یک فنجون خاطره
315 subscribers
1.82K photos
1.73K videos
15 files
19 links
🤚من سامان هستم
🤠😍میخوایم اینجا با هم سفری به خاطره انگیزترین روزهای زندگیمون داشته باشیم
📽🎬🎭📺📻📼
🎼🎙🎻🎹🪘🪗🎧🎤

جهت تبلیغات به آیدی زیر پیام بدید👇👇👇
@sami_cfc
Download Telegram
یک فنجون خاطره
خسرو خسروشاهی ۷ دی ۱۳۲۰ در شهر تهران متولد شده‌است.در سال ۱۳۴۰ با راهنمایی و معرفی استاد احمد رسول زاده - شوهر خواهرش - وارد حرفه دوبلاژ می‌شود. همسر وی منصوره کاتبی است که در زمینهٔ دوبله فعالیت دارد. او از بهترین و سرشناس‌ترین دوبلورهای ایرانی است و از شاگردان…
خانه امن (۲۰۱۲) به عنوان دوبلر

چه: قسمت اول و دوم (۲۰۰۸) به عنوان مدیر دوبلاژ

ربوده شده (۲۰۰۸) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

اجابت شو (۲۰۰۶) به عنوان مدیر دوبلاژ

یقین (۲۰۰۵) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

اعتبار (۲۰۰۴) به عنوان دوبلر

خط سرنوشت (۲۰۰۴) به عنوان دوبلر

وطن (ما، مردم) (۲۰۰۴) به عنوان دوبلر

سربلند (۲۰۰۴) به عنوان مدیر دوبلاژ

یک لحظه جدایی (۲۰۰۴) به عنوان مدیر دوبلاژ

رشته محبت (۲۰۰۳) به عنوان دوبلر

جسارت (۲۰۰۳) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

سایه (۲۰۰۳) به عنوان دوبلر

زندگی دیوید گیل (۲۰۰۳) به عنوان مدیر دوبلاژ

هیئت منصفه فراری (۲۰۰۳) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

قدرت (۲۰۰۲) به عنوان دوبلر

بی خوابی (۲۰۰۲) به عنوان دوبلر

چشم‌ها (۲۰۰۲) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

گاهی خوشی گاهی غم (۲۰۰۲) به عنوان دوبلر

خار (۲۰۰۲) به عنوان دوبلر

قاچاق (۲۰۰۲) به عنوان مدیر دوبلاژ

پینوکیو (۲۰۰۲) به عنوان مدیر دوبلاژ

کیت و لئوپولد (۲۰۰۱) به عنوان دوبلر

مرد شهر (۲۰۰۱) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

پیوند عاطفه‌ها (۲۰۰۱) به عنوان دوبلر

حشرات جهنمی ۲ (۲۰۰۱) به عنوان مدیر دوبلاژ

کی-پکس (۲۰۰۱) به عنوان مدیر دوبلاژ

مشکلات خانوادگی (۲۰۰۱) به عنوان مدیر دوبلاژ

مرد خانواده (۲۰۰۰) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

از وهم تا وحشت (۲۰۰۰) به عنوان مدیر دوبلاژ

معجزه احساس (۱۹۹۹) به عنوان دوبلر

در راه انتقام (۱۹۹۹) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

عروس فراری (۱۹۹۹) به عنوان مدیر دوبلاژ

نامه‌هایی از یک قاتل (۱۹۹۸) به عنوان مدیر دوبلاژ

گلوریا (۱۹۹۸) به عنوان مدیر دوبلاژ

آزار (۱۹۹۷) به عنوان دوبلر

حشرات جهنمی ۱ (۱۹۹۷) به عنوان مدیر دوبلاژ

شهرداری (۱۹۹۶) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

صاعقه (۱۹۹۵) به عنوان مدیر دوبلاژ

تومبستون (۱۹۹۳) به عنوان دوبلر

رد راک غرب (۱۹۹۳) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

دیوانه (۱۹۹۲) به عنوان دوبلر

پلیس جسور (۱۹۸۸) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

گذرگاه (۱۹۸۶) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

پلنگ (قول یک پلیس) (۱۹۸۵) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

مشعل (۱۹۸۴) به عنوان دوبلر

ضارب (۱۹۸۳) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

قانون (۱۹۸۲) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

به دنبال یک پلیس (۱۹۸۱) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

سه مرد برای کشتن (۱۹۸۰) به عنوان مدیر دوبلاژ

تنگنا (۱۹۷۹) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ

دایره خونین (۱۹۷۸) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
شکارچی گوزن (۱۹۷۸) به عنوان مدیر دوبلاژ
