[ کانال برهان ]
به مناسبت فرارسیدن میلاد سراسر نور حضرت باقرالعلوم علیهالسلام فایل pdf کتاب مسند الامام الباقر علیهالسلام اثر آقای عزیز الله عطاردی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/8586 - لازم به یادآوری است تاکنون از این مجموعه،مسند الامام…
در روز شهادت امام هادی علیهالسلام فایل pdf کتاب مسند الامام الهادي علیهالسلام تألیف جناب عزیزالله عطاردی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8602
https://t.me/borrhanlibrary/8602
✅ از زیباییهای زیارت غدیریه
از زیباترین و لطیفترین نمونههای "عطف عام بر خاص" خطاب امام هادی علیه السلام به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زیارت غدیریه است:
💠 السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ وسَيِّدَ الوَصِيّينَ ووارِثَ عِلمِ النَّبِيّينَ ووَلِيَّ رَبِّ العالَمينَ ←ومَولايَ ومَولَى المُؤمِنينَ→
امام هادی علیه السلام در این عبارت به جای اکتفا به "مولی المؤمنین" که شامل خودشان نیز میشد، به طور اختصاصی خود را جداگانه ذکر کردند.
📜 نسخه خطی کتاب المزار _ ابن المشهدي (عالم جلیل القدر شیعی قرن ۶)، کتابخانه آستان قدس رضوی
✍ پینوشت : خدایا به حق امام هادی علیهالسلام جان ما را بگیر - گرچه میدانیم جان ما به نسبت خواستهٔمان ارزشی ندارد - و یک زیارت امیر المؤمنین صلوات الله علیه در معیت امام زمان ارواحنا فداه نصیب ما فرما...آن لحظهای که حجت خدا رو به مضجع شریف امیر مؤمنان چنین خطاب میکنند: السلام عليك يا مولاي... و ما هم به تبعیت او این عبارت شیرین را تکرار کنیم...
#غدیریه (۱۳)
@borrhan
از زیباترین و لطیفترین نمونههای "عطف عام بر خاص" خطاب امام هادی علیه السلام به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زیارت غدیریه است:
💠 السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ وسَيِّدَ الوَصِيّينَ ووارِثَ عِلمِ النَّبِيّينَ ووَلِيَّ رَبِّ العالَمينَ ←ومَولايَ ومَولَى المُؤمِنينَ→
امام هادی علیه السلام در این عبارت به جای اکتفا به "مولی المؤمنین" که شامل خودشان نیز میشد، به طور اختصاصی خود را جداگانه ذکر کردند.
📜 نسخه خطی کتاب المزار _ ابن المشهدي (عالم جلیل القدر شیعی قرن ۶)، کتابخانه آستان قدس رضوی
✍ پینوشت : خدایا به حق امام هادی علیهالسلام جان ما را بگیر - گرچه میدانیم جان ما به نسبت خواستهٔمان ارزشی ندارد - و یک زیارت امیر المؤمنین صلوات الله علیه در معیت امام زمان ارواحنا فداه نصیب ما فرما...آن لحظهای که حجت خدا رو به مضجع شریف امیر مؤمنان چنین خطاب میکنند: السلام عليك يا مولاي... و ما هم به تبعیت او این عبارت شیرین را تکرار کنیم...
#غدیریه (۱۳)
@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸آشنایی با فرزند بزرگوار امام هادی ، برادر بزرگتر امام حسن عسکری و عموی گرانقدر امام زمان علیهمالسلام ؛ جناب محمد بن علی الهادی(ع) (درگذشته ۲۵۲ق) مشهور به سید محمد و سَبْعُ الدُّجَیل (شیرمرد دُجیل)
@borrhan
@fotrosmediatv
@borrhan
@fotrosmediatv
#خواب (۱۱۶)
#نقد_تصوف (۶۱۶)
#شخصیت_زدگی (۳۴)
❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی،
پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود و بقولِ مولوی إذا ظَهَرت الحقایق، بَطَلت الشرایع معیار میشود.
لذا سالکی که با خواب و کشف و شهودهای شیطانی😈 دچار انحراف شده و در مسیر شیطان قرار گرفته به بهانه اینکه به حقایق رسیده، دیگر از شرایع بینیاز میشود!
