خلاصه کتاب رقص تغییر نوشته پیتر سنگه 🎯🎯 / #کتاب / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
7 ویژگی میلیونرهای خودساخته 🎯🎯
در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:
1) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، 10 تا 20 ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.
2) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای 10 تا 20 سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.
3) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.
4) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.
5) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.
6) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود 59 ساعت در هفته کار می کنند.
7) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.
برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (آموزگار کسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت) / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:
1) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، 10 تا 20 ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.
2) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای 10 تا 20 سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.
3) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.
4) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.
5) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.
6) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود 59 ساعت در هفته کار می کنند.
7) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.
برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (آموزگار کسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت) / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
عادت های ثروتمندان 🎯🎯
1) یک دفتردار(حسابدار) حرفه ای استخدام کنید:
_ حتی اگر شما شرکتی نداشته باشید، زندگی شخصی شما یک کسب و کار است و همه کسب و کارهای واقعی دارای "دفتردار" هستند. زمانی که از یک دفتردار حرفه ای بخواهید صورت های مالی شما را به طور مرتب ثبت و تنظیم کند، آنگاه شروع می کنید به داشتن اسناد حرفه ای.
_ در کنار دفتردار خود بنشینید و هریک از ارقام را ماهیانه بررسی نمایید. با تکرار ارقام به صورت ماهیانه، نه تنها یک عادت خوب را در پیش می گیرید، بلکه دید بهتری نسبت به الگوهای هزینه ای خود پیدا می کنید، زودتر می توانید بهبودها را صورت دهید و در پایان کنترل زندگی مالی خود را به دست می گیرید.
_ استخدام دفتردار و مشاوران مالی کارشناس دیگر، همان پولی است که "هزینه های خوب" نام دارد؛ تنها به این دلیل که این هزینه ها شما را پولدارتر، برای یک آینده بهتر آماده تر و زندگی تان را آسان تر می سازند.
_ می توانید به جای پرداخت دستمزد به دفتردار، با وی داد و ستد خدماتی انجام دهید. یعنی در ازای خدماتی که به شما ارایه می دهد، شما نیز خدماتی را به وی ارایه دهید.
_ با استخدام یک دفتردار یا مشاور حرفه ای و عاری از عواطف(بی طرف نسبت به مسایل مالی شما)، می توانید چالش های مالی خود را آشکار سازید. در این صورت توانایی بیشتری برای ایجاد دگرگونی و گرفتن تصمیم های لازم پیدا می کنید(پیش از آن که مسایل مالی تبدیل به سم شوند).
2) یک گروه برنده ایجاد نمایید:
_ برای برنده شدن در مسابقه پول، بهترین و باهوش ترین افراد را در گروه خود لازم دارید.
_ مهمترین نکته این است که مسایل مالی خود را به صورت راز نگه ندارید. به سخن های افراد باهوش تر از خود در حوزه های کارشناسی گوناگون گوش فرا دهید، ولی در پایان تصمیم را خودتان بگیرید.
_ می توانید به جای هزینه کردن برای یک گروه گران قیمت، فردی بازنشسته و با تجربه را پیدا کرده و از کمک و راهنمایی وی استفاده ببرید.
3) ظرفیت و محتوای خود را پیوسته گسترش دهید:
_ ما در دوره ای زندگی می کنیم که زمان آن رسیده به عنوان یک فرهنگ شروع به بزرگ شدن(رشد کردن) کرده و به بلوغ مالی برسیم و شبکه های حمایتی و برنامه های تامین اجتماعی دولت را به کسانی واگذار کنیم که واقعا به آنها نیاز دارند.
_ بسیاری از مردم با داشتن آگاهی های قدیمی در ذهن یا چسبیدن به پاسخ هایی که زمانی درست بوده ولی امروز درست نیستند، عقب می مانند.
_ برای ثروتمند شدن نیاز دارید که همواره با دنیای دانشی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ باشید.
_ ما در عصر تکنولوژی و فن آوری هستیم. اگر نمی خواهید این دوره را از دست بدهید، باید پیشروتر از دیگران بودن و دیدن آینده ای که دیگران توانا به دیدنش نیستند را به یک عادت تبدیل کنید.
4) پیوسته به رشد خود ادامه دهید:
_ رشد کردن به این معناست که هر چه بزرگ تر می شویم، کارها را به شیوه های متفاوتی نسبت به گذشته انجام دهیم. یعنی این که بخواهید بیشتر و بیشتر مسئول خودتان، عملکردهای تان، اندیشه و درایت تان و... باشید.
_ برای ثروتمند شدن باید بدانید که بازارها فراز و نشیب دارند و هیچ کس وجود ندارد که از شما حمایت کند. به عبارت دیگر باید هرچه کمتر و کمتر به دیگران وابسته باشید، بیشتر و بیشتر بتوانید از خودتان نگهداری کنید و نیازهای خود و دیگران را برطرف سازید.
_ برای سریع تر ثروتمند شدن، نیاز دارید که سریعتر از بیشتر مردم رشد کنید.
5) خواستار شکست بیشتر باشید:
_ امتحان کردن چیزهای تازه و اشتباه کردن، شما را فروتن نگاه می دارد و موجب می شود بیشتر از افراد مغرور و خود بزرگ بین بیاموزید.
_ دنیا برای ما طراحی شده که شکست نخوریم و برنده باشیم، ولی چالش ما این است که نخست شکست بخوریم تا بتوانیم ببریم.
_ دلیل اینکه بیشتر مردم ناموفق از تغییر هراس دارند یا نمی توانند همگام با زمانه دگرگون شوند، این است که از اشتباه کردن می ترسند و می خواهند همیشه درست عمل کنند.(کمال گرایی افراطی)
_ ترس از شکست است که موجب شکست می شود؛ همچنین نیاز به کمال است که موجب می شود در پایان احساس بدی نسبت به خود پیدا کنیم.
_ هر روز اقدام کوچکی کنید و کاری شجاعانه انجام دهید. حتی اگر پولدار نشوید، این عادت شما را در هیجان و سال به سال جوان تر نگاه می دارد.
_ هر روز در انتظار اندکی شکست باشید!
1) یک دفتردار(حسابدار) حرفه ای استخدام کنید:
_ حتی اگر شما شرکتی نداشته باشید، زندگی شخصی شما یک کسب و کار است و همه کسب و کارهای واقعی دارای "دفتردار" هستند. زمانی که از یک دفتردار حرفه ای بخواهید صورت های مالی شما را به طور مرتب ثبت و تنظیم کند، آنگاه شروع می کنید به داشتن اسناد حرفه ای.
_ در کنار دفتردار خود بنشینید و هریک از ارقام را ماهیانه بررسی نمایید. با تکرار ارقام به صورت ماهیانه، نه تنها یک عادت خوب را در پیش می گیرید، بلکه دید بهتری نسبت به الگوهای هزینه ای خود پیدا می کنید، زودتر می توانید بهبودها را صورت دهید و در پایان کنترل زندگی مالی خود را به دست می گیرید.
_ استخدام دفتردار و مشاوران مالی کارشناس دیگر، همان پولی است که "هزینه های خوب" نام دارد؛ تنها به این دلیل که این هزینه ها شما را پولدارتر، برای یک آینده بهتر آماده تر و زندگی تان را آسان تر می سازند.
_ می توانید به جای پرداخت دستمزد به دفتردار، با وی داد و ستد خدماتی انجام دهید. یعنی در ازای خدماتی که به شما ارایه می دهد، شما نیز خدماتی را به وی ارایه دهید.
_ با استخدام یک دفتردار یا مشاور حرفه ای و عاری از عواطف(بی طرف نسبت به مسایل مالی شما)، می توانید چالش های مالی خود را آشکار سازید. در این صورت توانایی بیشتری برای ایجاد دگرگونی و گرفتن تصمیم های لازم پیدا می کنید(پیش از آن که مسایل مالی تبدیل به سم شوند).
2) یک گروه برنده ایجاد نمایید:
_ برای برنده شدن در مسابقه پول، بهترین و باهوش ترین افراد را در گروه خود لازم دارید.
_ مهمترین نکته این است که مسایل مالی خود را به صورت راز نگه ندارید. به سخن های افراد باهوش تر از خود در حوزه های کارشناسی گوناگون گوش فرا دهید، ولی در پایان تصمیم را خودتان بگیرید.
_ می توانید به جای هزینه کردن برای یک گروه گران قیمت، فردی بازنشسته و با تجربه را پیدا کرده و از کمک و راهنمایی وی استفاده ببرید.
3) ظرفیت و محتوای خود را پیوسته گسترش دهید:
_ ما در دوره ای زندگی می کنیم که زمان آن رسیده به عنوان یک فرهنگ شروع به بزرگ شدن(رشد کردن) کرده و به بلوغ مالی برسیم و شبکه های حمایتی و برنامه های تامین اجتماعی دولت را به کسانی واگذار کنیم که واقعا به آنها نیاز دارند.
_ بسیاری از مردم با داشتن آگاهی های قدیمی در ذهن یا چسبیدن به پاسخ هایی که زمانی درست بوده ولی امروز درست نیستند، عقب می مانند.
_ برای ثروتمند شدن نیاز دارید که همواره با دنیای دانشی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ باشید.
_ ما در عصر تکنولوژی و فن آوری هستیم. اگر نمی خواهید این دوره را از دست بدهید، باید پیشروتر از دیگران بودن و دیدن آینده ای که دیگران توانا به دیدنش نیستند را به یک عادت تبدیل کنید.
4) پیوسته به رشد خود ادامه دهید:
_ رشد کردن به این معناست که هر چه بزرگ تر می شویم، کارها را به شیوه های متفاوتی نسبت به گذشته انجام دهیم. یعنی این که بخواهید بیشتر و بیشتر مسئول خودتان، عملکردهای تان، اندیشه و درایت تان و... باشید.
_ برای ثروتمند شدن باید بدانید که بازارها فراز و نشیب دارند و هیچ کس وجود ندارد که از شما حمایت کند. به عبارت دیگر باید هرچه کمتر و کمتر به دیگران وابسته باشید، بیشتر و بیشتر بتوانید از خودتان نگهداری کنید و نیازهای خود و دیگران را برطرف سازید.
_ برای سریع تر ثروتمند شدن، نیاز دارید که سریعتر از بیشتر مردم رشد کنید.
5) خواستار شکست بیشتر باشید:
_ امتحان کردن چیزهای تازه و اشتباه کردن، شما را فروتن نگاه می دارد و موجب می شود بیشتر از افراد مغرور و خود بزرگ بین بیاموزید.
_ دنیا برای ما طراحی شده که شکست نخوریم و برنده باشیم، ولی چالش ما این است که نخست شکست بخوریم تا بتوانیم ببریم.
_ دلیل اینکه بیشتر مردم ناموفق از تغییر هراس دارند یا نمی توانند همگام با زمانه دگرگون شوند، این است که از اشتباه کردن می ترسند و می خواهند همیشه درست عمل کنند.(کمال گرایی افراطی)
_ ترس از شکست است که موجب شکست می شود؛ همچنین نیاز به کمال است که موجب می شود در پایان احساس بدی نسبت به خود پیدا کنیم.
_ هر روز اقدام کوچکی کنید و کاری شجاعانه انجام دهید. حتی اگر پولدار نشوید، این عادت شما را در هیجان و سال به سال جوان تر نگاه می دارد.
_ هر روز در انتظار اندکی شکست باشید!
6) به خودتان گوش فرا دهید:
_ نیرومندترین نیروی شما چیزی است که به خودتان می گویید و چیزی که به آن باور دارید.
_ بازندگان، به جای این که به طور مشخص خواسته خود را بیان کنند، به آنچه که در زندگی نمی خواهند توجه بیشتری نشان می دهند.
