چگونه اولین مشتری خود را جذب کنیم؟ 🎯🎯
،1 دوستان شخصی شما چه کسانی هستند و دوستان آنها نیز چه کسانی هستند؟
۲٫ آشنایان شما در مدرسه چه کسانی هستند؟ شما می توانید لیستی از هم کلاسی ها، مربیان، اعضای کلوپ و غیره را مشخص کنید که می توانند بازار دلگرم کننده شما را تشکیل دهند.
۳٫ آشنایان تجاری شما چه کسانی هستند؟ این افراد شامل کارمند قدیمی، کارفرمایان و مشتریان قدیمی شما می شوند.
۴٫ آشنایان شما در فعالیت های اجتماعی چه کسانی هستند؟ آیا در گروه های اجتماعی مانند NGO ها و انجمن های خیریه فعالیت دارید؟ همین دوستانتان در مسجد و مکان های مذهبی دیگر چطور؟ تمام افراد سازمان هایی که در آنها عضو هستید را بررسی کنید.
۵٫ آشنایان شما در تجارت های سال قبل چه کسانی بودند؟
۶٫ تاجرانی که شما می شناسید چه کسانی هستند؟ شما می توانید از بین وکلا، داروشناسان، پزشکان، دندانپزشکان، مامور مالیاتی،آرایشگر و حتی مکانیک هایی که می شناسید اعضای بازار دلگرم کننده را مشخص کنید.
۷٫ همسایگان فعلی و قدیمی شما چه کسانی هستند؟
۸٫ دوستان شما حین ورزش و سایر تفریحات چه کسانی هستند؟
۹٫ دوستان و آشنایان همسرتان چه کسانی هستند؟
با توجه به سوال های بالا مشخص می شود که هر کسی تعداد بی شماری افراد دیگر را می شناسد که می توانند از اعضای بازار دلگرم کننده وی محسوب شوند. شما میتوانید از ایده های زیر استفاده کنید که بازده آنها ارزش سرمایه گذاری را دارد.
• نامه شخصی یا ایمیل برای اعضای بازار دلگرم کننده فرستاده و طی یک هفته یا ده روز بعد با تلفن نتیجه را پیگیری کنید. در این نامه شما تجارت جدید خود را اعلام می کنید. همین طور می توانید تخفیف و مشاوره مجانی را نیز در این نامه پیشنهاد کنید که می تواند باعث جلب توجه و مهیج شدن فعالیت های شما نیز باشد. همین طور شما می توانید به افرادی مراجعه کنید که می توانند افراد مناسب را به سمت شما هدایت کنند.
• از تلفن استفاده کنید. به دوستان خود زنگ زده و موضوع تجارت جدید را با آنها مطرح کنید. همین طور می توانید از آنها بپرسید که فعلا در حال انجام چه کاری هستند تا بتوانید به افراد مطلوب بیشتری دست پیدا کنید.
• قرار های ملاقات برای زمان صبحانه، ناهار، یا شام تنظیم کنید. شما میتوانید ” جلسات بازخوردی” تشکیل دهید که در آن محصول یا خدمات خود را معرفی کرده و از افراد بخواهید که نسبت به تجارت شما بازخورد دهند. در پایان جلسه از افراد بپرسید که فکر می کنند تجارت شما چه فوایدی به همراه خواهد داشت. این کار به شما در تعدیل پیشنهادات منفی و تقویت پیشنهادهای مثبت کمک می کند.
این یک استارت آپ است یک تجارت بزرگ نیست که در روز اول با تبلیغات تلویزیونی شروع شود. فکر کنم استیو جابز هم همین کار رو کرده بود !
علی علیزاده
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
،1 دوستان شخصی شما چه کسانی هستند و دوستان آنها نیز چه کسانی هستند؟
۲٫ آشنایان شما در مدرسه چه کسانی هستند؟ شما می توانید لیستی از هم کلاسی ها، مربیان، اعضای کلوپ و غیره را مشخص کنید که می توانند بازار دلگرم کننده شما را تشکیل دهند.
۳٫ آشنایان تجاری شما چه کسانی هستند؟ این افراد شامل کارمند قدیمی، کارفرمایان و مشتریان قدیمی شما می شوند.
۴٫ آشنایان شما در فعالیت های اجتماعی چه کسانی هستند؟ آیا در گروه های اجتماعی مانند NGO ها و انجمن های خیریه فعالیت دارید؟ همین دوستانتان در مسجد و مکان های مذهبی دیگر چطور؟ تمام افراد سازمان هایی که در آنها عضو هستید را بررسی کنید.
۵٫ آشنایان شما در تجارت های سال قبل چه کسانی بودند؟
۶٫ تاجرانی که شما می شناسید چه کسانی هستند؟ شما می توانید از بین وکلا، داروشناسان، پزشکان، دندانپزشکان، مامور مالیاتی،آرایشگر و حتی مکانیک هایی که می شناسید اعضای بازار دلگرم کننده را مشخص کنید.
۷٫ همسایگان فعلی و قدیمی شما چه کسانی هستند؟
۸٫ دوستان شما حین ورزش و سایر تفریحات چه کسانی هستند؟
۹٫ دوستان و آشنایان همسرتان چه کسانی هستند؟
با توجه به سوال های بالا مشخص می شود که هر کسی تعداد بی شماری افراد دیگر را می شناسد که می توانند از اعضای بازار دلگرم کننده وی محسوب شوند. شما میتوانید از ایده های زیر استفاده کنید که بازده آنها ارزش سرمایه گذاری را دارد.
• نامه شخصی یا ایمیل برای اعضای بازار دلگرم کننده فرستاده و طی یک هفته یا ده روز بعد با تلفن نتیجه را پیگیری کنید. در این نامه شما تجارت جدید خود را اعلام می کنید. همین طور می توانید تخفیف و مشاوره مجانی را نیز در این نامه پیشنهاد کنید که می تواند باعث جلب توجه و مهیج شدن فعالیت های شما نیز باشد. همین طور شما می توانید به افرادی مراجعه کنید که می توانند افراد مناسب را به سمت شما هدایت کنند.
• از تلفن استفاده کنید. به دوستان خود زنگ زده و موضوع تجارت جدید را با آنها مطرح کنید. همین طور می توانید از آنها بپرسید که فعلا در حال انجام چه کاری هستند تا بتوانید به افراد مطلوب بیشتری دست پیدا کنید.
• قرار های ملاقات برای زمان صبحانه، ناهار، یا شام تنظیم کنید. شما میتوانید ” جلسات بازخوردی” تشکیل دهید که در آن محصول یا خدمات خود را معرفی کرده و از افراد بخواهید که نسبت به تجارت شما بازخورد دهند. در پایان جلسه از افراد بپرسید که فکر می کنند تجارت شما چه فوایدی به همراه خواهد داشت. این کار به شما در تعدیل پیشنهادات منفی و تقویت پیشنهادهای مثبت کمک می کند.
