_دوست
درید صدره ی امرداد ,شهریور
برون بداد ز عشق, مهر از سینه
که یار ارچه یاری نکرد وعادی شد
رواست که خالی کنی سینه از کینه
شعر و خوانش:
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
درید صدره ی امرداد ,شهریور
برون بداد ز عشق, مهر از سینه
که یار ارچه یاری نکرد وعادی شد
رواست که خالی کنی سینه از کینه
شعر و خوانش:
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
دیروز چو پروانه ی این جمع بدم
گل بودی و من به خواهشت شمع بدم
امروز ببین مرا خراب محنت
ای کاش که گفت عقل را سمع بدم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
دیروز چو پروانه ی این جمع بدم
گل بودی و من به خواهشت شمع بدم
امروز ببین مرا خراب محنت
ای کاش که گفت عقل را سمع بدم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ما را به خاطر بیاور!
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم.
شور
عشق درسینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم سینه بر خاک سوده مُردیم.
ما را به خاطر بیاور! ما را که سینهسرخانی خنیاگر بودیم و ده به ده
نه در آسمان و نه در کوهسار و نه برشاخسار
که در بازار پیش از آنکه آوازهخوان شویم
بر شاخهای تکیده از تکیهگاه خویش
جان واسپردیم
...
#عزت_ابراهیم_نژاد
@chekamehsabz🍀
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم.
شور
عشق درسینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم سینه بر خاک سوده مُردیم.
ما را به خاطر بیاور! ما را که سینهسرخانی خنیاگر بودیم و ده به ده
نه در آسمان و نه در کوهسار و نه برشاخسار
که در بازار پیش از آنکه آوازهخوان شویم
بر شاخهای تکیده از تکیهگاه خویش
جان واسپردیم
...
#عزت_ابراهیم_نژاد
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
بر نقش های مبهم و الوان ، نگاهی را
بر تخت خسرو حسرت فرهاد، آهی را
شیرین اگر بر کوه یک لحظه نظر می کرد
مجنون به عشق لیلیاش میجست راهی را
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بر نقش های مبهم و الوان ، نگاهی را
بر تخت خسرو حسرت فرهاد، آهی را
شیرین اگر بر کوه یک لحظه نظر می کرد
مجنون به عشق لیلیاش میجست راهی را
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
نمیتوانم زیبا نباشم
عشوهیی نباشم در تجلیِ جاودانه.
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین میکند:
در جهانِ پیرامنم
هرگز
خون
عُریانی جان نیست
و کبک را
هراسناکیِ سُرب
از خرام
باز
نمیدارد.
چنان زیبایم من
که اللهاکبر
وصفیست ناگزیر
که از من میکنی.
زهری بیپادزهرم در معرضِ تو.
جهان اگر زیباست
مجیزِ حضورِ مرا میگوید. ــ
ابلهامردا
عدوی تو نیستم من
انکارِ تواَم.
#احمدشاملو
@chekamehsabz🍀
عشوهیی نباشم در تجلیِ جاودانه.
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین میکند:
در جهانِ پیرامنم
هرگز
خون
عُریانی جان نیست
و کبک را
هراسناکیِ سُرب
از خرام
باز
نمیدارد.
چنان زیبایم من
که اللهاکبر
وصفیست ناگزیر
که از من میکنی.
زهری بیپادزهرم در معرضِ تو.
جهان اگر زیباست
مجیزِ حضورِ مرا میگوید. ــ
ابلهامردا
عدوی تو نیستم من
انکارِ تواَم.
