مراحل تصمیم گیری در مدیریت 🎯🎯
تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.از این تعریف این گونه برداشت می شود که ،کار اصلی تصمیم گیرنده دریافت راه حل های ممکن ونتایج ناشی ازآنها وانتخاب اصلح از میان انهاست ،و اگر وی بتواند این انتخاب رابه نحوی درست ومطلوب انجام دهد تصمیم های او موثر وسازنده خواهد بود.
به طور کلی فرایند تصمیم گیری را می توانیم شامل شش مرحله بدانیم:
مرحله اول ؛شامل تشخیص و تعیین مشکل ومسئله ای است که در راه تحقق هدف مانع ایجاد کرده است.در این مرحله باید کوشش شود مشکل اصلی و و اقعی شناخته وبه درستی تعریف شود.
مرحله دوم؛یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذکور است.احصای راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر واطلاعات وآمار در دسترس او انجام می گیرد.هرچه راه حل های بیش تری برای حل مشکل پیدا وتعیین شوند ،انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.
مرحله سوم؛انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است.برای انکه راه حل ها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند ،لازم است آن ها را به وسیله معیار ی مورد برسی قرار دهیم.
مرحله چهارم؛تعیین نتایج حاصل ازهر یک از راه حل های ممکن است. به عنوان مثال در این مرحله ،هزینه های حاصل که از به کارگیری هریک از راه.
مرحله پنجم؛ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن هاست.هر راه حل ،با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد ،با سایر راه حل ها مقایسه می شود و اولویت راه حل ها تعیین می شوند .گاهی اوقات ارزیابی راه حل ها و تعیین اولویت انها مشکل می شود ،زیرا بر اساس یک معیار راه حلی در اولویت قرار می گیرد در حالی که ازجهت معیاری دیگر آن اولویت را نخواهد داشت .در چنین حالتی مدیر باید بکوشد معیاری تلفیقی به وجود آورد و ارزیابی را بر اساس آن انجام دهد .
مرحله ششم؛مرحله نهایی در فرایند تصمیم گیری انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است. این مرحله در انتهای مرحله ارزیابی و تعیین اولویت ها،خود به خود تحقق می یابد و راه حلی که بهترین نتیجه راحاصل ساخته وبالا ترین درجه اولویت را دریافت داشته،راه حل انتخابی است.
ولی در این جا بیان راه حل مذکور به صورت تصمیم متخذه از جانب مدیر است که می تواند گامی مستقل در فرایند تصمیم گیری به شمار آید.
مدیربیز
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.از این تعریف این گونه برداشت می شود که ،کار اصلی تصمیم گیرنده دریافت راه حل های ممکن ونتایج ناشی ازآنها وانتخاب اصلح از میان انهاست ،و اگر وی بتواند این انتخاب رابه نحوی درست ومطلوب انجام دهد تصمیم های او موثر وسازنده خواهد بود.
به طور کلی فرایند تصمیم گیری را می توانیم شامل شش مرحله بدانیم:
مرحله اول ؛شامل تشخیص و تعیین مشکل ومسئله ای است که در راه تحقق هدف مانع ایجاد کرده است.در این مرحله باید کوشش شود مشکل اصلی و و اقعی شناخته وبه درستی تعریف شود.
مرحله دوم؛یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذکور است.احصای راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر واطلاعات وآمار در دسترس او انجام می گیرد.هرچه راه حل های بیش تری برای حل مشکل پیدا وتعیین شوند ،انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.
مرحله سوم؛انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است.برای انکه راه حل ها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند ،لازم است آن ها را به وسیله معیار ی مورد برسی قرار دهیم.
مرحله چهارم؛تعیین نتایج حاصل ازهر یک از راه حل های ممکن است. به عنوان مثال در این مرحله ،هزینه های حاصل که از به کارگیری هریک از راه.
مرحله پنجم؛ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن هاست.هر راه حل ،با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد ،با سایر راه حل ها مقایسه می شود و اولویت راه حل ها تعیین می شوند .گاهی اوقات ارزیابی راه حل ها و تعیین اولویت انها مشکل می شود ،زیرا بر اساس یک معیار راه حلی در اولویت قرار می گیرد در حالی که ازجهت معیاری دیگر آن اولویت را نخواهد داشت .در چنین حالتی مدیر باید بکوشد معیاری تلفیقی به وجود آورد و ارزیابی را بر اساس آن انجام دهد .
مرحله ششم؛مرحله نهایی در فرایند تصمیم گیری انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است. این مرحله در انتهای مرحله ارزیابی و تعیین اولویت ها،خود به خود تحقق می یابد و راه حلی که بهترین نتیجه راحاصل ساخته وبالا ترین درجه اولویت را دریافت داشته،راه حل انتخابی است.
ولی در این جا بیان راه حل مذکور به صورت تصمیم متخذه از جانب مدیر است که می تواند گامی مستقل در فرایند تصمیم گیری به شمار آید.
مدیربیز
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from Deleted Account
۳ راه برای رونق فروش در بازار خراب 🎯🎯
بر روی مشتریان خود تمرکر کنید.
اخیرا تحقیقی را مطالعه کردم که می خواست بداند مشتریان در چه شرایطی بهتر خریداری می کنند اما نکته جالب و فرعی این تحقیقات این بود مردم بیشتر ترجیح می دهند از جایی در نزدیکی خود خرید کنند و تا می توانند کمتر برای پیدا کردن کالاهای مورد نیاز خود از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند یا برای رسیدن کالای خود مدت ها در انتظار باشند. به عبارت دیگر ترجیح می دهند محلی و کمتر دکان به دکان خرید کنند!
بدترین کار برای یک کسب و کار این است که روند پیشرفت و بهینه سازی خود را متوقف کند. مردم نیاز دارند تا بفهمند شما هم مانند آنها به این شرایط حساس هستید و به آنها در این شرایط سخت اهمیت می دهید. این کار را می توانید با به کار بستن ابزار هایی که قیمت مصرف کننده را کاهش دهد انجام دهید و به این ترتیب حتی بیش از گذشته نام خود را در میان رقبا مطرح کنید. بزرگترین بانک اطلاعاتی از مشتریان خود را در این شرایط بحرانی تهیه کنید تلفن، ایمیل و هر آدرسی می توانید از آنها بدست آورید با آنها تماس بگیرید مشکل آنها را دریابید و بدنبال راهی برای حل مشکل آنها باشید این مشکل ممکن است فقط قیمت نباشد بلکه گاه با تغییراتی کوچک می توانید مشتریان قبلی خود را بازگردانید تا می توانید با مشتریان خود صحبت کنید و برای آنها وقت بیشتری بگذارید. باید بدانید آنها چه دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و چه چیزی را بیشتر می خواهند.
بر موجودی انبار خود تمرکز کنید
خرده فروشان باید از موجودی انبار خود مطلع باشند. برای مدیریت و قرار دادن موجودی انبار در بهینه ترین سطح ممکن باید از موجودی انبار خود مطلع باشید. با آنالیز تک تک قسمت های کسب و کار خود و این که چه کالاهایی خوب فروش می روند چه کالاهایی فروشی ندارند پیدا کردن دلیل آن و راهی برای روبرو شدن با این موقعیت می توانید با چشم باز نسبت به تهیه کالای انبار اقدام نمایید و حتی به این ترتیب شاید بتوانید به مشتری خود کمک کنید راحتتر جنس مناسب را انتخاب نماید.
همانطور که بازار کساد می شود مشتریان هم انتظار دارند کالا ها را با قیمت مناسب تر دریافت کنند. انعطاف پذیری در قیمت گذاری تاثیر مستقیم در ساختار خرید دارد. بیشتر فروشندگان از برچسب قیمت کارخانه برای قیمت گذاری استفاده می کنند. اما اگر خودتان با برچسب فروشگاه خود قیمت هایی رقابتی را روی کالای خود قرار دهید می توانید بازه قیمت گذاری بزرگتری برای خود تعیین نمایید در برابر رقبا سری بلند کنید.
شیر بفروشید! یعنی چه؟! شیر یک کالای اساسی در یک بقالی است. اگر یک بقالی شیر و لبنیات مورد نیاز مشتری خودرا داشته باشد بدون شک مشتریانی که برای خرید شیر به فروشگاه او می آیند چیز های بیشتری هم از او خواهند خرید. در فروشگاه شما چه کالاهایی نقش شیر را بازی می کنند؟ آیا کالای دیگری هم وجود دارد که بتواند نقش شیر را در فروشگاه شما بازی کند؟ اگر این موارد را به اجناس خود اضافه نمایید چقدر در فروش شما تاثیر خواهد داشت؟ من فکر می کنم بیش از آن چیزی که فکر می کنید می توانید به مردم جنس بفروشید. خوب کافیست فکر کنید در کنار این کالای اساسی که مورد نیاز بسیاری از افراد است حال باید چه چیز هایی داشته باشید که احیانا مورد نیاز آنها خواهد بود.
در شرایط بد اقتصادی هدف این است که چیز های بیشتری به افراد بیشتری بفروشید. و این به معنای افزایش UPT است یعنی گردش مالی شما بیشتر شده است. همانطور که گفته شد مشتریان دوست دارند محلی و یکجا خرید کنند. اگر آنها یک مشتری وفادار باشند، آنگاه شما مسئول هستید تا از آنها قدر دانی کنید چه راهی برای قدر دانی کردن از آنها بهتر از اینکه کمک کنید در پول و زمان خود صرفه جویی کنند و در عین حال کالای با کیفیت هم دریافت کنند.
بر پرسنل خود تمرکز نمایید
چندی پیش سفری کاری به لاس وگاس داشتم به خاطر دارم که به راننده تاکسی گفتم ظاهرا اوضاع کار و کاسبی شرکت شما خوب است. اما در کمال تعجب او گفت که این روز ها وضعیت کار خیلی خراب است اما صاحب شرکت ما در چنین شرایطی که وضعیت کار و کاسبی خوب نیست به هیچ کس اجازه مرخصی رفتن نمی دهد. او گفته بود که وقتی که اوضاع کار خوب نیست می خواهد تمام تاکسی هایش در شهر دیده شوند و اگر مشتری باشد باید مال آنها باشد. آن راننده تاکسی به من گفت که آنها زمانی می توانند به مرخصی بروند که کار و کاسبی خوب باشد.
خوب این حرف ها برای شما چه معنایی دارد؟ پرسنل خود را تا رمانی که واقعا مجبور می شوید کم نکنید. از ساعت کاری آنها نزنید مگر اینکه بایدی در کار باشد. مشتری که ببیند کسی برای پاسخگویی به او وجود ندارد سراغ کس دیگری می رود. آنها اهمیت نمی دهند که شما بخاطر مشکلات بودجه ای و شرایط بد اقتصادی مجبور شده اید از تعداد پرسنل خود کم کنید. اگر از پرسنل خود بدون دلیل کم کنید یعنی خود را تضعیف ک
بر روی مشتریان خود تمرکر کنید.
اخیرا تحقیقی را مطالعه کردم که می خواست بداند مشتریان در چه شرایطی بهتر خریداری می کنند اما نکته جالب و فرعی این تحقیقات این بود مردم بیشتر ترجیح می دهند از جایی در نزدیکی خود خرید کنند و تا می توانند کمتر برای پیدا کردن کالاهای مورد نیاز خود از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند یا برای رسیدن کالای خود مدت ها در انتظار باشند. به عبارت دیگر ترجیح می دهند محلی و کمتر دکان به دکان خرید کنند!
بدترین کار برای یک کسب و کار این است که روند پیشرفت و بهینه سازی خود را متوقف کند. مردم نیاز دارند تا بفهمند شما هم مانند آنها به این شرایط حساس هستید و به آنها در این شرایط سخت اهمیت می دهید. این کار را می توانید با به کار بستن ابزار هایی که قیمت مصرف کننده را کاهش دهد انجام دهید و به این ترتیب حتی بیش از گذشته نام خود را در میان رقبا مطرح کنید. بزرگترین بانک اطلاعاتی از مشتریان خود را در این شرایط بحرانی تهیه کنید تلفن، ایمیل و هر آدرسی می توانید از آنها بدست آورید با آنها تماس بگیرید مشکل آنها را دریابید و بدنبال راهی برای حل مشکل آنها باشید این مشکل ممکن است فقط قیمت نباشد بلکه گاه با تغییراتی کوچک می توانید مشتریان قبلی خود را بازگردانید تا می توانید با مشتریان خود صحبت کنید و برای آنها وقت بیشتری بگذارید. باید بدانید آنها چه دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و چه چیزی را بیشتر می خواهند.
