Forwarded from Deleted Account
ند. در واقع، «کارشان را عوض می کنند» و دوباره به کار اول شان برمی گردند و بلافاصله شفافیت و بازده مهمترین کارهایشان را از دست می دهند.
♦️دیگران می توانند صبر کنند
▪️بعضی از بهره ورترین افرادی که می شناسم، پاسخ خودکاری برای ایمیل هایشان تنظیم کرده اند. متن آن چیزی شبیه این است: «من به خاطر مشغله زیاد فقط روزی دو بار به ایمیل هایم پاسخ می دهم. اگر ایمیلی برای من فرستاده اید. سعی می کنم هر چه زودتر به شما پاسخ دهم. اگر کارتان فوری است، با فلان شماره تماس بگیرید و با فلان شخص صحبت کنید.»
▪️روزنامه نگار پرمشغله ای داستانی از سفر دو هفته ای خود به اروپا تعریف کرد. در همه آن مدت، به ایمیلش دسترسی نداشت. وقتی به کشورش بازگشت، بیش از 700 ایمیلی در انتظارش بود، می دانست که پاسخگویی به آنها ساعات متمادی و چندین روز طول خواهد کشید؛ پس نفس عمیقی کشید و دکمه «پاک کردن همه» را فشار داد.
▪️نگرشش ساده بود. او گفت «من از اینکه برده کسانی باشم که برایم ایمیل می فرستند و انتظار پاسخ فوری دارند، اجتناب می کنم؛ در عوض، اگر یکی از این ایمیل ها مهم باشد، هر کسی آن را فرستاده، دوباره خواهد فرستاد.»
▪️او حق داشت؛ زیرا 90 درصد ایمیل هایی که پاک کرده بود، هرگز دوباره ارسال نشدند؛ برعکس ایمیل های مهم پاک شده، ظرف چند روز دوباره ارسال شدند. تصمیم بگیرید که اجازه ندهید تا ایمیل، کنترل زندگی تان را در دست بگیرید؛ در عوض خود را موظف کنید تا از ایمیل به عنوان ابزار کسب و کار استفاده کنید.
▪️پاسخ های سریع و مستقیم بدهید. ایمیل ها را روزی 2 بار یا کمتر چک کنید؛ حتی بهتر است در تعطیلات آخر هفته ایمیل را خاموش کنید و زمان بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانید یا به کارهای شخصی بپردازید.
▪️خبر خوب اینکه احتمالا هرگز یک پیغام مهم را از دست نمی دهید. موارد کمی به خصوص در کسب و کار وجود دارند که نتوانند تا یکی دو روز بعد صبر کنند.
♦️دیگران می توانند صبر کنند
▪️بعضی از بهره ورترین افرادی که می شناسم، پاسخ خودکاری برای ایمیل هایشان تنظیم کرده اند. متن آن چیزی شبیه این است: «من به خاطر مشغله زیاد فقط روزی دو بار به ایمیل هایم پاسخ می دهم. اگر ایمیلی برای من فرستاده اید. سعی می کنم هر چه زودتر به شما پاسخ دهم. اگر کارتان فوری است، با فلان شماره تماس بگیرید و با فلان شخص صحبت کنید.»
▪️روزنامه نگار پرمشغله ای داستانی از سفر دو هفته ای خود به اروپا تعریف کرد. در همه آن مدت، به ایمیلش دسترسی نداشت. وقتی به کشورش بازگشت، بیش از 700 ایمیلی در انتظارش بود، می دانست که پاسخگویی به آنها ساعات متمادی و چندین روز طول خواهد کشید؛ پس نفس عمیقی کشید و دکمه «پاک کردن همه» را فشار داد.
▪️نگرشش ساده بود. او گفت «من از اینکه برده کسانی باشم که برایم ایمیل می فرستند و انتظار پاسخ فوری دارند، اجتناب می کنم؛ در عوض، اگر یکی از این ایمیل ها مهم باشد، هر کسی آن را فرستاده، دوباره خواهد فرستاد.»
▪️او حق داشت؛ زیرا 90 درصد ایمیل هایی که پاک کرده بود، هرگز دوباره ارسال نشدند؛ برعکس ایمیل های مهم پاک شده، ظرف چند روز دوباره ارسال شدند. تصمیم بگیرید که اجازه ندهید تا ایمیل، کنترل زندگی تان را در دست بگیرید؛ در عوض خود را موظف کنید تا از ایمیل به عنوان ابزار کسب و کار استفاده کنید.
▪️پاسخ های سریع و مستقیم بدهید. ایمیل ها را روزی 2 بار یا کمتر چک کنید؛ حتی بهتر است در تعطیلات آخر هفته ایمیل را خاموش کنید و زمان بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانید یا به کارهای شخصی بپردازید.
▪️خبر خوب اینکه احتمالا هرگز یک پیغام مهم را از دست نمی دهید. موارد کمی به خصوص در کسب و کار وجود دارند که نتوانند تا یکی دو روز بعد صبر کنند.
💠 نکات مدیریت زمان در جدیدترین کتاب برایان تریسی 💠
در قالب سه متن نوشتاری 👌
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#کتاب
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
در قالب سه متن نوشتاری 👌
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#کتاب
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
Forwarded from Deleted Account
ویژگی های یک طرح بازاریابی خوب در شرایط سخت اقتصادی ⚫️🔵🔴
در شرایط بحران اقتصادی ، استراتژیهای قدیمی بازاریابی دیگـر اثرگذار نیستند و به همین دلیل، شرایط دشواری برای مدیران بازاریابی به وجود می آید.
هنگام رکود اقتصادی، مدیران بازاریابی باید طرحهای بازاریابی قدیمی را که داده محور و مبتنی بر پژوهشهای گسترده هستند رهاکرده و طرحهای خلاقانه ای را شروع کنند که منسجم، محرک و به شدت متمرکز بر عمل باشند.
♦️دوران چالش زا
درشرایط بد اقتصادی، مشکلاتی مانند تقاضای مشتری و روبه رو شدن با رقبا وضعیت را بدتر میکند. تغییرات تکنولوژیک به این معنی اسـت که شـرکتها نمی توانند ثـابت بـاقی بمانند و تنها راه موفقیتشان این است که همیشه به دنبال نوآوری بزرگ بعدی باشند.
در هر حال، انفجار داده ها است. به عبارت ساده تر، بازاریاب های امروز بیش از هـر زمان دیگری اطلاعات در اختیار دارند. در بسیاری از کسب و کارها، امکان دریافت اطلاعات فروش به صورت دقیقه به دقیقه، شهر به شهر و مورد به مورد وجود دارد. این انفجار داده ها از بسیاری جهات شگفت انگیز است، اما یک مشکل هم محسوب می شود؛ بازاریاب ها مجبورند روشی برای پردازش اطلاعات بیابند و آن را بفهمند.
عامل دوم، افزایش تعداد تاکتیکهای بازاریابی است. بیست سال پیش، تنها چند شبکه تلویزیونی و تعداد محدودی نشریه در اختیار بازاریابها بود. امروز، صدها شبکه و میلیونها وب سایت وجود دارد. انتخاب بین همه این گزینه ها کار سختی است. در واقع، شناخت و تحلیل همه این گزینه ها غیرممکن است.
سومین و مهمترین مسأله، رکود اقتصادی است. رکود اقتصاد موجب می شود شرکتهایی که قبلاً وضعیت خوبی داشته اند، در آستانه ورشکستگی قرار بگیرند. شرکتهایی هم که همچنان مستحکم مانده اند، نسبت به آینده ای که پیش بینی آن غیرممکن است، نگران اند. در چنین فضایی، بازاریاب ها باید به سرعت حرکت کنند و به شدت نتیجه محور باشند.
یک طرح بازاریابی بایـد بر اسـاس سـه مسـأله ایجـاد شـود: «اهداف و آرمانها»، «اقدامات استراتژیک» و «تاکتیکها». مدیران بازاریابی میتواننـد از این چـارچوب سـاده برای دگرگون کردن طرحهای بازاریابی خود استفاده کنند.
♦️اهداف و آرمانها
یک طرح بازاریابی خوب باید همیشه با اهداف و آرمانهای مشخص شروع شود. بازاریابی هنر یا فلسفه نیست و بنابراین به خودی خود ارزشی ندارد. بازاریابی یک فرآیند است و طرح بازاریابی یک ابزار. به عنوان مثال، شناخت مشتری امر بسیار مثبتی است. در واقع، یکی از مفاهیم هسته ای بازاریابی تمرکز مشتری است؛ یعنی شما مجبورید مشتریان خود را بشناسید. به هرحال، اگر رفتار مشتری را بشناسید اما کاری انجام ندهید، این شناخت هیچ ارزشی نخواهد داشت. دانستن اینکه 52 درصد مشتریان شما از فعالان محیط زیست هستند، اطلاعاتی جالب اما بی فایده است؛ مگر اینکه در رابطه با آن کاری انجام دهید.
در یک طرح بازاریابی، بهترین آرمان مربوط به سود مالی و جریان نقدی است. مدیران، مسئول ارزش آفرینی برای کسب وکار هستند و ارزش یک کسب و کار از نظر مالی، جریان نقدی و درآمدی آینده آن است. درنتیجه، مدیران بر این هدف متمرکز می شوند.
اما یک طرح بازاریابی باید هدف غیرمالی هم داشته باشد. دست آوردهای مالی مهم هستند، اما تنها موضوع مورد اهمیت نیستند. در واقع، ممکن است تحقق اهداف مالی در کوتاه مـدت ممکن باشـد، امـا ایـن موضـوع میتواند به قیمت آسیب رساندن به کسب و کار یا برند شما تمام شود.
♦️اقدامات استراتژیک
اقدامات استراتژیک اولیه، قلب یک طرح بازاریابی هستند. با شناسایی اقدامات استراتژیک میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که برای رسیدن به اهداف، قرار است چه کارهایی انجام دهیم؟
اقدامات استراتژیک اولیه در واقع یعنی سازمان برای اداره کسب و کار چه کارهایی انجام میدهد. مثلاً « ایجاد آگاهی برند » یک اقدام استراتژیک مناسب است. در عوض، کیفیت و نوآوری اقدامات مناسبی نیستند. این دو مفهوم به خودی خود مهم اند، اماکیفیت یا نوآوری به تنهایی بی معنا هستند. باید مشخص کنیم که کیفیت افزایش مییابد یا کاهش؟ یا منظور ما چه نوع نوآوری ای است؟
یک طرح بازاریابی نمی تواند اقدامات اولیه زیادی را در بر بگیرد. بهترین حالت این است که در طرح ما سه یا چهار اقدام ابتکاری وجود داشته باشد. شناخت چند اقدام محدود، به تمرکز بیشتر منجر می شود.
♦️تاکتیکها
این بخش، جزئیات طرح بازاریابی را مشخص میکند. تاکتیک می تواندگروههایتبلیغات، تولید محصولات جدید و توسعه محصول را در بر بگیرد. در این بخش از طرح بازاریابی، مسائل جزئیتر میشوند و باید توضیح داده شود ابتکارات چگونه پیش میروند. مثلاً اگر اقدام مورد ایجاد نرخ خرید با مشتریان اصلی باشد، بخش تاکتیک برنامه های خاصی را که منجر به ایجاد نرخ خرید می شوند، پایه ریزی می کند.
یک طرح بازاریا
در شرایط بحران اقتصادی ، استراتژیهای قدیمی بازاریابی دیگـر اثرگذار نیستند و به همین دلیل، شرایط دشواری برای مدیران بازاریابی به وجود می آید.
هنگام رکود اقتصادی، مدیران بازاریابی باید طرحهای بازاریابی قدیمی را که داده محور و مبتنی بر پژوهشهای گسترده هستند رهاکرده و طرحهای خلاقانه ای را شروع کنند که منسجم، محرک و به شدت متمرکز بر عمل باشند.
♦️دوران چالش زا
درشرایط بد اقتصادی، مشکلاتی مانند تقاضای مشتری و روبه رو شدن با رقبا وضعیت را بدتر میکند. تغییرات تکنولوژیک به این معنی اسـت که شـرکتها نمی توانند ثـابت بـاقی بمانند و تنها راه موفقیتشان این است که همیشه به دنبال نوآوری بزرگ بعدی باشند.
در هر حال، انفجار داده ها است. به عبارت ساده تر، بازاریاب های امروز بیش از هـر زمان دیگری اطلاعات در اختیار دارند. در بسیاری از کسب و کارها، امکان دریافت اطلاعات فروش به صورت دقیقه به دقیقه، شهر به شهر و مورد به مورد وجود دارد. این انفجار داده ها از بسیاری جهات شگفت انگیز است، اما یک مشکل هم محسوب می شود؛ بازاریاب ها مجبورند روشی برای پردازش اطلاعات بیابند و آن را بفهمند.
عامل دوم، افزایش تعداد تاکتیکهای بازاریابی است. بیست سال پیش، تنها چند شبکه تلویزیونی و تعداد محدودی نشریه در اختیار بازاریابها بود. امروز، صدها شبکه و میلیونها وب سایت وجود دارد. انتخاب بین همه این گزینه ها کار سختی است. در واقع، شناخت و تحلیل همه این گزینه ها غیرممکن است.
سومین و مهمترین مسأله، رکود اقتصادی است. رکود اقتصاد موجب می شود شرکتهایی که قبلاً وضعیت خوبی داشته اند، در آستانه ورشکستگی قرار بگیرند. شرکتهایی هم که همچنان مستحکم مانده اند، نسبت به آینده ای که پیش بینی آن غیرممکن است، نگران اند. در چنین فضایی، بازاریاب ها باید به سرعت حرکت کنند و به شدت نتیجه محور باشند.
یک طرح بازاریابی بایـد بر اسـاس سـه مسـأله ایجـاد شـود: «اهداف و آرمانها»، «اقدامات استراتژیک» و «تاکتیکها». مدیران بازاریابی میتواننـد از این چـارچوب سـاده برای دگرگون کردن طرحهای بازاریابی خود استفاده کنند.
♦️اهداف و آرمانها
یک طرح بازاریابی خوب باید همیشه با اهداف و آرمانهای مشخص شروع شود. بازاریابی هنر یا فلسفه نیست و بنابراین به خودی خود ارزشی ندارد. بازاریابی یک فرآیند است و طرح بازاریابی یک ابزار. به عنوان مثال، شناخت مشتری امر بسیار مثبتی است. در واقع، یکی از مفاهیم هسته ای بازاریابی تمرکز مشتری است؛ یعنی شما مجبورید مشتریان خود را بشناسید. به هرحال، اگر رفتار مشتری را بشناسید اما کاری انجام ندهید، این شناخت هیچ ارزشی نخواهد داشت. دانستن اینکه 52 درصد مشتریان شما از فعالان محیط زیست هستند، اطلاعاتی جالب اما بی فایده است؛ مگر اینکه در رابطه با آن کاری انجام دهید.
در یک طرح بازاریابی، بهترین آرمان مربوط به سود مالی و جریان نقدی است. مدیران، مسئول ارزش آفرینی برای کسب وکار هستند و ارزش یک کسب و کار از نظر مالی، جریان نقدی و درآمدی آینده آن است. درنتیجه، مدیران بر این هدف متمرکز می شوند.
اما یک طرح بازاریابی باید هدف غیرمالی هم داشته باشد. دست آوردهای مالی مهم هستند، اما تنها موضوع مورد اهمیت نیستند. در واقع، ممکن است تحقق اهداف مالی در کوتاه مـدت ممکن باشـد، امـا ایـن موضـوع میتواند به قیمت آسیب رساندن به کسب و کار یا برند شما تمام شود.
♦️اقدامات استراتژیک
اقدامات استراتژیک اولیه، قلب یک طرح بازاریابی هستند. با شناسایی اقدامات استراتژیک میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که برای رسیدن به اهداف، قرار است چه کارهایی انجام دهیم؟
اقدامات استراتژیک اولیه در واقع یعنی سازمان برای اداره کسب و کار چه کارهایی انجام میدهد. مثلاً « ایجاد آگاهی برند » یک اقدام استراتژیک مناسب است. در عوض، کیفیت و نوآوری اقدامات مناسبی نیستند. این دو مفهوم به خودی خود مهم اند، اماکیفیت یا نوآوری به تنهایی بی معنا هستند. باید مشخص کنیم که کیفیت افزایش مییابد یا کاهش؟ یا منظور ما چه نوع نوآوری ای است؟
یک طرح بازاریابی نمی تواند اقدامات اولیه زیادی را در بر بگیرد. بهترین حالت این است که در طرح ما سه یا چهار اقدام ابتکاری وجود داشته باشد. شناخت چند اقدام محدود، به تمرکز بیشتر منجر می شود.
♦️تاکتیکها
این بخش، جزئیات طرح بازاریابی را مشخص میکند. تاکتیک می تواندگروههایتبلیغات، تولید محصولات جدید و توسعه محصول را در بر بگیرد. در این بخش از طرح بازاریابی، مسائل جزئیتر میشوند و باید توضیح داده شود ابتکارات چگونه پیش میروند. مثلاً اگر اقدام مورد ایجاد نرخ خرید با مشتریان اصلی باشد، بخش تاکتیک برنامه های خاصی را که منجر به ایجاد نرخ خرید می شوند، پایه ریزی می کند.