این یک استارت آپ است یک تجارت بزرگ نیست که در روز اول با تبلیغات تلویزیونی شروع شود. فکر کنم استیو جابز هم همین کار رو کرده بود !
علی علیزاده
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمونه خلاقیت عالی در بازاریابی 🎯🎯
قيتهاي مسئولان شهري کشور سوئد، شهروندان را به سوي پله نوردي در ايستگاه هاي مترو کشاند. اين خلاقيت جالب شهروندان را از تنبلي و رخوت دور ساخته است.
مردم به طور معمول، عادت کردهاند که کمتر از پلههاي معمولي، کنار پلههاي برقي استفاده کنند. و اين امر باعث کاهش فعاليتهاي فيزيکي شهروندان در سطح شهر شده است. کاهش فعاليتهاي فيزيکي که منجر به سستي، تنبلي، بيحوصلگي، رخوت و... شده است.
مسئولان شهري با همکاري مسئولان متروي استکهلم، اودنپلان و چند تن از طراحان برجسته کشور سوئد براي جلوگيري از اين امر دست به خلاقيت جالبي زدند. انان سعي کردند با تبديل پلههاي معمولي به پلههاي موزيکالي، شهروندان را به استفاده از پلههاي معمولي تشويق کرده و به يک فعاليت عادي وادار سازند. شهروندان از پير و جوان با ديدن طراحي به سمت پلهها کشيده شده و با شنيدن صداي موسيقي به بالا رفتن از آن تشويق ميشدند.
در واقع اين طراحي و خلاقيت نه تنها مردم را فعال کرده است، بلکه صداي موسيقي آنان را شادتر کرده است. آنان ديگر به جاي استفاده از پله برقي از پلههاي معمولي يا همان "پيانو پله" استفاده ميکنند.
اين "پيانو پله" مانند يک ساز بزرگ پيانو است که با کليدهاي سياه و سفيد، طراحي شده است. افراد با قدم گذاشتن روي هر پله گويي بر روي يکي از کليدهاي پيانو ضربه ميزنند و موسيقي توليد شده آنها را متعجب و شاد ميسازد.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
قيتهاي مسئولان شهري کشور سوئد، شهروندان را به سوي پله نوردي در ايستگاه هاي مترو کشاند. اين خلاقيت جالب شهروندان را از تنبلي و رخوت دور ساخته است.
مردم به طور معمول، عادت کردهاند که کمتر از پلههاي معمولي، کنار پلههاي برقي استفاده کنند. و اين امر باعث کاهش فعاليتهاي فيزيکي شهروندان در سطح شهر شده است. کاهش فعاليتهاي فيزيکي که منجر به سستي، تنبلي، بيحوصلگي، رخوت و... شده است.
مسئولان شهري با همکاري مسئولان متروي استکهلم، اودنپلان و چند تن از طراحان برجسته کشور سوئد براي جلوگيري از اين امر دست به خلاقيت جالبي زدند. انان سعي کردند با تبديل پلههاي معمولي به پلههاي موزيکالي، شهروندان را به استفاده از پلههاي معمولي تشويق کرده و به يک فعاليت عادي وادار سازند. شهروندان از پير و جوان با ديدن طراحي به سمت پلهها کشيده شده و با شنيدن صداي موسيقي به بالا رفتن از آن تشويق ميشدند.
در واقع اين طراحي و خلاقيت نه تنها مردم را فعال کرده است، بلکه صداي موسيقي آنان را شادتر کرده است. آنان ديگر به جاي استفاده از پله برقي از پلههاي معمولي يا همان "پيانو پله" استفاده ميکنند.
اين "پيانو پله" مانند يک ساز بزرگ پيانو است که با کليدهاي سياه و سفيد، طراحي شده است. افراد با قدم گذاشتن روي هر پله گويي بر روي يکي از کليدهاي پيانو ضربه ميزنند و موسيقي توليد شده آنها را متعجب و شاد ميسازد.
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
جهش قورباغهاي بازي خطرناكي براي كسبوکار 🎯🎯
سازمانهايي كه تفكر هزينهيابي دارند و براي موفقيت شركت صرفاً به حاشيه سود ميپردازند و تلاش دارند با كاهش هزينهها از هر طريق سودشان را افزايش دهند آينده روشني نخواهند داشت اما در مقابل سازمانهايي كه تفكر درآمدزايي دارند و آنجا كه لازم است از هزينهي بجا ابايي ندارند و علاوه بر توجه به حاشيه سود به تعريف و پاسخگويي صحيح به انتظارات مشتريان درون سازماني و برون سازماني ميپردازند موفقهاي آينده هستند. آنها هزينه بجا را سرمايهگذاري ميدانند.
بسياري از كسبكارها اصولاً براي پاسخگويي به انتظارات مشتريان سازماندهي نشدهاند. چنين موضوعي حتي در استفاده از سازوكارهاي جديدتر مبتني بر فرايند نيز كاملاً آشكار است.
تفكر فرآيندي و مديريت فرايند كسبوكار در بيشتر موارد براي پردازش و كارايي ذهني ونه عملياتي محدود شدهاند و هنگامي كه چنين محدوديتي رخ ميدهد تمامي سودها به يك راهبرد زنجيره ارزش يعني حاشيهي سود محدود ميشود.
چنين شرايطي كسبوكار را براي كسبسود مستمر تك بعدي و غير مستعد ميسازد. اين يك بازي كلاسيك حاشيه سود است كه به آن جهش قورباغهاي ميگويند كه طي آن كسبوكارها به كاهش هزينهها در كوتاه مدت روي ميآورند. اين اقدام سود را به طور موقت افزايش ميدهد ، سپس رقبا از راه ميرسند، قيمتها سقوط ميكند و سازمان تا سرحد حاشيهي سود براي يافتن هزينهي اضافي عقب ميرود.
گرفتار شدن در چنين چرخهاي يك بازي بسيار خطرناك براي كسبوكارها به شمار ميرود.
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
سازمانهايي كه تفكر هزينهيابي دارند و براي موفقيت شركت صرفاً به حاشيه سود ميپردازند و تلاش دارند با كاهش هزينهها از هر طريق سودشان را افزايش دهند آينده روشني نخواهند داشت اما در مقابل سازمانهايي كه تفكر درآمدزايي دارند و آنجا كه لازم است از هزينهي بجا ابايي ندارند و علاوه بر توجه به حاشيه سود به تعريف و پاسخگويي صحيح به انتظارات مشتريان درون سازماني و برون سازماني ميپردازند موفقهاي آينده هستند. آنها هزينه بجا را سرمايهگذاري ميدانند.
بسياري از كسبكارها اصولاً براي پاسخگويي به انتظارات مشتريان سازماندهي نشدهاند. چنين موضوعي حتي در استفاده از سازوكارهاي جديدتر مبتني بر فرايند نيز كاملاً آشكار است.
