#معجزات_الائمه
#زبان_حیوانات
✨استغاثه پرنده از امام رضا (علیه السلام)🐧✨
〰▪️🔹✨🔹▪️〰
سليمان بن جعفر جعفرى مى گويد:
در باغ امام رضا- عليه السّلام- نشسته بوديم و با آن حضرت سخن مى گفتيم كه گنجشكى آمد و جلو ما به زمين نشست و شروع كرد به فرياد كشيدن. و زياد فرياد كشيد و مضطرب بود.
حضرت به من فرمود: مى دانى اين گنجشك چه مى گويد؟
گفتم: خدا و پيامبر و فرزند پيامبر او، داناترند.
فرمود: مى گويد: مارى تصميم دارد كه تخمهاى مرا بخورد. پس برخيز و اين چوب را بردار و به آنجا برو و آن مار را بكش.
راوى مى گويد: برخاستم و چوب را برداشته و وارد خانه شدم. ناگهان ديدم كه مارى در آن خانه جولان مى كند، پس آن را كشتم.
〰▪️🔹✨🔹▪️〰
📕بحار الانوار ج ۶۴ص ۲۷۳ح ۴۰
🌍کانال برهان :جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام
@borrhan
#زبان_حیوانات
✨استغاثه پرنده از امام رضا (علیه السلام)🐧✨
〰▪️🔹✨🔹▪️〰
سليمان بن جعفر جعفرى مى گويد:
در باغ امام رضا- عليه السّلام- نشسته بوديم و با آن حضرت سخن مى گفتيم كه گنجشكى آمد و جلو ما به زمين نشست و شروع كرد به فرياد كشيدن. و زياد فرياد كشيد و مضطرب بود.
حضرت به من فرمود: مى دانى اين گنجشك چه مى گويد؟
گفتم: خدا و پيامبر و فرزند پيامبر او، داناترند.
فرمود: مى گويد: مارى تصميم دارد كه تخمهاى مرا بخورد. پس برخيز و اين چوب را بردار و به آنجا برو و آن مار را بكش.
راوى مى گويد: برخاستم و چوب را برداشته و وارد خانه شدم. ناگهان ديدم كه مارى در آن خانه جولان مى كند، پس آن را كشتم.
〰▪️🔹✨🔹▪️〰
📕بحار الانوار ج ۶۴ص ۲۷۳ح ۴۰
🌍کانال برهان :جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام
@borrhan
#قرآن_و_اهل_بیت
💢 امام زین العابدین ، حضرت سجاد صلوات الله علیه و ضمانت آهو
(#زبان_حیوانات )
➖▪️〰〰〰¤¤¤
جابر بن يزيد جعفى از امام باقر- عليه السّلام- روايت مى كند كه فرمود:
پدرم (امام سجّاد) با عدّه اى نشسته بود كه ناگاه آهويى از صحرا آمد و مقابل ايشان ايستاد. همهمه كرده و دستهايش را به زمين مى كوبيد.
بعضى از اصحاب عرض كردند: يا بن رسول اللَّه!اين آهو چه مى گويد؟ گويا شما را مى شناسد.
حضرت فرمود: او مى گويد يكى از پسران يزيد از او يك بچه آهويى طلب كرده است و او نيز به شكارچىها دستور داده تا يكى را شكار كنند. و ديروز آنها بچه مرا گرفته اند در حالى كه به او شير نداده بودم. مى خواهم كه بچهام را برگردانند تا به او شير بدهم و سپس به آنها بدهم.
امام- عليه السّلام- شخصى را به دنبال شكارچى فرستاد و او آمد. حضرت فرمود:
اين آهو مى گويد كه شما بچه اش را گرفته ايد و او را شير نداده است و از من مى خواهد كه از تو بخواهم تا بچه اش را به او برگردانى.
شكارچى گفت: يا ابن رسول اللَّه! من جرأت اين كار را ندارم.
حضرت فرمود: پس بچه آهو را بده تا به او شير دهد و برگرداند. و شكارچى نيز پذيرفت و بچه آهو را آورد. وقتى كه آهو بچه اش را ديد همهمه اى كرد و اشك از چشمانش سرازير گرديد.
حضرت فرمود: اى شكارچى! بخاطر من بچه اش را به او ببخش. شكارچى هم قبول كرد. آهو با بچه اش مى رفت و مى گفت: گواهى مى دهم كه شما از خاندان رحمت هستيد و بنى اميّه از خاندان لعنت .