بر موجودی انبار خود تمرکز کنید
خرده فروشان باید از موجودی انبار خود مطلع باشند. برای مدیریت و قرار دادن موجودی انبار در بهینه ترین سطح ممکن باید از موجودی انبار خود مطلع باشید. با آنالیز تک تک قسمت های کسب و کار خود و این که چه کالاهایی خوب فروش می روند چه کالاهایی فروشی ندارند پیدا کردن دلیل آن و راهی برای روبرو شدن با این موقعیت می توانید با چشم باز نسبت به تهیه کالای انبار اقدام نمایید و حتی به این ترتیب شاید بتوانید به مشتری خود کمک کنید راحتتر جنس مناسب را انتخاب نماید.
همانطور که بازار کساد می شود مشتریان هم انتظار دارند کالا ها را با قیمت مناسب تر دریافت کنند. انعطاف پذیری در قیمت گذاری تاثیر مستقیم در ساختار خرید دارد. بیشتر فروشندگان از برچسب قیمت کارخانه برای قیمت گذاری استفاده می کنند. اما اگر خودتان با برچسب فروشگاه خود قیمت هایی رقابتی را روی کالای خود قرار دهید می توانید بازه قیمت گذاری بزرگتری برای خود تعیین نمایید در برابر رقبا سری بلند کنید.
شیر بفروشید! یعنی چه؟! شیر یک کالای اساسی در یک بقالی است. اگر یک بقالی شیر و لبنیات مورد نیاز مشتری خودرا داشته باشد بدون شک مشتریانی که برای خرید شیر به فروشگاه او می آیند چیز های بیشتری هم از او خواهند خرید. در فروشگاه شما چه کالاهایی نقش شیر را بازی می کنند؟ آیا کالای دیگری هم وجود دارد که بتواند نقش شیر را در فروشگاه شما بازی کند؟ اگر این موارد را به اجناس خود اضافه نمایید چقدر در فروش شما تاثیر خواهد داشت؟ من فکر می کنم بیش از آن چیزی که فکر می کنید می توانید به مردم جنس بفروشید. خوب کافیست فکر کنید در کنار این کالای اساسی که مورد نیاز بسیاری از افراد است حال باید چه چیز هایی داشته باشید که احیانا مورد نیاز آنها خواهد بود.
در شرایط بد اقتصادی هدف این است که چیز های بیشتری به افراد بیشتری بفروشید. و این به معنای افزایش UPT است یعنی گردش مالی شما بیشتر شده است. همانطور که گفته شد مشتریان دوست دارند محلی و یکجا خرید کنند. اگر آنها یک مشتری وفادار باشند، آنگاه شما مسئول هستید تا از آنها قدر دانی کنید چه راهی برای قدر دانی کردن از آنها بهتر از اینکه کمک کنید در پول و زمان خود صرفه جویی کنند و در عین حال کالای با کیفیت هم دریافت کنند.
بر پرسنل خود تمرکز نمایید
چندی پیش سفری کاری به لاس وگاس داشتم به خاطر دارم که به راننده تاکسی گفتم ظاهرا اوضاع کار و کاسبی شرکت شما خوب است. اما در کمال تعجب او گفت که این روز ها وضعیت کار خیلی خراب است اما صاحب شرکت ما در چنین شرایطی که وضعیت کار و کاسبی خوب نیست به هیچ کس اجازه مرخصی رفتن نمی دهد. او گفته بود که وقتی که اوضاع کار خوب نیست می خواهد تمام تاکسی هایش در شهر دیده شوند و اگر مشتری باشد باید مال آنها باشد. آن راننده تاکسی به من گفت که آنها زمانی می توانند به مرخصی بروند که کار و کاسبی خوب باشد.
خوب این حرف ها برای شما چه معنایی دارد؟ پرسنل خود را تا رمانی که واقعا مجبور می شوید کم نکنید. از ساعت کاری آنها نزنید مگر اینکه بایدی در کار باشد. مشتری که ببیند کسی برای پاسخگویی به او وجود ندارد سراغ کس دیگری می رود. آنها اهمیت نمی دهند که شما بخاطر مشکلات بودجه ای و شرایط بد اقتصادی مجبور شده اید از تعداد پرسنل خود کم کنید. اگر از پرسنل خود بدون دلیل کم کنید یعنی خود را تضعیف ک
رده اید و رقبا را تقویت کرده اید. با داشتن پرسنلی با دانش و سخت کوش که در ساعات اوج شلوغی به سرعت به مشتریان خدمات می دهند شما فروش بالایی خواهید داشت چون پرسنل شما می فهمند که خدمت رسانی به مشتری در اولویت اول است این به معنای امنیت شغلی برای آنها و بقای کسب و کار شماست.
شرایط بد اقتصادی معمولا از وفاداری مشتریان خواهد کاست در این شرایط احتمال از دست دادن مشتریان وفادار بسیار زیاد است. اما سئوال اینجاست که آیا شما می توانید اولین کسب و کاری باشید که تشخیص می دهد در این شرایط اقتصادی در ذهن مردم چه می گذرد؟ و چه چیزی باید به مشتری عرضه نمایید؟ این شرایط اقتصادی بهترین زمان برای تحقیق است تا انحراف مسیر خود را پیدا کنید و آنرا اصلاح کنید، دارایی های خود را ارزیابی کنید و برنامه ای برای بهینه سازی و پیشرفت کسب و کار خود در شرایط بحرانی تهیه نمایید و تلاش کنید همچنان که رقبای شما تلاش می کنند.
نوشته: ان ام. ابراسکی
ترجمه: علی یزدی مقدم
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
شرایط بد اقتصادی معمولا از وفاداری مشتریان خواهد کاست در این شرایط احتمال از دست دادن مشتریان وفادار بسیار زیاد است. اما سئوال اینجاست که آیا شما می توانید اولین کسب و کاری باشید که تشخیص می دهد در این شرایط اقتصادی در ذهن مردم چه می گذرد؟ و چه چیزی باید به مشتری عرضه نمایید؟ این شرایط اقتصادی بهترین زمان برای تحقیق است تا انحراف مسیر خود را پیدا کنید و آنرا اصلاح کنید، دارایی های خود را ارزیابی کنید و برنامه ای برای بهینه سازی و پیشرفت کسب و کار خود در شرایط بحرانی تهیه نمایید و تلاش کنید همچنان که رقبای شما تلاش می کنند.
نوشته: ان ام. ابراسکی
ترجمه: علی یزدی مقدم
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
رمز و راز موفقیت مدیران در سازمانهای ایرانی 🎯🎯 ♦️1- نگرش انساني به كاركنان: همكاران قبل از اينكه كارمند باشند ، انسان هستند ، انساني كه اشرف مخلوقات و جانشين خداوند در زمين است، و هر آينه خداوند انسان را گرامي داشته و از روح خدا به او عطاء نموده است. با اين نگرش همه ما انسان هستيم و معيار برتري انسانها نيز نه مقام و نه پست بلكه تقوي آنها است چه بسا همكاري كه در سطوح سازماني در پايين ترين سطح سازماني است ولي در نزد خداوند جايگاه برتري دارد. برخي از همكاران ما حتي كاركنان خدماتي كه اكنون در سطح پايين سازمان مشغولند نه به دليل عدم لیاقت و كفايت شان است، بلكه شرايط و امكانات برايشان فراهم نشده است، من در طول خدمتم با چنين افرادي كار كرده ام كه داراي استعدادهاي فراواني هستند ولي موقعيت شكوفايي استعدادشان فراهم نشده است. همان آدمها ممكن بود با شرايطي كه ما داشتيم در سطوح بالاتري از سطح سازماني ما قرار مي گرفتند. ارزش آدمها را نباید با پست سازماني آنها سنجيد ، هر كس در هر سطح سازماني قرار دارد ، يك انسان است با تمام ويژگيهاي انساني که سراغ داریم.
♦️2- تكريم كاركنان : همه آدمها به تكريم و احترام نيازمند هستند ، همه دوست دارند مورد احترام قرار بگيرند هرگز كرامت و عزت انسانها را زير سؤال نبريد ، من اعتقاد دارم زماني يك مدير مورد تكريم و احترام زير دستانش قرار مي گيرد كه خود در تكريم ديگران پيشقدم باشد. برخورد همراه با ادب و احترام براي همكاران بسيار مهم است ، حتي شرايط لازم تكريم ارباب رجوع و مشتريان تكريم همكاران و زيردستان مي باشد، يك كارمند ناراضي نمي تواند رضايت ارباب رجوع را فراهم نمايد. مديران موفق كساني هستند كه با همكاران و زيردستانشان با احترام، ادب و نزاكت برخورد مي نمايند.از كارمندي كه موردي احترام قرار نگرفته است، انتظار تكريم و احترام نداشته باشيد.
♦️3- الگوي رفتاري : به نظرم مديران در سطوح مختلف سازماني الگوي رفتاري براي زيردستان به شمار مي روند. اندك اندك رفتار مديران در فرهنگ سازمانها تأثير مي گذارد . بعد از مدتي همكاران از رفتار مديرشان پيروي مي كنند . و خيلي به حرفهايش گوش نمي كنند زیرا صداي رفتار مديران آنقدر بلند است كه كاركنان فرياد مديرانشان را نمي شنوند ، اگر قرار است كاري انجام شود ، يا تغييري در سازمان صورت پذيرد توصيه مي شود مديران از خودشان شروع نمايند.
مديري كه دير به سركارش مي آيد هر قدر به كاركنان بگويد زود و به موقع در سركارشان حاضر شوند مؤثر واقع نمي شود . مديران موفق مديران عمل گرا هستند كه قبل از ديگران به آنچه مي گويند عمل مي كنند و با رفتارشان زيردستانشان را مديريت و راهنمايي مي كنند نه با گفتارشان .
در طول مديريتم دريافته ام كه همكاران به رفتار و كردارم بيش از گفتارم توجه دارند . الگوي خوب بودن بسيار سخت و دشوار است ولي بسيار تأثير گذار است .
♦️۴- تشويق همكاران : يكي از تجارب مفيدم در طول خدمت اداري بهره گيري از تشويق براي افزايش انگيزه كاركنان بوده است . تشويق محرك انگيزه است ، هر چند كه تشويق و تنبيه هر دو براي مديريت لازم است ولي ضرورت و تأثير تشويق بيشتر از تأثير تنبيه است . اگر چه تشويق بسيار مهم است ولي اگر در زمان و جاي خود و به اندازه نباشد كم اثرتر خواهد بود . براي تشويق و تقدير لازم نيست منتظر يك فرصتي در آينده بمانيد . زیرا تشويق واكنشی به عملكرد مطلوب همكار است بايد سريع و آسان اتفاق بيافتد براي تجليل آنقدر معطل نشويد كه تشويق جزء مطالبات همكار باشد.
♦️۵- تبيين اهداف وظايف همكاران : يكي از اقدامات مهم مديران براي افزايش كارايي و اثربخشي همكاران تبيين اهداف برنامه ها و وظايف همكاران بصورت دقيق و شفاف مي باشد. لازم است به عنوان مدیر در يك جلسه اهداف و انتظارات خودتان را به همكاران منتقل كنيد . خيلي از كاركنان تلاش مي كنند ولي انتظارات شما را برآورده نمي كنند ، شايد مهمترین دلیل آن است كه از انتظارات شما با خبر نيستند ، كارمندان قادر نيستند از هر آنچه كه در ذهن شما مي گذرد باخبرشوند و عملكرد خودشان را با انتظارات شما انطباق بدهند ، ابتدا شما بايد انتظاراتتان را بطور مشخص و شفاف اعلام نمايند سپس از كاركنان انتظار داشته باشيد . بر اساس تجارب خدمتيم در يافته ام كه اهداف ، انتظارات و وظايف همكارانتان را بطور كتبي اعلام نمائيد، بسيار مؤثرتر خواهد بود.
