[ کانال برهان ]
11.2K subscribers
23.4K photos
1.91K videos
743 files
13.4K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_تصوف

🔰 شناخت بزرگان تصوف:
با یزید بسطامی

▪️قسمت دوم

▪️⬜️⬜️⬜️▪️

پیش از ورود به بحث ، لازم است عبارتی را شرح دهیم:

-شطحیات

🔺معنای شطح از نظر شیعه:
به زبان راندن کلمات کفر آمیز که منع شرعی،عقلی و عرفی دارد.

🔺معنای شطح از نظر صوفیه :
به زبان راندن کلماتی که ظاهری سنگین اما باطنی قابل تاویل دارد🤔

👈👈 وقتی شطحیات وارد بازار تصوف شد سر و صدای زیادی به راه انداخت و تا آنجا پیش رفت که کشته هم داد ،
و کشته آن حسین ابن منصور حلاج بود .

📝شطح دارای سه شخصیت مهم است:

⭕️1.شیخ شطح : بایزید بسطامی .
⭕️2.کشته شطح : حسین ابن منصور حلاج .
⭕️3.شارح شطح : روز بهان بقلی شیرازی
_______________

🔵 بایزید بسطامی،شیخ شطح :

کسی است که بیشترین شطحیات از وی نقل شده است .

👤‌نام او طیفور ابن عیسی بن آدم بن سروشان می باشد ؛
جد او بر دین مجوس بوده که مسلمان شده بود .

شیخ #عطار_نیشابوری می نویسد :
او اکبر مشایخ و اعظم اولیاء بود . او قطب عالم بود . او پخته جهان بود . و جنید در حق او گفت که بایزید در میان ما صوفیان چون جبرئیل است در میان فرشتگان .

بی شک بایزید قائل به حلول و اتحاد بوده است چنانچه بنابر نقل عطار:

بایزید گفت چون به معراج رفتم و حق را به حقیقت مشاهده کردم ،
بخشایش حق آمد و به من علم ازلی داد و زبان خودش را در کام من بنهاد و تاج کرامت بر سر من نهاد ؛
و مرا گفت حق گوی و حق جوی . گفتم اگر دیدم به تو دیدم و اگر شنیدم به تو شنیدم .
آنگاه پروردگار در توحید بر من باز کرد . در این موقع در آن مکان یکتایی به هم رسید و دوئی از میان ما برخاست.
( این همان اتحاد خلق با خالق است که بایزید او را مدعی شده است .)



🔵 کشته شطح :
حسین ابن منصور حلاج

حلاج از کسانی بود که ادعای بابیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمود و از طرف حضرتش نامه ای در لعن او صادر گردید.
(غیبت طوسی ص 401)

امروزه معروف است که حلاج بخاطر "انا الحقش" اعدام شد.
این همان سر مگو است که حلاج سَر خود را بخاطر این سِرّ به باد داد و به قول معروف :
آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد

🔺اما واقعیت اینگونه نیست و دادگاه حلاج و گزارشاتی که از دادگاه حلاج موجود می باشد چیز دیگری را بیان می‌دارد .
برخی از اتهامات حلاج به شرح ذیل است:

✔️سحر و جادوگری:
عروس حلاج در دادگاه چهل مورد از آنها را نقل کرده است
✔️ادعای خدایی: نامه ای در منطقه ای به نام دینور کرمانشاه از یکی از مریدان وی به دست آمد که حلاج در آن نوشته بود: از رحمن رحیم، به فلان بن فلان.
✔️تبدیل عبادات به ویژه حج: وی برای مریدانش جایگزین درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکه در خانه احرام کنید و در جایی نیت و به جای حج آن جا را طواف کنید (تراژدی حلاج در متون کهن)
✔️دفاع از شیطان وفرعون: حلاج می‌گوید، صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است؛ به آتش بترسانیدند ابلیس را، از دعوی خود بازنگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی بازنگشت.(مجموعه آثار حلاج ص55)
✔️ دستور به انهدام و از بین بردن کعبه که در یکی از نامه هایش به یکی از مریدانش دستور داده بود که "اهدم الکعبه".
(تاریخ صوفی و صوفیگری،ج1،ص274)



🔵شارح شطح :

شارحان شطح متعددند ولی از بین این افراد کسی که بیشترین تلاش را در توجیه و تاویل شطحیات انجام داد روز بهان بقلی شیرازی است .
که از علمای اهل سنت می باشد و در قرن ششم و هفتم می زیسته و کتب متعددی دارد که معروفترین آنها "شرح شطحیات" می باشد.