_ به اندیشه ها و احساس هایی توجه کنید که آنها را نمی خواهید و سپس آنها را به سمت چیزهایی که می خواهید متمرکز نمایید.
_ اقدام کنید و ادامه دهید. در صورت لزوم بهبود ببخشید تا این که آنچه که می خواهید را به دست آورید. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
_ نیرومندترین نیروی شما چیزی است که به خودتان می گویید و چیزی که به آن باور دارید.
_ بازندگان، به جای این که به طور مشخص خواسته خود را بیان کنند، به آنچه که در زندگی نمی خواهند توجه بیشتری نشان می دهند.
_ به اندیشه ها و احساس هایی توجه کنید که آنها را نمی خواهید و سپس آنها را به سمت چیزهایی که می خواهید متمرکز نمایید.
_ اقدام کنید و ادامه دهید. در صورت لزوم بهبود ببخشید تا این که آنچه که می خواهید را به دست آورید. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تیزر تبلیغاتی/ برندینگ - شکلات سازی کدبری استرالیا 🎯 🎯 برنده جایزه 2013 بهترین ویدیو در حوزه ویدیوهای تبلیغاتی شده است. / #کلیپ/ @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
10 مرحله برای رسیدن به مدیریت خود 🎯🎯
1-آنچه میگویید و نحوه بیان آن را کنترل کنید.
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیش از سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطه نظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل،کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید. یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند. مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد.اگر هرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد. بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خود را مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند. این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن.
1-آنچه میگویید و نحوه بیان آن را کنترل کنید.
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیش از سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطه نظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل،کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید. یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند. مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد.اگر هرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد. بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خود را مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند. این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن.
9- به خود بگویید من ارادهای قوی دارم.
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند (و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند،در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت،افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنترل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد. سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود؟به یقین بله!
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند (و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند،در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت،افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنترل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد. سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود؟به یقین بله!
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
چگونه محیط کاری سالم ایجاد کنیم؟ 🎯🎯
مطابق با پژوهش انجام شده در سال ۲۰۱۲، پنج عامل اصلی برای داشتن محیط کاری سالم می توان معرفی کرد:
۱) محیط فیزیکی: ایجاد محیط کاری سالم و ایمن فراتر از فراهم کردن موارد آشکاری چون نظم و آراستگی در محل کار است، این موضوع شامل مواردی چون ایجاد شرایطی برای سلامت روان کارکنان در سازمان می شود.
در محیط کاری خود شروع به قدم زدن کنید و نگاهی واقعی به شرایط موجود در آن داشته باشید. سعی کنید فهرستی از نقاط قابل بهبود برای آنکه بتوانید محیط کاری لذت بخش و انرژی دهنده تر ایجاد کنید، تهیه کنید. اطمینان حاصل کنید که فرآیندهای شما سلامت و ایمنی کارکنان را به مخاطره نمی اندازد. از شرایط مناسب فیزیکی میز، صندلی و کامپیوتر و کلیه امکانات افراد سازمان تقریبا سهم زیادی از زمان کاری از آن استفاده می کند، مطمئن شوید. هرچند که این موضوع پیش پاافتاده به نظر می رسد، اما بسیار مهم است سعی کنید احتمال بروز بیماری ها را در محل کار با تشویق کارکنان به رعایت نظافت و بهداشت به حداقل برسانید.
۲) رشد و توسعه: اغلب ما علاقه مند به رشد و توسعه مهارت های خود در زندگی هستیم. با حمایت و پشتیبانی از کارکنان در این مورد مهم، برای آنها زندگی شادتر و بهره ورتری می سازید. می توانید با طرح پرسش از کارکنان در این خصوص، به طور دقیق تری نگرش هر یک از کارکنان خود را در مورد شیوه رشد و توسعه مورد علاقه شان جویا شده و برای آن برنامه ریزی کنید. پس از استخراج نیازهای توسعه ای کارکنان نیز می توانید با روش های متنوعی از قبیل مربی گری، مشاوره و برگزاری دوره های آموزشی، این نیازها را پوشش دهید.
۳) به رسمیت شناختن: هر فردی علاقه مند است برای کار خوبی که در سازمان ارایه می دهد، به رسمیت شناخته شود. بنابراین، هویت دادن به افراد در هنگام ارجاع یا تحویل کارها، بخش مهمی از ایجاد محیط کاری سالم است. برای رسیدن به این هدف می توانید راهکارهای زیر را انجام دهید:
از جبران خدمت و پاداش دهی منظم به کارکنان در مقابل فعالیت های خوبی که انجام می دهند، مطمئن شوید. هرگز وزن مهم قدردانی و تشکر را در برابر انجام کارهای خوب کارکنان دست کم نگیرید.
حتی اگر نمی توانید در میزان جبران خدمات کارکنان خود تاثیر بگذارید(مانند محدودیت های قانونی)، حداقل اطمینان حاصل کنید بسته های جبران خدمت منصفانه ای برای آنها در نظر گرفته شده است.
سعی کنید با همراهی در کنار کارکنان، در لحظات انجام کارهای خوب، آنها را غافلگیر کنید.
۴) مشارکت کارکنان: برنامه های مشارکت کارکنان در اغلب سازمان ها، منجر به افزایش روحیه، انگیزش، تعهد و وفاداری در میان کارکنان و در نتیجه بهره وری سازمان می شود. کارکنان معمولا برای داشتن احساس خوب نسبت به کار نیاز به سطح معینی از استقلال شخصی دارند. به خاطر داشته باشید یکی از عوامل کلیدی برای دستیابی به رضایت شغلی، این است که کارکنان برای تصمیم گیری، آزادی عمل داشته باشند. برای مشارکت هرچه بیشتر کارکنان از راه حل های زیر استفاده کنید:
از مدیریت کردن جزییات کار اجتناب کنید. یاد بگیرید که چگونه مسوولیت خود را به افراد تفویض کنید و حس مسوولیت پذیری را به آنها منتقل کنید.
اطمینان حاصل کنید که افراد راه هایی مناسب برای ارایه بازخورد به شما را در دسترس دارند.
روش هایی خلاقانه برای مشارکت کارکنان به کار ببندید.
۵) تعادل زندگی: هر فردی انگیزه های مختلفی در زندگی خود دارد. برخی بلندپرواز هستند و می خواهند به موفقیت های بزرگ برسند و از اینکه ساعات طولانی در محل کار باشند لذت می برند. اما بعضی دیگر ترجیح می دهند بیشتر زمان خود را صرف خانواده و دوستان خود کنند. اما همه ما در شرایط کار بیش از حد دچار تنش می شویم. برای کمک به تعادل زندگی می توانید از راه حل های زیر کمک بگیرید:
در صورت امکان، در روزهای کاری انعطاف پذیری ایجاد کنید. برای مثال یک روز هفته را به صورت دورکاری برای آنها در نظر بگیرید.
در طول ساعت کاری، زمان های رسمی استراحت، استفاده از هوای آزاد در نظر بگیرید.
اطمینان حاصل کنید افراد چالش های کاری را با خود به خانه نمی برند.
سیدمحمد اعظمینژاد / #نکات_مدیریتی / @BOZOANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
مطابق با پژوهش انجام شده در سال ۲۰۱۲، پنج عامل اصلی برای داشتن محیط کاری سالم می توان معرفی کرد:
۱) محیط فیزیکی: ایجاد محیط کاری سالم و ایمن فراتر از فراهم کردن موارد آشکاری چون نظم و آراستگی در محل کار است، این موضوع شامل مواردی چون ایجاد شرایطی برای سلامت روان کارکنان در سازمان می شود.
در محیط کاری خود شروع به قدم زدن کنید و نگاهی واقعی به شرایط موجود در آن داشته باشید. سعی کنید فهرستی از نقاط قابل بهبود برای آنکه بتوانید محیط کاری لذت بخش و انرژی دهنده تر ایجاد کنید، تهیه کنید. اطمینان حاصل کنید که فرآیندهای شما سلامت و ایمنی کارکنان را به مخاطره نمی اندازد. از شرایط مناسب فیزیکی میز، صندلی و کامپیوتر و کلیه امکانات افراد سازمان تقریبا سهم زیادی از زمان کاری از آن استفاده می کند، مطمئن شوید. هرچند که این موضوع پیش پاافتاده به نظر می رسد، اما بسیار مهم است سعی کنید احتمال بروز بیماری ها را در محل کار با تشویق کارکنان به رعایت نظافت و بهداشت به حداقل برسانید.
۲) رشد و توسعه: اغلب ما علاقه مند به رشد و توسعه مهارت های خود در زندگی هستیم. با حمایت و پشتیبانی از کارکنان در این مورد مهم، برای آنها زندگی شادتر و بهره ورتری می سازید. می توانید با طرح پرسش از کارکنان در این خصوص، به طور دقیق تری نگرش هر یک از کارکنان خود را در مورد شیوه رشد و توسعه مورد علاقه شان جویا شده و برای آن برنامه ریزی کنید. پس از استخراج نیازهای توسعه ای کارکنان نیز می توانید با روش های متنوعی از قبیل مربی گری، مشاوره و برگزاری دوره های آموزشی، این نیازها را پوشش دهید.
۳) به رسمیت شناختن: هر فردی علاقه مند است برای کار خوبی که در سازمان ارایه می دهد، به رسمیت شناخته شود. بنابراین، هویت دادن به افراد در هنگام ارجاع یا تحویل کارها، بخش مهمی از ایجاد محیط کاری سالم است. برای رسیدن به این هدف می توانید راهکارهای زیر را انجام دهید:
از جبران خدمت و پاداش دهی منظم به کارکنان در مقابل فعالیت های خوبی که انجام می دهند، مطمئن شوید. هرگز وزن مهم قدردانی و تشکر را در برابر انجام کارهای خوب کارکنان دست کم نگیرید.
حتی اگر نمی توانید در میزان جبران خدمات کارکنان خود تاثیر بگذارید(مانند محدودیت های قانونی)، حداقل اطمینان حاصل کنید بسته های جبران خدمت منصفانه ای برای آنها در نظر گرفته شده است.
سعی کنید با همراهی در کنار کارکنان، در لحظات انجام کارهای خوب، آنها را غافلگیر کنید.
۴) مشارکت کارکنان: برنامه های مشارکت کارکنان در اغلب سازمان ها، منجر به افزایش روحیه، انگیزش، تعهد و وفاداری در میان کارکنان و در نتیجه بهره وری سازمان می شود. کارکنان معمولا برای داشتن احساس خوب نسبت به کار نیاز به سطح معینی از استقلال شخصی دارند. به خاطر داشته باشید یکی از عوامل کلیدی برای دستیابی به رضایت شغلی، این است که کارکنان برای تصمیم گیری، آزادی عمل داشته باشند. برای مشارکت هرچه بیشتر کارکنان از راه حل های زیر استفاده کنید:
از مدیریت کردن جزییات کار اجتناب کنید. یاد بگیرید که چگونه مسوولیت خود را به افراد تفویض کنید و حس مسوولیت پذیری را به آنها منتقل کنید.
اطمینان حاصل کنید که افراد راه هایی مناسب برای ارایه بازخورد به شما را در دسترس دارند.
روش هایی خلاقانه برای مشارکت کارکنان به کار ببندید.
۵) تعادل زندگی: هر فردی انگیزه های مختلفی در زندگی خود دارد. برخی بلندپرواز هستند و می خواهند به موفقیت های بزرگ برسند و از اینکه ساعات طولانی در محل کار باشند لذت می برند. اما بعضی دیگر ترجیح می دهند بیشتر زمان خود را صرف خانواده و دوستان خود کنند. اما همه ما در شرایط کار بیش از حد دچار تنش می شویم. برای کمک به تعادل زندگی می توانید از راه حل های زیر کمک بگیرید:
در صورت امکان، در روزهای کاری انعطاف پذیری ایجاد کنید. برای مثال یک روز هفته را به صورت دورکاری برای آنها در نظر بگیرید.
