[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.94K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#نقد_هاشم_حداد (۱۳)
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۲)
#ولایت_در_تصوف (۱۰)

❗️ادعای مقامات معصومین علیهم السلام برای مشایخ عرفان!



⛔️) در نور مجرد محمد صادق طهرانی از قول پدر خود میگوید: «ولایت آقای حداد عین ولایت أئمه طاهرین است و هیچ فرقی نمی کند.» (۱)

⛔️) در همان کتاب آمده : « یکی از آقایانی که دست تولی به حضرت آقای حداد نداده بود، در اواخر عمر که در بستر بیماری افتاده بود، بنده به عیادتش رفتم و گفتم: دیگر آفتاب شما به لب بام رسیده، شما ولایت آقای حداد را قبول کنید! علامه والد می‌فرمودند: من می خواستم ایشان مؤمن (صاحب کتاب نور مجرد داخل پرانتز تفسیر میکند: کامل الایمان) از دنیا برود. ... ولی به آن مقامی که مختص اولیای خداست و ما در نظر داشتیم ایشان بدان جایگاه برسند نرسیدند.»

⛔️) در نفحات انس درباره یکی از کسانی که با آقای حداد مخالف بود مینویسد: «مرحوم آقا به او گفتند: شما که این حقیقت در آقای حداد را قبول نداری، باید بدانی جای خطرناکی دست گذاشتی! واقعیت یک ولیّ الهی متحد با واقعیت امام ع و سیدالشهدا است. روزی نرسد که همان کسی که برای او سی سال به گریه و زاری می پرداختی، خصم تو و در مقابل تو در روز محشر بایستد و از تو بازخواست کند که برای چه مقابله کردی؟! برای چه در مقابل آقای حداد ایستادی؟! برای چه مخالفت کرده‌ای؟!» (۲)

⛔️) آقای طهرانی در وصف حداد میگوید: «همان حالت و حیثیتی که ما در روایات نسبت به ائمه می دیدیم، احساس می‌کردیم که ایشان در تحت همان حالات قرار گرفته و دارد این عبارت ها را با همان زبان و با همان حال می‌گوید... وقتی که ایشان کلامی میگفت به آن فکر نمی کرد، کلامی که ایشان می‌گفت همان معنای نازله از حق بود که از زبان در می آمد ... اصلاً وقتی با شما صحبت میکرد انگار همان آن، آن معنی نازل شده و از جانب حضرت حق و اراده حق آمده است و از این زبان بیرون می آید. لذا ایشان در کلماتش فکر نمیکرد. و این همان معنایی است که مرحوم والد نسبت به ایشان میگفتند که: کلام حداد با خودش حق را به وجود می آورد، نه اینکه کلامش مطابق با حق است.» (۳)

⛔️) در نور مجرد از آقای طهرانی چنین نقل میکند که: «عقول مردم خیلی کوچک است ... ولی عقل امام ع بر همه تسلط دارد و در هنگام گفتن این جمله هر دو دست خود را بالا برده و به حالت سیطره و تسلط آن اشاره کردند و سپس فرمودند: تسلط من بر نفوس مثل تسلط امیرالمؤمنین است و از خیر و شر نفوس مطلع و آگاهم.» (۴)

⛔️) به همین منوال یکبار می فرمودند:
« من در خودم صفات امیرالمؤمنین را به نحو اضعف می‌بینم» (۵) ... #باید_بدانید که قید به نحو اضعف در چاپ اول کتاب وجود ندارد و در چاپ بعد افزوده شده است.

⛔️) آقای طهرانی همچنین میگوید: «یک شب در عالم رؤیا دیدم گوینده ای را که از جانب
پروردگار مرا مورد خطاب قرار می داد و میفرمود : آقا سید محمدحسین! ما این لقب علامه آیت الله را برای تو مقرر نمودیم، و فقط تو مستحق این لقب و اتصاف میباشی» (۶)

⛔️) از قول آقای حداد چنین نقل میکند: «بعد از اهل بیت علیهم‌السلام مثل مرحوم قاضی و بعد از آقای قاضی همانند آقای آقا سید محمدحسین ندیدم» (۷)

⛔️) سید محسن طهرانی مدعی است که آقای حداد از جیرئیل گذشته است و جبرئیل باید پیش او تعلم کند. (۸)

⛔️) آنها معتقدند که از آقای حداد نمی‌شود چیزی را مخفی کرد! «من در اینجا نیستم اوست که دارد حقایق را نازل می کند.. میخواهی از خدا مخفی کنی؟!» (۹)

