🔺برگی از سفرنامهٔ ناصرخسرو
🔺#نیمه_شعبان و گل نرگس
«...پانزدهم رجبِ ثمان و ثلاثین و اربع مائة [یعنی سال ۴۳۸] از آن جا به کویمات شدیم. و از آن جا به شهر حما شدیم ؛ شهری خوش آبادان بر لبِ آب عاصی . . . . پس از آن جا ، راه دو میشود: یکی به جانب ساحل و آن غربی شام است و یکی جنوبی به دمشق میرود ؛ ما به راه ساحل رفتیم.
در کوه چشمهای دیدم که گفتند: هر سال چون نیمهی شعبان بگذرد آب جاری شود از آن جا ؛ و سه روز روان باشد . و بعد از سه روز یک قطره نیاید تا سال دیگر.
مردمِ بسیار آن جا به #زیارت روند و تقرّب جویند به خداوند سبحانه و تعالی ؛ و عمارت و حوضها ساختهاند آن جا .
چون از آن جا گذشتیم به صحرایی رسیدیم که همه نرگس بود شکفته؛ چنان که تمامت آن صحرا سپید مینمود از بسیاری نرگسها.»
@borrhan
🔺#نیمه_شعبان و گل نرگس
«...پانزدهم رجبِ ثمان و ثلاثین و اربع مائة [یعنی سال ۴۳۸] از آن جا به کویمات شدیم. و از آن جا به شهر حما شدیم ؛ شهری خوش آبادان بر لبِ آب عاصی . . . . پس از آن جا ، راه دو میشود: یکی به جانب ساحل و آن غربی شام است و یکی جنوبی به دمشق میرود ؛ ما به راه ساحل رفتیم.
در کوه چشمهای دیدم که گفتند: هر سال چون نیمهی شعبان بگذرد آب جاری شود از آن جا ؛ و سه روز روان باشد . و بعد از سه روز یک قطره نیاید تا سال دیگر.
مردمِ بسیار آن جا به #زیارت روند و تقرّب جویند به خداوند سبحانه و تعالی ؛ و عمارت و حوضها ساختهاند آن جا .
چون از آن جا گذشتیم به صحرایی رسیدیم که همه نرگس بود شکفته؛ چنان که تمامت آن صحرا سپید مینمود از بسیاری نرگسها.»
@borrhan