در طول ساعت کاری، زمان های رسمی استراحت، استفاده از هوای آزاد در نظر بگیرید.
اطمینان حاصل کنید افراد چالش های کاری را با خود به خانه نمی برند.
سیدمحمد اعظمینژاد / #نکات_مدیریتی / @BOZOANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
انواع روش هاي تامين مالي داخلي 🎯🎯
انواع تسهيلاتي كه در حال حاضر براي اجراي طرح ها يا اعتبارات پروژه اي ارائه مي شود عبارتند از وام، اجاره به شرط تمليك، فروش اقساطي، كمك هاي فني، مشاركت در سرمايه، تسهيم سود، استصناع و خطوط اعتباري.
وام: (Loan)
اين نوع از تسهيلات براي طرح هايي با آثار اجتماعي و اقتصادي قابل توجه كه زمان اجراي طولاني دارند و ممكن است درآمدزا هم نباشند به كار مي رود. وام ها به دولت ها يا موسسات عمومي و غالبا به كشورهاي كمتر توسعه يافته عضو براي اجراي طرح هاي زيربنايي و صنعتي اعطا مي شود.
اجاره به شرط تمليك: (Leasing)
يك نوع اعتبار ميان مدت براي اجراي طرح هاي صنعتي است كه براساس آن تجهيزات سرمايه اي و ساير سرمايه هاي ثابت مثل كارخانه، ماشين آلات و تجهيزات براي صنايع، صنايع تبديلي كشاورزي، زيربنايي، حمل ونقل و غيره براي استفاده هر دو بخش خصوصي و عمومي ارائه مي شود. اين نوع از تسهيلات براي كشتي، تانكرهاي نفت، كشتي هاي ماهيگيري و غيره هم اعطا مي گردد. بعد از پايان مدت اجاره، بانك مالكيت تجهيزات را به مستاجر به صورت هبه منتقل مي كند.
فروش اقساطي: (Instalment Sale)
فروش اقساطي شبيه اجاره به شرط تمليك است. با اين تفاوت عمده كه در فروش اقساطي مالكيت سرمايه در زمان تحويل به ذينفع منتقل مي شود. براساس اين شيوه، بانك تجهيزات و ماشين آلات را خريداري مي كند و با اعمال درصدي سود به ذينفع مي فروشد.
مشاركت در سرمايه: (Equity Participation)
در اين روش تامين مالي بانك در سرمايه شركت هاي در حال فعاليت يا جديد در بخش خصوصي يا عمومي مشاركت مي كند. مشاركت بانك حداكثر معادل 3/1 سرمايه ثبت شده است.
تسهيم سود: (Profit Sharing)
نوعي از مشاركت است كه طبق آن دو يا چند شريك براي تامين مالي يك شركت، سرمايه اي را فراهم مي كنند. مشاركت كنندگان به نسبت سهمي كه فراهم كرده اند در سود يا زيان شركت، شريك هستند.
خطوط اعتباري: (Line of Financing)
طبق اين شيوه، بانك از طريق اعطاي تسهيلات، اجاره به شرط تمليك و فروش اقساطي به منظور كمك به رشد و توسعه صنايع كوچك و متوسط كشورهاي عضو (عموما در بخش خصوصي) اعتبار مي دهد.
استصناع: (Istisna’s)
اين شيوه تامين مالي يك نوع جديد از تامين اعتبار براي اجراي طرح هاي صنعتي و تجارت كالاهاي سرمايه اي و افزايش توليد صادراتي كشورهاي عضو است. استصناع قراردادي براي توليد كالاهاي توليدي يا ديگر دارايي هاست كه براساس آن توليدكننده تعهد مي كند، كالاهاي مشخص را مطابق با ويژگي معين، با نرخ مشخص و در يك زمان خاص توليد كند.
كمك فني: (Technical Asistance)
علاوه بر موارد مزبور، بانك برخي كمك هاي فني را نيز به صورت بلاعوض يا وام براي فراهم آوردن مهارت هاي فني جهت كمك به طرح ها مانند تهيه مطالعات امكان سنجي، طراحي و مهندسي، نصب و ارائه خدمات مشاوره اي از قبيل تعيين سياست ها، مطالعات بخش ها، تحقيقات و غيره به كشورهاي عضو كمتر توسعه يافته اعطا مي كند. دنیای اقتصاد / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
انواع تسهيلاتي كه در حال حاضر براي اجراي طرح ها يا اعتبارات پروژه اي ارائه مي شود عبارتند از وام، اجاره به شرط تمليك، فروش اقساطي، كمك هاي فني، مشاركت در سرمايه، تسهيم سود، استصناع و خطوط اعتباري.
وام: (Loan)
اين نوع از تسهيلات براي طرح هايي با آثار اجتماعي و اقتصادي قابل توجه كه زمان اجراي طولاني دارند و ممكن است درآمدزا هم نباشند به كار مي رود. وام ها به دولت ها يا موسسات عمومي و غالبا به كشورهاي كمتر توسعه يافته عضو براي اجراي طرح هاي زيربنايي و صنعتي اعطا مي شود.
اجاره به شرط تمليك: (Leasing)
يك نوع اعتبار ميان مدت براي اجراي طرح هاي صنعتي است كه براساس آن تجهيزات سرمايه اي و ساير سرمايه هاي ثابت مثل كارخانه، ماشين آلات و تجهيزات براي صنايع، صنايع تبديلي كشاورزي، زيربنايي، حمل ونقل و غيره براي استفاده هر دو بخش خصوصي و عمومي ارائه مي شود. اين نوع از تسهيلات براي كشتي، تانكرهاي نفت، كشتي هاي ماهيگيري و غيره هم اعطا مي گردد. بعد از پايان مدت اجاره، بانك مالكيت تجهيزات را به مستاجر به صورت هبه منتقل مي كند.
فروش اقساطي: (Instalment Sale)
فروش اقساطي شبيه اجاره به شرط تمليك است. با اين تفاوت عمده كه در فروش اقساطي مالكيت سرمايه در زمان تحويل به ذينفع منتقل مي شود. براساس اين شيوه، بانك تجهيزات و ماشين آلات را خريداري مي كند و با اعمال درصدي سود به ذينفع مي فروشد.
مشاركت در سرمايه: (Equity Participation)
در اين روش تامين مالي بانك در سرمايه شركت هاي در حال فعاليت يا جديد در بخش خصوصي يا عمومي مشاركت مي كند. مشاركت بانك حداكثر معادل 3/1 سرمايه ثبت شده است.
تسهيم سود: (Profit Sharing)
نوعي از مشاركت است كه طبق آن دو يا چند شريك براي تامين مالي يك شركت، سرمايه اي را فراهم مي كنند. مشاركت كنندگان به نسبت سهمي كه فراهم كرده اند در سود يا زيان شركت، شريك هستند.
خطوط اعتباري: (Line of Financing)
طبق اين شيوه، بانك از طريق اعطاي تسهيلات، اجاره به شرط تمليك و فروش اقساطي به منظور كمك به رشد و توسعه صنايع كوچك و متوسط كشورهاي عضو (عموما در بخش خصوصي) اعتبار مي دهد.
استصناع: (Istisna’s)
اين شيوه تامين مالي يك نوع جديد از تامين اعتبار براي اجراي طرح هاي صنعتي و تجارت كالاهاي سرمايه اي و افزايش توليد صادراتي كشورهاي عضو است. استصناع قراردادي براي توليد كالاهاي توليدي يا ديگر دارايي هاست كه براساس آن توليدكننده تعهد مي كند، كالاهاي مشخص را مطابق با ويژگي معين، با نرخ مشخص و در يك زمان خاص توليد كند.
كمك فني: (Technical Asistance)
علاوه بر موارد مزبور، بانك برخي كمك هاي فني را نيز به صورت بلاعوض يا وام براي فراهم آوردن مهارت هاي فني جهت كمك به طرح ها مانند تهيه مطالعات امكان سنجي، طراحي و مهندسي، نصب و ارائه خدمات مشاوره اي از قبيل تعيين سياست ها، مطالعات بخش ها، تحقيقات و غيره به كشورهاي عضو كمتر توسعه يافته اعطا مي كند. دنیای اقتصاد / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
رويكردهاي نوين استراتژي 🎯🎯
رويكردهاي نوين استراتژي خاطرنشان مي كنند كه استراتژي اثربخش برنامه نيست و نمي تواند حاصل يك فرايند برنامه ريـزي باشد. اين رويكردها به جاي برنامـه ريــزي، بـر تفكــر استراتژيك تاكيد مي كنند. استراتژي در رويكردهاي نوين نه براساس پيش بيني آينده (كه امري پيچيده و حتي غيرممكن است) بلكه با قابليت ساختن آينده اثربخشي مي يابد. استراتژي اثربخش نيز با فراخوان مديران به درك فرصتهاي استراتژيك و خلق راهكارهاي بديع (براي رفع گلوگاهها) چشم انداز جديدي را پيش روي سازمان مي گشايد. درهمه اين رويكردها، نقش ابزار و متدولوژي ها كمرنگ و به جاي آن انسـان (استراتژيست) نقش اصلي را برعهده مي گيرد. امروزه شركتهاي متعددي موفقيتهاي چشمگير خود را حاصل اين رويكردها دانسته و بدين گونه اين مفاهيم را با شواهد عملي پيوند مي زنند. در اينجا نيز برندگان اصلي دلباختگان و بازندگان اصلي
ديرباوران به اين مفاهيم خواهندبود. مفاهيمي كه سطح عاليتري از قواعد دنياي رقابت را نمايان مي سازد.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
رويكردهاي نوين استراتژي خاطرنشان مي كنند كه استراتژي اثربخش برنامه نيست و نمي تواند حاصل يك فرايند برنامه ريـزي باشد. اين رويكردها به جاي برنامـه ريــزي، بـر تفكــر استراتژيك تاكيد مي كنند. استراتژي در رويكردهاي نوين نه براساس پيش بيني آينده (كه امري پيچيده و حتي غيرممكن است) بلكه با قابليت ساختن آينده اثربخشي مي يابد. استراتژي اثربخش نيز با فراخوان مديران به درك فرصتهاي استراتژيك و خلق راهكارهاي بديع (براي رفع گلوگاهها) چشم انداز جديدي را پيش روي سازمان مي گشايد. درهمه اين رويكردها، نقش ابزار و متدولوژي ها كمرنگ و به جاي آن انسـان (استراتژيست) نقش اصلي را برعهده مي گيرد. امروزه شركتهاي متعددي موفقيتهاي چشمگير خود را حاصل اين رويكردها دانسته و بدين گونه اين مفاهيم را با شواهد عملي پيوند مي زنند. در اينجا نيز برندگان اصلي دلباختگان و بازندگان اصلي
ديرباوران به اين مفاهيم خواهندبود. مفاهيمي كه سطح عاليتري از قواعد دنياي رقابت را نمايان مي سازد.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
با این راهکارها، استاد زبان بدن شوید 🎯🎯
♦️در انتظار یک اتفاق مثبت
مالیدن كف دستها به هم، روشی است كه از طریق آن مردم بهطور غیركلامی انتظارات مثبت خود را بیان میكنند. مثلا هنگام بازی شطرنج وقتی حریف شما دستهایش را به هم میمالد یعنی انتظار دارد حرکتی به نفع او انجام دهید.