البته بدون هدف گذاري نمي توانيد ميزان موفقيت همكارنتان را بسنجيد ولي زمانبندي انجام وظايف و اهداف عملياتي نيز بسيار مهم است در نظام اداري تبيين اهداف و وظايف بدون زمانبندي مشخص قابليت اجرايي نخواهد داشت ضمناً اهداف و وظايف كاركنان خود را بر اساس زمانبندي مشخص تدوين و پيگيري نماييد.
♦️2- تكريم كاركنان : همه آدمها به تكريم و احترام نيازمند هستند ، همه دوست دارند مورد احترام قرار بگيرند هرگز كرامت و عزت انسانها را زير سؤال نبريد ، من اعتقاد دارم زماني يك مدير مورد تكريم و احترام زير دستانش قرار مي گيرد كه خود در تكريم ديگران پيشقدم باشد. برخورد همراه با ادب و احترام براي همكاران بسيار مهم است ، حتي شرايط لازم تكريم ارباب رجوع و مشتريان تكريم همكاران و زيردستان مي باشد، يك كارمند ناراضي نمي تواند رضايت ارباب رجوع را فراهم نمايد. مديران موفق كساني هستند كه با همكاران و زيردستانشان با احترام، ادب و نزاكت برخورد مي نمايند.از كارمندي كه موردي احترام قرار نگرفته است، انتظار تكريم و احترام نداشته باشيد.
♦️3- الگوي رفتاري : به نظرم مديران در سطوح مختلف سازماني الگوي رفتاري براي زيردستان به شمار مي روند. اندك اندك رفتار مديران در فرهنگ سازمانها تأثير مي گذارد . بعد از مدتي همكاران از رفتار مديرشان پيروي مي كنند . و خيلي به حرفهايش گوش نمي كنند زیرا صداي رفتار مديران آنقدر بلند است كه كاركنان فرياد مديرانشان را نمي شنوند ، اگر قرار است كاري انجام شود ، يا تغييري در سازمان صورت پذيرد توصيه مي شود مديران از خودشان شروع نمايند.
مديري كه دير به سركارش مي آيد هر قدر به كاركنان بگويد زود و به موقع در سركارشان حاضر شوند مؤثر واقع نمي شود . مديران موفق مديران عمل گرا هستند كه قبل از ديگران به آنچه مي گويند عمل مي كنند و با رفتارشان زيردستانشان را مديريت و راهنمايي مي كنند نه با گفتارشان .
در طول مديريتم دريافته ام كه همكاران به رفتار و كردارم بيش از گفتارم توجه دارند . الگوي خوب بودن بسيار سخت و دشوار است ولي بسيار تأثير گذار است .
♦️۴- تشويق همكاران : يكي از تجارب مفيدم در طول خدمت اداري بهره گيري از تشويق براي افزايش انگيزه كاركنان بوده است . تشويق محرك انگيزه است ، هر چند كه تشويق و تنبيه هر دو براي مديريت لازم است ولي ضرورت و تأثير تشويق بيشتر از تأثير تنبيه است . اگر چه تشويق بسيار مهم است ولي اگر در زمان و جاي خود و به اندازه نباشد كم اثرتر خواهد بود . براي تشويق و تقدير لازم نيست منتظر يك فرصتي در آينده بمانيد . زیرا تشويق واكنشی به عملكرد مطلوب همكار است بايد سريع و آسان اتفاق بيافتد براي تجليل آنقدر معطل نشويد كه تشويق جزء مطالبات همكار باشد.
♦️۵- تبيين اهداف وظايف همكاران : يكي از اقدامات مهم مديران براي افزايش كارايي و اثربخشي همكاران تبيين اهداف برنامه ها و وظايف همكاران بصورت دقيق و شفاف مي باشد. لازم است به عنوان مدیر در يك جلسه اهداف و انتظارات خودتان را به همكاران منتقل كنيد . خيلي از كاركنان تلاش مي كنند ولي انتظارات شما را برآورده نمي كنند ، شايد مهمترین دلیل آن است كه از انتظارات شما با خبر نيستند ، كارمندان قادر نيستند از هر آنچه كه در ذهن شما مي گذرد باخبرشوند و عملكرد خودشان را با انتظارات شما انطباق بدهند ، ابتدا شما بايد انتظاراتتان را بطور مشخص و شفاف اعلام نمايند سپس از كاركنان انتظار داشته باشيد . بر اساس تجارب خدمتيم در يافته ام كه اهداف ، انتظارات و وظايف همكارانتان را بطور كتبي اعلام نمائيد، بسيار مؤثرتر خواهد بود.
البته بدون هدف گذاري نمي توانيد ميزان موفقيت همكارنتان را بسنجيد ولي زمانبندي انجام وظايف و اهداف عملياتي نيز بسيار مهم است در نظام اداري تبيين اهداف و وظايف بدون زمانبندي مشخص قابليت اجرايي نخواهد داشت ضمناً اهداف و وظايف كاركنان خود را بر اساس زمانبندي مشخص تدوين و پيگيري نماييد.
♦️۶- پيگيري منظم و مستمر : يكي ديگر از عوامل موفقيت در مديريت سازمانهاي ايراني پيگيري مستمر امور مي باشد. رمز موفقيت مديران در نظام اداري پيگيري است در نظام اداري ايران بدون پيگيري هيچ تضميني براي اجراي مطلوب امور نيست اگر بهترين اهداف و برنامه هاي عملياتي را تهيه و تدوين كنيد ولي بطور مستمر اجراي آنها را پيگيري نكنيد اطمينان از اجراي آنها نداشته باشيد . يكي از تجارب مديريتي اينجانب در طول خدمت اداري برگزاري جلسات هفتگي در اولين روز (شنبه) به مدت نيم تا يك ساعت است، كه در جلسه مذكور كليه امور مهمي كه بايد در هفته جاري پيگيري شود در آن جلسه مطرح مي شود و در صورت نياز همكاران نيز گزارشی از اقدامات لازم را ارائه مي نمايند.
♦️۷-صداقت و صميمت : يكي از عوامل مؤثر در موفقيت سازمانهاي متعالي ايجاد جو صميمت و صداقت در روابط بين همكاران، مديران و زيردست مي باشد . اگر صداقت و صميمت در سازمان ايجاد شود عرق و تعصب سازماني افزايش مي يابد و همكاران سازمان خود را دوست مي دارند و به مثابه خانه دوم براي موفقيت آن تلاش مي نمايند. به نظرم صداقت و صميمت مهمترين سرمايه يك سازماني است كه مي توان براي موفقيت از آن استفاده کرد . صداقت شرط لازم صميميت است . به هر ميزان دروغ و نفاق در سازمان بيشتر مي شود از سرمايه صميميت به همان اندازه كاسته مي شود . ايجاد يك جو صميمي در هر سازماني عامل بسيار مهم موفقيت محسوب مي شود كه در چنين جو سازماني همكاران با رغبت و علاقه با همديگر كار مي كنند و به جاي اينكه از پاي همدیگر بکشند از دستشان یکدیگر مي گيرند و همه براي هم فداكاري و ايثار می کنند.
♦️۸-مستند سازي: يكي از عوامل بسيار موثر در بهبود عملكرد سازمانها مستند سازي فعاليت ها است . مستند سازي اين كمك را به سازمانها مي كنند كه از تجارب موفق و ناموفق قبلي براي پيشبرد اهداف سازماني استفاده شود. متاسفانه در سازمانهاي ايراني فرهنگ مستند سازي بسيار كم رنگ مي باشد هر فعاليتي را از صفر آغاز مي كنند و خيلی به سوابق قبلي آن رجوع نمي شود زيرا در صورت نیاز به مراجعه نيز سوابق به سختي قابل دسترسي مي باشد . يكي از تجارب ارزشمندي كه كسب كرديده ام مستند سازي فعاليت ها است اگر چه قبلاً مستند سازي امور بسيار دشوار بوده ولي با وجود كامپيوتر امكان مستند سازي و بهره گيري از مستندات بسيار سريعتر و سهل تر شده است. خيلي از فعاليت هايي كه سازمانها در طول سال انجام مي دهند تكرار پذيرند و در فعاليت هاي تكرار مي توان از مستندات سنوات قبل استفاده نمود. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️۷-صداقت و صميمت : يكي از عوامل مؤثر در موفقيت سازمانهاي متعالي ايجاد جو صميمت و صداقت در روابط بين همكاران، مديران و زيردست مي باشد . اگر صداقت و صميمت در سازمان ايجاد شود عرق و تعصب سازماني افزايش مي يابد و همكاران سازمان خود را دوست مي دارند و به مثابه خانه دوم براي موفقيت آن تلاش مي نمايند. به نظرم صداقت و صميمت مهمترين سرمايه يك سازماني است كه مي توان براي موفقيت از آن استفاده کرد . صداقت شرط لازم صميميت است . به هر ميزان دروغ و نفاق در سازمان بيشتر مي شود از سرمايه صميميت به همان اندازه كاسته مي شود . ايجاد يك جو صميمي در هر سازماني عامل بسيار مهم موفقيت محسوب مي شود كه در چنين جو سازماني همكاران با رغبت و علاقه با همديگر كار مي كنند و به جاي اينكه از پاي همدیگر بکشند از دستشان یکدیگر مي گيرند و همه براي هم فداكاري و ايثار می کنند.
♦️۸-مستند سازي: يكي از عوامل بسيار موثر در بهبود عملكرد سازمانها مستند سازي فعاليت ها است . مستند سازي اين كمك را به سازمانها مي كنند كه از تجارب موفق و ناموفق قبلي براي پيشبرد اهداف سازماني استفاده شود. متاسفانه در سازمانهاي ايراني فرهنگ مستند سازي بسيار كم رنگ مي باشد هر فعاليتي را از صفر آغاز مي كنند و خيلی به سوابق قبلي آن رجوع نمي شود زيرا در صورت نیاز به مراجعه نيز سوابق به سختي قابل دسترسي مي باشد . يكي از تجارب ارزشمندي كه كسب كرديده ام مستند سازي فعاليت ها است اگر چه قبلاً مستند سازي امور بسيار دشوار بوده ولي با وجود كامپيوتر امكان مستند سازي و بهره گيري از مستندات بسيار سريعتر و سهل تر شده است. خيلي از فعاليت هايي كه سازمانها در طول سال انجام مي دهند تكرار پذيرند و در فعاليت هاي تكرار مي توان از مستندات سنوات قبل استفاده نمود. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
مهمترين روش هاي خلاقيت گروهي 🎯🎯
♦️يورش نگري (Brainstorming) بر دو اصل زير استوار است.
اول اينكه هدف اصلي گروه، خلق ايده هاي هر چه بيشتر در مساله مورد نظر است
دوم اينكه هيچ كسي حق ندارد ايده هاي پيشنهادي را ارزيابي و يا قضاوت نمايد.
♦️روش گروه مجازي (Brainwriting)
در اين روش اعضا وارد بحث هاي كلامي نمي شوند. بلكه ايده هايشان را روي كاغذ مي نويسند و رهبرگروه پس از جمع آوري آنها را در جدولي درج و سپس از شركت كنندگان مي خواهد كه جهت تصميم گيري نسبت به ايده ها اظهار نظر كنند.
♦️رويكرد سينكتيكس (Synectics): اين روش نيز براساس فرايند زير انجام مي شود:
اول: شناسايي و تجزيه و تحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن
دوم: كشف راه حل هايي براي آن جوهره از طريق ديدگاه غير مرتبط با موضوع
سوم: تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي (موضوع اوليه)
♦️رويكرد جدلي
در اين روش دو گره نسبت به يك موضوع با يكديگر كاملاً مخالفت مي كنند و هر يك رويكرد ديگري را محكوم مي كند تااينكه راهحل نهايي براي تصميم گيرنده مشخص شود.