گانگستر (۱۹۷۷) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
کینگ کونگ (۱۹۷۶) به عنوان مدیر دوبلاژ
بازی با آتش (۱۹۷۵) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
سه روز کندور (۱۹۷۵) به عنوان مدیر دوبلاژ
قتل در قطار سریع‌السیر شرق (۱۹۷۴) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
اسلحه بزرگ (۱۹۷۴) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
بازگشت بورسالینو (۱۹۷۴) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
بینوایان (۱۹۵۸) به عنوان دوبلر و مدیر دوبلاژ
مستند صداهای آشنا (۱) به عنوان دوبلر (نمونه آثار وی)
جن گیر به عنوان مدیر دوبلاژ
دوبله اول انیمیشن رابین هود به عنوان گوینده
تمامی آثار فرزان دلجو در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷
به جای ابوالفضل پورعرب در فیلمهای بی‌قرار، جوانی،در کمال خونسردی، سوء ظن، بهشت پنهان
به جای پرویز پورحسینی در سریال هزاردستان
به جای بیژن امکانیان در حادثه، دبیرستان
رشته خیال (۲۰۱۷) به جای دانیل دی-لوئیس (دوبله نماوا)
#خسرو_خسروشاهی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
تصویری زیبا از زنده یاد استاد خسرو شکیبایی از پیشکسوتان تئاتر سینما و تلویزیون
#خسرو_شکیبایی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
تصویری زیبا از زنده یاد استاد خسرو شکیبایی از پیشکسوتان تئاتر سینما و تلویزیون #خسرو_شکیبایی #کافه_خاطره @caffe_khatereh
خسرو شکیبایی در ۷ فروردین‌ماه سال ۱۳۲۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان، او را «محمود» صدا می‌کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه‌هایی چون خیاطی و کانال‌سازی و آسانسورسازی کار می‌کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. وی فارغ‌التحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد، ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد.
کیبایی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه‌ای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایش‌هایی که وی در آن‌ها ایفای نقش نموده‌است، می‌توان به سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم اشاره کرد. او چندین نمایش تلویزیونی مانند فیزیکدان‌ها و هنگامه شیرین وصال را هم در کارنامه دارد.
یبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلی‌متری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینی‌هایی کرد. از جمله در فیلم‌های دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبان‌ها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، ۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود.شکیبایی آخرین جایزه‌اش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (۱۳۸۳) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزت‌الله انتظامی ایفای نقش کرد.
در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت.او همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
#خسرو_شکیبایی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
تصویری زیبا از زنده یاد استاد خسرو شکیبایی از پیشکسوتان تئاتر سینما و تلویزیون #خسرو_شکیبایی #کافه_خاطره @caffe_khatereh
شکیبایی در سال ۱۳۵۴، یعنی یک سال بعد از اولین حضور خود در فیلم کوتاه «کتیبه»، به دعوت محمدرضا اصلانی در سریال سمک عیار ایفای نقش کرد و پس از آن در سریال‌هایی چون لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت.