♦️سرعت دستها مهم است
سرعت به هم مالیدن دستها در یك شخص نشان میدهد كه درنظر او طرف مقابل از نتایج مثبت آتی بهرهمند میشود. به عنوان مثال فرض کنید برای خرید خانه به یك آژانس املاك میروید، پس از توضیحات شما، مسئول آژانس به سرعت دستهایش را به هم میمالد و میگوید من دقیقا محل مناسب را سراغ دارم! درواقع او علامت داده كه انتظار دارد نتیجه بهنفع شما باشد، اما چنانچه دستهایش را خیلی آهسته به هم میمالید و میگفت ملك ایدهآل شما را دارد، احتمالا بیشتر بلوف زده و حتی ممکن است خودتان احساس کنید که او موذی است و نتیجه معامله بیشتر بهنفع خودش است تا شما.
♦️احساس میکند از همه برتر است
در دست گرفتن مچ میتواند حاكی از برتری و اطمینان به خود باشد. همچنین این امكان را به فرد میدهد كه به طور جسورانه و ناخودآگاه نواحی آسیبپذیر شكم، قلب و گردن خود را به دیگران عرضه كند. همه ما دیدهایم که زمانی در یك موقعیت بسیار پرتنش قرار گرفتهایم مانند مصاحبه با خبرنگار روزنامه یا حتی موقعیتهای سادهتر، مثل زمان انتظار كشیدن در مطب یك دندانپزشك این حالت را به خود بگیریم كاملا احساس آرامش و اطمینان و حتی برتری خواهیم كرد.
♦️پر از اطمینان است
حالت شیبدار دستها همانطور كه بردویستل کارشناس زبان بدن میگوید، میتواند میزان اطمینان فرد را نشان بدهد در حقیقت افراد مطمئن از خود و صاحبمقام یا اشخاصی كه از حداقل علائم بدن استفاده میكنند بیشتر این علامت را به كار میبرند و با استفاده از آن حالت اطمینان خود را نمایان میكنند. این علامت در دو حالت دیده میشود: دستهای شیبدار برافراشته كه هنگام ارائه نظرات و ایدههای شخصی كه دستهایش را به این حالت درآورده و سخنگو است، استفاده میشود و دستهای شیبدار رو به پایین كه معمولا از طرف شنونده مورد استفاده قرار میگیرد. طبق مشاهدات نیرنبرگ و كالرو، زنان تمایل بیشتری به استفاده از حالت دستهای شیبدار رو به پایین نشان میدهند. هنگامی كه یك شخص از دستهای شیبدار برافراشته استفاده میكند در حالی كه سر او به طرف عقب برگشته، خودپسندی و غرور خودش را آشكار میسازد.
♦️علامت یاس و ناامیدی
نیرنبرگ و كالرو دو محقق زبان بدن در تحقیقاتی كه از حالت انگشتان به هم گره شده انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه این علامت ناكامی و یاس است و نشان میدهد كه شخص یك رفتار منفی را پنهان كرده و از بروز آن جلوگیری میكند. این علامت شامل سه حالت اصلی میشود: انگشتان گره شده در مقابل صورت، دستها در حال استراحت روی میز یا روی دامان (قسمت بین شكم و بازوها) در حالت نشسته و جلوی فاق در حالت ایستاده. به نظر میرسد نوعی ارتباط نیز بین ارتفاعی كه دستها در آن قرار گرفتهاند و میزان روحیه منفی شخص وجود داشته باشد. به عبارت دیگر از عهده شخصی كه دستهایش بسیار بالا قرار گرفتهاند راحتتر میتوان برآمد تا شخصی همانند تصویر زیر که دستش را پایینتر گرفته است.همانند سایر رفتارهای منفی باید برای باز كردن دستهای شخص و نمایان شدن كف دستها اقدام كرد در غیر این صورت رفتار خصمانه خواهد ماند.
♦️در آستانه انفجار
علامت مچ در دست نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» كه نشانه رنجش و ناكامی است، اشتباه گرفته شود. این حالت حتی میتواند نشان دهد که فرد در حال کنترل کردن خودش است. در این حالت یك دست ساعد دست دیگر را خیلی سفت میگیرد انگار كه یك دست در تلاش است تا دست دیگر را از حركت باز دارد. جالب اینجاست هرچه بیشتر دست به سمت بالا حركت كند میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است. به عنوان مثال مردی كه در تصویر سمت چپ دیده میشود تلاش بیشتری برای كنترل خود نسبت به مرد تصویر سمت راست به كار میبرد زیرا در تصویر چپ دست او بازوی دست دیگر را گرفته و نه ساعد آن را.
♦️وقتی فرد ضد و نقیض میگوید
انگشتان شست كه برتری را نمایان میكند هنگامی كه یك شخص كلام ضد و نقیض بیان میكند بسیار واضح میشوند. به عنوان مثال وكیلی را درنظر بگیرید كه خطاب به هیات منصفه با صدایی آرام میگوید « به نظر بنده...» در حالی كه علائم برتر شست را نمایان میكند و سرش را به عقب میبرد تا از روی بینی نگاه كند. در نتیجه هیات منصفه احساس میكند كه این وكیل ریاكار و حتی متكبر است. چنانچه این وكیل مایل بود متواضع به نظر برسد، باید در مقابل هیات منصفه با یك پا به سمت آنان و دستهای باز با كف دستهای نمایان و كمی خمیده به جلو میایستاد تا تواضع و حتی تابعیت خود را به دادگاه نشان میداد.
♦️احترام نمی گذارد
♦️در انتظار یک اتفاق مثبت
مالیدن كف دستها به هم، روشی است كه از طریق آن مردم بهطور غیركلامی انتظارات مثبت خود را بیان میكنند. مثلا هنگام بازی شطرنج وقتی حریف شما دستهایش را به هم میمالد یعنی انتظار دارد حرکتی به نفع او انجام دهید.
♦️سرعت دستها مهم است
سرعت به هم مالیدن دستها در یك شخص نشان میدهد كه درنظر او طرف مقابل از نتایج مثبت آتی بهرهمند میشود. به عنوان مثال فرض کنید برای خرید خانه به یك آژانس املاك میروید، پس از توضیحات شما، مسئول آژانس به سرعت دستهایش را به هم میمالد و میگوید من دقیقا محل مناسب را سراغ دارم! درواقع او علامت داده كه انتظار دارد نتیجه بهنفع شما باشد، اما چنانچه دستهایش را خیلی آهسته به هم میمالید و میگفت ملك ایدهآل شما را دارد، احتمالا بیشتر بلوف زده و حتی ممکن است خودتان احساس کنید که او موذی است و نتیجه معامله بیشتر بهنفع خودش است تا شما.
♦️احساس میکند از همه برتر است
در دست گرفتن مچ میتواند حاكی از برتری و اطمینان به خود باشد. همچنین این امكان را به فرد میدهد كه به طور جسورانه و ناخودآگاه نواحی آسیبپذیر شكم، قلب و گردن خود را به دیگران عرضه كند. همه ما دیدهایم که زمانی در یك موقعیت بسیار پرتنش قرار گرفتهایم مانند مصاحبه با خبرنگار روزنامه یا حتی موقعیتهای سادهتر، مثل زمان انتظار كشیدن در مطب یك دندانپزشك این حالت را به خود بگیریم كاملا احساس آرامش و اطمینان و حتی برتری خواهیم كرد.
♦️پر از اطمینان است
حالت شیبدار دستها همانطور كه بردویستل کارشناس زبان بدن میگوید، میتواند میزان اطمینان فرد را نشان بدهد در حقیقت افراد مطمئن از خود و صاحبمقام یا اشخاصی كه از حداقل علائم بدن استفاده میكنند بیشتر این علامت را به كار میبرند و با استفاده از آن حالت اطمینان خود را نمایان میكنند. این علامت در دو حالت دیده میشود: دستهای شیبدار برافراشته كه هنگام ارائه نظرات و ایدههای شخصی كه دستهایش را به این حالت درآورده و سخنگو است، استفاده میشود و دستهای شیبدار رو به پایین كه معمولا از طرف شنونده مورد استفاده قرار میگیرد. طبق مشاهدات نیرنبرگ و كالرو، زنان تمایل بیشتری به استفاده از حالت دستهای شیبدار رو به پایین نشان میدهند. هنگامی كه یك شخص از دستهای شیبدار برافراشته استفاده میكند در حالی كه سر او به طرف عقب برگشته، خودپسندی و غرور خودش را آشكار میسازد.
♦️علامت یاس و ناامیدی
نیرنبرگ و كالرو دو محقق زبان بدن در تحقیقاتی كه از حالت انگشتان به هم گره شده انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه این علامت ناكامی و یاس است و نشان میدهد كه شخص یك رفتار منفی را پنهان كرده و از بروز آن جلوگیری میكند. این علامت شامل سه حالت اصلی میشود: انگشتان گره شده در مقابل صورت، دستها در حال استراحت روی میز یا روی دامان (قسمت بین شكم و بازوها) در حالت نشسته و جلوی فاق در حالت ایستاده. به نظر میرسد نوعی ارتباط نیز بین ارتفاعی كه دستها در آن قرار گرفتهاند و میزان روحیه منفی شخص وجود داشته باشد. به عبارت دیگر از عهده شخصی كه دستهایش بسیار بالا قرار گرفتهاند راحتتر میتوان برآمد تا شخصی همانند تصویر زیر که دستش را پایینتر گرفته است.همانند سایر رفتارهای منفی باید برای باز كردن دستهای شخص و نمایان شدن كف دستها اقدام كرد در غیر این صورت رفتار خصمانه خواهد ماند.
♦️در آستانه انفجار
علامت مچ در دست نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» كه نشانه رنجش و ناكامی است، اشتباه گرفته شود. این حالت حتی میتواند نشان دهد که فرد در حال کنترل کردن خودش است. در این حالت یك دست ساعد دست دیگر را خیلی سفت میگیرد انگار كه یك دست در تلاش است تا دست دیگر را از حركت باز دارد. جالب اینجاست هرچه بیشتر دست به سمت بالا حركت كند میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است. به عنوان مثال مردی كه در تصویر سمت چپ دیده میشود تلاش بیشتری برای كنترل خود نسبت به مرد تصویر سمت راست به كار میبرد زیرا در تصویر چپ دست او بازوی دست دیگر را گرفته و نه ساعد آن را.
♦️وقتی فرد ضد و نقیض میگوید
انگشتان شست كه برتری را نمایان میكند هنگامی كه یك شخص كلام ضد و نقیض بیان میكند بسیار واضح میشوند. به عنوان مثال وكیلی را درنظر بگیرید كه خطاب به هیات منصفه با صدایی آرام میگوید « به نظر بنده...» در حالی كه علائم برتر شست را نمایان میكند و سرش را به عقب میبرد تا از روی بینی نگاه كند. در نتیجه هیات منصفه احساس میكند كه این وكیل ریاكار و حتی متكبر است. چنانچه این وكیل مایل بود متواضع به نظر برسد، باید در مقابل هیات منصفه با یك پا به سمت آنان و دستهای باز با كف دستهای نمایان و كمی خمیده به جلو میایستاد تا تواضع و حتی تابعیت خود را به دادگاه نشان میداد.
♦️احترام نمی گذارد
چنانچه از انگشت شست برای اشاره كردن به شخصی استفاده شود، میتواند علامت تمسخر و بیاحترامی باشد. به عنوان مثال شوهری كه در حضور دوستش به همسرش با مشت بسته و انگشت شست به بیرون اشاره میكند و میگوید میدانی «همه زنها مثل هم هستند»، در تدارك یك دعوا با همسرش است.
♦️پنهانکاری
بعضی افراد دستهای خود را در جیب پشتی میگذارند در حالی که انگشتان شستشان از جیبهای پشتی بیرون است. جالب است بدانید با این حالت مرموز شخص میكوشد رفتار سلطهگرانه خود را پنهان كند. زنان سلطهگر یا پرخاشگر نیز بیشتر از این علامت استفاده میكنند. علاوه بر این افرادی كه بیشتر اوقات شست خود را نمایان میكنند، بیشتر روی پاشنههای پاهایشان به جلو و عقب تكان میخورند تا قدبلندتر به نظر برسند.
