تو یه ساحره تاریکی. برخلاف بقیه تو بلافاصله از توانایی های خودت و اجداد جادوگرت خبر داشتی. همه ازت انتظار دارن تا هر لحظه از کنترل خارج بشی و شهر رو به تاریکی بکشی اما برخلاف همه اینا تو جادوگر آرومی هستی، وقتت رو صرف ساختن عروسک های پارچه ای نوشتن خاطراتت میکنی و تا وقتی مجبور نشدی به سمت شهر قدم برنمیداری. ࣪ ⸼⊹˖
برای @Red_reflection ★
برای @Red_reflection ★
تو یک ساحره طرد شده هستی. یک روز بارونی، یه بیماری عجیب توی شهر شیوع پیدا کرد و همه بدون لحظه ای درنگ، طوری که انگار منتظر یه فرصت بوده باشن، تورو از شهر بیرون انداختن. تو همیشه سرت توی کار خودت بود کسی انتظار انتقام نداشت، اما تو شهر رو نفرین کردی. کسی حالا دیگه قابلیت خروج و یا ورود به شهر رو نداره.࣪ ⸼⊹˖
برای @Violetandroses ★
برای @Violetandroses ★
❤1
تو یه ساحره نویسنده ای. جامعه جادوگر هرگز راجب تو خفه نمیشن و هزاران شایعه راجبت میگرده اونا اعتقاد دارن تو با ثبت جادو و حقه های جادوگری اونهارو به خطر میندازی اما تو نادیدشون میگیری؛ تو برای نسل آینده ساحره ها مینویسی و اعتقاد داری سرنوشت نسل جادوگر ها توی جوهر و قلم تو خلاصه میشه. تو همچین یه کلاغ وفادار و سرزنده به عنوان دوستت داری.࣪ ⸼⊹˖
برای @Eclipse0fMyHeart ★
برای @Eclipse0fMyHeart ★
💘1
تو یه ساحره درمانگری. هزار جور معجون و دارو دست ساز که با ذرهای سحر آغشته شده توی خونه تو پیدا میشه. توی روز همیشه با مردم شهر سر و کار داری و آشنا ها و همسایه های مهربون رو میبینی اما به محض اینکه خورشید قایم میشه، تو میمونی و معجون سازی و رکورد های آهنگای قدیمیت. ࣪ ⸼⊹˖
برای @OnceUponATimeInALesBois ★
برای @OnceUponATimeInALesBois ★
تو یه ساحره نفرینی. با اینکه اسم غلط اندازی داری اما میشه گفت تاحالا هرگز به کسی که لیاقتش رو نداشته کوچکترین آسیبی نزدی. طلسم سکوت تو حسابی بین ساحره ها معروفه، کافیه یکی با کلماتش بیش از چندین بار قلب دیگران رو بشکونه و اونوقته که تو نوشیدنیشو با زهر سکوت اغشته میکنی. فقط یه نفر از معجونای تو خبر داره و اونم پسر پستچی شهره.࣪ ⸼⊹˖
برای سروین ★
برای سروین ★
تو یه ساحره خوابی. سرنوشت و احساسات آدما با تو ارتباط میگیرن و در عوض تو با سحر و طلسم توی رویاها و یا کابوس هاشون بهشون چیزی رو که نیاز دارن ببینن نشون میدی. تو آدم خلاق و احساساتی هستی و همیشه با جغد ها تا وقتی خورشید پیداش میشه وقت میگذرونی. ࣪ ⸼⊹˖
برای @hellinwinter ★
برای @hellinwinter ★
❤🔥1
تو ساحره مسافری. درواقع قبل از اینکه خانوادت تورو به معجون سازی مجبور کنن، همراه با دوتا دیگه از دوستای جادوگرت از شهر فرار کردی و نوشتن راجب زندگی بقیه ساحره هارو تبدیل به شغل خودت کردی. تو اعتقاد داری اهمیت دادن راجب قلب جادوگرا مهم تر از سحرشونه. ࣪ ⸼⊹˖
برای @Greencafe396 ★
برای @Greencafe396 ★
تو یه ساحره عشقی. از اونجایی که تمام جادوگر ها به زندگی تکی محکوم شدن، تو زندگیت رو پای ساختن داستان های عاشقانه توی شهر میکنی و شاید گاهی به پسر نونوا که همیشه لبخند میزنه خیره میشی. تو همیشه همراهت گلبرگ های خشک شده داری. ࣪ ⸼⊹˖
برای @yellowwaswriting ★
برای @yellowwaswriting ★
🐳1
تو ساحره طبیعتی. روح طبعیت از بین همه، با تو در ارتباط مونده و همه ی جونورای اطرافت بهت عشق میورزن. انسان ها تورو بابت وقت گذروندن با کلاغ ها و سنجاب ها و گربه ها عجیب میبینن، اما آدمایی رو داری که مثل طبیعت روح واقعی تورو میبینن. تو به جادو به عنوان یه محبت تا یه طلسم نگاه میکنی.࣪ ⸼⊹˖
برای @ThePlaceThatTaylorKnew ★
برای @ThePlaceThatTaylorKnew ★
تو ساحره سرنوشتی. همه تورو با جادوگر پیشگو اشتباه میگیرن و گاهی از این موضوع کلافه میشی. کار تو تعیین یه پایان خوب و بده. با سنگ ها و طلسم ها، زندگی بقیه رو مثل یه کتاب ورق میزنی و پایان خوب و خوشی رو تا جایی که خط زمانی دستت رو باز بذاره برای همه مینویسی. ࣪ ⸼⊹˖
برای @siestardust ★
برای @siestardust ★
❤1