در همین راستا به این حکایت توجه نمایید و به ابزار خواب در استحمار عوام دقت ویژه کنید:
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ "کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه" از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل میکند:
«مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام "عبدالصّمد" و کراماتی از او ظاهر میشد و مریدِ "مَجد الأشراف شیرازی" قطبِ سلسلۀ #ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از "نَجات العِباد" (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) میپرسید. دیدم مجدالاشراف را بد میگوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی میکند! و او را خارج از ایمان میداند. سبب پرسیدم که: آنهمه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟! گفت:
خدا بر من منت گذاشت که مرا از شرّ این خبیث نگاهداشت! همانا این کافِر زِندیق مَعدِن لاف و گزاف، یعنی "مجد الاشراف" مرا فریب داد و نزدیک بود کافِر شوم و از دین خارج گردم! گفتم: چگونه فریب او را خوردی؟ گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه "ذکر خفیّ" و "ذکر جَلیّ" یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل میکردم. در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست میداد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم (+ حتما بخوان) ؛ تا آنکه خوابهای بسیار خوب دیدم 👈🏻 و گاهی میشد کسی در گوش من میگفت: "فلانی از دنیا رفت!" بعد معلوم میشد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی میگفت: "فلان شخص وارد میشود!" و همانطور میشد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمیخوردم! و کسی را بهتر از او نمیدانستم. چون مجدالاشراف کثرت محبت مرا نسبت بخود دید و افعال مرا موافق مَذاق خود پسندید، نزد "زمانآقا" که نایب خاصّ او و از بزرگان سلسله ذهبیّه در خوی بود آمد و گفت: جناب آقا عبدالصّمد خیلی ترقی کرده و آثار بزرگی از او نمایان است، به همین زودی "مولود قلبی" او متولد میشود که باید ایشان او را اطاعت کند❗️"زمان آقا" این مطلب را بمن خبر داد تا روزی در خوی، مجدالاشراف بنزد من آمد و گفت: من بسرعت باید بروم شیراز، و رفتن من اهمیت دارد؛ و تو را وصیّت میکنم که هرچه میگویم مخالفت نکنی؛ و نزدیک است "فرزند قلبی" از تو متولد شود؛ باید او را اطاعت نمائی و تخلّف نکنی از گفتۀ او! این را بگفت و بجانب شیراز رفت و من هرشب خوابها میدیدم و چنان گمان میکردم که امام محمّد باقر و یا امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم❗
یک روز در اطاق خود بودم؛
( ادامه در مطلب بعد 👇🏻)
«1⃣»
#نقد_تصوف (۶۱۶)
#شخصیت_زدگی (۳۴)
❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی،
پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود و بقولِ مولوی إذا ظَهَرت الحقایق، بَطَلت الشرایع معیار میشود.
لذا سالکی که با خواب و کشف و شهودهای شیطانی😈 دچار انحراف شده و در مسیر شیطان قرار گرفته به بهانه اینکه به حقایق رسیده، دیگر از شرایع بینیاز میشود!
در همین راستا به این حکایت توجه نمایید و به ابزار خواب در استحمار عوام دقت ویژه کنید:
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ "کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه" از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل میکند:
«مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام "عبدالصّمد" و کراماتی از او ظاهر میشد و مریدِ "مَجد الأشراف شیرازی" قطبِ سلسلۀ #ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از "نَجات العِباد" (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) میپرسید. دیدم مجدالاشراف را بد میگوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی میکند! و او را خارج از ایمان میداند. سبب پرسیدم که: آنهمه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟! گفت:
خدا بر من منت گذاشت که مرا از شرّ این خبیث نگاهداشت! همانا این کافِر زِندیق مَعدِن لاف و گزاف، یعنی "مجد الاشراف" مرا فریب داد و نزدیک بود کافِر شوم و از دین خارج گردم! گفتم: چگونه فریب او را خوردی؟ گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه "ذکر خفیّ" و "ذکر جَلیّ" یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل میکردم. در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست میداد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم (+ حتما بخوان) ؛ تا آنکه خوابهای بسیار خوب دیدم 👈🏻 و گاهی میشد کسی در گوش من میگفت: "فلانی از دنیا رفت!" بعد معلوم میشد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی میگفت: "فلان شخص وارد میشود!" و همانطور میشد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمیخوردم! و کسی را بهتر از او نمیدانستم. چون مجدالاشراف کثرت محبت مرا نسبت بخود دید و افعال مرا موافق مَذاق خود پسندید، نزد "زمانآقا" که نایب خاصّ او و از بزرگان سلسله ذهبیّه در خوی بود آمد و گفت: جناب آقا عبدالصّمد خیلی ترقی کرده و آثار بزرگی از او نمایان است، به همین زودی "مولود قلبی" او متولد میشود که باید ایشان او را اطاعت کند❗️"زمان آقا" این مطلب را بمن خبر داد تا روزی در خوی، مجدالاشراف بنزد من آمد و گفت: من بسرعت باید بروم شیراز، و رفتن من اهمیت دارد؛ و تو را وصیّت میکنم که هرچه میگویم مخالفت نکنی؛ و نزدیک است "فرزند قلبی" از تو متولد شود؛ باید او را اطاعت نمائی و تخلّف نکنی از گفتۀ او! این را بگفت و بجانب شیراز رفت و من هرشب خوابها میدیدم و چنان گمان میکردم که امام محمّد باقر و یا امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم❗
یک روز در اطاق خود بودم؛
( ادامه در مطلب بعد 👇🏻)
«1⃣»
[ کانال برهان ]
#خواب (۱۱۶) #نقد_تصوف (۶۱۶) #شخصیت_زدگی (۳۴) ❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی، پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود…
ناگاه چیزی از دهان من خارج و بصورت انسانی مجسّم گردید! و گفت: باید مرا اطاعت کنی! گفتم: بدون اذن مجدالاشراف اطاعت احدی نخواهم کرد! در حال، دیدم مجدالاشراف پیشِ روی من حاضر است! و میگوید: اطاعت کن او را که همان "مولود قلبی" است که ترا بشارت دادم! و از نظرم غائب گردید. پس آن شخصِ مُجسّم گفت: 👈🏻 میرزا عبدالصّمد! اما امروز، تکلیف تو تغییر کرد؛ و از امروز، واجبات و کلّیّۀ عبادات از تو ساقط گردید و جمیع مُحرَّمات (کارهای حرام) برای تو مُباح (حلال) است❗️من بمحض شنیدن این سخن، منقلب شدم؛ وحشتی مرا فراگرفت؛ یادآور مواعظ پدرم شدم که میگفت: شیاطین گاهی انسان را به عبادت میخوانند، تا مدّتی بگذرد سپس او را به ترک عبادت امر نمایند! پس در ظاهر چیزی نگفتم و رفتم تفصیل را به "زمان آقا" که نائب خاصّ مجدالاشراف بود نقل کردم. فوری، نامهای نوشت به مجد الاشراف و قصه را عنوان کرد. مجدالاشراف فوراً تلگراف کرد به این عبارت: "صَحوُ المَعلوم! مَحوُ المَوهوم!" یعنی: آشکار شد معلوم و مرتفع شد موهوم! (معلوماتش آشکار شده و موهوماتش محو شده! موهوم یعنی عبادت) من مضطرب شدم و برخاستم و به خانه رفتم. دیدم دوباره آن شخص مُجَسّم آمد و گفتار خود را إعاده کرد! من بازهم گفتم: بدون اذن مرشد خود، مجدالاشراف، ترک عبادت نکنم!
