گروه بزرگان مدیریت ️
411 subscribers
1.06K photos
577 videos
735 files
553 links
✓آموزشهای آنلاین
Www.bozorganemodiriat.blog.ir
0921-795-10-81

✓موسس:مرجان جانقربان
www.janghorban.blog.ir
0917-701-38-78

✓کد شامد:
Http://t.me/itdmcbot?start=bozorganemodiriat
Http://t.me/bozorganemodiriat
Download Telegram
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
👆🏻👆🏻🔴 استیو جابز #جملات_پر_مفهوم @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
👆🏻👆🏻🔴 راز تجارت چیست؟ #جملات_پر_مفهوم @BOZORGANEMDIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
گفتارهای از نکته های کوچک زندگی نوشته جکسون براون 🎯🎯
برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
همیشه در حال آموختن باش.
اجازه نده تلفن مزاحم لحظه هات مهم شود؛تلفن برای سهولت استفاده توست نه سهولت استفاده تلفن کننده.
شجاع باش، حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی، هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
از بین کتابهایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
صدای خنده پدر و مادرت را ضبط کن.
به رستورانهای گران نرو.
سعی کن برای دیگران الگو باشی.
همیشه شکر گذار باش.
یادت باشد حتماً به مادرت تلفن بزنی.
همیشه عکسهای جدید از خودت بگیر.
هیچ وقت لیوان به دست عکس نگیر.
شعر مورد علاقه ات را حفظ کن.
وقتی گوشی تلفن را بر می‌داری لبخند بزن بدان که طرف مقابل این را از صدایت حس می‌کند.
راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیر.
در بخشیدن خطای دیگران پیش قدم باش.
خود را به مدیر بانکی که مشتری اش هستی معرفی کن،آشنایی شخصی او با تو اهمیت دارد.
همیشه چیزی زیبا پیش رو داشته باش ،حتی اگر یک شاخه گل مینا در یک لیوان آب باشد.
یادت نرود که بالاترین نیاز روحی هر فردی مورد تحسین واقع شدن است.
اتومبیل ارزان قمیت بخر ولی گران ترین خانه ای که در توان داری بخر.
وقت شناس باش و روی وقت شناسی دیگران نیز پافشاری کن.
نواختن یک آلت موسیقی را یاد بگیر. / #جملات_پر_مفهوم / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
جمله-قصار-کارآفرینی-1.jpg
84.3 KB
👆🏻👆🏻

♦️ آنچه باعث حل مشکلات بشر میشود نه مدارک تحصیلی و نه هوش و نه نبوغ است بلکه...
#جملات_پر_مفهوم
👇🏻👇🏻
http://www.aparat.com/marjanjanghorban
👆🏻👆🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
👆🏻👆🏻♦️ زندگی #جملات_پر_مفهوم @BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (Marjan Janghorban)
موفقیت از زبان موسس مک دونالد 👆
#جملات_پر_مفهوم
@BOZORGANEMODIRIAT 💯Ⓜ️

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

http://Www.instagram.com/marjanjanghorban

👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
👆🏻👆🏻♦️ لطفا این جمله رابرت کیوساکی را با طلا بنویسید! #جملات_پر_مفهوم http://www.instagram.com/bozorganemodiriat
Forwarded from Deleted Account
#جملات_پر_مفهوم # 54

پندی بی نظیر از ویلیهام برنباخ، از بزرگان تاریخ تبلیغات

@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
Forwarded from Deleted Account
شما چقدر به این جمله عمل میکنید؟؟

#جملات_پر_مفهوم # 55

@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌺
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
825735223-samatak-com.jpg
10.9 KB
👆🏻👆🏻


♦️ اگر این چهار چیز را در زندگی ندارید بدین معناست که هیچ ندارید...





#جملات_پر_مفهوم

👌🏻همین حالا عضو گروه بزرگان مدیریت شوید

👇🏻👇🏻
http://janghorban.com/violin-solo-music8/
👆🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
جمله پروفسور حسابی را آویزه گوش خود کنید / #جملات_پر_مفهوم / http://janghorban.com/category/present-consult-marjanjanghorban/
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (Marjan Janghorban)
گاهی وقتا لازمه ... 🎯🎯




گاهی وقتا لازمه مثل یک رهبر ارکستر رفتار کنیم :

به همه پشت کنیم و مشغول کار خودمون باشیم

چون درست بعد از اینکه کارمون تموم شد ، همه ی اون کسانی که بهشون پشت کرده بودیم

مجبورن بلند بشن و تشویقمون کنن .

#جملات_پر_مفهوم

@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Ⓜ️ ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ‌ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ.

ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ!!

ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ" ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨﻪ.

ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ.

ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ:

ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩیگر ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ.

ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم.

بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت:

ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ

ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ!!

ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود.

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫوﺍﭘﻴﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ :

ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ...

ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نامحترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ!!

بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ.

ﺁﻥ ﺧﻠﺒﺎﻥ که نامش دنیس گورالیدو بود ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳِﻤﺖ ﺭﺋﻴﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪ.

هنوز هم لوحهای تقدیر و سپاس از او در دیواره های دفتر کارش خودنمایی می کند

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ "ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ" ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛

ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!

ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿﻠﺖ....

#جملات_پر_مفهوم

@bozorganemodiriat
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
#جملات_پر_مفهوم / کانال تلگرام بزرگان مدیریت @bozorganemodiriat
⭕️ متنی بی نظیر


خانم معلمی تعریف می‌کرد:
در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم.

به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.

چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.

روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم.

باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.

ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.

دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد.

بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.

سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.

خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!

نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود!!

رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید
به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم.

خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد!

فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.

نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود.

از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه،
من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود.

حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.

بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد،
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.

همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینجوری کردی؟!

چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!!

معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟!

چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است،

چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم.

تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود،
این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها

همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!!

آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!!

فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و...

تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،،
نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!

از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!!

با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!!

درس این داستان این بود:
زود عصبانی نشو،
زود از کوره در نرو،
تلاش کن زود قضاوت نکنی،

صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!!

#جملات_پر_مفهوم

@bozorganemodiriat Ⓜ️