#نقد_زرتشتی_گری (۶۲)
✅ مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🟥 همواره شاهد آن هستیم که باستان گرایان و زرتشتیان به مسالهٔ قربان کردن در اسلام که اگر نگوییم در اکثر موارد، در بسیاری از موارد نیازمندان از نتایج آن بهره مند میگردند هجمه کرده و آن را مخالف با عواطف انسانی تلقی می کنند و با جملاتی مضحک و در ظاهر فریبنده همچون «آیا بهتر نیست به درختکاری بپردازیم؟!» سعی در ضد انسانی جلوه دادن مسالهٔ قربانی هستند.
در حقیقت ریشه ی اصلی چنین ادعاهای پوچی از سوی زرتشتیان و باستان گرایان، تعصب و عدم آشنایی با منابع و متون زرتشتی و تاریخی می باشد چرا که با مراجعه به آن ها در مییابیم قربانی کردن حیوانات در ایران باستان و در آیین زرتشتی وجود داشته است. (و حتی تا به امروز هم ادامه دارد)
🔻🔚🔻 در یشت ها (جزئی از اوستا) چندین بار به مسالهٔ قربانی اشاره شده است که آن ها را نقل میکنیم.
🔸از برای هوشنگ پیشدادی در بالای (کوه) هرا صد اسب، هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود، ص 243،آبان یشت،کرده ی 6، بند 21.
🔸آن گاه اهورا مزدا گفت ... از برای او ممالک آریایی باید یک گوسفند بریان کنند.سفید یا سیاه یا رنگ دیگر (اما) یک رنگ (باشد).
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 369، تیر یشت،کرده ی 16، بند 58.
🔸از برای او هوشنگ پیشدادی در بالای کوه زیبای مزدا آفریده ی (هرا) صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 377، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 1، بند 3.
🔸از برای او فریدون پسر آثویه از خاندان توانا در (مملکت) چهارگوشه (وَرِنَه) صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 381، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 3، بند 13.
🔸از برای او کی گشتاسب بلند همت رو به روی آب دائیتیا صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 381، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 7، بند 29.
(اسکن آن پیوست خواهد شد)
باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
✅ مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🟥 همواره شاهد آن هستیم که باستان گرایان و زرتشتیان به مسالهٔ قربان کردن در اسلام که اگر نگوییم در اکثر موارد، در بسیاری از موارد نیازمندان از نتایج آن بهره مند میگردند هجمه کرده و آن را مخالف با عواطف انسانی تلقی می کنند و با جملاتی مضحک و در ظاهر فریبنده همچون «آیا بهتر نیست به درختکاری بپردازیم؟!» سعی در ضد انسانی جلوه دادن مسالهٔ قربانی هستند.
در حقیقت ریشه ی اصلی چنین ادعاهای پوچی از سوی زرتشتیان و باستان گرایان، تعصب و عدم آشنایی با منابع و متون زرتشتی و تاریخی می باشد چرا که با مراجعه به آن ها در مییابیم قربانی کردن حیوانات در ایران باستان و در آیین زرتشتی وجود داشته است. (و حتی تا به امروز هم ادامه دارد)
🔻🔚🔻 در یشت ها (جزئی از اوستا) چندین بار به مسالهٔ قربانی اشاره شده است که آن ها را نقل میکنیم.
🔸از برای هوشنگ پیشدادی در بالای (کوه) هرا صد اسب، هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود، ص 243،آبان یشت،کرده ی 6، بند 21.
🔸آن گاه اهورا مزدا گفت ... از برای او ممالک آریایی باید یک گوسفند بریان کنند.سفید یا سیاه یا رنگ دیگر (اما) یک رنگ (باشد).
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 369، تیر یشت،کرده ی 16، بند 58.
🔸از برای او هوشنگ پیشدادی در بالای کوه زیبای مزدا آفریده ی (هرا) صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 377، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 1، بند 3.
🔸از برای او فریدون پسر آثویه از خاندان توانا در (مملکت) چهارگوشه (وَرِنَه) صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 381، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 3، بند 13.
