با این راهکارها، استاد زبان بدن شوید 🎯🎯
♦️در انتظار یک اتفاق مثبت
مالیدن كف دستها به هم، روشی است كه از طریق آن مردم بهطور غیركلامی انتظارات مثبت خود را بیان میكنند. مثلا هنگام بازی شطرنج وقتی حریف شما دستهایش را به هم میمالد یعنی انتظار دارد حرکتی به نفع او انجام دهید.
♦️سرعت دستها مهم است
سرعت به هم مالیدن دستها در یك شخص نشان میدهد كه درنظر او طرف مقابل از نتایج مثبت آتی بهرهمند میشود. به عنوان مثال فرض کنید برای خرید خانه به یك آژانس املاك میروید، پس از توضیحات شما، مسئول آژانس به سرعت دستهایش را به هم میمالد و میگوید من دقیقا محل مناسب را سراغ دارم! درواقع او علامت داده كه انتظار دارد نتیجه بهنفع شما باشد، اما چنانچه دستهایش را خیلی آهسته به هم میمالید و میگفت ملك ایدهآل شما را دارد، احتمالا بیشتر بلوف زده و حتی ممکن است خودتان احساس کنید که او موذی است و نتیجه معامله بیشتر بهنفع خودش است تا شما.
♦️احساس میکند از همه برتر است
در دست گرفتن مچ میتواند حاكی از برتری و اطمینان به خود باشد. همچنین این امكان را به فرد میدهد كه به طور جسورانه و ناخودآگاه نواحی آسیبپذیر شكم، قلب و گردن خود را به دیگران عرضه كند. همه ما دیدهایم که زمانی در یك موقعیت بسیار پرتنش قرار گرفتهایم مانند مصاحبه با خبرنگار روزنامه یا حتی موقعیتهای سادهتر، مثل زمان انتظار كشیدن در مطب یك دندانپزشك این حالت را به خود بگیریم كاملا احساس آرامش و اطمینان و حتی برتری خواهیم كرد.
♦️پر از اطمینان است
حالت شیبدار دستها همانطور كه بردویستل کارشناس زبان بدن میگوید، میتواند میزان اطمینان فرد را نشان بدهد در حقیقت افراد مطمئن از خود و صاحبمقام یا اشخاصی كه از حداقل علائم بدن استفاده میكنند بیشتر این علامت را به كار میبرند و با استفاده از آن حالت اطمینان خود را نمایان میكنند. این علامت در دو حالت دیده میشود: دستهای شیبدار برافراشته كه هنگام ارائه نظرات و ایدههای شخصی كه دستهایش را به این حالت درآورده و سخنگو است، استفاده میشود و دستهای شیبدار رو به پایین كه معمولا از طرف شنونده مورد استفاده قرار میگیرد. طبق مشاهدات نیرنبرگ و كالرو، زنان تمایل بیشتری به استفاده از حالت دستهای شیبدار رو به پایین نشان میدهند. هنگامی كه یك شخص از دستهای شیبدار برافراشته استفاده میكند در حالی كه سر او به طرف عقب برگشته، خودپسندی و غرور خودش را آشكار میسازد.
♦️علامت یاس و ناامیدی
نیرنبرگ و كالرو دو محقق زبان بدن در تحقیقاتی كه از حالت انگشتان به هم گره شده انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه این علامت ناكامی و یاس است و نشان میدهد كه شخص یك رفتار منفی را پنهان كرده و از بروز آن جلوگیری میكند. این علامت شامل سه حالت اصلی میشود: انگشتان گره شده در مقابل صورت، دستها در حال استراحت روی میز یا روی دامان (قسمت بین شكم و بازوها) در حالت نشسته و جلوی فاق در حالت ایستاده. به نظر میرسد نوعی ارتباط نیز بین ارتفاعی كه دستها در آن قرار گرفتهاند و میزان روحیه منفی شخص وجود داشته باشد. به عبارت دیگر از عهده شخصی كه دستهایش بسیار بالا قرار گرفتهاند راحتتر میتوان برآمد تا شخصی همانند تصویر زیر که دستش را پایینتر گرفته است.همانند سایر رفتارهای منفی باید برای باز كردن دستهای شخص و نمایان شدن كف دستها اقدام كرد در غیر این صورت رفتار خصمانه خواهد ماند.
♦️در آستانه انفجار
علامت مچ در دست نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» كه نشانه رنجش و ناكامی است، اشتباه گرفته شود. این حالت حتی میتواند نشان دهد که فرد در حال کنترل کردن خودش است. در این حالت یك دست ساعد دست دیگر را خیلی سفت میگیرد انگار كه یك دست در تلاش است تا دست دیگر را از حركت باز دارد. جالب اینجاست هرچه بیشتر دست به سمت بالا حركت كند میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است. به عنوان مثال مردی كه در تصویر سمت چپ دیده میشود تلاش بیشتری برای كنترل خود نسبت به مرد تصویر سمت راست به كار میبرد زیرا در تصویر چپ دست او بازوی دست دیگر را گرفته و نه ساعد آن را.
♦️وقتی فرد ضد و نقیض میگوید
انگشتان شست كه برتری را نمایان میكند هنگامی كه یك شخص كلام ضد و نقیض بیان میكند بسیار واضح میشوند. به عنوان مثال وكیلی را درنظر بگیرید كه خطاب به هیات منصفه با صدایی آرام میگوید « به نظر بنده...» در حالی كه علائم برتر شست را نمایان میكند و سرش را به عقب میبرد تا از روی بینی نگاه كند. در نتیجه هیات منصفه احساس میكند كه این وكیل ریاكار و حتی متكبر است. چنانچه این وكیل مایل بود متواضع به نظر برسد، باید در مقابل هیات منصفه با یك پا به سمت آنان و دستهای باز با كف دستهای نمایان و كمی خمیده به جلو میایستاد تا تواضع و حتی تابعیت خود را به دادگاه نشان میداد.
♦️احترام نمی گذارد
♦️در انتظار یک اتفاق مثبت
مالیدن كف دستها به هم، روشی است كه از طریق آن مردم بهطور غیركلامی انتظارات مثبت خود را بیان میكنند. مثلا هنگام بازی شطرنج وقتی حریف شما دستهایش را به هم میمالد یعنی انتظار دارد حرکتی به نفع او انجام دهید.
♦️سرعت دستها مهم است
سرعت به هم مالیدن دستها در یك شخص نشان میدهد كه درنظر او طرف مقابل از نتایج مثبت آتی بهرهمند میشود. به عنوان مثال فرض کنید برای خرید خانه به یك آژانس املاك میروید، پس از توضیحات شما، مسئول آژانس به سرعت دستهایش را به هم میمالد و میگوید من دقیقا محل مناسب را سراغ دارم! درواقع او علامت داده كه انتظار دارد نتیجه بهنفع شما باشد، اما چنانچه دستهایش را خیلی آهسته به هم میمالید و میگفت ملك ایدهآل شما را دارد، احتمالا بیشتر بلوف زده و حتی ممکن است خودتان احساس کنید که او موذی است و نتیجه معامله بیشتر بهنفع خودش است تا شما.
♦️احساس میکند از همه برتر است
در دست گرفتن مچ میتواند حاكی از برتری و اطمینان به خود باشد. همچنین این امكان را به فرد میدهد كه به طور جسورانه و ناخودآگاه نواحی آسیبپذیر شكم، قلب و گردن خود را به دیگران عرضه كند. همه ما دیدهایم که زمانی در یك موقعیت بسیار پرتنش قرار گرفتهایم مانند مصاحبه با خبرنگار روزنامه یا حتی موقعیتهای سادهتر، مثل زمان انتظار كشیدن در مطب یك دندانپزشك این حالت را به خود بگیریم كاملا احساس آرامش و اطمینان و حتی برتری خواهیم كرد.
♦️پر از اطمینان است
حالت شیبدار دستها همانطور كه بردویستل کارشناس زبان بدن میگوید، میتواند میزان اطمینان فرد را نشان بدهد در حقیقت افراد مطمئن از خود و صاحبمقام یا اشخاصی كه از حداقل علائم بدن استفاده میكنند بیشتر این علامت را به كار میبرند و با استفاده از آن حالت اطمینان خود را نمایان میكنند. این علامت در دو حالت دیده میشود: دستهای شیبدار برافراشته كه هنگام ارائه نظرات و ایدههای شخصی كه دستهایش را به این حالت درآورده و سخنگو است، استفاده میشود و دستهای شیبدار رو به پایین كه معمولا از طرف شنونده مورد استفاده قرار میگیرد. طبق مشاهدات نیرنبرگ و كالرو، زنان تمایل بیشتری به استفاده از حالت دستهای شیبدار رو به پایین نشان میدهند. هنگامی كه یك شخص از دستهای شیبدار برافراشته استفاده میكند در حالی كه سر او به طرف عقب برگشته، خودپسندی و غرور خودش را آشكار میسازد.
♦️علامت یاس و ناامیدی
نیرنبرگ و كالرو دو محقق زبان بدن در تحقیقاتی كه از حالت انگشتان به هم گره شده انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه این علامت ناكامی و یاس است و نشان میدهد كه شخص یك رفتار منفی را پنهان كرده و از بروز آن جلوگیری میكند. این علامت شامل سه حالت اصلی میشود: انگشتان گره شده در مقابل صورت، دستها در حال استراحت روی میز یا روی دامان (قسمت بین شكم و بازوها) در حالت نشسته و جلوی فاق در حالت ایستاده. به نظر میرسد نوعی ارتباط نیز بین ارتفاعی كه دستها در آن قرار گرفتهاند و میزان روحیه منفی شخص وجود داشته باشد. به عبارت دیگر از عهده شخصی كه دستهایش بسیار بالا قرار گرفتهاند راحتتر میتوان برآمد تا شخصی همانند تصویر زیر که دستش را پایینتر گرفته است.همانند سایر رفتارهای منفی باید برای باز كردن دستهای شخص و نمایان شدن كف دستها اقدام كرد در غیر این صورت رفتار خصمانه خواهد ماند.
♦️در آستانه انفجار
علامت مچ در دست نباید با علامت «گرفتن ساعد با دست دیگر» كه نشانه رنجش و ناكامی است، اشتباه گرفته شود. این حالت حتی میتواند نشان دهد که فرد در حال کنترل کردن خودش است. در این حالت یك دست ساعد دست دیگر را خیلی سفت میگیرد انگار كه یك دست در تلاش است تا دست دیگر را از حركت باز دارد. جالب اینجاست هرچه بیشتر دست به سمت بالا حركت كند میزان عصبانیت فرد بیشتر شده است. به عنوان مثال مردی كه در تصویر سمت چپ دیده میشود تلاش بیشتری برای كنترل خود نسبت به مرد تصویر سمت راست به كار میبرد زیرا در تصویر چپ دست او بازوی دست دیگر را گرفته و نه ساعد آن را.
♦️وقتی فرد ضد و نقیض میگوید
انگشتان شست كه برتری را نمایان میكند هنگامی كه یك شخص كلام ضد و نقیض بیان میكند بسیار واضح میشوند. به عنوان مثال وكیلی را درنظر بگیرید كه خطاب به هیات منصفه با صدایی آرام میگوید « به نظر بنده...» در حالی كه علائم برتر شست را نمایان میكند و سرش را به عقب میبرد تا از روی بینی نگاه كند. در نتیجه هیات منصفه احساس میكند كه این وكیل ریاكار و حتی متكبر است. چنانچه این وكیل مایل بود متواضع به نظر برسد، باید در مقابل هیات منصفه با یك پا به سمت آنان و دستهای باز با كف دستهای نمایان و كمی خمیده به جلو میایستاد تا تواضع و حتی تابعیت خود را به دادگاه نشان میداد.
♦️احترام نمی گذارد
چنانچه از انگشت شست برای اشاره كردن به شخصی استفاده شود، میتواند علامت تمسخر و بیاحترامی باشد. به عنوان مثال شوهری كه در حضور دوستش به همسرش با مشت بسته و انگشت شست به بیرون اشاره میكند و میگوید میدانی «همه زنها مثل هم هستند»، در تدارك یك دعوا با همسرش است.
♦️پنهانکاری
بعضی افراد دستهای خود را در جیب پشتی میگذارند در حالی که انگشتان شستشان از جیبهای پشتی بیرون است. جالب است بدانید با این حالت مرموز شخص میكوشد رفتار سلطهگرانه خود را پنهان كند. زنان سلطهگر یا پرخاشگر نیز بیشتر از این علامت استفاده میكنند. علاوه بر این افرادی كه بیشتر اوقات شست خود را نمایان میكنند، بیشتر روی پاشنههای پاهایشان به جلو و عقب تكان میخورند تا قدبلندتر به نظر برسند.
منبع:مجله ایده آل / #نکات_مدیریتی
@BOZORGANEODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️پنهانکاری
بعضی افراد دستهای خود را در جیب پشتی میگذارند در حالی که انگشتان شستشان از جیبهای پشتی بیرون است. جالب است بدانید با این حالت مرموز شخص میكوشد رفتار سلطهگرانه خود را پنهان كند. زنان سلطهگر یا پرخاشگر نیز بیشتر از این علامت استفاده میكنند. علاوه بر این افرادی كه بیشتر اوقات شست خود را نمایان میكنند، بیشتر روی پاشنههای پاهایشان به جلو و عقب تكان میخورند تا قدبلندتر به نظر برسند.
منبع:مجله ایده آل / #نکات_مدیریتی
@BOZORGANEODIRIAT Ⓜ️🎯
7 اشتباه بزرگ در کسب و کار 🎯🎯
♦️اشتباه اول: راندن يك ماشين تندرو در جاده ای خاكی
همه ما شنيده ايم كه براي آغاز هر كار، به محركی قوی و شور و شوق فراوان، احتياج است. اما داشتن اين حرارت اوليه به تنهایی كاری از پيش نمی برد. شما به يك برنامه احتياج داريد.
در زمينه تجارتتان، درخصوص مشتريان و رقبای خود عميقا تحقيق كنيد و يك مدل حقيقي و مفيد برای تجارت خود ساخته و روی يك سوال مهم تكيه كنيد: چگونه مي خواهيد پول در بياوريد؟ فرض كنيد كه در صدد باز كردن يك مغازه هستيد. محلی را انتخاب می كنيد که بايد هزينه اجاره آنرا بپردازيد. ممكن است مخارج زيادی نیز براي تهیه دكورمناسب متحمل شويد بدون آنكه به نحوه بازگشت اين هزینه ها بيانديشيد.محصولات شما كامل نيستند و به فكر بازاريابی هم نيستيد. قطعا پس از چند ماه تجارت شما سقوط خواهد كرد.
نکته:هيچ روز كاری خود را بدون برنامه طی نكنيد.