یک طرح بازاریا
Forwarded from Deleted Account
بی را به طور خلاصه اینگونه می توان نشان داد:
♦️کلید موفقیت چیست؟
برای ایجاد یک طرح بازاریابی قوی، سه کلید موفقیت وجود دارد که عبارتند اند از :
1- یک تیم میان کارکردی ایجاد کنید: مدیران بازاریابی نمی توانند به تنهایی یک طرح بازاریابی خوب و قوی ایجاد کنند و به دو دلیل مهم نیاز به یک تیم میان کارکردی دارنـد. اول اینـکه یک تیـم میان کـارکـردی می تواند مسـائل بالقـوه را شناسـایی کنـد و مورد توجه قرارگیرد. اجرای طرح همیشه یک فاکتور اساسی محسوب میشود.
در واقع، یک طرح بازاریابی که بهترین ایده های دنیا را در خـود داشته باشد، اگر به درستی اجرا نشود، هیچ کاربردی ندارد. خیلی از مسائل، وقتی پای تیم های میان کارکردی به میان می آید، ظهور می کنند. مثلاً اگر از تیم فروش مشورت نگیرید، هیچگاه نمی فهمید که مشتریان خواهان 3 درصد تخفیف شده اند.
از سوی دیگر درگیرکردن تیم میان کارکردی، این احتمال را که طرح در نهایت از سوی سازمان مورد حمایت قرار بگیرد، افزایش می دهد.
2- ابتدا فونداسیون را چک کنید. استحکام یک ساختمان به استحکام فونداسیون آن مربوط است. در مورد طرح بازاریابی هم همین طور است. بنابراین، قبل از ایجاد طرح، باید فونداسیون آن را چک کنید. هرکسب وکاری باید دو عامل اساسی داشته باشد: مأموریت و موقعیت یابی. مأموریت همان هـدف کسـب وکـار و آرمان های بلند مدت آن اسـت. مأموریت سـازمان به سـؤالاتی مانند اینکه « چرا این کسب وکار را راه انداخته ایم؟ قرار است در بلند مدت به چه چیزهایی دست یابیم؟ ارزشهای ما چیست؟ پاسخ می دهد.
موقعیت یابی یعنی توضیح اینکه یک برند خاص در بازار چه جایگاهی دارد. این عوامل عامل انسجام یک کسب و کارند و نباید دائماً تغییر کنند. در عوض، یک طرح کسب وکار باید سالانه یا شاید زودتر دستخوش تغییرات شود. اگرکسب و کاری مأموریت و موقعیت یابی نداشته باشد، تهیه طرح بازاریابی برای آن بی فایده خواهد بود.
3- تحلیل، تحلیل، تحلیل: بدون شناخت عمیق مشتری، رقبا و بازار، ایجاد یک طرح بازاریابی غیرممکن است. اطلاعات، داده ها و رویکردها در این زمینه مهم هستند. اندازه یک طرح بازاریابی نهایی باید منعکس کننده عمق و وسعت تحلیلهای صورت گرفته باشد. البته همه تحلیل های صورت گرفته نباید در طرح لحاظ شوند. طرح بازاریابی تنها باید مهمترین تحلیلها و یافته ها را به شکلی ساده در خود جای دهد.
💠در نهایت باید گفت که در دنیای امروز که تغییرات به سرعت اتفاق می افتند، مدیران نمی توانند در پس نمودارهای تصویری و تحلیلهای پیچیده پنهان شوند. آنها باید انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشند و سپس آن را اجرایی کنند. یک طرح بازاریابی منسجم که بر اساس اهداف، اقدامات استراتژیک و تاکتیک بنا نهاده شده باشد، کمک می کند این اتفاق رخ دهد.
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
♦️کلید موفقیت چیست؟
برای ایجاد یک طرح بازاریابی قوی، سه کلید موفقیت وجود دارد که عبارتند اند از :
1- یک تیم میان کارکردی ایجاد کنید: مدیران بازاریابی نمی توانند به تنهایی یک طرح بازاریابی خوب و قوی ایجاد کنند و به دو دلیل مهم نیاز به یک تیم میان کارکردی دارنـد. اول اینـکه یک تیـم میان کـارکـردی می تواند مسـائل بالقـوه را شناسـایی کنـد و مورد توجه قرارگیرد. اجرای طرح همیشه یک فاکتور اساسی محسوب میشود.
در واقع، یک طرح بازاریابی که بهترین ایده های دنیا را در خـود داشته باشد، اگر به درستی اجرا نشود، هیچ کاربردی ندارد. خیلی از مسائل، وقتی پای تیم های میان کارکردی به میان می آید، ظهور می کنند. مثلاً اگر از تیم فروش مشورت نگیرید، هیچگاه نمی فهمید که مشتریان خواهان 3 درصد تخفیف شده اند.
از سوی دیگر درگیرکردن تیم میان کارکردی، این احتمال را که طرح در نهایت از سوی سازمان مورد حمایت قرار بگیرد، افزایش می دهد.
2- ابتدا فونداسیون را چک کنید. استحکام یک ساختمان به استحکام فونداسیون آن مربوط است. در مورد طرح بازاریابی هم همین طور است. بنابراین، قبل از ایجاد طرح، باید فونداسیون آن را چک کنید. هرکسب وکاری باید دو عامل اساسی داشته باشد: مأموریت و موقعیت یابی. مأموریت همان هـدف کسـب وکـار و آرمان های بلند مدت آن اسـت. مأموریت سـازمان به سـؤالاتی مانند اینکه « چرا این کسب وکار را راه انداخته ایم؟ قرار است در بلند مدت به چه چیزهایی دست یابیم؟ ارزشهای ما چیست؟ پاسخ می دهد.
موقعیت یابی یعنی توضیح اینکه یک برند خاص در بازار چه جایگاهی دارد. این عوامل عامل انسجام یک کسب و کارند و نباید دائماً تغییر کنند. در عوض، یک طرح کسب وکار باید سالانه یا شاید زودتر دستخوش تغییرات شود. اگرکسب و کاری مأموریت و موقعیت یابی نداشته باشد، تهیه طرح بازاریابی برای آن بی فایده خواهد بود.
3- تحلیل، تحلیل، تحلیل: بدون شناخت عمیق مشتری، رقبا و بازار، ایجاد یک طرح بازاریابی غیرممکن است. اطلاعات، داده ها و رویکردها در این زمینه مهم هستند. اندازه یک طرح بازاریابی نهایی باید منعکس کننده عمق و وسعت تحلیلهای صورت گرفته باشد. البته همه تحلیل های صورت گرفته نباید در طرح لحاظ شوند. طرح بازاریابی تنها باید مهمترین تحلیلها و یافته ها را به شکلی ساده در خود جای دهد.
💠در نهایت باید گفت که در دنیای امروز که تغییرات به سرعت اتفاق می افتند، مدیران نمی توانند در پس نمودارهای تصویری و تحلیلهای پیچیده پنهان شوند. آنها باید انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشند و سپس آن را اجرایی کنند. یک طرح بازاریابی منسجم که بر اساس اهداف، اقدامات استراتژیک و تاکتیک بنا نهاده شده باشد، کمک می کند این اتفاق رخ دهد.
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن
⚫️🔵🔴
همه چیز در مورد تنظیم اهداف برای سال جدید 👌
در قالب سه متن نوشتاری ✔️
👇👇👇👇👇👇👇
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
⚫️🔵🔴
همه چیز در مورد تنظیم اهداف برای سال جدید 👌
در قالب سه متن نوشتاری ✔️
👇👇👇👇👇👇👇
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
Forwarded from Deleted Account
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن
🔴🔵⚫️
تنظیم اهداف برای سال جدید :
تا به اینجا هر چه گفتیم اصول اولیه و اصل اساسی برای تعیین اهدافمان بوده است که باید همیشه آنها را مد نظر داشته باشیم . اما برای اینکه به آرزوهایمان جامه عمل بپوشانیم باید اهدافمان را مشخص کنیم. تا اهدافمان مشخص نباشد، نمی توانیم در مسیر گام برداریم .
حال زمان آن است که دست به کار شویم و مقصد خود را تعیین کنیم.
با توجه به شناختی که از خود پیدا کرده اید و توانایی هایی که فکر می کنید دارا هستید و ایده ها و انتظاراتی که از آینده خود دارید، می توانید اهدافتان را تعیین کنید.
شما باید بتوانید تمام اهدافتان را به طور واضح و روشن بیان کنید.
این را بدانید که نخستین گام پیروزی و موفقیت عبارت است از تعیین یک هدف واضح و روشن که تا اعماق وجود انسان راه یابد.
وقتی اهداف واضح و روشن باشد و در ذهن هم تکرار شود، یقین و باور و ایمان هم در کنارش باشد، خیلی سریع به آن هدف می رسید. شما بعد از رسیدن به هر هدف کوچکی اعتماد به نفس فوق العاده ای به دست خواهید آورد زیرا به توانایی ها و قدرت خود پی می برید و بر این استدلال قرار می گیرید که من توانستم خواسته خود را به تحقق برسانم.
فراموش نکنید باید اهدافی را برای خود انتخاب کنید که بسیار برای شماخوشایند باشد. رابرت اورلی به نقل از جمله ریدرز دایجست از قول یکی از صاحبان صنایع به نام هنری کایزر می نویسد:
"یکی از راه های کسب موفقیت بیشتر در کار این است که مشخص کنید بیش از هر چیز به چه چیز علاقمند هستید و سپس هدف ها و نقشه های خود را برای رسیدن به این هدف ها روی کاغذ بیاورید."
شما همواره باید کاری کنید که شرایط کنونی اهرمی برای رسیدن به اهدافتان باشد. فشار ها به انسان انگیزه می دهد. این را بدانید که رسیدن به هر هدف، انگیزه و تلاش می خواهد. همیشه توجه کنید که چرا باید به این اهدافتان برسید و اگر نرسید چه فشار هایی به خود و زندگی تان وارد می شود. اگر به فشار هایی که از نرسیدن شما به هدفتان بر شما وارد می شود توجه کنید، در این صورت انگیزه لازم را برای خلق آن هدف خواهید داشت و برای آن تلاش خواهید کرد.
تنظیم اهداف باید بر پایه قابلیت ها، توانایی ها و تلاشهایتان صورت گیرد . زیرا اولین اصل در موفقیت و خلق یک هدف، حرکت و اقدام و تلاش برای رسیدن به آن هدف است .
قرآن کریم در این باره می فرمایید :
لیس للانسان الاما سعی .
یعنی همه چیز در دنیای انسان در سایه تلاش به دست می آید.
هدف ها در سایه تلاش ما حاصل می شود. افراد موفق دارای خلاقیت، نو آوری و نیز پرتلاش و خستگی ناپذیرند. سعدی در این باره می گوید:
نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
این مهم نیست که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند؛ مهم خود شما و علاقه شماست و اینکه تا چه حد خلاقیت دارید. کسانی که اهدافی را دنبال می کنند که خودشان دوست ندارند و به خاطر دیگران آن اهداف راانتخاب می کنند، سخت در اشتباه اند. لذت بردن از کار و شغلی که دوست دارید، شرط اصلی ادامه کارتان است. اگر شما به نظر دیگران اهمیت دهید و هدف تان را مطابق میل و خواسته آنها انتخاب کنید، خیلی سریع احساس دلزدگی و خستگی می کنید .
ما برای رسیدن به اهدافمان می توانیم از قدرت فکرمان استفاده کنیم. در مورد هر چیزی که فکر می کنیم و همواره به آن توجه می کنیم، مرتب ایده های نوینی به ذهنمان می رسد . اندیشه ما در هر لحظه و هر رشته فکری که در ذهنمان تولید می کنیم، یک پیام از سوی کائنات برای ما دارد و نیز ایده نوینی که کائنات برای ما فرستاده است.
هنگامی که در هر لحظه پیام مثبت و سازنده برای خلق هدفمان به کائنات و جهان هستی بفرستیم، آنها نیز می گردند و اسباب و وسایلی برای مهیا شدن اهدافمان برایمان فراهم می کنند و ایده ها و فکرهای جدید را به ذهنمان می رسانند و راههای جدید را مقابل روی ما قرار می دهند. ما باید بتوانیم برای خلق هدف هایمان اندیشه و فکر خود را به پرواز درآوریم و در وهله اول به این فکر نکنیم که چگونه به آن هداف برسیم. فقط بنویسم که چه می خواهیم و به قدرت فکرمان ایمان داشته باشیم. ما در کتاب فارسی دوم دبستان قصه ای به نام پرواز داریم که جا دارد همین جا برایتان تعریف کنم:
روزی علی و خواهرش آزاده با دقت به آسمان نگاه می کردند. آنها دسته ای از کبوتران را در حال پرواز دیدند. علی گفت: هیچ فکر کرده ای که هر چه می پرد بال دارد؟ آزاده گفت: برای همین است که بال های پرندگان از پاهایشان قوی تر است . من شنیده ام پرندگانی مثل قوش و قرقی هنگام پرواز پایین را نگاه می کنند و همین که جوجه یا پرنده کوچکی را می بینند فوری آن را شکار می کنند. راستی تو سنجاقک را دیده ای؟ بال های نازک و ظریفی دارد. هیچ دیده ای با این بال های ظریف با چه سرعتی می پرند؟ علی گفت: درست است. بال سنجاقک خیلی ظریف اس
🔴🔵⚫️
تنظیم اهداف برای سال جدید :
تا به اینجا هر چه گفتیم اصول اولیه و اصل اساسی برای تعیین اهدافمان بوده است که باید همیشه آنها را مد نظر داشته باشیم . اما برای اینکه به آرزوهایمان جامه عمل بپوشانیم باید اهدافمان را مشخص کنیم. تا اهدافمان مشخص نباشد، نمی توانیم در مسیر گام برداریم .
حال زمان آن است که دست به کار شویم و مقصد خود را تعیین کنیم.
با توجه به شناختی که از خود پیدا کرده اید و توانایی هایی که فکر می کنید دارا هستید و ایده ها و انتظاراتی که از آینده خود دارید، می توانید اهدافتان را تعیین کنید.
شما باید بتوانید تمام اهدافتان را به طور واضح و روشن بیان کنید.
این را بدانید که نخستین گام پیروزی و موفقیت عبارت است از تعیین یک هدف واضح و روشن که تا اعماق وجود انسان راه یابد.
وقتی اهداف واضح و روشن باشد و در ذهن هم تکرار شود، یقین و باور و ایمان هم در کنارش باشد، خیلی سریع به آن هدف می رسید. شما بعد از رسیدن به هر هدف کوچکی اعتماد به نفس فوق العاده ای به دست خواهید آورد زیرا به توانایی ها و قدرت خود پی می برید و بر این استدلال قرار می گیرید که من توانستم خواسته خود را به تحقق برسانم.
فراموش نکنید باید اهدافی را برای خود انتخاب کنید که بسیار برای شماخوشایند باشد. رابرت اورلی به نقل از جمله ریدرز دایجست از قول یکی از صاحبان صنایع به نام هنری کایزر می نویسد:
"یکی از راه های کسب موفقیت بیشتر در کار این است که مشخص کنید بیش از هر چیز به چه چیز علاقمند هستید و سپس هدف ها و نقشه های خود را برای رسیدن به این هدف ها روی کاغذ بیاورید."
شما همواره باید کاری کنید که شرایط کنونی اهرمی برای رسیدن به اهدافتان باشد. فشار ها به انسان انگیزه می دهد. این را بدانید که رسیدن به هر هدف، انگیزه و تلاش می خواهد. همیشه توجه کنید که چرا باید به این اهدافتان برسید و اگر نرسید چه فشار هایی به خود و زندگی تان وارد می شود. اگر به فشار هایی که از نرسیدن شما به هدفتان بر شما وارد می شود توجه کنید، در این صورت انگیزه لازم را برای خلق آن هدف خواهید داشت و برای آن تلاش خواهید کرد.
تنظیم اهداف باید بر پایه قابلیت ها، توانایی ها و تلاشهایتان صورت گیرد . زیرا اولین اصل در موفقیت و خلق یک هدف، حرکت و اقدام و تلاش برای رسیدن به آن هدف است .
قرآن کریم در این باره می فرمایید :
لیس للانسان الاما سعی .
یعنی همه چیز در دنیای انسان در سایه تلاش به دست می آید.
هدف ها در سایه تلاش ما حاصل می شود. افراد موفق دارای خلاقیت، نو آوری و نیز پرتلاش و خستگی ناپذیرند. سعدی در این باره می گوید:
نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
این مهم نیست که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند؛ مهم خود شما و علاقه شماست و اینکه تا چه حد خلاقیت دارید. کسانی که اهدافی را دنبال می کنند که خودشان دوست ندارند و به خاطر دیگران آن اهداف راانتخاب می کنند، سخت در اشتباه اند. لذت بردن از کار و شغلی که دوست دارید، شرط اصلی ادامه کارتان است. اگر شما به نظر دیگران اهمیت دهید و هدف تان را مطابق میل و خواسته آنها انتخاب کنید، خیلی سریع احساس دلزدگی و خستگی می کنید .
ما برای رسیدن به اهدافمان می توانیم از قدرت فکرمان استفاده کنیم. در مورد هر چیزی که فکر می کنیم و همواره به آن توجه می کنیم، مرتب ایده های نوینی به ذهنمان می رسد . اندیشه ما در هر لحظه و هر رشته فکری که در ذهنمان تولید می کنیم، یک پیام از سوی کائنات برای ما دارد و نیز ایده نوینی که کائنات برای ما فرستاده است.
