[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.94K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#حج (۱۴۸) #نقد_تصوف #نقد_حلاج (۲۹)
#نقد_مولوی (۲۰۷) #نقد_بایزید_بسطامی (۲۹)
#عطار_نیشابوری (۱۲) #وحدت_وجود (۱۲۷)

🕋 حج، در آموزه‌های صوفیه

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🟨 یکی از مسائل مهم و کلیدی در دین اسلام و مکتب تشیع، مسئله حج است تا جایی که آیات و روایات کثیری به این مهم پرداخته و تأکید کرده است (چنانکه گذشت). اما به همین اندازه که اسلام و تشیع به این مهم پرداخته، در مکتب تصوف، حج بی اهمیت و حتی گاهی حرام است! حج‌ستیزیِ غالب اقطاب تصوف چنان واضح و آشکار است که جای هیچ ابهامی باقی نگذارده. آنان خود را از حج بی‌نیاز دیده و تأویلاتی عجیب از این فریضهٔ الهی نموده‌اند.

🔹 شخصی به #عبدالقادر_گیلانی قطب فرقهٔ قادریه گفت چرا به حج نمی‌روی؟ گفت بین دو انگشت من را نگاه کن، ببین کعبه دور سر من می‌چرخد.❗️

تاریخ تصوف، ۲/۷۸

#ابوسعید_ابوالخیر مریدان را از سفر حج منبع می‌کرد و شریعت را برای کسانی که به مقصد رسیده باشند منتفی می‌دانست.❗️

ارزش میراث صوفیه، ص ۶۸

یک بار ابوطاهر فرزند ابوسعید، در حال سماع احرام بست و قصد حج کرد! ابوسعید نیز با وی همراه شد. اما وقتی به خرقان و بسطام رسید، گفت: حج من این است که به زیارت قبر #ابوالحسن_خرقانی و #بایزید_بسطامی بروم و از همانجا برگشت و تا آخر عمر به حج نرفتابوسعید می‌گفت: خدا می‌داند که هرکس را خدا راه مکه پیش روی او نهاد، از راه حق فاصله گرفت!

اسرارالتوحید، شفیعی، ۱/۱۰۰

🔸 منصور #حلاج می‌گفت:

«اگر می‌خواهی حج بروی و توان رفتن به حج نداری، خانه خودت را از وسايل خالی كن و مناسك حج را بجای آور همانطور كه در حج انجام می‌دهی. بعد سی نفر يتيم را حاضر كن و به آن‌ها غذا بده و خدمتشان كن و وقتی كه آن‌ها غذا خوردند و دست‌های خود را شستند به هر يك از آن‌ها يك پيراهن بپوشان و هفت يا سه درهم به آن‌ها بده. اگر اين كار را بكنی قائم مقام حج است و حج را بجای آورده‌ای

تحفة الأخيار، ص ۴۰۷

و نقل است حلاج برای مریدانش مکانی درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکه، در آن خانه احرام ببندند و به جای حج، در آن جا طواف نمایند.

تراژدی حلاج در متون کهن.

#عطار نیشابوری می‌نویسد:

«نقل است که #بایزید_بسطامی یکبار قصد سفر حجاز کرد. چون بیرون شد بازگشت. گفتند: هرگز هیچ عزم نقض نکرده ای این چرا بود؟ گفت: روی به راه نهادم. زنگی دیدم، تیغی کشیده که اگر بازگشتی نیکو! و إلا سرت از تن جدا کنم. پس مرا گفت: (ترکت الله ببسطام و قصدت البیت الحرام) خدای را به بسطام بگذاشتی و قصد کعبه کردی؟!»

تذکرة الاولیاء، باب احوالات بایزید بسطامی.