🔸از برای او کی گشتاسب بلند همت رو به روی آب دائیتیا صد اسب هزار گاو ده هزار گوسفند قربانی کرد.
📓اوستا، یشت ها،ترجمه و تحقیق : ابراهیم پورداوود،ص 381، گوش یشت (درواسپ یشت)،کرده ی 7، بند 29.
(اسکن آن پیوست خواهد شد)
باقی اسکنها در ادامه خواهد آمد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#نقد_زرتشتی_گری (۶۲) ✅ مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🟥 همواره شاهد آن هستیم که باستان گرایان و زرتشتیان به مسالهٔ قربان کردن در اسلام که اگر نگوییم در اکثر موارد، در…
#نقد_زرتشتی_گری
🔺مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد
توضیحات↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/52318
#قربان
🔺مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد
توضیحات↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/52318
#قربان
[ کانال برهان ]
#نقد_زرتشتی_گری 🔺مشروعیت قربانی کردن در یشت ها (بخشی از اوستا) و نادرستی توهمات باستان گرایان و زرتشتیان در این مورد توضیحات↓↓↓↓↓ https://t.me/borrhan/52318 #قربان
نماد معروف به «فَرَوَهَر» چیست؟
🔻این نماد یا نماد «اهورامزدا» خدای زرتشتیان است یا نماد «فَرَوَهَر» است که معنای مبهمی دارد!
👈 ادامه دارد....
#نقد_زرتشتی_گری (۶۳) #تجسیم
@borrhan
🔻این نماد یا نماد «اهورامزدا» خدای زرتشتیان است یا نماد «فَرَوَهَر» است که معنای مبهمی دارد!
👈 ادامه دارد....
#نقد_زرتشتی_گری (۶۳) #تجسیم
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔻فَروِهَر ارتباطی به اعتقاد زرتشتیان ندارد. #استاد_سیدمحمد_حسینی #نقد_زرتشتی_گری (۶۴) @borrhan
👤مری بویس تاریخدان و زرتشتی شناس معروف:
برخی فکر میکنند (فروهر) نماد خاص زرتشتی است در صورتی که خاستگاه مصری دارد و نماد خورشید و حورُس است .
🔗حوروس، حورس یا حاروئریس
(به انگلیسی: Horus)
#نقد_زرتشتی_گری (۶۵)
@borrhan
برخی فکر میکنند (فروهر) نماد خاص زرتشتی است در صورتی که خاستگاه مصری دارد و نماد خورشید و حورُس است .
🔗حوروس، حورس یا حاروئریس
(به انگلیسی: Horus)
#نقد_زرتشتی_گری (۶۵)
@borrhan
#علمای_صالح (۸۰)
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻آیت الله محمد جواد علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است، اما زرتشتیاند.
با مرحوم آيت الله العظمى بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد. آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف شده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است.
چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند.
تا این که یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد. شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم.
آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم. ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت.
دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد.
یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت. آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید و مدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی.
یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و به راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک کردن پاسخ مثبت نمیدادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت.
آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد. مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت و عصبانی میشدند صورت و گوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند و هیچ نگفتند. آقای اسفنديار یگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
آقای بروجردی بعداز این که این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد.
بعد هم که آقای یگانگی میخواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به سختی ميتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است.
آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده را آورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم.
تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
#نقد_زرتشتی_گری
➖➖➖➖
@borrhan
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻آیت الله محمد جواد علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است، اما زرتشتیاند.
با مرحوم آيت الله العظمى بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد. آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف شده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است.
چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند.
تا این که یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد. شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم.
آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم. ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت.
دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد.
یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت. آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید و مدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی.
یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و به راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک کردن پاسخ مثبت نمیدادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت.
آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد. مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت و عصبانی میشدند صورت و گوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند و هیچ نگفتند. آقای اسفنديار یگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
آقای بروجردی بعداز این که این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد.
بعد هم که آقای یگانگی میخواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به سختی ميتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است.
آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده را آورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم.
تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
#نقد_زرتشتی_گری
➖➖➖➖
@borrhan
#معجزات_الائمه
#نقد_زرتشتی_گری
✅ نمی از اقیانوس علم حضرت امیر (ع) و خبر غیبی آن حضرت درباره تحریف دین مجوس
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🟨 واژه مغ، مگه، مگوش و... در ایران باستان (از جمله عصر هخامنشی) برای عالمان و خادمان دینی به کار برده می شد. کلمه «موبد» هم از این ریشه گرفته شده است. اصطلاح «مجوس» هم در واقع به پیروان همین آیین مغان اطلاق می شود. (دوستخواه، ج۲ ، صص ۱۰۵۴ و ۱۰۵۵ و۱۰۵۶)
💠 در نصوص اسلامی : این آیین دارای ریشه الهی است ولی دچار #تحریف شده است. روایتی از امیرالمؤمنین ع نقل شده که با شواهد مختلف تاریخی بررسی خواهیم کرد :
💠در توحید صدوق (ر.ک: تصویر) چنین آمده که حضرت امیر ع خود را وارث علم رسول الله معرفی کرده و از مردم خواستند که پرسش های خود را برای ایشان مطرح کنند پیش از آنکه دیگر ایشان را در بین خود نیابند...
🔻یکی از سوالات این بود که : چرا از مجوس ، جزیه میگیرید؟ (چرا مانند اهل کتاب با آنان رفتار می شود در حالی که کتاب و نبی ندارند)
✅←پاسخ حضرت این بود که : مجوس دارای رسول و کتاب الهی بودند. تا اینکه یکی از شاهان ایشان در اثر غلبه مستی ، با دختر خود زنا کرد و این واقعه بر او گران آمد. اما (برای حفظ جان و جایگاه خود) ازدواج با محارم را مشروع جلوه داد و مردم را فریفت! از این پس خدا علم و کتاب آسمانی را از آنان گرفت.
✍⁉️✍اما این مشخصات بر کدام شخصیت قابل تطبیق است؟
با دقت در اسناد میبینیم که این خصوصیات به←اردشیر دوم هخامنشی (یکی از واپسین شاهان هخامنشی) اشاره دارند.
چنانکه در ادامه از جنبه های مختلف بررسی میکنیم :
🔶 در تاریخ اردشیر دوم میخوانیم که او با دختر خود ازدواج کرد در حالی که ابتدا نسبت به این کار مردد بود. (و به نقلی در نهان با او مراوده داشت.) ولی مادرش او را چنین وسوسه کرد که : (تو فوق قوانین هستی و خوب و بد را تو تعیین میکنی!)
درباره هوا پرستی او امور شگفتی گزارش شده که همین زمینه سقوط حکومت هخامنشی شد... به علاوه جنگ قدرت درون دربار شدت گرفت به گونه ای که ابتدا برادر و نهایتاً برخی فرزندانش قربانی آن شدند. مدت کوتاهی پس از مرگ او دولت هخامنشی فروپاشید (از جمله بنگرید به تاریخ ایران باستان،ج۲، صص ۹۰۷ و ۹۰۸ و ۹۵۰ و ۹۵۱ و ۹۵۲ و ۹۵۳ و ۹۵۴ و ۹۵۵ /// تاریخ مردم ایران ،ج۱، صص ۱۸۹ و ۱۹۰ و ۱۹۱)
🔶در فصل نهایی کتاب گزنفون (مورخ و سردار یونانی معاصر با اردشیر دوم) توضیحاتی پیرامون آن عصر میخوانیم. از جمله اینکه میگساری اردشیر سبب رواج تنبلی شده و ستمگری و رشوه هم بین مردمش شایع شد (ص۲۷۴)
به یاد داریم که در آن روایت هم به میگساری شاه مجوس اشاره شده بود تا حدی که منشا مشکلات بزرگتری شد