هنگامی که در هر لحظه پیام مثبت و سازنده برای خلق هدفمان به کائنات و جهان هستی بفرستیم، آنها نیز می گردند و اسباب و وسایلی برای مهیا شدن اهدافمان برایمان فراهم می کنند و ایده ها و فکرهای جدید را به ذهنمان می رسانند و راههای جدید را مقابل روی ما قرار می دهند. ما باید بتوانیم برای خلق هدف هایمان اندیشه و فکر خود را به پرواز درآوریم و در وهله اول به این فکر نکنیم که چگونه به آن هداف برسیم. فقط بنویسم که چه می خواهیم و به قدرت فکرمان ایمان داشته باشیم. ما در کتاب فارسی دوم دبستان قصه ای به نام پرواز داریم که جا دارد همین جا برایتان تعریف کنم:
روزی علی و خواهرش آزاده با دقت به آسمان نگاه می کردند. آنها دسته ای از کبوتران را در حال پرواز دیدند. علی گفت: هیچ فکر کرده ای که هر چه می پرد بال دارد؟ آزاده گفت: برای همین است که بال های پرندگان از پاهایشان قوی تر است . من شنیده ام پرندگانی مثل قوش و قرقی هنگام پرواز پایین را نگاه می کنند و همین که جوجه یا پرنده کوچکی را می بینند فوری آن را شکار می کنند. راستی تو سنجاقک را دیده ای؟ بال های نازک و ظریفی دارد. هیچ دیده ای با این بال های ظریف با چه سرعتی می پرند؟ علی گفت: درست است. بال سنجاقک خیلی ظریف اس
Forwarded from Deleted Account
ت. پریدن سنجاقک روی نهر آب تماشایی است؛ اما به نظر من بال هیچ حیوانی به زیبایی بال پروانه نیست ، هم رنگارنگ است و هم لطیف .
آزاده گفت: ای کاش خدا به من هم بال و پری می داد تا بتوانم در آسمان پرواز کنم. علی گفت: خدا به ما هم بال و پر داده است؛ بال و پر ما فکر ماست. دیگران هم که مثل تو آرزوی پرواز داشتند، فکر کردند و هواپیما را اختراع کردند .
ای کاش همیشه در کتاب ها این را به ما آموزش می دادند که چیزی جز خواستن نیست.
حالا تمام اهدافتان را روی کاغذ بنویسید، به طوری که به هر هدفی که انتخاب کنید می رسید. همه آرزوهایی را که دارید، روی کاغذ بیاورید؛ چه آرزوهایی که در بلند مدت خواهان آن هستید و چه آرزوهای کوتاه مدت تان را . باید خود را طوری در موقعیت فکری لازم قرار دهید که به اهدافتان رسیده اید . درست مثل زمان کودکی تان که هر چه می خواستید، درست آن را با جزئیات بیان می کردید.
مثل اینکه غول چراغ جادو پیدا کرده اید، همه آنها را بنویسید، به خودتان فرصت کافی برای نوشتن بدهید.
چندی پیش داستانی خواندم درباره تنظیم اهداف که اینجا برایتان نقل می کنم :
دنیس ویتلی در یکی از سمینارهایش دویست شرکت کننده داشت. از آنها خواست به پرسش هایی که مطرح می کند، پاسخ دهند . پرسش ها از این قرار بود: بیست سال پس از امروز محل زندگی شما کجا خواهد بود؟ مشغول چه کاری هستید؟ چه نتیجه ای از کارخود به دست خواهید آورد؟ وضع شما از نظر سلامتی چگونه است؟ دارایی شما چقدر است؟ شرکت کنندگان در حیرت ماندند که جواب این سوالات را چه باید بدهند. کسی نمی دانست آینده اش چگونه است و قدرت هدف گذاری آن را نیز نداشت . یکی از شرکت کنندگان پسر خود را که فقط ده سال داشت با خود آورده بود ؛ نامش اریک بود . اریک به این سمینار با دقت گوش داده بود و در پاسخ به این پرسش ها همه را به حیرت وا داشت؛ زیرا در برابر پرسش هایی که حضار پاسخ روشنی در مورد آن نداشتند، پس از کمی درنگ پشت میکروفن قرار گرفت و چنین گفت :
من در آن زمان سی سال خواهم داشت، در تگزاس یا فلوریدا زندگی خواهم کرد، از فضانوردان شاتل فضایی و در استخدام ناسا خواهم بود، در آن وقت ماهواره تلویزیونی جدید در مدار زمین جای خواهد گرفت و کارم تحویل قطعات برای یک پایگاه جدید پرتاب موشک در فضا نیز خواهد بود ، وضع جسمانی ام هم فوق العاده خوب و رضایت بخش خواهد بود . همه حیرت کردند که چرا ما نباید بدانیم که 20 سال دیگر جایگاه ما کجاست؟
پس اهدافتان را به دو شکل کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کنید .
اهداف کوتاه مدت ( یکساله ): اهدافی را که می خوهید در مدت یک سال به آن برسید، تعیین کنید و خود را مجبور می کنید تا پایان سال به این اهداف برسید، البته به شرط اینکه توانایی این را داشته باشید که در مدت یک سال آن را انجام دهید .
اهداف بلند مدت(تا ده سال) : در ده سال آینده می خواهید به چه هدف و آینده ای برسید ، دوست دارید چگونه باشید، در زمینه خانوادگی و تحصیل و ... چه وضعیتی داشته باشید. اهدف ده ساله تان را کلی بنویسید.
بعد از این مرحله اهداف یک ساله خود را ماه بندی کنید. یک سال را که دوازده ماه است، به اهداف کوچکتر ماهانه تقسیم کنید و بعد ماهانه را به هفته تقسیم کنید، هر ماه چهار هفته است، هدف های ماهانه تان را هفتگی کنید. هر چه اهداف بلند تر را به اهداف کوتاه تر و اهداف بزرگتر را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و زمان اهداف بلند مدت را به کوتاه مدت تقسیم کنید، راحت تر می توانید به اهدافتان دسترسی پیدا کنید.
می توانید از این الگو استفاده کنید:
اهداف دراز مدت و ده ساله من:
♦️من می خواهم در ده سال آینده به این اهداف، تحت موضوع :
معنوی
روحی
مالی
خانوادگی
تحصیلی
شغلی
روابط با دیگران
دست یابم.
و بعد مقابل هر یک، هدفی را که دارید، بنویسید .
اهداف کوتاه مدت یک ساله من در یک سال:
من می خواهم در مدت یک سال به این اهداف برسم:
اهداف کوتاه مدت ماهانه من در دوازده ماه:
اهداف کوتاه مدت من در هفته ها:
اهداف کوتاه مدت من در يك هفته:
و بعد تقسیم بندی آن را انجام دهید.
در پایان اهدافتان را اولویت بندی کنید.
اهداف را از نظر محتوایی می توان به چهار قسمت تقسیم کرد : جسمی، روحی، یاد گرفتن مهارتی خاص یا علمی خاص، بخشیدن، ارتباطات ، توجه به خود و خود سازی ، سلامتی و تندرستی ، وزن ایده آل ، رژیم غذایی که می خواهیم داشته باشیم ، مطالعاتی که می خواهیم انجام دهیم و ...
بعد اینها را اولویت بندی کنید .
2. اهدافی که مربوط به روابط ماست؛ رابطه ما با دیگران، خانواده ، همسر ، فرزند ،دوستان. برای زندگی خانوادگی مان چه هدف هایی داریم؟ آیا مایلیم فرزند مان را به کلاس خاصی بگذاریم ؟ آیا تصمیم داریم به مسافرت برویم و برنامه تفریحی برای خود مشخص کنیم ؟
همه را با جزئیات بنویسید .
3. هدف های مربوط به شغل و در آمد و وضع اقتصادی مان:
می خواهیم چه شغلی داشته
آزاده گفت: ای کاش خدا به من هم بال و پری می داد تا بتوانم در آسمان پرواز کنم. علی گفت: خدا به ما هم بال و پر داده است؛ بال و پر ما فکر ماست. دیگران هم که مثل تو آرزوی پرواز داشتند، فکر کردند و هواپیما را اختراع کردند .
ای کاش همیشه در کتاب ها این را به ما آموزش می دادند که چیزی جز خواستن نیست.
حالا تمام اهدافتان را روی کاغذ بنویسید، به طوری که به هر هدفی که انتخاب کنید می رسید. همه آرزوهایی را که دارید، روی کاغذ بیاورید؛ چه آرزوهایی که در بلند مدت خواهان آن هستید و چه آرزوهای کوتاه مدت تان را . باید خود را طوری در موقعیت فکری لازم قرار دهید که به اهدافتان رسیده اید . درست مثل زمان کودکی تان که هر چه می خواستید، درست آن را با جزئیات بیان می کردید.
مثل اینکه غول چراغ جادو پیدا کرده اید، همه آنها را بنویسید، به خودتان فرصت کافی برای نوشتن بدهید.
چندی پیش داستانی خواندم درباره تنظیم اهداف که اینجا برایتان نقل می کنم :
دنیس ویتلی در یکی از سمینارهایش دویست شرکت کننده داشت. از آنها خواست به پرسش هایی که مطرح می کند، پاسخ دهند . پرسش ها از این قرار بود: بیست سال پس از امروز محل زندگی شما کجا خواهد بود؟ مشغول چه کاری هستید؟ چه نتیجه ای از کارخود به دست خواهید آورد؟ وضع شما از نظر سلامتی چگونه است؟ دارایی شما چقدر است؟ شرکت کنندگان در حیرت ماندند که جواب این سوالات را چه باید بدهند. کسی نمی دانست آینده اش چگونه است و قدرت هدف گذاری آن را نیز نداشت . یکی از شرکت کنندگان پسر خود را که فقط ده سال داشت با خود آورده بود ؛ نامش اریک بود . اریک به این سمینار با دقت گوش داده بود و در پاسخ به این پرسش ها همه را به حیرت وا داشت؛ زیرا در برابر پرسش هایی که حضار پاسخ روشنی در مورد آن نداشتند، پس از کمی درنگ پشت میکروفن قرار گرفت و چنین گفت :
من در آن زمان سی سال خواهم داشت، در تگزاس یا فلوریدا زندگی خواهم کرد، از فضانوردان شاتل فضایی و در استخدام ناسا خواهم بود، در آن وقت ماهواره تلویزیونی جدید در مدار زمین جای خواهد گرفت و کارم تحویل قطعات برای یک پایگاه جدید پرتاب موشک در فضا نیز خواهد بود ، وضع جسمانی ام هم فوق العاده خوب و رضایت بخش خواهد بود . همه حیرت کردند که چرا ما نباید بدانیم که 20 سال دیگر جایگاه ما کجاست؟
پس اهدافتان را به دو شکل کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کنید .
اهداف کوتاه مدت ( یکساله ): اهدافی را که می خوهید در مدت یک سال به آن برسید، تعیین کنید و خود را مجبور می کنید تا پایان سال به این اهداف برسید، البته به شرط اینکه توانایی این را داشته باشید که در مدت یک سال آن را انجام دهید .
اهداف بلند مدت(تا ده سال) : در ده سال آینده می خواهید به چه هدف و آینده ای برسید ، دوست دارید چگونه باشید، در زمینه خانوادگی و تحصیل و ... چه وضعیتی داشته باشید. اهدف ده ساله تان را کلی بنویسید.
بعد از این مرحله اهداف یک ساله خود را ماه بندی کنید. یک سال را که دوازده ماه است، به اهداف کوچکتر ماهانه تقسیم کنید و بعد ماهانه را به هفته تقسیم کنید، هر ماه چهار هفته است، هدف های ماهانه تان را هفتگی کنید. هر چه اهداف بلند تر را به اهداف کوتاه تر و اهداف بزرگتر را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و زمان اهداف بلند مدت را به کوتاه مدت تقسیم کنید، راحت تر می توانید به اهدافتان دسترسی پیدا کنید.
می توانید از این الگو استفاده کنید:
اهداف دراز مدت و ده ساله من:
♦️من می خواهم در ده سال آینده به این اهداف، تحت موضوع :
معنوی
روحی
مالی
خانوادگی
تحصیلی
شغلی
روابط با دیگران
دست یابم.
و بعد مقابل هر یک، هدفی را که دارید، بنویسید .
اهداف کوتاه مدت یک ساله من در یک سال:
من می خواهم در مدت یک سال به این اهداف برسم:
اهداف کوتاه مدت ماهانه من در دوازده ماه:
اهداف کوتاه مدت من در هفته ها:
اهداف کوتاه مدت من در يك هفته:
و بعد تقسیم بندی آن را انجام دهید.
در پایان اهدافتان را اولویت بندی کنید.
اهداف را از نظر محتوایی می توان به چهار قسمت تقسیم کرد : جسمی، روحی، یاد گرفتن مهارتی خاص یا علمی خاص، بخشیدن، ارتباطات ، توجه به خود و خود سازی ، سلامتی و تندرستی ، وزن ایده آل ، رژیم غذایی که می خواهیم داشته باشیم ، مطالعاتی که می خواهیم انجام دهیم و ...
بعد اینها را اولویت بندی کنید .
2. اهدافی که مربوط به روابط ماست؛ رابطه ما با دیگران، خانواده ، همسر ، فرزند ،دوستان. برای زندگی خانوادگی مان چه هدف هایی داریم؟ آیا مایلیم فرزند مان را به کلاس خاصی بگذاریم ؟ آیا تصمیم داریم به مسافرت برویم و برنامه تفریحی برای خود مشخص کنیم ؟
همه را با جزئیات بنویسید .
3. هدف های مربوط به شغل و در آمد و وضع اقتصادی مان:
می خواهیم چه شغلی داشته
Forwarded from Deleted Account
باشیم و آیا در این شغل که هستیم پیشرفت می کنیم یا آن را تغییر می دهیم ؟
چه میزان در آمد می خواهیم داشته باشیم ؟
آیا در نظر داریم ماشین، خانه و اقلام دیگر را خریداری کنیم؟
چقدر می خواهیم در بانک پس انداز داشته باشیم ؟
4. هدفهای مذهبی و اعتقادی مان .
چه مسافرت های مذهبی و زیارتی می خواهیم برویم؟ آیا می خواهیم به موسسه یا پایگاهی کمک کنیم . ارتباط مان با خداوند چگونه می خواهیم باشد؟ در مورد فرایض دینی چگونه می خواهیم عمل کنیم؟ آیا می خواهیم علم قرآن و تفسیر یا حفظ قرآن را در برنامه مان قرار دهیم .
بعد از این مرحله، تمام اهداف 1 ساله خود را اولویت بندی کنید. یادتان باشد این سه هدف ها باید هدف هایی باشند که رسیدن به آنها احساس فوق العاده ای به شما بدهد و برای رسیدن به آنها اشتیاق فراوانی داشته باشید.
♦️در چند سطر بنویسید:
1.چرا می خواهید به این اهداف برسید؛ یعنی شرح دهید چرا من باید به این هدف برسم و اگر نرسم چه زیانهایی به من وارد می شود. به طور کامل در چند سطر به این موضوع اشاره کنید و توضیح دهید.
2.سؤال این باشد که چگونه و از چه طریقی می توانید به این اهداف دست پیدا کنید و سعی کنید هر راهی را که معقول یا نا معقول است، برای چگونگی آن بنویسید.
3.شرایطی را تجسم کنید که به این اهدافتان رسیده اید و از آن شرایط لذت ببرید . هدف های خود را مرتبا در ذهن خود در شرایطی ببینید که گویی برای شما خلق شده است . خود را در حالتی ببینید که به آن هدف رسیده اید و یقین بدانید آنچه را که باور کنید در دنیای واقعیت به آن رسیده اید. از هدفتان لذت ببرید، احساس شادی کنید، در خودتان این باور را به وجود آورید: آخ جان من الان به این اهداف رسیده ام و سرشار از انرژی و نشاط و شادمانی هستم. هر روز صبح اهدافتان را مرور کنید و هر روز کاری هر چند کوچک برای رسیدن به آنها انجام دهید . آن را طوری بنویسید که هر روز نگاهش کنید و هر روز قدمی کوچک برای رسیدن به آن هدف بردارید، زیرا که قدم های کوچک نتایج بزرگ در پی دارد. این کار را برنامه ریزی کنید و هر روز انجام دهید تا تبدیل به یک عادت مثبت شود. نگران نرسیدن به اهداف خود نباشید و اصلا به حرف های منفی دیگران توجه نشان ندهید.
و در آخر از جملات تأکیدی مثبت بر هدفهایتان زیاد استفاده کنید، زیرا بسیار نتیجه بخش هستند:
هر روز خداوند دری از درهای رحمت خودش را برایم می گشاید .
من به توانایی خود در رسیدن به هدفهایم ایمان دارم .
در پایان داستانی برایتان تعریف می کنم که بسیار اثر بخش است:
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالی افتادند که منتهی به گودال عمیق تری می شد . بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است ، به دو قورباغه دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرف را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند، اما قورباغه های دیگر می گفتند این کار غیر ممکن است؛ تا اینکه یکی از آن دو تسلیم شد و دست از تلاش برداشت، سرانجام به داخل گودال پرت شد و مرد؛ اما قورباغه دیگر بر خلاف حرف بقیه که می گفتند فایده ای ندارد، مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد .
وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها به او احسن گفتند و او واکنش نشان نداد، دلیل نجاتش را جست و جو کردند و او گفت:" تشویق های دوستانم"
معلوم شد که قورباغه ناشنواست ! در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران تشویقش می کنند .
♦️بله دوستان عزیز :
وقتی تصمیم به کاری گرفتید، دور و اطرافتان را نگاه کنید، همه جوانب کار را بررسی کنید و سپس حرکت کنید. از همه موهبت هایی که خداوند به شما بخشیده، استفاده کنید و خلاق باشید، انشاء الله موفق خواهید شد .
و همیشه به یاد داشته باشید:
تنها غیر ممکن است که غیر ممکن می ماند، پس هیچ چیز غیر ممکن نیست.
♦️تمرین اهداف
1- تمام اهدافتان را روی کاغذ بنویسید ، به طوری که به هر هدفی که انتخاب کنید می رسید. تمام آرزوهایی را که دارید، روی کاغذ بیاورید؛ چه آرزوهایی که در بلند مدت خواهان آن هستید، چه آرزوهای کوتاه مدت تان را و اینچند پرسش را جواب دهید:
چرا می خواهید به آنها برسید؟
چگونه می خواهید برسید؟
چه امکاناتی برای رسیدن به آنها دارید؟
چه امکاناتی را برای رسیدن به آنها باید برای خود فراهم کنید؟
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
چه میزان در آمد می خواهیم داشته باشیم ؟
آیا در نظر داریم ماشین، خانه و اقلام دیگر را خریداری کنیم؟
چقدر می خواهیم در بانک پس انداز داشته باشیم ؟
4. هدفهای مذهبی و اعتقادی مان .
چه مسافرت های مذهبی و زیارتی می خواهیم برویم؟ آیا می خواهیم به موسسه یا پایگاهی کمک کنیم . ارتباط مان با خداوند چگونه می خواهیم باشد؟ در مورد فرایض دینی چگونه می خواهیم عمل کنیم؟ آیا می خواهیم علم قرآن و تفسیر یا حفظ قرآن را در برنامه مان قرار دهیم .
بعد از این مرحله، تمام اهداف 1 ساله خود را اولویت بندی کنید. یادتان باشد این سه هدف ها باید هدف هایی باشند که رسیدن به آنها احساس فوق العاده ای به شما بدهد و برای رسیدن به آنها اشتیاق فراوانی داشته باشید.
♦️در چند سطر بنویسید:
1.چرا می خواهید به این اهداف برسید؛ یعنی شرح دهید چرا من باید به این هدف برسم و اگر نرسم چه زیانهایی به من وارد می شود. به طور کامل در چند سطر به این موضوع اشاره کنید و توضیح دهید.
2.سؤال این باشد که چگونه و از چه طریقی می توانید به این اهداف دست پیدا کنید و سعی کنید هر راهی را که معقول یا نا معقول است، برای چگونگی آن بنویسید.
3.شرایطی را تجسم کنید که به این اهدافتان رسیده اید و از آن شرایط لذت ببرید . هدف های خود را مرتبا در ذهن خود در شرایطی ببینید که گویی برای شما خلق شده است . خود را در حالتی ببینید که به آن هدف رسیده اید و یقین بدانید آنچه را که باور کنید در دنیای واقعیت به آن رسیده اید. از هدفتان لذت ببرید، احساس شادی کنید، در خودتان این باور را به وجود آورید: آخ جان من الان به این اهداف رسیده ام و سرشار از انرژی و نشاط و شادمانی هستم. هر روز صبح اهدافتان را مرور کنید و هر روز کاری هر چند کوچک برای رسیدن به آنها انجام دهید . آن را طوری بنویسید که هر روز نگاهش کنید و هر روز قدمی کوچک برای رسیدن به آن هدف بردارید، زیرا که قدم های کوچک نتایج بزرگ در پی دارد. این کار را برنامه ریزی کنید و هر روز انجام دهید تا تبدیل به یک عادت مثبت شود. نگران نرسیدن به اهداف خود نباشید و اصلا به حرف های منفی دیگران توجه نشان ندهید.
و در آخر از جملات تأکیدی مثبت بر هدفهایتان زیاد استفاده کنید، زیرا بسیار نتیجه بخش هستند:
هر روز خداوند دری از درهای رحمت خودش را برایم می گشاید .
من به توانایی خود در رسیدن به هدفهایم ایمان دارم .
در پایان داستانی برایتان تعریف می کنم که بسیار اثر بخش است:
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالی افتادند که منتهی به گودال عمیق تری می شد . بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است ، به دو قورباغه دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرف را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند، اما قورباغه های دیگر می گفتند این کار غیر ممکن است؛ تا اینکه یکی از آن دو تسلیم شد و دست از تلاش برداشت، سرانجام به داخل گودال پرت شد و مرد؛ اما قورباغه دیگر بر خلاف حرف بقیه که می گفتند فایده ای ندارد، مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد .
وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها به او احسن گفتند و او واکنش نشان نداد، دلیل نجاتش را جست و جو کردند و او گفت:" تشویق های دوستانم"
معلوم شد که قورباغه ناشنواست ! در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران تشویقش می کنند .
♦️بله دوستان عزیز :
وقتی تصمیم به کاری گرفتید، دور و اطرافتان را نگاه کنید، همه جوانب کار را بررسی کنید و سپس حرکت کنید. از همه موهبت هایی که خداوند به شما بخشیده، استفاده کنید و خلاق باشید، انشاء الله موفق خواهید شد .
و همیشه به یاد داشته باشید:
تنها غیر ممکن است که غیر ممکن می ماند، پس هیچ چیز غیر ممکن نیست.
♦️تمرین اهداف
1- تمام اهدافتان را روی کاغذ بنویسید ، به طوری که به هر هدفی که انتخاب کنید می رسید. تمام آرزوهایی را که دارید، روی کاغذ بیاورید؛ چه آرزوهایی که در بلند مدت خواهان آن هستید، چه آرزوهای کوتاه مدت تان را و اینچند پرسش را جواب دهید:
چرا می خواهید به آنها برسید؟
چگونه می خواهید برسید؟
چه امکاناتی برای رسیدن به آنها دارید؟
چه امکاناتی را برای رسیدن به آنها باید برای خود فراهم کنید؟
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن
⚫️🔵🔴
همه چیز در مورد تنظیم اهداف برای سال جدید 👌
در قالب سه متن نوشتاری ✔️
👆👆👆👆👆👆👆
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
⚫️🔵🔴
همه چیز در مورد تنظیم اهداف برای سال جدید 👌
در قالب سه متن نوشتاری ✔️
👆👆👆👆👆👆👆
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
آینده شبکههای اجتماعی؛ با ۱۰ شبکه اجتماعی جدید آشنا شوید ⚫️🔴🔵
۱- مدیوم (Medium)
این شبکه، در واقع یک پلتفرم وبلاگنویسی از «ایوان ویلیامز» (از بنیان گذاران بلاگر و توییتر) است که داستان و یادداشت های بیشتر از ۱۴۰ کاراکتر را میزبانی میکند. این شبکه هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده است و پس از راهاندازی نصف ونیمهاش در اکتبری که گذشت، همچنان با طراحی ساده و تکمیلنشدهاش، پذیرای همهکس و همهچیز است. بیشتر برای به اشتراکگذاری تجربیات از طریق وبلاگنویسی است.
۲- کلیک (Kleek)
این شبکه اجتماعی به کاربرانش اجازه میدهد تا با استفاده از آیفون، شبکه اجتماعی خصوصی برای خود در فیسبوک ایجاد کنند و اطلاعات و استاتوسهای دوستان بسیار نزدیک را برای کاربران مهیا سازند.
۳- وِدی (Viddy)
ودی ابزاری برای به اشتراکگذاری ویدیوهاست و مانند اینستاگرام عمل میکند. در واقع این اپلیکیشن با استفاده از سیستمعاملهای همراه آیاواس و اندروید قابلیت استفاده را دارد و به کاربران اجازه میدهد تا ویدئوهای ۱۵ ثانیهای و یا کمتر از آن را به اشتراک بگذارند. این شبکه، با جلوه هایی ویژه، فیلترهای رنگی و موسیقی متنوع، لحظات دل پذیری را برای کاربرانش ایجاد میکند.
۴- ران کیپر (RunKeeper)
این شبکه اجتماعی برای این راه اندازی شده تا کاربران ناراضی سایر شبکههای اجتماعی را جهت به اشتراک گذاری استاتوسهای موردعلاقهی خود با جامعهی گسترده ۱۹ میلیونی راضی کند. این اپلیکیشن، با موضوع آموزشی همراه است که اغلب کاربران سایر شبکههای اجتماعی برای انتشار آنها مورد کملطفی دوستان و فالورهایشان قرار می گیرند.
۵- گَست (Ghost)
گَست نیز که مانند یک پلتفرم وبلاگنویسی عمل میکند با ظاهر ساده و متواضعانه خود، سعی در جذب وبلاگ نویسان و توییت کنندگان دارد.
۶- پز (Pose)
این شبکه یک اجتماع آنلاین مبتنی بر گوشیهای همراه است که از طریق آن کاربران میتوانند تصاویر زیورآلات و لباسهای خود را به اشتراک بگذارند. چنانکه آن را اینستاگرام مد و فشین عنوان میکنند. این شبکه که مانند پینترست است، همانند یک مجلهی مد تعاملی عمل میکند. البته این شبکه قاعدتا برای خانمها جذابیت بیشتری دارد و شاید عکسهای این چنینی را که آقایان در اینستاگرام شاکی هستند را کم کند.
۷- واین (vine)
این شبکه، در واقع پاسخ توییتر به اینستاگرام است که با سادهترین بارگذاری، الهامگرفته از خلاقیتهای شگفتانگیز برخی از کاربران است که بر روی آندروید قابل استفاده خواهد بود. واین اپلیکیشنی برای به اشتراکگذاری ویدیوهای ۱۵ ثانیهای!
۸- اتمسفیر( Atmospheir)
این شبکه که بصورت رسمی راهاندازی نشده است با قولی که آیفون جهت ارائه یک ویژگی فوتی و فوری داده است، قرار است تا اطلاعات سایر شبکهها ی اجتماعی را در یک آدرس کتاب جمعآوری کند تا دسترسی به صورت آسانتری صورت گیرد.
۹- دیز (Days)
این اپلیکیشن که مانند یک دفتر خاطرات بصری روزانه است از ساعت ۵ صبح تا ساعت ۵ صبح روز بعدی به مدت ۲۴ ساعت، امکان به اشتراکگذاری یک روز از طریق پیام متنی یا ایملی و یا سایر پستهای شبکههای اجتماعی را برای کاربران امکان پذیر ساخته است. البته فعلا برای دستگاههای اپل قابل دانلود است.
۱۰- اپ. نت
این شبکه در آگوست ۲۰۱۲، راه اندازی شده است. پلتفرمی برای آگهیهای رایگان است که تا به حال، بیش از ۱۰۰ هزار کاربر ثبتنام کننده دارد. این کاربران ، تصاویر و اسناد را با برنامههای ذخیرهسازی فایل، برنامههای وبلاگنویسی و برنامههای پیام گروهی از طریق گوشی های همراه و رایانههای رومیزی و وب به اشتراک می گذارند. دسترسی کامل به این اپلیکیشن، کاملا رایگان نیست. برای همین، هزینهی آن برای هر سال ،۳۶ دلار است که در حد رایگان به شمار میآید. (دسترسی به آن از طریق دعوت نامه است.)
با
توجه به این اپلیکیشنها، شاید بتوان گفت آینده شبکههای اجتماعی مبتنی بر دستگاههای همراه است و مطمئا شبکههای اجتماعی دیگری نیز وجود دارند که در این لیست نیستند. شما چه فکر میکنید؟
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
۱- مدیوم (Medium)
این شبکه، در واقع یک پلتفرم وبلاگنویسی از «ایوان ویلیامز» (از بنیان گذاران بلاگر و توییتر) است که داستان و یادداشت های بیشتر از ۱۴۰ کاراکتر را میزبانی میکند. این شبکه هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده است و پس از راهاندازی نصف ونیمهاش در اکتبری که گذشت، همچنان با طراحی ساده و تکمیلنشدهاش، پذیرای همهکس و همهچیز است. بیشتر برای به اشتراکگذاری تجربیات از طریق وبلاگنویسی است.
۲- کلیک (Kleek)
این شبکه اجتماعی به کاربرانش اجازه میدهد تا با استفاده از آیفون، شبکه اجتماعی خصوصی برای خود در فیسبوک ایجاد کنند و اطلاعات و استاتوسهای دوستان بسیار نزدیک را برای کاربران مهیا سازند.
۳- وِدی (Viddy)
ودی ابزاری برای به اشتراکگذاری ویدیوهاست و مانند اینستاگرام عمل میکند. در واقع این اپلیکیشن با استفاده از سیستمعاملهای همراه آیاواس و اندروید قابلیت استفاده را دارد و به کاربران اجازه میدهد تا ویدئوهای ۱۵ ثانیهای و یا کمتر از آن را به اشتراک بگذارند. این شبکه، با جلوه هایی ویژه، فیلترهای رنگی و موسیقی متنوع، لحظات دل پذیری را برای کاربرانش ایجاد میکند.
۴- ران کیپر (RunKeeper)
این شبکه اجتماعی برای این راه اندازی شده تا کاربران ناراضی سایر شبکههای اجتماعی را جهت به اشتراک گذاری استاتوسهای موردعلاقهی خود با جامعهی گسترده ۱۹ میلیونی راضی کند. این اپلیکیشن، با موضوع آموزشی همراه است که اغلب کاربران سایر شبکههای اجتماعی برای انتشار آنها مورد کملطفی دوستان و فالورهایشان قرار می گیرند.
۵- گَست (Ghost)
گَست نیز که مانند یک پلتفرم وبلاگنویسی عمل میکند با ظاهر ساده و متواضعانه خود، سعی در جذب وبلاگ نویسان و توییت کنندگان دارد.
۶- پز (Pose)
این شبکه یک اجتماع آنلاین مبتنی بر گوشیهای همراه است که از طریق آن کاربران میتوانند تصاویر زیورآلات و لباسهای خود را به اشتراک بگذارند. چنانکه آن را اینستاگرام مد و فشین عنوان میکنند. این شبکه که مانند پینترست است، همانند یک مجلهی مد تعاملی عمل میکند. البته این شبکه قاعدتا برای خانمها جذابیت بیشتری دارد و شاید عکسهای این چنینی را که آقایان در اینستاگرام شاکی هستند را کم کند.
۷- واین (vine)
این شبکه، در واقع پاسخ توییتر به اینستاگرام است که با سادهترین بارگذاری، الهامگرفته از خلاقیتهای شگفتانگیز برخی از کاربران است که بر روی آندروید قابل استفاده خواهد بود. واین اپلیکیشنی برای به اشتراکگذاری ویدیوهای ۱۵ ثانیهای!
۸- اتمسفیر( Atmospheir)
این شبکه که بصورت رسمی راهاندازی نشده است با قولی که آیفون جهت ارائه یک ویژگی فوتی و فوری داده است، قرار است تا اطلاعات سایر شبکهها ی اجتماعی را در یک آدرس کتاب جمعآوری کند تا دسترسی به صورت آسانتری صورت گیرد.
۹- دیز (Days)
این اپلیکیشن که مانند یک دفتر خاطرات بصری روزانه است از ساعت ۵ صبح تا ساعت ۵ صبح روز بعدی به مدت ۲۴ ساعت، امکان به اشتراکگذاری یک روز از طریق پیام متنی یا ایملی و یا سایر پستهای شبکههای اجتماعی را برای کاربران امکان پذیر ساخته است. البته فعلا برای دستگاههای اپل قابل دانلود است.
۱۰- اپ. نت
این شبکه در آگوست ۲۰۱۲، راه اندازی شده است. پلتفرمی برای آگهیهای رایگان است که تا به حال، بیش از ۱۰۰ هزار کاربر ثبتنام کننده دارد. این کاربران ، تصاویر و اسناد را با برنامههای ذخیرهسازی فایل، برنامههای وبلاگنویسی و برنامههای پیام گروهی از طریق گوشی های همراه و رایانههای رومیزی و وب به اشتراک می گذارند. دسترسی کامل به این اپلیکیشن، کاملا رایگان نیست. برای همین، هزینهی آن برای هر سال ،۳۶ دلار است که در حد رایگان به شمار میآید. (دسترسی به آن از طریق دعوت نامه است.)
با
توجه به این اپلیکیشنها، شاید بتوان گفت آینده شبکههای اجتماعی مبتنی بر دستگاههای همراه است و مطمئا شبکههای اجتماعی دیگری نیز وجود دارند که در این لیست نیستند. شما چه فکر میکنید؟
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
مدل فیزیکی و مجازی کسب و کار
⚫️🔵🔴
💠مدلهای فیزیکی و مجازی کسب و کار (به انگلیسی:Bricks and clicks)، مدل تجاری است که ابتدا توسط خردهفروشان سنتی مورد استفاده قرار میگرفت اما بعدها با پیشرفت علوم کسبوکار و فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهویژه اینترنت، رونق جدیدی در این نوع کسبوکار بوجود آمد. در واقع خردهفروشان عصر دیجیتال، علاوه بر مزایای قبلی، از مزیت شبکه نیز سود میبرند و با خردهفروشان سنتی کاملاٌ تفاوت دارند.
💠در دنیای امروز، مشتریان بهدنبال کوتاهترین و سریعترین روش ممکن برای درخواست و خرید کالا هستند. در این مدل کسب و کار، یک بنگاه میتواند محصولات خود را بصورت (bricks (offline و یا بصورت (clicks(online در معرض نمایش قرار داده و به فروش برساند. بنگاه شامل فروشگاه وب (در واقع همان سایت وب بنگاه) و یک یا چند فروشگاه فیزیکی است.
💠در این مدل، مشتریان میتوانند از مزایای سفارش دهی سریع، خدمات پس از خرید، تعویض و پس گرفتن کالا به دو صورت online و سنتی(چهره به چهره)، بهره مند شوند. در واقع، این نوع کسب و کار، هم به مشتری کمک میکند و هم به بنگاه.
💠بعنوان مثال، یک فروشگاه لوازم الکترونیکی ممکن است، این امکان را برای مشتریانش فراهم نماید که درخواست خود را بصورت online بیان نمایند اما آنرا از یک فروشگاه محلی دریافت نمایند.
💠برعکس، یک فروشگاه لوازم منزل، محصولات خود را در فروشگاه در معرض نمایش قرار دهد ولی مشتریان بتوانند بصورت الکترونیکی کالای مورد نظر خود را سفارش دهند.
💠مدل فیزیکی و مجازی شانس بیشتری در کسب و کار دارد. چرا که، سازندگان و خرده فروشان میتوانند از آن بعنوان بازوی دوم بازاریابی، استفاده کنند. مشتریان نیز با توجه به دلایل زیر به این مدل، اعتماد بیشتری دارند تا به خرده فروشان صرفاً الکترونیکی:
💠با فروشگاههایی که نشان تجاری دارند و مشتریان به آنها اعتماد بیشتری دارند، معامله میکند.محصولات و کالاهایی که ارائه میکند، میتوانند در دسترس مشتریان قرار گیرد. مشتریان میتوانند قبل از خرید براحتی کالای درخواستی خود را از نزدیک ببینند.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
⚫️🔵🔴
💠مدلهای فیزیکی و مجازی کسب و کار (به انگلیسی:Bricks and clicks)، مدل تجاری است که ابتدا توسط خردهفروشان سنتی مورد استفاده قرار میگرفت اما بعدها با پیشرفت علوم کسبوکار و فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهویژه اینترنت، رونق جدیدی در این نوع کسبوکار بوجود آمد. در واقع خردهفروشان عصر دیجیتال، علاوه بر مزایای قبلی، از مزیت شبکه نیز سود میبرند و با خردهفروشان سنتی کاملاٌ تفاوت دارند.
💠در دنیای امروز، مشتریان بهدنبال کوتاهترین و سریعترین روش ممکن برای درخواست و خرید کالا هستند. در این مدل کسب و کار، یک بنگاه میتواند محصولات خود را بصورت (bricks (offline و یا بصورت (clicks(online در معرض نمایش قرار داده و به فروش برساند. بنگاه شامل فروشگاه وب (در واقع همان سایت وب بنگاه) و یک یا چند فروشگاه فیزیکی است.
💠در این مدل، مشتریان میتوانند از مزایای سفارش دهی سریع، خدمات پس از خرید، تعویض و پس گرفتن کالا به دو صورت online و سنتی(چهره به چهره)، بهره مند شوند. در واقع، این نوع کسب و کار، هم به مشتری کمک میکند و هم به بنگاه.
💠بعنوان مثال، یک فروشگاه لوازم الکترونیکی ممکن است، این امکان را برای مشتریانش فراهم نماید که درخواست خود را بصورت online بیان نمایند اما آنرا از یک فروشگاه محلی دریافت نمایند.
💠برعکس، یک فروشگاه لوازم منزل، محصولات خود را در فروشگاه در معرض نمایش قرار دهد ولی مشتریان بتوانند بصورت الکترونیکی کالای مورد نظر خود را سفارش دهند.
💠مدل فیزیکی و مجازی شانس بیشتری در کسب و کار دارد. چرا که، سازندگان و خرده فروشان میتوانند از آن بعنوان بازوی دوم بازاریابی، استفاده کنند. مشتریان نیز با توجه به دلایل زیر به این مدل، اعتماد بیشتری دارند تا به خرده فروشان صرفاً الکترونیکی:
💠با فروشگاههایی که نشان تجاری دارند و مشتریان به آنها اعتماد بیشتری دارند، معامله میکند.محصولات و کالاهایی که ارائه میکند، میتوانند در دسترس مشتریان قرار گیرد. مشتریان میتوانند قبل از خرید براحتی کالای درخواستی خود را از نزدیک ببینند.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🌹
21 تکنیک فوق العاده برای افزایش فروش 🎯🎯
1. با مشتریان سابق خود که نسبت به آنها شناخت دارید و توانسته اید اطمینان نسبی آنها را جلب کنید، به صورت تلفنی یا حضوری در تماس باشید و علاوه بر اینکه برای برطرف نمودن نقاط ضعف و کمی و کاستی های گذشته تلاش می کنید، سعی کنید اطمینان آنها را بیش از پیش جلب و صمیمیت دوطرفه بین خودتان و آن ها را تقویت کنید.
2. همواره ابزارهای تبلیغاتی خود را از لحاظ کارآیی و بازدهی ارزیابی کنید و مواردی را که نتیجه بخش نیستند حذف کنید و از سوی دیگر، ابزار های کارآمد و مؤثر را به روز رسانی و تقویت کنید. استفاده از ابزارهای نتیجه بخش، مساوی است با صرفه جویی در سرمایه ها و رشد درآمد و سودآوری.
3. برای مشتریان تان تخفیف ویژهء مدت دار و محدود در نظر بگیرید. سعی کنید با استفاده از تخفیفها و پیشنهادات گیرا، آنها را به خرید بیشتر ترغیب کنید. برای مشتریانی که خرید بالاتری انجام می دهند، امتیازات ویژه ای در نظر بگیرید.
4. به بازارهای فعلی تان بسنده نکنید. هر روز در مورد بازارها و مشتریان جدید تحقیق و آنها را شناسایی کنید. با استفاده از ابزارهای مناسب و کاربردی، محصولاتتان را به آنها معرفی و به خرید قطعی ترغیب شان کنید.
5. به عملکرد روزمره و یکنواخت تیم فروش تان قانع نباشید. وضعیت بازار، هر لحظه در حال تغییر و تحول است. توصیه می کنیم تیم فروشتان را با این تحولات همسو و هماهنگ کنید. برای این منظور بهتر است هفته ای یک تا دو جلسه با تیم فروش تان دیدار داشته باشید و ابعاد مختلف تحولات بازار و اقداماتی که باید در این جهت انجام دهید تجزیه و تحلیل کنید.
6. اگر مشتری هایتان کمتر می شوند یا خرید کمتری انجام می دهند، این یک زنگ خطر برای شماست! باید در اسرع وقت نسبت به عیب یابیِ محصولات یا فرآیند فروش تان اقدام کنید و نقاط ضعف و اشکالات آن را برطرف کنید. سهل انگاری در این زمینه، به از دست دادن بخش عمده ای از مشتریان تان و در نتیجه افت شدید سود و درآمد کسب و کارتان منجر خواهد شد.
7. بدون شناخت از نیازها و علایق مشتریان تان، نه در عرصهء بازاریابی و نه در عرصهء تبلیغات، راه به جایی نخواهید برد. ارتباطات خود را با مشتریان تان گسترش دهید و استحکام ببخشید و با شناخت بیشتر از آنها و نیازهایشان، امکان فروش و سود بالاتر را فراهم کنید.
8. همواره توجه داشته باشید که سرمایه گذاری با هزینه کردن متفاوت است. برای دستیابی به سود بیشتر، سنجیده و حرفه ای سرمایه گذاری کنید و با شناسایی هزینه های بی نتیجه، آن ها را حذف یا در جهت سودآوریِ بیشتر هدایت کنید.
9. بدون فراگیری شیوه های نوین تبلیغاتی که متناسب با نوع محصول و کسب و کار شما باشند، دست به تبلیغات نزنید! تبلیغات، بدون بکارگیری راهکارهای حرفه ای، محکوم به شکست خواهد بود.
10. اطلاعات مشتریان احتمالی و مشتریان بالقوهء خود را به صورت یک بانک اطلاعاتی منظم و سازماندهی شده درآورید و برای جذب و ترغیب هر یک به خرید قطعی، برنامه ای دقیق و هدفمند طراحی کنید. عملکرد پراکنده و سنجیده، سوددهی چندانی برایتان نخواهد داشت.
11. فرمول پرداخت حقوق و پورسانت تیم فروش تان را بر اساس شرایط فروش به روز کنید تا تیم فروشتان انگیزهء بیشتری برای فروش بالاتر پیدا کند. در صورتی که با تیم فروش تان هماهنگ باشید، در بلندمدت، فروش سودآورتری را تجربه خواهید کرد.
12. برای هر روز، هر هفته و هر ماه از فرآیند فروش تان هدف مشخصی را تعیین و آن را با عدد بطور دقیق مشخص کنید و تمام تمهیدات و مقدمات لازم را برای تحقق این اهداف بسنجید و فراهم کنید. فروش هدفمند، فروشی سرشار از سود و بهره وری خواهد بود.
13. خودتان و گروه تان را همواره از لحاظ دانش نوینِ فروش و به ویژه روانشناسی فروش به روز کنید و به ابزارهای مختلف فروش حرفه ای مجهز کنید.
14. اگر می خواهید تیم فروش تان به بازدهی و کارایی مورد نظرتان نزدیک تر شوند، دغدغه های مالیِ آنها را برطرف کنید و به شکلی برنامه ریزی کنید که آن ها با حوصله و به دور از استرس و در شرایط مطلوب بتوانند فروش داشته باشند.
15. شما تنها نیستید! بسیاری از رقیبان شما سعی دارند با استفاده از نقاط ضعفی که شما به آنها بی توجه هستید، گوی سبقت را از شما بربایند. رقیبان خود را بشناسید! با نقاط قوت و ضعف خودتان هم روبرو شوید، آنها را بپذیرید و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعفِ خود بکوشید. در مقابل، با شناسایی نقاط ضعف حریف میتوانید بهتر از همیشه از نقاط قوت خود برای پیروزی و موفقیت استفاده کنید.
16. حتماً برای کارمندان فروش، کارشناسان فروش، مدیران فروش و تمام کارکنانی که به هر نحو در فرآیند فروش نقش دارند، پرداختِ بیشتر به صورت پِلکانی را در نظر بگیرید. به آن ها بطور دقیق بگویید که در مقابلِ چه مقدار فروش، چه مقدار درآمد خواهند داشت. در مورد اعداد و ارقام حجمِ فروش و میزانِ درآمد، به ت
1. با مشتریان سابق خود که نسبت به آنها شناخت دارید و توانسته اید اطمینان نسبی آنها را جلب کنید، به صورت تلفنی یا حضوری در تماس باشید و علاوه بر اینکه برای برطرف نمودن نقاط ضعف و کمی و کاستی های گذشته تلاش می کنید، سعی کنید اطمینان آنها را بیش از پیش جلب و صمیمیت دوطرفه بین خودتان و آن ها را تقویت کنید.
2. همواره ابزارهای تبلیغاتی خود را از لحاظ کارآیی و بازدهی ارزیابی کنید و مواردی را که نتیجه بخش نیستند حذف کنید و از سوی دیگر، ابزار های کارآمد و مؤثر را به روز رسانی و تقویت کنید. استفاده از ابزارهای نتیجه بخش، مساوی است با صرفه جویی در سرمایه ها و رشد درآمد و سودآوری.
3. برای مشتریان تان تخفیف ویژهء مدت دار و محدود در نظر بگیرید. سعی کنید با استفاده از تخفیفها و پیشنهادات گیرا، آنها را به خرید بیشتر ترغیب کنید. برای مشتریانی که خرید بالاتری انجام می دهند، امتیازات ویژه ای در نظر بگیرید.
4. به بازارهای فعلی تان بسنده نکنید. هر روز در مورد بازارها و مشتریان جدید تحقیق و آنها را شناسایی کنید. با استفاده از ابزارهای مناسب و کاربردی، محصولاتتان را به آنها معرفی و به خرید قطعی ترغیب شان کنید.
5. به عملکرد روزمره و یکنواخت تیم فروش تان قانع نباشید. وضعیت بازار، هر لحظه در حال تغییر و تحول است. توصیه می کنیم تیم فروشتان را با این تحولات همسو و هماهنگ کنید. برای این منظور بهتر است هفته ای یک تا دو جلسه با تیم فروش تان دیدار داشته باشید و ابعاد مختلف تحولات بازار و اقداماتی که باید در این جهت انجام دهید تجزیه و تحلیل کنید.
6. اگر مشتری هایتان کمتر می شوند یا خرید کمتری انجام می دهند، این یک زنگ خطر برای شماست! باید در اسرع وقت نسبت به عیب یابیِ محصولات یا فرآیند فروش تان اقدام کنید و نقاط ضعف و اشکالات آن را برطرف کنید. سهل انگاری در این زمینه، به از دست دادن بخش عمده ای از مشتریان تان و در نتیجه افت شدید سود و درآمد کسب و کارتان منجر خواهد شد.
7. بدون شناخت از نیازها و علایق مشتریان تان، نه در عرصهء بازاریابی و نه در عرصهء تبلیغات، راه به جایی نخواهید برد. ارتباطات خود را با مشتریان تان گسترش دهید و استحکام ببخشید و با شناخت بیشتر از آنها و نیازهایشان، امکان فروش و سود بالاتر را فراهم کنید.
8. همواره توجه داشته باشید که سرمایه گذاری با هزینه کردن متفاوت است. برای دستیابی به سود بیشتر، سنجیده و حرفه ای سرمایه گذاری کنید و با شناسایی هزینه های بی نتیجه، آن ها را حذف یا در جهت سودآوریِ بیشتر هدایت کنید.
9. بدون فراگیری شیوه های نوین تبلیغاتی که متناسب با نوع محصول و کسب و کار شما باشند، دست به تبلیغات نزنید! تبلیغات، بدون بکارگیری راهکارهای حرفه ای، محکوم به شکست خواهد بود.
10. اطلاعات مشتریان احتمالی و مشتریان بالقوهء خود را به صورت یک بانک اطلاعاتی منظم و سازماندهی شده درآورید و برای جذب و ترغیب هر یک به خرید قطعی، برنامه ای دقیق و هدفمند طراحی کنید. عملکرد پراکنده و سنجیده، سوددهی چندانی برایتان نخواهد داشت.
11. فرمول پرداخت حقوق و پورسانت تیم فروش تان را بر اساس شرایط فروش به روز کنید تا تیم فروشتان انگیزهء بیشتری برای فروش بالاتر پیدا کند. در صورتی که با تیم فروش تان هماهنگ باشید، در بلندمدت، فروش سودآورتری را تجربه خواهید کرد.
12. برای هر روز، هر هفته و هر ماه از فرآیند فروش تان هدف مشخصی را تعیین و آن را با عدد بطور دقیق مشخص کنید و تمام تمهیدات و مقدمات لازم را برای تحقق این اهداف بسنجید و فراهم کنید. فروش هدفمند، فروشی سرشار از سود و بهره وری خواهد بود.
13. خودتان و گروه تان را همواره از لحاظ دانش نوینِ فروش و به ویژه روانشناسی فروش به روز کنید و به ابزارهای مختلف فروش حرفه ای مجهز کنید.
14. اگر می خواهید تیم فروش تان به بازدهی و کارایی مورد نظرتان نزدیک تر شوند، دغدغه های مالیِ آنها را برطرف کنید و به شکلی برنامه ریزی کنید که آن ها با حوصله و به دور از استرس و در شرایط مطلوب بتوانند فروش داشته باشند.
15. شما تنها نیستید! بسیاری از رقیبان شما سعی دارند با استفاده از نقاط ضعفی که شما به آنها بی توجه هستید، گوی سبقت را از شما بربایند. رقیبان خود را بشناسید! با نقاط قوت و ضعف خودتان هم روبرو شوید، آنها را بپذیرید و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعفِ خود بکوشید. در مقابل، با شناسایی نقاط ضعف حریف میتوانید بهتر از همیشه از نقاط قوت خود برای پیروزی و موفقیت استفاده کنید.
16. حتماً برای کارمندان فروش، کارشناسان فروش، مدیران فروش و تمام کارکنانی که به هر نحو در فرآیند فروش نقش دارند، پرداختِ بیشتر به صورت پِلکانی را در نظر بگیرید. به آن ها بطور دقیق بگویید که در مقابلِ چه مقدار فروش، چه مقدار درآمد خواهند داشت. در مورد اعداد و ارقام حجمِ فروش و میزانِ درآمد، به ت
یم فروش تان بطور شفاف اطلاع رسانی کنید. این اقدامات در بلندمدت میتوانند نقش تعیین کننده ای در بهبود عملکرد پرسنل و افزایش فروش داشته باشد.
17. مراقب باشید خودتان و تیم فروشتان درگیر مسائل حاشیه ای نشوید! تمرکز روی اهدافی که برای فروشتان ترسیم و تعیین کرده اید، رمز موفقیت شما در دستیابی به سود کلان و ایده آل است.
18. با استفاده از هدایا و اشانتیون های تشویق کننده و جذاب، انگیزهء خرید بیشتر را در مشتریان فعلی تان ایجاد کنید. البته مراقب باشید که این روش، جایگزین کیفیت محصولاتتان نشود، زیرا محصولات بی کیفیت، حتی با بهترین جوایز و اشانتیون ها هم فروش قابل توجهی نخواهند داشت.
19. چنانچه مدت هاست از شیوه ها و تکنیکهای فروش قدیمی استفاده می کنید و از حجم فروشتان راضی نیستید، در اسرع وقت روش های منسوخ و ناکارآمد را شناسایی کنید و کنار بگذارید و روش های اصولی و مناسب با وضعیت بازار را جایگزین کنید.
20. در دسترس باشید! یکی از اشتباهات بسیاری از مدیران فروش این است که تصور میکنند باید کمیاب و دور از دسترس باشند تا نزد مشتری ارزش و اعتبار کسب کنند. برعکس! مشتریان نیاز به تأمین کننده ای دارند که در دسترس بوده و در وقت و موقعیت مناسب بتواند نیازهای آنها را تأمین کند و محصولاتش را در حداقل زمان ممکن با بهترین کیفیت در اختیارشان قرار دهد.
21. کار مشتری را راه بیندازید! موانع درون سازمانی مانند کاغذبازی و به اصطلاح دوره چرخاندنِ مشتریان، نتیجه ای جز دل زدگی و شکل گیری افکار منفی و بدبینانه در ذهن مشتری و بی اعتماد شدن او ندارد. امروزه، موفق کسی است که بهتر، سریعتر و مؤثرتر از دیگران خدمات رسانی کند.
محمد غفاری
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
17. مراقب باشید خودتان و تیم فروشتان درگیر مسائل حاشیه ای نشوید! تمرکز روی اهدافی که برای فروشتان ترسیم و تعیین کرده اید، رمز موفقیت شما در دستیابی به سود کلان و ایده آل است.
18. با استفاده از هدایا و اشانتیون های تشویق کننده و جذاب، انگیزهء خرید بیشتر را در مشتریان فعلی تان ایجاد کنید. البته مراقب باشید که این روش، جایگزین کیفیت محصولاتتان نشود، زیرا محصولات بی کیفیت، حتی با بهترین جوایز و اشانتیون ها هم فروش قابل توجهی نخواهند داشت.
19. چنانچه مدت هاست از شیوه ها و تکنیکهای فروش قدیمی استفاده می کنید و از حجم فروشتان راضی نیستید، در اسرع وقت روش های منسوخ و ناکارآمد را شناسایی کنید و کنار بگذارید و روش های اصولی و مناسب با وضعیت بازار را جایگزین کنید.
20. در دسترس باشید! یکی از اشتباهات بسیاری از مدیران فروش این است که تصور میکنند باید کمیاب و دور از دسترس باشند تا نزد مشتری ارزش و اعتبار کسب کنند. برعکس! مشتریان نیاز به تأمین کننده ای دارند که در دسترس بوده و در وقت و موقعیت مناسب بتواند نیازهای آنها را تأمین کند و محصولاتش را در حداقل زمان ممکن با بهترین کیفیت در اختیارشان قرار دهد.
21. کار مشتری را راه بیندازید! موانع درون سازمانی مانند کاغذبازی و به اصطلاح دوره چرخاندنِ مشتریان، نتیجه ای جز دل زدگی و شکل گیری افکار منفی و بدبینانه در ذهن مشتری و بی اعتماد شدن او ندارد. امروزه، موفق کسی است که بهتر، سریعتر و مؤثرتر از دیگران خدمات رسانی کند.
محمد غفاری
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
آهن ربای جذب مشتریان باشید 🎯🎯
▪️هنگامی که در مورد یک کسب و کار صحبت میکنیم بلافاصله واژهای به آن چسبیده میشود و آن چیزی نیست به جز مشتریان؛ بله مشتریان کسب و کار. در واقع یک کسب و کار بدون مشتری هیچ معنایی ندارد و کسب و کار بدون مشتریان نمیتواند به هدف نهاییاش نائل شود. پس مشتریان یک کسب و کار بسیار مهم بوده و حائز اهمیت فراوان هستند. معمولا افراد زمانی که در دنیای اینترنت و وب یک کسب و کار را راهاندازی میکنند تصور میکند که با داشتن یک سایت و بعضا تبلیغات میتوانند مشتریان زیادی را جذب کنند، اما این موارد به تنهایی برای جذب مشتریان در دنیای پر رقابت و چالش برانگیز اینترنت کافی نیست. در ادامه راههایی را برای جذبو پیدا کردن مشتری توصیه میکنیم که مطمئنا به کارگیری آنها بسیار مثمرثمر بوده و خالی از فایده نیست پس با ما همراه شوید.
▪️اولین نکتهای که وجود دارد این است که بیش از هر چیزی شما باید دید درستی از مشتریان خود داشته باشید و مشتری ایدهآل خودتان را در ذهنتان مجسم و تعریف کنید. بیش از هر چیز باید به تمام سوالاتی که در این زمینه برایتان پیش میآید پاسخ داده و تمام ابهاماتتان را برطرف کنید. مثلا اگر مشتریان صنعتی دارید چه صنعتی هدف فعالیتهای بازاریابی شماست. کارکنان چه سطحی از سازمان محصول یا خدمات شما را مورد استفاده قرار میدهند. این مشتریان بیشتر در چه مکانهایی اقدام به خرید میکنند. معمولا چه زمان و چگونه اوقات فراغت خود را سپری میکنند و اطلاعاتی از این قبیل. پس اطلاعات خود را جمعآوری کنید تا از بین آنها راهی برای اطلاعرسانی در مورد نام و فعالیت خود به آنها بیابید.یک وبلاگ برای خودتان راهاندازی کنید و یا در گروههای تخصصی کسب و کارتان عضو شده و حضور فعال داشته باشید یا حتی میتوانید گروههایی را در رابطه با کسب و کارتان راهاندازی کنید. همه این موارد روشهایی عالی برای شناساندن شما به عنوان یک کارشناس در حوزه کسب وتخصصیتان هستند. توجه داشته باشید که تهیه و انتشار محتوا هم برای مشتریان فعلی و هم برای مشتریان بالقوه شما مناسب است. چرا که از طرفی نشان دهنده تخصص در حوزه کاری و تخصصی شماست و از طرف دیگر اطلاعات قابلی را برای افراد تامین میکند که در جستجوی محصولات و خدمات شما هستند. توجه داشته باشید که مشتری همیشه در پی کسی است که از مسائل خاص وی مطلع باشد.فرصتهای شبکه سازی را مغتنم شمارید.
▪️مردم ترجیح میدهند که همیشه با کسی رابطه کاری تجاری داشته باشند که وی را از قبل بشناسند. از این رو تا آنجا که میتوانید سعی بر گسترش ارتباطات خود داشته باشید و با سازمانهای حرفهای همکاری داشته باشید. در رویدادهای محلی که در اطراف محل کارتان برگزار میشود شرکت کنید تا مردم هم شما را بهتر بشناسند.
▪️رقبای کاریتان را بشناسید و فعالیتهای آنها را همیشه تحت نظر داشته باشید.
همیشه نگاهی به رقبای موفق خود داشته باشید، آنها برای به دست آوردن و جذب مشتری چه کارهایی را انجام میدهند. شاید شما بودجه زیادی برای فعالیتهای بازاریابی نداشته باشید، اما شاید بتوانید از برنامههای بازاریابی آنها درسهایی بگیرید که در کسب و کارتان به کار آید و یا با بررسی فعالیتهای رقبا نقاط قوت و ضعف آنها را پیدا کرده و از این فرصت برای سرمایهگذاری استفاده کنید. از این طریق میتوانید درصدی از سهم بازار را هم به دست آورید.
▪️چیزهای با ارزشی برای مشتریان خود داشته باشید.
هر کار یا خدمتی که انجام میدهید سعی کنید که آن کار را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و برای کارتان از صمیم قلب وقت و ارزش بگذارید. تا آنجا که میتوانید در کارتان محتوای با ارزش، مطلوب و با کیفیت در اختیار مشتریان قرار بدهید یا اگر کار دیگری دارید بحثی را به مشتریان ارائه کنید. همیشه برای به دست آوردن پول، باید پولی هزینه کرد. گاهی اوقات دادن بخشی از محصول یا خدمات برای کسب سود بیشتر میتواند در کسب و کار شما تاثیرگذار باشد. مثلا ارائه یک فایل چند صفحهای از کتابتان یا ارائه یک خبرنامه، چند توصیه خدماتی و مشاورهای میتواند موارد مناسبی از این قبیل فعالیتها باشد.
▪️در فهرستها جایی برای خود داشته باشید.
این امر موردی است که بسیاری از کسب و کارها از آن غافل میمانند و آن را فراموش میکنند. بسته به نوع کسب و کارتان گروههای محلی کسب و کار، اتاق بازرگانی یا منابع تلفنی از جمله منابعی هستند که نام، آدرس، شماره تماس و آدرس وب سایت شما باید در آنها ثبت شود و در اختیار افرادی باشد که ممکن است در جستجوی خدمات و محصولات شما باشند. سایتهایی مثل توییتر، گوگل، گوگل پلاس، فیسبوک و شبکههای اجتماعی را نیز فراموش نکنید.
▪️در همایشها و سمینارهای حوزه کسب و کارتان شرکت کنید.
شرکت در همایشها علاوه بر اینکه اطلاعات شما را بالا برده و شما را به روز نگه میدارد، بلکه از آنجا که هم
▪️هنگامی که در مورد یک کسب و کار صحبت میکنیم بلافاصله واژهای به آن چسبیده میشود و آن چیزی نیست به جز مشتریان؛ بله مشتریان کسب و کار. در واقع یک کسب و کار بدون مشتری هیچ معنایی ندارد و کسب و کار بدون مشتریان نمیتواند به هدف نهاییاش نائل شود. پس مشتریان یک کسب و کار بسیار مهم بوده و حائز اهمیت فراوان هستند. معمولا افراد زمانی که در دنیای اینترنت و وب یک کسب و کار را راهاندازی میکنند تصور میکند که با داشتن یک سایت و بعضا تبلیغات میتوانند مشتریان زیادی را جذب کنند، اما این موارد به تنهایی برای جذب مشتریان در دنیای پر رقابت و چالش برانگیز اینترنت کافی نیست. در ادامه راههایی را برای جذبو پیدا کردن مشتری توصیه میکنیم که مطمئنا به کارگیری آنها بسیار مثمرثمر بوده و خالی از فایده نیست پس با ما همراه شوید.
▪️اولین نکتهای که وجود دارد این است که بیش از هر چیزی شما باید دید درستی از مشتریان خود داشته باشید و مشتری ایدهآل خودتان را در ذهنتان مجسم و تعریف کنید. بیش از هر چیز باید به تمام سوالاتی که در این زمینه برایتان پیش میآید پاسخ داده و تمام ابهاماتتان را برطرف کنید. مثلا اگر مشتریان صنعتی دارید چه صنعتی هدف فعالیتهای بازاریابی شماست. کارکنان چه سطحی از سازمان محصول یا خدمات شما را مورد استفاده قرار میدهند. این مشتریان بیشتر در چه مکانهایی اقدام به خرید میکنند. معمولا چه زمان و چگونه اوقات فراغت خود را سپری میکنند و اطلاعاتی از این قبیل. پس اطلاعات خود را جمعآوری کنید تا از بین آنها راهی برای اطلاعرسانی در مورد نام و فعالیت خود به آنها بیابید.یک وبلاگ برای خودتان راهاندازی کنید و یا در گروههای تخصصی کسب و کارتان عضو شده و حضور فعال داشته باشید یا حتی میتوانید گروههایی را در رابطه با کسب و کارتان راهاندازی کنید. همه این موارد روشهایی عالی برای شناساندن شما به عنوان یک کارشناس در حوزه کسب وتخصصیتان هستند. توجه داشته باشید که تهیه و انتشار محتوا هم برای مشتریان فعلی و هم برای مشتریان بالقوه شما مناسب است. چرا که از طرفی نشان دهنده تخصص در حوزه کاری و تخصصی شماست و از طرف دیگر اطلاعات قابلی را برای افراد تامین میکند که در جستجوی محصولات و خدمات شما هستند. توجه داشته باشید که مشتری همیشه در پی کسی است که از مسائل خاص وی مطلع باشد.فرصتهای شبکه سازی را مغتنم شمارید.
▪️مردم ترجیح میدهند که همیشه با کسی رابطه کاری تجاری داشته باشند که وی را از قبل بشناسند. از این رو تا آنجا که میتوانید سعی بر گسترش ارتباطات خود داشته باشید و با سازمانهای حرفهای همکاری داشته باشید. در رویدادهای محلی که در اطراف محل کارتان برگزار میشود شرکت کنید تا مردم هم شما را بهتر بشناسند.
▪️رقبای کاریتان را بشناسید و فعالیتهای آنها را همیشه تحت نظر داشته باشید.
همیشه نگاهی به رقبای موفق خود داشته باشید، آنها برای به دست آوردن و جذب مشتری چه کارهایی را انجام میدهند. شاید شما بودجه زیادی برای فعالیتهای بازاریابی نداشته باشید، اما شاید بتوانید از برنامههای بازاریابی آنها درسهایی بگیرید که در کسب و کارتان به کار آید و یا با بررسی فعالیتهای رقبا نقاط قوت و ضعف آنها را پیدا کرده و از این فرصت برای سرمایهگذاری استفاده کنید. از این طریق میتوانید درصدی از سهم بازار را هم به دست آورید.
▪️چیزهای با ارزشی برای مشتریان خود داشته باشید.
هر کار یا خدمتی که انجام میدهید سعی کنید که آن کار را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و برای کارتان از صمیم قلب وقت و ارزش بگذارید. تا آنجا که میتوانید در کارتان محتوای با ارزش، مطلوب و با کیفیت در اختیار مشتریان قرار بدهید یا اگر کار دیگری دارید بحثی را به مشتریان ارائه کنید. همیشه برای به دست آوردن پول، باید پولی هزینه کرد. گاهی اوقات دادن بخشی از محصول یا خدمات برای کسب سود بیشتر میتواند در کسب و کار شما تاثیرگذار باشد. مثلا ارائه یک فایل چند صفحهای از کتابتان یا ارائه یک خبرنامه، چند توصیه خدماتی و مشاورهای میتواند موارد مناسبی از این قبیل فعالیتها باشد.
▪️در فهرستها جایی برای خود داشته باشید.
این امر موردی است که بسیاری از کسب و کارها از آن غافل میمانند و آن را فراموش میکنند. بسته به نوع کسب و کارتان گروههای محلی کسب و کار، اتاق بازرگانی یا منابع تلفنی از جمله منابعی هستند که نام، آدرس، شماره تماس و آدرس وب سایت شما باید در آنها ثبت شود و در اختیار افرادی باشد که ممکن است در جستجوی خدمات و محصولات شما باشند. سایتهایی مثل توییتر، گوگل، گوگل پلاس، فیسبوک و شبکههای اجتماعی را نیز فراموش نکنید.
▪️در همایشها و سمینارهای حوزه کسب و کارتان شرکت کنید.
شرکت در همایشها علاوه بر اینکه اطلاعات شما را بالا برده و شما را به روز نگه میدارد، بلکه از آنجا که هم
صنفیهای شما هم معمولا در این اماکن حضور دارند باعث شناساندن هر چه بیشتر شما میشود و حضور در چنین اماکنی بیشترین احتمال جذب مشتری را برای شما به همراه دارد.
▪️از رویدادهای مختلف حمایت کنید.
در پی اطلاع از رویدادهایی باشید که مشتریان بالقوه شما را دور هم جمع میکند و روشی برای حمایت و پشتیبانی از آن رویدادها پیدا کنید. این روش میتواند شامل در اختیار گذراندن بخشی از زمان شما، محصول یا خدمات شما یا حتی سرمایه مادی شما باشد که در عوض موجب مطرح شدن و معرفی نام شما مثلا در بیلبوردهای آنها شود. برای برقراری ارتباط بهتر و بیشتر بهتر است که خودتان هم در آن رویدادها حضور فیزیکی داشته باشید.
▪️مشتریانتان را همیشه پیگیری کنید.
یکی از مشکلات بزرگ کسب و کارها عدم پیگیری مشتریان است. زمانی که با یک مشتری روبهرو میشوید از پرس و جو در مورد علاقمندی نسبت به خدمات و محصولاتتان هراس نداشته باشید حتی اگر نه بگویند، تجربه با ارزشی در تولید محصول یا خدمت برتر عایدتان میشود و زمانی را برای پیگیری مجدد با آنها تنظیم کنید.
▪️سعی کنید همیشه نام و اطلاعاتتان را در دسترس قرار دهید تا در صورت لزوم خیلی سریع و راحت با شما ارتباط برقرار کنند از این طریق در زمان نیاز مطمئنا یکی از انتخابهایی خواهید بود که مورد بررسی قرار میگیرید.
▪️سعی کنید که زمانیکه یک فروش را از دست میدهید دلیل آن را پیدا کنید.
اگر کار شما به گونهای است که با مشتریان ارتباط دارید و تجربه کار کردن روی یک مشتری را دارید ولی پس از تلاشهای زیاد متوجه میشود که از شما خرید نکرده است.اگر باز هم تمایل به همکاری با شما دارد خیلی خوب است که از وی دلیل عدم خرید از خودتان را بپرسید. آیا محصول بهتری را پیدا کردهاند. آیا مساله قیمت بوده. آیا تصمیم به خرید به زمان دیگری موکول شده. برخی از مشتریان بالقوه ممکن است از این روش پیگیری شما خوششان بیاید و در آینده به شما مراجعه کنند.
سمیرا سعدی
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
▪️از رویدادهای مختلف حمایت کنید.
در پی اطلاع از رویدادهایی باشید که مشتریان بالقوه شما را دور هم جمع میکند و روشی برای حمایت و پشتیبانی از آن رویدادها پیدا کنید. این روش میتواند شامل در اختیار گذراندن بخشی از زمان شما، محصول یا خدمات شما یا حتی سرمایه مادی شما باشد که در عوض موجب مطرح شدن و معرفی نام شما مثلا در بیلبوردهای آنها شود. برای برقراری ارتباط بهتر و بیشتر بهتر است که خودتان هم در آن رویدادها حضور فیزیکی داشته باشید.
▪️مشتریانتان را همیشه پیگیری کنید.
یکی از مشکلات بزرگ کسب و کارها عدم پیگیری مشتریان است. زمانی که با یک مشتری روبهرو میشوید از پرس و جو در مورد علاقمندی نسبت به خدمات و محصولاتتان هراس نداشته باشید حتی اگر نه بگویند، تجربه با ارزشی در تولید محصول یا خدمت برتر عایدتان میشود و زمانی را برای پیگیری مجدد با آنها تنظیم کنید.
▪️سعی کنید همیشه نام و اطلاعاتتان را در دسترس قرار دهید تا در صورت لزوم خیلی سریع و راحت با شما ارتباط برقرار کنند از این طریق در زمان نیاز مطمئنا یکی از انتخابهایی خواهید بود که مورد بررسی قرار میگیرید.
▪️سعی کنید که زمانیکه یک فروش را از دست میدهید دلیل آن را پیدا کنید.
اگر کار شما به گونهای است که با مشتریان ارتباط دارید و تجربه کار کردن روی یک مشتری را دارید ولی پس از تلاشهای زیاد متوجه میشود که از شما خرید نکرده است.اگر باز هم تمایل به همکاری با شما دارد خیلی خوب است که از وی دلیل عدم خرید از خودتان را بپرسید. آیا محصول بهتری را پیدا کردهاند. آیا مساله قیمت بوده. آیا تصمیم به خرید به زمان دیگری موکول شده. برخی از مشتریان بالقوه ممکن است از این روش پیگیری شما خوششان بیاید و در آینده به شما مراجعه کنند.
سمیرا سعدی
#مقاله
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
اعجوبه بازاریابی آمریکا 🎯🎯
«چنانچه میکوشید، آیندهای را ترسیم کنید که در آن احساس امنیت و آسایش کنید، به اختیار خود آیندهای را نادیده خواهید گرفت که به احتمال زیاد رخ خواهد داد». *ست گودین
ستگودین همراه با نظرات خود ما را به چالش میکشد و از ما میخواهد تا فراتر از قاعدههای معمول وچارچوبها فکر کنیم. او از ما انتظار دارد که ذوق و هنر به خرج دهیم و گوش بازار را با هیاهیوی خود پر کنیم. او «بزرگترین بازاریاب آمریکا» به انتخاب امریکن وی، یکی از 25 ستاره اینترنتی به انتخاب فوربس، سخنرانی برجسته، استادی توانمند، بازیگری همهفن حریف و نویسندهای شیواسخن است که بیش از 14 کتاب نوشته و در همه آنها صحبت از تغییر و ضرورت عجیب و غریب بودن میکند. ست گودین را با عنوان سرباز شورشی، خیرهسر و در عین حال بسیار باهوش و باسواد بازاریابی میشناسند.
ست گودین، سرشار از ایدهها و افکار الهام بخش ناب است که میکوشیم گوشهای از اندیشههای او را تبیین کنیم.
ست گودین: وقایع نگاریهای یک ذهن خلاق
▪️قبل از آنکه آفتاب در پس کوهها غروب کند، تکانی به خود دهید
از نظر ست، زندگی مثل اسکی کردن است، حرکتی غیر یکنواخت در پستی و بلندیهای کوهستان سر به فلک کشیده که پراز پیچ تاب است. اسکی کردن به مهارت و تمرین نیازمند است و اسکی سواران باید از هوش موقعیتی و حرکتی بالایی برخوردار باشند، تا بتوانند در لحظه واکنش نشان دهند. هدف از اسکیسواری نه تنها رسیدن به پای تپهی برفگرفته و اتمام مسیر؛ بلکه لذت بردن از مسیر زیبا، به چالش کشیدن، حرکت، عبور از دشواریها، ابتکار عمل و رسیدن به کوهپایه قبل از غروب آفتاب است. یک اسکیسوار با هر حرکتی، ایدهای را منتشر میکند. اما هدف همیشه انتشار یک ایده نیست. گاهی هدف این است که تغییرات را عملیاتی کنیم. اسکیسوار بارها زمین میخورد تا زمین نخوردن را بیاموزد.
▪️اسب پیشانی سفید باشید نه همرنگ جماعت
چیزهای کسالت بار معمولاً به چشم نمیآیند، حال آنکه مردم نمیتوانند در خصوص محصولات و افراد شاخص و متمایز صحبت نکنند. ستگودین بر ویژگی فرصتیاب بودن تاکید ویژهای دارد و دنیا را معدنی غنی از فرصتهای ناب وبکر میداند. اوسوالی چالش برانگیز را مطرح میسازد. "چگونه جرات دارید به کم اکتفا کنید وقتی همه شرایط برای چشمگیر و عالی بودن فراهم است؟"
▪️موفقیت یک مهارت است
فلسفهی ستگودین در قبال موفقیت ساده است:" به عمل کار برآید." او موفق بودن را مهارتی میداند که قابل آموختن است اما کار میبرد. توصیه او این است که چیدمان مهرههای زندگی خود را از میان افراد موفق انتخاب کرده و حلقه یاران را با افراد اثرگذار تکمیل کنیم. گودین کمترین حُسن این کار را آموختن چم و خم موفقیت و راههای میانبر برای رسیدن به آن میداند. او ما را از تقلید کورکورانه نهی میکند، اما بر الگوبرداری آگاهانه تاکید دارد. چون به این شیوه میتوان راههایی را یافت که تا پیش از این از چشمانمان پنهان بودند. از نظر او افراد موفق استراتژی هوشمندانهای تدوین میکنند و نگرش اقدامگرا دارند، اما برای پیشرفت با دیگر افراد موفقیت طب هم مسیر میشوند.
▪️چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید بپذیریم که دنیا پوست انداخته است
ستگودین به خوبی متوجه تغییرات است، از نظر او دنیا مدام در حال کوچک و بزرگشدن است. امواج تغییر این جهان را فرا گرفته و انتخاب با ما است که موج سوار باشیم یا در آن غرق شویم. دنیا بزرگتر شده، چرا که به لطف پیشرفتها میتوان همه جا را دید. اما در عین حال میتوان گفت که دنیا در حال کوچک شدن است، به این دلیل که همه چیز در حال تخصصی شدن است. تخصصی شدن بویژه در بازار نمود بیشتری دارد و شرکتهای موفق میدانند که باید بازارهای تخصصی کوچک را هدف بگیرند تا به پیشرفتهای بزرگ دست یابند.
▪️صحنه نمایش بازاریابی نیز دچار تحولی جدی شده است
دیگر بحث قیمت، حرف اول را در بازار نمیزند. بلکه این تناسب، تخصص، تفاوت، و تولید ارزش است که اهمیت یافته است. بازاریابی امروز شکلی قبیلهای به خود گرفته است. قبیلهها کوچک، نزدیک، همخون و هم مسیر هستند. بنابراین اصل "کوچک زیبا است" در بازاریابی مدرن فراگیر شده است، پس باید مشتریانی را که متناسب با چشماندازمان نیستند قلم بگیریم.
توجه، گوهری ارزشمند در این بازار است وبه سختی بتوان در چنین اوضاع بهم ریختهای توجه مردم را به خود جلب کرد. پس باید با صدایی متفاوت با بازار صحبت کرد. به جای آنکه تلاش کنید خود را در دل غریبهها جا کنید، بکوشید تا با کسانی ارتباط بگیرید که دوست دارند صدایتان را بشنوند. این همان بازاریابی اجازهای است. یعنی قبل ازآنکه اجازهی ارتباط را نیافتهاید، پای خود را از گلیمتان درازتر نکنید. چون نتیجه مطلوبی نخواهید گرفت.بازاریابی از طریق تبلیغات دهان به دهان، گامی روبه جلو پیش میرود و امروز صحبت از انتشارویروسهای ایده است
«چنانچه میکوشید، آیندهای را ترسیم کنید که در آن احساس امنیت و آسایش کنید، به اختیار خود آیندهای را نادیده خواهید گرفت که به احتمال زیاد رخ خواهد داد». *ست گودین
ستگودین همراه با نظرات خود ما را به چالش میکشد و از ما میخواهد تا فراتر از قاعدههای معمول وچارچوبها فکر کنیم. او از ما انتظار دارد که ذوق و هنر به خرج دهیم و گوش بازار را با هیاهیوی خود پر کنیم. او «بزرگترین بازاریاب آمریکا» به انتخاب امریکن وی، یکی از 25 ستاره اینترنتی به انتخاب فوربس، سخنرانی برجسته، استادی توانمند، بازیگری همهفن حریف و نویسندهای شیواسخن است که بیش از 14 کتاب نوشته و در همه آنها صحبت از تغییر و ضرورت عجیب و غریب بودن میکند. ست گودین را با عنوان سرباز شورشی، خیرهسر و در عین حال بسیار باهوش و باسواد بازاریابی میشناسند.
ست گودین، سرشار از ایدهها و افکار الهام بخش ناب است که میکوشیم گوشهای از اندیشههای او را تبیین کنیم.
ست گودین: وقایع نگاریهای یک ذهن خلاق
▪️قبل از آنکه آفتاب در پس کوهها غروب کند، تکانی به خود دهید
از نظر ست، زندگی مثل اسکی کردن است، حرکتی غیر یکنواخت در پستی و بلندیهای کوهستان سر به فلک کشیده که پراز پیچ تاب است. اسکی کردن به مهارت و تمرین نیازمند است و اسکی سواران باید از هوش موقعیتی و حرکتی بالایی برخوردار باشند، تا بتوانند در لحظه واکنش نشان دهند. هدف از اسکیسواری نه تنها رسیدن به پای تپهی برفگرفته و اتمام مسیر؛ بلکه لذت بردن از مسیر زیبا، به چالش کشیدن، حرکت، عبور از دشواریها، ابتکار عمل و رسیدن به کوهپایه قبل از غروب آفتاب است. یک اسکیسوار با هر حرکتی، ایدهای را منتشر میکند. اما هدف همیشه انتشار یک ایده نیست. گاهی هدف این است که تغییرات را عملیاتی کنیم. اسکیسوار بارها زمین میخورد تا زمین نخوردن را بیاموزد.
▪️اسب پیشانی سفید باشید نه همرنگ جماعت
چیزهای کسالت بار معمولاً به چشم نمیآیند، حال آنکه مردم نمیتوانند در خصوص محصولات و افراد شاخص و متمایز صحبت نکنند. ستگودین بر ویژگی فرصتیاب بودن تاکید ویژهای دارد و دنیا را معدنی غنی از فرصتهای ناب وبکر میداند. اوسوالی چالش برانگیز را مطرح میسازد. "چگونه جرات دارید به کم اکتفا کنید وقتی همه شرایط برای چشمگیر و عالی بودن فراهم است؟"
▪️موفقیت یک مهارت است
فلسفهی ستگودین در قبال موفقیت ساده است:" به عمل کار برآید." او موفق بودن را مهارتی میداند که قابل آموختن است اما کار میبرد. توصیه او این است که چیدمان مهرههای زندگی خود را از میان افراد موفق انتخاب کرده و حلقه یاران را با افراد اثرگذار تکمیل کنیم. گودین کمترین حُسن این کار را آموختن چم و خم موفقیت و راههای میانبر برای رسیدن به آن میداند. او ما را از تقلید کورکورانه نهی میکند، اما بر الگوبرداری آگاهانه تاکید دارد. چون به این شیوه میتوان راههایی را یافت که تا پیش از این از چشمانمان پنهان بودند. از نظر او افراد موفق استراتژی هوشمندانهای تدوین میکنند و نگرش اقدامگرا دارند، اما برای پیشرفت با دیگر افراد موفقیت طب هم مسیر میشوند.
▪️چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید بپذیریم که دنیا پوست انداخته است
ستگودین به خوبی متوجه تغییرات است، از نظر او دنیا مدام در حال کوچک و بزرگشدن است. امواج تغییر این جهان را فرا گرفته و انتخاب با ما است که موج سوار باشیم یا در آن غرق شویم. دنیا بزرگتر شده، چرا که به لطف پیشرفتها میتوان همه جا را دید. اما در عین حال میتوان گفت که دنیا در حال کوچک شدن است، به این دلیل که همه چیز در حال تخصصی شدن است. تخصصی شدن بویژه در بازار نمود بیشتری دارد و شرکتهای موفق میدانند که باید بازارهای تخصصی کوچک را هدف بگیرند تا به پیشرفتهای بزرگ دست یابند.
▪️صحنه نمایش بازاریابی نیز دچار تحولی جدی شده است
دیگر بحث قیمت، حرف اول را در بازار نمیزند. بلکه این تناسب، تخصص، تفاوت، و تولید ارزش است که اهمیت یافته است. بازاریابی امروز شکلی قبیلهای به خود گرفته است. قبیلهها کوچک، نزدیک، همخون و هم مسیر هستند. بنابراین اصل "کوچک زیبا است" در بازاریابی مدرن فراگیر شده است، پس باید مشتریانی را که متناسب با چشماندازمان نیستند قلم بگیریم.
توجه، گوهری ارزشمند در این بازار است وبه سختی بتوان در چنین اوضاع بهم ریختهای توجه مردم را به خود جلب کرد. پس باید با صدایی متفاوت با بازار صحبت کرد. به جای آنکه تلاش کنید خود را در دل غریبهها جا کنید، بکوشید تا با کسانی ارتباط بگیرید که دوست دارند صدایتان را بشنوند. این همان بازاریابی اجازهای است. یعنی قبل ازآنکه اجازهی ارتباط را نیافتهاید، پای خود را از گلیمتان درازتر نکنید. چون نتیجه مطلوبی نخواهید گرفت.بازاریابی از طریق تبلیغات دهان به دهان، گامی روبه جلو پیش میرود و امروز صحبت از انتشارویروسهای ایده است
. به مردم داستانهای باورپذیر و جذاب بگویید و اصالت و صداقت را چاشنی امور کنید. مردم را ساده فرض نکنید، اما به روشهای ساده با آنها ارتباط برقرار کرده و سادهسازی را سرلوحهی راهبردهای خود قرار دهید.
به یاد داشته باشید که بازاریابی سودآورترین سرمایهگذاری است. از نظر ستگودین چنانچه بودجهای ثابت و سالیانه را به بازاریابی اختصاص دهید، در واقع بازاریابی را به عنوان هزینه در نظر گرفتهاید. اما بازاریابان حرفهای با نگاهی استراتژیک، در بازاریابی سرمایهگذاری میکنند.
بدانید، که خطر یک واقعیت است، اما ترس یک انتخاب است. بنابراین خطرات این سرمایهگذاری حیاتی، را به جان بخرید اما ترس را انتخاب نکنید تا بتوانید سرمایهگذاری سودآوری در این بخش کنید.
▪️کاری کنید که مردم دلشان برایتان تنگ شود
برندها باید کاری کنند که مخاطباشان طاقت دوریشان را نداشته باشند. ستگودین میگوید که از طریق ارتباط، تولید معنا و ارزش، ایجاد تفاوت، و مهم و چشمگیر بودن میتوان دل دیگران را بدست آورد.
▪️تنها جایگاه شایسته شما نه خوب بودن بلکه بهترین بودن است
ما وسازمانهایمان برای کافی بودن متولد نشدهایم، بلکه باید در اندیشهی عالی بودن باشیم. به قول ستگودین بهتر بودن و بهتر شدن، بهتر است. مردم بازارگردی میکنند و بهترینها را انتخاب میکنند و از میان بهترینها، باز بهترین را بر میگزینند. بهتربودن پدیدهای نسبی است، به این معنا که باید تلاش کنیم بازار طلایی خود را بیابیم و برای آنها بهترین باشیم. گودین در یکی از کتابهای خود، هفت دلیل برای عدم توفیق در بهترین شدن را بر میشمارد:
1)زمان از دست میرود
2) پول از دست میرود
3) میترسیم
4) چندان در راه خود جدی نیستیم
5) اشتیاق خود را از دست میدهیم وبه متوسط بودن قناعت میکنیم
6) روی موفقیت کوتاه مدت تمرکز میکنیم و نگاه کلان نداریم
7) از ابتدا راه غلط را میرویم و انتخاب درستی در مورد اینکه در چه حوزهای باید بهترین باشیم، نداریم.
▪️موفقیت سلسله مراتب دارد
سلسله مراتب در سازمانهای مدرن جایگاهی ندارد، اما قضیه در مورد موفقیت متفاوت است. موفقیت به منزلهی نردبانی به سوی ترقی است که 6 پله اصلی دارد: 1) نگرش 2) رویکرد 3 ) اهداف 4) استراتژی 5) تاکتیکها 6) اجرا
▪️عصر آینده، قرن ایده پراکنی خواهد بود
انسان از عصر شکار و زراعت به مرحله انقلاب صنعتی توسعه یافت، و حالا وارد دورانگذار دیگری به نام عصر ایده میشود. گودین برای روشن شدن بحث از کشور آمریکا مثال میزند. او میگوید که تلاش آمریکاییها در 100 سال نخست حیات این کشور نوپا این بود که مزارعی بزرگ داشته باشند و قدرت ازآن کسانی بود که بتوانند مزارع و کشتزارهای بزرگتری داشته باشند، در قرن بعدی ورق به نفع صنعت و فناوری چرخید و بحث این بود که چه کسی میتواند کارآمدترین و پربازدهترین مزارع را بوجود آورد. اما قرن سوم از نظر ستگودین، عصر تجارت ایده خواهد بود. او صاحبان مشاغل آینده، را تاجران ایده مینامد و موفقیت را از آن کسانی میداند که بتوانند ایدهپردازی کنند وایدههای پرورش یافته خود را درمیان مردم منتشر سازند. ایدههای منزوی محکوم به مرگ هستند، ایدهها موجوداتی دارای حیات و زنده هستند که برای رشد و بالندگی باید در هوای آزاد تنفس کنند و از کاسه سر بیرون آیند و درمیان مردم پخش شوند.
پرویز درگی
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
به یاد داشته باشید که بازاریابی سودآورترین سرمایهگذاری است. از نظر ستگودین چنانچه بودجهای ثابت و سالیانه را به بازاریابی اختصاص دهید، در واقع بازاریابی را به عنوان هزینه در نظر گرفتهاید. اما بازاریابان حرفهای با نگاهی استراتژیک، در بازاریابی سرمایهگذاری میکنند.
بدانید، که خطر یک واقعیت است، اما ترس یک انتخاب است. بنابراین خطرات این سرمایهگذاری حیاتی، را به جان بخرید اما ترس را انتخاب نکنید تا بتوانید سرمایهگذاری سودآوری در این بخش کنید.
▪️کاری کنید که مردم دلشان برایتان تنگ شود
برندها باید کاری کنند که مخاطباشان طاقت دوریشان را نداشته باشند. ستگودین میگوید که از طریق ارتباط، تولید معنا و ارزش، ایجاد تفاوت، و مهم و چشمگیر بودن میتوان دل دیگران را بدست آورد.
▪️تنها جایگاه شایسته شما نه خوب بودن بلکه بهترین بودن است
ما وسازمانهایمان برای کافی بودن متولد نشدهایم، بلکه باید در اندیشهی عالی بودن باشیم. به قول ستگودین بهتر بودن و بهتر شدن، بهتر است. مردم بازارگردی میکنند و بهترینها را انتخاب میکنند و از میان بهترینها، باز بهترین را بر میگزینند. بهتربودن پدیدهای نسبی است، به این معنا که باید تلاش کنیم بازار طلایی خود را بیابیم و برای آنها بهترین باشیم. گودین در یکی از کتابهای خود، هفت دلیل برای عدم توفیق در بهترین شدن را بر میشمارد:
1)زمان از دست میرود
2) پول از دست میرود
3) میترسیم
4) چندان در راه خود جدی نیستیم
5) اشتیاق خود را از دست میدهیم وبه متوسط بودن قناعت میکنیم
6) روی موفقیت کوتاه مدت تمرکز میکنیم و نگاه کلان نداریم
7) از ابتدا راه غلط را میرویم و انتخاب درستی در مورد اینکه در چه حوزهای باید بهترین باشیم، نداریم.
▪️موفقیت سلسله مراتب دارد
سلسله مراتب در سازمانهای مدرن جایگاهی ندارد، اما قضیه در مورد موفقیت متفاوت است. موفقیت به منزلهی نردبانی به سوی ترقی است که 6 پله اصلی دارد: 1) نگرش 2) رویکرد 3 ) اهداف 4) استراتژی 5) تاکتیکها 6) اجرا
▪️عصر آینده، قرن ایده پراکنی خواهد بود
انسان از عصر شکار و زراعت به مرحله انقلاب صنعتی توسعه یافت، و حالا وارد دورانگذار دیگری به نام عصر ایده میشود. گودین برای روشن شدن بحث از کشور آمریکا مثال میزند. او میگوید که تلاش آمریکاییها در 100 سال نخست حیات این کشور نوپا این بود که مزارعی بزرگ داشته باشند و قدرت ازآن کسانی بود که بتوانند مزارع و کشتزارهای بزرگتری داشته باشند، در قرن بعدی ورق به نفع صنعت و فناوری چرخید و بحث این بود که چه کسی میتواند کارآمدترین و پربازدهترین مزارع را بوجود آورد. اما قرن سوم از نظر ستگودین، عصر تجارت ایده خواهد بود. او صاحبان مشاغل آینده، را تاجران ایده مینامد و موفقیت را از آن کسانی میداند که بتوانند ایدهپردازی کنند وایدههای پرورش یافته خود را درمیان مردم منتشر سازند. ایدههای منزوی محکوم به مرگ هستند، ایدهها موجوداتی دارای حیات و زنده هستند که برای رشد و بالندگی باید در هوای آزاد تنفس کنند و از کاسه سر بیرون آیند و درمیان مردم پخش شوند.
پرویز درگی
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
4دلیل اشتباه برای راه اندازی یک کسب و کار جدید 🎯🎯
▪️به واقع آنچه که ناگفته باقی مانده است دلایل و اهدافی هستند که بر مبنای آنها شما نباید وارد یک عرصه ی جدید شده و سعی به کارآفرینی نمایید، این اهداف مواردی هستند که می توانند بلیطی یک طرفه به سمت جزیره ی شکست محسوب گردند و به یقین لازم است در صورت دنبال کردن آنها در تصمیم خود برای شروع تجارت شخصیتان تجدید نظر نمایید.
۱- تمایل به کسب شهرت
▪️نمی توان از این واقعیت اجتناب کرد که کارآفرینان در اصل نسل جدیدی از ستارگان و افراد مشهور محسوب می شوند، خصوصاً اگر حوزه ی فعالیت آنها مرتبط به دنیای تکنولوژی باشد. اما نباید فراموش کنید این افراد را موفقیتشان مشهور کرده است و شهرتشان عامل رسیدن به پیروزی نبوده است.
▪️اگر به دنبال کسب شهرت هستید راه های دیگری وجود دارند و می توانید برای حرکت در مسیرهای مرتبط به آنها برنامه ریزی نموده و در این راستا گام بردارید. کارآفرینی نیازمند داشتن ذهنی پویا و خلاق، برنامه ریزی و هدف گذاری جدی و موثر و از همه اینها از خود گذشتگی و سخت کوشی است. داشتن چنین شاخصه هایی می تواند شما را به قله های موفقیت و سپس شهرت برساند.
▪️اما اگر تفکری غیر از این دارید بهتر است در شروع استارت آپ خود تجدید نظر نمایید.
۲- می خواهم دنیا را نجات بدهم
▪️تقریباً هر یک از کمپانی هایی که به تازگی به موفقیت دست پیدا کرده اند و آوازه ی آنها در همه جا پیچیده است (خصوصاً شرکت های فعال در حوزه ی تکنولوژی) هدف اولیه شان در تیزرهای تبلیغاتی و شعارهای خود را بدل کردن دنیا به جایی بهتر جلوه می دهند، همگی آنها سعی می کنند بگویند در حال ساده تر کردن زندگی انسان ها هستند.
▪️هر چند آنچه قصد داریم بیان نماییم ممکن است تلخ به نظر برسد ولی نباید فراموش کنید چیزی که شرکت های یاد شده به صورت شعار و با سر و صدای زیاد به عنوان اهدف خود بیان می نمایند در اصل وظیفه ی بنیادها و نهادهای خیریه بوده و معمولاً آنها اینکار را با کمترین جنجال تبلیغاتی و حتی به صورت ناشناس انجام می دهند.
▪️نجات دادن دنیا و بدل کردن آن به زیستگاهی بهتر برای نسل بشریت یک ایده آل دست نیافتنی است نه یک پلن تجاری مستحکم، در اصل دنبال کردن چنین هدفی با روح دنیای تجارت در تضاد است.
▪️یک کسب و کار نوپا نیازمند هدف گذاری معین، استراتژی های پایدار و سرمایه ی اولیه ی معقول است تا بتواند رو به جلو حرکت کرده و به سود دهی برسد، پس از طی کردن این مراحل می توانید بخشی از انرژی خود را صرف امور خیریه نمایید ولی از ابتدا دنبال کردن چنین دیدگاهی به یقین منجر به شکست تان خواهد شد.
۳- می خواهم ثروتمند شوم
▪️همواره به خاطر داشته باشید هدف یک تجارت کسب درآمد و سرمایه ی بیشتر است ولی همه ی کارآفرینان جزیره و جت شخصی نخواهند داشت. ورود به دنیای کارآفرینی را نباید به معنی کسب ثروت یک شبه دانست بسیاری از افرادی که صاحب یک کسب و کار هستند زندگی و درآمدی بسیار معمولی را تجربه می نمایند.
▪️وارد شدن به یک فعالیت جدید با هدف کسب ثروت می تواند بسیار سریع سبب سرخوردگی شما شده و خیلی زود متقاعد شوید هرگز موفق نخواهید گشت. هدف گذاری های کوتاه مدت و گام به گام جلو رفتن و داشتن دیدگاهی منطقی از میزان کسب درآمد عامل پیروزی شما در مسیر پر پیچ و خم کارآفرینی خواهند بود.
۴- ایجاد شغل برای دیگران نباید هدف اول شما باشد
▪️اینکه بتوانید دیگران را استخدام کرده و به آنها حقوق دهید یک اتفاق بسیار خوشایند است، اما اینکار هدف و دلیل مناسبی برای شروع یک کار جدید نیست. در طول یک تجارت موفق شما به یقین با استخدام ها و اخراج های بسیاری سر و کار خواهید داشت ولی نباید فراموش کنید استخدام افراد هزینه هایی جدی را در پی دارد و منابع پرداختی مرتبط به این هزینه ها لازم است توسط عملکرد کارمند مربوطه تامین گردد در غیر اینصورت شکست شما حتمی خواهد بود.
▪️شروع یک استارت آپ با هدف ایجاد شغل برای دیگران و استخدام آنها بدون تامین منابع لازم و مستحکم بدون شک به موفقیت ختم نخواهد شد، در هر کسب و کاری اگر نیازی تعریف شد یا بوجود آمد بر مبنای آن نیاز می توان دست به جذب کارمندان جدید زد.
▪️در یک دنیای بی نقص کسب و کارها شاید بتوانند دنیا را عوض نمایند، برای هزاران نفر شغل ایجاد کنند و… اما اینها اهداف عالی هستند و دست یافتن به همگی شان به صورت یکجا شاید برای بسیاری از ما امکان پذیر نباشد، در یک تجارت باید اهداف پشت هم و ک
وتاه مدت را دنبال کرد و پله پله پیشرفت نمود.
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
▪️به واقع آنچه که ناگفته باقی مانده است دلایل و اهدافی هستند که بر مبنای آنها شما نباید وارد یک عرصه ی جدید شده و سعی به کارآفرینی نمایید، این اهداف مواردی هستند که می توانند بلیطی یک طرفه به سمت جزیره ی شکست محسوب گردند و به یقین لازم است در صورت دنبال کردن آنها در تصمیم خود برای شروع تجارت شخصیتان تجدید نظر نمایید.
۱- تمایل به کسب شهرت
▪️نمی توان از این واقعیت اجتناب کرد که کارآفرینان در اصل نسل جدیدی از ستارگان و افراد مشهور محسوب می شوند، خصوصاً اگر حوزه ی فعالیت آنها مرتبط به دنیای تکنولوژی باشد. اما نباید فراموش کنید این افراد را موفقیتشان مشهور کرده است و شهرتشان عامل رسیدن به پیروزی نبوده است.
▪️اگر به دنبال کسب شهرت هستید راه های دیگری وجود دارند و می توانید برای حرکت در مسیرهای مرتبط به آنها برنامه ریزی نموده و در این راستا گام بردارید. کارآفرینی نیازمند داشتن ذهنی پویا و خلاق، برنامه ریزی و هدف گذاری جدی و موثر و از همه اینها از خود گذشتگی و سخت کوشی است. داشتن چنین شاخصه هایی می تواند شما را به قله های موفقیت و سپس شهرت برساند.
▪️اما اگر تفکری غیر از این دارید بهتر است در شروع استارت آپ خود تجدید نظر نمایید.
۲- می خواهم دنیا را نجات بدهم
▪️تقریباً هر یک از کمپانی هایی که به تازگی به موفقیت دست پیدا کرده اند و آوازه ی آنها در همه جا پیچیده است (خصوصاً شرکت های فعال در حوزه ی تکنولوژی) هدف اولیه شان در تیزرهای تبلیغاتی و شعارهای خود را بدل کردن دنیا به جایی بهتر جلوه می دهند، همگی آنها سعی می کنند بگویند در حال ساده تر کردن زندگی انسان ها هستند.
▪️هر چند آنچه قصد داریم بیان نماییم ممکن است تلخ به نظر برسد ولی نباید فراموش کنید چیزی که شرکت های یاد شده به صورت شعار و با سر و صدای زیاد به عنوان اهدف خود بیان می نمایند در اصل وظیفه ی بنیادها و نهادهای خیریه بوده و معمولاً آنها اینکار را با کمترین جنجال تبلیغاتی و حتی به صورت ناشناس انجام می دهند.
▪️نجات دادن دنیا و بدل کردن آن به زیستگاهی بهتر برای نسل بشریت یک ایده آل دست نیافتنی است نه یک پلن تجاری مستحکم، در اصل دنبال کردن چنین هدفی با روح دنیای تجارت در تضاد است.
▪️یک کسب و کار نوپا نیازمند هدف گذاری معین، استراتژی های پایدار و سرمایه ی اولیه ی معقول است تا بتواند رو به جلو حرکت کرده و به سود دهی برسد، پس از طی کردن این مراحل می توانید بخشی از انرژی خود را صرف امور خیریه نمایید ولی از ابتدا دنبال کردن چنین دیدگاهی به یقین منجر به شکست تان خواهد شد.
۳- می خواهم ثروتمند شوم
▪️همواره به خاطر داشته باشید هدف یک تجارت کسب درآمد و سرمایه ی بیشتر است ولی همه ی کارآفرینان جزیره و جت شخصی نخواهند داشت. ورود به دنیای کارآفرینی را نباید به معنی کسب ثروت یک شبه دانست بسیاری از افرادی که صاحب یک کسب و کار هستند زندگی و درآمدی بسیار معمولی را تجربه می نمایند.
▪️وارد شدن به یک فعالیت جدید با هدف کسب ثروت می تواند بسیار سریع سبب سرخوردگی شما شده و خیلی زود متقاعد شوید هرگز موفق نخواهید گشت. هدف گذاری های کوتاه مدت و گام به گام جلو رفتن و داشتن دیدگاهی منطقی از میزان کسب درآمد عامل پیروزی شما در مسیر پر پیچ و خم کارآفرینی خواهند بود.
۴- ایجاد شغل برای دیگران نباید هدف اول شما باشد
▪️اینکه بتوانید دیگران را استخدام کرده و به آنها حقوق دهید یک اتفاق بسیار خوشایند است، اما اینکار هدف و دلیل مناسبی برای شروع یک کار جدید نیست. در طول یک تجارت موفق شما به یقین با استخدام ها و اخراج های بسیاری سر و کار خواهید داشت ولی نباید فراموش کنید استخدام افراد هزینه هایی جدی را در پی دارد و منابع پرداختی مرتبط به این هزینه ها لازم است توسط عملکرد کارمند مربوطه تامین گردد در غیر اینصورت شکست شما حتمی خواهد بود.
▪️شروع یک استارت آپ با هدف ایجاد شغل برای دیگران و استخدام آنها بدون تامین منابع لازم و مستحکم بدون شک به موفقیت ختم نخواهد شد، در هر کسب و کاری اگر نیازی تعریف شد یا بوجود آمد بر مبنای آن نیاز می توان دست به جذب کارمندان جدید زد.
▪️در یک دنیای بی نقص کسب و کارها شاید بتوانند دنیا را عوض نمایند، برای هزاران نفر شغل ایجاد کنند و… اما اینها اهداف عالی هستند و دست یافتن به همگی شان به صورت یکجا شاید برای بسیاری از ما امکان پذیر نباشد، در یک تجارت باید اهداف پشت هم و ک
وتاه مدت را دنبال کرد و پله پله پیشرفت نمود.
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