گفت: اگر او بگوید، قبول میکنی؟ گفتم: آری! و گمان میکردم او هرگز نخواهد گفت! فوراً دیدم مجدالاشراف مجسّم شد و گفت: هرچه میگوید اطاعت کن! و از نظرم غایب گردید! اضطراب من زیاده شد. با خود گفتم: مجدالاشراف در شیراز است و من در خوی! چگونه بنزد من حاضر گردید؟!
پس از جای برخاستم و همی فکر میکردم که ترک عبادت چگونه جایز باشد؟! و حال آنکه، من شخص مکلّف و عاقل و مختار هستم! و هیچ پیغمبری و هیچ امامی ترک عبادت نکرده! با آنکه مقام قرب ایشان در نزد خدا از همه کس بیشتر بوده! در همین فکر بودم تا نزدِ یکی از رفقاءِ خود رسیدم و قصه را به او گفتم. بر من فریاد زد و گفت: وای بر تو! چه کسی ترا امر بترک عبادت کرده؟! این کفر و اِلحاد است؛ و امرکننده البته شیطان است! اگر میخواهی یقین کنی، این مرتبه که نزد تو آمد او را "لعن" کن! من مسرور شدم و از نزد او بمنزل آمدم، دیدم همان شخص آمد و مرا گفت: دیگر عبادت لازم نیست! و باید آنچه میگویم عمل کنی❗️تا این سخن گفت، او را لعنت کردم و گفتم: «لعنة اللهِ عَلیکَ و عَلیَ مَجدِالأشرافِ!» تا این گفتم، از نظرم غایب گردید و دیگر نیامد و تا مدّتی چندان صدمه و مَشَقّت کشیدم که مرا در خواب و بیداری اذیّت مینمود؛ تا آنکه به برکت اذکار وارده مأثوره و معتبرۀ ائمّه اطهار علیهِمُ السّلام رفع شد. آنوقت دانستم که کرامتهای صوفیّه شیطانی است.»
📔کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه ص۳۵۱ - ۳۵۵(به اسکنها و مطلبی که در ادامه خواهد آمد توجه کنید)
➖➖➖➖
@borrhan
گفت: اگر او بگوید، قبول میکنی؟ گفتم: آری! و گمان میکردم او هرگز نخواهد گفت! فوراً دیدم مجدالاشراف مجسّم شد و گفت: هرچه میگوید اطاعت کن! و از نظرم غایب گردید! اضطراب من زیاده شد. با خود گفتم: مجدالاشراف در شیراز است و من در خوی! چگونه بنزد من حاضر گردید؟!
پس از جای برخاستم و همی فکر میکردم که ترک عبادت چگونه جایز باشد؟! و حال آنکه، من شخص مکلّف و عاقل و مختار هستم! و هیچ پیغمبری و هیچ امامی ترک عبادت نکرده! با آنکه مقام قرب ایشان در نزد خدا از همه کس بیشتر بوده! در همین فکر بودم تا نزدِ یکی از رفقاءِ خود رسیدم و قصه را به او گفتم. بر من فریاد زد و گفت: وای بر تو! چه کسی ترا امر بترک عبادت کرده؟! این کفر و اِلحاد است؛ و امرکننده البته شیطان است! اگر میخواهی یقین کنی، این مرتبه که نزد تو آمد او را "لعن" کن! من مسرور شدم و از نزد او بمنزل آمدم، دیدم همان شخص آمد و مرا گفت: دیگر عبادت لازم نیست! و باید آنچه میگویم عمل کنی❗️تا این سخن گفت، او را لعنت کردم و گفتم: «لعنة اللهِ عَلیکَ و عَلیَ مَجدِالأشرافِ!» تا این گفتم، از نظرم غایب گردید و دیگر نیامد و تا مدّتی چندان صدمه و مَشَقّت کشیدم که مرا در خواب و بیداری اذیّت مینمود؛ تا آنکه به برکت اذکار وارده مأثوره و معتبرۀ ائمّه اطهار علیهِمُ السّلام رفع شد. آنوقت دانستم که کرامتهای صوفیّه شیطانی است.»