شکیبایی در چند فیلم تلویزیونی هم حضور یافت. آخرین نقش‌آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالم‌زاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانه‌ای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
شکیبایی ۵ سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت. شاخص‌ترین اثر سینمایی که خسرو شکیبایی در آن صحبت کرد فیلم شعله بود که در آن به جای پیرمرد مسلمان ده ایفای صدا نمود. او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده‌های فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
شکیبایی در ساعت ۴ صبح جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. او مدت‌ها از عارضه دیابت رنج می‌برد. در پی این رویداد، محمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق ایران غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس و عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما پیام تسلیت صادر کردند، همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیام تسلیت محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت ایران را در مراسم تشییع پیکر «خسرو شکیبایی» اعلام داشت.
در سال ۱۳۸۹ خورشیدی کتاب خسرو شکیبایی به تألیف الهام قره خانی با نگاه به زوایای گوناگون شخصیت این هنرمند توسط انتشارات خانه فرهنگ وهنر گویا منتشر شد. این کتاب مقدمه‌ای بر اصول بازیگری خسرو شکیبایی از نگاه آیدین آغداشلو، اکبر عالمی، جمشید مشایخی، مهران مدیری و هدیه تهرانی و هفتاد نفر دیگر از سایر هنرمندان ایران می‌باشد. در این کتاب تنی چند از هنرمندان سینمای ایران از دیدگاه‌های گوناگون دربارهٔ زندگی و هنر خسرو شکیبایی سخن گفته‌اند.
در بهمن سال ۱۳۹۱ آلبوم موسیقی به نام هامون و تنهایی به خوانندگی و ترانه‌سرایی احمد نورآیین، آهنگسازی سینا کلوت و تنظیم فراز خنافری به نام هامون و تنهایی به حمید هامون شخصیت فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی تقدیم شد. در این آلبوم موسیقی یک آهنگ با محوریت شخصیت حمید هامون به نام هامون قرار گرفته‌است. از آنجایی که پرداختن به ابعاد شخصیتی حمید در فیلم هامون در قالب یک ترانه می‌گنجد، ترانه‌سرا در شعر این قطعه به پرداختن دیالوگ‌ها و تصویر کلی این شخصیت بسنده کرده‌است
#خسرو_شکیبایی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانسی زیبا از فیلم گرگهای گرسنه با هنرنمایی سلطان قلبها ی سینمای ایران زنده یاد استاد محمد علی فردین زنده یاد بانو پوران و استاد همایون تبریزیان
#سلطان_قلبهای_سینمای_ایران #محمد_علی_فردین #پوران #همایون_تبریزیان #فیلم_فارسی #گرگهای_گرسنه #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
تصویری زیبا از استاد مسعود اسداللهی از پیشکسوتان سینمای ایران
#مسعود_اسداللهی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
تصویری زیبا از استاد مسعود اسداللهی از پیشکسوتان سینمای ایران #مسعود_اسداللهی #کافه_خاطره @caffe_khatereh
وی در سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. او بازیگری در تئاتر را از سن ۱۸ سالگی آغاز کرد و سپس به دانشکده هنرهای دراماتیک وارد شد. وی در طول تحصیل و پس از آن کار بازیگری خود را ادامه داد و در سال ۱۳۴۶ خورشیدی وارد تلویزیون شد. در سال ۱۳۴۷ خورشیدی، با بازی در فیلم «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی ناصر تقوایی وی برای نخستین بار در سینما ظاهر شد. عمده شهرت وی در سینما به خاطر کارگردانی دو فیلم همسفر (با بازی گوگوش و بهروز وثوقی) و علی کنکوری (با بازی خودش) و در تلویزیون به خاطر کارگردانی و بازیگری در مجموعه تلویزیونی طلاق است.