⛔️) سید محسن طهرانی مینویسد: «در سفرى که خدمت ایشان از #حج به عتبات عالیات تشرّف پیدا نمودیم، روزى در منزل حضرت حدّاد در حضور ما رو به ایشان کردند و اظهار داشتند: اگر در این لیوان پر از خون باشد و شما به من امر کنید که آنرا تناول کنم بلا تأمّل انجام خواهم داد.» (۱۰)

⛔️) طهرانی در روح مجرد میگوید: «حضرت آقاى حاج سیّد هاشم در افق دیگرى زندگى مىنمود؛ و اگر بخواهیم تعبیر صحیحى را ادا کنیم در لا افُق زندگى میکرد. آنجا که از تعیّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جمیع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال به نحو اتمّ و اکمل، و مورد تجلّیات ذاتیّه وَحدانیّه قهّاریّه، أسفار أربعه را تماماً طىّ نموده، و به مقام انسان کامل رسیده بود؛ هیچ یك از قوا و استعدادات در جمیع منازل و مراحل سلوکى از ملکوت أسفل و ملکوت أعلى، و پیمودن و گردش کردن در أدوار عالم لاهوت نبود، مگر آنکه در وجود گرانقدرش به فعلیّت رسیده بود.حاج سیّد هاشم انسانى بود با فعلیّت تامّه در تمام زوایا و نواحى حیات معنوى» (۱۱)


۱-نور مجرد ۲۵۹
۲-نفحات الانس ۶۷
۳-همان ۷۷
۴-نور مجرد ۳۲۹
۵-همان ۳۲۹
۶-مهر فروزان ۱۰۴
۷-نور مجرد ۲۹۹
۸-نفحات الانس ۱۵۹
۹-همان ۱۶۰
۱۰-اسرار ملکوت ج۲ ص۴۳
۱۱-روح مجرد ۱۳۴-۱۳۵

(باقی اسکنها در ادامه)
@borrhan
[ کانال برهان ]
‍ ‍ #نقد_هاشم_حداد (۱۳) #سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۲) #ولایت_در_تصوف (۱۰) ❗️ادعای مقامات معصومین علیهم السلام برای مشایخ عرفان! ⛔️) در نور مجرد محمد صادق طهرانی از قول پدر خود میگوید: «ولایت آقای حداد عین ولایت أئمه طاهرین است و هیچ فرقی نمی کند.» (۱)…
❗️❗️ادعای مقامات معصومین علیهم السلام برای مشایخ عرفان! (پناه بر خدا)

توضیحات↓↓↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/50335


پ.ن : روزی در درس مرحوم استادمان علامه شیخ محمد رضا جعفری پس از آن که مطلبی در بارۀ عرفان گفته بودند، پرسیدیم: «حاج آقا، ته عرفان چیه؟» آن مرحوم لبخندی زدند؛ و گفتند: «ته عرفان؟ تهش شیطان پرستی است.»
[ کانال برهان ]
❗️❗️ادعای مقامات معصومین علیهم السلام برای مشایخ عرفان! (پناه بر خدا) توضیحات↓↓↓↓↓↓ https://t.me/borrhan/50335 پ.ن : روزی در درس مرحوم استادمان علامه شیخ محمد رضا جعفری پس از آن که مطلبی در بارۀ عرفان گفته بودند، پرسیدیم: «حاج آقا، ته عرفان چیه؟» آن مرحوم…
#سیدمحمدحسین_طهرانی ربوبیت(خدایی) و قیوم و مدبر عالَم بودن را برای اقطاب صوفیه و حتی مرگ و زندگی افراد را نیز تابع اراده آنها یقینی می‌داند، درحالی که این عقیده مغایر با توحید قرآن و مخالف با آموزه‌های مکتب اهل بیت می‌باشد.!!

📝 وی در کتاب الله شناسی می‌گوید:
سالک در تجلی ذاتی ، به بقاء حق نائل می‌گردد و خود را مطلقِ بی تعیّنِ جسمانی و روحانی بیند ، و علم خود را محیط به همه ذرّاتِ کائنات مشاهده نماید ، و متّصف به جمیع صفات الهی باشد ، و قیّوم و مُدبّرِ عالَم باشد ، و هیچ چیز غیر خود نبیند و مراد به کمالِ توحید عیانی همین باشد.
📕کتاب الله شناسی، ج۱ ، ص۲۰۸-۲۰۹


📌حضرات معصومین (علیهم السلام) از اینکه نسبت به ایشان، گمانِ ربوبیت برده شود به شدت نهی فرموده‌اند، تا چه رسد به اقطاب صوفیه!!

📥 دانلود کیفیت اصلی اسکن

#نقد_تصوف
@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
#عدالت_صحابه (۱۴۱)

❗️سرگذشتی دردناک:
ضرب و شتم بخاطر یک سوال!!