🔶اما سیاست های دینی : در دوران اردشیر دوم ، پرستش مجسمه های ایزدان (از جمله تندیس آناهیتا) به شکل جدی وارد دین ایرانیان شد. اما پیش از او ایرانیان و هخامنشیان در مجموع ، دین پاکیزه تری داشتند : الف و ب و ج و د
💠کریستین سن معتقد بود که «آبان یشت» (یکی از فصول اوستا با موضوع ستایش ایزد آناهیتا) در عصر اردشیر دوم سروده شده است! (آیین مزدا پرستی در ایران قدیم، صص۷۹ و ۸۰) در آبان یشت ، نگاه جسم انگارانه درباره خدا را شاهد هستیم و اینکه ایزد آناهیتا شریک در خالقیت و ربوبیت اهورا مزدا است؛
💠آقای پرویز رجبی هم احتمال داده است «مهر یشت» (در ستایش ایزد مهر) در دوران همین شاه جان گرفته یا سروده شده (ج۱، ص ۳۳۷)
💠 آقای هاشم رضی بیان میکند که به سبب رویکرد اردشیر ، دین در اواخر عصر هخامنشی رو به انحطاط نهاد(ص۲۷۶)
💠 پس از فروپاشی امپراتوری هخامنشی (در پی حمله اسکندر مقدونی) مدت ها یونانی گرایی در آسیای غربی و شمال آفریقا گسترش یافته و راه برای تحریفات گسترده تر گشوده شد. پس از آن هم که در دولت ساسانی، کتاب اوستا تدوین یافت. ابعاد مختلف بدعت آلود باقی ماندند بلکه از جهاتی شدت گرفتند
🟧 🟧 نتیجه آنکه: توصیف حضرت امیر علیهالسلام علیهالسلام بر اردشیر دوم هخامنشی تطبیق دارد. از زنای این شاه با دخترش و مشروعیت دادن به ازدواج با محارم تا میگساری و هوس رانی و تحریف دین به گونه ای که متون و مناسک دینی جدیدی رواج یافته و شکل اصیل به محاق رفت و قدرت ملتش را به سقوط سپرد
📖این آگاهی ها درباره اردشیر دوم تا حدی حاصل تحقیقات معاصر است. بخش دیگر هم به زبان ها و خطوط مختلف باستانی بودند که تا قرن ها بعد به عربی ترجمه نشده بودند! برای همین : آگاهی مورخین قرون اول اسلامی از هخامنشیان بسیار اندک بود.
به گونه ای که مانند شاهنامه #فردوسی، تاریخ ایران را از شاهان اساطیری پیشدادی و کیانی آغاز کرده و سپس به حمله اسکندر می پرداختند! مثلا ابن خلدون در قرن هشتم هجری ، به ترجمه عربی تاریخ یوسفوس دست یافته و در کنار نقل مطالبی درباره کوروش و سقوط بابل بیان میکند که هیچکدام از بزرگان مورخین مسلمان (از جمله طبری و ...) به اینها دسترسی نداشتهاند.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_زرتشتی_گری
✅ نمی از اقیانوس علم حضرت امیر (ع) و خبر غیبی آن حضرت درباره تحریف دین مجوس
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🟨 واژه مغ، مگه، مگوش و... در ایران باستان (از جمله عصر هخامنشی) برای عالمان و خادمان دینی به کار برده می شد. کلمه «موبد» هم از این ریشه گرفته شده است. اصطلاح «مجوس» هم در واقع به پیروان همین آیین مغان اطلاق می شود. (دوستخواه، ج۲ ، صص ۱۰۵۴ و ۱۰۵۵ و۱۰۵۶)
💠 در نصوص اسلامی : این آیین دارای ریشه الهی است ولی دچار #تحریف شده است. روایتی از امیرالمؤمنین ع نقل شده که با شواهد مختلف تاریخی بررسی خواهیم کرد :
💠در توحید صدوق (ر.ک: تصویر) چنین آمده که حضرت امیر ع خود را وارث علم رسول الله معرفی کرده و از مردم خواستند که پرسش های خود را برای ایشان مطرح کنند پیش از آنکه دیگر ایشان را در بین خود نیابند...
