📺 کافه ziya خان 💚
77 subscribers
37.8K photos
12.6K videos
392 files
6.72K links
به توکل نام اعظمت
📅تاسیس۹۴/۹/۱۱

#ضیاران_۳۰۱۰
برای پیدا کردن چیزایی که میخواید:
#ضیاکلیپ #ضیاموزیک #طنضیا #ضیاگیف #دلنوشته #ضیادل

اینستا:
https://instagram.com/caffe_ziya_khan?utm_medium=copy_li

پیام:
https://t.me/HarfBeManBOT?start=MTQ0NTA1MjQ0MQ
Download Telegram
Forwarded from فریده محمدی (Gandom🌿)
🍁🍂💛💫

‍ ‍‍‍ اگر قرار بود یک روز را با تو بگذرانم،
آن روز سه شنبه بود!
من در سه شنبه ها ساعت 15:15عصر حال دیگری میشوم
من در سه شنبه ها... جنونی همراه رویای زندگی با تو را دارم....

#سه_شنبه_های_خاص

متن : #فریده_محمدی_سهرانی

@faridehoriginal1

🍁🍂💛💫
Forwarded from فریده محمدی (Joodi✉️✒️)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁🍂💛💫

‍ من با نوشته هایم فریاد میزنم دوستت دارم
هر جا بروم، هر جا باشم،می‌گویم دوستت دارم

متن : #فریده_محمدی_سهرانی

@faridehoriginal1

🍁🍂💛💫


#کلیپ
Forwarded from فریده محمدی (Joodi✉️✒️)
۲۳:۳۲
۱۷ دی ۱۴۰۱
شنبه

❄️🌧💙

دلم در غم قوطه ور
چشمم با ناامیدی آشنا!
خستم...خیلی وقتست خستم.
به روزهای سرد و سیاه زمستان هیچ...
نه حال جهان خوب و نه حال ایران خوب.
خون در خون می‌جوشد از لاله های جوان، از گندم زار های تازه با آفتاب خو گرفته...از چشمه های امیدوار به دریا.
خون در خون می‌جوشد از آرزوهای له شده به زیر چکمه هایی که نام عادل بر خود دارند!
نه می‌شود رد شد از این روزها و نه می‌شود ندید
و خدایی که... و خدایی که...خدایی که...
دیگر حتی به اینجای زمانه و زمان ...نگاهی نمیکند.
نگاه می‌کنی؟
یا عادل...یا راحم ...کجای قصه ی این روزهای ما باید با خون و غم خو می‌گرفت؟
ای که انگار بهشتت را به تمام مخلوقاتت بخشیدی و جهنمت را به ما...
کجای این قصه به شادی ما ختم می‌شود که به معجزه عدل و رحمتت دل خوش کنیم؟



📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی

@faridehoriginal1

❄️🌧💙
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@caffe_ziya_khan
#farideh
در سکوت و آرام باریدن برف
عجب نبودنت را فریاد میزند
#فریده_محمدی
@faridehoriginal
Forwarded from فریده محمدی (Joodi✉️✒️)
❄️🌧💙

‍ فروردین در انفرادی سر میکند
و‌ حیف این هوا ...هوایی که باید به دلتنگی ها خاتمه داد .
سردرگم و تنها و پر غم
حرف هایم ته کشیده دیگر که ...
گاهی غرق در خاطرات
گاهی گم در تک تک کلمات طنین صدایت
گاهی محو با یک لبخند به عکس هایت
گاهی خواب ..پر از تو!
گاهی دور... دور از این دنیای مزخرف
میترسم عزیزم...میترسم!
‌ماندم بین تمام نگرانی هایم و جهانی که ممکن نیست چه اتفاقات دیگری را پشت سر دارد
در اتاقم...کنار پنجره ای که یک عمر حالم را میفهمد خیره میشوم به خیابان بی رهگذر
نیمه شبیست و رو برمیگردانم ونیمه رخت و نور کم...
به سکوتم سکوت جواب میدهی
های قلب بیقرار ...در این تلخی بهار
تمام نشو ای رویا...تمام نشو!
بگذار بشکنم این طلسم را
بگذار آغوشت بگیرم حتی اگر بارها زخم بزنی!
نگاه دلتنگم باز دیوانه میشود از این که خوب آن چشم ها را.... !
میخواهم بدانی فاصله ها چیزی را تغییر نمی‌دهد
حضرت معشوقه...بیا طلسم بشکنیم و
به این روزهای انفرادی
به این شب های بی خوشی
به این جهان از هم پاشیده
ثابت کنیم بازیچه ی عشقیم و دیو تنهایی را نابود کنیم...
بیا... هر چه بادا باد!



📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1

❄️🌧💙

فروردین ۱۳۹۹
Forwarded from فریده محمدی (Joodi✉️✒️)
🌿🌈🌷💙🌺🌱💜🌾

‍‍ بهار آمده نا رفیق جانم...
اما من هنوز این طرف پلِ برفی، در فصل خزان
مانده ام...
آن طرف که تو هستی شکوفه شکوفه است
و من بی تو نمیتوانم از اسارت این خزان رها شوم و از پل عبور کنم!
بهار را هیچ وقت باور نداشتم
که بهار واقعی وقتیست که تو من را میبوسی.
حالا هنوز مانده که اردیبهشت بیاید و
در عصر هایش از دلتنگی هایت و نبودنت حلقه ای بندازد دور بدنم
و چشم هایت را بگذارد رو به روی نگاهم و عذابم دهد.
حالا هنوز مانده...
که تو حواست پرت باشد و وقتی قدم میزنی و بهار را به رخ فصل ها میکشی... من برای هر قدم و حرکت تو بمیرم...!
حالا هنوز مانده که غم ها در غروب های خرداد از گل های انار نیزه ای درست کنند و آغشته به خاطراتت و در روحم فرو کنند!

این انصاف نیست رفیق نیمه راه...
تو شکوفه بگذاری روی گیسوان بهار خانم
من از گلودرد های شبانه ام شالی از جنس برگ های پایزی بیندازم دور گردنم
.

این انصاف نیست که آنقدر بی اهمیت شده باشی که...
حتی به اجبار وقتی سمتم قدم برمیداری
من اینجا پر،پر بزنم از عشق.

کارم به جایی رسیده که
هميشه فکر میکنم اگر شمعدانی بالکنت بودم
خوش بخت تر بودم!
من از ابن فصل تلخ...
از درخت پر از جوانه روبه روی اتاقم...
پر از پرنده های عاشق...
سخت بیزارم!
.


کاش بهارم میکردی تا من هم کمی به زندگی امیدوار باشم
کاش نگاهی پر از دلخوشی به من میدادی
تا این باور بی کس بودنم را خاک کنم.
.

قسم به چشم های زندگی بخشت
فصل تازه شده اما بی تو برایم بهار نیست...

پ ن : به انتظار فصل تو... تمام فصل ها گذشت!

15:15❤️❤️

📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1
بهار۱۳۹۷
🌹🌿🌈🌷💙🌺🌱💜🌾
Forwarded from فریده محمدی (Farideh✒️)
🌿🌈🌷💙🌺🌱💜🌾
کاش آدما تا به یه موفقیت میرسیدن خودشونو نمیگرفتن!
این رفتار خیلی برام عجیبه که طرف. تا دیروز جزو آدمای عادی بود و حالا که دو تا پله رفته بالاتر میخواد تلافی تموم سختیایی که کشیده یا مثلا افتخار کردن به جایگاهش دیگه اون آدم قبلشو گم می‌کنه!
انگار یه نقاب زشت به خودش میزنه ...که تو با خودت میگی: من باورم نمیشه این همون آدمه!
کم محلیایی که می‌کنه
لحن صداش و حرفای سردش
درسته که از دور بقیه رو جذب می‌کنه که طرف چقدر آدم مغرور و خاص و جنتلمنیه ولی ده دقیقه هم کنارش باشی، نمیتونی تحملش کنی.
فقط کافیه برای ثانیه ای مرگو با چشم خودش ببینه تا بفهمه چقدر این کسایی که دورشن واقعی دورشن نه به خاطر موقعیتش‌
تا بغهمه آدم بودن تنها فرصت زندگی کوتاه این دنیای بیکران خداست.
همون خدایی که می‌تونه به بالاترین یا پاین تربن درجش برسونه.
بازیگری
خواننده ای
هنرمندی
هر کی هستی
به تک تک نفس های که می‌کشی به خدا مدیونی
به خدا و بنده هایی که دوستت دارن.
وقت ندارم و نمیتونم و فلان و فلان رو بذار واسه کسایی که تو رو پاین می‌بینند
تو این روزها که همه چی مجازی شده
حواست به قلبایی که کنارته باشه
با یک لایک ساده
یا یک پیام کوتاه تو یک استوری
با یک صدای ساده
هزاران نفر رو شاد کن

زندگی همینه رفیق
یک لبخند ببخشی نیازی نیست با خودت بگی من امروز مهربونی کردم پس برام جیران میشه...تو نگی هم حتما ده برابرش جبران میشه





