🔥 #تهدید به آتش زدن بیت فاطمی سلام الله علیها (۸)
🅾 ابن ابی شیبه با سند صحیح پیرامون تهدید به آتش افروزی نسبت به خانه حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها چنین مینویسد:
هنگامى كه مردم با ابوبكر #بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، اين خبر به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!! ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، هنگامى كه علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به حضرت علي (عليه السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد.
📚المصنف لابن أبی شیبة، ج13، ص468و469.
@borrhan
🅾 ابن ابی شیبه با سند صحیح پیرامون تهدید به آتش افروزی نسبت به خانه حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها چنین مینویسد:
هنگامى كه مردم با ابوبكر #بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، اين خبر به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!! ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، هنگامى كه علي (عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به حضرت علي (عليه السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد.
📚المصنف لابن أبی شیبة، ج13، ص468و469.
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_ابن_عربی
👤محسن جهانگیری (متولد ۱۳۰۸ در شهر ضیاءآباد استان قزوین ، درگذشت ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ تهران) فیلسوف مطرح ایرانی و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. او در سال ۱۳۸۱ در دومین همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در رشته فلسفه برگزیده و معرفی شد.
👈 از وی با عنوان یکی از #برترین #ابن_عربی_شناسان_ایران یاد برده میشود؛
ایشان درکتاب
📒»محیی الدین ابن عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی» انتشارات دانشگاه تهران، 1375 ،
نظر نهایی خود را درباره #مذهب_ابن_عربی اینچنین بیان میدارد:::
✅ «داورى: آنچه به نظر درست مى آيد اين است كه ابن عربى شيعه نبوده و ادله و شواهد مذكور چنانكه اشاره شد براى اثبات تشيع وى كافى و بسنده نمى نمايد، اگرچه به طورى كه در آينده گفته خواهد شد او از ارادتمندان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بوده و در موارد كثيرى نسبت به آن بزرگواران اداى احترام و اظهار محبت و ارادت كرده و احيانا سخنانى هم بر زبان آورده است كه كم وبيش با معتقدات شيعه به ويژه شيعه اثنا عشريّه سازگار مى نمايد.
زيرا علاوه بر اينكه جمهور نويسندگان شرح حالش وى را از اهل تسنن قلمداد كرده اند، طبق گفته ها و نوشته هايش به ويژه كتاب فتوحاتش كه استوارترين سند عقايد و افكار وى است،
#او_سنى_است،
نهايت، #سنى_صوفى مجتهد كه در اصول از كشف و عيان استمداد
مى جويد و در فروع، خود به اجتهاد مى پردازد و از هيچ كدام از ائمه اهل سنت تقليد نمى نمايد.
ابن عربى در كتاب فتوحات مكيه با اين كه ادعا كرده است خداوند در كشف، مطّلعش ساخته است كه تقدم و سبق زمانى كسى در خلافت بر ديگرى دليل تقدم وى در فضل نيست، به صحّت خلافت ابو بكر و استحقاقش به امامت و برتريش بر جماعت اشاره كرده؛ عبارت متن فتوحات مکیة اینست:
« 👈 و الذى اطلعنا اللّه من طريق الكشف 👉 انّ تقدم شخص بالامامة على آخر انما هو تقدم بالزمان لا يلزم منه التقدم بالفضل فان اللّه تعالى قد امرنا باتّباع ملّة ابراهيم و ليس ذلك لكونه احقّ بها من محمد- صلى اللّه عليه و سلم- و انما هو لتقدّمه بالزمان فانّ للزّمان حكما فى التقدم من حيث هو زمان لا من حيث المرتبة و ذلك كالخلافة بعد رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم-.»
(فتوحات مكيه، ج 4، ص 98؛ اليواقيت و الجواهر، ج 2، ص 76)
و نيز در همان كتاب روايتى از ترمذى آورده و پذيرفته است كه بعد از پيامبر خدا افضل مردمان در ميان مسلمانان ابوبكر بوده است. البته در عين حال عيسى- عليه السلام- را نيز از امت محمد- صلى الله عليه و آله- و از پيروان وى به شمار آورده و افضل از همۀ امت، حتى از ابوبكر دانسته است.