♦️روش اجباري (Forced Association)
در اين شيوه از اعضاي گروه خواسته مي شود كه بين زمينههاي موضوع اصلي و موضوعهاي ديگر كه مرتبط با آن نيست، ارتباطي را به وجود آورند تا از نتيجه تلاش هاي ذهني آنها به ايده هاي تو دست يابند.
♦️گردش تخيلي (Speculative Excursion)
در اين روش اعضاي گروه را از طريق به كارگيري جرياني تمثيلي و استعاره اي به گردش تخيلي ترغيب ميكنند. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️يورش نگري (Brainstorming) بر دو اصل زير استوار است.
اول اينكه هدف اصلي گروه، خلق ايده هاي هر چه بيشتر در مساله مورد نظر است
دوم اينكه هيچ كسي حق ندارد ايده هاي پيشنهادي را ارزيابي و يا قضاوت نمايد.
♦️روش گروه مجازي (Brainwriting)
در اين روش اعضا وارد بحث هاي كلامي نمي شوند. بلكه ايده هايشان را روي كاغذ مي نويسند و رهبرگروه پس از جمع آوري آنها را در جدولي درج و سپس از شركت كنندگان مي خواهد كه جهت تصميم گيري نسبت به ايده ها اظهار نظر كنند.
♦️رويكرد سينكتيكس (Synectics): اين روش نيز براساس فرايند زير انجام مي شود:
اول: شناسايي و تجزيه و تحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن
دوم: كشف راه حل هايي براي آن جوهره از طريق ديدگاه غير مرتبط با موضوع
سوم: تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي (موضوع اوليه)
♦️رويكرد جدلي
در اين روش دو گره نسبت به يك موضوع با يكديگر كاملاً مخالفت مي كنند و هر يك رويكرد ديگري را محكوم مي كند تااينكه راهحل نهايي براي تصميم گيرنده مشخص شود.
♦️روش اجباري (Forced Association)
در اين شيوه از اعضاي گروه خواسته مي شود كه بين زمينههاي موضوع اصلي و موضوعهاي ديگر كه مرتبط با آن نيست، ارتباطي را به وجود آورند تا از نتيجه تلاش هاي ذهني آنها به ايده هاي تو دست يابند.
♦️گردش تخيلي (Speculative Excursion)
در اين روش اعضاي گروه را از طريق به كارگيري جرياني تمثيلي و استعاره اي به گردش تخيلي ترغيب ميكنند. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
با هدفگذاری شکست خواهید خورد، به سیستمها فکر کنید🎯🎯
همه ما در زندگی اهدافی داریم که میخواهیم به آنها دستیابیم – سرحالتر شدن و داشتن اندامی متناسبتر، ایجاد کسبوکاری موفق، نوشتن کتابی پرفروش، تشکیل خانوادهای موفق و شاد، پیروز شدن در مسابقهای خاص و …
و برای اکثر افراد مسیری که به این چیزها منتهی شود با تعیین هدفی خاص و عملی شروع میشود.
♦️چه تفاوتی بین اهداف و سیستمها وجود دارد؟
اگر مربی باشید، هدف شما پیروز شدن در مسابقه است . سیستم شما شامل تمریناتی است که تیمتان هر روز انجام میدهد . اگر نویسنده باشید، هدف شما نوشتن کتابی خاص است . سیستم شما برنامه زمانبندی است که هر هفته برای نوشتن دنبال میکنید . اگر دونده باشید، هدف شما پیروز شدن در دوی ماراتن است . سیستم شما برنامه زمانبندی ماهیانهای است که برای دویدن از آن پیروی میکنید . اگر کارآفرین باشید، هدف شما ساخت کسبوکاری موفق و درآمدزاست . سیستم شما شامل پروسه فروش و بازاریابی است .
♦️اکنون وقت آن است که این سؤال هیجانانگیز را از خود بپرسید:
اگر اهداف خود را به کلی نادیده بگیرید و تنها بر روی سیستمتان متمرکز شوید، آیا باز هم به نتایج مورد نظرتان خواهید رسید؟
به عنوان مثال، اگر شما مربی بسکتبال باشید و هدف خود را که پیروز شدن در مسابقات فصل است نادیده بگیرید و بر روی سیستمتان که شامل کارهایی ست که بازیکنان روزانه در تمرینات انجام میدهند متمرکز شوید آیا باز هم به نتایج دلخواهتان خواهید رسید؟
به نظر من که حتماً میتوانید .
🔴چرا بهتر است بر روی سیستم خود به جای اهداف تمرکز کنید صحبت میکنم:
♦️اهداف، شادی فعلی شما را کاهش میدهد .
هنگامی که شما در حال تلاش برای رسیدن به یک هدف هستید، به احتمال زیاد به خود میگویید: «به اندازه کافی خوب نیستم ولی وقتی که به هدفم برسم به قدر کافی خوب خواهم بود .» مشکلی که درباره این طرز فکر وجود دارد این است که به خود یاد میدهید که همیشه شادی و موفقیت خود را مشروط به دستیابی و رسیدن به مرحله بعدی کنید . «وقتی به هدفم برسم، شاد خواهم بود . وقتی به هدفم برسم، دیگر انسان موفقی خواهم بود .»
♦️راهحل: به پروسه و سیستم خود متعهد باشید نه به هدف .
انتخاب هدف بار سنگینی را بر شانههای شما مینهد . تصور کنید که من نوشتن یک کتاب را به عنوان هدف خود در چهار ماهه ی اخیر انتخاب کرده بودم؟ فکر نوشتن جملات این کتاب نیز برای من به شدت استرسزاست . اما همیشه این کار را با خودمان میکنیم . برای کاهش وزن، ایجاد کسبوکاری موفق و نوشتن یک رمان استرس غیرضروری به خودمان تحمیل میکنیم . در عوض، بهتر است به جای نگرانی درباره اهداف بزرگ که پتانسیل تغییر زندگی شما را دارند، مسائل را ساده بگیرید، میزان استرس را با تمرکز بر روی روند روزانه کاهش دهید و به زمانبندی و برنامه خود متعهد باشید.
♦️اهداف ما به طرز عجیبی در تقابل با پیشرفت بلندمدتمان است
شاید فکر کنید که اهدافتان شما را در بلندمدت باانگیزه نگاه خواهند داشت، اما این طرز فکر همیشه درست نیست . در نظر بگیرید فردی خود را برای دوی ماراتن آماده میکند . اکثر افراد ماهها به سختی تمرین میکنند تا برای مسابقه خود را آماده کنند، اما به محض اینکه مسابقه تمام شود تمرینات خود را کنار میگذارند. هدف آنها تمام کردن دوی ماراتن بوده است و الآن به هدف خود رسیدهاند، دیگر هدفی وجود ندارد که به آنها انگیزه بدهد . خوب فکر کنید، وقتی تمام سختکوشی شما بر روی یک هدف خاص متمرکز شده است، بعد از اینکه به آن برسید چه دلیل دیگری برای پیشرفت در زندگی شما باقی خواهد ماند؟
من به این وضعیت «اثر یو – یو» میگویم جایی که مردم با کار کردن بر روی یک هدف و نادیده گرفتن هدفی دیگر دائماً مانند یویو به عقب و جلو حر کت میکنند . این چرخه میتواند مانع از پیشرفت شما در طی دوران زندگیتان شود .
همه ما در زندگی اهدافی داریم که میخواهیم به آنها دستیابیم – سرحالتر شدن و داشتن اندامی متناسبتر، ایجاد کسبوکاری موفق، نوشتن کتابی پرفروش، تشکیل خانوادهای موفق و شاد، پیروز شدن در مسابقهای خاص و …
و برای اکثر افراد مسیری که به این چیزها منتهی شود با تعیین هدفی خاص و عملی شروع میشود.
♦️چه تفاوتی بین اهداف و سیستمها وجود دارد؟
اگر مربی باشید، هدف شما پیروز شدن در مسابقه است . سیستم شما شامل تمریناتی است که تیمتان هر روز انجام میدهد . اگر نویسنده باشید، هدف شما نوشتن کتابی خاص است . سیستم شما برنامه زمانبندی است که هر هفته برای نوشتن دنبال میکنید . اگر دونده باشید، هدف شما پیروز شدن در دوی ماراتن است . سیستم شما برنامه زمانبندی ماهیانهای است که برای دویدن از آن پیروی میکنید . اگر کارآفرین باشید، هدف شما ساخت کسبوکاری موفق و درآمدزاست . سیستم شما شامل پروسه فروش و بازاریابی است .
♦️اکنون وقت آن است که این سؤال هیجانانگیز را از خود بپرسید:
اگر اهداف خود را به کلی نادیده بگیرید و تنها بر روی سیستمتان متمرکز شوید، آیا باز هم به نتایج مورد نظرتان خواهید رسید؟
به عنوان مثال، اگر شما مربی بسکتبال باشید و هدف خود را که پیروز شدن در مسابقات فصل است نادیده بگیرید و بر روی سیستمتان که شامل کارهایی ست که بازیکنان روزانه در تمرینات انجام میدهند متمرکز شوید آیا باز هم به نتایج دلخواهتان خواهید رسید؟
به نظر من که حتماً میتوانید .
🔴چرا بهتر است بر روی سیستم خود به جای اهداف تمرکز کنید صحبت میکنم:
♦️اهداف، شادی فعلی شما را کاهش میدهد .
هنگامی که شما در حال تلاش برای رسیدن به یک هدف هستید، به احتمال زیاد به خود میگویید: «به اندازه کافی خوب نیستم ولی وقتی که به هدفم برسم به قدر کافی خوب خواهم بود .» مشکلی که درباره این طرز فکر وجود دارد این است که به خود یاد میدهید که همیشه شادی و موفقیت خود را مشروط به دستیابی و رسیدن به مرحله بعدی کنید . «وقتی به هدفم برسم، شاد خواهم بود . وقتی به هدفم برسم، دیگر انسان موفقی خواهم بود .»
♦️راهحل: به پروسه و سیستم خود متعهد باشید نه به هدف .
انتخاب هدف بار سنگینی را بر شانههای شما مینهد . تصور کنید که من نوشتن یک کتاب را به عنوان هدف خود در چهار ماهه ی اخیر انتخاب کرده بودم؟ فکر نوشتن جملات این کتاب نیز برای من به شدت استرسزاست . اما همیشه این کار را با خودمان میکنیم . برای کاهش وزن، ایجاد کسبوکاری موفق و نوشتن یک رمان استرس غیرضروری به خودمان تحمیل میکنیم . در عوض، بهتر است به جای نگرانی درباره اهداف بزرگ که پتانسیل تغییر زندگی شما را دارند، مسائل را ساده بگیرید، میزان استرس را با تمرکز بر روی روند روزانه کاهش دهید و به زمانبندی و برنامه خود متعهد باشید.
♦️اهداف ما به طرز عجیبی در تقابل با پیشرفت بلندمدتمان است
شاید فکر کنید که اهدافتان شما را در بلندمدت باانگیزه نگاه خواهند داشت، اما این طرز فکر همیشه درست نیست . در نظر بگیرید فردی خود را برای دوی ماراتن آماده میکند . اکثر افراد ماهها به سختی تمرین میکنند تا برای مسابقه خود را آماده کنند، اما به محض اینکه مسابقه تمام شود تمرینات خود را کنار میگذارند. هدف آنها تمام کردن دوی ماراتن بوده است و الآن به هدف خود رسیدهاند، دیگر هدفی وجود ندارد که به آنها انگیزه بدهد . خوب فکر کنید، وقتی تمام سختکوشی شما بر روی یک هدف خاص متمرکز شده است، بعد از اینکه به آن برسید چه دلیل دیگری برای پیشرفت در زندگی شما باقی خواهد ماند؟
من به این وضعیت «اثر یو – یو» میگویم جایی که مردم با کار کردن بر روی یک هدف و نادیده گرفتن هدفی دیگر دائماً مانند یویو به عقب و جلو حر کت میکنند . این چرخه میتواند مانع از پیشرفت شما در طی دوران زندگیتان شود .