♦️اشتباه دوم : ارزان فروشی
از يك كودك بخواهيد كه بين يك كريستال 12 وجهی بدلی و يك قطعه الماس، يكی را انتخاب كند. كودك كريستال را انتخاب خواهد كرد. تازه كاران تجارت نيز به همين صورت عمل می كنند، فريب كميت را مي خورند و به كيفيت اهميت نمي دهند.
آنها مي انديشند كه اگر جنسهای ارزان قيمت را عرضه كنند، فروش بهتری خواهند داشت و بزودی ميليونر خواهند شد.
اما اين تصور غلط است. تازه كاران دنیای تجارت قيمتهای محصولات و خدمات خود را بسيار پائين در نظر مي گيرند و به اين ترتيب در طول زندگي كاري خود نگران پول درآوردن خواهند بود و حتي زماني كه سفارشي دريافت مي كنند، خوشحال نخواهند شد زيرا فروش براي آنها سود كافي به همراه نخواهد داشت. قبل از قيمت گذاري، همه چيز را بسنجيد. هزينه هاي ثابت و متغير را محاسبه كنيد. روشهاي تجاري و قيمتهاي رقبا را مورد توجه قرار دهيد و استراتژي فروش و بازاريابي خود را بهينه كرده و درآمد قابل قبول خود را در نظر آوريد.
نکته:كريستالهاي بدلی را به الماسها ترجيح ندهيد.
♦️اشتباه سوم: راه اندازی تجارت فقط برای هيجان
بيشتر اشخاصي كه در حال راه اندازي يك تجارت هستند، افرادي رويایی، خيال پرداز و ماجراجو هستند كه بيشتر به دنبال هيجان مي گردند. اين افراد به جاي تفكر و تحمل جزئيات دشوار اين كار، به فكر پيش روي هستند و مي خواهند كه مسائل و بحرانها را به نوعي پشت سر بگذارند تا دوباره به ميدان بازي برگردند و ماجراهاي آن را دنبال كنند. اما خستگي و ملالت از همين مسائل جزئی به تدريج ظاهر زيبای تجارت را به خطر خواهد انداخت، هدف تجارت كسب درآمد است و به مخاطره انداختن وضعيت فعلی در اين حيطه نمی گنجد.
نکته:تجارت را وسيله اي براي هيجان انگيز كردن زندگي قرار ندهيد.
♦️اشتباه چهارم: غفلت از بازاريابی
تعداد كمی از صاحبان تجارتهایی كه تازه تاسيس شده اند برای بازاريابی اهميت قائل مي شوند و برنامه و بودجه خاصي برای آن اختصاص می دهند، زيرا تصور می كنند كه بازاريابی يك خرج غير ضروری است و يا به علت شكستهای مقطعی از تاثير بازاريابی در فروش مايوس مي شوند. بازاريابی، فروش فرد را تضمين مي كند. اما به یاد داشته باشید که فروش هر روز محدود به همان روز است و لزوما فرآيندی ادامه دار نيست.
نمی توان از مرحله طرح و برنامه مستقيما به مرحله فروش رسيد و بازاريابي را فراموش كرد. اين اشتباه از ناآگاهی افراد نسبت به چرخه فروش ناشی می شود. اولين افرادی كه برای راه اندازی تجارت به آنها احتياج داريد، بازاريابها هستند. بازاریاب ها هستند كه می توانند شما را به ديگران معرفی كنند. پس از آن موقعيت فروش فراهم خواهد شد.
نکته:قبل از ارسال پيام آشنایی، به دنبال معامله نباشيد.
♦️اشتباه پنجم: اسارت در تجارت به جای رياست به آن
هنگامي كه فردی 3 يا 4 وظيفه معين را در 7 روز هفته انجام می دهد نيازی به بهره گیری از شيوه های مديريتي احساس نمی شود. در آغاز به كار يك تجارت نيز، اتفاقات ناگهانی اما قابل پيش بينی بوقوع می پیوندد كه می توان آنها را توسط تجربيات شخصی يا با استفاده از روش آزمون و خطا حل كرد.
اما همين طور كه تجارت شما رشد می كند،مسائل پيچيده تر خواهند شد و اين دو روش ديگر پاسخگوی آن ها نخواهند بود.
شما مسئول همه چيز هستيد. شما بايد اهداف تجارت را تعيين كنيد و روش ها را انتخاب كنيد، يا شخصی را برای انجام این وظیفه منصوب كنيد.بدون داشتن سياست معين و شفافی در مورد مشخصات مشاغل، استخدام ها، اخراج ها، تعطيلات، نحوه جبران كمبودها، چگونگی ترفيع ها و... شركت و تجارت نوپای شما در معرض آسيب ها و خطرات جدي قرار خواهد گرفت و نهايتا" تجارت شما ضعيف خواهد شد.
توجه کنید که كتاب راهنمای قوانين شركت شما (حتی در حد يك صفحه) بايد وجود داشته باشد.
نکته:اختيارات و وظايف خود را فراموش نكنيد.
♦️اشتباه اول: راندن يك ماشين تندرو در جاده ای خاكی
همه ما شنيده ايم كه براي آغاز هر كار، به محركی قوی و شور و شوق فراوان، احتياج است. اما داشتن اين حرارت اوليه به تنهایی كاری از پيش نمی برد. شما به يك برنامه احتياج داريد.
در زمينه تجارتتان، درخصوص مشتريان و رقبای خود عميقا تحقيق كنيد و يك مدل حقيقي و مفيد برای تجارت خود ساخته و روی يك سوال مهم تكيه كنيد: چگونه مي خواهيد پول در بياوريد؟ فرض كنيد كه در صدد باز كردن يك مغازه هستيد. محلی را انتخاب می كنيد که بايد هزينه اجاره آنرا بپردازيد. ممكن است مخارج زيادی نیز براي تهیه دكورمناسب متحمل شويد بدون آنكه به نحوه بازگشت اين هزینه ها بيانديشيد.محصولات شما كامل نيستند و به فكر بازاريابی هم نيستيد. قطعا پس از چند ماه تجارت شما سقوط خواهد كرد.
نکته:هيچ روز كاری خود را بدون برنامه طی نكنيد.
♦️اشتباه دوم : ارزان فروشی
از يك كودك بخواهيد كه بين يك كريستال 12 وجهی بدلی و يك قطعه الماس، يكی را انتخاب كند. كودك كريستال را انتخاب خواهد كرد. تازه كاران تجارت نيز به همين صورت عمل می كنند، فريب كميت را مي خورند و به كيفيت اهميت نمي دهند.
آنها مي انديشند كه اگر جنسهای ارزان قيمت را عرضه كنند، فروش بهتری خواهند داشت و بزودی ميليونر خواهند شد.
اما اين تصور غلط است. تازه كاران دنیای تجارت قيمتهای محصولات و خدمات خود را بسيار پائين در نظر مي گيرند و به اين ترتيب در طول زندگي كاري خود نگران پول درآوردن خواهند بود و حتي زماني كه سفارشي دريافت مي كنند، خوشحال نخواهند شد زيرا فروش براي آنها سود كافي به همراه نخواهد داشت. قبل از قيمت گذاري، همه چيز را بسنجيد. هزينه هاي ثابت و متغير را محاسبه كنيد. روشهاي تجاري و قيمتهاي رقبا را مورد توجه قرار دهيد و استراتژي فروش و بازاريابي خود را بهينه كرده و درآمد قابل قبول خود را در نظر آوريد.
نکته:كريستالهاي بدلی را به الماسها ترجيح ندهيد.
♦️اشتباه سوم: راه اندازی تجارت فقط برای هيجان
بيشتر اشخاصي كه در حال راه اندازي يك تجارت هستند، افرادي رويایی، خيال پرداز و ماجراجو هستند كه بيشتر به دنبال هيجان مي گردند. اين افراد به جاي تفكر و تحمل جزئيات دشوار اين كار، به فكر پيش روي هستند و مي خواهند كه مسائل و بحرانها را به نوعي پشت سر بگذارند تا دوباره به ميدان بازي برگردند و ماجراهاي آن را دنبال كنند. اما خستگي و ملالت از همين مسائل جزئی به تدريج ظاهر زيبای تجارت را به خطر خواهد انداخت، هدف تجارت كسب درآمد است و به مخاطره انداختن وضعيت فعلی در اين حيطه نمی گنجد.
نکته:تجارت را وسيله اي براي هيجان انگيز كردن زندگي قرار ندهيد.
♦️اشتباه چهارم: غفلت از بازاريابی
تعداد كمی از صاحبان تجارتهایی كه تازه تاسيس شده اند برای بازاريابی اهميت قائل مي شوند و برنامه و بودجه خاصي برای آن اختصاص می دهند، زيرا تصور می كنند كه بازاريابی يك خرج غير ضروری است و يا به علت شكستهای مقطعی از تاثير بازاريابی در فروش مايوس مي شوند. بازاريابی، فروش فرد را تضمين مي كند. اما به یاد داشته باشید که فروش هر روز محدود به همان روز است و لزوما فرآيندی ادامه دار نيست.
نمی توان از مرحله طرح و برنامه مستقيما به مرحله فروش رسيد و بازاريابي را فراموش كرد. اين اشتباه از ناآگاهی افراد نسبت به چرخه فروش ناشی می شود. اولين افرادی كه برای راه اندازی تجارت به آنها احتياج داريد، بازاريابها هستند. بازاریاب ها هستند كه می توانند شما را به ديگران معرفی كنند. پس از آن موقعيت فروش فراهم خواهد شد.
نکته:قبل از ارسال پيام آشنایی، به دنبال معامله نباشيد.
♦️اشتباه پنجم: اسارت در تجارت به جای رياست به آن
هنگامي كه فردی 3 يا 4 وظيفه معين را در 7 روز هفته انجام می دهد نيازی به بهره گیری از شيوه های مديريتي احساس نمی شود. در آغاز به كار يك تجارت نيز، اتفاقات ناگهانی اما قابل پيش بينی بوقوع می پیوندد كه می توان آنها را توسط تجربيات شخصی يا با استفاده از روش آزمون و خطا حل كرد.
اما همين طور كه تجارت شما رشد می كند،مسائل پيچيده تر خواهند شد و اين دو روش ديگر پاسخگوی آن ها نخواهند بود.
شما مسئول همه چيز هستيد. شما بايد اهداف تجارت را تعيين كنيد و روش ها را انتخاب كنيد، يا شخصی را برای انجام این وظیفه منصوب كنيد.بدون داشتن سياست معين و شفافی در مورد مشخصات مشاغل، استخدام ها، اخراج ها، تعطيلات، نحوه جبران كمبودها، چگونگی ترفيع ها و... شركت و تجارت نوپای شما در معرض آسيب ها و خطرات جدي قرار خواهد گرفت و نهايتا" تجارت شما ضعيف خواهد شد.
توجه کنید که كتاب راهنمای قوانين شركت شما (حتی در حد يك صفحه) بايد وجود داشته باشد.
نکته:اختيارات و وظايف خود را فراموش نكنيد.
♦️ اشتباه ششم: پيش بينی ناقص بودجه
تازه كاران تجارت معمولا" نيازهای مالی خود را دست كم می گيرند. اين افراد، در ابتدای كار هزينه زيادی را صرف خريد لوازم اداری و محصولاتی می كنند كه ممكن است بسيار تخصصی تر از آن چه باشد كه به آن نياز دارند. هم چنين به اين موضوع توجه نمی كنند كه اكثر مشتريان به طور اقساط خريد می كنند و بازگشت پول به كندی انجام مي گيرد. به همين علت مشاوران مديريت معمولا" پيشنهاد می كنند كه پس از محاسبه بودجه مورد نياز خود براي راه اندازي تجارت، حداقل 50% به آن اضافه كنيد. به اين ترتيب براي مديريت ريسك های احتمالی آماده خواهيد شد.
نکته:در مورد بودجه واقع بين باشيد.
♦️اشتباه هفتم: روابط غلط
شروع هر فعاليتی احتياج به كار فراوان و سيستم پشتيبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشكلاتی در روابط خواهد شد. بايد قدری از بار خود را سبك كنيد و از كمك نزديكان و دوستان خود در حد امكان استفاده كنيد.
نکته:نگذاريد كه يك اشتباه باعث يك عمر پشيمانی شود.
بسياری از اشتباهات به اين دليل بروز می كنند كه تازه كاران تصور مي كنند كه تمام كارها را بايد خود به تنهايی انجام دهند.
به جای اين كار بهتر است نقاط قوت خود را بشناسيد و كمبودهای خود را بپذيريد و بعضي از امور را به دست متخصصين خاص آن بسپاريد.
هنگامی كه به مسائل و شكست های اجتناب ناپذير برخورد می كنيد، این ضرب المثل قديمي را به ياد بياوريد كه:هر شكست پلی است برای پيروزی های آينده.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تازه كاران تجارت معمولا" نيازهای مالی خود را دست كم می گيرند. اين افراد، در ابتدای كار هزينه زيادی را صرف خريد لوازم اداری و محصولاتی می كنند كه ممكن است بسيار تخصصی تر از آن چه باشد كه به آن نياز دارند. هم چنين به اين موضوع توجه نمی كنند كه اكثر مشتريان به طور اقساط خريد می كنند و بازگشت پول به كندی انجام مي گيرد. به همين علت مشاوران مديريت معمولا" پيشنهاد می كنند كه پس از محاسبه بودجه مورد نياز خود براي راه اندازي تجارت، حداقل 50% به آن اضافه كنيد. به اين ترتيب براي مديريت ريسك های احتمالی آماده خواهيد شد.
نکته:در مورد بودجه واقع بين باشيد.
♦️اشتباه هفتم: روابط غلط
شروع هر فعاليتی احتياج به كار فراوان و سيستم پشتيبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشكلاتی در روابط خواهد شد. بايد قدری از بار خود را سبك كنيد و از كمك نزديكان و دوستان خود در حد امكان استفاده كنيد.
نکته:نگذاريد كه يك اشتباه باعث يك عمر پشيمانی شود.
بسياری از اشتباهات به اين دليل بروز می كنند كه تازه كاران تصور مي كنند كه تمام كارها را بايد خود به تنهايی انجام دهند.
به جای اين كار بهتر است نقاط قوت خود را بشناسيد و كمبودهای خود را بپذيريد و بعضي از امور را به دست متخصصين خاص آن بسپاريد.
هنگامی كه به مسائل و شكست های اجتناب ناپذير برخورد می كنيد، این ضرب المثل قديمي را به ياد بياوريد كه:هر شكست پلی است برای پيروزی های آينده.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
10 روش جدید بازاریابی اینترنتی در سال 2016 🎯🎯 ♦️1.ویدئوهایی با محتوای نو و بکر
ویدئوهای شرکت های Gopro,redBull,Chipotle,Samsung,Dove از نظر میزان بازدیدکننده دوباره در صدر قرارداشتند. شرکت های هم تراز با آنها نیز، فقط تماشاچی بودند. همچنین ویدئوهای جدیدی مانند موزیک ویدئوی شکیرا که با همکاری شرکت Activia و در حمایت از برنامه جهانی غذا و برنامه بهبود تغذیه در مدارس تهیه شده و ویدئوهایی که برای فعالیت های خیریه شرکت Ups تهیه شده اند، توجه تماشاگران را بسیار به خود جلب کرده اند. این ویدئوها داستان و روایت خوبی داشتند. ویدئوی (la la la) در مراسم پایانی جام جهانی برزیل در یک هفته بیش از یک میلیون بازدید کننده داشته است. با توجه به این که کاربران از ویدئوهایی که چنین محتواهای نو تازه ای دارند، استقبال می کنند احتمالا در سال 2016 بیشتر شاهد ویدئوهایی این چنینی خواهیم بود.