گذشته از اينها در كتاب «محاضرة الابرار و مسامرة الاخيار»ش نوشته است كه: «ابو بكر، #ابوعبيدة_بن_جراح را پيش حضرت على- عليه السلام- فرستاد و به وسيله وى از خوددارى آن حضرت از بيعت و كناره گيريش از جماعت و نيز از دعوى خلافت وى، اظهار نگرانى كرد، على- عليه السلام- در پاسخ قصد خلافت و امتناع از امر بيعت را نفى و انكار كرد و از كناره گيرى و خانه نشينى اش پوزش طلبيد كه فراق رسول اللّه- صلى اللّه عليه و آله- وى را بيش از پيش اندوهگين ساخته و ديدن مكانهايى كه پيامبر را در آن مكانها مى ديده به اندوه و حسرتش مى افزايد و شوق پيوستن به آن حضرت از علاقه به غيرش باز میدارد»، اضافه میکند كه:
«على- عليه
السلام- به دنبال اين اظهارات پيش ابوبكر مى رود و با وى #بيعت مى كند و ميان او و عمر بحث تندى در مى گيرد و مباحثه و محاجه مى آغازد كه پايان آن به #اعتذار_على- عليه السلام- از عمر میانجامد.(❗️❗️)
مسلم است كه #هيچ_شيعهاى از دل روا نمى دارد چنين سخنانى را كه ابن عربى بر زبان آورده به زبان آورد.
بالاخره آنان كه در اثبات تشيع ابن عربى كوشيده اند با اين که نيتشان خالص و قصدشان پاك است، سعيشان عاطل و باطل است،
همچنانكه كوشش عبد الوهاب شعرانى كه خواسته است وى را يك سنّى پاي بند به جميع اصول و فروع مذهب تسنن قلمداد كند و حتى عقيده به وحدت وجود را نيز از وى نفى كند بيهوده و عبث است، كه او نه شيعه به معناى متداول لفظ است و نه سنّى به معناى متعارف آن،
بلكه آن #يك_صوفى_وحدت_وجودى است كه هم وجود را واحد میداند
و هم حقيقت را و هم احيانا دين و مذهب را.»
(محیی الدین عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، صص 490-491)
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و بزرگان تصوف
@borrhan
👤محسن جهانگیری (متولد ۱۳۰۸ در شهر ضیاءآباد استان قزوین ، درگذشت ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ تهران) فیلسوف مطرح ایرانی و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. او در سال ۱۳۸۱ در دومین همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در رشته فلسفه برگزیده و معرفی شد.
👈 از وی با عنوان یکی از #برترین #ابن_عربی_شناسان_ایران یاد برده میشود؛
ایشان درکتاب
📒»محیی الدین ابن عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی» انتشارات دانشگاه تهران، 1375 ،
نظر نهایی خود را درباره #مذهب_ابن_عربی اینچنین بیان میدارد:::
✅ «داورى: آنچه به نظر درست مى آيد اين است كه ابن عربى شيعه نبوده و ادله و شواهد مذكور چنانكه اشاره شد براى اثبات تشيع وى كافى و بسنده نمى نمايد، اگرچه به طورى كه در آينده گفته خواهد شد او از ارادتمندان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بوده و در موارد كثيرى نسبت به آن بزرگواران اداى احترام و اظهار محبت و ارادت كرده و احيانا سخنانى هم بر زبان آورده است كه كم وبيش با معتقدات شيعه به ويژه شيعه اثنا عشريّه سازگار مى نمايد.
زيرا علاوه بر اينكه جمهور نويسندگان شرح حالش وى را از اهل تسنن قلمداد كرده اند، طبق گفته ها و نوشته هايش به ويژه كتاب فتوحاتش كه استوارترين سند عقايد و افكار وى است،
#او_سنى_است،
نهايت، #سنى_صوفى مجتهد كه در اصول از كشف و عيان استمداد
مى جويد و در فروع، خود به اجتهاد مى پردازد و از هيچ كدام از ائمه اهل سنت تقليد نمى نمايد.