🔺وی و دیگر شارحان شطح در توجیه شطح چند روش را به کار می برند :

✖️1.اینکه تعریفی با الفاظ ثقیل و سنگین و غیر قابل فهم برای همگان از شطح ارائه می دهند .

✖️2.غالب شطحیات را با مسئله #وحدت_وجود و موجود توجیه می کنند .

✖️3.با کرامت بافی هایی که در این زمینه می کنند شطحیات را توجیه می‌کنند و می گویند گر این حرفها کفر گویی بود این کرامات نصیب اینها نمی‌شد ،
که اولاً باید گفت خیلی از این کرامت ها دروغی بیش نبوده و در هیچ یک از تواریخ معتبر نیامده است ؛
و ثانیا اگر هم چیزی وجود داشته باشد می توان از راه های غیر شرعی مثل سحر و ارتباط با اجنه و ... بوجود آمده باشد که برای مطالعه بیشتر می توانید به کتب مربوطه مراجعه نمایید .

✖️4.گاهی هم می گویند چون این افراد از حالت عادی خود خارج می شدند چنین سخنانی را به زبان می آوردند مانند شخص مست که در حالت غیر عادی سخنانی به زبان می آورد.
(که این سخن عذر بدتر از گناه است.)



قسمت اول

✔️ادامه دارد....

©کانال برهان و نقد بزرگان تصوف

@borrhan
#نقد_بایزید_بسطامی
#حیدر_آملی

⚠️ کفریات صوفیه و جعل حدیث توسط آنان!

⛔️⛔️

#عطار_نیشابوری در کتاب تذکرة الاولیاء نقل می کند که بایزید می‌گفت:
«سبحانی ما اعظم شأنی!!!» یعنی منزهم من چقدر مقامم والا است!!! (نعوذ بالله ادعای مقام خداوندی کرده).

📚 تذکرة الاولياء، صفحه ١۲۷

📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2f52XNK
📃 پوستر:
http://bit.ly/2wAHti7

🔥 صوفیه برای توجیه این کفریات دست به حیله و دسیسه‌های زیادی زده اند تا جایی که سید حیدر آملی، عارف معروف،
در کتاب "أسرار شریعة و أطوار طریقة و أنوار حقیقة" این سخن بایزید بسطامی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت داده است! و می‌گوید:

«و پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: و هرکس من را ببیند پس خدای را دیده است، من منزهم چه شأن عظیمی دارم!».

📚 أسرار شریعة و أطوار طریقة و أنوار حقیقة، صفحه ۲۷۰

📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2f4Mglp
📃 پوستر:
http://bit.ly/2hc6quw

💥 حدیثی که حیدر آملی آورده جعلی است و نه تنها در منابع روایی وجود ندارد بلکه با عقاید مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در تضاد است.
این صوفی با نسبت دادن این کفریات به رسول خدا صلی الله علیه و آله سعی در تبرئه بایزید دارد تا در صورت اعتراض دیگران با استفاده از این حدیث جعلی آنان را مخالف رسول خدا نشان داده و راه اعتراض را ببندد!!!

‼️‼️البته غافل از اینکه بایزید مقام خود را از رسول خدا صلی الله علیه و آله هم بالاتر می‌‌دانست!!!😳

عطار نیشابوری باز در کتاب تذکرة الاولیاء نقل می‌کند که:
«بایزید را گفتند: روز قیامت که می‌شود مردم در زیر لوای محمد (صلی الله علیه و آله) خواهند بود؟ گفت به خدا قسم لوای من از لوای محمد بزرگ‌تر است و پیغمبران و خلایق تحت لوای من خواهند بود!!!».

📚 تذکرة الاولياء، صفحه ۱۶۰

📃 اسکن کتاب:
http://bit.ly/2x87SYL
📃 پوستر:
http://bit.ly/2ff8iWy

و جالب است بدانید عطار همه این چیزها را در منقب و تمجید بایزید نقل کرده است!!!

=============

🔸 رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس سخنی را که نگفته‌ام به من نسبت دهد، حتما در قعر جهنم جای خواهد گرفت.

📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه ۳۱۶

📃 اسکن روایت:
http://bit.ly/2xsmCSm



🆔 کانال برهان و نقد بزرگان تصوف

@borrhan
#نقد_حلاج

❗️نظافت حلاج 🦟

#عطار_نیشابوری در مورد حلاج می‌نویسد:

نقلست که در ابتدا که ریاضت می‌کشیدی دلقی (لباس کهنه پشمینه) داشت که بیست سال بیرون نکرده بود. روزی به ستم از وی بیرون کردند، [حشرات] گزنده بسیار در وی افتاده بود، یکی از آن وزن کردند نیم دانگ بود !!!

@borrhan