پس از ممنوع شدن فعالیت وی در ایران در دهه شصت وی ابتدا به اروپا و سپس به آمریکا رفت. در حال حاضر مسعود اسداللهی در آمریکا اقامت دارد و کماکان به فعالیت هنری می‌پردازد.
#مسعود_اسداللهی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانسهایی از اجراهای زیبای زنده یاد استاد ایرج دوستدار از پیشکسوتان دنیای دوبلاژ
#ایرج_دوستدار #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
سکانسهایی از اجراهای زیبای زنده یاد استاد ایرج دوستدار از پیشکسوتان دنیای دوبلاژ #ایرج_دوستدار #کافه_خاطره @caffe_khatereh
ایرج دوستدار در سال ۱۳۰۹ در قزوین متولد شد.ایرج دوستدار اولین بار در سال ۱۳۲۴ در فیلم مرا ببخش به مدیریت عطاا.. زاهد به گویندگی پرداخت. این فیلم اولین فیلم دوبله شده در ایران بود.
ایرج دوستدار از سال ۱۳۲۸ از طریق عموی خود آقای سبحانی، وارد کار تئاتر شد و مدت ۱۲ سال در این رشته فعالیت داشت. به گفته خودش، به اجبار وارد دوبله شد. علت آن هم این بود که در فیلم‌هایی که بازی می‌کردند (در سینما) مجبور بود به جای خود صحبت کند.
فیلم‌هایی که وی بازی کرد عبارت بود از: مراد، خون و شرف، دختری از شیراز و…
دوستدار کار مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۳۷ در استودیو مولن روژ شروع کرد و تا سال ۱۳۴۷ در سمت مدیر دوبلاژ در آن استودیو مشغول به کار بود.
اولین فیلمی که وی به جای جان وین صحبت کرد فیلم " افسانه گمشدگان " بود. وی در طول مدت کاری خود بیش از هشتصد فیلم دوبله کرد.
وی همیشه از دوبله فیلم‌های "ده فرمان" که خودش به جای "چارلتون هستون" صحبت کرده بود، فرار بزرگ، وایکینگ‌ها، تله، آخرین قطار گان هیل و داستان وست ساید را به عنوان به یاد ماندنی‌ترین کارهای خود نام می‌برد.
گویندگی به جای شخصیت پاگنده با بازی باد اسپنسر از دیگر آثار شاخص ایرج دوستدار می‌باشد .
کاووس دوستدار برادر وی بود که او نیز در فیلم‌های بسیاری صدای زیبای خود را به یادگار گذاشت. از مهم‌ترین آن‌ها فیلم هملت است که به جای شخصیت اصلی فیلم گویندگی کرد.
ایرج دوستدار در سبک دوبله ایران دارای نو آوری بود که در دوبله به جملات (پس سری) معروف بود. به این مفهوم که در زمان‌هایی که چهره بازیگر مشخص نبود وی از اصطلاحات ایرانی استفاده می‌کرد؛ یا در بعضی از فیلم‌ها به جای استفاده از اصطلاحاتی که بازیگر استفاده می‌کرد (به‌طور مثال اصطلاح آمریکایی)، وی معادل آن را که در زبان فارسی موجود بود استفاده می‌کرد که باعث جذابیت بیشتر فیلم برای مخاطب ایرانی می‌شد و این صحنه‌ها به‌شکل غریبی با این الفاظ چفت و بست است. اما متأسفانه عده‌ای از افراد " دوبلورها " این سبک کار " ایرج دوستدار " را به نحو بدی در سینما بکار می‌بردند که این امر باعث دلخوری وی بود. ایرج دوستدار در مورد بکار بردن اصطلاحات عامیانه فارسی به‌طور خلاقانه در برخی گویندگی‌های خود گفته است: وی (جان وین و برخی بازیگران دیگر مثل باد اسپنسر) در برخی صحنه‌ها به یه عیسی مسیح و مقدسات خود اشاره می‌کند که من هم با عنایت به این حقیقت که کلام توحید به هر زبانی باشد توفیری نداشته و شنیدنی است آن را به عربی و گاه فارسی که دیانت و مذهب ما بر آن استوار است برگردانده ام (مثل لا اله الا ا.. یا استغفر ا..) تا تماشاگر ایرانی حس آن صحنه‌ها را بهتر درک کند.
وی در بیست و ششم اسفندماه سال ۱۳۷۵ در تهران درگذشت و در آرامگاه خاوران به خاک سپرده شد
#ایرج_دوستدار #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
معلمی گفت توانا بود هرکه..؟
دانش آموزی ادامه داد
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهی دست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این روزگار
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"