منبع:مجله ایده آل / #نکات_مدیریتی
@BOZORGANEODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️پنهانکاری
بعضی افراد دستهای خود را در جیب پشتی میگذارند در حالی که انگشتان شستشان از جیبهای پشتی بیرون است. جالب است بدانید با این حالت مرموز شخص میكوشد رفتار سلطهگرانه خود را پنهان كند. زنان سلطهگر یا پرخاشگر نیز بیشتر از این علامت استفاده میكنند. علاوه بر این افرادی كه بیشتر اوقات شست خود را نمایان میكنند، بیشتر روی پاشنههای پاهایشان به جلو و عقب تكان میخورند تا قدبلندتر به نظر برسند.
منبع:مجله ایده آل / #نکات_مدیریتی
@BOZORGANEODIRIAT Ⓜ️🎯
7 اشتباه بزرگ در کسب و کار 🎯🎯
♦️اشتباه اول: راندن يك ماشين تندرو در جاده ای خاكی
همه ما شنيده ايم كه براي آغاز هر كار، به محركی قوی و شور و شوق فراوان، احتياج است. اما داشتن اين حرارت اوليه به تنهایی كاری از پيش نمی برد. شما به يك برنامه احتياج داريد.
در زمينه تجارتتان، درخصوص مشتريان و رقبای خود عميقا تحقيق كنيد و يك مدل حقيقي و مفيد برای تجارت خود ساخته و روی يك سوال مهم تكيه كنيد: چگونه مي خواهيد پول در بياوريد؟ فرض كنيد كه در صدد باز كردن يك مغازه هستيد. محلی را انتخاب می كنيد که بايد هزينه اجاره آنرا بپردازيد. ممكن است مخارج زيادی نیز براي تهیه دكورمناسب متحمل شويد بدون آنكه به نحوه بازگشت اين هزینه ها بيانديشيد.محصولات شما كامل نيستند و به فكر بازاريابی هم نيستيد. قطعا پس از چند ماه تجارت شما سقوط خواهد كرد.
نکته:هيچ روز كاری خود را بدون برنامه طی نكنيد.
♦️اشتباه دوم : ارزان فروشی
از يك كودك بخواهيد كه بين يك كريستال 12 وجهی بدلی و يك قطعه الماس، يكی را انتخاب كند. كودك كريستال را انتخاب خواهد كرد. تازه كاران تجارت نيز به همين صورت عمل می كنند، فريب كميت را مي خورند و به كيفيت اهميت نمي دهند.
آنها مي انديشند كه اگر جنسهای ارزان قيمت را عرضه كنند، فروش بهتری خواهند داشت و بزودی ميليونر خواهند شد.
اما اين تصور غلط است. تازه كاران دنیای تجارت قيمتهای محصولات و خدمات خود را بسيار پائين در نظر مي گيرند و به اين ترتيب در طول زندگي كاري خود نگران پول درآوردن خواهند بود و حتي زماني كه سفارشي دريافت مي كنند، خوشحال نخواهند شد زيرا فروش براي آنها سود كافي به همراه نخواهد داشت. قبل از قيمت گذاري، همه چيز را بسنجيد. هزينه هاي ثابت و متغير را محاسبه كنيد. روشهاي تجاري و قيمتهاي رقبا را مورد توجه قرار دهيد و استراتژي فروش و بازاريابي خود را بهينه كرده و درآمد قابل قبول خود را در نظر آوريد.
نکته:كريستالهاي بدلی را به الماسها ترجيح ندهيد.
♦️اشتباه سوم: راه اندازی تجارت فقط برای هيجان
بيشتر اشخاصي كه در حال راه اندازي يك تجارت هستند، افرادي رويایی، خيال پرداز و ماجراجو هستند كه بيشتر به دنبال هيجان مي گردند. اين افراد به جاي تفكر و تحمل جزئيات دشوار اين كار، به فكر پيش روي هستند و مي خواهند كه مسائل و بحرانها را به نوعي پشت سر بگذارند تا دوباره به ميدان بازي برگردند و ماجراهاي آن را دنبال كنند. اما خستگي و ملالت از همين مسائل جزئی به تدريج ظاهر زيبای تجارت را به خطر خواهد انداخت، هدف تجارت كسب درآمد است و به مخاطره انداختن وضعيت فعلی در اين حيطه نمی گنجد.
نکته:تجارت را وسيله اي براي هيجان انگيز كردن زندگي قرار ندهيد.
♦️اشتباه چهارم: غفلت از بازاريابی
تعداد كمی از صاحبان تجارتهایی كه تازه تاسيس شده اند برای بازاريابی اهميت قائل مي شوند و برنامه و بودجه خاصي برای آن اختصاص می دهند، زيرا تصور می كنند كه بازاريابی يك خرج غير ضروری است و يا به علت شكستهای مقطعی از تاثير بازاريابی در فروش مايوس مي شوند. بازاريابی، فروش فرد را تضمين مي كند. اما به یاد داشته باشید که فروش هر روز محدود به همان روز است و لزوما فرآيندی ادامه دار نيست.
نمی توان از مرحله طرح و برنامه مستقيما به مرحله فروش رسيد و بازاريابي را فراموش كرد. اين اشتباه از ناآگاهی افراد نسبت به چرخه فروش ناشی می شود. اولين افرادی كه برای راه اندازی تجارت به آنها احتياج داريد، بازاريابها هستند. بازاریاب ها هستند كه می توانند شما را به ديگران معرفی كنند. پس از آن موقعيت فروش فراهم خواهد شد.
نکته:قبل از ارسال پيام آشنایی، به دنبال معامله نباشيد.
♦️اشتباه پنجم: اسارت در تجارت به جای رياست به آن
هنگامي كه فردی 3 يا 4 وظيفه معين را در 7 روز هفته انجام می دهد نيازی به بهره گیری از شيوه های مديريتي احساس نمی شود. در آغاز به كار يك تجارت نيز، اتفاقات ناگهانی اما قابل پيش بينی بوقوع می پیوندد كه می توان آنها را توسط تجربيات شخصی يا با استفاده از روش آزمون و خطا حل كرد.
اما همين طور كه تجارت شما رشد می كند،مسائل پيچيده تر خواهند شد و اين دو روش ديگر پاسخگوی آن ها نخواهند بود.
شما مسئول همه چيز هستيد. شما بايد اهداف تجارت را تعيين كنيد و روش ها را انتخاب كنيد، يا شخصی را برای انجام این وظیفه منصوب كنيد.بدون داشتن سياست معين و شفافی در مورد مشخصات مشاغل، استخدام ها، اخراج ها، تعطيلات، نحوه جبران كمبودها، چگونگی ترفيع ها و... شركت و تجارت نوپای شما در معرض آسيب ها و خطرات جدي قرار خواهد گرفت و نهايتا" تجارت شما ضعيف خواهد شد.
توجه کنید که كتاب راهنمای قوانين شركت شما (حتی در حد يك صفحه) بايد وجود داشته باشد.
نکته:اختيارات و وظايف خود را فراموش نكنيد.
♦️اشتباه اول: راندن يك ماشين تندرو در جاده ای خاكی
همه ما شنيده ايم كه براي آغاز هر كار، به محركی قوی و شور و شوق فراوان، احتياج است. اما داشتن اين حرارت اوليه به تنهایی كاری از پيش نمی برد. شما به يك برنامه احتياج داريد.
در زمينه تجارتتان، درخصوص مشتريان و رقبای خود عميقا تحقيق كنيد و يك مدل حقيقي و مفيد برای تجارت خود ساخته و روی يك سوال مهم تكيه كنيد: چگونه مي خواهيد پول در بياوريد؟ فرض كنيد كه در صدد باز كردن يك مغازه هستيد. محلی را انتخاب می كنيد که بايد هزينه اجاره آنرا بپردازيد. ممكن است مخارج زيادی نیز براي تهیه دكورمناسب متحمل شويد بدون آنكه به نحوه بازگشت اين هزینه ها بيانديشيد.محصولات شما كامل نيستند و به فكر بازاريابی هم نيستيد. قطعا پس از چند ماه تجارت شما سقوط خواهد كرد.
نکته:هيچ روز كاری خود را بدون برنامه طی نكنيد.
♦️اشتباه دوم : ارزان فروشی
از يك كودك بخواهيد كه بين يك كريستال 12 وجهی بدلی و يك قطعه الماس، يكی را انتخاب كند. كودك كريستال را انتخاب خواهد كرد. تازه كاران تجارت نيز به همين صورت عمل می كنند، فريب كميت را مي خورند و به كيفيت اهميت نمي دهند.
آنها مي انديشند كه اگر جنسهای ارزان قيمت را عرضه كنند، فروش بهتری خواهند داشت و بزودی ميليونر خواهند شد.
اما اين تصور غلط است. تازه كاران دنیای تجارت قيمتهای محصولات و خدمات خود را بسيار پائين در نظر مي گيرند و به اين ترتيب در طول زندگي كاري خود نگران پول درآوردن خواهند بود و حتي زماني كه سفارشي دريافت مي كنند، خوشحال نخواهند شد زيرا فروش براي آنها سود كافي به همراه نخواهد داشت. قبل از قيمت گذاري، همه چيز را بسنجيد. هزينه هاي ثابت و متغير را محاسبه كنيد. روشهاي تجاري و قيمتهاي رقبا را مورد توجه قرار دهيد و استراتژي فروش و بازاريابي خود را بهينه كرده و درآمد قابل قبول خود را در نظر آوريد.
نکته:كريستالهاي بدلی را به الماسها ترجيح ندهيد.
♦️اشتباه سوم: راه اندازی تجارت فقط برای هيجان
بيشتر اشخاصي كه در حال راه اندازي يك تجارت هستند، افرادي رويایی، خيال پرداز و ماجراجو هستند كه بيشتر به دنبال هيجان مي گردند. اين افراد به جاي تفكر و تحمل جزئيات دشوار اين كار، به فكر پيش روي هستند و مي خواهند كه مسائل و بحرانها را به نوعي پشت سر بگذارند تا دوباره به ميدان بازي برگردند و ماجراهاي آن را دنبال كنند. اما خستگي و ملالت از همين مسائل جزئی به تدريج ظاهر زيبای تجارت را به خطر خواهد انداخت، هدف تجارت كسب درآمد است و به مخاطره انداختن وضعيت فعلی در اين حيطه نمی گنجد.
نکته:تجارت را وسيله اي براي هيجان انگيز كردن زندگي قرار ندهيد.
♦️اشتباه چهارم: غفلت از بازاريابی
تعداد كمی از صاحبان تجارتهایی كه تازه تاسيس شده اند برای بازاريابی اهميت قائل مي شوند و برنامه و بودجه خاصي برای آن اختصاص می دهند، زيرا تصور می كنند كه بازاريابی يك خرج غير ضروری است و يا به علت شكستهای مقطعی از تاثير بازاريابی در فروش مايوس مي شوند. بازاريابی، فروش فرد را تضمين مي كند. اما به یاد داشته باشید که فروش هر روز محدود به همان روز است و لزوما فرآيندی ادامه دار نيست.
نمی توان از مرحله طرح و برنامه مستقيما به مرحله فروش رسيد و بازاريابي را فراموش كرد. اين اشتباه از ناآگاهی افراد نسبت به چرخه فروش ناشی می شود. اولين افرادی كه برای راه اندازی تجارت به آنها احتياج داريد، بازاريابها هستند. بازاریاب ها هستند كه می توانند شما را به ديگران معرفی كنند. پس از آن موقعيت فروش فراهم خواهد شد.
نکته:قبل از ارسال پيام آشنایی، به دنبال معامله نباشيد.