♦️2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
امروزه بازاریاب ها بیش از گذشته بر رویnative ads هزینه می کنند و پیش بینی می شود که 4.3 میلیارد دلار برای چنین ساختار تبلیغاتی در سال 2016 هزینه شود. در عین حال شاهد این هستیم که روی owned content سرمایه گذاری های بیشتری صورت می گیرد. فقط در سال جاری مایکروسافت چندین Brand story داشته است. اپل مجموعه ای پر بار از ویدئوهای نو و بکر را ساخته است و هر دو شرکت Net-a-Porter وAirbnb وب سایت خودشان را به شکل مجله طراحی کرده اند. شاید native ads در حال افزایش یافتن باشد، اما برندها دلیل محبوبیت خودشان را owned content می دانند.
Native ads یک نوع روش تبلیغاتی است که در آن ساختار و عملکرد پیام تبلیغاتی مطابق وهماهنگ با بقیه وب سایت یا پلتفرم می باشد.
Owned content یعنی محتوایی که مخصوص و منحصر به یک برند تجاری می باشد.
♦️3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
دیدن این که این روش از بازار یابی در لیست 10 روش برتر قرار نگیرد، بسیار سخت است. بیشتر تحلیلگران معتقدند که برند های تجاری طی چند ماه آینده مجبور خواهند بود که در مورد این روش بازاریابی بیشتر فکر کنند و آن را ارتقا دهند تا این که بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند (به دلیل استفاده روز افزون از تلفن های همراه هوشمند). کتی استرامبرگ معاون رئیس بخش بازاریابی "وب ترندز" با این نظر موافق است و می گوید " اکنون بازاریاب ها مجبورند راهی پیدا کنند تا برای کاربرانی که مشغله زیادی دارند و در حین فعالیت هایشان از میان یک صفحه 3 اینچی تبلیغات آن ها را مشاهده می کنند، تبلیغات شان کوتاه و مختصر و قابل فهم باشد." او همچنین می افزاید " بهترین روش ها هنوز در حال ایجاد وشکل گیری هستند بنابراین در این برهه از زمان فرصت آن وجود دارد تا مشخص کنیم کدام روش موثر واقع می شود وکدام روش نمی شود.
♦️4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
از زمانی که عکس سلفی "الن دی گنرز" در شب اسکار رکورد تازه ای در تویتر بر جای گذاشت، بازاریاب ها به این فکر افتادند که به روش بازاریابی همزمان طور دیگری نگاه کنند. چند ماه بعد ویدئویی درباره reactvertising توجه همه ما را به این مسئله جلب کرد که فورا به حوادث و وقایع فرهنگی در جامعه مان عکس العمل نشان داده وآن ها را در تبلیغات مان بگنجانیم. اما قبلا برند های معروف از هر واقعه مهمی از جام جهانی گرفته تا حوادث مهم دیگر برای تبلیغات شان استفاده کرده اند که البته با موفقیت بسیاری نیز همراه بوده است.
reactvertising پیامی است که بازاریاب ها در پاسخ به حوادث جاری در جامعه در تبلیغات شان می گنجانند تا بدین وسیله افراد بیشتری را مخاطب تبلیغات خود قرار دهند. با وجود این که از این روش ها زیاد استفاده شده، در پی این باشید که بیشتر از Right this minute و live- tweeting استفاده کنید، همانطور که بازاریاب ها در تلاش اند که در موقعیت های مناسب از این روش استفاده کنند.
♦️5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
ویدئوهای شرکت های Gopro,redBull,Chipotle,Samsung,Dove از نظر میزان بازدیدکننده دوباره در صدر قرارداشتند. شرکت های هم تراز با آنها نیز، فقط تماشاچی بودند. همچنین ویدئوهای جدیدی مانند موزیک ویدئوی شکیرا که با همکاری شرکت Activia و در حمایت از برنامه جهانی غذا و برنامه بهبود تغذیه در مدارس تهیه شده و ویدئوهایی که برای فعالیت های خیریه شرکت Ups تهیه شده اند، توجه تماشاگران را بسیار به خود جلب کرده اند. این ویدئوها داستان و روایت خوبی داشتند. ویدئوی (la la la) در مراسم پایانی جام جهانی برزیل در یک هفته بیش از یک میلیون بازدید کننده داشته است. با توجه به این که کاربران از ویدئوهایی که چنین محتواهای نو تازه ای دارند، استقبال می کنند احتمالا در سال 2016 بیشتر شاهد ویدئوهایی این چنینی خواهیم بود.
♦️2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
امروزه بازاریاب ها بیش از گذشته بر رویnative ads هزینه می کنند و پیش بینی می شود که 4.3 میلیارد دلار برای چنین ساختار تبلیغاتی در سال 2016 هزینه شود. در عین حال شاهد این هستیم که روی owned content سرمایه گذاری های بیشتری صورت می گیرد. فقط در سال جاری مایکروسافت چندین Brand story داشته است. اپل مجموعه ای پر بار از ویدئوهای نو و بکر را ساخته است و هر دو شرکت Net-a-Porter وAirbnb وب سایت خودشان را به شکل مجله طراحی کرده اند. شاید native ads در حال افزایش یافتن باشد، اما برندها دلیل محبوبیت خودشان را owned content می دانند.
Native ads یک نوع روش تبلیغاتی است که در آن ساختار و عملکرد پیام تبلیغاتی مطابق وهماهنگ با بقیه وب سایت یا پلتفرم می باشد.
Owned content یعنی محتوایی که مخصوص و منحصر به یک برند تجاری می باشد.
♦️3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
دیدن این که این روش از بازار یابی در لیست 10 روش برتر قرار نگیرد، بسیار سخت است. بیشتر تحلیلگران معتقدند که برند های تجاری طی چند ماه آینده مجبور خواهند بود که در مورد این روش بازاریابی بیشتر فکر کنند و آن را ارتقا دهند تا این که بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند (به دلیل استفاده روز افزون از تلفن های همراه هوشمند). کتی استرامبرگ معاون رئیس بخش بازاریابی "وب ترندز" با این نظر موافق است و می گوید " اکنون بازاریاب ها مجبورند راهی پیدا کنند تا برای کاربرانی که مشغله زیادی دارند و در حین فعالیت هایشان از میان یک صفحه 3 اینچی تبلیغات آن ها را مشاهده می کنند، تبلیغات شان کوتاه و مختصر و قابل فهم باشد." او همچنین می افزاید " بهترین روش ها هنوز در حال ایجاد وشکل گیری هستند بنابراین در این برهه از زمان فرصت آن وجود دارد تا مشخص کنیم کدام روش موثر واقع می شود وکدام روش نمی شود.
♦️4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
از زمانی که عکس سلفی "الن دی گنرز" در شب اسکار رکورد تازه ای در تویتر بر جای گذاشت، بازاریاب ها به این فکر افتادند که به روش بازاریابی همزمان طور دیگری نگاه کنند. چند ماه بعد ویدئویی درباره reactvertising توجه همه ما را به این مسئله جلب کرد که فورا به حوادث و وقایع فرهنگی در جامعه مان عکس العمل نشان داده وآن ها را در تبلیغات مان بگنجانیم. اما قبلا برند های معروف از هر واقعه مهمی از جام جهانی گرفته تا حوادث مهم دیگر برای تبلیغات شان استفاده کرده اند که البته با موفقیت بسیاری نیز همراه بوده است.
reactvertising پیامی است که بازاریاب ها در پاسخ به حوادث جاری در جامعه در تبلیغات شان می گنجانند تا بدین وسیله افراد بیشتری را مخاطب تبلیغات خود قرار دهند. با وجود این که از این روش ها زیاد استفاده شده، در پی این باشید که بیشتر از Right this minute و live- tweeting استفاده کنید، همانطور که بازاریاب ها در تلاش اند که در موقعیت های مناسب از این روش استفاده کنند.
♦️5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
این روش در تمام ابعاد بازاریابی دیجیتال رخنه کرده است، اما در سال آینده این نوع تبلیغات از الگوریتم بیشتری استفاده خواهد کرد. تکنیک های Retargeting و همچنین تعیین موقعیت های جغرافیایی برای نمایش تبلیغات تان (location targeting) می توانند مورد استفاده قرار بگیرند تا تمام نیازهای مشتریان پیش بینی شده و پاسخ داده شود.
♦️6. مثبت بودن
در ابتدا شرکت Jet Blue و Zappos مسابقه تلویزیونی به نام Happiest Travel Day را آغاز نمودند که به مسافران جوایزی داده می شد، سپس شرکت هواپیمایی WestJet سال گذشته ویدئویی با عنوان معجزه کریسمس تهیه کرد که روحیه بخشندگی را در افراد ایجاد ی کرد. هر چه محققان درباره این موضوع که چه عاملی باعث انتشار سریع این ویدئوها می شود، بیشتر بررسی کردند بیشتر به این نکته پی بردند که محتوای احساسی و مثبت بودن این ویدئوها باعث این امر می شود. موفقیت قطعی ویدئوهای مثبت و امیدوار کننده، مخصوصا ویدئوهایی که به برندها این امکان را می دهد تا سپاس و قدردانی مشتری هایشان را به نمایش بگذارند، از برندهای مشابه بیشتر خواهد بود.
♦️7. بازایابی بصری
هر چند که در سال 2015 این روش مورد توجه بوده است اما در سال آتی برندهای بیشتری خواهان استفاده از این روش می شوند. سایت هایی مانند Tumblr, Vine, YouTube و شرکت های نرم افزاری مانند Printerest , Instagram نقش بیشتری را در بازاریابی محتوایی یا content marketing برعهده خواهند داشت. همچنین اینفوگرافیک ها و اطلاعاتی که برای فهم بهتر به صورت گرافیکی و بصری نمایش داده می شوند، بخش های جداگانه ای در وب سایت ها خواهند داشت. رستوران های زنجیره ای Taco Bell تنها برندی نخواهند بود که برای معرفی خودشان emoji درخواست می کنند. بازاریاب هایی که فعالیت بین شرکتی دارند ارزش این رسانه های اجتماعی بصری را درک خواهند کرد و راه شرکت GE رادنبال خواهند نمود.
♦️8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
فرهنگ بصری ما در حال تغییر است و بدون شک در سال 2016 این تغییر شتاب بیشتری خواهد گرفت (به عبارت دیگر ما بیشتر بصری هستیم و مایلیم که ببینیم تا بشنویم). بر طبق اعلام سایت Forbes سال 2016 سال تاثیر بصری خواهد بود. در حالی که قوانین حاکم بر محتواهایی که کاربران تهیه می کنند مانند(وبلاگ ها و ویدئوها) و همچنین تهیه کنندگان محتواهای تخصصی در YouTubeو Instagram این قدرت و نفوذ را در اختیارخود دارند. برندها بسیار مشتاق هستند که باYouTube همکاری داشته باشند و یاد بگیرند که خودشان محتواهای بصری بهتری تهیه نمایند به طوری که اخیرا چندین برند تجاری در دوره های آموزشی youTube شرکت کرده اند تا بتوانند با تغییرات بصری دنیای امروز همگام باشند. چنین جریاناتی برای مشارکت برندها دریچه های نویی را می گشاید و دسترسی مستقیم به بازار تجارت و تبلیغات Millennial را برای آنها فراهم می سازد.
♦️9. تبلیغات(Omnichannel) که درآن کاربر می تواند از طریق یک وسیله و یا کانال ارتباطی دریافت اطلاعات را شروع کند سپس از طریق وسیله ارتباطی دیگری کار خود را ادامه دهد تا به تصمیم نهایی خرید از یک برند برسد.
شما از زمان خرده فروشی های آنلاین با این اصطلاح آشنا هستید اما داشتن نگرش omnichannel همان اندازه که در طراحی وب اهمیت دارد در بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است. کاربران انتظار دارند وقتی از چند وسیله و کانال استفاده می کنند با یک ساختار واحد و یکپارچه روبرو شوند و تبلیغاتی که به این خواسته کاربران پاسخ درستی ندهد با شکست روبرو خواهند شد. از جمله روش هایی که بازاریاب ها استفاده خواهند کرد بازاریابی" شخصی سازی شده" می باشد به طوری که کاربران محتواهای مرتبط با نیازهای شخصی خودشان را ببینند و همچنین برند ها بتوانند هزینه های تبلیغاتی شان را بهینه سازی نمایند.
♦️10.استفاده از”memes” در بازاریابی
Memes از جمله بخش های ثابت شبکه های اجتماعی می باشند. اماویدئوهای امسال “Bendgate, Break The Internet” به برندها خاطر نشان می کنند که چه وقت استفاده از memes در بازاریابی موثر واقع می شود. “memes”تصاویر و ویدئوها و حتی تکیه کلام ها و شعارهایی هستند که حالت نمایشی وتقلیدی دارند و برای انتقال یک مفهوم و یا ایده به کار می روند.
♦️6. مثبت بودن
در ابتدا شرکت Jet Blue و Zappos مسابقه تلویزیونی به نام Happiest Travel Day را آغاز نمودند که به مسافران جوایزی داده می شد، سپس شرکت هواپیمایی WestJet سال گذشته ویدئویی با عنوان معجزه کریسمس تهیه کرد که روحیه بخشندگی را در افراد ایجاد ی کرد. هر چه محققان درباره این موضوع که چه عاملی باعث انتشار سریع این ویدئوها می شود، بیشتر بررسی کردند بیشتر به این نکته پی بردند که محتوای احساسی و مثبت بودن این ویدئوها باعث این امر می شود. موفقیت قطعی ویدئوهای مثبت و امیدوار کننده، مخصوصا ویدئوهایی که به برندها این امکان را می دهد تا سپاس و قدردانی مشتری هایشان را به نمایش بگذارند، از برندهای مشابه بیشتر خواهد بود.