@caffe_khatereh
تصویری زیبا از استاد پرویز صیاد و بانو شهناز تهرانی از پیشکسوتان دوران طلایی سینمای ایران
#پرویز_صیاد #شهناز_تهرانی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میکسی زیبا از سکانسهایی از فیلم غریبه با هنرنمایی استاد بهروز وثوقی و بانو نگار و ترانه ی جاودانه ی کودکانه با صدای زنده یاد استاد فرهاد مهراد
فیلم غریبه در سال هزار و سیصد و پنجاه و یک به کارگردانی استاد شاپور قریب ساخته شد
#فیلم_فارسی #غریبه #بهروز_وثوقی #نگار #فرهاد #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
Nish
Ramesh
🎵 آخرین ترانه ای که خانوم #رامش در ایران خوانده است...

🎤 نام ترانه #نیش

🎹 آهنگ؛ #مرتضی_میرزاده
شعر؛ #مسعود_امینی
اجرا شده در سال ۱۳۵۶
#رامش #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
تصویری زیبا از فاتح دلهای موسیقی ایران زنده یاد استاد نعمت الله آغاسی از پیشکسوتان موسیقی ایران و لاله زار
#فاتح_دلهای_موسیقی_ایران #نعمت_الله_آغاسی #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
فردی هنگام راه رفتن پایش به سکه ای خورد.
تاریک بود، فکر کرد طلاست.
کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.
دید 2 ریالی است.
بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده. گفت:
چی را برای چی آتش زدم!
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بی ارزش آتش می زنیم و خودمان هم خبر نداریم. آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ها و مقایسه کردن های خود میکنیم و سلامتی امروزمان را با استرسها و نگرانی های بی مورد به خطر می اندازیم
@caffe_khatereh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانس هایی زیبا و ماندگار با صدای بانو مهین نثری از پیشکسوتان دوبلاژ ایران
#مهین_نثری #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
سکانس هایی زیبا و ماندگار با صدای بانو مهین نثری از پیشکسوتان دوبلاژ ایران #مهین_نثری #کافه_خاطره @caffe_khatereh
مهین نثری، متولد سال 1325 است. او از بیست و دو سالگی و از اواخر سال 1349 پس از تجربه دوبله وارد دنیای رادیو شده و بازی در نمایش‌های رادیویی را آغاز کرده و تاکنون ادامه داده است. صدای نثری آرامش و امید خاصی دارد که به مخاطب منتقل می‌شود. گرچه سالهای زیادی از فعالیت او در نمایش‌های رادیویی گذشته، اما همچنان با انگیزه کار می‌کند، انگیزه‌ای که شاید این روزها در میان جوانان هم کمتر باشد، ولی او با امید به فردایی بهتر زندگی می‌کند. نثری اعتقاد دارد با وجود این که سال‌ها تجربه بازیگری در نمایش‌های رادیویی را دارد، اما باز هم باید بیاموزد. وقتی با او صحبت می‌کنیم، نثری از نامه‌هایی حرف می‌زند که در گذشته مردم برای بازیگران و کارگردانان نمایش‌های رادیویی می‌فرستادند، نامه‌هایی که مملو از محبت یا بعضا انتقادهای مردم نسبت به پخش نمایش‌ها بود. او می‌گوید این روزها دیگر نامه‌ای نمی‌آید و همه چیز به اینترنت، ایمیل و فضای مجازی ختم شده که او از آن سر درنمی‌آورد. البته نثری از رابطه خوب و تلفن‌هایی می‌گوید که نابینایان با او دارند. برای خواندن صحبت‌های نثری با ما همراه شوید.
این روزها گلایه‌ هنرمندان پیشکسوت را می‌شنویم که شکوه دارند چرا از تجربیات آنها به نحو مطلوب استفاده نمی‌شود و این که بهترین کارها نصیب‌شان نمی‌شود. شما چه نظری دارید؟ آیا می‌توان برای فعالیت هنرمندان زمانی را مشخص کرد؟
من اصلا نمی‌توانم زمانی را تعیین کنم و بگویم هر هنرمندی تا این مقطع می‌تواند به فعالیت‌هایش ادامه بدهد. وقتی هنرمندی از سال‌ها پیش فعالیتش را آغاز کرده و عمری را برای کارش گذاشته، توقع دارد. فرقی نمی‌کند زن باشد یا مرد، بلکه کارش برایش اهمیت دارد. بنابراین هنرمند علاقمند است برخوردها با او هر روز نسبت به روز گذشته تازه‌تر و بهتر باشد و چیزهایی که کهنه و آزاردهنده است، برایش ناراحت‌کننده است.