این هم نمونه ای دیگر از بایزید بسطامی که حکم پیغمبر را برای صوفیه داره:
او با رفتن به حج مخالف بود و می گفت : هرکه صاحب خانه را بشناسد دیگر چه نیازی به دیوارهای خانه دارد .
نقل است یکی از مریدان بایزید بسطامی قصد زیارت کعبه و حج داشت، بایزید به او گفت: هزینه سفرت را به مساکین بده و هفت مرتبه دور من بگرد تو را کفایت می کند از حج.


به این داستان از بِشر حافی که از بزرگترین اقطاب صوفیه است توجه کنید :

يكى با بشر حافى مشاورت كرد كه «دو هزار درم دارم از حلال، به حج خواهم شد»، وى گفت: «به تماشا میشوى يا براى رضاى حق- تعالى؟» گفت: «براى رضاى حق- تعالى-»، گفت: «برو به وامداران و يتيمان و صاحب عيالان ده، كه آن راحت كه بدان مسلمانان رسانى، از صد حج فاضل‏تر است.»

غزالی در كيمياى سعادت، ج‏2، ص: 312 (ر.ک: تصویر الحاقی)


اما در میان تمام اقطاب تصوف، هیچ‌کس مانند #مولوی این امر را تضعیف نکرده است؛

او متبحرانه با روان مخاطب بازی نموده و چنان احساسات و عواطف مخاطب را دستخوش تغییر و تحول کرده که هنوز هم اثر آن در بین مردم دیده می‌شود.←که چندین قرن است به مرور پرورش یافته و تفسیرها از آن شده و دیگران نیز از آن تبعیت کرده یا تأثیر گرفته‌اند.
متأسفانه نسیمی از این طوفان، برخی متشرعین و مؤمنین را نیز نوازش نموده و خواسته_ناخواسته وارد خیلِ عظیمی شده‌اند که حج را تضعیف می‌کنند!

مولوی می‌دانسته که چگونه باید مردم را به حج بدبین کند! او می‌دانسته باید چه جایگزینی برای حج معرفی کند تا مؤثر واقع شود. لذا می‌گوید:

👇👇ادامه👇👇
#خواب (۱۲۴)
#نقد_حلاج (۳۱)
#نقد_ابن_عربی (۱۲۳)

❗️توبه حلاج در خواب و شفاعت انبیاء در مکاشفه ابن عربی!!!

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

اسماعیل حقى، از علمای سُنی‌مذهب، نقل کرده:

ابن عربی گفت که مرا در شهر قرطبه مكاشفه‌ای نصيب شد، خداى متعال جميع بزرگان انبياء را به من ارائه داد از آدم ابوالبشر تا خاتم رسولان، و من در فكر فرو رفتم كه اين جمعيت پيغمبران در اينجا از براى چيست؟ در آن ميانه هود پيغمبر مرا مخاطب داشت و فرمود: اين جمعيت براى شفاعت منصور حلاج است، براى اينكه حلاج در حيات خود يك جسارت و بی ادبی به رسول خدا كرده است و گفته: "رسول خدا همتش نازل‌تر از منصبش می‌باشد، چون خدا فرموده  _ و لسوف يعطيك ربك فترضي _ و براى رسول خدا سزاوار بود كه راضى نشود مگر اينكه خدا #شفاعت او را در حق هر كافری را هم قبول كند، لكن اين را نگفت" چون اين قول از او بُروز كرد، رسول خدا در عالم رؤیا وى را فرمود: تو بر من عتاب كرده‌ای در موضوع شفاعت؟! او گفت چنين است يا رسول الله! آن حضرت فرمود: مگر تو نشنيده‌ای كه من از خداى خود نقل كرده‌ام كه خداوند متعال به من فرمود: "هنگامى كه من بنده‌ای را دوست داشته باشم، گوش و چشم و زبان و دست او هستم" يعنى جز حرف مرا نشنود و نگويد و نبيند. او گفت اين را شنيده‌ام يا رسول الله. حضرت فرمود: پس من كه حبيب الله هستم خدا زبان من است كه به آن نطق كرده‌ام، او شفاعت‌كننده است و از ناحيه او شفاعت كرده مى‌شود، من در مقابل كرم وجود او حكم عدم دارم در اين صورت چگونه عتاب به من متوجه است؟ او گفت يا رسول الله من توبه كردم از اين كلامى كه گفتم، اكنون كفاره اين گناه من چيست؟! آن حضرت فرمود : كفاره‌ گناه تو اين است كه خود را قربانى خدا قرار دهى! او عرض كرد چگونه خود را قربانى خدا قرار دهم؟ فرمود: به شمشير شريعت خود را به قتل برسان! اين است كه براي حلاج واقع شد آنچه واقع شد. سپس حضرت هود فرمود: از روزی كه حلاج از دنيا رفته تا به امروز از رسول خدا محجوب بوده و فعلاً اين جمعيت براى شفاعت او در اينجا اجتماع كردند!