♦️اشتباه پنجم: اسارت در تجارت به جای رياست به آن
هنگامي كه فردی 3 يا 4 وظيفه معين را در 7 روز هفته انجام می دهد نيازی به بهره گیری از شيوه های مديريتي احساس نمی شود. در آغاز به كار يك تجارت نيز، اتفاقات ناگهانی اما قابل پيش بينی بوقوع می پیوندد كه می توان آنها را توسط تجربيات شخصی يا با استفاده از روش آزمون و خطا حل كرد.
اما همين طور كه تجارت شما رشد می كند،مسائل پيچيده تر خواهند شد و اين دو روش ديگر پاسخگوی آن ها نخواهند بود.
شما مسئول همه چيز هستيد. شما بايد اهداف تجارت را تعيين كنيد و روش ها را انتخاب كنيد، يا شخصی را برای انجام این وظیفه منصوب كنيد.بدون داشتن سياست معين و شفافی در مورد مشخصات مشاغل، استخدام ها، اخراج ها، تعطيلات، نحوه جبران كمبودها، چگونگی ترفيع ها و... شركت و تجارت نوپای شما در معرض آسيب ها و خطرات جدي قرار خواهد گرفت و نهايتا" تجارت شما ضعيف خواهد شد.
توجه کنید که كتاب راهنمای قوانين شركت شما (حتی در حد يك صفحه) بايد وجود داشته باشد.
نکته:اختيارات و وظايف خود را فراموش نكنيد.
♦️ اشتباه ششم: پيش بينی ناقص بودجه
تازه كاران تجارت معمولا" نيازهای مالی خود را دست كم می گيرند. اين افراد، در ابتدای كار هزينه زيادی را صرف خريد لوازم اداری و محصولاتی می كنند كه ممكن است بسيار تخصصی تر از آن چه باشد كه به آن نياز دارند. هم چنين به اين موضوع توجه نمی كنند كه اكثر مشتريان به طور اقساط خريد می كنند و بازگشت پول به كندی انجام مي گيرد. به همين علت مشاوران مديريت معمولا" پيشنهاد می كنند كه پس از محاسبه بودجه مورد نياز خود براي راه اندازي تجارت، حداقل 50% به آن اضافه كنيد. به اين ترتيب براي مديريت ريسك های احتمالی آماده خواهيد شد.
نکته:در مورد بودجه واقع بين باشيد.
♦️اشتباه هفتم: روابط غلط
شروع هر فعاليتی احتياج به كار فراوان و سيستم پشتيبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشكلاتی در روابط خواهد شد. بايد قدری از بار خود را سبك كنيد و از كمك نزديكان و دوستان خود در حد امكان استفاده كنيد.
نکته:نگذاريد كه يك اشتباه باعث يك عمر پشيمانی شود.
بسياری از اشتباهات به اين دليل بروز می كنند كه تازه كاران تصور مي كنند كه تمام كارها را بايد خود به تنهايی انجام دهند.
به جای اين كار بهتر است نقاط قوت خود را بشناسيد و كمبودهای خود را بپذيريد و بعضي از امور را به دست متخصصين خاص آن بسپاريد.
هنگامی كه به مسائل و شكست های اجتناب ناپذير برخورد می كنيد، این ضرب المثل قديمي را به ياد بياوريد كه:هر شكست پلی است برای پيروزی های آينده.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تازه كاران تجارت معمولا" نيازهای مالی خود را دست كم می گيرند. اين افراد، در ابتدای كار هزينه زيادی را صرف خريد لوازم اداری و محصولاتی می كنند كه ممكن است بسيار تخصصی تر از آن چه باشد كه به آن نياز دارند. هم چنين به اين موضوع توجه نمی كنند كه اكثر مشتريان به طور اقساط خريد می كنند و بازگشت پول به كندی انجام مي گيرد. به همين علت مشاوران مديريت معمولا" پيشنهاد می كنند كه پس از محاسبه بودجه مورد نياز خود براي راه اندازي تجارت، حداقل 50% به آن اضافه كنيد. به اين ترتيب براي مديريت ريسك های احتمالی آماده خواهيد شد.
نکته:در مورد بودجه واقع بين باشيد.
♦️اشتباه هفتم: روابط غلط
شروع هر فعاليتی احتياج به كار فراوان و سيستم پشتيبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشكلاتی در روابط خواهد شد. بايد قدری از بار خود را سبك كنيد و از كمك نزديكان و دوستان خود در حد امكان استفاده كنيد.
نکته:نگذاريد كه يك اشتباه باعث يك عمر پشيمانی شود.
بسياری از اشتباهات به اين دليل بروز می كنند كه تازه كاران تصور مي كنند كه تمام كارها را بايد خود به تنهايی انجام دهند.
به جای اين كار بهتر است نقاط قوت خود را بشناسيد و كمبودهای خود را بپذيريد و بعضي از امور را به دست متخصصين خاص آن بسپاريد.
هنگامی كه به مسائل و شكست های اجتناب ناپذير برخورد می كنيد، این ضرب المثل قديمي را به ياد بياوريد كه:هر شكست پلی است برای پيروزی های آينده.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
10 روش جدید بازاریابی اینترنتی در سال 2016 🎯🎯 ♦️1.ویدئوهایی با محتوای نو و بکر
ویدئوهای شرکت های Gopro,redBull,Chipotle,Samsung,Dove از نظر میزان بازدیدکننده دوباره در صدر قرارداشتند. شرکت های هم تراز با آنها نیز، فقط تماشاچی بودند. همچنین ویدئوهای جدیدی مانند موزیک ویدئوی شکیرا که با همکاری شرکت Activia و در حمایت از برنامه جهانی غذا و برنامه بهبود تغذیه در مدارس تهیه شده و ویدئوهایی که برای فعالیت های خیریه شرکت Ups تهیه شده اند، توجه تماشاگران را بسیار به خود جلب کرده اند. این ویدئوها داستان و روایت خوبی داشتند. ویدئوی (la la la) در مراسم پایانی جام جهانی برزیل در یک هفته بیش از یک میلیون بازدید کننده داشته است. با توجه به این که کاربران از ویدئوهایی که چنین محتواهای نو تازه ای دارند، استقبال می کنند احتمالا در سال 2016 بیشتر شاهد ویدئوهایی این چنینی خواهیم بود.
♦️2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
امروزه بازاریاب ها بیش از گذشته بر رویnative ads هزینه می کنند و پیش بینی می شود که 4.3 میلیارد دلار برای چنین ساختار تبلیغاتی در سال 2016 هزینه شود. در عین حال شاهد این هستیم که روی owned content سرمایه گذاری های بیشتری صورت می گیرد. فقط در سال جاری مایکروسافت چندین Brand story داشته است. اپل مجموعه ای پر بار از ویدئوهای نو و بکر را ساخته است و هر دو شرکت Net-a-Porter وAirbnb وب سایت خودشان را به شکل مجله طراحی کرده اند. شاید native ads در حال افزایش یافتن باشد، اما برندها دلیل محبوبیت خودشان را owned content می دانند.
Native ads یک نوع روش تبلیغاتی است که در آن ساختار و عملکرد پیام تبلیغاتی مطابق وهماهنگ با بقیه وب سایت یا پلتفرم می باشد.
Owned content یعنی محتوایی که مخصوص و منحصر به یک برند تجاری می باشد.
♦️3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
دیدن این که این روش از بازار یابی در لیست 10 روش برتر قرار نگیرد، بسیار سخت است. بیشتر تحلیلگران معتقدند که برند های تجاری طی چند ماه آینده مجبور خواهند بود که در مورد این روش بازاریابی بیشتر فکر کنند و آن را ارتقا دهند تا این که بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند (به دلیل استفاده روز افزون از تلفن های همراه هوشمند). کتی استرامبرگ معاون رئیس بخش بازاریابی "وب ترندز" با این نظر موافق است و می گوید " اکنون بازاریاب ها مجبورند راهی پیدا کنند تا برای کاربرانی که مشغله زیادی دارند و در حین فعالیت هایشان از میان یک صفحه 3 اینچی تبلیغات آن ها را مشاهده می کنند، تبلیغات شان کوتاه و مختصر و قابل فهم باشد." او همچنین می افزاید " بهترین روش ها هنوز در حال ایجاد وشکل گیری هستند بنابراین در این برهه از زمان فرصت آن وجود دارد تا مشخص کنیم کدام روش موثر واقع می شود وکدام روش نمی شود.
♦️4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
از زمانی که عکس سلفی "الن دی گنرز" در شب اسکار رکورد تازه ای در تویتر بر جای گذاشت، بازاریاب ها به این فکر افتادند که به روش بازاریابی همزمان طور دیگری نگاه کنند. چند ماه بعد ویدئویی درباره reactvertising توجه همه ما را به این مسئله جلب کرد که فورا به حوادث و وقایع فرهنگی در جامعه مان عکس العمل نشان داده وآن ها را در تبلیغات مان بگنجانیم. اما قبلا برند های معروف از هر واقعه مهمی از جام جهانی گرفته تا حوادث مهم دیگر برای تبلیغات شان استفاده کرده اند که البته با موفقیت بسیاری نیز همراه بوده است.
reactvertising پیامی است که بازاریاب ها در پاسخ به حوادث جاری در جامعه در تبلیغات شان می گنجانند تا بدین وسیله افراد بیشتری را مخاطب تبلیغات خود قرار دهند. با وجود این که از این روش ها زیاد استفاده شده، در پی این باشید که بیشتر از Right this minute و live- tweeting استفاده کنید، همانطور که بازاریاب ها در تلاش اند که در موقعیت های مناسب از این روش استفاده کنند.
♦️5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
ویدئوهای شرکت های Gopro,redBull,Chipotle,Samsung,Dove از نظر میزان بازدیدکننده دوباره در صدر قرارداشتند. شرکت های هم تراز با آنها نیز، فقط تماشاچی بودند. همچنین ویدئوهای جدیدی مانند موزیک ویدئوی شکیرا که با همکاری شرکت Activia و در حمایت از برنامه جهانی غذا و برنامه بهبود تغذیه در مدارس تهیه شده و ویدئوهایی که برای فعالیت های خیریه شرکت Ups تهیه شده اند، توجه تماشاگران را بسیار به خود جلب کرده اند. این ویدئوها داستان و روایت خوبی داشتند. ویدئوی (la la la) در مراسم پایانی جام جهانی برزیل در یک هفته بیش از یک میلیون بازدید کننده داشته است. با توجه به این که کاربران از ویدئوهایی که چنین محتواهای نو تازه ای دارند، استقبال می کنند احتمالا در سال 2016 بیشتر شاهد ویدئوهایی این چنینی خواهیم بود.
♦️2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
امروزه بازاریاب ها بیش از گذشته بر رویnative ads هزینه می کنند و پیش بینی می شود که 4.3 میلیارد دلار برای چنین ساختار تبلیغاتی در سال 2016 هزینه شود. در عین حال شاهد این هستیم که روی owned content سرمایه گذاری های بیشتری صورت می گیرد. فقط در سال جاری مایکروسافت چندین Brand story داشته است. اپل مجموعه ای پر بار از ویدئوهای نو و بکر را ساخته است و هر دو شرکت Net-a-Porter وAirbnb وب سایت خودشان را به شکل مجله طراحی کرده اند. شاید native ads در حال افزایش یافتن باشد، اما برندها دلیل محبوبیت خودشان را owned content می دانند.
Native ads یک نوع روش تبلیغاتی است که در آن ساختار و عملکرد پیام تبلیغاتی مطابق وهماهنگ با بقیه وب سایت یا پلتفرم می باشد.
Owned content یعنی محتوایی که مخصوص و منحصر به یک برند تجاری می باشد.