🔻یکی از سوالات این بود که : چرا از مجوس ، جزیه میگیرید؟ (چرا مانند اهل کتاب با آنان رفتار می شود در حالی که کتاب و نبی ندارند)
✅←پاسخ حضرت این بود که : مجوس دارای رسول و کتاب الهی بودند. تا اینکه یکی از شاهان ایشان در اثر غلبه مستی ، با دختر خود زنا کرد و این واقعه بر او گران آمد. اما (برای حفظ جان و جایگاه خود) ازدواج با محارم را مشروع جلوه داد و مردم را فریفت! از این پس خدا علم و کتاب آسمانی را از آنان گرفت.
✍⁉️✍اما این مشخصات بر کدام شخصیت قابل تطبیق است؟
با دقت در اسناد میبینیم که این خصوصیات به←اردشیر دوم هخامنشی (یکی از واپسین شاهان هخامنشی) اشاره دارند.
چنانکه در ادامه از جنبه های مختلف بررسی میکنیم :
🔶 در تاریخ اردشیر دوم میخوانیم که او با دختر خود ازدواج کرد در حالی که ابتدا نسبت به این کار مردد بود. (و به نقلی در نهان با او مراوده داشت.) ولی مادرش او را چنین وسوسه کرد که : (تو فوق قوانین هستی و خوب و بد را تو تعیین میکنی!)
درباره هوا پرستی او امور شگفتی گزارش شده که همین زمینه سقوط حکومت هخامنشی شد... به علاوه جنگ قدرت درون دربار شدت گرفت به گونه ای که ابتدا برادر و نهایتاً برخی فرزندانش قربانی آن شدند. مدت کوتاهی پس از مرگ او دولت هخامنشی فروپاشید (از جمله بنگرید به تاریخ ایران باستان،ج۲، صص ۹۰۷ و ۹۰۸ و ۹۵۰ و ۹۵۱ و ۹۵۲ و ۹۵۳ و ۹۵۴ و ۹۵۵ /// تاریخ مردم ایران ،ج۱، صص ۱۸۹ و ۱۹۰ و ۱۹۱)
🔶در فصل نهایی کتاب گزنفون (مورخ و سردار یونانی معاصر با اردشیر دوم) توضیحاتی پیرامون آن عصر میخوانیم. از جمله اینکه میگساری اردشیر سبب رواج تنبلی شده و ستمگری و رشوه هم بین مردمش شایع شد (ص۲۷۴)
به یاد داریم که در آن روایت هم به میگساری شاه مجوس اشاره شده بود تا حدی که منشا مشکلات بزرگتری شد
🔶اما سیاست های دینی : در دوران اردشیر دوم ، پرستش مجسمه های ایزدان (از جمله تندیس آناهیتا) به شکل جدی وارد دین ایرانیان شد. اما پیش از او ایرانیان و هخامنشیان در مجموع ، دین پاکیزه تری داشتند : الف و ب و ج و د
💠کریستین سن معتقد بود که «آبان یشت» (یکی از فصول اوستا با موضوع ستایش ایزد آناهیتا) در عصر اردشیر دوم سروده شده است! (آیین مزدا پرستی در ایران قدیم، صص۷۹ و ۸۰) در آبان یشت ، نگاه جسم انگارانه درباره خدا را شاهد هستیم و اینکه ایزد آناهیتا شریک در خالقیت و ربوبیت اهورا مزدا است؛
💠آقای پرویز رجبی هم احتمال داده است «مهر یشت» (در ستایش ایزد مهر) در دوران همین شاه جان گرفته یا سروده شده (ج۱، ص ۳۳۷)
💠 آقای هاشم رضی بیان میکند که به سبب رویکرد اردشیر ، دین در اواخر عصر هخامنشی رو به انحطاط نهاد(ص۲۷۶)
💠 پس از فروپاشی امپراتوری هخامنشی (در پی حمله اسکندر مقدونی) مدت ها یونانی گرایی در آسیای غربی و شمال آفریقا گسترش یافته و راه برای تحریفات گسترده تر گشوده شد. پس از آن هم که در دولت ساسانی، کتاب اوستا تدوین یافت. ابعاد مختلف بدعت آلود باقی ماندند بلکه از جهاتی شدت گرفتند
🟧 🟧 نتیجه آنکه: توصیف حضرت امیر علیهالسلام علیهالسلام بر اردشیر دوم هخامنشی تطبیق دارد. از زنای این شاه با دخترش و مشروعیت دادن به ازدواج با محارم تا میگساری و هوس رانی و تحریف دین به گونه ای که متون و مناسک دینی جدیدی رواج یافته و شکل اصیل به محاق رفت و قدرت ملتش را به سقوط سپرد
📖این آگاهی ها درباره اردشیر دوم تا حدی حاصل تحقیقات معاصر است. بخش دیگر هم به زبان ها و خطوط مختلف باستانی بودند که تا قرن ها بعد به عربی ترجمه نشده بودند! برای همین : آگاهی مورخین قرون اول اسلامی از هخامنشیان بسیار اندک بود.