📚 روح البيان، دارالفکر بيروت، ج ۵ ص ١٤ (تصویر الحاقی)


پی‌نوشت:

الف) از ابن‌عربی که بقول خودش در مکاشفه‌ای با ستارگان و حروف الفباء جماع کرده، عجیب نیست این خزعبلات، بلکه عجب از اهل علم که این مزخرفات را نقل و باور کرده‌اند!
(رأيت ليلة أني نكحت نجوم السماء كلها فما بقي منها نجم إلا نكحته بلذة عظيمة روحانية ثم لما كملت نكاح النجوم أعطيت الحروف فنكحتها...📚فتوحات مکیه، چاپ بیروت، ٤/٥٥٩)

ب) حلاج اگر می‌خواست از اعتراضش به رسول خدا صلی الله علیه و آله توبه کند، باید در دنیا که دار تکلیف است توبه می‌کرد، نه در خواب و مکاشفه؛ همانگونه که کفرش را ظاهر ساخت، توبه‌اش نیز باید عیان می‌‌شد، حال آنکه چنین نیست

ج) در کدام شریعت برای توبه چنین حکم سخيف و مضحکی آمده که ابن‌عربی به کاملترین و والاترین شریعت چنین حکمی را منسوب کرده؟!!! آن‌هم از اشرف مخلوقات! آری ابن‌عربی می‌خواسته قتل حلاج را به گردن رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیاندازد، از این طریق وارد شده!

د) طبق ادعای ابن‌عربی، آن حضرت، حلاج را امر کرده که کفر بگوید تا کُشته شود و کفاره‌اش را در دنیا بدهد! آیا ابن‌عربی شرم نکرده که صراحتا رسول خدا صلی الله علیه و آله را مُشَوِق کفر و لامذهبی حلاج دانسته؟!! کفر از این بالاتر؟!

بنگرید برای تطهیر یک صوفیِ ساحرِ لامذهب، چگونه از انبیای الهی مایه می‌گذارند! آن‌هم انبیائی که برای جمع کردن بساط کفر و شرک آمدند! حال همان‌ها جمع می‌شوند تا حلاج را شفاعت کنند!؟

🔸البته که در پاسخ نقضی به این خواب و مکاشفه ما نیز میگوییم : ما تیم نویسندگان برهان مکاشفه کردیم ، در آن پیامبر به ما فرمود این ابن‌عربی شب‌ها زیاد شام‌ می‌خورد و خواب‌های عجیب از ما نقل می‌کرد که خود ما هم آن‌ها را به خواب ندیده بودیم! آخر خدا به پیامبر می‌گوید تو اگر برای کفار و منافقان هفتاد بار هم استغفار کنی لن یغفر الله لهم دیگر به چه ملاک و میزانی معاذالله همت آن بزرگوار ... البته شاید چون حلاج خودش را کافر می‌دانسته متوقع بوده پیامبر او را نیز شفاعت نماید و ...

خداوند شر این جماعت صوفی و هر مدعی خواب‌ زده ای را به خودشان برگرداند و پیروان آنان را از خواب غفلت بیدار کند!

@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM