گر بدانی حال من،
گریان شوی بی اختیار

ای که منع گریه‌ی
بی اختیارم می‌کنی...

#وحشی_بافقی


@cafe1sher

غلط است هر که گوید
که به دل رَهَست دل را
دل من ز غصه خون شد
دل او خبر ندارد

#وحشی_بافقی


@cafe1sher

صد فصل بهار آید و
بیرون ننهم گام !
ترسم که بیایی تو و
در خانه نباشم...


#وحشی_بافقی
@cafe1sher

مدتی هست
که حیرانم و تدبیری نیست..

#وحشی_بافقی



@cafe1sher

دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست

از آتش سودای تو و خار جفایت

آن کیست که با داغ نو و ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست

در حشر چو بینند بدانند که وحشیست

آن را که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست!!!

#وحشی_بافقی

@cafe1sher

غلط است هر که گوید که به دل رَهَست دل را

دل من ز غصه خون شد دل "او" خبر ندارد

#وحشی_بافقی

@cafe1sher

چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او؟ بس است



بیش از این ما صبر نتوانیم، آن ایوب بود

#وحشی_بافقی


@cafe1sher

من خنده زنم بر دل

دل خنده زند بر من

اینجاست که میخندد

دیوانه به دیوانه!


#وحشی_بافقی


@cafe1sher

ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من مست شرابم، یا که سازت ساز نیست

ساقیا امشب مخالف می نوازد تار تو
یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست

#وحشی_بافقی


@cafe1sher

روی در روی و نگه بر نگه وچشم به چشم
حرف ما و تو چه محتاج زبانست امروز؟

#وحشی_بافقی



@cafe1sher

تو نشسته در مقابل ، من و صد خيالِ باطل
که به عالم تخیل، به که اتصال داری؟

#وحشی_بافقی


@cafe1sher