💡بررسی مقوله علم خلفا و گوشه‌هایی از خلق و خوی خلیفه دوم!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄


🔻مردى نزد عمر آمد و گفت : صبيع تميمى ما را ملاقات كرد و از ما تفسير آياتى از قرآن را پرسيد و گفت : خداوندا! كارى كن كه من بتوانم قرآن را تفسير كنم .روزى در اثنايى كه عمر نشسته بود و با مردم نهار مى خورد، صبيع كه لباس و عمامه‌اى پوشيده بود، سر رسيد.
او هم جلو آمد و با حضار غذا خورد تا فراغت يافت . سپس گفت : يااميرالمؤ منين ! معناى آيه : «وَالذّارِياتِ ذَرْواً فَالْحامِلاتِ وِقْراً» چيست ؟

عمر گفت : واى بر تو! تو هستى كه مى خواهى تفسير قرآن بدانى ؟!
آنگاه او را برهنه كرد و چندان تازيانه زد كه عمامه از سرش افتاد. سپس ديد كه او موى سرش را بافته و به دو سوى آويخته است . به همين جهت گفت : به خدايى كه جان عمر در دست اوست ! اگر ديدم سرت را تراشيده‌اى سرت را از بدنت جدا مى‌كنم!
سپس دستور داد او را در خانه اى حبس كنند. هر روز او را از خانه بيرون مى‌آورد و صد تازيانه مى‌زد !! و چون حالش خوب مى‌شد ، صد تاى ديگر مى زد!!!
آنگاه او را سوار شترى كرد و روانه بصره نمود. و به فرماندار خود
#ابوموسى_اشعرى نوشت كه نشست و برخاست مردم را با وى ممنوع كند و به منبر برود و به مردم اعلام كند كه :
صبيع طلب علم نموده ولى به آن نرسيده است ! صبيع بدبخت ، بدينگونه ميان مردم و قوم خود پست و خوار شد تا بدرود حيات گفت.در صورتى كه قبلاً بزرگ قوم خود بود .


متن عربی یکی از مصادر به نقل از سنن دارمی:
أَخْبَرَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ حَازِمٍ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ يَسَارٍ: أَنَّ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ صَبِيغٌ قَدِمَ الْمَدِينَةَ فَجَعَلَ يَسْأَلُ عَنْ مُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ، فَأَرْسَلَ إِلَيْهِ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَقَدْ أَعَدَّ لَهُ عَرَاجِينَ النَّخْلِ، فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ صَبِيغٌ، فَأَخَذَ عُمَرُ عُرْجُونًا مِنْ تِلْكَ الْعَرَاجِينِ، فَضَرَبَهُ وَقَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ عُمَرُ، «فَجَعَلَ لَهُ ضَرْبًا حَتَّى دَمِيَ رَأْسُهُ،» فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، حَسْبُكَ، قَدْ ذَهَبَ الَّذِي كُنْتُ أَجِدُ فِي رَأْسِي


تفصیل ماجرا و دیگر منابع مرتبط در :

📒سنن دارمي ج1ص255,254 (تصاویر در ادامه خواهد آمد)
📒 تاريخ ابن عساکر ج23ص410 (ر.ک : تصویر الحاقی)
📒 سيره عمر ابن جوزي ص109
📒 تفسير ابن کثير ج4 ص232
📒 اتقان سيوطي ج2ص5
📒 کنز العمال ج1ص228و229
📒 الدرالمنثور ج6ص111
📒 فتح الباري ج8ص17
📒شرح نهج البلاغه ابن أبى الحديد سني معتزلي في أحوال عمر ج3 ص 122 طبع مصر و ج 12 / 102 ط مصر بتحقيق أبوالفضل، و.......


🔖پی‌نوشت:
این حکایت که متاسفانه نمونه های مشابه دیگری هم دارد به وضوح بیانگر عدم سنخیت و تناسب میان خلیفه ادعایی با نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله است.
او نه تنها از جهت علمی هیچ تناسبی با نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله نداشت بلکه از جهت اخلاقی و رفتاری هم کوچکترین مشابهتی میان اخلاق او و خلق عظیم نبوی مشاهده نشد.
آیا کسی که بناست حافظ مکتب نبوی باشد و قول و فعل او حجت برای دیگران، نباید اندک تناسبی با آورنده و پیام آور دین خاتم داشته باشد؟!! آیا فهم این مطلب نیازمند بحثهای پیچیده کلامی اعتقادی است؟!
ای کاش او ادعای خلافت نمیکرد و صرفا خودش را به عنوان یک حاکم سیاسی معرفی مینمود‌.
ولی افسوس که سنت و سیرت او و همفکرانش به عنوان صحابی عادل! قرنهاست که سبب گمراهی بسیاری از علاقه مندان درک عمیق و ژرف سیره نورانی پیامبر گردیده است.
با یک تحلیل ساده و نه چندان پیچیده شوربختانه باید اذعان نمود که منشا گمراهی بسیاری از مسلمانان در طول تاریخ، همین اصحاب سقیفه و مدعیان دروغین خلافتند که نگذاشتند وصیت نبوی به منصه ظهور برسد و جامعه اسلامی از ماء معین ولایت علوی سیراب گردد.