♦️3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
دیدن این که این روش از بازار یابی در لیست 10 روش برتر قرار نگیرد، بسیار سخت است. بیشتر تحلیلگران معتقدند که برند های تجاری طی چند ماه آینده مجبور خواهند بود که در مورد این روش بازاریابی بیشتر فکر کنند و آن را ارتقا دهند تا این که بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند (به دلیل استفاده روز افزون از تلفن های همراه هوشمند). کتی استرامبرگ معاون رئیس بخش بازاریابی "وب ترندز" با این نظر موافق است و می گوید " اکنون بازاریاب ها مجبورند راهی پیدا کنند تا برای کاربرانی که مشغله زیادی دارند و در حین فعالیت هایشان از میان یک صفحه 3 اینچی تبلیغات آن ها را مشاهده می کنند، تبلیغات شان کوتاه و مختصر و قابل فهم باشد." او همچنین می افزاید " بهترین روش ها هنوز در حال ایجاد وشکل گیری هستند بنابراین در این برهه از زمان فرصت آن وجود دارد تا مشخص کنیم کدام روش موثر واقع می شود وکدام روش نمی شود.
♦️4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
از زمانی که عکس سلفی "الن دی گنرز" در شب اسکار رکورد تازه ای در تویتر بر جای گذاشت، بازاریاب ها به این فکر افتادند که به روش بازاریابی همزمان طور دیگری نگاه کنند. چند ماه بعد ویدئویی درباره reactvertising توجه همه ما را به این مسئله جلب کرد که فورا به حوادث و وقایع فرهنگی در جامعه مان عکس العمل نشان داده وآن ها را در تبلیغات مان بگنجانیم. اما قبلا برند های معروف از هر واقعه مهمی از جام جهانی گرفته تا حوادث مهم دیگر برای تبلیغات شان استفاده کرده اند که البته با موفقیت بسیاری نیز همراه بوده است.
reactvertising پیامی است که بازاریاب ها در پاسخ به حوادث جاری در جامعه در تبلیغات شان می گنجانند تا بدین وسیله افراد بیشتری را مخاطب تبلیغات خود قرار دهند. با وجود این که از این روش ها زیاد استفاده شده، در پی این باشید که بیشتر از Right this minute و live- tweeting استفاده کنید، همانطور که بازاریاب ها در تلاش اند که در موقعیت های مناسب از این روش استفاده کنند.
♦️5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
این روش در تمام ابعاد بازاریابی دیجیتال رخنه کرده است، اما در سال آینده این نوع تبلیغات از الگوریتم بیشتری استفاده خواهد کرد. تکنیک های Retargeting و همچنین تعیین موقعیت های جغرافیایی برای نمایش تبلیغات تان (location targeting) می توانند مورد استفاده قرار بگیرند تا تمام نیازهای مشتریان پیش بینی شده و پاسخ داده شود.
♦️6. مثبت بودن
در ابتدا شرکت Jet Blue و Zappos مسابقه تلویزیونی به نام Happiest Travel Day را آغاز نمودند که به مسافران جوایزی داده می شد، سپس شرکت هواپیمایی WestJet سال گذشته ویدئویی با عنوان معجزه کریسمس تهیه کرد که روحیه بخشندگی را در افراد ایجاد ی کرد. هر چه محققان درباره این موضوع که چه عاملی باعث انتشار سریع این ویدئوها می شود، بیشتر بررسی کردند بیشتر به این نکته پی بردند که محتوای احساسی و مثبت بودن این ویدئوها باعث این امر می شود. موفقیت قطعی ویدئوهای مثبت و امیدوار کننده، مخصوصا ویدئوهایی که به برندها این امکان را می دهد تا سپاس و قدردانی مشتری هایشان را به نمایش بگذارند، از برندهای مشابه بیشتر خواهد بود.
♦️7. بازایابی بصری
هر چند که در سال 2015 این روش مورد توجه بوده است اما در سال آتی برندهای بیشتری خواهان استفاده از این روش می شوند. سایت هایی مانند Tumblr, Vine, YouTube و شرکت های نرم افزاری مانند Printerest , Instagram نقش بیشتری را در بازاریابی محتوایی یا content marketing برعهده خواهند داشت. همچنین اینفوگرافیک ها و اطلاعاتی که برای فهم بهتر به صورت گرافیکی و بصری نمایش داده می شوند، بخش های جداگانه ای در وب سایت ها خواهند داشت. رستوران های زنجیره ای Taco Bell تنها برندی نخواهند بود که برای معرفی خودشان emoji درخواست می کنند. بازاریاب هایی که فعالیت بین شرکتی دارند ارزش این رسانه های اجتماعی بصری را درک خواهند کرد و راه شرکت GE رادنبال خواهند نمود.
♦️8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
فرهنگ بصری ما در حال تغییر است و بدون شک در سال 2016 این تغییر شتاب بیشتری خواهد گرفت (به عبارت دیگر ما بیشتر بصری هستیم و مایلیم که ببینیم تا بشنویم). بر طبق اعلام سایت Forbes سال 2016 سال تاثیر بصری خواهد بود. در حالی که قوانین حاکم بر محتواهایی که کاربران تهیه می کنند مانند(وبلاگ ها و ویدئوها) و همچنین تهیه کنندگان محتواهای تخصصی در YouTubeو Instagram این قدرت و نفوذ را در اختیارخود دارند. برندها بسیار مشتاق هستند که باYouTube همکاری داشته باشند و یاد بگیرند که خودشان محتواهای بصری بهتری تهیه نمایند به طوری که اخیرا چندین برند تجاری در دوره های آموزشی youTube شرکت کرده اند تا بتوانند با تغییرات بصری دنیای امروز همگام باشند. چنین جریاناتی برای مشارکت برندها دریچه های نویی را می گشاید و دسترسی مستقیم به بازار تجارت و تبلیغات Millennial را برای آنها فراهم می سازد.
♦️9. تبلیغات(Omnichannel) که درآن کاربر می تواند از طریق یک وسیله و یا کانال ارتباطی دریافت اطلاعات را شروع کند سپس از طریق وسیله ارتباطی دیگری کار خود را ادامه دهد تا به تصمیم نهایی خرید از یک برند برسد.
شما از زمان خرده فروشی های آنلاین با این اصطلاح آشنا هستید اما داشتن نگرش omnichannel همان اندازه که در طراحی وب اهمیت دارد در بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است. کاربران انتظار دارند وقتی از چند وسیله و کانال استفاده می کنند با یک ساختار واحد و یکپارچه روبرو شوند و تبلیغاتی که به این خواسته کاربران پاسخ درستی ندهد با شکست روبرو خواهند شد. از جمله روش هایی که بازاریاب ها استفاده خواهند کرد بازاریابی" شخصی سازی شده" می باشد به طوری که کاربران محتواهای مرتبط با نیازهای شخصی خودشان را ببینند و همچنین برند ها بتوانند هزینه های تبلیغاتی شان را بهینه سازی نمایند.
♦️10.استفاده از”memes” در بازاریابی
Memes از جمله بخش های ثابت شبکه های اجتماعی می باشند. اماویدئوهای امسال “Bendgate, Break The Internet” به برندها خاطر نشان می کنند که چه وقت استفاده از memes در بازاریابی موثر واقع می شود. “memes”تصاویر و ویدئوها و حتی تکیه کلام ها و شعارهایی هستند که حالت نمایشی وتقلیدی دارند و برای انتقال یک مفهوم و یا ایده به کار می روند.
♦️6. مثبت بودن
در ابتدا شرکت Jet Blue و Zappos مسابقه تلویزیونی به نام Happiest Travel Day را آغاز نمودند که به مسافران جوایزی داده می شد، سپس شرکت هواپیمایی WestJet سال گذشته ویدئویی با عنوان معجزه کریسمس تهیه کرد که روحیه بخشندگی را در افراد ایجاد ی کرد. هر چه محققان درباره این موضوع که چه عاملی باعث انتشار سریع این ویدئوها می شود، بیشتر بررسی کردند بیشتر به این نکته پی بردند که محتوای احساسی و مثبت بودن این ویدئوها باعث این امر می شود. موفقیت قطعی ویدئوهای مثبت و امیدوار کننده، مخصوصا ویدئوهایی که به برندها این امکان را می دهد تا سپاس و قدردانی مشتری هایشان را به نمایش بگذارند، از برندهای مشابه بیشتر خواهد بود.
♦️7. بازایابی بصری
هر چند که در سال 2015 این روش مورد توجه بوده است اما در سال آتی برندهای بیشتری خواهان استفاده از این روش می شوند. سایت هایی مانند Tumblr, Vine, YouTube و شرکت های نرم افزاری مانند Printerest , Instagram نقش بیشتری را در بازاریابی محتوایی یا content marketing برعهده خواهند داشت. همچنین اینفوگرافیک ها و اطلاعاتی که برای فهم بهتر به صورت گرافیکی و بصری نمایش داده می شوند، بخش های جداگانه ای در وب سایت ها خواهند داشت. رستوران های زنجیره ای Taco Bell تنها برندی نخواهند بود که برای معرفی خودشان emoji درخواست می کنند. بازاریاب هایی که فعالیت بین شرکتی دارند ارزش این رسانه های اجتماعی بصری را درک خواهند کرد و راه شرکت GE رادنبال خواهند نمود.
♦️8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
فرهنگ بصری ما در حال تغییر است و بدون شک در سال 2016 این تغییر شتاب بیشتری خواهد گرفت (به عبارت دیگر ما بیشتر بصری هستیم و مایلیم که ببینیم تا بشنویم). بر طبق اعلام سایت Forbes سال 2016 سال تاثیر بصری خواهد بود. در حالی که قوانین حاکم بر محتواهایی که کاربران تهیه می کنند مانند(وبلاگ ها و ویدئوها) و همچنین تهیه کنندگان محتواهای تخصصی در YouTubeو Instagram این قدرت و نفوذ را در اختیارخود دارند. برندها بسیار مشتاق هستند که باYouTube همکاری داشته باشند و یاد بگیرند که خودشان محتواهای بصری بهتری تهیه نمایند به طوری که اخیرا چندین برند تجاری در دوره های آموزشی youTube شرکت کرده اند تا بتوانند با تغییرات بصری دنیای امروز همگام باشند. چنین جریاناتی برای مشارکت برندها دریچه های نویی را می گشاید و دسترسی مستقیم به بازار تجارت و تبلیغات Millennial را برای آنها فراهم می سازد.
♦️9. تبلیغات(Omnichannel) که درآن کاربر می تواند از طریق یک وسیله و یا کانال ارتباطی دریافت اطلاعات را شروع کند سپس از طریق وسیله ارتباطی دیگری کار خود را ادامه دهد تا به تصمیم نهایی خرید از یک برند برسد.
شما از زمان خرده فروشی های آنلاین با این اصطلاح آشنا هستید اما داشتن نگرش omnichannel همان اندازه که در طراحی وب اهمیت دارد در بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است. کاربران انتظار دارند وقتی از چند وسیله و کانال استفاده می کنند با یک ساختار واحد و یکپارچه روبرو شوند و تبلیغاتی که به این خواسته کاربران پاسخ درستی ندهد با شکست روبرو خواهند شد. از جمله روش هایی که بازاریاب ها استفاده خواهند کرد بازاریابی" شخصی سازی شده" می باشد به طوری که کاربران محتواهای مرتبط با نیازهای شخصی خودشان را ببینند و همچنین برند ها بتوانند هزینه های تبلیغاتی شان را بهینه سازی نمایند.
♦️10.استفاده از”memes” در بازاریابی
Memes از جمله بخش های ثابت شبکه های اجتماعی می باشند. اماویدئوهای امسال “Bendgate, Break The Internet” به برندها خاطر نشان می کنند که چه وقت استفاده از memes در بازاریابی موثر واقع می شود. “memes”تصاویر و ویدئوها و حتی تکیه کلام ها و شعارهایی هستند که حالت نمایشی وتقلیدی دارند و برای انتقال یک مفهوم و یا ایده به کار می روند.