تفكر فرآيندي و مديريت فرايند كسبوكار در بيشتر موارد براي پردازش و كارايي ذهني ونه عملياتي محدود شدهاند و هنگامي كه چنين محدوديتي رخ ميدهد تمامي سودها به يك راهبرد زنجيره ارزش يعني حاشيهي سود محدود ميشود.
چنين شرايطي كسبوكار را براي كسبسود مستمر تك بعدي و غير مستعد ميسازد. اين يك بازي كلاسيك حاشيه سود است كه به آن جهش قورباغهاي ميگويند كه طي آن كسبوكارها به كاهش هزينهها در كوتاه مدت روي ميآورند. اين اقدام سود را به طور موقت افزايش ميدهد ، سپس رقبا از راه ميرسند، قيمتها سقوط ميكند و سازمان تا سرحد حاشيهي سود براي يافتن هزينهي اضافي عقب ميرود.
گرفتار شدن در چنين چرخهاي يك بازي بسيار خطرناك براي كسبوكارها به شمار ميرود.
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
ترفندهای مدیریت انتظار مشتریان 🎯🎯
1. اطمینان حاصل کنید که وبسایتتان نماینده واقعی شما، سبک کاری و کسب و کارتان است.
وقتی مشتریهای بالقوه از وبسایت شما بازدید میکنند، باید بتوانند تصویری شفاف از تواناییها و کسبوکار شما ببینند. اگر این اتفاق نیفتد، برای کسبوکار شما و جذب مشتریهای بالقوه ابدا خوب نیست. وبسایتتان تنها برای بازاریابی کسب و کار شما راهاندازی نشده است، بلكه قرار است مناسبترین مشتریهای بالقوه را برای شما فراهم آورد. هر چه اطلاعات بیشتر، دقیقتر و جامعتری روی وبسایت خود قرار دهید، احتمال یافتن یک مشتری مناسب بیشتر خواهد بود. چرا؟ چون مشتری قبل از ثبت نام برای استفاده از خدمات شما، به خوبی شما و کارتان را شناخته است.
2. صریح و رک باشید.
اگر یک مشتری بالقوه درخواستی داشت که برای شما قابل قبول نبود یا نمیتوانستید از پس آن برآیید، آشکارا و بدون منمن كردن این نکته را به او بگویید و عذر بخواهید (و هر چه زودتر این کار را بکنید، بهتر است). رک، گشوده و صادق باشید و بدانید چه زمان و کجا حاضرید از سیاستهای کسب و کار خود کوتاه بیایید. به خاطر داشته باشید که نباید جایی برای سوءفهم باقی بگذارید، وگرنه به کسبوکارتان ضرر وارد خواهد شد.
3. به روشنی به بقیه بگویید چه کار میتوانید انجام دهید و چه کار نمیتوانید انجام دهید.
برای هر مشتری جدید باید حتما خدماتی که قادر به ارایه آن هستید، و خدماتی که ارایه نمی دهید را توضیح دهید. حتی اگر در چنین مواردی فکر کنید دارید دوبارهگویی میکنید، باز هم حوصله به خرج دهید. حتی روشنساختن اینکه در هزینههایی که دریافت میکنید، ارایه کدام خدمات گنجانده شده است و کدام نه، بسیار مهم است و باعث میشود مناسبات شفافی بین شما و مشتریانتان برقرار شود. بنابراین براي انتقال این نکات به مشتریهای خود زمان کافی اختصاص دهید.
4. ضوابط قرارداد خود را به روشنی مقرر کنید
فقط به گفتن این نکته اکتفا نکنید که هزینههای دریافتی برای ارائه چه خدماتی است یا چه کاری میتوانید انجام بدهید و چه کاری را نمیتوانید. شما باید همه این نکات را به طور مشخص و دقیق بنویسید و بیان شفاهی آنها ابدا کافی نیست. قرارداد نوشتهشده خود را از طریق نامه، ایمیل یا وبسایت با مشتریان به اشتراک بگذارید.
و اگر مشتری از شما کاری خواست که بیرون از مفاد قرارداد است، قاطعانه و در اسرع وقت به او اطلاع بدهید که از چارچوب قرارداد منعقدشده فراتر نمیروید و کار اضافی انجام نمیدهید. برای همین باید کاملا در مورد جزئیات دقیق باشید، زیرا هر لغزشی در ارائه شفاف جزئیات میتواند شما را وادار کند که کار اضافی انجام دهید و در نتیجه ضرر کنید.
5. شرح دهید که کارتان را چگونه انجام میدهید و چه انتظاری میتوان از شما داشت
یک «شرح کار ارایه خدمات» بنویسید و آنها را جایی روی وبسایت خودتان بگذارید تا مشتریان قادر به خواندن آن باشند. یک شرح کار ایده آل باید شامل موارد زیر باشد:
• «من هفتهای دست کم یک بار با شما در ارتباط خواهم بود تا پیشرفت پروژه را به اطلاعتان برسانم»
• «اگر تغییری در شرایط پیش آمد که هرگونه تاثیری بر زمان یا هزینه پروژه داشت، سریعا به شما اطلاع خواهم داد.»
• «من به ایمیلها و پیامهای صوتی شما حداکثر ظرف فلان روز پاسخ خواهم داد.»
برترینها
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
1. اطمینان حاصل کنید که وبسایتتان نماینده واقعی شما، سبک کاری و کسب و کارتان است.
وقتی مشتریهای بالقوه از وبسایت شما بازدید میکنند، باید بتوانند تصویری شفاف از تواناییها و کسبوکار شما ببینند. اگر این اتفاق نیفتد، برای کسبوکار شما و جذب مشتریهای بالقوه ابدا خوب نیست. وبسایتتان تنها برای بازاریابی کسب و کار شما راهاندازی نشده است، بلكه قرار است مناسبترین مشتریهای بالقوه را برای شما فراهم آورد. هر چه اطلاعات بیشتر، دقیقتر و جامعتری روی وبسایت خود قرار دهید، احتمال یافتن یک مشتری مناسب بیشتر خواهد بود. چرا؟ چون مشتری قبل از ثبت نام برای استفاده از خدمات شما، به خوبی شما و کارتان را شناخته است.
2. صریح و رک باشید.
اگر یک مشتری بالقوه درخواستی داشت که برای شما قابل قبول نبود یا نمیتوانستید از پس آن برآیید، آشکارا و بدون منمن كردن این نکته را به او بگویید و عذر بخواهید (و هر چه زودتر این کار را بکنید، بهتر است). رک، گشوده و صادق باشید و بدانید چه زمان و کجا حاضرید از سیاستهای کسب و کار خود کوتاه بیایید. به خاطر داشته باشید که نباید جایی برای سوءفهم باقی بگذارید، وگرنه به کسبوکارتان ضرر وارد خواهد شد.
3. به روشنی به بقیه بگویید چه کار میتوانید انجام دهید و چه کار نمیتوانید انجام دهید.