و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون


@borrhan
فایل pdf کتاب الفین في إمامة أميرالمومنين علي بن أبي طالب عليه السلام نگاشته مرحوم علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف ، در کانال «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/4035

🔻مولف در مقدمه کتاب می‌نویسد:
«من در این کتاب، از ادله یقینی و برهان‌های عقلی و نقلی، هزار دلیل بر امامت سید الوصیین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام و هزار دلیل بر ابطال شبهات مخالفان آوردم. همچنین به قدر کفایت ادله‌ای بر امامت بقیه ائمه علیهم‌السلام ذکر کردم...»
❗️محدودیّت خداۍ سلفۍ

دارمۍ، امام مشهور سلفی ها میگوید:

اگر کسی بگوید خدا حد وغایت وانتها ندارد، به گمراهی وضلالت به سر میبرد.
خدا حدی دارد که جز او نمیداند و جایز نیست کسی برای حد او غایتی متوهم شود ، ولی به حـد ایمان داریم و علم آن را به خدا ارجاع میدهیم، و برای مکان او نیز حدی وجـود دارد❗️ و او بر عرش بالای آسمان ها است ، پس این دو حـد است!!

✍🏻پۍنوشت:
ڪلام دارمۍ صریح است در اینڪه هم ذات خدایشان حد دارد و هم مڪان وۍ حد دارد،و حد داشتن به معنای انتها و غایت داشتن اوست، فلذا از دو جهت محدودیت دارد.
🔚اینست نتیجه توحید جامعه‌ای که از ماء معین علوم علوی بی‌بهره باشد!

#تجسیم
@borrhan
[ کانال برهان ]
❗️محدودیّت خداۍ سلفۍ دارمۍ، امام مشهور سلفی ها میگوید: اگر کسی بگوید خدا حد وغایت وانتها ندارد، به گمراهی وضلالت به سر میبرد. خدا حدی دارد که جز او نمیداند و جایز نیست کسی برای حد او غایتی متوهم شود ، ولی به حـد ایمان داریم و علم آن را به خدا ارجاع میدهیم،…
❗️محدودیّت خداۍ سلفۍ

اسحاق بن راهویه،محدث وامام سرشناس اهلسنت ، میگوید:«خدا از رگ گردن نزدیکتر است واز خلق در تباین است»حرب میگوید به اسحاق گفتم «بر عرش با حـد است؟» گفت «بلـه، با حــد»

✍🏻پۍنوشت:
ترتّب لوازم محدودیت بر خدا موجب اثبات تجزۍ و در نهایت حدوث و مخلوق بودن وی میشود؛ و ثابت میشود شاب امرد ﴿رض﴾ مخلوقۍ متجزۍ ومتناهۍ است.

لازم به ذڪر است ڪه اسحاق بن راهویه از سلف صالح اهل سنت به حساب می آید واقوال وۍ الزام آور است.

#تجسیم
@borrhan
[ کانال برهان ]
❗️محدودیّت خداۍ سلفۍ اسحاق بن راهویه،محدث وامام سرشناس اهلسنت ، میگوید:«خدا از رگ گردن نزدیکتر است واز خلق در تباین است»حرب میگوید به اسحاق گفتم «بر عرش با حـد است؟» گفت «بلـه، با حــد» ✍🏻پۍنوشت: ترتّب لوازم محدودیت بر خدا موجب اثبات تجزۍ و در نهایت حدوث…
❗️محدودیّت خداۍ سلفۍ

احمد بن حنبل، امام مذهب حنبلۍ و یکی از مؤسسان حشویه و سلفیّت قدیم میگوید: «وبرای خدا عرشی است،و عرش را کسانی حمل میکنند، خدا بر عرش است و⇜حــدّی دارد و خدا به حدش آگاهتر است، #حرکت میکند و میخندد و شاد میشود و...»

✍🏻پۍنوشت:
جالب است محقق در پاورقۍ مینویسد از احمد بن حنبل #متواتر است ڪه حد خدا را اثبات میڪرد و قائل به حد بود.❗️

#تجسیم (۱۶۲)
@borrhan