#احمدشاملو
@chekamehsabz🍀
شاید رسالت گل همین باشد
که لبی را بخنداند
دلی را شاد کند
تا مرگ ناممکن شود
#بلال_اصغری
(شهریور ۱۴۰۲)
@chekamehsabz🍀
که لبی را بخنداند
دلی را شاد کند
تا مرگ ناممکن شود
#بلال_اصغری
(شهریور ۱۴۰۲)
@chekamehsabz🍀
هر برادر تنی, اگر گرسنه نیست با تو که گرسنه ای, با تو که گرسنه ی
خصم خانگی است،
هر غریبة گرسنه با گرسنه ها ولی برادر است
هر برادری که خواب می کند تو را و نان خویش میخورد, یار دشمنان توست
در نبرد ما گرسنه را گرسنه یاور است
#ایرج_جنتی_عطایی
@chekamehsabz🍀
خصم خانگی است،
هر غریبة گرسنه با گرسنه ها ولی برادر است
هر برادری که خواب می کند تو را و نان خویش میخورد, یار دشمنان توست
در نبرد ما گرسنه را گرسنه یاور است
#ایرج_جنتی_عطایی
@chekamehsabz🍀
در زبان فارسی، پارهای کلمات لاتین یا ترکی
وارد شده است که از نظر شکل ظاهر و بهقیاس کلمات فارسی، تصور شده کلمهٔ مرکب یا عدد و معدودند؛ در نتیجه کلمات دیگری به قرینهٔ آنها ساخته شده
و گاه بعضی از آنها رواج یافته است:
دوجین (dozen):
یک بستهٔ دوازدهتایی از هر چیز.
در فارسی ساخته شده:
یکجین، سهجین و...!
دوقلو: کلمهٔ ترکی
مرکب از دوق: مادهٔ فعل
دقماق بهمعنی زاییدن
+ لو: پسوند نسبت.
در فارسی ساخته شده:
سهقلو، چهارقلو
که رواج پیدا کرده
و جایگزین مناسبی برای آن
در نظر گرفته نشده است.
دوبل: دوتایی.
در فارسی ساخته شده: سوبل
@chekamehsabz🍀
وارد شده است که از نظر شکل ظاهر و بهقیاس کلمات فارسی، تصور شده کلمهٔ مرکب یا عدد و معدودند؛ در نتیجه کلمات دیگری به قرینهٔ آنها ساخته شده
و گاه بعضی از آنها رواج یافته است:
دوجین (dozen):
یک بستهٔ دوازدهتایی از هر چیز.
در فارسی ساخته شده:
یکجین، سهجین و...!
دوقلو: کلمهٔ ترکی
مرکب از دوق: مادهٔ فعل
دقماق بهمعنی زاییدن
+ لو: پسوند نسبت.
در فارسی ساخته شده:
سهقلو، چهارقلو
که رواج پیدا کرده
و جایگزین مناسبی برای آن
در نظر گرفته نشده است.
دوبل: دوتایی.
در فارسی ساخته شده: سوبل
@chekamehsabz🍀
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله و نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
#مهدی_اخوان_ثالث
@chekamehsabz🍀
نه هیچش ناله و نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
#مهدی_اخوان_ثالث
@chekamehsabz🍀
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر میخواندهای
این زمان چون خر برین یخ ماندهای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله میبریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی
#مولانا_جان
@chekamehsabz🍀
یادت هست ؟
تاریکیهای بیخوابی!
ذرههای خورشید در هوای پاییز!
حسرت
بر خط آخرین نگاهمان
در حافظه ی کوچه!
....
ما وارثان هیچبودگی
نهانلرزههای فریب را
آتشفشانی خواهیم گشت
بی تردید!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
تاریکیهای بیخوابی!
ذرههای خورشید در هوای پاییز!
حسرت
بر خط آخرین نگاهمان
در حافظه ی کوچه!
....