برای هر مشتری جدید باید حتما خدماتی که قادر به ارایه آن هستید، و خدماتی که ارایه نمی دهید را توضیح دهید. حتی اگر در چنین مواردی فکر کنید دارید دوبارهگویی میکنید، باز هم حوصله به خرج دهید. حتی روشنساختن اینکه در هزینههایی که دریافت میکنید، ارایه کدام خدمات گنجانده شده است و کدام نه، بسیار مهم است و باعث میشود مناسبات شفافی بین شما و مشتریانتان برقرار شود. بنابراین براي انتقال این نکات به مشتریهای خود زمان کافی اختصاص دهید.
4. ضوابط قرارداد خود را به روشنی مقرر کنید
فقط به گفتن این نکته اکتفا نکنید که هزینههای دریافتی برای ارائه چه خدماتی است یا چه کاری میتوانید انجام بدهید و چه کاری را نمیتوانید. شما باید همه این نکات را به طور مشخص و دقیق بنویسید و بیان شفاهی آنها ابدا کافی نیست. قرارداد نوشتهشده خود را از طریق نامه، ایمیل یا وبسایت با مشتریان به اشتراک بگذارید.
و اگر مشتری از شما کاری خواست که بیرون از مفاد قرارداد است، قاطعانه و در اسرع وقت به او اطلاع بدهید که از چارچوب قرارداد منعقدشده فراتر نمیروید و کار اضافی انجام نمیدهید. برای همین باید کاملا در مورد جزئیات دقیق باشید، زیرا هر لغزشی در ارائه شفاف جزئیات میتواند شما را وادار کند که کار اضافی انجام دهید و در نتیجه ضرر کنید.
5. شرح دهید که کارتان را چگونه انجام میدهید و چه انتظاری میتوان از شما داشت
یک «شرح کار ارایه خدمات» بنویسید و آنها را جایی روی وبسایت خودتان بگذارید تا مشتریان قادر به خواندن آن باشند. یک شرح کار ایده آل باید شامل موارد زیر باشد:
• «من هفتهای دست کم یک بار با شما در ارتباط خواهم بود تا پیشرفت پروژه را به اطلاعتان برسانم»
• «اگر تغییری در شرایط پیش آمد که هرگونه تاثیری بر زمان یا هزینه پروژه داشت، سریعا به شما اطلاع خواهم داد.»
• «من به ایمیلها و پیامهای صوتی شما حداکثر ظرف فلان روز پاسخ خواهم داد.»
برترینها
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
کانال انتقال پیام تبلیغات🎯🎯
میتواند ازنظر تعداد مخاطب و بودجه موردنیاز؛ در سه دسته زیر تقسیم گردد:
♦️ATL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب وسیع و هزینه بالا
Above The Line
♦️TTL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب متوسط و هزینه متوسط
Through The Line
♦️BTL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب بسیار محدود و هزینه کم
Below The Line
تحقیقات صورت پذیرفته توسط گروه وینتربری نشان میدهد که برای موفقیت در برنامه برندینگ باید در زمان تبلیغات از ترکیبی کانالهای تبلیغاتی ATL,BTL,TTL بهصورت همزمان در استفاده شود.
مشاورین مدیریت ایران
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
میتواند ازنظر تعداد مخاطب و بودجه موردنیاز؛ در سه دسته زیر تقسیم گردد:
♦️ATL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب وسیع و هزینه بالا
Above The Line
♦️TTL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب متوسط و هزینه متوسط
Through The Line
♦️BTL
کانالهای تبلیغاتی با مخاطب بسیار محدود و هزینه کم
Below The Line
تحقیقات صورت پذیرفته توسط گروه وینتربری نشان میدهد که برای موفقیت در برنامه برندینگ باید در زمان تبلیغات از ترکیبی کانالهای تبلیغاتی ATL,BTL,TTL بهصورت همزمان در استفاده شود.
مشاورین مدیریت ایران
#فلش_کارت
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
طراحی و برنامه ریزی کمپین تبلیغاتی بر اساس مدل "5M" 🎯🎯
♦️Mission
ماموریت : تعریف مأموریت یا هدف اصلی تبلیغ (چرایی انجام تبلیغ)
♦️Message
پیام : پیامی که باید در تبلیغ وجود داشته باشد و به مخاطب آن ارائه گردد.
♦️Media
رسانه : رسانه یا کانال انتقال که با توجه به هدف تبلیغ، نوع پیام و نحوه دسترسی مخاطب به کانال ارتباطی، باید مورد ارزیابی واقع گردد و انتخاب گردد.
♦️Money
بودجه : بودجه تخصیص یافته به منظور طراحی، تدوین و
ارائه تبلیغ در جهت استفاده بهینه از کانال و حفظ کیفیت محتوا.
♦️Measurement
ارزیابی : ارزیابی کارایی و اثربخشی تبلیغات برای اطمینان از ایجاد تصویر باکفیت از برند و افزایش سطح یا عمق آگاهی از برند.
برترینها
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
♦️Mission
ماموریت : تعریف مأموریت یا هدف اصلی تبلیغ (چرایی انجام تبلیغ)
♦️Message
پیام : پیامی که باید در تبلیغ وجود داشته باشد و به مخاطب آن ارائه گردد.
♦️Media
رسانه : رسانه یا کانال انتقال که با توجه به هدف تبلیغ، نوع پیام و نحوه دسترسی مخاطب به کانال ارتباطی، باید مورد ارزیابی واقع گردد و انتخاب گردد.
♦️Money
بودجه : بودجه تخصیص یافته به منظور طراحی، تدوین و
ارائه تبلیغ در جهت استفاده بهینه از کانال و حفظ کیفیت محتوا.
♦️Measurement
ارزیابی : ارزیابی کارایی و اثربخشی تبلیغات برای اطمینان از ایجاد تصویر باکفیت از برند و افزایش سطح یا عمق آگاهی از برند.
برترینها
#نکات_مدیریتی
@BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تحلیل PEST، ابزار ساده و پرکاربردی است که به شما کمک میکند عوامل گوناگون تغییر در محیط کسبوکار خود را شناسایی و تحلیل کنید. PEST عنوان نسخهی اصلی این تحلیل است که به بررسی تغییرات سیاسی (Political)، اقتصادی (Economic)، اجتماعی (Social) و فناورانهی (Technological) محیط کسبوکار میپردازد. تجزیهوتحلیل این تغییرات به شما کمک میکند نیروهای پیشبرندهی تغییر در «تصویر کلیِ» پیش رویتان را درک کنید و از این طریق، از فرصتهایی که برای شما فراهم میشوند بهترین بهره را ببرید. برای تجزیهوتحلیل محیط کسبوکار خود و فرصتها و تهدیدهایی که این محیط پیش روی شما قرار میدهد، این چهار قدم را دنبال کنید:
قدم اول: از ابزار PEST برای طوفان ذهنی تغییراتی که در اطرافتان در حال رخ دادن هستند استفاده کنید. از موارد زیر برای جهتدهی به سؤالاتتان استفاده و سؤالات خود را متناسب با نیازهای بهخصوصِ کسبوکار خود آماده کنید.