بامداد چهار شنبه
16 فروردین 1402


📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1

🌹🌿🌈🌷💙🌺🌱💜🌾
Forwarded from فریده محمدی (Farideh✒️)
23:19
25 فروردین 1402 ، جمعه


🌱💚🌱

تویی که تقدیرم را به راه هایی که هزار نشانه از خودت است جلوی پایم و در معرض نگاهم میگذاری.
تویی که حرفهای شیرینت را با صدای عزیزانم به من می‌رسانی.
تویی که هزار بار از تو قهر کردم و باز نفهمیدم که بی توجه در آغوشم کشیدی.
تویی که در تمام نفس هایم...
در عمق نگاه غمگینم...
در حرکت انگشتانم روی کیبورد این گوشی ...
در هر بغض پنهان گلویم
و در سکوت هایم ... پر رنگی.
نگذار که بترسم از بی کسی.
نگذار که فکر کنم تنهایی ها من را میبلعند.
که من از همین اتفاقات قدرتمند میشوم...مگر نه؟
تو دادرس فریاد های خفه ی سینه منی...مگر نه؟
که من نبودم و تو بودی
من نباشم هم تو همچنان خواهی بود
به ناامیدی هایم نور بپاش حضرت دلربا


📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1



🌱💚🌱
Forwarded from فریده محمدی (Farideh✒️)
🌿🌈🌷💙🌾

‍ ‍ چادرم در نسیم می‌رقصد.
گنجشک ها بلند بلند می‌خوانند.
عصر های اردیبهشت هر چه به غروب می‌رود تنهایی ها بیشتر
مردن آسان تر....
خواستم باز درد و دل را شروع کنم
ولی نگاهی به حال زار خودم و نگاهی به دل سرگردانم کردم؛ منصرف شدم!
چرا همیشه من...؟!
بیا و تو بگو
بیا و تو بنویس...
بیا و تو بخواه...

بیا من را در حصار آغوشت اسیر کن.
بخواه بوسه هایم روی گونه ات جوانه بزند.
بخواه انگشتانم لابه لای پریشانی موهایت خوشبخت شوند.
همیشه گفتی عشق تاوان سختش دلتنگیست...
بیا بگو عشق یعنی امید.
بیا بنویس خدا هوای تمام عاشقان رادارد و دستهای من و تو را هم در دست هم می‌گذارد.
بیا بگو غم ها به درک می‌روند اگر برای هم بمانیم.

بیا و بخواه...
بخواه که قول بدهیم هر روز برای هم بنویسیم حال خوبمان را.
بخواه که هم را غافل گیر کنیم در تنهایی هم با یک تماس تلفنی ساده.
بخواه یادمان نرود که برای هم پیام های عاشقانه بفرستیم.

بیا بگو دوستت دارم.
بیا بنویس دوستت دارم.
بیا و بخواه... دوستت دارم را...
فریاد میزنم: دوستت دارم
رو به آسمان رو به دشت
خیلی دوستت دارم
بینهایت دوستت دارم
بلند و با تمام قدرتم می‌گویم : دوستت دارم
جوری که پرنده ها پرواز کنند
سکوت صحرا بهم بریزد
دنیا... از عشق من به تو هیاهو شود!

بیا و تو بگو..
بیا وبخواه...
بیا و... بنویس
ببین چقدر شیرین است
جقدر حس خوبی دارد!...

بیا ... ببین عشق دردانه ی من. .. باز هم که من درد و دل کردم!

📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1

🌿🌈🌷💙🌾
Forwarded from فریده محمدی (✿Ƒąɾìժҽհ༢࿔ྀુ)
22مهر 1402
شنبه
20:35

#روز_عصای_سفید_گرامی
🧡🍂🍁

نابیناها دنیای خودشونو دارند ولی دنیای کم بیناها خیلی سخت تر و متفاوت تره.
شک و تردید بین دیدن و تار دیدن...غذا درست کردن و رفت و روب، راه رفتن جاهای پله دار که هم رنگند، تشخیص ندادن نگاه ها که آیا به تو نگاه می‌کنند با پشت سریت یا کناریت!
اینها بخش کوچکی از مشکلات کم بینهاست که تا سه چهار متر بیشتر نمی‌بینند.
درس خوندنی که یا باید مثل بقیه باشی یا کلا شبیه نابیناها.
از طرفی اگر موفق باشی فکر میکنند و خیلی ها میگند بهت کمک کردند و اگر نباشی سریع از نقصت میبینند.
دانشگاه قبول شی یا بخوای سر کاری بری هیچ توجهی ندارند...همه و همه از دید بقیه فقط از نقص چشمات می‌بینند و به این روند کمک نمی‌کنند که راهی برات پیدا بشه.
برای کم بینا، بودن تو جامعه و از طرفی نادیده گرفته شدن‌ خیلی سخته؛ چه بسا اون فرد بخواد به زندگی مشترک هم فکر کنه!
چیزی که همیشه تو ذهنشه اینه که: من باید بین این آدما قوی باشم... نباید رویاهامو جار بزنم یا آرزوهامو بگم...نباید درمورد افکارم با کسی درد و دل کنم یا خوش بین باشم که اون طرز فکر و نوع دیدش متفاوته.
متاسفانه افراد کم بینا و نابینا بهترین هم باشند بازم اون حرف پشت سرشونه که میگند: چه فایده؟! طفلک اینجوریه!
یا بهتره بگم الماسی که میدرخشه اکر یک نقطه کور سیاه روش باشه هیچکس به درخشش توجه نداره و همه به اون نقطه کور نگاه میکنند.
من همیشه دلم میخواست یه شهر جداگونه فقط واسه من و امثال من باشه...تا از این همه بی درکی و فشار در امان باشیم
حرفها زیاده ولی...



📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1

🧡🍂🍁
Forwarded from فریده محمدی (✿Ƒąɾìժҽհ༢࿔ྀુ)
سلام دوستان
رمان تنهای عاشق رو‌ که یاذتونه؟

( فریبا دختر عاشقمون که با مشکلات بینایی شدید دست و پنجه نرم می‌کرد با جامعه و ادمها سعی داشت عشق و کارش رو حفظ کنه و اتفاقات جالبی براش نیفتاد... )

دوستانی که خوندند مژده دارم براشون 😍

فصل دوم تو راهه
و برای دوستانی که با #پی_دی_اف راحترند
می‌تونند همین الان رمان رو ازم بخرند😍

خبر خوب تر اینه که کسایی که فصل اول رو نخوندند، براشون هدیه و رایگان فرستاده میشه

💙 فقط فعلا دوستان دقت کنید
کسایی که کتاب رو به صورت پی دی اف میخواند پیام بدند ❤️

ممنونم از لطف و محبتتون 😍🙏

ای دی من جهت اطلاعات بیشتر

@gandoom1f

https://t.me/faridehoriginal1
Forwarded from فریده محمدی (💛fifi👠👠)
رمان : #تنهای_عتشق 2

خرید کتاب: 300ت
پی دی اف کتاب: 100ت
#فریده_محمدی_سهرانی
اختصاصی کانال من ❤️

https://t.me/faridehoriginal1
Forwarded from فریده محمدی (💛fifi👠👠)
📺 کافه ziya خان 💚
رمان : #تنهای_عتشق 2 خرید کتاب: 300ت پی دی اف کتاب: 100ت #فریده_محمدی_سهرانی اختصاصی کانال من ❤️ https://t.me/faridehoriginal1
28 بهمن 1402
15:40
شنبه

تنهای عاشق۲ هم اومد...قصه ی دختری که با وجود معلولیتش سعی می‌کنه هم پای مردم عادی باشه چه از نظر کار چه از نظر زندگی...کسایی که فصل اول رو خوندن با فریبا آشنایی دارند ؛)💜
راستش خیلی منتظر این لحظه بودم تا کمی حرفای تو دل موندمو بزنم...همیشه آخر هر نوشته طولانیم تو ذهنم براش جشن میگیرم که فقط و فقط خودم می‌دونم بعد از هر روز و شب تو این اتاق تنها، گوشیم رو آوردم تا نزدیک صورتم و نوشتم و نوشتم و منتظر گذر زمان نشدم. با تموم شخصیتهای رمانم زندگی کردم و یه جاهایی از نوشتم گریه کردم و یه جاهاییش خندیدم.
جشن میگیرم چون تموم اون حرفایی که... این کارا به درد نمیخوره... کی حالا کتاب میخونه، تو که انگار همش تو اینترنتی رو رد کردم که ته تهش کم سوی نور غرور تو وجودم سو سو زده که تونستم ...که با حمایت خدا و خانوادم با تموم اتفاقات منفی، حرفای سرد و ناامیدی قلب کوچیکم قوی موندم و ادامه دادم....
قوی بودن بین آدمهای عادی خیلی سخته...چون هرچقدرم خودت خودتو باور داشته باشی آخرش بقیه ....

📝 متن : #فریده_محمدی_سهرانی
💔🌼
@faridehoriginal1

💙❄️🤍