♦️راهحل: از لزوم دستیابی به نتایج فوری استفاده کنید .
هفته پیش که در حال تمرین در باشگاه بودم و میخواستم ست آخر تمریناتم را انجام دهم، ناگهان پایم لیز خورد و درد شدیدی در مچ پای خود احساس کردم . آن قدرها جدی نبود که بشود آن را به عنوان یک آسیب تلقی کرد، فقط نشانهای از خستگی در پایان تمرین بود . برای یکی دو دقیقه، درباره انجام ست پایانی تمریناتم فکر کردم . سپس، به خودم یادآوری کردم که دیگر کافی ست ، بهتر است تمرینات امروز را تمام کنم و به خانه برگردم زیرا ورزش کردن روندی است که تا پایان زندگی خود تصمیم دارم به آن پایبند باشم . در موقعیتی مشابه با وضعیت بالا، طرز فکر مبتنی بر هدف به شما خواهد گفت که تمرین را تمام کنید و به هدف خود برسید . به هر حال اگر برای خود هدفی در نظر بگیرید و به هر دلیلی نتوانید به آن برسید، احساس شکست خواهید کرد و ناامید و افسرده خواهید شد . اما با طرز فکر مبتنی بر سیستم هیچ مشکلی برای ادامه مسیر نخواهید داشت . طرز فکر مبتنی بر سیستم هرگز درباره رسیدن به عددی خاص یا تعدادی هدف مشخص و معلوم نیست، بلکه درباره متعهد بودن به روند و از دست ندادن تمرینات ورزشی روزانه است . البته، به خوبی میدانم که اگر هیچ کدام از تمرینات روزانهام را از دست ندهم به زودی خواهم توانست وزنههای سنگینتری را بلند کنم و درست به همین دلیل است که چرا سیستم نسبت به اهداف با ارزشتر است . اهداف درباره نتایج کوتاهمدت است ولی سیستم در مورد روند بلندمدت است . در پایان، این سیستم است که برنده و پیروز خواهد شد .
♦️اهداف به شما تلقین میکنند که چیزهایی را که هیچ کنترلی بر آنها ندارید کنترل کنید .
نمیتوانید آینده را پیشبینی کنید . (میدانم، تکاندهنده است .) اما هر زمان که هدفی برای خود در نظر میگریم، سعی میکنیم این کار را انجام دهیم . تلاش میکنیم تا با تهیه برنامهای جامع و کامل مشخص کنیم که کی و کجا به مقصد مورد نظر خود برسیم . حتی اگر هیچ درک مشخصی از شرایط و موانعی که ممکن است بر سر راهمان قرار بگیرد نداشته باشیم باز با نهایت وجود سعی میکنیم سرعت پیشرفت و ترقی خود را پیشبینی کنیم .
♦️راهحل: حلقه بازخورد بسازید .
بگذارید این مورد را با ذکر دو مثال برایتان توضیح دهم . اگر شما در کار تجارت باشید، بهتر است وقتی را برای رسیدگی به انتقادات، پیشنهادات و یا حتی شکایات مشتریهای خود اختصاص دهید زیرا مطالبی که توسط مشتریهای شما بیان میشود بازخوردی عالی برای شماست. اگر به صحبتهای آنها با دقت گوش دهید متوجه نقاط ضعف و قوت خدمات و محصولات خود خواهید شد. اگر مدیر یک وبسایت هستید بهتر است وقتی را برای بررسی تعداد کاربرانی که عضو وبسایت شما شدهاند اختصاص دهید زیرا این عدد به خوبی نشاندهنده ی پیشرفت یا عدم پیشرفت شما خواهد بود – اگر تعداد این افراد افزایش یابد یعنی کیفیت مقالات و خدمات شما افزایش یافته و اگر در طول ماه هیچ فردی در خبرنامه ی شما ثبتنام نکرده باشد یعنی نتوانستهاید نظر آنها را به خوبی جلب کنید . این دو مثال به خوبی اهمیت ایجاد حلقه بازخورد را مشخص میکند زیرا شما را در مسیرتان به سمت موفقیت نگاه خواهد داشت .
♦️حلقههای بازخورد برای ساخت سیستمهای کارآمد و عالی مناسب است زیرا به شما اجازه میدهند بدون اینکه مجبور باشید تمام وقایع را پیشبینی کنید قسمتهای مختلف روند انجام کار را به خوبی پیگیری کنید . پیشبینی آینده را فراموش کنید و سیستمی بسازید که هرگاه مسیرتان به سمت اهداف نیاز به بازبینی داشت سریعاً شما را مطلع کند .
♦️عاشق سیستمتان شوید .
هیچ یک از نکاتی که در این مقاله مطرح شد به معنای غیر قابل استفاده بودن اهداف نیست . طبق تجربه خودم میتوانم بگویم که اهداف برای برنامهریزی روند شما مناسب هستند و سیستمها درواقع برای پیشرفت و حرکت شما در زندگی عالیاند .
♦️اهداف در کوتاهمدت مسیر شما را مشخص خواهند کرد و موجب حرکت روبهجلوی شما خواهند شد اما درنهایت سیستمی که به خوبی طراحیشده باشد پیروز میدان خواهد بود . چیزی که اهمیت دارد داشتن سیستمی پایدار و مناسب است . تعهد به فرآیند چیزی ست که شما را در زمره ی افراد موفق قرار خواهد داد .
برای فردا / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
هفته پیش که در حال تمرین در باشگاه بودم و میخواستم ست آخر تمریناتم را انجام دهم، ناگهان پایم لیز خورد و درد شدیدی در مچ پای خود احساس کردم . آن قدرها جدی نبود که بشود آن را به عنوان یک آسیب تلقی کرد، فقط نشانهای از خستگی در پایان تمرین بود . برای یکی دو دقیقه، درباره انجام ست پایانی تمریناتم فکر کردم . سپس، به خودم یادآوری کردم که دیگر کافی ست ، بهتر است تمرینات امروز را تمام کنم و به خانه برگردم زیرا ورزش کردن روندی است که تا پایان زندگی خود تصمیم دارم به آن پایبند باشم . در موقعیتی مشابه با وضعیت بالا، طرز فکر مبتنی بر هدف به شما خواهد گفت که تمرین را تمام کنید و به هدف خود برسید . به هر حال اگر برای خود هدفی در نظر بگیرید و به هر دلیلی نتوانید به آن برسید، احساس شکست خواهید کرد و ناامید و افسرده خواهید شد . اما با طرز فکر مبتنی بر سیستم هیچ مشکلی برای ادامه مسیر نخواهید داشت . طرز فکر مبتنی بر سیستم هرگز درباره رسیدن به عددی خاص یا تعدادی هدف مشخص و معلوم نیست، بلکه درباره متعهد بودن به روند و از دست ندادن تمرینات ورزشی روزانه است . البته، به خوبی میدانم که اگر هیچ کدام از تمرینات روزانهام را از دست ندهم به زودی خواهم توانست وزنههای سنگینتری را بلند کنم و درست به همین دلیل است که چرا سیستم نسبت به اهداف با ارزشتر است . اهداف درباره نتایج کوتاهمدت است ولی سیستم در مورد روند بلندمدت است . در پایان، این سیستم است که برنده و پیروز خواهد شد .
♦️اهداف به شما تلقین میکنند که چیزهایی را که هیچ کنترلی بر آنها ندارید کنترل کنید .
نمیتوانید آینده را پیشبینی کنید . (میدانم، تکاندهنده است .) اما هر زمان که هدفی برای خود در نظر میگریم، سعی میکنیم این کار را انجام دهیم . تلاش میکنیم تا با تهیه برنامهای جامع و کامل مشخص کنیم که کی و کجا به مقصد مورد نظر خود برسیم . حتی اگر هیچ درک مشخصی از شرایط و موانعی که ممکن است بر سر راهمان قرار بگیرد نداشته باشیم باز با نهایت وجود سعی میکنیم سرعت پیشرفت و ترقی خود را پیشبینی کنیم .
♦️راهحل: حلقه بازخورد بسازید .
بگذارید این مورد را با ذکر دو مثال برایتان توضیح دهم . اگر شما در کار تجارت باشید، بهتر است وقتی را برای رسیدگی به انتقادات، پیشنهادات و یا حتی شکایات مشتریهای خود اختصاص دهید زیرا مطالبی که توسط مشتریهای شما بیان میشود بازخوردی عالی برای شماست. اگر به صحبتهای آنها با دقت گوش دهید متوجه نقاط ضعف و قوت خدمات و محصولات خود خواهید شد. اگر مدیر یک وبسایت هستید بهتر است وقتی را برای بررسی تعداد کاربرانی که عضو وبسایت شما شدهاند اختصاص دهید زیرا این عدد به خوبی نشاندهنده ی پیشرفت یا عدم پیشرفت شما خواهد بود – اگر تعداد این افراد افزایش یابد یعنی کیفیت مقالات و خدمات شما افزایش یافته و اگر در طول ماه هیچ فردی در خبرنامه ی شما ثبتنام نکرده باشد یعنی نتوانستهاید نظر آنها را به خوبی جلب کنید . این دو مثال به خوبی اهمیت ایجاد حلقه بازخورد را مشخص میکند زیرا شما را در مسیرتان به سمت موفقیت نگاه خواهد داشت .
♦️حلقههای بازخورد برای ساخت سیستمهای کارآمد و عالی مناسب است زیرا به شما اجازه میدهند بدون اینکه مجبور باشید تمام وقایع را پیشبینی کنید قسمتهای مختلف روند انجام کار را به خوبی پیگیری کنید . پیشبینی آینده را فراموش کنید و سیستمی بسازید که هرگاه مسیرتان به سمت اهداف نیاز به بازبینی داشت سریعاً شما را مطلع کند .
♦️عاشق سیستمتان شوید .
هیچ یک از نکاتی که در این مقاله مطرح شد به معنای غیر قابل استفاده بودن اهداف نیست . طبق تجربه خودم میتوانم بگویم که اهداف برای برنامهریزی روند شما مناسب هستند و سیستمها درواقع برای پیشرفت و حرکت شما در زندگی عالیاند .
♦️اهداف در کوتاهمدت مسیر شما را مشخص خواهند کرد و موجب حرکت روبهجلوی شما خواهند شد اما درنهایت سیستمی که به خوبی طراحیشده باشد پیروز میدان خواهد بود . چیزی که اهمیت دارد داشتن سیستمی پایدار و مناسب است . تعهد به فرآیند چیزی ست که شما را در زمره ی افراد موفق قرار خواهد داد .