قدم دوم: با استفاده از تکنیک طوفان ذهنی، فرصتهایی را که از هر یک از این تغییرات ایجاد میشوند، روی کاغذ بیاورید.
قدم سوم: تهدیدها یا مسائلی را که بهوسیلهی این تغییرات پدید میآیند، نیز با همان تکنیک روی کاغذ بیاورید.
قدم چهارم: اقدام لازم را اتخاذ کنید. بیزینس ترند / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
قدم اول: از ابزار PEST برای طوفان ذهنی تغییراتی که در اطرافتان در حال رخ دادن هستند استفاده کنید. از موارد زیر برای جهتدهی به سؤالاتتان استفاده و سؤالات خود را متناسب با نیازهای بهخصوصِ کسبوکار خود آماده کنید.
قدم دوم: با استفاده از تکنیک طوفان ذهنی، فرصتهایی را که از هر یک از این تغییرات ایجاد میشوند، روی کاغذ بیاورید.
قدم سوم: تهدیدها یا مسائلی را که بهوسیلهی این تغییرات پدید میآیند، نیز با همان تکنیک روی کاغذ بیاورید.
قدم چهارم: اقدام لازم را اتخاذ کنید. بیزینس ترند / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
7 درس کارآفرینی مارتین لوتر کینگ 🎯🎯
رویای بزرگ
دکتر کینگ نظریه “رویای من” را در ماه مارس در واشنگتن در سال ۱۹۶۳ مطرح کرده است .کارآفرین بزرگ همیشه رویاهای بزرگ دارد، و سهام دیدگاه خود را با کارکنان، سرمایه گذاران، مشتریان، چشم انداز و جهان در میان میگذارد . شما باید به یک رویا و یک بزرگ بی اندیشید ، کارافرینان موفق به یک شانس بزرگ اعتقاد دارند و همیشه به افکار بزرگ خود می اندیشند در همین مورد نباید در حالاتی که خود را شکست خورده میبینند از اهدافشان دور شوند .
اعتقاد
با استفاده از نافرمانی مدنی غیر خشونت آمیز، دکتر کینگ قادر به متقاعد کردن میلیون ها آمریکایی برای پیوستن به جنبش حقوق مدنی و حمایت از رویای او بود. به عنوان یک کارآفرین، شما مجبور به جذب بسیاری از مردم را در کنار خود هستید . سرمایه گذاران، مشتریان، و بیشتر از همه، کارکنان. شما می توانید سعی کنید که قدرت و خشونت خود را ، به عنوان “رئیس” در مفهوم سنتی با افراد اطراف خود به اشتراک بگذارید ، بهترین راه برای متقاعد کردن مردم برای به دست آوردن آنچه که می خواهید این است که به روز، پرشور، حمایت و قدردانی افراد خود باشید . چگونه می تواند شما را بدون قدرت متقاعد کردن؟
به اطرافیان خود چیزی برای باور دهید
به عنوان یک کارآفرین باید ماموریت خود را به درستی انجام دهید و آن هم پذیرفتن نظرات اطرافیان با آغوش باز است . سعی کنید از افراد خود بدون قید و شرط حمایت کنید دکتر کینگ یکی از بهترین رهبران تاریخ مدرن است و علت , جذب صحیح افراد در دفاتر محلی بود , همینطور او همیشه در کنار افراد خود بود . دکتر کینگ همیشه پیرو ارزش ها , ماموریت الگوی های هدف , استراتژی بود .
ترس و شجاعت همیشه در کنار هم هستند
سعی کنید همیشه امتیازات خود را بگیرید حتی اگر به شما ندهند سعی کنید حق خود را به دیگران واگذار نکنید . خیلی از خشونت باری ابراز احساسات خود استفاده نکنید . بسیاری از افراد به خصوص مردان فرار از ترس یا نترسیدن را به خوبی یاد میگیرند اما حقیقت این است که ترسیدن بد نیست . ترسیدن بهانه ای برای پیدا کردن شجاعت است و با وجود ترس شهامت افراد چند برابر میباشد بنابراین از رقبایی که از شما می هراسند بترسید شاید که شجاعت رقابت با شما پیدا کنند . یک کارافرین موفق بسیاری از کارهای خود را با ترس انجام میدهد بدون نتیجه ۱۰۰ درصدی که از آن آگاهی ندارد و این فرق بین یک کارافرین موفق و نا موفق است .
افراد را درگیر کنید
دکتر کینگ چگونه یک جنبش واقعی راه انداخت ؟ او با جذب افراد درگیر یک نیروی نظامی با طرز تفکر برابر ساخت چونکه افراد احساس میکنند جزیی از کل خواهند بود و این برای انان یک ارزش آفرینی مثبت است . به چشم انداز افراد اهمیت دهید . افراد را درگیر کنید و از آنها کار بخواهید . از کارکنان خود برای تعیین هدف , تنظیم استراتژی کمک بخواهید .
یک احساس فوریت ایجاد کنید
دکتر کینگ میگوید :
ما همیشه باید به یاد اهدافمان باشیم هدف من آمریکا و موفقیت آن بود ضرورتی که در آن موقع احساس میکردم من به دموکراسی احتیاج داشتم نه تنها من بلکه مردمان امریکا و آن هم نه در فاصله دور بلکه در همین نزدیکی ما باید عدالت نژادی را بیشتر میکردیم ضرورت ما مبارزه با بی عدالتی و نژاد پرستی بود .
شما باید تیم خود را رهبری کنید شما با ایجاد حس فوریت میتوانید افراد را به سوی کار سریعتر هدایت کنید . فراموش نکنید که زمان میگذرد .
الهام بخش افراد باشید
دکتر کینگ الهام بخش بسیاری از افراد بود . حال شما چقدر برای اطرافیان خود الهام بخش هستید ؟ چقدر افراد به طور ذاتی از شما پیروی میکنند ؟ ماموریت شما پیروی افرا , معرفی خدمات و هدایت افراد است . / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
رویای بزرگ
دکتر کینگ نظریه “رویای من” را در ماه مارس در واشنگتن در سال ۱۹۶۳ مطرح کرده است .کارآفرین بزرگ همیشه رویاهای بزرگ دارد، و سهام دیدگاه خود را با کارکنان، سرمایه گذاران، مشتریان، چشم انداز و جهان در میان میگذارد . شما باید به یک رویا و یک بزرگ بی اندیشید ، کارافرینان موفق به یک شانس بزرگ اعتقاد دارند و همیشه به افکار بزرگ خود می اندیشند در همین مورد نباید در حالاتی که خود را شکست خورده میبینند از اهدافشان دور شوند .