📔کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه ص۳۵۱ - ۳۵۵(به اسکنها و مطلبی که در ادامه خواهد آمد توجه کنید)
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#خواب (۱۱۶) #نقد_تصوف (۶۱۶) #شخصیت_زدگی (۳۴) ❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی، پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود…
📸 ↑↑تصویر "مجدالاشراف" از اقطاب مهمِ سلسله ذهبیه + اسکنهای حکایت بالا
✍ پینوشت: اینکه عبدالصمد گفت: من فکرمیکردم امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم! توجه مجدد ما را به این روایت جلب میکند:
🔹...عن زرارة، قال قال ابوعبداللّه علیه السّلام: أخبرنی عن حمزة أیزعم ان أبی آتیه؟ قلت: نعم قال: کذب و اللّه ما یأتیه الا المتکون، ان ابلیس سلط شیطانا یقال له المتکون یأتی الناس فی أی صورة شاء، ان شاء فی صورة صغیرة و ان شاء فی صورة کبیرة و لا و اللّه ما یستطیع أن یجیء فی صورة أبی علیه السّلام.
🔸امام صادق علیه السلام به زراره فرمودند: آیا حمزه هنوز مدعی است که پدرم را میبیند؟ عرض کرد آری. فرمودند: بخدا دروغ میگوید! ابلیس، شیطانی (یا جنی) را بنام "مُتَکَوِّن" بر او مسلط میکند که به هرشکلی در میآید، کوچک و بزرگ، اما والله نمیتواند به شکل پدرم در بیاید!
📚اختیار معرفة الرجال، ٢/٥٨٩
✅ حمزه، امام باقر علیه السلام را ندیده بوده و نمیتوانسته ایشان را بشناسد، لذا شیطانی را میدیده که مدعی میشده امام باقر علیه السلام است! (معاذالله) جنیان و شیاطین هرگز نمیتوانند به چهره معصومین دربیایند.
@borrhan
✍ پینوشت: اینکه عبدالصمد گفت: من فکرمیکردم امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم! توجه مجدد ما را به این روایت جلب میکند:
🔹...عن زرارة، قال قال ابوعبداللّه علیه السّلام: أخبرنی عن حمزة أیزعم ان أبی آتیه؟ قلت: نعم قال: کذب و اللّه ما یأتیه الا المتکون، ان ابلیس سلط شیطانا یقال له المتکون یأتی الناس فی أی صورة شاء، ان شاء فی صورة صغیرة و ان شاء فی صورة کبیرة و لا و اللّه ما یستطیع أن یجیء فی صورة أبی علیه السّلام.
🔸امام صادق علیه السلام به زراره فرمودند: آیا حمزه هنوز مدعی است که پدرم را میبیند؟ عرض کرد آری. فرمودند: بخدا دروغ میگوید! ابلیس، شیطانی (یا جنی) را بنام "مُتَکَوِّن" بر او مسلط میکند که به هرشکلی در میآید، کوچک و بزرگ، اما والله نمیتواند به شکل پدرم در بیاید!
📚اختیار معرفة الرجال، ٢/٥٨٩
✅ حمزه، امام باقر علیه السلام را ندیده بوده و نمیتوانسته ایشان را بشناسد، لذا شیطانی را میدیده که مدعی میشده امام باقر علیه السلام است! (معاذالله) جنیان و شیاطین هرگز نمیتوانند به چهره معصومین دربیایند.
@borrhan
[ کانال برهان ]
📸 ↑↑تصویر "مجدالاشراف" از اقطاب مهمِ سلسله ذهبیه + اسکنهای حکایت بالا ✍ پینوشت: اینکه عبدالصمد گفت: من فکرمیکردم امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم! توجه مجدد ما را به این روایت جلب میکند: 🔹...عن زرارة، قال قال ابوعبداللّه علیه السّلام:…
فایل pdf كتاب کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه تألیف: شیخ ذبیح الله محلاتی در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/8607
کتاب در نقد و بررسی آراء عارفان و ردّ اندیشههای صوفیان است با این عناوین :
طریق سلوک الی الحق، تراجم مشایخ صوفیه، حسن بصری و عداوت او با حضرت علی(علیهالسلام)، حلاج و اخبار او، جنید بغدادی و تسنن او، اشعار در قدح صوفیه، خرافه عجیب از محییالدین عربی، ابنعربی گفته خدا بهصورت مسیح ظاهر میشود، شاه نعمتاللّه ولی و اشعار او، بطلان حلول و اتحاد، بطلان وحدت وجود و ..
https://t.me/borrhanlibrary/8607
کتاب در نقد و بررسی آراء عارفان و ردّ اندیشههای صوفیان است با این عناوین :
طریق سلوک الی الحق، تراجم مشایخ صوفیه، حسن بصری و عداوت او با حضرت علی(علیهالسلام)، حلاج و اخبار او، جنید بغدادی و تسنن او، اشعار در قدح صوفیه، خرافه عجیب از محییالدین عربی، ابنعربی گفته خدا بهصورت مسیح ظاهر میشود، شاه نعمتاللّه ولی و اشعار او، بطلان حلول و اتحاد، بطلان وحدت وجود و ..