برای فردا / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
آدامس بجوید تا به نظر دوستانه تر بیایید! 🎯🎯
بلدنت در تیزرش که در کن برنده جایزه شد، این باور را در بوته آزمایش گذاشته که لزوماً جویدن آدامس سبب میشود در دیگران تأثیر بدی بگذاریم. در این راستا از رهگذران خواسته میشد که در مورد ۵ دوقلوی همسان به سوالاتی پاسخ دهند.نزدیک به ۵۰۰ نفر در این آزمون شرکت کردند و جالب آنکه هفتاد و سه درصد از آنان صفات مثبت را به فرد در حال جویدن آدامس نسبت دادند. آژانس سازنده: Saatchi / #کلیپ / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
بلدنت در تیزرش که در کن برنده جایزه شد، این باور را در بوته آزمایش گذاشته که لزوماً جویدن آدامس سبب میشود در دیگران تأثیر بدی بگذاریم. در این راستا از رهگذران خواسته میشد که در مورد ۵ دوقلوی همسان به سوالاتی پاسخ دهند.نزدیک به ۵۰۰ نفر در این آزمون شرکت کردند و جالب آنکه هفتاد و سه درصد از آنان صفات مثبت را به فرد در حال جویدن آدامس نسبت دادند. آژانس سازنده: Saatchi / #کلیپ / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تبلیغ جالب و دیدنی برند talk to talk مخابرات 🎯🎯 #کلیپ @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
21 نکته مهم برای مدیریت زمان و افزایش بهره وری🎯🎯
1- ابتدا کارهای مهمتر را انجام دهید
2- «نه» گفتن را یاد بگیرید
3- حداقل 7 تا 8 ساعت بخوابید
4- شش دانگ حواس خود را روی کار متمرکز کنید
5- به موقع دست به کار شوید
6- اسیر جزئیات کم اهمیت نشوید
7- تبدیل وظایف مهم به عادت
8- زمان مشخصی را برای اینترنت و تلوزیون در نظر بگیرید
9- زمان معینی را برای انجام هر کار در نظر بگیرید
10- وقت استراحتی بین کارها داشته باشید
11-در همان ابتدا به لیست کلی وظایف خود نگاه نکنید
12- ورزش کنید و رژیم غذایی سالمی داشته باشید
13- کارها را دسته بندی کنید
14- از تعطیلات آخر هفته زیاد استفاده نکنید
15- سیستمی سازماندهی شده بنا کنید
16- از وقت خود بهترین استفاده را داشته باشید
17- با خودتان خلوت کنید
18- متعهد به قول خود برای انجام کارها باشید
19- وظایفی که به هم مرتبط هستند را در یک گروه قرار دهید
20- زمانی را برای آرامش یافتن کنار بگذارید
21- امور غیر ضروری را کنار بگذارید
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
1- ابتدا کارهای مهمتر را انجام دهید
2- «نه» گفتن را یاد بگیرید
3- حداقل 7 تا 8 ساعت بخوابید
4- شش دانگ حواس خود را روی کار متمرکز کنید
5- به موقع دست به کار شوید
6- اسیر جزئیات کم اهمیت نشوید
7- تبدیل وظایف مهم به عادت
8- زمان مشخصی را برای اینترنت و تلوزیون در نظر بگیرید
9- زمان معینی را برای انجام هر کار در نظر بگیرید
10- وقت استراحتی بین کارها داشته باشید
11-در همان ابتدا به لیست کلی وظایف خود نگاه نکنید
12- ورزش کنید و رژیم غذایی سالمی داشته باشید
13- کارها را دسته بندی کنید
14- از تعطیلات آخر هفته زیاد استفاده نکنید
15- سیستمی سازماندهی شده بنا کنید
16- از وقت خود بهترین استفاده را داشته باشید
17- با خودتان خلوت کنید
18- متعهد به قول خود برای انجام کارها باشید
19- وظایفی که به هم مرتبط هستند را در یک گروه قرار دهید
20- زمانی را برای آرامش یافتن کنار بگذارید
21- امور غیر ضروری را کنار بگذارید
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
فرهنگ های سازمانی و استرس کارکنان 🎯🎯
همه ی ما در زندگی با فشارهای زیادی مواجهیم. استرس های خیلی شدید یا فشارهایی که بد کنترل می شوند، می توانند ما را مضطرب سازند؛ سلا متی مان را به خطر اندازند و از کارآمدی مان بکاهند. اگر بتوانیم فشار را به اندازه ی کافی کنترل کنیم، می تواند ما را برانگیزد. فشارهای خوب کنترل شده می توانند ما را قوی تر سازند و عمل کردمان را افزایش دهند، چرا که امروزه مقدار کمی از استرس لا زم است. همچنین این مسأله بر موفقیت ما، در خانه و محل کار، می افزاید. این نوشتار به جلوگیری از استرس و مدیریت آن، در تک تک افراد یا کارکنان و مدیران در سازمان، تأکید ندارد، بلکه درباره ی با نقش سازمان، رهبری و مدیران، در جلوگیری از کنترل و استرس کارکنان و مأموران و مبلغان مذهبی است، اگرچه بسیاری از آنها می توانند درباره ی کارکنان سازمان به کار روند.
استرس و نقش سازمان
در پاسخ این پرسش که چرا جلوگیری و کنترل استرس شدید برای سازمان ها اهمّیّت دارد، باید گفت استرس مشکل بزرگ، گسترده و به ظاهر حاد، در سراسر دنیا، برآورد شده است؛ در انگلستان بیش از پنجاه درصد بیماری ها، بیش از شصت درصد غیبت های کاری و بیش از هشتاد درصد آسیب های ناشی ازکار، به استرس مربوط است.
چندسال پیش برآورد شده بود که از هر چهار نفر بزرگسال در انگلستان، یک نفر بیش تر اوقات داروی آرام بخش استفاده می کرد.
ارزیابی این که استرس تا چه حد در بیماری ها، تصادفات، بازنشستگی زود هنگام و حتی مرگ، مؤثر می باشد، بسیار دشوار است، ولی گمان می رود میزان آن چشم گیر باشد. احتمالا ً سایر تشکیلا تی که به مراقبت از سلا متی کارکنان کمک می کنند، اگر اطلا عات کامل و دقیقی ارائه نمی کنند، ولی می توانند مواردی از این دست را به شما نشان دهند. گه گاه گزارش هایی از اضطراب و رنج بسیار مأموران و مبلّغان مذهبی منتشر شده است. البته در بین مبلّغان مذهبی یا مدیرانی که صبغه ی مذهبی بالا یی داشته باشند، استرس پایین تر است.
نکته ی دیگر این که سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه مند است، به مراقبت کردن از کارکنان و مدیران جامعه اهمّیّت می دهد.
سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه دارد به طور جدی مسؤولیت های اخلا قی و قوانین را می پذیرد.
نکته ای برای مدیران
یکی از وظایف کارفرما فراهم آوردن محیطی سالم و مطمئن برای کارکنان می باشد. موارد زیادی از شکایت کارکنان علیه کارفرمایان، به دلیل استرس های ناشی از کار، وجود دارد. امروزه، قوانین مربوط به این موارد، دو برابر گذشته است. موفّقیّت دادخواهی کارکنان می تواند هزینه های مالی بسیار سنگینی برای کارفرمایان داشته باشد. حتی بدون جریمه ی مالی نیز، سازمان نمی خواهد چنین مسؤولیتی را به عهده بگیرد. نه تنها باید اهداف و مأموریت های سازمان را در نظر بگیریم، بلکه بایستی کارکنان و همکاران را نیز در نظر داشته باشیم.
استرس متعادل
تحت فشار بودن می تواند فواید بسیار زیادی را، برای کارکنانی که از سلا متی بیش تری برخوردارند یا رضایت شغلی بیش تری دارند و بهره وری شان بالا ست، داشته باشد. این عامل باعث خلا قیت بیش تر، بروز توانمندی و ظهور نوآوری ها می باشد / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
همه ی ما در زندگی با فشارهای زیادی مواجهیم. استرس های خیلی شدید یا فشارهایی که بد کنترل می شوند، می توانند ما را مضطرب سازند؛ سلا متی مان را به خطر اندازند و از کارآمدی مان بکاهند. اگر بتوانیم فشار را به اندازه ی کافی کنترل کنیم، می تواند ما را برانگیزد. فشارهای خوب کنترل شده می توانند ما را قوی تر سازند و عمل کردمان را افزایش دهند، چرا که امروزه مقدار کمی از استرس لا زم است. همچنین این مسأله بر موفقیت ما، در خانه و محل کار، می افزاید. این نوشتار به جلوگیری از استرس و مدیریت آن، در تک تک افراد یا کارکنان و مدیران در سازمان، تأکید ندارد، بلکه درباره ی با نقش سازمان، رهبری و مدیران، در جلوگیری از کنترل و استرس کارکنان و مأموران و مبلغان مذهبی است، اگرچه بسیاری از آنها می توانند درباره ی کارکنان سازمان به کار روند.
استرس و نقش سازمان
در پاسخ این پرسش که چرا جلوگیری و کنترل استرس شدید برای سازمان ها اهمّیّت دارد، باید گفت استرس مشکل بزرگ، گسترده و به ظاهر حاد، در سراسر دنیا، برآورد شده است؛ در انگلستان بیش از پنجاه درصد بیماری ها، بیش از شصت درصد غیبت های کاری و بیش از هشتاد درصد آسیب های ناشی ازکار، به استرس مربوط است.
چندسال پیش برآورد شده بود که از هر چهار نفر بزرگسال در انگلستان، یک نفر بیش تر اوقات داروی آرام بخش استفاده می کرد.
ارزیابی این که استرس تا چه حد در بیماری ها، تصادفات، بازنشستگی زود هنگام و حتی مرگ، مؤثر می باشد، بسیار دشوار است، ولی گمان می رود میزان آن چشم گیر باشد. احتمالا ً سایر تشکیلا تی که به مراقبت از سلا متی کارکنان کمک می کنند، اگر اطلا عات کامل و دقیقی ارائه نمی کنند، ولی می توانند مواردی از این دست را به شما نشان دهند. گه گاه گزارش هایی از اضطراب و رنج بسیار مأموران و مبلّغان مذهبی منتشر شده است. البته در بین مبلّغان مذهبی یا مدیرانی که صبغه ی مذهبی بالا یی داشته باشند، استرس پایین تر است.
نکته ی دیگر این که سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه مند است، به مراقبت کردن از کارکنان و مدیران جامعه اهمّیّت می دهد.
سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه دارد به طور جدی مسؤولیت های اخلا قی و قوانین را می پذیرد.
نکته ای برای مدیران
یکی از وظایف کارفرما فراهم آوردن محیطی سالم و مطمئن برای کارکنان می باشد. موارد زیادی از شکایت کارکنان علیه کارفرمایان، به دلیل استرس های ناشی از کار، وجود دارد. امروزه، قوانین مربوط به این موارد، دو برابر گذشته است. موفّقیّت دادخواهی کارکنان می تواند هزینه های مالی بسیار سنگینی برای کارفرمایان داشته باشد. حتی بدون جریمه ی مالی نیز، سازمان نمی خواهد چنین مسؤولیتی را به عهده بگیرد. نه تنها باید اهداف و مأموریت های سازمان را در نظر بگیریم، بلکه بایستی کارکنان و همکاران را نیز در نظر داشته باشیم.
استرس متعادل
تحت فشار بودن می تواند فواید بسیار زیادی را، برای کارکنانی که از سلا متی بیش تری برخوردارند یا رضایت شغلی بیش تری دارند و بهره وری شان بالا ست، داشته باشد. این عامل باعث خلا قیت بیش تر، بروز توانمندی و ظهور نوآوری ها می باشد / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
شبکه های اجتماعی مجازی و بحران هویت (با تأکید بر بحران هویتی ایران) 🎯🎯
پیشرفت در فناوری اطلاعات راه و روش انسان را در ثبت و ضبط تاریخ تغییر داده است، این تغییر بر نحوه تعامل افراد با یکدیگر نیز تاثیرگذار بوده است. یکی از اتفاقات مهم در پایان هزاره دوم، ظهور فناوریهای ارتباطی است که برجستهترین آن اینترنت و شبکههای اجتماعی است. اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی، اصلیترین عوامل تشکیل دهنده فضای مجازی، شناخته میشوند. شبکههای اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین این ابزارها، با قابلیتها و امکانات خود تاثیرات عمیقی بر جنبههای اجتماعی کاربران در جوامع گوناگون گذاردهاند. استفاده جوانان ایرانی از شبکههای اجتماعی مجازی رو به گسترش میباشد و به طور گریزناپذیری، جوانان، پرجمعیتترین و پرتعدادترین گروه نسلی ایران، در مواجهه با اینترنت و متأثر از فضای مجازی هستند. وابستگی متقابل دو جهان مجازی و واقعی باعث تعاملات فردی و اجتماعی در قلمروهای زیادی شده است. آنچنان که گفتیم، هویت در درون هر جامعهای از عوامل ثبات و همبستگی است و هویت با ابعاد مختلف شخصی، اجتماعی، ملی و دینی، هر یک تأثیرات زیادی در دوام و بقا و استمرار جامعه دارند.
یافتهها پژوهش حاضر نشان میدهد که فضای مجازی شبکههای اجتماعی اینترنتی نوعی از بحران هویت را در میان طیف گستردهای از جوانان بهوجود آورده است. بحران هویت در زمینههای فردی ناهمگونیهای هویتی را سبب شده و بهنحوی تعادل اجتماعی را متأثر کرده است.
