اگه دونه های برف تو یه شهر بباره و هیچ‌کی نباشه که حسش کنه هنوزم هوا سرده؟
- خورشید هم یک ستاره است _ نیکولا یون ⁦★

for a few seconds they just stood there in stillness, his arm around her, his breath on her ear. most people go through their whole lives, Marianne thought, without ever really feeling that close with anyone.
- Normal People _ Sally Rooney ‌★

I tell you all this, Patrick, so you'll know how it was between me and Tom. so you'll know there was tenderness, as well as pain. so you'll know how we failed, both of us, but also how we both tried.
- My Policeman _ Bethan Roberts ⁦★

تموم شد ✅

بیاید اینو فوروارد کنید بهتون بگم چه جادوگری هستید
و داستانتون چیه 🪴࣪ ⸼⊹˖ (جوابا / پرایوت )

تو یه ساحره شایعه هستی. یه شخصیت شاد و سرزنده داری که کاور مناسبی برای قلبت و کارایی که ازت برمیاد شده. کافیه کسی به افرادی که دوستشون داری آسیب برسونه و با دوتا سحر، ذهن همه رو به باور کردن عجیب ترین شایعه ها رام میکنی. تو همچنین همیشه توی کیفت یه شیشه "زمزمه" محض احتیاط داری. ࣪ ⸼⊹˖
برای @GettingLostInTranslation ⁦★

تو یه ساحره پیشگویی. مردم همیشه موقع خطر اولین صورتی که به دنبالش میگردن، صورت توعه. بابت دانش زیادی که راجب زمان و پیشگویی ها داری زیاد حرف نمیزنی که خط زمانی رو خراب کنی، اما یه دوست نزدیک داری که با اینکه انسان عادیه، مورد اعتماد ترین فرد زندگیته. تو همیشه همراهت سنگ های پیشگوییت رو میبری. ࣪ ⸼⊹˖
برای @gardenofivy ⁦★

تو یه ساحره دوستی هستی. همیشه همراه با اون سه تا جادوگر دیگه کار میکنی و هیچی به اندازه یه سحر "علاقه" خوشحالت نمیکنه. تو با مردم دوستانه رفتار میکنی و تقریبا هیچکس حتی به فکرشم نمیرسه جادوگر باشی، اما وقتی روشون رو بر میگردونن دو قطره از معجون هات کافیه و اونا بلافاصه وارد داستان هایی میشن که تو و خواهرای ساحرت براشون نوشتی. ࣪ ⸼⊹˖
برای @homefullofmusic ⁦★

تو یه ساحره تاریکی. برخلاف بقیه تو بلافاصله از توانایی های خودت و اجداد جادوگرت خبر داشتی. همه ازت انتظار دارن تا هر لحظه از کنترل خارج بشی و شهر رو به تاریکی بکشی اما برخلاف همه اینا تو جادوگر آرومی هستی، وقتت رو صرف ساختن عروسک های پارچه ای نوشتن خاطراتت میکنی و تا وقتی مجبور نشدی به سمت شهر قدم برنمیداری. ࣪ ⸼⊹˖
برای @Red_reflection ⁦★

تو یک ساحره طرد شده هستی. یک روز بارونی، یه بیماری عجیب توی‌ شهر شیوع پیدا کرد و همه بدون لحظه ای درنگ، طوری که انگار منتظر یه فرصت بوده باشن، تورو از شهر بیرون انداختن. تو همیشه سرت توی‌ کار خودت بود کسی انتظار انتقام نداشت، اما تو شهر رو نفرین کردی‌. کسی حالا دیگه قابلیت خروج و یا ورود به شهر رو نداره.࣪ ⸼⊹˖
برای @Violetandroses ⁦★

تو یه ساحره نویسنده ای. جامعه جادوگر هرگز راجب تو خفه نمیشن و هزاران شایعه راجبت میگرده اونا اعتقاد دارن تو با ثبت جادو و حقه های جادوگری اونهارو به خطر میندازی اما تو نادیدشون میگیری؛ تو برای نسل آینده ساحره ها مینویسی و اعتقاد داری سرنوشت نسل جادوگر ها توی جوهر و قلم تو خلاصه میشه. تو همچین یه کلاغ وفادار و سرزنده به عنوان دوستت داری.࣪ ⸼⊹˖
برای @Eclipse0fMyHeart ⁦★