[ کانال برهان ]
✅ الله شناسی در مکتب عرفان و تصوف، با الله شناسی در مکتب وحی بسیار متفاوت است.←توحیدی که نتیجه اش #وحدت_وجود باشد و نجاسات در آن پاک و مطهر شوند، توحیدی نیست که مکتب وحی معرفی کرده است. شيخ صدوق ره روایت میکند: قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ…
سید محمد حسین طهرانی گوید:
«منادیِ خداوند در خواب، لقبِ «علامه» را بمن داد و گفت: خداوند فرموده این لقب تنها برازنده تُست!»
📗مهر فروزان، ص ١٠۶
✍ پینوشت: حال اگر کسی در مقابل خواب دید که خداوند به او الهام کرده علامه طهرانی، ضال مضل است، تکلیف چیست؟ یعنی ایشان اینقدر عقده علامه شدن داشتند که گویی با یک خواب بهانه لازم برای اطلاق لقب علامه بر خود آنهم از جانب حق متعال را روا دانستند.
←اگر کسی حقیقتا علومش را از سرچشمه اصلی آن اخذ کرده باشد انشاالله نزد خداوند سبحان، علامه خواهد بود و آنگه برای اثبات آن به دیگران نیز نیاز به خواب و مکاشفه نیست. آثار و مآثر باقیمانده از شخص، گواه آن است که او علامه است یا قاطع طریق عن سبیل الله...
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۳۰)
#خواب (۱۱۷)
@borrhan
«منادیِ خداوند در خواب، لقبِ «علامه» را بمن داد و گفت: خداوند فرموده این لقب تنها برازنده تُست!»
📗مهر فروزان، ص ١٠۶
✍ پینوشت: حال اگر کسی در مقابل خواب دید که خداوند به او الهام کرده علامه طهرانی، ضال مضل است، تکلیف چیست؟ یعنی ایشان اینقدر عقده علامه شدن داشتند که گویی با یک خواب بهانه لازم برای اطلاق لقب علامه بر خود آنهم از جانب حق متعال را روا دانستند.
←اگر کسی حقیقتا علومش را از سرچشمه اصلی آن اخذ کرده باشد انشاالله نزد خداوند سبحان، علامه خواهد بود و آنگه برای اثبات آن به دیگران نیز نیاز به خواب و مکاشفه نیست. آثار و مآثر باقیمانده از شخص، گواه آن است که او علامه است یا قاطع طریق عن سبیل الله...
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۳۰)
#خواب (۱۱۷)
@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۱۷)
#زبان_ترکی #پیشگویی
#تبرک (۶۷)
✅ سُمِ اسبِ امام هادی علیه السلام را بوسید...
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸[إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَة.
#ترجمه : ابوهاشم جعفری میگوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران #متوکل ) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعرابِ لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمودند: برویم ببینیم این سپهدار تُرک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از تُرکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مردِ تُرک از اسب پیاده شد و سُمِ مرکب امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامی صدا زد که در کودکی در سرزمین تُرک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
📔 بحارالانوار، ۵۰/۱۲۴
پینوشت: امام الناس باید لسان الناس را بداند!
مسیحیای که سجاده امام رضا علیهالسلام را بوسید:
https://t.me/borrhan/44239
➖➖➖➖
@borrhan
#زبان_ترکی #پیشگویی
#تبرک (۶۷)
✅ سُمِ اسبِ امام هادی علیه السلام را بوسید...
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸[إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَة.
#ترجمه : ابوهاشم جعفری میگوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران #متوکل ) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعرابِ لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمودند: برویم ببینیم این سپهدار تُرک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از تُرکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مردِ تُرک از اسب پیاده شد و سُمِ مرکب امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامی صدا زد که در کودکی در سرزمین تُرک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت.
📔 بحارالانوار، ۵۰/۱۲۴
پینوشت: امام الناس باید لسان الناس را بداند!
مسیحیای که سجاده امام رضا علیهالسلام را بوسید:
https://t.me/borrhan/44239
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_تصوف (۶۱۷)
#خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰)
#نقد_شمس_تبریزی (۴۰)
#علم_دین
✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان
←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد:
«تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا و سرخوردگان از علم. يوسف بن حسین رازی میگفت هم دنیا طغیان دارد و هم علم!!! نجات از طغيانِ علم به عبادت است و نجات از طغیان مال به زهد؛ در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا - از دنیای بی بند و بار خویش - به تصوف میگریختند. ابراهیم ادهم و ابوبکرشبلى امارت و حكومت را رها کردند و پناه به تصوف بردند. (البته فيه نظر) شقیق بلخی از مشغله تجارت و قيل و قال بازار به خانقاه صوفیه روی آورد. ابومحمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و در زی صوفیه در آمد.* شیخ احمد ژنده پیل ( احمد جام ) از شرابخواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. بعضی هم از علم و بحث و قیل و قال مدرسه سر میخوردهاند و پناه به خانقاه میآوردهاند. در واقع عدهای از صوفیه در آغاز کار اشتغال به علم و حدیث میداشتهاند و سپس از آن ملول میشدهاند و به ترك آن میپرداختهاند. یوسف بن ایوب همدانی در فقه و حدیث و خلاف و اصول در عصر خویش مُبَرز بود اما آنهمه را ترک کرد و دست به مجاهده و ریاضت زد. مجلس او در نظاميه مشحون بود از وعظ و زهد؛ ابو عبدالله ترمذی در حدیث تصنيفات داشت، با این حال اوقات خود را بیشتر مصروف احوال قلبی میکرد؛ ابوحمزه بغدادی فقیه بود و در بغداد و مدینه منبر میرفت. مع هذا غالبا در سیاحت بود و به شهرت و قبول فقیهان اعتنایی نداشت. ابوعلی ثقفی فقیه ومحدث بود و بعد از تمام مقامات و معارف دست شست و به تصوف گرائید. #ابوسعید_ابوالخیر هم نخست به درس و بحث علاقه تمام نشان داد، اما آخر از آن منصرف شد و گویند کتابهای خود را دفن کرد!!! غزالی در فقه و حدیث و کلام و فلسفه سرآمد بود، با این حال از آنهمه سرخورده شد و آرامش قلبی را در تصوف جست. در بین صوفیه کسانی از مشایخ بودند که حتی سواد نداشتند و این را هم عیب نمیشمردند!!! ابوعلی سیاه از مشایخ قدیم، اُمیّ بود، نه چیزی میتوانست نوشت نه چیزی میتوانست خواند!!! شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب از مشایخ مولویه هم هر دو بیسواد بودند، و صلاح الدين حتى به لفظ درست سخن نمیگفت!!! شیخ داود کبیر از مشایخ شاذلیه نوشتن و خواندن نمیدانست. نزد بعضی از صوفیه اشتغال به علم حجاب راه بود، در احوال عدهای از مشایخ هست که دفاتر و أمالی حدیث را شستهاند و در خاك کردهاند!!! در گفت و شنودی که گویند بین شمس تبريزی و مولوی در آغاز آشنایی روی داد، مشهور است که شمس هم به این نکته اشارت داشت.ابوبکر شبلی علم خِرق را در مقابل علم وَرق عرضه میکرد! و از ابن مسروق نقل است که خواب دید کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده بود. طعنی هم که صوفیه در باب عبدالرزاق صنعانی - محدث نام آور قدیم - دارند از این باب است. و از همین روست که بعضی از صوفیه وقتی در مجلسی سخن از "حدثنا واخبرنا" که شیوه اهل حدیث بود میشنیدند، بر میآشفتند و فریاد میزدند که "تا چند از ین حدثنا و أخبرنا؟! يك تن نیست که سخن از حدثنی قلبي عن ربی بگوید؟" و آنجا که صوفیه علم خویش را ورای علم اهل مدرسه میدیدهاند و دفتر خویش را از سواد و حرف عاری میشمردهاند اینجاست، و اینهمه از اسرار صوفیه به شمار میآید.»
📙 ارزش میراث صوفیه، ص ٢٠۶ _ ٢٠٨
(*) : وی از راهزنی چیزی عایدش نشده، به راهزنی دین و ایمان روی آورده، که اگر اموال مردم را میربود امید توبه داشت، اما بدعت نهادن و نشر آن، توبه ندارد.
✅ خلاصهٔ کلام دکتر زرینکوب بدون تعارف این است که: هرکس در زندگیاش چیزی نشده و به جایی نرسیده و هنری نداشته، آمده در خانقاه و بعد دُکانی گشوده که متاعش دروغ و تزویر و کفر و شرک بوده و عدهای لامذهب و بیعقل نیز مشتری این دُکانها شدهاند. آیا دانش آموز دورههای ابتدایی میپذیرد که معلمش خواندن و نوشتن نداند؟! آیا چنین شخصی را به معلمی میپذیرد و باز به کلاسش میرود؟! آیا کتابهای خود را میسوزانَد یا دفن کند؟!
حال چه بگوئیم وقتی صوفیه از مُشتی بیسواد و بیعقل و بیهنر که تنها هنرشان بیسوادی و تَوهُم و دروغ و نقل خواب و مکاشفه و بَردگی شیطان بوده، تجلیلها به عمل آوردهاند و مقاماتی برایشان تراشیدهاند و بلکه مطیع محضشان شدهاند!!! باید گریست به حال جماعتی که این طایفه را مؤمن و مسلمان میدانند! کسانی که نوشتن و خواندن و حتی مکالمه عادی و متعارف نمیدانستند، ادعای "حدثنی قلبي عن ربي" داشتهاند و بیپرده میگفتهاند بر ما وحی میشود!!! آری وحی بوده، اما از نوعِ "إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِم."