♦️7. بازایابی بصری
هر چند که در سال 2015 این روش مورد توجه بوده است اما در سال آتی برندهای بیشتری خواهان استفاده از این روش می شوند. سایت هایی مانند Tumblr, Vine, YouTube و شرکت های نرم افزاری مانند Printerest , Instagram نقش بیشتری را در بازاریابی محتوایی یا content marketing برعهده خواهند داشت. همچنین اینفوگرافیک ها و اطلاعاتی که برای فهم بهتر به صورت گرافیکی و بصری نمایش داده می شوند، بخش های جداگانه ای در وب سایت ها خواهند داشت. رستوران های زنجیره ای Taco Bell تنها برندی نخواهند بود که برای معرفی خودشان emoji درخواست می کنند. بازاریاب هایی که فعالیت بین شرکتی دارند ارزش این رسانه های اجتماعی بصری را درک خواهند کرد و راه شرکت GE رادنبال خواهند نمود.
♦️8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
فرهنگ بصری ما در حال تغییر است و بدون شک در سال 2016 این تغییر شتاب بیشتری خواهد گرفت (به عبارت دیگر ما بیشتر بصری هستیم و مایلیم که ببینیم تا بشنویم). بر طبق اعلام سایت Forbes سال 2016 سال تاثیر بصری خواهد بود. در حالی که قوانین حاکم بر محتواهایی که کاربران تهیه می کنند مانند(وبلاگ ها و ویدئوها) و همچنین تهیه کنندگان محتواهای تخصصی در YouTubeو Instagram این قدرت و نفوذ را در اختیارخود دارند. برندها بسیار مشتاق هستند که باYouTube همکاری داشته باشند و یاد بگیرند که خودشان محتواهای بصری بهتری تهیه نمایند به طوری که اخیرا چندین برند تجاری در دوره های آموزشی youTube شرکت کرده اند تا بتوانند با تغییرات بصری دنیای امروز همگام باشند. چنین جریاناتی برای مشارکت برندها دریچه های نویی را می گشاید و دسترسی مستقیم به بازار تجارت و تبلیغات Millennial را برای آنها فراهم می سازد.
♦️9. تبلیغات(Omnichannel) که درآن کاربر می تواند از طریق یک وسیله و یا کانال ارتباطی دریافت اطلاعات را شروع کند سپس از طریق وسیله ارتباطی دیگری کار خود را ادامه دهد تا به تصمیم نهایی خرید از یک برند برسد.
شما از زمان خرده فروشی های آنلاین با این اصطلاح آشنا هستید اما داشتن نگرش omnichannel همان اندازه که در طراحی وب اهمیت دارد در بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است. کاربران انتظار دارند وقتی از چند وسیله و کانال استفاده می کنند با یک ساختار واحد و یکپارچه روبرو شوند و تبلیغاتی که به این خواسته کاربران پاسخ درستی ندهد با شکست روبرو خواهند شد. از جمله روش هایی که بازاریاب ها استفاده خواهند کرد بازاریابی" شخصی سازی شده" می باشد به طوری که کاربران محتواهای مرتبط با نیازهای شخصی خودشان را ببینند و همچنین برند ها بتوانند هزینه های تبلیغاتی شان را بهینه سازی نمایند.
♦️10.استفاده از”memes” در بازاریابی
Memes از جمله بخش های ثابت شبکه های اجتماعی می باشند. اماویدئوهای امسال “Bendgate, Break The Internet” به برندها خاطر نشان می کنند که چه وقت استفاده از memes در بازاریابی موثر واقع می شود. “memes”تصاویر و ویدئوها و حتی تکیه کلام ها و شعارهایی هستند که حالت نمایشی وتقلیدی دارند و برای انتقال یک مفهوم و یا ایده به کار می روند.
5 استراتژی قیمت گذاری اجناس که بر ضد شما و جیبتان هنگام خرید کردن عمل میکنند 🎯🎯
شگرد قیمت سحرآمیز
یکی از متداولترین استراتژیهای فروش که در فروشگاهها برای مشتریان به کار میرود همین روش قیمت سحر آمیز است. بدین صورت که اجناس را کمی کمتر قیمت گذاری میکنند. برای مثال آمار نشان میدهد قیمتهایی که انتهای آنها 900 تومان و یا 990 تومان است بیشتر از اجناس دیگر که قیمت رندی دارند فروش میروند. این شگرد را تأثیر عدد سمت چپ نیز مینامند بدین معنی که مشتریان هنگام نگاه کردن به برچسب قیمت بیشتر تمایل به نگاه کردن به عدد سمت چپ را دارند. برای مثال به قیمتهای 4950 تومان 9900 توان توجه کنید! همین امر باعث میشود ذهنیت پایین بودن قیمت در مشتری شکل بگیرد و در نهایت به خرید بیشتر منجر شود.
شگرد قیمت افزایی
همه مل می دانیم که در بسیاری موارد پولی که بابت یک کالا و یک جنس میپردازیم قیمت واقعی آن نیست. اما گاهی اوقات این افزایش قیمت را دست کم میگیریم. معمولاً افزایش قیمت نهایی اجناس با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفی مانند هزینههای جانبی تولید، سوپاپ اطمینان تخفیف و تمایل بازار به خرید یک کالای خاص انجام میشود. برای مثال در بازار پوشاک قیمتهای افزوده شده به ارزش اصلی کالا چیزی در حدود 35 درصد است این مقدار در مورد زیورآلات و اجناس مشابه گاهی به بالای 50 درصد میرسد. این افزایش قیمت برای بیشتر شدن سود و کمتر شدن ضرر هنگام اعمال تخفیف بر روی اجناس انجام میشود.
شگرد قیمت بالا – پایین
گاهی اوقات وقتی وارد فروشگاهی میشوید قیمت اجناس به قدری پایین است که باورتان نمیشود. فروشندگان در برخی موارد از ترفند قیمت بالا-پایین برای خرید بیشتر مشتریان استفاده میکنند بدین صورت که سود یک سری از اجناس را کم کرده و قیمت آنها را پایین اعلام میکنند. پس از مدتی قیمت یک دسته دیگر از اجناس را کم میکنند بدین ترتیب نه تنها مشتریان با ذائقههای مختلف ترغیب به خرید بیشتر میشوند بلکه احتمال بازگشت آنها برای خرید بیشتر از آن فروشگاه نیز بالا میرود. اما در این میان آیا واقعاً فروشندهها ازخودگذشتگی کردهاند؟ خیر! در این روش فروشندگان قیمت اجناس خاصی را پایین میآورند در حال که قیمت برخی اجناس دیگر را بالاتر میبرند به این امید که مشتریان با خرید اجناس ارزان قیمت تعدادی از کالاهای گران فروشگاه را نیز بخر ندو با این شگرد میزان فروش فروشگاه بیشتر میشود و سود آن نیز کاهش پیدا نمیکند.
شگرد قیمت دینامیک
امروزه با گسترش خدمات الکترونیک میزان تجارت و خرید و فروش الکترونیکی و اینترنتی نیز رو به افزایش است. راحتی این نوع خرید کردن نیز باعث میشود بسیاری افراد به سمت خریدهای اینترنتی روی بیاورند. در فروشگاههای اینترنتی خریداران معمولاً باید حساب کاربری ثبت کنند و از طریق آن خریدهای خود را انجام دهند. اینجا است که شگرد قیمت گذاری دینامیک و متغیر به کار فروشندگان میآید. گاهی اوقات فروشگاههای اینترنتی قیمتهای کالاها را با توجه به سابقه خرید و تمایل خریدتان به شما نشان میدهند. برای مثال اگر از یک فروشگاه اینترنتی چندین بار یک نوع وسیله خاص را خرید کرده باشید، فروشگاه ممکن است با توجه به سابقه خریدتان قیمت آن جنس خاص را به امید اینکه شما علاقه مند به آن هستید، کمی بالاتر از معمول نشان دهد. در این صورت خریدار نیز ممکن است متوجه بالاتر بودن قیمت نشود و طبق عادت کالای مورد نظر خود را خریداری کند.
قیمت پرستیژ
آیا هرزمان که امکان داشت باشد هنگام خرید قیمت پایینتر را انتخاب میکنید؟ همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات قیمت برخی کالاها و اجناس خاص بالاتر از معمول تعیین میشود نه به دلیل کمیاب بودن آنها یا هزینههای بالای تولید، بلکه به خاطر تأثیر روانشناختی آن! برای مثال اگر عطر و اودکلن و یا جواهرات قیمت پایینی داشته باشند بسیاری تصور میکنند که دلیل قیمت پایین مرغوب نبودن و یا ایراد داشتن جنس است. در ذهنیت افراد برخی کالاها به دلیل داشتن پرستیژ بالاتر الزاماً باید قیمت بالاتری داشته باشند. برخی دیگر از خریداران نیز به دلیل محبوبیت و یا پرستیژی که یک برند خاص دارد حاضر هستند بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی کالا پول بیشتری را برای آن بپردارند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
شگرد قیمت سحرآمیز
یکی از متداولترین استراتژیهای فروش که در فروشگاهها برای مشتریان به کار میرود همین روش قیمت سحر آمیز است. بدین صورت که اجناس را کمی کمتر قیمت گذاری میکنند. برای مثال آمار نشان میدهد قیمتهایی که انتهای آنها 900 تومان و یا 990 تومان است بیشتر از اجناس دیگر که قیمت رندی دارند فروش میروند. این شگرد را تأثیر عدد سمت چپ نیز مینامند بدین معنی که مشتریان هنگام نگاه کردن به برچسب قیمت بیشتر تمایل به نگاه کردن به عدد سمت چپ را دارند. برای مثال به قیمتهای 4950 تومان 9900 توان توجه کنید! همین امر باعث میشود ذهنیت پایین بودن قیمت در مشتری شکل بگیرد و در نهایت به خرید بیشتر منجر شود.
شگرد قیمت افزایی
همه مل می دانیم که در بسیاری موارد پولی که بابت یک کالا و یک جنس میپردازیم قیمت واقعی آن نیست. اما گاهی اوقات این افزایش قیمت را دست کم میگیریم. معمولاً افزایش قیمت نهایی اجناس با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفی مانند هزینههای جانبی تولید، سوپاپ اطمینان تخفیف و تمایل بازار به خرید یک کالای خاص انجام میشود. برای مثال در بازار پوشاک قیمتهای افزوده شده به ارزش اصلی کالا چیزی در حدود 35 درصد است این مقدار در مورد زیورآلات و اجناس مشابه گاهی به بالای 50 درصد میرسد. این افزایش قیمت برای بیشتر شدن سود و کمتر شدن ضرر هنگام اعمال تخفیف بر روی اجناس انجام میشود.
شگرد قیمت بالا – پایین
گاهی اوقات وقتی وارد فروشگاهی میشوید قیمت اجناس به قدری پایین است که باورتان نمیشود. فروشندگان در برخی موارد از ترفند قیمت بالا-پایین برای خرید بیشتر مشتریان استفاده میکنند بدین صورت که سود یک سری از اجناس را کم کرده و قیمت آنها را پایین اعلام میکنند. پس از مدتی قیمت یک دسته دیگر از اجناس را کم میکنند بدین ترتیب نه تنها مشتریان با ذائقههای مختلف ترغیب به خرید بیشتر میشوند بلکه احتمال بازگشت آنها برای خرید بیشتر از آن فروشگاه نیز بالا میرود. اما در این میان آیا واقعاً فروشندهها ازخودگذشتگی کردهاند؟ خیر! در این روش فروشندگان قیمت اجناس خاصی را پایین میآورند در حال که قیمت برخی اجناس دیگر را بالاتر میبرند به این امید که مشتریان با خرید اجناس ارزان قیمت تعدادی از کالاهای گران فروشگاه را نیز بخر ندو با این شگرد میزان فروش فروشگاه بیشتر میشود و سود آن نیز کاهش پیدا نمیکند.
شگرد قیمت دینامیک
امروزه با گسترش خدمات الکترونیک میزان تجارت و خرید و فروش الکترونیکی و اینترنتی نیز رو به افزایش است. راحتی این نوع خرید کردن نیز باعث میشود بسیاری افراد به سمت خریدهای اینترنتی روی بیاورند. در فروشگاههای اینترنتی خریداران معمولاً باید حساب کاربری ثبت کنند و از طریق آن خریدهای خود را انجام دهند. اینجا است که شگرد قیمت گذاری دینامیک و متغیر به کار فروشندگان میآید. گاهی اوقات فروشگاههای اینترنتی قیمتهای کالاها را با توجه به سابقه خرید و تمایل خریدتان به شما نشان میدهند. برای مثال اگر از یک فروشگاه اینترنتی چندین بار یک نوع وسیله خاص را خرید کرده باشید، فروشگاه ممکن است با توجه به سابقه خریدتان قیمت آن جنس خاص را به امید اینکه شما علاقه مند به آن هستید، کمی بالاتر از معمول نشان دهد. در این صورت خریدار نیز ممکن است متوجه بالاتر بودن قیمت نشود و طبق عادت کالای مورد نظر خود را خریداری کند.
قیمت پرستیژ
آیا هرزمان که امکان داشت باشد هنگام خرید قیمت پایینتر را انتخاب میکنید؟ همیشه اینطور نیست. گاهی اوقات قیمت برخی کالاها و اجناس خاص بالاتر از معمول تعیین میشود نه به دلیل کمیاب بودن آنها یا هزینههای بالای تولید، بلکه به خاطر تأثیر روانشناختی آن! برای مثال اگر عطر و اودکلن و یا جواهرات قیمت پایینی داشته باشند بسیاری تصور میکنند که دلیل قیمت پایین مرغوب نبودن و یا ایراد داشتن جنس است. در ذهنیت افراد برخی کالاها به دلیل داشتن پرستیژ بالاتر الزاماً باید قیمت بالاتری داشته باشند. برخی دیگر از خریداران نیز به دلیل محبوبیت و یا پرستیژی که یک برند خاص دارد حاضر هستند بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی کالا پول بیشتری را برای آن بپردارند.
#نکات_مدیریتی @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
۱۲ مورد از کاربردی ترین روشها برای ساخت یک برند شخصی 🎯🎯 ۱- مخاطب خود را تعریف کنید
۲- ارزش پیشنهادی مشخصی را ایجاد کنید
۳- یک شعار تجاری و جلب توجه کننده برای خود بنویسید
۴- تصویری عالی و با کیفیت از خود تهیه کنید
۵- ظاهری مناسب ایجاد کنید
۶- رسانه خود را پیدا کنید
۷- یک لیست ایمیلی فراهم کنید
۸- وارد یک مکالمه دو سویه شوید
۹- محفلی از افراد تاثیرگذار را تشکیل دهید
۱۰- تولید محتوا داشته باشید
۱۲- با دیگران ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید
فرشید رمضانی / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
۲- ارزش پیشنهادی مشخصی را ایجاد کنید
۳- یک شعار تجاری و جلب توجه کننده برای خود بنویسید
۴- تصویری عالی و با کیفیت از خود تهیه کنید
۵- ظاهری مناسب ایجاد کنید
۶- رسانه خود را پیدا کنید
۷- یک لیست ایمیلی فراهم کنید
۸- وارد یک مکالمه دو سویه شوید
۹- محفلی از افراد تاثیرگذار را تشکیل دهید
۱۰- تولید محتوا داشته باشید
۱۲- با دیگران ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید
فرشید رمضانی / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
گفتارهای از نکته های کوچک زندگی نوشته جکسون براون 🎯🎯
برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
همیشه در حال آموختن باش.