به گونه ای که مانند شاهنامه #فردوسی، تاریخ ایران را از شاهان اساطیری پیشدادی و کیانی آغاز کرده و سپس به حمله اسکندر می پرداختند! مثلا ابن خلدون در قرن هشتم هجری ، به ترجمه عربی تاریخ یوسفوس دست یافته و در کنار نقل مطالبی درباره کوروش و سقوط بابل بیان میکند که هیچکدام از بزرگان مورخین مسلمان (از جمله طبری و ...) به اینها دسترسی نداشتهاند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
✅ نام مبارک مهدی موعود نزد پارسیان
محدث نوری رحمت الله علیه در کتاب نجم ثاقب مینویسد:
در کتاب مذکور (ذخیرة الالباب تالیف مرحوم میرزا محمد نیشابوری اخباری)، مسطور است که این دو «ایزدشناس و ایزدنشان»، نام آن جناب است در نزد مجوس و شیخ بهایی رحمه الله در «کشکول» فرموده که: «فارسیان، آن جناب را ایزدشناس و ایزدنشان گویند.»
📙نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۹، چاپ انتشارات کتاب جمکران
✍ پینوشت: برخلاف تبلیغات موهوم، مجوس کلمهای توهینآمیز نیست بلکه معرب کلمه یونانی ماگوس به معنی مغان که آیین آسمانی ایرانیان به پیامبری جاماسب نبی علیه السلام است.
#منجی (۳۱۱) #نقد_زرتشتی_گری
@borrhan
محدث نوری رحمت الله علیه در کتاب نجم ثاقب مینویسد:
در کتاب مذکور (ذخیرة الالباب تالیف مرحوم میرزا محمد نیشابوری اخباری)، مسطور است که این دو «ایزدشناس و ایزدنشان»، نام آن جناب است در نزد مجوس و شیخ بهایی رحمه الله در «کشکول» فرموده که: «فارسیان، آن جناب را ایزدشناس و ایزدنشان گویند.»
📙نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۹، چاپ انتشارات کتاب جمکران
✍ پینوشت: برخلاف تبلیغات موهوم، مجوس کلمهای توهینآمیز نیست بلکه معرب کلمه یونانی ماگوس به معنی مغان که آیین آسمانی ایرانیان به پیامبری جاماسب نبی علیه السلام است.
#منجی (۳۱۱) #نقد_زرتشتی_گری
@borrhan
#چهارشنبه_سوری (۳)
#نقد_زرتشتی_گری (۶۹)
🔻برگزاری «چهارشنبه سوری» در چهارشنبه آخر ماه «صفر» در زمان صفویه!
┄┄┅━✺𖣐﴾﷽﴿𖣐✺━┅┄
«چهارشنبه سوری» از جمله آداب و رسومی میباشد که به تصریح بسیاری از محققان و مورخان ارتباطی با ایران باستان و آیین زرتشتی ندارد و بر اساس برخی گزارشهای موجود حتی در برخی دورههای تاریخی در روزی غیر از چهارشنبه آخر سال برگزار میشده است.