اعتقاد
با استفاده از نافرمانی مدنی غیر خشونت آمیز، دکتر کینگ قادر به متقاعد کردن میلیون ها آمریکایی برای پیوستن به جنبش حقوق مدنی و حمایت از رویای او بود. به عنوان یک کارآفرین، شما مجبور به جذب بسیاری از مردم را در کنار خود هستید . سرمایه گذاران، مشتریان، و بیشتر از همه، کارکنان. شما می توانید سعی کنید که قدرت و خشونت خود را ، به عنوان “رئیس” در مفهوم سنتی با افراد اطراف خود به اشتراک بگذارید ، بهترین راه برای متقاعد کردن مردم برای به دست آوردن آنچه که می خواهید این است که به روز، پرشور، حمایت و قدردانی افراد خود باشید . چگونه می تواند شما را بدون قدرت متقاعد کردن؟
به اطرافیان خود چیزی برای باور دهید
به عنوان یک کارآفرین باید ماموریت خود را به درستی انجام دهید و آن هم پذیرفتن نظرات اطرافیان با آغوش باز است . سعی کنید از افراد خود بدون قید و شرط حمایت کنید دکتر کینگ یکی از بهترین رهبران تاریخ مدرن است و علت , جذب صحیح افراد در دفاتر محلی بود , همینطور او همیشه در کنار افراد خود بود . دکتر کینگ همیشه پیرو ارزش ها , ماموریت الگوی های هدف , استراتژی بود .
ترس و شجاعت همیشه در کنار هم هستند
سعی کنید همیشه امتیازات خود را بگیرید حتی اگر به شما ندهند سعی کنید حق خود را به دیگران واگذار نکنید . خیلی از خشونت باری ابراز احساسات خود استفاده نکنید . بسیاری از افراد به خصوص مردان فرار از ترس یا نترسیدن را به خوبی یاد میگیرند اما حقیقت این است که ترسیدن بد نیست . ترسیدن بهانه ای برای پیدا کردن شجاعت است و با وجود ترس شهامت افراد چند برابر میباشد بنابراین از رقبایی که از شما می هراسند بترسید شاید که شجاعت رقابت با شما پیدا کنند . یک کارافرین موفق بسیاری از کارهای خود را با ترس انجام میدهد بدون نتیجه ۱۰۰ درصدی که از آن آگاهی ندارد و این فرق بین یک کارافرین موفق و نا موفق است .
افراد را درگیر کنید
دکتر کینگ چگونه یک جنبش واقعی راه انداخت ؟ او با جذب افراد درگیر یک نیروی نظامی با طرز تفکر برابر ساخت چونکه افراد احساس میکنند جزیی از کل خواهند بود و این برای انان یک ارزش آفرینی مثبت است . به چشم انداز افراد اهمیت دهید . افراد را درگیر کنید و از آنها کار بخواهید . از کارکنان خود برای تعیین هدف , تنظیم استراتژی کمک بخواهید .
یک احساس فوریت ایجاد کنید
دکتر کینگ میگوید :
ما همیشه باید به یاد اهدافمان باشیم هدف من آمریکا و موفقیت آن بود ضرورتی که در آن موقع احساس میکردم من به دموکراسی احتیاج داشتم نه تنها من بلکه مردمان امریکا و آن هم نه در فاصله دور بلکه در همین نزدیکی ما باید عدالت نژادی را بیشتر میکردیم ضرورت ما مبارزه با بی عدالتی و نژاد پرستی بود .
شما باید تیم خود را رهبری کنید شما با ایجاد حس فوریت میتوانید افراد را به سوی کار سریعتر هدایت کنید . فراموش نکنید که زمان میگذرد .
الهام بخش افراد باشید
دکتر کینگ الهام بخش بسیاری از افراد بود . حال شما چقدر برای اطرافیان خود الهام بخش هستید ؟ چقدر افراد به طور ذاتی از شما پیروی میکنند ؟ ماموریت شما پیروی افرا , معرفی خدمات و هدایت افراد است . / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
ده روش برای کم کردن هزینه در بازاریابی 🎯🎯
ارتباطاتتان را از لحاظ بصری چشمگیرتر کنید.
ظاهر لوگویتان را ارتقا دهید.
دیده شدن خود را در موتورهای جستجوی یاهو و گوگل بخرید
محلی را اجاره کنید، با میزبانی اتفاق مهمی را بر عهده بگیرید تا از این طریق در میان عموم شناخته شوید.
چیزی ارزان و ساده را پیدا کنید تا هدیه بدهید.
کوپن هایی را ارائه بدهید تا مشتریان بالقوه را تهییج کنید سراغ خدمات یا محصولات شما بیایند.
ضمانت نامه بدهید یا گارانتی فعلی را توسغه بدهید که چندان هم جمع و جور نباشد.
سوگند بخورید که هیچ مشتری را از دست ندهید.
بفهمید که در چه جاهایی بیشترین بالقوه را از دست می دهید. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
ارتباطاتتان را از لحاظ بصری چشمگیرتر کنید.
ظاهر لوگویتان را ارتقا دهید.
دیده شدن خود را در موتورهای جستجوی یاهو و گوگل بخرید
محلی را اجاره کنید، با میزبانی اتفاق مهمی را بر عهده بگیرید تا از این طریق در میان عموم شناخته شوید.
چیزی ارزان و ساده را پیدا کنید تا هدیه بدهید.
کوپن هایی را ارائه بدهید تا مشتریان بالقوه را تهییج کنید سراغ خدمات یا محصولات شما بیایند.
ضمانت نامه بدهید یا گارانتی فعلی را توسغه بدهید که چندان هم جمع و جور نباشد.
سوگند بخورید که هیچ مشتری را از دست ندهید.
بفهمید که در چه جاهایی بیشترین بالقوه را از دست می دهید. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
هفت اصل فروش 🎯🎯
هیچ گاه فرصتی را برای معرفی خودتان از دست ندهید.
هر روز دست کم ده دقیقه را صرف بازاریابی شرکت تان کنید.
قبل از اینکه اولین چک را بنویسید بدانید از بازارتان چه میخواهید.
بدانید چه چیزهایی شما را برای مشتریان حتمی و بالقوه خاص میکند.
کسانی را که محصولات شما را نمیخواهند فهرست کنید و بلافاصله از جریان بازاریابیتان کنار بگذارید.
اگر طرحهایتان بغرنج به نظر میآید، هنوز کارتان را درست انجام ندادهاید. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
هیچ گاه فرصتی را برای معرفی خودتان از دست ندهید.
هر روز دست کم ده دقیقه را صرف بازاریابی شرکت تان کنید.
قبل از اینکه اولین چک را بنویسید بدانید از بازارتان چه میخواهید.
بدانید چه چیزهایی شما را برای مشتریان حتمی و بالقوه خاص میکند.
کسانی را که محصولات شما را نمیخواهند فهرست کنید و بلافاصله از جریان بازاریابیتان کنار بگذارید.
اگر طرحهایتان بغرنج به نظر میآید، هنوز کارتان را درست انجام ندادهاید. / #فلش_کارت / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
خلاصه کتاب رقص تغییر نوشته پیتر سنگه 🎯🎯 / #کتاب / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
7 ویژگی میلیونرهای خودساخته 🎯🎯
در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:
1) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، 10 تا 20 ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.
2) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای 10 تا 20 سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.
3) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.
4) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.
5) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.
6) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود 59 ساعت در هفته کار می کنند.
7) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.
برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (آموزگار کسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت) / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:
1) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، 10 تا 20 ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.
2) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای 10 تا 20 سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.
3) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.
4) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.
5) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.
6) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود 59 ساعت در هفته کار می کنند.
7) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.
برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (آموزگار کسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت) / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
عادت های ثروتمندان 🎯🎯
1) یک دفتردار(حسابدار) حرفه ای استخدام کنید:
_ حتی اگر شما شرکتی نداشته باشید، زندگی شخصی شما یک کسب و کار است و همه کسب و کارهای واقعی دارای "دفتردار" هستند. زمانی که از یک دفتردار حرفه ای بخواهید صورت های مالی شما را به طور مرتب ثبت و تنظیم کند، آنگاه شروع می کنید به داشتن اسناد حرفه ای.
_ در کنار دفتردار خود بنشینید و هریک از ارقام را ماهیانه بررسی نمایید. با تکرار ارقام به صورت ماهیانه، نه تنها یک عادت خوب را در پیش می گیرید، بلکه دید بهتری نسبت به الگوهای هزینه ای خود پیدا می کنید، زودتر می توانید بهبودها را صورت دهید و در پایان کنترل زندگی مالی خود را به دست می گیرید.
_ استخدام دفتردار و مشاوران مالی کارشناس دیگر، همان پولی است که "هزینه های خوب" نام دارد؛ تنها به این دلیل که این هزینه ها شما را پولدارتر، برای یک آینده بهتر آماده تر و زندگی تان را آسان تر می سازند.
_ می توانید به جای پرداخت دستمزد به دفتردار، با وی داد و ستد خدماتی انجام دهید. یعنی در ازای خدماتی که به شما ارایه می دهد، شما نیز خدماتی را به وی ارایه دهید.
_ با استخدام یک دفتردار یا مشاور حرفه ای و عاری از عواطف(بی طرف نسبت به مسایل مالی شما)، می توانید چالش های مالی خود را آشکار سازید. در این صورت توانایی بیشتری برای ایجاد دگرگونی و گرفتن تصمیم های لازم پیدا می کنید(پیش از آن که مسایل مالی تبدیل به سم شوند).
2) یک گروه برنده ایجاد نمایید:
_ برای برنده شدن در مسابقه پول، بهترین و باهوش ترین افراد را در گروه خود لازم دارید.
_ مهمترین نکته این است که مسایل مالی خود را به صورت راز نگه ندارید. به سخن های افراد باهوش تر از خود در حوزه های کارشناسی گوناگون گوش فرا دهید، ولی در پایان تصمیم را خودتان بگیرید.
_ می توانید به جای هزینه کردن برای یک گروه گران قیمت، فردی بازنشسته و با تجربه را پیدا کرده و از کمک و راهنمایی وی استفاده ببرید.
3) ظرفیت و محتوای خود را پیوسته گسترش دهید:
_ ما در دوره ای زندگی می کنیم که زمان آن رسیده به عنوان یک فرهنگ شروع به بزرگ شدن(رشد کردن) کرده و به بلوغ مالی برسیم و شبکه های حمایتی و برنامه های تامین اجتماعی دولت را به کسانی واگذار کنیم که واقعا به آنها نیاز دارند.
_ بسیاری از مردم با داشتن آگاهی های قدیمی در ذهن یا چسبیدن به پاسخ هایی که زمانی درست بوده ولی امروز درست نیستند، عقب می مانند.
_ برای ثروتمند شدن نیاز دارید که همواره با دنیای دانشی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ باشید.
_ ما در عصر تکنولوژی و فن آوری هستیم. اگر نمی خواهید این دوره را از دست بدهید، باید پیشروتر از دیگران بودن و دیدن آینده ای که دیگران توانا به دیدنش نیستند را به یک عادت تبدیل کنید.
4) پیوسته به رشد خود ادامه دهید:
_ رشد کردن به این معناست که هر چه بزرگ تر می شویم، کارها را به شیوه های متفاوتی نسبت به گذشته انجام دهیم. یعنی این که بخواهید بیشتر و بیشتر مسئول خودتان، عملکردهای تان، اندیشه و درایت تان و... باشید.
_ برای ثروتمند شدن باید بدانید که بازارها فراز و نشیب دارند و هیچ کس وجود ندارد که از شما حمایت کند. به عبارت دیگر باید هرچه کمتر و کمتر به دیگران وابسته باشید، بیشتر و بیشتر بتوانید از خودتان نگهداری کنید و نیازهای خود و دیگران را برطرف سازید.
_ برای سریع تر ثروتمند شدن، نیاز دارید که سریعتر از بیشتر مردم رشد کنید.
5) خواستار شکست بیشتر باشید:
_ امتحان کردن چیزهای تازه و اشتباه کردن، شما را فروتن نگاه می دارد و موجب می شود بیشتر از افراد مغرور و خود بزرگ بین بیاموزید.
_ دنیا برای ما طراحی شده که شکست نخوریم و برنده باشیم، ولی چالش ما این است که نخست شکست بخوریم تا بتوانیم ببریم.
_ دلیل اینکه بیشتر مردم ناموفق از تغییر هراس دارند یا نمی توانند همگام با زمانه دگرگون شوند، این است که از اشتباه کردن می ترسند و می خواهند همیشه درست عمل کنند.(کمال گرایی افراطی)
_ ترس از شکست است که موجب شکست می شود؛ همچنین نیاز به کمال است که موجب می شود در پایان احساس بدی نسبت به خود پیدا کنیم.
_ هر روز اقدام کوچکی کنید و کاری شجاعانه انجام دهید. حتی اگر پولدار نشوید، این عادت شما را در هیجان و سال به سال جوان تر نگاه می دارد.
_ هر روز در انتظار اندکی شکست باشید!
1) یک دفتردار(حسابدار) حرفه ای استخدام کنید:
_ حتی اگر شما شرکتی نداشته باشید، زندگی شخصی شما یک کسب و کار است و همه کسب و کارهای واقعی دارای "دفتردار" هستند. زمانی که از یک دفتردار حرفه ای بخواهید صورت های مالی شما را به طور مرتب ثبت و تنظیم کند، آنگاه شروع می کنید به داشتن اسناد حرفه ای.
_ در کنار دفتردار خود بنشینید و هریک از ارقام را ماهیانه بررسی نمایید. با تکرار ارقام به صورت ماهیانه، نه تنها یک عادت خوب را در پیش می گیرید، بلکه دید بهتری نسبت به الگوهای هزینه ای خود پیدا می کنید، زودتر می توانید بهبودها را صورت دهید و در پایان کنترل زندگی مالی خود را به دست می گیرید.