➖➖➖➖
@borrhan
#خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰)
#نقد_شمس_تبریزی (۴۰)
#علم_دین
✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان
←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد:
«تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا و سرخوردگان از علم. يوسف بن حسین رازی میگفت هم دنیا طغیان دارد و هم علم!!! نجات از طغيانِ علم به عبادت است و نجات از طغیان مال به زهد؛ در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا - از دنیای بی بند و بار خویش - به تصوف میگریختند. ابراهیم ادهم و ابوبکرشبلى امارت و حكومت را رها کردند و پناه به تصوف بردند. (البته فيه نظر) شقیق بلخی از مشغله تجارت و قيل و قال بازار به خانقاه صوفیه روی آورد. ابومحمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و در زی صوفیه در آمد.* شیخ احمد ژنده پیل ( احمد جام ) از شرابخواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. بعضی هم از علم و بحث و قیل و قال مدرسه سر میخوردهاند و پناه به خانقاه میآوردهاند. در واقع عدهای از صوفیه در آغاز کار اشتغال به علم و حدیث میداشتهاند و سپس از آن ملول میشدهاند و به ترك آن میپرداختهاند. یوسف بن ایوب همدانی در فقه و حدیث و خلاف و اصول در عصر خویش مُبَرز بود اما آنهمه را ترک کرد و دست به مجاهده و ریاضت زد. مجلس او در نظاميه مشحون بود از وعظ و زهد؛ ابو عبدالله ترمذی در حدیث تصنيفات داشت، با این حال اوقات خود را بیشتر مصروف احوال قلبی میکرد؛ ابوحمزه بغدادی فقیه بود و در بغداد و مدینه منبر میرفت. مع هذا غالبا در سیاحت بود و به شهرت و قبول فقیهان اعتنایی نداشت. ابوعلی ثقفی فقیه ومحدث بود و بعد از تمام مقامات و معارف دست شست و به تصوف گرائید. #ابوسعید_ابوالخیر هم نخست به درس و بحث علاقه تمام نشان داد، اما آخر از آن منصرف شد و گویند کتابهای خود را دفن کرد!!! غزالی در فقه و حدیث و کلام و فلسفه سرآمد بود، با این حال از آنهمه سرخورده شد و آرامش قلبی را در تصوف جست. در بین صوفیه کسانی از مشایخ بودند که حتی سواد نداشتند و این را هم عیب نمیشمردند!!! ابوعلی سیاه از مشایخ قدیم، اُمیّ بود، نه چیزی میتوانست نوشت نه چیزی میتوانست خواند!!! شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب از مشایخ مولویه هم هر دو بیسواد بودند، و صلاح الدين حتى به لفظ درست سخن نمیگفت!!! شیخ داود کبیر از مشایخ شاذلیه نوشتن و خواندن نمیدانست. نزد بعضی از صوفیه اشتغال به علم حجاب راه بود، در احوال عدهای از مشایخ هست که دفاتر و أمالی حدیث را شستهاند و در خاك کردهاند!!! در گفت و شنودی که گویند بین شمس تبريزی و مولوی در آغاز آشنایی روی داد، مشهور است که شمس هم به این نکته اشارت داشت.ابوبکر شبلی علم خِرق را در مقابل علم وَرق عرضه میکرد! و از ابن مسروق نقل است که خواب دید کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده بود. طعنی هم که صوفیه در باب عبدالرزاق صنعانی - محدث نام آور قدیم - دارند از این باب است. و از همین روست که بعضی از صوفیه وقتی در مجلسی سخن از "حدثنا واخبرنا" که شیوه اهل حدیث بود میشنیدند، بر میآشفتند و فریاد میزدند که "تا چند از ین حدثنا و أخبرنا؟! يك تن نیست که سخن از حدثنی قلبي عن ربی بگوید؟" و آنجا که صوفیه علم خویش را ورای علم اهل مدرسه میدیدهاند و دفتر خویش را از سواد و حرف عاری میشمردهاند اینجاست، و اینهمه از اسرار صوفیه به شمار میآید.»
📙 ارزش میراث صوفیه، ص ٢٠۶ _ ٢٠٨
(*) : وی از راهزنی چیزی عایدش نشده، به راهزنی دین و ایمان روی آورده، که اگر اموال مردم را میربود امید توبه داشت، اما بدعت نهادن و نشر آن، توبه ندارد.
✅ خلاصهٔ کلام دکتر زرینکوب بدون تعارف این است که: هرکس در زندگیاش چیزی نشده و به جایی نرسیده و هنری نداشته، آمده در خانقاه و بعد دُکانی گشوده که متاعش دروغ و تزویر و کفر و شرک بوده و عدهای لامذهب و بیعقل نیز مشتری این دُکانها شدهاند. آیا دانش آموز دورههای ابتدایی میپذیرد که معلمش خواندن و نوشتن نداند؟! آیا چنین شخصی را به معلمی میپذیرد و باز به کلاسش میرود؟! آیا کتابهای خود را میسوزانَد یا دفن کند؟!
حال چه بگوئیم وقتی صوفیه از مُشتی بیسواد و بیعقل و بیهنر که تنها هنرشان بیسوادی و تَوهُم و دروغ و نقل خواب و مکاشفه و بَردگی شیطان بوده، تجلیلها به عمل آوردهاند و مقاماتی برایشان تراشیدهاند و بلکه مطیع محضشان شدهاند!!! باید گریست به حال جماعتی که این طایفه را مؤمن و مسلمان میدانند! کسانی که نوشتن و خواندن و حتی مکالمه عادی و متعارف نمیدانستند، ادعای "حدثنی قلبي عن ربي" داشتهاند و بیپرده میگفتهاند بر ما وحی میشود!!! آری وحی بوده، اما از نوعِ "إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِم."
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقد_تصوف (۶۱۷) #خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰) #نقد_شمس_تبریزی (۴۰) #علم_دین ✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان ←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد: «تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا…
🔻علم ستیزی صوفیان/ باز هم ردپای استناد به #خواب در پیدایش این باور غلط!
←ابن مسروق از علمای صوفی سنی مذهب قرن سوم خواب دیده کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده!!