در مورد اینکه چگونه بحران هویت در سطح فردی ناشی از فضای مجازی شکل میگیرد، با توجه به نظریه دو جهانی شدنها در کنار هویت واقعی افراد، میتوان از هویتهای مجازی سخن گفت که هر شخص که با محیطهای اجتماعی و مجازی ارتباط دارد، میتواند آن را داشته باشد. اگرچه هویت مجازی، هویت ساختگی تلقی میشود، بعضی اوقات نیز ممکن است هویت واقعی یا مثل آن باشد. بحران هویت مجازی هنگامی رخ میدهد که فرد به واسطه امکان تغییر در هویت واقعی در فضای مجازی با معانی و هویت جدیدی رو به رو شود که ساخته خود اوست و همزمان در کنار هویت واقعی قرار میگیرد و در صورتی که این دو هویت از یکدیگر فاصله زیادی داشته باشند، به خصوص که فرد بتواند به واسطه هویت مجازی برخی اعمال خلاف هنجار اجتماعی را انجام دهد، بحران هویت مجازی شکل میگیرد. در واقع با توجه به گسترش روز افزون شبکههای اجتماعی در دنیا و ایران، استفاده نوجوانان و جوانان ایرانی از اینترنت رو به گسترش است که این افزایش ورود بیرویه جوانان به فضاهای مجازی آسیبهای زیادی را به همراه خواهد داشت.
تغییرات اجتماعی با زمینههای ناشی از تحولات ساختاری و جمعیتی در کنار تغییرات ناشی از آثار معناساز مطرح شده در فضای مجازی شبکههای اجتماعی، وضعیتی قابل تأمل از بحران هویت اجتماعی پدید آورده است. یکی از بحرانهای فردی و اجتماعی دیگر خودپنداری ناشی از تعامل کاربران با فضای مجازی بوده و «امپاتی» در چنین شرایطی همانند یک سندروم اجتماعی، بحرانهای هویتی را دامن میزند و این امر زمینهساز بسیاری از تعارضات سیاسی خواهد شد.
بهنظر میرسد با توجه به فرایند جهانیشدن و مواجه شدن نسل متراکم جوان ایرانی با فضای مجازی، ضروری است عواقب این مواجهه در ایجاد بحرانهای هویتی بررسی شود. همانگونه که اشاره شد جامعه ایران به لحاظ قرارداشتن در دوره تاریخی خاص، از جنبههای «گذار» امروزه علاوه بر بحران هویت دوره تاریخی صنعتی، بحرانهای هویتی دوره پساصنعتی و فضای مجازی را نیز تجربه میکند. مسائل هویتهای قومی هر چند محسوس نیست، در فضای مجازی تحولات خاص خود را دارد. در حال حاضر با توجه به رشد فزاینده شبکههای اجتماعی، برنامهریزی برای منابع هویتساز جدید با توجه به فضای مجازی در برنامهریزیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی الزامی است.
#مقاله @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
پیشرفت در فناوری اطلاعات راه و روش انسان را در ثبت و ضبط تاریخ تغییر داده است، این تغییر بر نحوه تعامل افراد با یکدیگر نیز تاثیرگذار بوده است. یکی از اتفاقات مهم در پایان هزاره دوم، ظهور فناوریهای ارتباطی است که برجستهترین آن اینترنت و شبکههای اجتماعی است. اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی، اصلیترین عوامل تشکیل دهنده فضای مجازی، شناخته میشوند. شبکههای اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین این ابزارها، با قابلیتها و امکانات خود تاثیرات عمیقی بر جنبههای اجتماعی کاربران در جوامع گوناگون گذاردهاند. استفاده جوانان ایرانی از شبکههای اجتماعی مجازی رو به گسترش میباشد و به طور گریزناپذیری، جوانان، پرجمعیتترین و پرتعدادترین گروه نسلی ایران، در مواجهه با اینترنت و متأثر از فضای مجازی هستند. وابستگی متقابل دو جهان مجازی و واقعی باعث تعاملات فردی و اجتماعی در قلمروهای زیادی شده است. آنچنان که گفتیم، هویت در درون هر جامعهای از عوامل ثبات و همبستگی است و هویت با ابعاد مختلف شخصی، اجتماعی، ملی و دینی، هر یک تأثیرات زیادی در دوام و بقا و استمرار جامعه دارند.
یافتهها پژوهش حاضر نشان میدهد که فضای مجازی شبکههای اجتماعی اینترنتی نوعی از بحران هویت را در میان طیف گستردهای از جوانان بهوجود آورده است. بحران هویت در زمینههای فردی ناهمگونیهای هویتی را سبب شده و بهنحوی تعادل اجتماعی را متأثر کرده است.
در مورد اینکه چگونه بحران هویت در سطح فردی ناشی از فضای مجازی شکل میگیرد، با توجه به نظریه دو جهانی شدنها در کنار هویت واقعی افراد، میتوان از هویتهای مجازی سخن گفت که هر شخص که با محیطهای اجتماعی و مجازی ارتباط دارد، میتواند آن را داشته باشد. اگرچه هویت مجازی، هویت ساختگی تلقی میشود، بعضی اوقات نیز ممکن است هویت واقعی یا مثل آن باشد. بحران هویت مجازی هنگامی رخ میدهد که فرد به واسطه امکان تغییر در هویت واقعی در فضای مجازی با معانی و هویت جدیدی رو به رو شود که ساخته خود اوست و همزمان در کنار هویت واقعی قرار میگیرد و در صورتی که این دو هویت از یکدیگر فاصله زیادی داشته باشند، به خصوص که فرد بتواند به واسطه هویت مجازی برخی اعمال خلاف هنجار اجتماعی را انجام دهد، بحران هویت مجازی شکل میگیرد. در واقع با توجه به گسترش روز افزون شبکههای اجتماعی در دنیا و ایران، استفاده نوجوانان و جوانان ایرانی از اینترنت رو به گسترش است که این افزایش ورود بیرویه جوانان به فضاهای مجازی آسیبهای زیادی را به همراه خواهد داشت.
تغییرات اجتماعی با زمینههای ناشی از تحولات ساختاری و جمعیتی در کنار تغییرات ناشی از آثار معناساز مطرح شده در فضای مجازی شبکههای اجتماعی، وضعیتی قابل تأمل از بحران هویت اجتماعی پدید آورده است. یکی از بحرانهای فردی و اجتماعی دیگر خودپنداری ناشی از تعامل کاربران با فضای مجازی بوده و «امپاتی» در چنین شرایطی همانند یک سندروم اجتماعی، بحرانهای هویتی را دامن میزند و این امر زمینهساز بسیاری از تعارضات سیاسی خواهد شد.
بهنظر میرسد با توجه به فرایند جهانیشدن و مواجه شدن نسل متراکم جوان ایرانی با فضای مجازی، ضروری است عواقب این مواجهه در ایجاد بحرانهای هویتی بررسی شود. همانگونه که اشاره شد جامعه ایران به لحاظ قرارداشتن در دوره تاریخی خاص، از جنبههای «گذار» امروزه علاوه بر بحران هویت دوره تاریخی صنعتی، بحرانهای هویتی دوره پساصنعتی و فضای مجازی را نیز تجربه میکند. مسائل هویتهای قومی هر چند محسوس نیست، در فضای مجازی تحولات خاص خود را دارد. در حال حاضر با توجه به رشد فزاینده شبکههای اجتماعی، برنامهریزی برای منابع هویتساز جدید با توجه به فضای مجازی در برنامهریزیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی الزامی است.
#مقاله @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
3 روند بازریابی که نمیتوانید در سال 2016 نادیده بگیرید 🎯🎯
۱- نیاز به محتوای مناسب و غنی رشد خواهد کرد.
یکی از ابزارهای بسیار مهم بازاریابی دیجیتال(كه در اصطلاح عام تبليغات اينترنتی و يا بازار يابی اينترنتی شناخته می شود ) در دنیای امروز بازاریابی محتواست. ارزش محتوای مناسب و غنی در سال 2016 بیش از پیش رشد خواهد کرد. و این فقط شامل محتوای متنی نخواهد بود، محتوای تصویری مانند عکسها و ویدئوهای خلاقه اهمیت دوچندانی برای برندها در جذب مشتریان خواهند داشت. در عصر انتشار اخبار و اطلاعات فوری و 24 ساعته، سرعت برندها در خلق و انتشار محتوا در وبسایتشان نقش بزرگی در موفقیت آنها خواهد داشت.
این روند در چند سال اخیر نیز رشد سریعی داشته است، اما 2016، سالی خواهد بود که محتوای تولیدی کاربران اهمیتی بیشتر از همیشه خواهد یافت. نظرات آنلاین، بلاگها، پستها و توییتهای شبکههای اجتماعی، همه اینها شکلهای محتوای تولیدی کاربران هستند که میتوانند بر دیدگاه مشتریان از یک برند تاثیر بگذارند. اگر شما قصد ایجاد تصویری مثبت از سازمانتان دارید، تولید مشترک محتوا بین برندها و مشتریان ضروری خواهد بود، که این نکته ما را به سوی روند بعدی سال 2016 هدایت میکند.
۲- روابط قویتر میان درگیر کردن مشتری و حفظ مشتری.
اینروزها به منظور ساخت یک رابطه مثبت بین برند و مشتریان، نیاز به درگیر کردن مشتریان با کسبوکار وجود دارد. مشتریان به دنبال سازمانهایی هستند که به جای صحبت از یک سری احساسات بیمعنی، ارزشی واقعی به آنها ارائه دهد. سازمانهایی که به مشتریان خود همواره توجه داشته باشند و از آنها مراقبت کنند، مسلم است که نتایج بهتری کسب و ارزش بیشتری نیز برای مشتریانشان خلق خواهند کرد.
این سازمانها صرفا بر جذب مشتریان جدید تمرکز نمیکنند، بلکه بر حفظ مشتریانی گه در گذشته داشتهاند نیز از طریق یک برنامه وفاداری، توجه ویژهای دارند. اما اغلب در تدوین این برنامهها بدون فکر درباره اینکه چه مزیتی برای مشتریان دارد، شتابان عمل میشود. جهت پاسخگویی به این سوال شرکتی دو مطالعه ترتیب داد تا دریابد مشتریان چه برنامه وفاداری را ترجیح میدهند (با سوال از مشتریان). آنها یافتند که 58.51% از مشتریان B2B یک برنامه هزینهای را ترجیح میدهند که در آن پاداش بر اساس میزان مخارج صرفشده داده شود. درحالی که 52% از مشتریان B2C طرح امتیازات را ترجیح میدهند، که در آن پاداش بر اساس امتیاز انباشته مشتریان داده میشود. حتی این سطح ابتدایی از تحقیق نشان میدهد که کسبوکارها نیاز به سازماندهی برنامه حفظ مشتریان خود ، آنگونه که مناسب مشتریانشان است (اگر خواهان دستیابی به موفقیت در سال 2016 هستند)، دارند.
۳- تبلیغات کمتر، بازاریابی خلاقانه بیشتر
تخمین زده میشود که یک کاربر اینترنتی به طور متوسط روزانه در معرض صدها تبلیغ فقط در هنگام بازدید از وبسایتها قرار میگیرد. اخیرا اپل به خاطر نرمافزاری که در فروشگاهش قرار داشت که میتوانست تبلیغات اینترنتی را در موبایلها بلاک کند در صدر اخبار قرار گرفت، که این امر میتواند تا اندازهای نشاندهنده کمتر و کمتر شدن تاثیر این نوع تبلیغات است. اما به جای ناامیدی از کاهش توجه به تبلیغات، برندها بهتر است این محدودیت را به عنوان فرصتی برای خلاقیت بیشتر ببینند.
با خروج اجباری برندها از تبلیغات، بازاریابان مجبورند که درباره چگونگی تولید محتوایی درگیرکننده که مشتریان واقعا به آن نیاز دارند، فکر کنند. اکثر اوقات تلاشها و پول سازمان به جای آنکه صرف خلق داستانهایی واقعی که موردعلاقه افراد است شود به اموری اختصاص مییابد که تجربه افراد را دچار اختلال میکنند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
۱- نیاز به محتوای مناسب و غنی رشد خواهد کرد.