_________________
٢١ ـ يج : روي عن جابر بن يزيد الجعفي ، عن الباقر قال : كان علي بن الحسين جالسا مع جماعة إذا أقبلت ظبية من الصحراء حتى وقفت قد امه فهمهمت وضربت بيدها الارض ، فقال بعضهم : يا ابن رسول الله ما شأن هذه الظيبة قد أتتك مستأنسة؟
قال : تذكر أن ابنا ليزيد طلب عن أبيه خشفا فأمر بعض الصيادين أن يصيد له خشفا فصاد بالامس خشف هذه الظيبة ، ولم تكن قد أرضعته ، فإنها تسأل أن يحمله إليها لترضعه وترده عليه ، فأرسل علي بن الحسين إلى الصياد فأحضره فقال : إن هذه الظبية تزعم أنك أخذت خشفا لها وأنك لم تسقه لبنا منذ أخذته وقد سألتني أن أسألك أن تتصدق به عليها فقال : يابن رسول الله لست أستجرئ على هذا قال : اني أسألك أن تأتي به إليها لترضعه وترده عليك ، ففعل الصياد ، فلما رأته همهمت ودموعها تجري ، فقال علي بن الحسين علیهما السلام للصياد : بحقي عليك إلا وهبته لها ، فوهبه لها ، وانطلقت مع الخشف وقال : أشهد أنك من أهل بيت الرحمة وأن بني امية من أهل بيت اللعنة.
📚بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء جلد : 46 صفحه : 30
تصویر کتاب:
🌐http://b2n.ir/32828
➖➖➖➖➖
✅کانال برهان و نقل روایات ناب
@borrhan
💢 امام زین العابدین ، حضرت سجاد صلوات الله علیه و ضمانت آهو
(#زبان_حیوانات )
➖▪️〰〰〰¤¤¤
جابر بن يزيد جعفى از امام باقر- عليه السّلام- روايت مى كند كه فرمود:
پدرم (امام سجّاد) با عدّه اى نشسته بود كه ناگاه آهويى از صحرا آمد و مقابل ايشان ايستاد. همهمه كرده و دستهايش را به زمين مى كوبيد.
بعضى از اصحاب عرض كردند: يا بن رسول اللَّه!اين آهو چه مى گويد؟ گويا شما را مى شناسد.
حضرت فرمود: او مى گويد يكى از پسران يزيد از او يك بچه آهويى طلب كرده است و او نيز به شكارچىها دستور داده تا يكى را شكار كنند. و ديروز آنها بچه مرا گرفته اند در حالى كه به او شير نداده بودم. مى خواهم كه بچهام را برگردانند تا به او شير بدهم و سپس به آنها بدهم.
امام- عليه السّلام- شخصى را به دنبال شكارچى فرستاد و او آمد. حضرت فرمود:
اين آهو مى گويد كه شما بچه اش را گرفته ايد و او را شير نداده است و از من مى خواهد كه از تو بخواهم تا بچه اش را به او برگردانى.
شكارچى گفت: يا ابن رسول اللَّه! من جرأت اين كار را ندارم.
حضرت فرمود: پس بچه آهو را بده تا به او شير دهد و برگرداند. و شكارچى نيز پذيرفت و بچه آهو را آورد. وقتى كه آهو بچه اش را ديد همهمه اى كرد و اشك از چشمانش سرازير گرديد.
حضرت فرمود: اى شكارچى! بخاطر من بچه اش را به او ببخش. شكارچى هم قبول كرد. آهو با بچه اش مى رفت و مى گفت: گواهى مى دهم كه شما از خاندان رحمت هستيد و بنى اميّه از خاندان لعنت .
_________________
٢١ ـ يج : روي عن جابر بن يزيد الجعفي ، عن الباقر قال : كان علي بن الحسين جالسا مع جماعة إذا أقبلت ظبية من الصحراء حتى وقفت قد امه فهمهمت وضربت بيدها الارض ، فقال بعضهم : يا ابن رسول الله ما شأن هذه الظيبة قد أتتك مستأنسة؟
قال : تذكر أن ابنا ليزيد طلب عن أبيه خشفا فأمر بعض الصيادين أن يصيد له خشفا فصاد بالامس خشف هذه الظيبة ، ولم تكن قد أرضعته ، فإنها تسأل أن يحمله إليها لترضعه وترده عليه ، فأرسل علي بن الحسين إلى الصياد فأحضره فقال : إن هذه الظبية تزعم أنك أخذت خشفا لها وأنك لم تسقه لبنا منذ أخذته وقد سألتني أن أسألك أن تتصدق به عليها فقال : يابن رسول الله لست أستجرئ على هذا قال : اني أسألك أن تأتي به إليها لترضعه وترده عليك ، ففعل الصياد ، فلما رأته همهمت ودموعها تجري ، فقال علي بن الحسين علیهما السلام للصياد : بحقي عليك إلا وهبته لها ، فوهبه لها ، وانطلقت مع الخشف وقال : أشهد أنك من أهل بيت الرحمة وأن بني امية من أهل بيت اللعنة.
📚بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء جلد : 46 صفحه : 30
تصویر کتاب:
🌐http://b2n.ir/32828
➖➖➖➖➖
✅کانال برهان و نقل روایات ناب
@borrhan