توضیحات↓↓↓
https://t.me/borrhan/57433
✍پینوشت: با مراجعه به قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام مدح و تمجید فراوانی نسبت به مقوله «علم و عالم» مییابیم و در عین حال به برتری اشخاص عالم ، نسبت به اشخاص زاهد و عابد که به فراگیری علم نپرداختهاند پی میبریم.
شخص عالم به احادیث، علاوه بر خود ، میتواند به هدایت دیگران نیز بپردازد لذا در روایات میفرمایند: شخص عالم هزار برابر بهتر از شخص عابد است، اما بنگرید این جماعت صوفی چگونه علم را حجاب راه معرفی میکنند ! البته حق هم دارند چون کسی که عالم به علوم دین گردد ، به حکم عقل ، دین خود را از نصوص قطعیه میگیرد ، نه خواب و کشف و شهود و به سلک صوفیان در نمیآید!
+ پیشنهاد مطالعه: عقل ستیزی صوفیان و پاسخ به سوالی مهم:
https://t.me/borrhan/48765
https://t.me/borrhan/56767
←ابن مسروق از علمای صوفی سنی مذهب قرن سوم خواب دیده کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده!!
توضیحات↓↓↓
https://t.me/borrhan/57433
✍پینوشت: با مراجعه به قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام مدح و تمجید فراوانی نسبت به مقوله «علم و عالم» مییابیم و در عین حال به برتری اشخاص عالم ، نسبت به اشخاص زاهد و عابد که به فراگیری علم نپرداختهاند پی میبریم.
شخص عالم به احادیث، علاوه بر خود ، میتواند به هدایت دیگران نیز بپردازد لذا در روایات میفرمایند: شخص عالم هزار برابر بهتر از شخص عابد است، اما بنگرید این جماعت صوفی چگونه علم را حجاب راه معرفی میکنند ! البته حق هم دارند چون کسی که عالم به علوم دین گردد ، به حکم عقل ، دین خود را از نصوص قطعیه میگیرد ، نه خواب و کشف و شهود و به سلک صوفیان در نمیآید!
+ پیشنهاد مطالعه: عقل ستیزی صوفیان و پاسخ به سوالی مهم:
https://t.me/borrhan/48765
https://t.me/borrhan/56767
[ کانال برهان ]
#نقد_تصوف (۶۱۷) #خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰) #نقد_شمس_تبریزی (۴۰) #علم_دین ✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان ←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد: «تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا…
فایل pdf رساله رد جماعت صوفیان
تألیف:علیقلی جدیدالاسلام (آنتونیو دوژزو) در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓
https://t.me/borrhanlibrary/8619
✍ آنتونیو دوژزو، کشیش پرتغالی است که برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد اما با قرار گرفتن در فضای علمی عصر صفوی جذب به اسلام گردید و مسلمان شد.
🔻جدیدالاسلام در بیان علت نگارش رساله مینویسد؛
«در حین ردّ اصل دوم از اصول هفتگانه نصارا که تعلق به انسانیت دارد (اینکه حق تعالی داخل رحم مریم شد) برخی مسیحیان ایراد گرفتند: اگر شما اعتقاد ما را که "همه انسانها خداهستند" را باطل میدانید و رهبران ما را ملعون میشمارید، چرا متوجه احوال صوفیه خودتان نمیشوید که اعتقاد ایشان غریبتر از اعتقاد ماست زیرا که به وحدت موجود قائلند و وجود الهی را ساری در جمیع اشیاء میدانند؟! چون دیدم این اِشکال نصارا وارد است و این صوفیه در فرقه اثنا عشریه، شیاطین مارد اند، بر خود لازم ساختم که شمّهای از احوال این صوفیه که در همه چیز با نصارا موافق اند در این رساله به تحریر درآورم که شیعیان خصوصاً عوام الناس که به زهد و تقوای ظاهری ریائی ایشان فریفته نگشته و خود را از نصرانیت محفوظ دارند.»
#نقد_مسیحیت
تألیف:علیقلی جدیدالاسلام (آنتونیو دوژزو) در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓
https://t.me/borrhanlibrary/8619
✍ آنتونیو دوژزو، کشیش پرتغالی است که برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد اما با قرار گرفتن در فضای علمی عصر صفوی جذب به اسلام گردید و مسلمان شد.
🔻جدیدالاسلام در بیان علت نگارش رساله مینویسد؛
«در حین ردّ اصل دوم از اصول هفتگانه نصارا که تعلق به انسانیت دارد (اینکه حق تعالی داخل رحم مریم شد) برخی مسیحیان ایراد گرفتند: اگر شما اعتقاد ما را که "همه انسانها خداهستند" را باطل میدانید و رهبران ما را ملعون میشمارید، چرا متوجه احوال صوفیه خودتان نمیشوید که اعتقاد ایشان غریبتر از اعتقاد ماست زیرا که به وحدت موجود قائلند و وجود الهی را ساری در جمیع اشیاء میدانند؟! چون دیدم این اِشکال نصارا وارد است و این صوفیه در فرقه اثنا عشریه، شیاطین مارد اند، بر خود لازم ساختم که شمّهای از احوال این صوفیه که در همه چیز با نصارا موافق اند در این رساله به تحریر درآورم که شیعیان خصوصاً عوام الناس که به زهد و تقوای ظاهری ریائی ایشان فریفته نگشته و خود را از نصرانیت محفوظ دارند.»
#نقد_مسیحیت