یکی از ابزارهای بسیار مهم بازاریابی دیجیتال(كه در اصطلاح عام تبليغات اينترنتی و يا بازار يابی اينترنتی شناخته می شود ) در دنیای امروز بازاریابی محتواست. ارزش محتوای مناسب و غنی در سال 2016 بیش از پیش رشد خواهد کرد. و این فقط شامل محتوای متنی نخواهد بود، محتوای تصویری مانند عکسها و ویدئوهای خلاقه اهمیت دوچندانی برای برندها در جذب مشتریان خواهند داشت. در عصر انتشار اخبار و اطلاعات فوری و 24 ساعته، سرعت برندها در خلق و انتشار محتوا در وبسایتشان نقش بزرگی در موفقیت آنها خواهد داشت.
این روند در چند سال اخیر نیز رشد سریعی داشته است، اما 2016، سالی خواهد بود که محتوای تولیدی کاربران اهمیتی بیشتر از همیشه خواهد یافت. نظرات آنلاین، بلاگها، پستها و توییتهای شبکههای اجتماعی، همه اینها شکلهای محتوای تولیدی کاربران هستند که میتوانند بر دیدگاه مشتریان از یک برند تاثیر بگذارند. اگر شما قصد ایجاد تصویری مثبت از سازمانتان دارید، تولید مشترک محتوا بین برندها و مشتریان ضروری خواهد بود، که این نکته ما را به سوی روند بعدی سال 2016 هدایت میکند.
۲- روابط قویتر میان درگیر کردن مشتری و حفظ مشتری.
اینروزها به منظور ساخت یک رابطه مثبت بین برند و مشتریان، نیاز به درگیر کردن مشتریان با کسبوکار وجود دارد. مشتریان به دنبال سازمانهایی هستند که به جای صحبت از یک سری احساسات بیمعنی، ارزشی واقعی به آنها ارائه دهد. سازمانهایی که به مشتریان خود همواره توجه داشته باشند و از آنها مراقبت کنند، مسلم است که نتایج بهتری کسب و ارزش بیشتری نیز برای مشتریانشان خلق خواهند کرد.
این سازمانها صرفا بر جذب مشتریان جدید تمرکز نمیکنند، بلکه بر حفظ مشتریانی گه در گذشته داشتهاند نیز از طریق یک برنامه وفاداری، توجه ویژهای دارند. اما اغلب در تدوین این برنامهها بدون فکر درباره اینکه چه مزیتی برای مشتریان دارد، شتابان عمل میشود. جهت پاسخگویی به این سوال شرکتی دو مطالعه ترتیب داد تا دریابد مشتریان چه برنامه وفاداری را ترجیح میدهند (با سوال از مشتریان). آنها یافتند که 58.51% از مشتریان B2B یک برنامه هزینهای را ترجیح میدهند که در آن پاداش بر اساس میزان مخارج صرفشده داده شود. درحالی که 52% از مشتریان B2C طرح امتیازات را ترجیح میدهند، که در آن پاداش بر اساس امتیاز انباشته مشتریان داده میشود. حتی این سطح ابتدایی از تحقیق نشان میدهد که کسبوکارها نیاز به سازماندهی برنامه حفظ مشتریان خود ، آنگونه که مناسب مشتریانشان است (اگر خواهان دستیابی به موفقیت در سال 2016 هستند)، دارند.
۳- تبلیغات کمتر، بازاریابی خلاقانه بیشتر
تخمین زده میشود که یک کاربر اینترنتی به طور متوسط روزانه در معرض صدها تبلیغ فقط در هنگام بازدید از وبسایتها قرار میگیرد. اخیرا اپل به خاطر نرمافزاری که در فروشگاهش قرار داشت که میتوانست تبلیغات اینترنتی را در موبایلها بلاک کند در صدر اخبار قرار گرفت، که این امر میتواند تا اندازهای نشاندهنده کمتر و کمتر شدن تاثیر این نوع تبلیغات است. اما به جای ناامیدی از کاهش توجه به تبلیغات، برندها بهتر است این محدودیت را به عنوان فرصتی برای خلاقیت بیشتر ببینند.
با خروج اجباری برندها از تبلیغات، بازاریابان مجبورند که درباره چگونگی تولید محتوایی درگیرکننده که مشتریان واقعا به آن نیاز دارند، فکر کنند. اکثر اوقات تلاشها و پول سازمان به جای آنکه صرف خلق داستانهایی واقعی که موردعلاقه افراد است شود به اموری اختصاص مییابد که تجربه افراد را دچار اختلال میکنند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
4 کليد براي پولدار شدن! 🎯🎯
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود؟
کليد اول
تخصص عبارت است از توانايي شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتي حياتي که براي شما يا مشتريان تان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت که در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در موفقيت بلند مدت شما بسيار تعيين کننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟
جنبه هاي مثبت خود را تقويت کرده، موارد ضعيف را در اولين فرصت ممکن، شناسائي و اصلاح نمائيد.
کليد دوم
تمايز عبارت است از اينکه چگونه در يک يا چند زمينه که تخصص داريد يا کارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز کردن خود براساس کيفيت کار بالا بسيار مهم و کانون فعاليت شغلي شماست. شما به عنوان يک فرد بايد حداقل در يک زمينه کاري برتر باشيد. اگر از کارفرما يا کارمندان شما درباره شما بپرسند:
برتري او در چه زمینه اي است؟ آنها چه جوابي در مورد شما خواهند داد؟
در کدام قسمت کار، شما برجسته هستيد؟
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟
چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود؟
اگر تاکنون در حرفه خود يک زمينه را مشخص نکرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام کنيد.
نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته، در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يک زمينه کاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري، استاندارد شما را براي کارايي نشان مي دهد.
بهترين بودن در يک زمينه مهم از شغل و حرفه شما بيشتر از هر چيزي به پيشرفت شما کمک مي کند. اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد.
کليد سوم
تقسيم بندي عبارتست از توانايي شما در مشخص کردن افراد و سازمانهايي که سود بيشتري براي شما دارند. نحوه کار بدين صورت است که شما به طور واضح مهمترين مشتريان خود را مشخص مي کنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از مشتريان تصميم گيري مي کنيد. اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد. مشتري هاي اصلي خود را درست بشناسيد و به آنها نزديکتر شويد. تا با نياز آنها آشنا شويد.
کليد آخر
تمرکز عبارتست از توانايي شما در تمرکز ذهني بر روي خدماتي است که براي آن شخص يا سازمان اهميت دارد. اين چهار استراتژي نقطه کانوني حياتي براي رسيدن به دست آوردهاي فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.
از خود بپرسيد:
کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقويت کنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟
پاسخي که به اين سؤال مي دهيد را به عنوان يک هدف بنويسيد و براي آن يک ضرب العجل تعيين کنيد. براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين کليد واقعي رسيدن به موفقيت شغلي است.
▪️ارسالی توسط دکتر اصغریان
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود؟
کليد اول
تخصص عبارت است از توانايي شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتي حياتي که براي شما يا مشتريان تان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت که در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در موفقيت بلند مدت شما بسيار تعيين کننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟
جنبه هاي مثبت خود را تقويت کرده، موارد ضعيف را در اولين فرصت ممکن، شناسائي و اصلاح نمائيد.
کليد دوم
تمايز عبارت است از اينکه چگونه در يک يا چند زمينه که تخصص داريد يا کارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز کردن خود براساس کيفيت کار بالا بسيار مهم و کانون فعاليت شغلي شماست. شما به عنوان يک فرد بايد حداقل در يک زمينه کاري برتر باشيد. اگر از کارفرما يا کارمندان شما درباره شما بپرسند:
برتري او در چه زمینه اي است؟ آنها چه جوابي در مورد شما خواهند داد؟
در کدام قسمت کار، شما برجسته هستيد؟
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟
چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود؟
اگر تاکنون در حرفه خود يک زمينه را مشخص نکرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام کنيد.
نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته، در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يک زمينه کاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري، استاندارد شما را براي کارايي نشان مي دهد.
بهترين بودن در يک زمينه مهم از شغل و حرفه شما بيشتر از هر چيزي به پيشرفت شما کمک مي کند. اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد.
کليد سوم
تقسيم بندي عبارتست از توانايي شما در مشخص کردن افراد و سازمانهايي که سود بيشتري براي شما دارند. نحوه کار بدين صورت است که شما به طور واضح مهمترين مشتريان خود را مشخص مي کنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از مشتريان تصميم گيري مي کنيد. اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد. مشتري هاي اصلي خود را درست بشناسيد و به آنها نزديکتر شويد. تا با نياز آنها آشنا شويد.
کليد آخر
تمرکز عبارتست از توانايي شما در تمرکز ذهني بر روي خدماتي است که براي آن شخص يا سازمان اهميت دارد. اين چهار استراتژي نقطه کانوني حياتي براي رسيدن به دست آوردهاي فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.
از خود بپرسيد:
کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقويت کنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟
پاسخي که به اين سؤال مي دهيد را به عنوان يک هدف بنويسيد و براي آن يک ضرب العجل تعيين کنيد. براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين کليد واقعي رسيدن به موفقيت شغلي است.
▪️ارسالی توسط دکتر اصغریان
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
بازاریابی معکوس چیست؟ 🎯🎯
به عبارتی بازاریابی معکوس تغییر روش داده است.بازاریابی معکوس از این جنبه نشات می گیرد که مشتریان نقش اساسی و مهمتری را در تاثیرگذاری بر چهار p آمیخته بازاریابی از قبیل ، قیمت، مکان و کانال توزیع و تبلیغات دارند آنها انتظار دارند شرکتها در طراحی کالاهای که برای رفع نیاز آنها می سازند از آنان نظر خواهی شود. امروزه بازاریابی از مباحث بازاریابی انبوه به بخش بندی و از بخش بندی به بازاریابی تک به تک (B2C) رسیده است. مشتریان انتظار دارند به جای اینکه در بازار مجبور باشند از میان تعدادی مدل مبلمان با رنگها و طرح های ارائه شده توسط شرکت انتخاب کنند ترجیح می دهند که رنگ و جنس مورد نظر خود را انتخاب کنند و شرکت به صورت سفارشی (CUSTOMIZE) آنرا در کمترین زمان ممکن دریافت نمایند امروزه شرکت های خودرو سازی مانند شرکت تویوتا، خودرو سفارش مشتری را ظرف 48 ساعت تحویل می دهد. ما نیز باید دیدگاهمان را به نوع طراحی محصولات و قدرت انتخاب مشتری تغییر دهیم ... / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
به عبارتی بازاریابی معکوس تغییر روش داده است.بازاریابی معکوس از این جنبه نشات می گیرد که مشتریان نقش اساسی و مهمتری را در تاثیرگذاری بر چهار p آمیخته بازاریابی از قبیل ، قیمت، مکان و کانال توزیع و تبلیغات دارند آنها انتظار دارند شرکتها در طراحی کالاهای که برای رفع نیاز آنها می سازند از آنان نظر خواهی شود. امروزه بازاریابی از مباحث بازاریابی انبوه به بخش بندی و از بخش بندی به بازاریابی تک به تک (B2C) رسیده است. مشتریان انتظار دارند به جای اینکه در بازار مجبور باشند از میان تعدادی مدل مبلمان با رنگها و طرح های ارائه شده توسط شرکت انتخاب کنند ترجیح می دهند که رنگ و جنس مورد نظر خود را انتخاب کنند و شرکت به صورت سفارشی (CUSTOMIZE) آنرا در کمترین زمان ممکن دریافت نمایند امروزه شرکت های خودرو سازی مانند شرکت تویوتا، خودرو سفارش مشتری را ظرف 48 ساعت تحویل می دهد. ما نیز باید دیدگاهمان را به نوع طراحی محصولات و قدرت انتخاب مشتری تغییر دهیم ... / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