اجازه نده تلفن مزاحم لحظه هات مهم شود؛تلفن برای سهولت استفاده توست نه سهولت استفاده تلفن کننده.
شجاع باش، حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی، هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
از بین کتابهایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
صدای خنده پدر و مادرت را ضبط کن.
به رستورانهای گران نرو.
سعی کن برای دیگران الگو باشی.
همیشه شکر گذار باش.
یادت باشد حتماً به مادرت تلفن بزنی.
همیشه عکسهای جدید از خودت بگیر.
هیچ وقت لیوان به دست عکس نگیر.
شعر مورد علاقه ات را حفظ کن.
وقتی گوشی تلفن را بر میداری لبخند بزن بدان که طرف مقابل این را از صدایت حس میکند.
راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیر.
در بخشیدن خطای دیگران پیش قدم باش.
خود را به مدیر بانکی که مشتری اش هستی معرفی کن،آشنایی شخصی او با تو اهمیت دارد.
همیشه چیزی زیبا پیش رو داشته باش ،حتی اگر یک شاخه گل مینا در یک لیوان آب باشد.
یادت نرود که بالاترین نیاز روحی هر فردی مورد تحسین واقع شدن است.
اتومبیل ارزان قمیت بخر ولی گران ترین خانه ای که در توان داری بخر.
وقت شناس باش و روی وقت شناسی دیگران نیز پافشاری کن.
نواختن یک آلت موسیقی را یاد بگیر. / #جملات_پر_مفهوم / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
همیشه در حال آموختن باش.
اجازه نده تلفن مزاحم لحظه هات مهم شود؛تلفن برای سهولت استفاده توست نه سهولت استفاده تلفن کننده.
شجاع باش، حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی، هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
از بین کتابهایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
صدای خنده پدر و مادرت را ضبط کن.
به رستورانهای گران نرو.
سعی کن برای دیگران الگو باشی.
همیشه شکر گذار باش.
یادت باشد حتماً به مادرت تلفن بزنی.
همیشه عکسهای جدید از خودت بگیر.
هیچ وقت لیوان به دست عکس نگیر.
شعر مورد علاقه ات را حفظ کن.
وقتی گوشی تلفن را بر میداری لبخند بزن بدان که طرف مقابل این را از صدایت حس میکند.
راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیر.
در بخشیدن خطای دیگران پیش قدم باش.
خود را به مدیر بانکی که مشتری اش هستی معرفی کن،آشنایی شخصی او با تو اهمیت دارد.
همیشه چیزی زیبا پیش رو داشته باش ،حتی اگر یک شاخه گل مینا در یک لیوان آب باشد.
یادت نرود که بالاترین نیاز روحی هر فردی مورد تحسین واقع شدن است.
اتومبیل ارزان قمیت بخر ولی گران ترین خانه ای که در توان داری بخر.
وقت شناس باش و روی وقت شناسی دیگران نیز پافشاری کن.
نواختن یک آلت موسیقی را یاد بگیر. / #جملات_پر_مفهوم / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تفکر خلاق یا جانبی در برابر تفکر منطقی یا عمودی 🎯🎯
از دیدگاه ادوارد دوبونو, می توان دو سبک متفات برای فکر کردن در نظر گرفت. تفکر منطقی یا عمودی که باعث ایجاد قالب های ذهنی و توسعه این قالب ها می شود و تفکر خلاق یا جانبی که باعث تغییر ساختار قالب های ذهنی می گردد. او در کتاب تفکر جانبی مهمترین تفاوت های این دو سبک را بدین گونه عنوان می کند:
♦️وسعت عمل: در تفکر عمودی سعی می شود با بررسی شقوق مختلف یک مسئله بهترین راه حل انتخاب شود در حالیکه در تفکر جانبی تلاش می شود راه های بیشتری برای حل مسئله یافت شود و این امر حتی پس از یافتن راه مناسب نیز همچنان ادامه دارد.
♦️مسیر و جهت عمل: در تفکر عمودی مسیر و جهت مشخصی دنبال می شود در حالیکه در تفکر جانبی نه تنها یک مسیر دنبال نمی شود بلکه راه ها و جهت های مختلفی نیز ایجاد می گردد.
♦️توالی عمل: در تفکر عمودی لازم است که مراحل پی در پی بیایند چرا که مراحل به یکدیگر وابسته می باشند, در حالیکه در تفکر جانبی این طور نیست. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
از دیدگاه ادوارد دوبونو, می توان دو سبک متفات برای فکر کردن در نظر گرفت. تفکر منطقی یا عمودی که باعث ایجاد قالب های ذهنی و توسعه این قالب ها می شود و تفکر خلاق یا جانبی که باعث تغییر ساختار قالب های ذهنی می گردد. او در کتاب تفکر جانبی مهمترین تفاوت های این دو سبک را بدین گونه عنوان می کند:
♦️وسعت عمل: در تفکر عمودی سعی می شود با بررسی شقوق مختلف یک مسئله بهترین راه حل انتخاب شود در حالیکه در تفکر جانبی تلاش می شود راه های بیشتری برای حل مسئله یافت شود و این امر حتی پس از یافتن راه مناسب نیز همچنان ادامه دارد.
♦️مسیر و جهت عمل: در تفکر عمودی مسیر و جهت مشخصی دنبال می شود در حالیکه در تفکر جانبی نه تنها یک مسیر دنبال نمی شود بلکه راه ها و جهت های مختلفی نیز ایجاد می گردد.
♦️توالی عمل: در تفکر عمودی لازم است که مراحل پی در پی بیایند چرا که مراحل به یکدیگر وابسته می باشند, در حالیکه در تفکر جانبی این طور نیست. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
اثر پروانه ای معکوس در کسب و کار 🎯🎯
فرض کنید با موضوع ورشکستی یک شرکت بسیار بزرگ داروسازی مواجه هستیم، در اینجا بهصورت عکس اثر پروانه ای را دنبال میکنیم تا به عامل ایجادکننده آن یعنی همان بال زدن پروانه برسیم. در بررسیهای انجامشده میبینیم که عامل ورشکستی عدم خرید محصولات دریکی از بزرگترین بازارهای این شرکت است. در مرحلهای عقبتر میبینیم دلیل این عدم خرید، به خاطر مسمومیت عدهای از مصرفکنندگان از داروهای تولیدی و همچنین کشته شدن برخی از آنها هست. باز در مرحلهای عقبتر میبینیم عامل ایجاد این مسمومیت دارویی استفاده از یک ترکیب اشتباه در تولید بود. در تحقیق در این مرحله مشخص میشود یکی از کارکنان خطایی در درصد ترکیب مواد تشکیلدهنده دارو داشته است که دلیل آن خوابآلودگی فرد بوده و در تحقیق بیشتر وی اعلام میکند که به دلیل خستگی بیشازحد از سرپرست خود درخواست مرخصی در این شیفت کاری داشته که با آن موافقت نشده است. همانطور که میبینید بهراحتی از طوفان اثر پروانهای به بال زدن این پروانه، یعنی از نتیجهای بسیار بزرگ به عامل بسیار کوچک ایجادکننده آن رسیدیم.
اثر پروانهای اغلب بهصورت این ایده مطرح میشود که یک پروانه در چین شروع به بال زدن میکند و این کار منجر به ایجاد یک طوفان در نقطهای دیگر از دنیا میشود، با توجه به کوچک بودن این ایده میتوان نتیجه گرفت که کارهای بسیار کوچک در جریان گسترش پیدا کردن آنها در طول زمان و فضا دارای چه ابعاد و اثراتی میتواند باشد. حال اگر این ایده را در دنیای کسبوکار در نظر بگیریم، حساسیت یک سیستم به شرایط اولیه اشاره به این قانون طلایی دارد که هر شخصی که در نقطهای از یک سیستم در فعالیت است، چگونگی کیفیت ارتباط خود با دیگران را باید چنان در نظر بگیرد که همان انتظار را در برخورد دیگران با خودش دارد. توجه داشته باشید که در بازاریابی همیشه گفتهایم یک مشتری ناراضی از تجربه بد خود با 10 نفر دیگر صحبت میکند و آن فرد هم ممکن است با 10 نفر دیگر صحبت کند که به عبارتی همان بازاریابی دهان به هان بهصورت منفی است.
آی بازاریابی
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
فرض کنید با موضوع ورشکستی یک شرکت بسیار بزرگ داروسازی مواجه هستیم، در اینجا بهصورت عکس اثر پروانه ای را دنبال میکنیم تا به عامل ایجادکننده آن یعنی همان بال زدن پروانه برسیم. در بررسیهای انجامشده میبینیم که عامل ورشکستی عدم خرید محصولات دریکی از بزرگترین بازارهای این شرکت است. در مرحلهای عقبتر میبینیم دلیل این عدم خرید، به خاطر مسمومیت عدهای از مصرفکنندگان از داروهای تولیدی و همچنین کشته شدن برخی از آنها هست. باز در مرحلهای عقبتر میبینیم عامل ایجاد این مسمومیت دارویی استفاده از یک ترکیب اشتباه در تولید بود. در تحقیق در این مرحله مشخص میشود یکی از کارکنان خطایی در درصد ترکیب مواد تشکیلدهنده دارو داشته است که دلیل آن خوابآلودگی فرد بوده و در تحقیق بیشتر وی اعلام میکند که به دلیل خستگی بیشازحد از سرپرست خود درخواست مرخصی در این شیفت کاری داشته که با آن موافقت نشده است. همانطور که میبینید بهراحتی از طوفان اثر پروانهای به بال زدن این پروانه، یعنی از نتیجهای بسیار بزرگ به عامل بسیار کوچک ایجادکننده آن رسیدیم.
اثر پروانهای اغلب بهصورت این ایده مطرح میشود که یک پروانه در چین شروع به بال زدن میکند و این کار منجر به ایجاد یک طوفان در نقطهای دیگر از دنیا میشود، با توجه به کوچک بودن این ایده میتوان نتیجه گرفت که کارهای بسیار کوچک در جریان گسترش پیدا کردن آنها در طول زمان و فضا دارای چه ابعاد و اثراتی میتواند باشد. حال اگر این ایده را در دنیای کسبوکار در نظر بگیریم، حساسیت یک سیستم به شرایط اولیه اشاره به این قانون طلایی دارد که هر شخصی که در نقطهای از یک سیستم در فعالیت است، چگونگی کیفیت ارتباط خود با دیگران را باید چنان در نظر بگیرد که همان انتظار را در برخورد دیگران با خودش دارد. توجه داشته باشید که در بازاریابی همیشه گفتهایم یک مشتری ناراضی از تجربه بد خود با 10 نفر دیگر صحبت میکند و آن فرد هم ممکن است با 10 نفر دیگر صحبت کند که به عبارتی همان بازاریابی دهان به هان بهصورت منفی است.
آی بازاریابی
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
مراحل تصمیم گیری در مدیریت 🎯🎯
تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.از این تعریف این گونه برداشت می شود که ،کار اصلی تصمیم گیرنده دریافت راه حل های ممکن ونتایج ناشی ازآنها وانتخاب اصلح از میان انهاست ،و اگر وی بتواند این انتخاب رابه نحوی درست ومطلوب انجام دهد تصمیم های او موثر وسازنده خواهد بود.
به طور کلی فرایند تصمیم گیری را می توانیم شامل شش مرحله بدانیم:
مرحله اول ؛شامل تشخیص و تعیین مشکل ومسئله ای است که در راه تحقق هدف مانع ایجاد کرده است.در این مرحله باید کوشش شود مشکل اصلی و و اقعی شناخته وبه درستی تعریف شود.
مرحله دوم؛یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذکور است.احصای راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر واطلاعات وآمار در دسترس او انجام می گیرد.هرچه راه حل های بیش تری برای حل مشکل پیدا وتعیین شوند ،انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.
مرحله سوم؛انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است.برای انکه راه حل ها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند ،لازم است آن ها را به وسیله معیار ی مورد برسی قرار دهیم.
مرحله چهارم؛تعیین نتایج حاصل ازهر یک از راه حل های ممکن است. به عنوان مثال در این مرحله ،هزینه های حاصل که از به کارگیری هریک از راه.
مرحله پنجم؛ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن هاست.هر راه حل ،با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد ،با سایر راه حل ها مقایسه می شود و اولویت راه حل ها تعیین می شوند .گاهی اوقات ارزیابی راه حل ها و تعیین اولویت انها مشکل می شود ،زیرا بر اساس یک معیار راه حلی در اولویت قرار می گیرد در حالی که ازجهت معیاری دیگر آن اولویت را نخواهد داشت .در چنین حالتی مدیر باید بکوشد معیاری تلفیقی به وجود آورد و ارزیابی را بر اساس آن انجام دهد .
مرحله ششم؛مرحله نهایی در فرایند تصمیم گیری انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است. این مرحله در انتهای مرحله ارزیابی و تعیین اولویت ها،خود به خود تحقق می یابد و راه حلی که بهترین نتیجه راحاصل ساخته وبالا ترین درجه اولویت را دریافت داشته،راه حل انتخابی است.
ولی در این جا بیان راه حل مذکور به صورت تصمیم متخذه از جانب مدیر است که می تواند گامی مستقل در فرایند تصمیم گیری به شمار آید.
مدیربیز
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.از این تعریف این گونه برداشت می شود که ،کار اصلی تصمیم گیرنده دریافت راه حل های ممکن ونتایج ناشی ازآنها وانتخاب اصلح از میان انهاست ،و اگر وی بتواند این انتخاب رابه نحوی درست ومطلوب انجام دهد تصمیم های او موثر وسازنده خواهد بود.
به طور کلی فرایند تصمیم گیری را می توانیم شامل شش مرحله بدانیم:
مرحله اول ؛شامل تشخیص و تعیین مشکل ومسئله ای است که در راه تحقق هدف مانع ایجاد کرده است.در این مرحله باید کوشش شود مشکل اصلی و و اقعی شناخته وبه درستی تعریف شود.
مرحله دوم؛یافتن راه حل های ممکن برای رفع مشکل مذکور است.احصای راه حل ها با توجه به تجربه های علمی و عملی مدیر واطلاعات وآمار در دسترس او انجام می گیرد.هرچه راه حل های بیش تری برای حل مشکل پیدا وتعیین شوند ،انتخاب بهتری در تصمیم گیری صورت خواهد گرفت.
مرحله سوم؛انتخاب معیار برای سنجش و ارزیابی راه حل های ممکن است.برای انکه راه حل ها نسبت به هم مورد سنجش واقع شوند ،لازم است آن ها را به وسیله معیار ی مورد برسی قرار دهیم.
مرحله چهارم؛تعیین نتایج حاصل ازهر یک از راه حل های ممکن است. به عنوان مثال در این مرحله ،هزینه های حاصل که از به کارگیری هریک از راه.
مرحله پنجم؛ارزیابی راه حل ها از طریق بررسی نتایج حاصل از آن هاست.هر راه حل ،با توجه به نتایجی که از آن نصیب سازمان خواهد شد ،با سایر راه حل ها مقایسه می شود و اولویت راه حل ها تعیین می شوند .گاهی اوقات ارزیابی راه حل ها و تعیین اولویت انها مشکل می شود ،زیرا بر اساس یک معیار راه حلی در اولویت قرار می گیرد در حالی که ازجهت معیاری دیگر آن اولویت را نخواهد داشت .در چنین حالتی مدیر باید بکوشد معیاری تلفیقی به وجود آورد و ارزیابی را بر اساس آن انجام دهد .
مرحله ششم؛مرحله نهایی در فرایند تصمیم گیری انتخاب یک راه از میان راه های مختلف و ارائه بیانیه تصمیم است. این مرحله در انتهای مرحله ارزیابی و تعیین اولویت ها،خود به خود تحقق می یابد و راه حلی که بهترین نتیجه راحاصل ساخته وبالا ترین درجه اولویت را دریافت داشته،راه حل انتخابی است.
ولی در این جا بیان راه حل مذکور به صورت تصمیم متخذه از جانب مدیر است که می تواند گامی مستقل در فرایند تصمیم گیری به شمار آید.
مدیربیز
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from Deleted Account
۳ راه برای رونق فروش در بازار خراب 🎯🎯
بر روی مشتریان خود تمرکر کنید.
اخیرا تحقیقی را مطالعه کردم که می خواست بداند مشتریان در چه شرایطی بهتر خریداری می کنند اما نکته جالب و فرعی این تحقیقات این بود مردم بیشتر ترجیح می دهند از جایی در نزدیکی خود خرید کنند و تا می توانند کمتر برای پیدا کردن کالاهای مورد نیاز خود از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند یا برای رسیدن کالای خود مدت ها در انتظار باشند. به عبارت دیگر ترجیح می دهند محلی و کمتر دکان به دکان خرید کنند!
بدترین کار برای یک کسب و کار این است که روند پیشرفت و بهینه سازی خود را متوقف کند. مردم نیاز دارند تا بفهمند شما هم مانند آنها به این شرایط حساس هستید و به آنها در این شرایط سخت اهمیت می دهید. این کار را می توانید با به کار بستن ابزار هایی که قیمت مصرف کننده را کاهش دهد انجام دهید و به این ترتیب حتی بیش از گذشته نام خود را در میان رقبا مطرح کنید. بزرگترین بانک اطلاعاتی از مشتریان خود را در این شرایط بحرانی تهیه کنید تلفن، ایمیل و هر آدرسی می توانید از آنها بدست آورید با آنها تماس بگیرید مشکل آنها را دریابید و بدنبال راهی برای حل مشکل آنها باشید این مشکل ممکن است فقط قیمت نباشد بلکه گاه با تغییراتی کوچک می توانید مشتریان قبلی خود را بازگردانید تا می توانید با مشتریان خود صحبت کنید و برای آنها وقت بیشتری بگذارید. باید بدانید آنها چه دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و چه چیزی را بیشتر می خواهند.
بر موجودی انبار خود تمرکز کنید
خرده فروشان باید از موجودی انبار خود مطلع باشند. برای مدیریت و قرار دادن موجودی انبار در بهینه ترین سطح ممکن باید از موجودی انبار خود مطلع باشید. با آنالیز تک تک قسمت های کسب و کار خود و این که چه کالاهایی خوب فروش می روند چه کالاهایی فروشی ندارند پیدا کردن دلیل آن و راهی برای روبرو شدن با این موقعیت می توانید با چشم باز نسبت به تهیه کالای انبار اقدام نمایید و حتی به این ترتیب شاید بتوانید به مشتری خود کمک کنید راحتتر جنس مناسب را انتخاب نماید.
همانطور که بازار کساد می شود مشتریان هم انتظار دارند کالا ها را با قیمت مناسب تر دریافت کنند. انعطاف پذیری در قیمت گذاری تاثیر مستقیم در ساختار خرید دارد. بیشتر فروشندگان از برچسب قیمت کارخانه برای قیمت گذاری استفاده می کنند. اما اگر خودتان با برچسب فروشگاه خود قیمت هایی رقابتی را روی کالای خود قرار دهید می توانید بازه قیمت گذاری بزرگتری برای خود تعیین نمایید در برابر رقبا سری بلند کنید.
شیر بفروشید! یعنی چه؟! شیر یک کالای اساسی در یک بقالی است. اگر یک بقالی شیر و لبنیات مورد نیاز مشتری خودرا داشته باشد بدون شک مشتریانی که برای خرید شیر به فروشگاه او می آیند چیز های بیشتری هم از او خواهند خرید. در فروشگاه شما چه کالاهایی نقش شیر را بازی می کنند؟ آیا کالای دیگری هم وجود دارد که بتواند نقش شیر را در فروشگاه شما بازی کند؟ اگر این موارد را به اجناس خود اضافه نمایید چقدر در فروش شما تاثیر خواهد داشت؟ من فکر می کنم بیش از آن چیزی که فکر می کنید می توانید به مردم جنس بفروشید. خوب کافیست فکر کنید در کنار این کالای اساسی که مورد نیاز بسیاری از افراد است حال باید چه چیز هایی داشته باشید که احیانا مورد نیاز آنها خواهد بود.
در شرایط بد اقتصادی هدف این است که چیز های بیشتری به افراد بیشتری بفروشید. و این به معنای افزایش UPT است یعنی گردش مالی شما بیشتر شده است. همانطور که گفته شد مشتریان دوست دارند محلی و یکجا خرید کنند. اگر آنها یک مشتری وفادار باشند، آنگاه شما مسئول هستید تا از آنها قدر دانی کنید چه راهی برای قدر دانی کردن از آنها بهتر از اینکه کمک کنید در پول و زمان خود صرفه جویی کنند و در عین حال کالای با کیفیت هم دریافت کنند.
بر پرسنل خود تمرکز نمایید
چندی پیش سفری کاری به لاس وگاس داشتم به خاطر دارم که به راننده تاکسی گفتم ظاهرا اوضاع کار و کاسبی شرکت شما خوب است. اما در کمال تعجب او گفت که این روز ها وضعیت کار خیلی خراب است اما صاحب شرکت ما در چنین شرایطی که وضعیت کار و کاسبی خوب نیست به هیچ کس اجازه مرخصی رفتن نمی دهد. او گفته بود که وقتی که اوضاع کار خوب نیست می خواهد تمام تاکسی هایش در شهر دیده شوند و اگر مشتری باشد باید مال آنها باشد. آن راننده تاکسی به من گفت که آنها زمانی می توانند به مرخصی بروند که کار و کاسبی خوب باشد.
خوب این حرف ها برای شما چه معنایی دارد؟ پرسنل خود را تا رمانی که واقعا مجبور می شوید کم نکنید. از ساعت کاری آنها نزنید مگر اینکه بایدی در کار باشد. مشتری که ببیند کسی برای پاسخگویی به او وجود ندارد سراغ کس دیگری می رود. آنها اهمیت نمی دهند که شما بخاطر مشکلات بودجه ای و شرایط بد اقتصادی مجبور شده اید از تعداد پرسنل خود کم کنید. اگر از پرسنل خود بدون دلیل کم کنید یعنی خود را تضعیف ک
بر روی مشتریان خود تمرکر کنید.
اخیرا تحقیقی را مطالعه کردم که می خواست بداند مشتریان در چه شرایطی بهتر خریداری می کنند اما نکته جالب و فرعی این تحقیقات این بود مردم بیشتر ترجیح می دهند از جایی در نزدیکی خود خرید کنند و تا می توانند کمتر برای پیدا کردن کالاهای مورد نیاز خود از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند یا برای رسیدن کالای خود مدت ها در انتظار باشند. به عبارت دیگر ترجیح می دهند محلی و کمتر دکان به دکان خرید کنند!
بدترین کار برای یک کسب و کار این است که روند پیشرفت و بهینه سازی خود را متوقف کند. مردم نیاز دارند تا بفهمند شما هم مانند آنها به این شرایط حساس هستید و به آنها در این شرایط سخت اهمیت می دهید. این کار را می توانید با به کار بستن ابزار هایی که قیمت مصرف کننده را کاهش دهد انجام دهید و به این ترتیب حتی بیش از گذشته نام خود را در میان رقبا مطرح کنید. بزرگترین بانک اطلاعاتی از مشتریان خود را در این شرایط بحرانی تهیه کنید تلفن، ایمیل و هر آدرسی می توانید از آنها بدست آورید با آنها تماس بگیرید مشکل آنها را دریابید و بدنبال راهی برای حل مشکل آنها باشید این مشکل ممکن است فقط قیمت نباشد بلکه گاه با تغییراتی کوچک می توانید مشتریان قبلی خود را بازگردانید تا می توانید با مشتریان خود صحبت کنید و برای آنها وقت بیشتری بگذارید. باید بدانید آنها چه دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و چه چیزی را بیشتر می خواهند.
بر موجودی انبار خود تمرکز کنید
خرده فروشان باید از موجودی انبار خود مطلع باشند. برای مدیریت و قرار دادن موجودی انبار در بهینه ترین سطح ممکن باید از موجودی انبار خود مطلع باشید. با آنالیز تک تک قسمت های کسب و کار خود و این که چه کالاهایی خوب فروش می روند چه کالاهایی فروشی ندارند پیدا کردن دلیل آن و راهی برای روبرو شدن با این موقعیت می توانید با چشم باز نسبت به تهیه کالای انبار اقدام نمایید و حتی به این ترتیب شاید بتوانید به مشتری خود کمک کنید راحتتر جنس مناسب را انتخاب نماید.
همانطور که بازار کساد می شود مشتریان هم انتظار دارند کالا ها را با قیمت مناسب تر دریافت کنند. انعطاف پذیری در قیمت گذاری تاثیر مستقیم در ساختار خرید دارد. بیشتر فروشندگان از برچسب قیمت کارخانه برای قیمت گذاری استفاده می کنند. اما اگر خودتان با برچسب فروشگاه خود قیمت هایی رقابتی را روی کالای خود قرار دهید می توانید بازه قیمت گذاری بزرگتری برای خود تعیین نمایید در برابر رقبا سری بلند کنید.
شیر بفروشید! یعنی چه؟! شیر یک کالای اساسی در یک بقالی است. اگر یک بقالی شیر و لبنیات مورد نیاز مشتری خودرا داشته باشد بدون شک مشتریانی که برای خرید شیر به فروشگاه او می آیند چیز های بیشتری هم از او خواهند خرید. در فروشگاه شما چه کالاهایی نقش شیر را بازی می کنند؟ آیا کالای دیگری هم وجود دارد که بتواند نقش شیر را در فروشگاه شما بازی کند؟ اگر این موارد را به اجناس خود اضافه نمایید چقدر در فروش شما تاثیر خواهد داشت؟ من فکر می کنم بیش از آن چیزی که فکر می کنید می توانید به مردم جنس بفروشید. خوب کافیست فکر کنید در کنار این کالای اساسی که مورد نیاز بسیاری از افراد است حال باید چه چیز هایی داشته باشید که احیانا مورد نیاز آنها خواهد بود.
در شرایط بد اقتصادی هدف این است که چیز های بیشتری به افراد بیشتری بفروشید. و این به معنای افزایش UPT است یعنی گردش مالی شما بیشتر شده است. همانطور که گفته شد مشتریان دوست دارند محلی و یکجا خرید کنند. اگر آنها یک مشتری وفادار باشند، آنگاه شما مسئول هستید تا از آنها قدر دانی کنید چه راهی برای قدر دانی کردن از آنها بهتر از اینکه کمک کنید در پول و زمان خود صرفه جویی کنند و در عین حال کالای با کیفیت هم دریافت کنند.
بر پرسنل خود تمرکز نمایید
چندی پیش سفری کاری به لاس وگاس داشتم به خاطر دارم که به راننده تاکسی گفتم ظاهرا اوضاع کار و کاسبی شرکت شما خوب است. اما در کمال تعجب او گفت که این روز ها وضعیت کار خیلی خراب است اما صاحب شرکت ما در چنین شرایطی که وضعیت کار و کاسبی خوب نیست به هیچ کس اجازه مرخصی رفتن نمی دهد. او گفته بود که وقتی که اوضاع کار خوب نیست می خواهد تمام تاکسی هایش در شهر دیده شوند و اگر مشتری باشد باید مال آنها باشد. آن راننده تاکسی به من گفت که آنها زمانی می توانند به مرخصی بروند که کار و کاسبی خوب باشد.
خوب این حرف ها برای شما چه معنایی دارد؟ پرسنل خود را تا رمانی که واقعا مجبور می شوید کم نکنید. از ساعت کاری آنها نزنید مگر اینکه بایدی در کار باشد. مشتری که ببیند کسی برای پاسخگویی به او وجود ندارد سراغ کس دیگری می رود. آنها اهمیت نمی دهند که شما بخاطر مشکلات بودجه ای و شرایط بد اقتصادی مجبور شده اید از تعداد پرسنل خود کم کنید. اگر از پرسنل خود بدون دلیل کم کنید یعنی خود را تضعیف ک
رده اید و رقبا را تقویت کرده اید. با داشتن پرسنلی با دانش و سخت کوش که در ساعات اوج شلوغی به سرعت به مشتریان خدمات می دهند شما فروش بالایی خواهید داشت چون پرسنل شما می فهمند که خدمت رسانی به مشتری در اولویت اول است این به معنای امنیت شغلی برای آنها و بقای کسب و کار شماست.
شرایط بد اقتصادی معمولا از وفاداری مشتریان خواهد کاست در این شرایط احتمال از دست دادن مشتریان وفادار بسیار زیاد است. اما سئوال اینجاست که آیا شما می توانید اولین کسب و کاری باشید که تشخیص می دهد در این شرایط اقتصادی در ذهن مردم چه می گذرد؟ و چه چیزی باید به مشتری عرضه نمایید؟ این شرایط اقتصادی بهترین زمان برای تحقیق است تا انحراف مسیر خود را پیدا کنید و آنرا اصلاح کنید، دارایی های خود را ارزیابی کنید و برنامه ای برای بهینه سازی و پیشرفت کسب و کار خود در شرایط بحرانی تهیه نمایید و تلاش کنید همچنان که رقبای شما تلاش می کنند.
نوشته: ان ام. ابراسکی
ترجمه: علی یزدی مقدم
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
شرایط بد اقتصادی معمولا از وفاداری مشتریان خواهد کاست در این شرایط احتمال از دست دادن مشتریان وفادار بسیار زیاد است. اما سئوال اینجاست که آیا شما می توانید اولین کسب و کاری باشید که تشخیص می دهد در این شرایط اقتصادی در ذهن مردم چه می گذرد؟ و چه چیزی باید به مشتری عرضه نمایید؟ این شرایط اقتصادی بهترین زمان برای تحقیق است تا انحراف مسیر خود را پیدا کنید و آنرا اصلاح کنید، دارایی های خود را ارزیابی کنید و برنامه ای برای بهینه سازی و پیشرفت کسب و کار خود در شرایط بحرانی تهیه نمایید و تلاش کنید همچنان که رقبای شما تلاش می کنند.
نوشته: ان ام. ابراسکی
ترجمه: علی یزدی مقدم
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
رمز و راز موفقیت مدیران در سازمانهای ایرانی 🎯🎯 ♦️1- نگرش انساني به كاركنان: همكاران قبل از اينكه كارمند باشند ، انسان هستند ، انساني كه اشرف مخلوقات و جانشين خداوند در زمين است، و هر آينه خداوند انسان را گرامي داشته و از روح خدا به او عطاء نموده است. با اين نگرش همه ما انسان هستيم و معيار برتري انسانها نيز نه مقام و نه پست بلكه تقوي آنها است چه بسا همكاري كه در سطوح سازماني در پايين ترين سطح سازماني است ولي در نزد خداوند جايگاه برتري دارد. برخي از همكاران ما حتي كاركنان خدماتي كه اكنون در سطح پايين سازمان مشغولند نه به دليل عدم لیاقت و كفايت شان است، بلكه شرايط و امكانات برايشان فراهم نشده است، من در طول خدمتم با چنين افرادي كار كرده ام كه داراي استعدادهاي فراواني هستند ولي موقعيت شكوفايي استعدادشان فراهم نشده است. همان آدمها ممكن بود با شرايطي كه ما داشتيم در سطوح بالاتري از سطح سازماني ما قرار مي گرفتند. ارزش آدمها را نباید با پست سازماني آنها سنجيد ، هر كس در هر سطح سازماني قرار دارد ، يك انسان است با تمام ويژگيهاي انساني که سراغ داریم.
♦️2- تكريم كاركنان : همه آدمها به تكريم و احترام نيازمند هستند ، همه دوست دارند مورد احترام قرار بگيرند هرگز كرامت و عزت انسانها را زير سؤال نبريد ، من اعتقاد دارم زماني يك مدير مورد تكريم و احترام زير دستانش قرار مي گيرد كه خود در تكريم ديگران پيشقدم باشد. برخورد همراه با ادب و احترام براي همكاران بسيار مهم است ، حتي شرايط لازم تكريم ارباب رجوع و مشتريان تكريم همكاران و زيردستان مي باشد، يك كارمند ناراضي نمي تواند رضايت ارباب رجوع را فراهم نمايد. مديران موفق كساني هستند كه با همكاران و زيردستانشان با احترام، ادب و نزاكت برخورد مي نمايند.از كارمندي كه موردي احترام قرار نگرفته است، انتظار تكريم و احترام نداشته باشيد.
♦️3- الگوي رفتاري : به نظرم مديران در سطوح مختلف سازماني الگوي رفتاري براي زيردستان به شمار مي روند. اندك اندك رفتار مديران در فرهنگ سازمانها تأثير مي گذارد . بعد از مدتي همكاران از رفتار مديرشان پيروي مي كنند . و خيلي به حرفهايش گوش نمي كنند زیرا صداي رفتار مديران آنقدر بلند است كه كاركنان فرياد مديرانشان را نمي شنوند ، اگر قرار است كاري انجام شود ، يا تغييري در سازمان صورت پذيرد توصيه مي شود مديران از خودشان شروع نمايند.
مديري كه دير به سركارش مي آيد هر قدر به كاركنان بگويد زود و به موقع در سركارشان حاضر شوند مؤثر واقع نمي شود . مديران موفق مديران عمل گرا هستند كه قبل از ديگران به آنچه مي گويند عمل مي كنند و با رفتارشان زيردستانشان را مديريت و راهنمايي مي كنند نه با گفتارشان .
در طول مديريتم دريافته ام كه همكاران به رفتار و كردارم بيش از گفتارم توجه دارند . الگوي خوب بودن بسيار سخت و دشوار است ولي بسيار تأثير گذار است .
♦️۴- تشويق همكاران : يكي از تجارب مفيدم در طول خدمت اداري بهره گيري از تشويق براي افزايش انگيزه كاركنان بوده است . تشويق محرك انگيزه است ، هر چند كه تشويق و تنبيه هر دو براي مديريت لازم است ولي ضرورت و تأثير تشويق بيشتر از تأثير تنبيه است . اگر چه تشويق بسيار مهم است ولي اگر در زمان و جاي خود و به اندازه نباشد كم اثرتر خواهد بود . براي تشويق و تقدير لازم نيست منتظر يك فرصتي در آينده بمانيد . زیرا تشويق واكنشی به عملكرد مطلوب همكار است بايد سريع و آسان اتفاق بيافتد براي تجليل آنقدر معطل نشويد كه تشويق جزء مطالبات همكار باشد.
♦️۵- تبيين اهداف وظايف همكاران : يكي از اقدامات مهم مديران براي افزايش كارايي و اثربخشي همكاران تبيين اهداف برنامه ها و وظايف همكاران بصورت دقيق و شفاف مي باشد. لازم است به عنوان مدیر در يك جلسه اهداف و انتظارات خودتان را به همكاران منتقل كنيد . خيلي از كاركنان تلاش مي كنند ولي انتظارات شما را برآورده نمي كنند ، شايد مهمترین دلیل آن است كه از انتظارات شما با خبر نيستند ، كارمندان قادر نيستند از هر آنچه كه در ذهن شما مي گذرد باخبرشوند و عملكرد خودشان را با انتظارات شما انطباق بدهند ، ابتدا شما بايد انتظاراتتان را بطور مشخص و شفاف اعلام نمايند سپس از كاركنان انتظار داشته باشيد . بر اساس تجارب خدمتيم در يافته ام كه اهداف ، انتظارات و وظايف همكارانتان را بطور كتبي اعلام نمائيد، بسيار مؤثرتر خواهد بود.
البته بدون هدف گذاري نمي توانيد ميزان موفقيت همكارنتان را بسنجيد ولي زمانبندي انجام وظايف و اهداف عملياتي نيز بسيار مهم است در نظام اداري تبيين اهداف و وظايف بدون زمانبندي مشخص قابليت اجرايي نخواهد داشت ضمناً اهداف و وظايف كاركنان خود را بر اساس زمانبندي مشخص تدوين و پيگيري نماييد.
♦️2- تكريم كاركنان : همه آدمها به تكريم و احترام نيازمند هستند ، همه دوست دارند مورد احترام قرار بگيرند هرگز كرامت و عزت انسانها را زير سؤال نبريد ، من اعتقاد دارم زماني يك مدير مورد تكريم و احترام زير دستانش قرار مي گيرد كه خود در تكريم ديگران پيشقدم باشد. برخورد همراه با ادب و احترام براي همكاران بسيار مهم است ، حتي شرايط لازم تكريم ارباب رجوع و مشتريان تكريم همكاران و زيردستان مي باشد، يك كارمند ناراضي نمي تواند رضايت ارباب رجوع را فراهم نمايد. مديران موفق كساني هستند كه با همكاران و زيردستانشان با احترام، ادب و نزاكت برخورد مي نمايند.از كارمندي كه موردي احترام قرار نگرفته است، انتظار تكريم و احترام نداشته باشيد.
♦️3- الگوي رفتاري : به نظرم مديران در سطوح مختلف سازماني الگوي رفتاري براي زيردستان به شمار مي روند. اندك اندك رفتار مديران در فرهنگ سازمانها تأثير مي گذارد . بعد از مدتي همكاران از رفتار مديرشان پيروي مي كنند . و خيلي به حرفهايش گوش نمي كنند زیرا صداي رفتار مديران آنقدر بلند است كه كاركنان فرياد مديرانشان را نمي شنوند ، اگر قرار است كاري انجام شود ، يا تغييري در سازمان صورت پذيرد توصيه مي شود مديران از خودشان شروع نمايند.
مديري كه دير به سركارش مي آيد هر قدر به كاركنان بگويد زود و به موقع در سركارشان حاضر شوند مؤثر واقع نمي شود . مديران موفق مديران عمل گرا هستند كه قبل از ديگران به آنچه مي گويند عمل مي كنند و با رفتارشان زيردستانشان را مديريت و راهنمايي مي كنند نه با گفتارشان .
در طول مديريتم دريافته ام كه همكاران به رفتار و كردارم بيش از گفتارم توجه دارند . الگوي خوب بودن بسيار سخت و دشوار است ولي بسيار تأثير گذار است .
♦️۴- تشويق همكاران : يكي از تجارب مفيدم در طول خدمت اداري بهره گيري از تشويق براي افزايش انگيزه كاركنان بوده است . تشويق محرك انگيزه است ، هر چند كه تشويق و تنبيه هر دو براي مديريت لازم است ولي ضرورت و تأثير تشويق بيشتر از تأثير تنبيه است . اگر چه تشويق بسيار مهم است ولي اگر در زمان و جاي خود و به اندازه نباشد كم اثرتر خواهد بود . براي تشويق و تقدير لازم نيست منتظر يك فرصتي در آينده بمانيد . زیرا تشويق واكنشی به عملكرد مطلوب همكار است بايد سريع و آسان اتفاق بيافتد براي تجليل آنقدر معطل نشويد كه تشويق جزء مطالبات همكار باشد.
♦️۵- تبيين اهداف وظايف همكاران : يكي از اقدامات مهم مديران براي افزايش كارايي و اثربخشي همكاران تبيين اهداف برنامه ها و وظايف همكاران بصورت دقيق و شفاف مي باشد. لازم است به عنوان مدیر در يك جلسه اهداف و انتظارات خودتان را به همكاران منتقل كنيد . خيلي از كاركنان تلاش مي كنند ولي انتظارات شما را برآورده نمي كنند ، شايد مهمترین دلیل آن است كه از انتظارات شما با خبر نيستند ، كارمندان قادر نيستند از هر آنچه كه در ذهن شما مي گذرد باخبرشوند و عملكرد خودشان را با انتظارات شما انطباق بدهند ، ابتدا شما بايد انتظاراتتان را بطور مشخص و شفاف اعلام نمايند سپس از كاركنان انتظار داشته باشيد . بر اساس تجارب خدمتيم در يافته ام كه اهداف ، انتظارات و وظايف همكارانتان را بطور كتبي اعلام نمائيد، بسيار مؤثرتر خواهد بود.
البته بدون هدف گذاري نمي توانيد ميزان موفقيت همكارنتان را بسنجيد ولي زمانبندي انجام وظايف و اهداف عملياتي نيز بسيار مهم است در نظام اداري تبيين اهداف و وظايف بدون زمانبندي مشخص قابليت اجرايي نخواهد داشت ضمناً اهداف و وظايف كاركنان خود را بر اساس زمانبندي مشخص تدوين و پيگيري نماييد.
♦️۶- پيگيري منظم و مستمر : يكي ديگر از عوامل موفقيت در مديريت سازمانهاي ايراني پيگيري مستمر امور مي باشد. رمز موفقيت مديران در نظام اداري پيگيري است در نظام اداري ايران بدون پيگيري هيچ تضميني براي اجراي مطلوب امور نيست اگر بهترين اهداف و برنامه هاي عملياتي را تهيه و تدوين كنيد ولي بطور مستمر اجراي آنها را پيگيري نكنيد اطمينان از اجراي آنها نداشته باشيد . يكي از تجارب مديريتي اينجانب در طول خدمت اداري برگزاري جلسات هفتگي در اولين روز (شنبه) به مدت نيم تا يك ساعت است، كه در جلسه مذكور كليه امور مهمي كه بايد در هفته جاري پيگيري شود در آن جلسه مطرح مي شود و در صورت نياز همكاران نيز گزارشی از اقدامات لازم را ارائه مي نمايند.
♦️۷-صداقت و صميمت : يكي از عوامل مؤثر در موفقيت سازمانهاي متعالي ايجاد جو صميمت و صداقت در روابط بين همكاران، مديران و زيردست مي باشد . اگر صداقت و صميمت در سازمان ايجاد شود عرق و تعصب سازماني افزايش مي يابد و همكاران سازمان خود را دوست مي دارند و به مثابه خانه دوم براي موفقيت آن تلاش مي نمايند. به نظرم صداقت و صميمت مهمترين سرمايه يك سازماني است كه مي توان براي موفقيت از آن استفاده کرد . صداقت شرط لازم صميميت است . به هر ميزان دروغ و نفاق در سازمان بيشتر مي شود از سرمايه صميميت به همان اندازه كاسته مي شود . ايجاد يك جو صميمي در هر سازماني عامل بسيار مهم موفقيت محسوب مي شود كه در چنين جو سازماني همكاران با رغبت و علاقه با همديگر كار مي كنند و به جاي اينكه از پاي همدیگر بکشند از دستشان یکدیگر مي گيرند و همه براي هم فداكاري و ايثار می کنند.
♦️۸-مستند سازي: يكي از عوامل بسيار موثر در بهبود عملكرد سازمانها مستند سازي فعاليت ها است . مستند سازي اين كمك را به سازمانها مي كنند كه از تجارب موفق و ناموفق قبلي براي پيشبرد اهداف سازماني استفاده شود. متاسفانه در سازمانهاي ايراني فرهنگ مستند سازي بسيار كم رنگ مي باشد هر فعاليتي را از صفر آغاز مي كنند و خيلی به سوابق قبلي آن رجوع نمي شود زيرا در صورت نیاز به مراجعه نيز سوابق به سختي قابل دسترسي مي باشد . يكي از تجارب ارزشمندي كه كسب كرديده ام مستند سازي فعاليت ها است اگر چه قبلاً مستند سازي امور بسيار دشوار بوده ولي با وجود كامپيوتر امكان مستند سازي و بهره گيري از مستندات بسيار سريعتر و سهل تر شده است. خيلي از فعاليت هايي كه سازمانها در طول سال انجام مي دهند تكرار پذيرند و در فعاليت هاي تكرار مي توان از مستندات سنوات قبل استفاده نمود. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️۷-صداقت و صميمت : يكي از عوامل مؤثر در موفقيت سازمانهاي متعالي ايجاد جو صميمت و صداقت در روابط بين همكاران، مديران و زيردست مي باشد . اگر صداقت و صميمت در سازمان ايجاد شود عرق و تعصب سازماني افزايش مي يابد و همكاران سازمان خود را دوست مي دارند و به مثابه خانه دوم براي موفقيت آن تلاش مي نمايند. به نظرم صداقت و صميمت مهمترين سرمايه يك سازماني است كه مي توان براي موفقيت از آن استفاده کرد . صداقت شرط لازم صميميت است . به هر ميزان دروغ و نفاق در سازمان بيشتر مي شود از سرمايه صميميت به همان اندازه كاسته مي شود . ايجاد يك جو صميمي در هر سازماني عامل بسيار مهم موفقيت محسوب مي شود كه در چنين جو سازماني همكاران با رغبت و علاقه با همديگر كار مي كنند و به جاي اينكه از پاي همدیگر بکشند از دستشان یکدیگر مي گيرند و همه براي هم فداكاري و ايثار می کنند.
♦️۸-مستند سازي: يكي از عوامل بسيار موثر در بهبود عملكرد سازمانها مستند سازي فعاليت ها است . مستند سازي اين كمك را به سازمانها مي كنند كه از تجارب موفق و ناموفق قبلي براي پيشبرد اهداف سازماني استفاده شود. متاسفانه در سازمانهاي ايراني فرهنگ مستند سازي بسيار كم رنگ مي باشد هر فعاليتي را از صفر آغاز مي كنند و خيلی به سوابق قبلي آن رجوع نمي شود زيرا در صورت نیاز به مراجعه نيز سوابق به سختي قابل دسترسي مي باشد . يكي از تجارب ارزشمندي كه كسب كرديده ام مستند سازي فعاليت ها است اگر چه قبلاً مستند سازي امور بسيار دشوار بوده ولي با وجود كامپيوتر امكان مستند سازي و بهره گيري از مستندات بسيار سريعتر و سهل تر شده است. خيلي از فعاليت هايي كه سازمانها در طول سال انجام مي دهند تكرار پذيرند و در فعاليت هاي تكرار مي توان از مستندات سنوات قبل استفاده نمود. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
مهمترين روش هاي خلاقيت گروهي 🎯🎯
♦️يورش نگري (Brainstorming) بر دو اصل زير استوار است.
اول اينكه هدف اصلي گروه، خلق ايده هاي هر چه بيشتر در مساله مورد نظر است
دوم اينكه هيچ كسي حق ندارد ايده هاي پيشنهادي را ارزيابي و يا قضاوت نمايد.
♦️روش گروه مجازي (Brainwriting)
در اين روش اعضا وارد بحث هاي كلامي نمي شوند. بلكه ايده هايشان را روي كاغذ مي نويسند و رهبرگروه پس از جمع آوري آنها را در جدولي درج و سپس از شركت كنندگان مي خواهد كه جهت تصميم گيري نسبت به ايده ها اظهار نظر كنند.
♦️رويكرد سينكتيكس (Synectics): اين روش نيز براساس فرايند زير انجام مي شود:
اول: شناسايي و تجزيه و تحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن
دوم: كشف راه حل هايي براي آن جوهره از طريق ديدگاه غير مرتبط با موضوع
سوم: تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي (موضوع اوليه)
♦️رويكرد جدلي
در اين روش دو گره نسبت به يك موضوع با يكديگر كاملاً مخالفت مي كنند و هر يك رويكرد ديگري را محكوم مي كند تااينكه راهحل نهايي براي تصميم گيرنده مشخص شود.
♦️روش اجباري (Forced Association)
در اين شيوه از اعضاي گروه خواسته مي شود كه بين زمينههاي موضوع اصلي و موضوعهاي ديگر كه مرتبط با آن نيست، ارتباطي را به وجود آورند تا از نتيجه تلاش هاي ذهني آنها به ايده هاي تو دست يابند.
♦️گردش تخيلي (Speculative Excursion)
در اين روش اعضاي گروه را از طريق به كارگيري جرياني تمثيلي و استعاره اي به گردش تخيلي ترغيب ميكنند. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️يورش نگري (Brainstorming) بر دو اصل زير استوار است.
اول اينكه هدف اصلي گروه، خلق ايده هاي هر چه بيشتر در مساله مورد نظر است
دوم اينكه هيچ كسي حق ندارد ايده هاي پيشنهادي را ارزيابي و يا قضاوت نمايد.
♦️روش گروه مجازي (Brainwriting)
در اين روش اعضا وارد بحث هاي كلامي نمي شوند. بلكه ايده هايشان را روي كاغذ مي نويسند و رهبرگروه پس از جمع آوري آنها را در جدولي درج و سپس از شركت كنندگان مي خواهد كه جهت تصميم گيري نسبت به ايده ها اظهار نظر كنند.
♦️رويكرد سينكتيكس (Synectics): اين روش نيز براساس فرايند زير انجام مي شود:
اول: شناسايي و تجزيه و تحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن
دوم: كشف راه حل هايي براي آن جوهره از طريق ديدگاه غير مرتبط با موضوع
سوم: تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي (موضوع اوليه)
♦️رويكرد جدلي
در اين روش دو گره نسبت به يك موضوع با يكديگر كاملاً مخالفت مي كنند و هر يك رويكرد ديگري را محكوم مي كند تااينكه راهحل نهايي براي تصميم گيرنده مشخص شود.
♦️روش اجباري (Forced Association)
در اين شيوه از اعضاي گروه خواسته مي شود كه بين زمينههاي موضوع اصلي و موضوعهاي ديگر كه مرتبط با آن نيست، ارتباطي را به وجود آورند تا از نتيجه تلاش هاي ذهني آنها به ايده هاي تو دست يابند.
♦️گردش تخيلي (Speculative Excursion)
در اين روش اعضاي گروه را از طريق به كارگيري جرياني تمثيلي و استعاره اي به گردش تخيلي ترغيب ميكنند. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
با هدفگذاری شکست خواهید خورد، به سیستمها فکر کنید🎯🎯
همه ما در زندگی اهدافی داریم که میخواهیم به آنها دستیابیم – سرحالتر شدن و داشتن اندامی متناسبتر، ایجاد کسبوکاری موفق، نوشتن کتابی پرفروش، تشکیل خانوادهای موفق و شاد، پیروز شدن در مسابقهای خاص و …
و برای اکثر افراد مسیری که به این چیزها منتهی شود با تعیین هدفی خاص و عملی شروع میشود.
♦️چه تفاوتی بین اهداف و سیستمها وجود دارد؟
اگر مربی باشید، هدف شما پیروز شدن در مسابقه است . سیستم شما شامل تمریناتی است که تیمتان هر روز انجام میدهد . اگر نویسنده باشید، هدف شما نوشتن کتابی خاص است . سیستم شما برنامه زمانبندی است که هر هفته برای نوشتن دنبال میکنید . اگر دونده باشید، هدف شما پیروز شدن در دوی ماراتن است . سیستم شما برنامه زمانبندی ماهیانهای است که برای دویدن از آن پیروی میکنید . اگر کارآفرین باشید، هدف شما ساخت کسبوکاری موفق و درآمدزاست . سیستم شما شامل پروسه فروش و بازاریابی است .
♦️اکنون وقت آن است که این سؤال هیجانانگیز را از خود بپرسید:
اگر اهداف خود را به کلی نادیده بگیرید و تنها بر روی سیستمتان متمرکز شوید، آیا باز هم به نتایج مورد نظرتان خواهید رسید؟
به عنوان مثال، اگر شما مربی بسکتبال باشید و هدف خود را که پیروز شدن در مسابقات فصل است نادیده بگیرید و بر روی سیستمتان که شامل کارهایی ست که بازیکنان روزانه در تمرینات انجام میدهند متمرکز شوید آیا باز هم به نتایج دلخواهتان خواهید رسید؟
به نظر من که حتماً میتوانید .
🔴چرا بهتر است بر روی سیستم خود به جای اهداف تمرکز کنید صحبت میکنم:
♦️اهداف، شادی فعلی شما را کاهش میدهد .
هنگامی که شما در حال تلاش برای رسیدن به یک هدف هستید، به احتمال زیاد به خود میگویید: «به اندازه کافی خوب نیستم ولی وقتی که به هدفم برسم به قدر کافی خوب خواهم بود .» مشکلی که درباره این طرز فکر وجود دارد این است که به خود یاد میدهید که همیشه شادی و موفقیت خود را مشروط به دستیابی و رسیدن به مرحله بعدی کنید . «وقتی به هدفم برسم، شاد خواهم بود . وقتی به هدفم برسم، دیگر انسان موفقی خواهم بود .»
♦️راهحل: به پروسه و سیستم خود متعهد باشید نه به هدف .
انتخاب هدف بار سنگینی را بر شانههای شما مینهد . تصور کنید که من نوشتن یک کتاب را به عنوان هدف خود در چهار ماهه ی اخیر انتخاب کرده بودم؟ فکر نوشتن جملات این کتاب نیز برای من به شدت استرسزاست . اما همیشه این کار را با خودمان میکنیم . برای کاهش وزن، ایجاد کسبوکاری موفق و نوشتن یک رمان استرس غیرضروری به خودمان تحمیل میکنیم . در عوض، بهتر است به جای نگرانی درباره اهداف بزرگ که پتانسیل تغییر زندگی شما را دارند، مسائل را ساده بگیرید، میزان استرس را با تمرکز بر روی روند روزانه کاهش دهید و به زمانبندی و برنامه خود متعهد باشید.
♦️اهداف ما به طرز عجیبی در تقابل با پیشرفت بلندمدتمان است
شاید فکر کنید که اهدافتان شما را در بلندمدت باانگیزه نگاه خواهند داشت، اما این طرز فکر همیشه درست نیست . در نظر بگیرید فردی خود را برای دوی ماراتن آماده میکند . اکثر افراد ماهها به سختی تمرین میکنند تا برای مسابقه خود را آماده کنند، اما به محض اینکه مسابقه تمام شود تمرینات خود را کنار میگذارند. هدف آنها تمام کردن دوی ماراتن بوده است و الآن به هدف خود رسیدهاند، دیگر هدفی وجود ندارد که به آنها انگیزه بدهد . خوب فکر کنید، وقتی تمام سختکوشی شما بر روی یک هدف خاص متمرکز شده است، بعد از اینکه به آن برسید چه دلیل دیگری برای پیشرفت در زندگی شما باقی خواهد ماند؟
من به این وضعیت «اثر یو – یو» میگویم جایی که مردم با کار کردن بر روی یک هدف و نادیده گرفتن هدفی دیگر دائماً مانند یویو به عقب و جلو حر کت میکنند . این چرخه میتواند مانع از پیشرفت شما در طی دوران زندگیتان شود .
همه ما در زندگی اهدافی داریم که میخواهیم به آنها دستیابیم – سرحالتر شدن و داشتن اندامی متناسبتر، ایجاد کسبوکاری موفق، نوشتن کتابی پرفروش، تشکیل خانوادهای موفق و شاد، پیروز شدن در مسابقهای خاص و …
و برای اکثر افراد مسیری که به این چیزها منتهی شود با تعیین هدفی خاص و عملی شروع میشود.
♦️چه تفاوتی بین اهداف و سیستمها وجود دارد؟
اگر مربی باشید، هدف شما پیروز شدن در مسابقه است . سیستم شما شامل تمریناتی است که تیمتان هر روز انجام میدهد . اگر نویسنده باشید، هدف شما نوشتن کتابی خاص است . سیستم شما برنامه زمانبندی است که هر هفته برای نوشتن دنبال میکنید . اگر دونده باشید، هدف شما پیروز شدن در دوی ماراتن است . سیستم شما برنامه زمانبندی ماهیانهای است که برای دویدن از آن پیروی میکنید . اگر کارآفرین باشید، هدف شما ساخت کسبوکاری موفق و درآمدزاست . سیستم شما شامل پروسه فروش و بازاریابی است .
♦️اکنون وقت آن است که این سؤال هیجانانگیز را از خود بپرسید:
اگر اهداف خود را به کلی نادیده بگیرید و تنها بر روی سیستمتان متمرکز شوید، آیا باز هم به نتایج مورد نظرتان خواهید رسید؟
به عنوان مثال، اگر شما مربی بسکتبال باشید و هدف خود را که پیروز شدن در مسابقات فصل است نادیده بگیرید و بر روی سیستمتان که شامل کارهایی ست که بازیکنان روزانه در تمرینات انجام میدهند متمرکز شوید آیا باز هم به نتایج دلخواهتان خواهید رسید؟
به نظر من که حتماً میتوانید .
🔴چرا بهتر است بر روی سیستم خود به جای اهداف تمرکز کنید صحبت میکنم:
♦️اهداف، شادی فعلی شما را کاهش میدهد .
هنگامی که شما در حال تلاش برای رسیدن به یک هدف هستید، به احتمال زیاد به خود میگویید: «به اندازه کافی خوب نیستم ولی وقتی که به هدفم برسم به قدر کافی خوب خواهم بود .» مشکلی که درباره این طرز فکر وجود دارد این است که به خود یاد میدهید که همیشه شادی و موفقیت خود را مشروط به دستیابی و رسیدن به مرحله بعدی کنید . «وقتی به هدفم برسم، شاد خواهم بود . وقتی به هدفم برسم، دیگر انسان موفقی خواهم بود .»
♦️راهحل: به پروسه و سیستم خود متعهد باشید نه به هدف .
انتخاب هدف بار سنگینی را بر شانههای شما مینهد . تصور کنید که من نوشتن یک کتاب را به عنوان هدف خود در چهار ماهه ی اخیر انتخاب کرده بودم؟ فکر نوشتن جملات این کتاب نیز برای من به شدت استرسزاست . اما همیشه این کار را با خودمان میکنیم . برای کاهش وزن، ایجاد کسبوکاری موفق و نوشتن یک رمان استرس غیرضروری به خودمان تحمیل میکنیم . در عوض، بهتر است به جای نگرانی درباره اهداف بزرگ که پتانسیل تغییر زندگی شما را دارند، مسائل را ساده بگیرید، میزان استرس را با تمرکز بر روی روند روزانه کاهش دهید و به زمانبندی و برنامه خود متعهد باشید.
♦️اهداف ما به طرز عجیبی در تقابل با پیشرفت بلندمدتمان است
شاید فکر کنید که اهدافتان شما را در بلندمدت باانگیزه نگاه خواهند داشت، اما این طرز فکر همیشه درست نیست . در نظر بگیرید فردی خود را برای دوی ماراتن آماده میکند . اکثر افراد ماهها به سختی تمرین میکنند تا برای مسابقه خود را آماده کنند، اما به محض اینکه مسابقه تمام شود تمرینات خود را کنار میگذارند. هدف آنها تمام کردن دوی ماراتن بوده است و الآن به هدف خود رسیدهاند، دیگر هدفی وجود ندارد که به آنها انگیزه بدهد . خوب فکر کنید، وقتی تمام سختکوشی شما بر روی یک هدف خاص متمرکز شده است، بعد از اینکه به آن برسید چه دلیل دیگری برای پیشرفت در زندگی شما باقی خواهد ماند؟
من به این وضعیت «اثر یو – یو» میگویم جایی که مردم با کار کردن بر روی یک هدف و نادیده گرفتن هدفی دیگر دائماً مانند یویو به عقب و جلو حر کت میکنند . این چرخه میتواند مانع از پیشرفت شما در طی دوران زندگیتان شود .