5 استراتژی قیمت گذاری اجناس که بر ضد شما و جیبتان هنگام خرید کردن عمل میکنند 🎯🎯
شگرد قیمت سحرآمیز
یکی از متداولترین استراتژیهای فروش که در فروشگاهها برای مشتریان به کار میرود همین روش قیمت سحر آمیز است. بدین صورت که اجناس را کمی کمتر قیمت گذاری میکنند. برای مثال آمار نشان میدهد قیمتهایی که انتهای آنها 900 تومان و یا 990 تومان است بیشتر از اجناس دیگر که قیمت رندی دارند فروش میروند. این شگرد را تأثیر عدد سمت چپ نیز مینامند بدین معنی که مشتریان هنگام نگاه کردن به برچسب قیمت بیشتر تمایل به نگاه کردن به عدد سمت چپ را دارند. برای مثال به قیمتهای 4950 تومان 9900 توان توجه کنید! همین امر باعث میشود ذهنیت پایین بودن قیمت در مشتری شکل بگیرد و در نهایت به خرید بیشتر منجر شود.
شگرد قیمت افزایی
همه مل می دانیم که در بسیاری موارد پولی که بابت یک کالا و یک جنس میپردازیم قیمت واقعی آن نیست. اما گاهی اوقات این افزایش قیمت را دست کم میگیریم. معمولاً افزایش قیمت نهایی اجناس با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفی مانند هزینههای جانبی تولید، سوپاپ اطمینان تخفیف و تمایل بازار به خرید یک کالای خاص انجام میشود. برای مثال در بازار پوشاک قیمتهای افزوده شده به ارزش اصلی کالا چیزی در حدود 35 درصد است این مقدار در مورد زیورآلات و اجناس مشابه گاهی به بالای 50 درصد میرسد. این افزایش قیمت برای بیشتر شدن سود و کمتر شدن ضرر هنگام اعمال تخفیف بر روی اجناس انجام میشود.
شگرد قیمت بالا – پایین
گاهی اوقات وقتی وارد فروشگاهی میشوید قیمت اجناس به قدری پایین است که باورتان نمیشود. فروشندگان در برخی موارد از ترفند قیمت بالا-پایین برای خرید بیشتر مشتریان استفاده میکنند بدین صورت که سود یک سری از اجناس را کم کرده و قیمت آنها را پایین اعلام میکنند. پس از مدتی قیمت یک دسته دیگر از اجناس را کم میکنند بدین ترتیب نه تنها مشتریان با ذائقههای مختلف ترغیب به خرید بیشتر میشوند بلکه احتمال بازگشت آنها برای خرید بیشتر از آن فروشگاه نیز بالا میرود. اما در این میان آیا واقعاً فروشندهها ازخودگذشتگی کردهاند؟ خیر! در این روش فروشندگان قیمت اجناس خاصی را پایین میآورند در حال که قیمت برخی اجناس دیگر را بالاتر میبرند به این امید که مشتریان با خرید اجناس ارزان قیمت تعدادی از کالاهای گران فروشگاه را نیز بخر ندو با این شگرد میزان فروش فروشگاه بیشتر میشود و سود آن نیز کاهش پیدا نمیکند.
شگرد قیمت دینامیک
امروزه با گسترش خدمات الکترونیک میزان تجارت و خرید و فروش الکترونیکی و اینترنتی نیز رو به افزایش است. راحتی این نوع خرید کردن نیز باعث میشود بسیاری افراد به سمت خریدهای اینترنتی روی بیاورند. در فروشگاههای اینترنتی خریداران معمولاً باید حساب کاربری ثبت کنند و از طریق آن خریدهای خود را انجام دهند. اینجا است که شگرد قیمت گذاری دینامیک و متغیر به کار فروشندگان میآید. گاهی اوقات فروشگاههای اینترنتی قیمتهای کالاها را با توجه به سابقه خرید و تمایل خریدتان به شما نشان میدهند. برای مثال اگر از یک فروشگاه اینترنتی چندین بار یک نوع وسیله خاص را خرید کرده باشید، فروشگاه ممکن است با توجه به سابقه خریدتان قیمت آن جنس خاص را به امید اینکه شما علاقه مند به آن هستید، کمی بالاتر از معمول نشان دهد. در این صورت خریدار نیز ممکن است متوجه بالاتر بودن قیمت نشود و طبق عادت کالای مورد نظر خود را خریداری کند.
قیمت پرستیژ
آیا هرزمان که امکان داشت باشد هنگام خرید قیمت پایینتر را انتخاب میکنید؟ همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات قیمت برخی کالاها و اجناس خاص بالاتر از معمول تعیین میشود نه به دلیل کمیاب بودن آنها یا هزینههای بالای تولید، بلکه به خاطر تأثیر روانشناختی آن! برای مثال اگر عطر و اودکلن و یا جواهرات قیمت پایینی داشته باشند بسیاری تصور میکنند که دلیل قیمت پایین مرغوب نبودن و یا ایراد داشتن جنس است. در ذهنیت افراد برخی کالاها به دلیل داشتن پرستیژ بالاتر الزاماً باید قیمت بالاتری داشته باشند. برخی دیگر از خریداران نیز به دلیل محبوبیت و یا پرستیژی که یک برند خاص دارد حاضر هستند بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی کالا پول بیشتری را برای آن بپردارند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
شگرد قیمت سحرآمیز
یکی از متداولترین استراتژیهای فروش که در فروشگاهها برای مشتریان به کار میرود همین روش قیمت سحر آمیز است. بدین صورت که اجناس را کمی کمتر قیمت گذاری میکنند. برای مثال آمار نشان میدهد قیمتهایی که انتهای آنها 900 تومان و یا 990 تومان است بیشتر از اجناس دیگر که قیمت رندی دارند فروش میروند. این شگرد را تأثیر عدد سمت چپ نیز مینامند بدین معنی که مشتریان هنگام نگاه کردن به برچسب قیمت بیشتر تمایل به نگاه کردن به عدد سمت چپ را دارند. برای مثال به قیمتهای 4950 تومان 9900 توان توجه کنید! همین امر باعث میشود ذهنیت پایین بودن قیمت در مشتری شکل بگیرد و در نهایت به خرید بیشتر منجر شود.
شگرد قیمت افزایی
همه مل می دانیم که در بسیاری موارد پولی که بابت یک کالا و یک جنس میپردازیم قیمت واقعی آن نیست. اما گاهی اوقات این افزایش قیمت را دست کم میگیریم. معمولاً افزایش قیمت نهایی اجناس با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفی مانند هزینههای جانبی تولید، سوپاپ اطمینان تخفیف و تمایل بازار به خرید یک کالای خاص انجام میشود. برای مثال در بازار پوشاک قیمتهای افزوده شده به ارزش اصلی کالا چیزی در حدود 35 درصد است این مقدار در مورد زیورآلات و اجناس مشابه گاهی به بالای 50 درصد میرسد. این افزایش قیمت برای بیشتر شدن سود و کمتر شدن ضرر هنگام اعمال تخفیف بر روی اجناس انجام میشود.
شگرد قیمت بالا – پایین
گاهی اوقات وقتی وارد فروشگاهی میشوید قیمت اجناس به قدری پایین است که باورتان نمیشود. فروشندگان در برخی موارد از ترفند قیمت بالا-پایین برای خرید بیشتر مشتریان استفاده میکنند بدین صورت که سود یک سری از اجناس را کم کرده و قیمت آنها را پایین اعلام میکنند. پس از مدتی قیمت یک دسته دیگر از اجناس را کم میکنند بدین ترتیب نه تنها مشتریان با ذائقههای مختلف ترغیب به خرید بیشتر میشوند بلکه احتمال بازگشت آنها برای خرید بیشتر از آن فروشگاه نیز بالا میرود. اما در این میان آیا واقعاً فروشندهها ازخودگذشتگی کردهاند؟ خیر! در این روش فروشندگان قیمت اجناس خاصی را پایین میآورند در حال که قیمت برخی اجناس دیگر را بالاتر میبرند به این امید که مشتریان با خرید اجناس ارزان قیمت تعدادی از کالاهای گران فروشگاه را نیز بخر ندو با این شگرد میزان فروش فروشگاه بیشتر میشود و سود آن نیز کاهش پیدا نمیکند.
شگرد قیمت دینامیک
امروزه با گسترش خدمات الکترونیک میزان تجارت و خرید و فروش الکترونیکی و اینترنتی نیز رو به افزایش است. راحتی این نوع خرید کردن نیز باعث میشود بسیاری افراد به سمت خریدهای اینترنتی روی بیاورند. در فروشگاههای اینترنتی خریداران معمولاً باید حساب کاربری ثبت کنند و از طریق آن خریدهای خود را انجام دهند. اینجا است که شگرد قیمت گذاری دینامیک و متغیر به کار فروشندگان میآید. گاهی اوقات فروشگاههای اینترنتی قیمتهای کالاها را با توجه به سابقه خرید و تمایل خریدتان به شما نشان میدهند. برای مثال اگر از یک فروشگاه اینترنتی چندین بار یک نوع وسیله خاص را خرید کرده باشید، فروشگاه ممکن است با توجه به سابقه خریدتان قیمت آن جنس خاص را به امید اینکه شما علاقه مند به آن هستید، کمی بالاتر از معمول نشان دهد. در این صورت خریدار نیز ممکن است متوجه بالاتر بودن قیمت نشود و طبق عادت کالای مورد نظر خود را خریداری کند.
قیمت پرستیژ
آیا هرزمان که امکان داشت باشد هنگام خرید قیمت پایینتر را انتخاب میکنید؟ همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات قیمت برخی کالاها و اجناس خاص بالاتر از معمول تعیین میشود نه به دلیل کمیاب بودن آنها یا هزینههای بالای تولید، بلکه به خاطر تأثیر روانشناختی آن! برای مثال اگر عطر و اودکلن و یا جواهرات قیمت پایینی داشته باشند بسیاری تصور میکنند که دلیل قیمت پایین مرغوب نبودن و یا ایراد داشتن جنس است. در ذهنیت افراد برخی کالاها به دلیل داشتن پرستیژ بالاتر الزاماً باید قیمت بالاتری داشته باشند. برخی دیگر از خریداران نیز به دلیل محبوبیت و یا پرستیژی که یک برند خاص دارد حاضر هستند بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی کالا پول بیشتری را برای آن بپردارند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
۱۲ مورد از کاربردی ترین روشها برای ساخت یک برند شخصی 🎯🎯 ۱- مخاطب خود را تعریف کنید
۲- ارزش پیشنهادی مشخصی را ایجاد کنید
۳- یک شعار تجاری و جلب توجه کننده برای خود بنویسید
۴- تصویری عالی و با کیفیت از خود تهیه کنید
۵- ظاهری مناسب ایجاد کنید
۶- رسانه خود را پیدا کنید
۷- یک لیست ایمیلی فراهم کنید
۸- وارد یک مکالمه دو سویه شوید
۹- محفلی از افراد تاثیرگذار را تشکیل دهید
۱۰- تولید محتوا داشته باشید
۱۲- با دیگران ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید
فرشید رمضانی / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
۲- ارزش پیشنهادی مشخصی را ایجاد کنید
۳- یک شعار تجاری و جلب توجه کننده برای خود بنویسید
۴- تصویری عالی و با کیفیت از خود تهیه کنید
۵- ظاهری مناسب ایجاد کنید
۶- رسانه خود را پیدا کنید
۷- یک لیست ایمیلی فراهم کنید
۸- وارد یک مکالمه دو سویه شوید
۹- محفلی از افراد تاثیرگذار را تشکیل دهید
۱۰- تولید محتوا داشته باشید
۱۲- با دیگران ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید
فرشید رمضانی / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