مرحوم آقا جمال الدین محمد خوانساری رحمة الله عليه (از علما و فقهای برجسته شیعه و از شارحین غررالحکم متوفای 1125 هـ) در کتاب مشهور خود «کلثوم ننه» که آن را به زبان طنز و با هدف مبارزه با خرافات رایج در میان مردم زمان حیاتش نگاشته، چنین آورده است:
🔖«بدان که سیزدهم صفر و چهارشنبه آخر صفر که در اصطلاح چهارشنبه سوری گویند واجب است زدن سازها، چون این دو روز بلای بسیار از آسمان نازل میشود، به سبب زدن سازها رفع بلا میشود.»
🔖«اجماعی علماست که در شب چهارشنبه سوری باید ظرفی مانند سبو و کوزه را پر از آب کرده، وقت غروب آفتاب از بام به کوچه اندازند که رفع بلا میکند. کلثوم ننه گفته که در وقت بردن ظرف به عقب نگاه نکنند که بلا برمیگردد و بعد قدری آتش روی آن ریزند و بعد مقدار کمخی پول سیاه پایین اندازند و آن پول باید باشد تا فقیر بردارد.»
خوانساری، آقا جمال الدین محمد (متوفای 1125 هـ)، کلثوم ننه، خاتمه، ص730و ص123، ناشر: انتشارات مروارید.
✅🔚 تذکر: همانطور که گفته شد، مرحوم آقا جمال الدین محمد خوانساری ره این موارد را به عنوان خرافات و باورهای غلط رایج در میان مردم در زمان خویش و با زبانی طنز و انتقادی و با هدف مبارزه با خرافات و رد آن در این کتاب آورده و ارتباطی با عقیده ایشان و یا قبول داشتن چنین مواردی ندارد.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_زرتشتی_گری (۶۹)
🔻برگزاری «چهارشنبه سوری» در چهارشنبه آخر ماه «صفر» در زمان صفویه!
┄┄┅━✺𖣐﴾﷽﴿𖣐✺━┅┄
«چهارشنبه سوری» از جمله آداب و رسومی میباشد که به تصریح بسیاری از محققان و مورخان ارتباطی با ایران باستان و آیین زرتشتی ندارد و بر اساس برخی گزارشهای موجود حتی در برخی دورههای تاریخی در روزی غیر از چهارشنبه آخر سال برگزار میشده است.
مرحوم آقا جمال الدین محمد خوانساری رحمة الله عليه (از علما و فقهای برجسته شیعه و از شارحین غررالحکم متوفای 1125 هـ) در کتاب مشهور خود «کلثوم ننه» که آن را به زبان طنز و با هدف مبارزه با خرافات رایج در میان مردم زمان حیاتش نگاشته، چنین آورده است:
🔖«بدان که سیزدهم صفر و چهارشنبه آخر صفر که در اصطلاح چهارشنبه سوری گویند واجب است زدن سازها، چون این دو روز بلای بسیار از آسمان نازل میشود، به سبب زدن سازها رفع بلا میشود.»
🔖«اجماعی علماست که در شب چهارشنبه سوری باید ظرفی مانند سبو و کوزه را پر از آب کرده، وقت غروب آفتاب از بام به کوچه اندازند که رفع بلا میکند. کلثوم ننه گفته که در وقت بردن ظرف به عقب نگاه نکنند که بلا برمیگردد و بعد قدری آتش روی آن ریزند و بعد مقدار کمخی پول سیاه پایین اندازند و آن پول باید باشد تا فقیر بردارد.»
خوانساری، آقا جمال الدین محمد (متوفای 1125 هـ)، کلثوم ننه، خاتمه، ص730و ص123، ناشر: انتشارات مروارید.
✅🔚 تذکر: همانطور که گفته شد، مرحوم آقا جمال الدین محمد خوانساری ره این موارد را به عنوان خرافات و باورهای غلط رایج در میان مردم در زمان خویش و با زبانی طنز و انتقادی و با هدف مبارزه با خرافات و رد آن در این کتاب آورده و ارتباطی با عقیده ایشان و یا قبول داشتن چنین مواردی ندارد.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