هنرمند تا زمانی که زنده است دوست دارد کار کند و من خوشحالم کسانی که در کار بازیگری نمایش رادیویی معلم من بودند، هنوز هم فعالیت می‌کنند. دیدن چنین صحنه‌ای برایم لذتبخش و شیرین است. در ارتباط با توقع هنرمندان هم باید بگویم این مساله درونی است و نمی‌توان گفت این انتظار را فقط بازیگران پیشکسوت دارند و این مساله شامل حال بازیگران جدید هم می‌شود که به دنبال هنر آمدند.
#مهین_نثری #کافه_خاطره
@caffe_khatereh
یک فنجون خاطره
سکانس هایی زیبا و ماندگار با صدای بانو مهین نثری از پیشکسوتان دوبلاژ ایران #مهین_نثری #کافه_خاطره @caffe_khatereh
در گذشته به خاطر محدود بودن شبکه‌های تلویزیونی، نمایش‌های رادیویی جایگاه خاصی برای مردم داشت، ولی این روزها دیگر این گونه نیست. گرچه با راه‌اندازی رادیو نمایش بخشی از مخاطبان از دست رفته رادیو دوباره برگشتند. این فراز و نشیب‌های رادیو برایتان سخت و آزاردهنده نیست؟
نه، برایم سخت نیست، چون در طول این سال‌ها دوران مختلفی را برای نمایش‌های رادیویی پشت‌سر گذاشتم. در این مدت تلاش کردم اتفاقات گاهی ناخوشایند بر کارم تاثیری نگذارد و با انگیزه به کارم ادامه بدهم. قرار نیست هر زمان که مشکلی پیش آمد ما هم سریع جا خالی کنیم. فراز و نشیب‌ها در کار طبیعی است. گاهی در زندگی هم شاهد مشکلاتی هستیم و نمی‌توان گفت مشکلات فقط در کار وجود دارد و در زندگی شخصی‌مان نیست. این مساله غیرقابل‌انکار نیست، اما آنچه اهمیت دارد نحوه برخورد ما است. نباید درگیر مشکلات شویم و این مساله به نتایج منفی در کارمان منجر شود. به هر حال روزی فرا می‌رسد و مشکلات بر طرف می‌شود. برای من این مساله خیلی اهمیت دارد که کارم بیشترین تاثیر را بر شنونده بگذارد. به همین دلیل نقش‌هایم را با تمام توان ایفا می‌کنم. زمانی پیش آمده که پرکاری نبوده و فعالیت‌هایمان کمتر شده، اما انتظار کشیدن برای کارهای بهتر نه‌تنها آزاردهنده و سخت نیست، بلکه شیرینی خاص خودش را دارد. این انتظار من را زنده نگه داشته است. هیچ وقت با خودم نگفته‌ام که دیگر همه چیز تمام شده و قرار نیست همچون گذشته فعالیتم زیاد باشد، بلکه با امید و انگیزه فکر می‌کنم تا شرایط سخت به پایان برسد. انتظار کشیدن باعث می‌شود مقاوم‌تر شده و با علاقه بیشتر کار جدید را آغاز کنیم.
یعنی الان که تعداد شنوندگان نمایش‌های رادیویی نسبت به قبل کمتر شده، برایتان سخت نیست؟
نمی‌توان گفت تعداد شنوندگان کم است، چون قبل از پاسخ به این پرسش باید نظرسنجی صورت بگیرد. بنابراین من نمی‌توانم پاسخ روشنی به این پرسش بدهم. شاید یکی از مسائلی که باعث شده شما این گونه فکر کنید به ارتباطات مردم مربوط می‌شود. قبلا مردم وقتی یک نمایش رادیویی را گوش می‌دادند برای کارگردان و بازیگران نمایشنامه می‌نوشتند و برای رادیو در میدان ارگ می‌فرستادند. خواندن این نامه‌ها خیلی لذتبخش و دوست‌داشتنی بود. می‌توانم بگویم ما با خواندن این نامه‌ها نفس‌ مردم را متوجه می‌شدیم و با این نامه‌ها نفس می‌کشیم. مردم در این نامه‌ها درباره موضوع نمایش، بازی‌ها و کارگردانی آن حرف می‌زدند. وقتی این نامه‌ها به دست ما می‌رسید خیلی موثر بود، چون اگر نمایشی خوب بود از آن تعریف می‌کردند و اگر هم ایرادهایی داشت درباره نقدهایشان می‌گفتند. ارسال این نامه‌ها باعث می‌شد تا ما بدانیم مردم در جریان کار ما هستند. خواندن نامه‌ها برای من مقدس بود و خیلی خوشحال می‌شدم. البته به غیر از نامه گاهی هم تلفن می‌زدند و به هر سختی بود نشانی خانه من را پیدا می‌کردند و با دسته گل‌های زیبا به سراغم می‌آمدند.
شاید باورتان نشود، اما ما شنوندگان زیادی هم از شهرستان‌ها داشتیم که هم نامه می‌فرستند و هم این ‌که به ما سر می‌زدند. در آن زمان ما شنوندگان خاصی داشتیم و همه با یکدیگر در ارتباط بودند، ولی الان اینترنت، ایمیل و... جایگزین شده و عواطف از ما دور شده است و فقط عده اندکی که نابینا هستند با ما در ارتباطند.
#مهین_نثری #کافه_خاطره
@caffe_khatereh