ما وارثان هیچبودگی
نهانلرزههای فریب را
آتشفشانی خواهیم گشت
بی تردید!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ثُبات یا ثَبات؟
باید دانست که در مبحث واژگان نگاری واژه ی ثَبات با فونتیک sabat ازریشه ی عربی،مصدر لازم محسوب مــی شود.این واژه در اغلب لغت نامه ها بــا معانــی زیر به کار رفته است.1- برجــای ماندن،قرارگرفتن2- دوام یـافتن،پایــدارماندن3- پابرجایی،استقرار،ثبــوت(درمعنای اسم مصدر) 4- پایداری،استواری البته با مراجعه به واژه نامه های معتبرمشاهده خواهیم کرد که این واژه کاربردهای دیگری نیز ازقبیل ثَبات خــواهش،پایــداری اراده و عــزم،ثبات عــزمی،ثبات عــزم،راسخ عــزمی،ثابت عــزمی،ثبات قدم،استقامت و پایداری، دارد.(دکتر محمد معین – 1186)
واژه ی ثُبات sobat ازریشه ی عربی که اسم محسوب شده و بیشتر در علم پزشکی کاربرد داردو در اصطلاح پزشکی دردی است که آدمی را از حرکت باز می دارد. (دکتر محمد معین – 1186)هم چنین در واژه نامه ی «غیاث الغات» واژه ی ثَبات به فتح اوّل به معنی قرار و قیام آمده است.(غیاث الدّین محمّد بن شرف الدّین رامپوری- 238)
واژه ی ثَبات sabat در فرهنگ فارسی دکتر حسن عمید به معانی برقراربودن،قرارگرفتن،استوارگشتن،دوام یافتن،پایداربودن،قرار،قیام،پایداری،استواری،ثبات قدم،پایداری،پابرجابودن درامری به کار رفته است و با مراجعه به مَدخل واژه ی ثُبات sobatمی بینیم که این واژه به معنی درد عاجزکننده از حرکت و دردی که انسان را از حرکت بازدارد؛ به کار رفته است. (دکتر حسن عمید- 656)بنابراین لازم است که گویندگان توجّه داشته باشند که واژه ی ثُبات sobatرا به جای ثَبات sabat به کار نبرند.
#واژهشناسی
@chekamehsabz🍀
باید دانست که در مبحث واژگان نگاری واژه ی ثَبات با فونتیک sabat ازریشه ی عربی،مصدر لازم محسوب مــی شود.این واژه در اغلب لغت نامه ها بــا معانــی زیر به کار رفته است.1- برجــای ماندن،قرارگرفتن2- دوام یـافتن،پایــدارماندن3- پابرجایی،استقرار،ثبــوت(درمعنای اسم مصدر) 4- پایداری،استواری البته با مراجعه به واژه نامه های معتبرمشاهده خواهیم کرد که این واژه کاربردهای دیگری نیز ازقبیل ثَبات خــواهش،پایــداری اراده و عــزم،ثبات عــزمی،ثبات عــزم،راسخ عــزمی،ثابت عــزمی،ثبات قدم،استقامت و پایداری، دارد.(دکتر محمد معین – 1186)
واژه ی ثُبات sobat ازریشه ی عربی که اسم محسوب شده و بیشتر در علم پزشکی کاربرد داردو در اصطلاح پزشکی دردی است که آدمی را از حرکت باز می دارد. (دکتر محمد معین – 1186)هم چنین در واژه نامه ی «غیاث الغات» واژه ی ثَبات به فتح اوّل به معنی قرار و قیام آمده است.(غیاث الدّین محمّد بن شرف الدّین رامپوری- 238)
واژه ی ثَبات sabat در فرهنگ فارسی دکتر حسن عمید به معانی برقراربودن،قرارگرفتن،استوارگشتن،دوام یافتن،پایداربودن،قرار،قیام،پایداری،استواری،ثبات قدم،پایداری،پابرجابودن درامری به کار رفته است و با مراجعه به مَدخل واژه ی ثُبات sobatمی بینیم که این واژه به معنی درد عاجزکننده از حرکت و دردی که انسان را از حرکت بازدارد؛ به کار رفته است. (دکتر حسن عمید- 656)بنابراین لازم است که گویندگان توجّه داشته باشند که واژه ی ثُبات sobatرا به جای ثَبات sabat به کار نبرند.
#واژهشناسی
@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی
تو آخرین وطنی هستی که
از ترس و گرسنگی ایمنم میکند.
تو واپسین خوشه و واپسین ماه
واپسین کبوتر و واپسین ابر
تو واپسین شکوفهای هستی که بوییده ام
و واپسین کتابی که خواندهام
آخرین واژهای که نوشتهام...!
#نزار_قبانی
@chekamehsabz🍀
باقی مانده در جغرافیای آزادی
تو آخرین وطنی هستی که
از ترس و گرسنگی ایمنم میکند.
تو واپسین خوشه و واپسین ماه
واپسین کبوتر و واپسین ابر
تو واپسین شکوفهای هستی که بوییده ام
و واپسین کتابی که خواندهام
آخرین واژهای که نوشتهام...!
#نزار_قبانی
@chekamehsabz🍀