ابن عربى در كتاب فتوحات مكيه با اين كه ادعا كرده است خداوند در كشف، مطّلعش ساخته است كه تقدم و سبق زمانى كسى در خلافت بر ديگرى دليل تقدم وى در فضل نيست، به صحّت خلافت ابو بكر و استحقاقش به امامت و برتريش بر جماعت اشاره كرده؛ عبارت متن فتوحات مکیة اینست:
« 👈 و الذى اطلعنا اللّه من طريق الكشف 👉 انّ تقدم شخص بالامامة على آخر انما هو تقدم بالزمان لا يلزم منه التقدم بالفضل فان اللّه تعالى قد امرنا باتّباع ملّة ابراهيم و ليس ذلك لكونه احقّ بها من محمد- صلى اللّه عليه و سلم- و انما هو لتقدّمه بالزمان فانّ للزّمان حكما فى التقدم من حيث هو زمان لا من حيث المرتبة و ذلك كالخلافة بعد رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم-.»
(فتوحات مكيه، ج 4، ص 98؛ اليواقيت و الجواهر، ج 2، ص 76)
و نيز در همان كتاب روايتى از ترمذى آورده و پذيرفته است كه بعد از پيامبر خدا افضل مردمان در ميان مسلمانان ابوبكر بوده است. البته در عين حال عيسى- عليه السلام- را نيز از امت محمد- صلى الله عليه و آله- و از پيروان وى به شمار آورده و افضل از همۀ امت، حتى از ابوبكر دانسته است.
گذشته از اينها در كتاب «محاضرة الابرار و مسامرة الاخيار»ش نوشته است كه: «ابو بكر، #ابوعبيدة_بن_جراح را پيش حضرت على- عليه السلام- فرستاد و به وسيله وى از خوددارى آن حضرت از بيعت و كناره گيريش از جماعت و نيز از دعوى خلافت وى، اظهار نگرانى كرد، على- عليه السلام- در پاسخ قصد خلافت و امتناع از امر بيعت را نفى و انكار كرد و از كناره گيرى و خانه نشينى اش پوزش طلبيد كه فراق رسول اللّه- صلى اللّه عليه و آله- وى را بيش از پيش اندوهگين ساخته و ديدن مكانهايى كه پيامبر را در آن مكانها مى ديده به اندوه و حسرتش مى افزايد و شوق پيوستن به آن حضرت از علاقه به غيرش باز میدارد»، اضافه میکند كه:
«على- عليه
السلام- به دنبال اين اظهارات پيش ابوبكر مى رود و با وى #بيعت مى كند و ميان او و عمر بحث تندى در مى گيرد و مباحثه و محاجه مى آغازد كه پايان آن به #اعتذار_على- عليه السلام- از عمر میانجامد.(❗️❗️)
مسلم است كه #هيچ_شيعهاى از دل روا نمى دارد چنين سخنانى را كه ابن عربى بر زبان آورده به زبان آورد.
بالاخره آنان كه در اثبات تشيع ابن عربى كوشيده اند با اين که نيتشان خالص و قصدشان پاك است، سعيشان عاطل و باطل است،
همچنانكه كوشش عبد الوهاب شعرانى كه خواسته است وى را يك سنّى پاي بند به جميع اصول و فروع مذهب تسنن قلمداد كند و حتى عقيده به وحدت وجود را نيز از وى نفى كند بيهوده و عبث است، كه او نه شيعه به معناى متداول لفظ است و نه سنّى به معناى متعارف آن،
بلكه آن #يك_صوفى_وحدت_وجودى است كه هم وجود را واحد میداند
و هم حقيقت را و هم احيانا دين و مذهب را.»
(محیی الدین عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، صص 490-491)
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و بزرگان تصوف
@borrhan
Telegram
attach 📎