_ استخدام دفتردار و مشاوران مالی کارشناس دیگر، همان پولی است که "هزینه های خوب" نام دارد؛ تنها به این دلیل که این هزینه ها شما را پولدارتر، برای یک آینده بهتر آماده تر و زندگی تان را آسان تر می سازند.
_ می توانید به جای پرداخت دستمزد به دفتردار، با وی داد و ستد خدماتی انجام دهید. یعنی در ازای خدماتی که به شما ارایه می دهد، شما نیز خدماتی را به وی ارایه دهید.
_ با استخدام یک دفتردار یا مشاور حرفه ای و عاری از عواطف(بی طرف نسبت به مسایل مالی شما)، می توانید چالش های مالی خود را آشکار سازید. در این صورت توانایی بیشتری برای ایجاد دگرگونی و گرفتن تصمیم های لازم پیدا می کنید(پیش از آن که مسایل مالی تبدیل به سم شوند).
2) یک گروه برنده ایجاد نمایید:
_ برای برنده شدن در مسابقه پول، بهترین و باهوش ترین افراد را در گروه خود لازم دارید.
_ مهمترین نکته این است که مسایل مالی خود را به صورت راز نگه ندارید. به سخن های افراد باهوش تر از خود در حوزه های کارشناسی گوناگون گوش فرا دهید، ولی در پایان تصمیم را خودتان بگیرید.
_ می توانید به جای هزینه کردن برای یک گروه گران قیمت، فردی بازنشسته و با تجربه را پیدا کرده و از کمک و راهنمایی وی استفاده ببرید.
3) ظرفیت و محتوای خود را پیوسته گسترش دهید:
_ ما در دوره ای زندگی می کنیم که زمان آن رسیده به عنوان یک فرهنگ شروع به بزرگ شدن(رشد کردن) کرده و به بلوغ مالی برسیم و شبکه های حمایتی و برنامه های تامین اجتماعی دولت را به کسانی واگذار کنیم که واقعا به آنها نیاز دارند.
_ بسیاری از مردم با داشتن آگاهی های قدیمی در ذهن یا چسبیدن به پاسخ هایی که زمانی درست بوده ولی امروز درست نیستند، عقب می مانند.
_ برای ثروتمند شدن نیاز دارید که همواره با دنیای دانشی که به سرعت در حال دگرگونی است، هماهنگ باشید.
_ ما در عصر تکنولوژی و فن آوری هستیم. اگر نمی خواهید این دوره را از دست بدهید، باید پیشروتر از دیگران بودن و دیدن آینده ای که دیگران توانا به دیدنش نیستند را به یک عادت تبدیل کنید.
4) پیوسته به رشد خود ادامه دهید:
_ رشد کردن به این معناست که هر چه بزرگ تر می شویم، کارها را به شیوه های متفاوتی نسبت به گذشته انجام دهیم. یعنی این که بخواهید بیشتر و بیشتر مسئول خودتان، عملکردهای تان، اندیشه و درایت تان و... باشید.
_ برای ثروتمند شدن باید بدانید که بازارها فراز و نشیب دارند و هیچ کس وجود ندارد که از شما حمایت کند. به عبارت دیگر باید هرچه کمتر و کمتر به دیگران وابسته باشید، بیشتر و بیشتر بتوانید از خودتان نگهداری کنید و نیازهای خود و دیگران را برطرف سازید.
_ برای سریع تر ثروتمند شدن، نیاز دارید که سریعتر از بیشتر مردم رشد کنید.
5) خواستار شکست بیشتر باشید:
_ امتحان کردن چیزهای تازه و اشتباه کردن، شما را فروتن نگاه می دارد و موجب می شود بیشتر از افراد مغرور و خود بزرگ بین بیاموزید.
_ دنیا برای ما طراحی شده که شکست نخوریم و برنده باشیم، ولی چالش ما این است که نخست شکست بخوریم تا بتوانیم ببریم.
_ دلیل اینکه بیشتر مردم ناموفق از تغییر هراس دارند یا نمی توانند همگام با زمانه دگرگون شوند، این است که از اشتباه کردن می ترسند و می خواهند همیشه درست عمل کنند.(کمال گرایی افراطی)
_ ترس از شکست است که موجب شکست می شود؛ همچنین نیاز به کمال است که موجب می شود در پایان احساس بدی نسبت به خود پیدا کنیم.
_ هر روز اقدام کوچکی کنید و کاری شجاعانه انجام دهید. حتی اگر پولدار نشوید، این عادت شما را در هیجان و سال به سال جوان تر نگاه می دارد.
_ هر روز در انتظار اندکی شکست باشید!
6) به خودتان گوش فرا دهید:
_ نیرومندترین نیروی شما چیزی است که به خودتان می گویید و چیزی که به آن باور دارید.
_ بازندگان، به جای این که به طور مشخص خواسته خود را بیان کنند، به آنچه که در زندگی نمی خواهند توجه بیشتری نشان می دهند.
_ به اندیشه ها و احساس هایی توجه کنید که آنها را نمی خواهید و سپس آنها را به سمت چیزهایی که می خواهید متمرکز نمایید.
_ اقدام کنید و ادامه دهید. در صورت لزوم بهبود ببخشید تا این که آنچه که می خواهید را به دست آورید. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
_ نیرومندترین نیروی شما چیزی است که به خودتان می گویید و چیزی که به آن باور دارید.
_ بازندگان، به جای این که به طور مشخص خواسته خود را بیان کنند، به آنچه که در زندگی نمی خواهند توجه بیشتری نشان می دهند.
_ به اندیشه ها و احساس هایی توجه کنید که آنها را نمی خواهید و سپس آنها را به سمت چیزهایی که می خواهید متمرکز نمایید.
_ اقدام کنید و ادامه دهید. در صورت لزوم بهبود ببخشید تا این که آنچه که می خواهید را به دست آورید. / #نکات_مدیریتی / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
تیزر تبلیغاتی/ برندینگ - شکلات سازی کدبری استرالیا 🎯 🎯 برنده جایزه 2013 بهترین ویدیو در حوزه ویدیوهای تبلیغاتی شده است. / #کلیپ/ @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
10 مرحله برای رسیدن به مدیریت خود 🎯🎯
1-آنچه میگویید و نحوه بیان آن را کنترل کنید.
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیش از سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطه نظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل،کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید. یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند. مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد.اگر هرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد. بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خود را مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند. این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن.
1-آنچه میگویید و نحوه بیان آن را کنترل کنید.
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیش از سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطه نظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل،کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید. یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند. مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد.اگر هرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد. بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خود را مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند. این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن.
9- به خود بگویید من ارادهای قوی دارم.
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند (و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند،در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت،افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنترل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد. سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود؟به یقین بله!
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند (و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند،در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت،افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنترل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد. سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود؟به یقین بله!
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر / #مقاله / @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