#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۱۳)
#آیه_تطهیر (۱۴۹)
#آیه_مودت (۱۷)
✅ هدایتگری امام سجاد علیهالسلام در شام
←حسن عاقبت پیرمرد شامی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻اولین سخن حضرت سجاد علیه السلام بعد از اسارت، در شهر شام، آن هنگامی بود که اسرا روی پله های مسجد دمشق ایستاده بودند . پیرمردی از اهالی شام نزد آنها آمد و گفت:
«سپاس خدای را که شما را کشت و هلاک کرد . شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین #یزید را بر شما مسلط گردانید.»
سید الساجدین علیه السلام به آن پیرمرد فرمودند:
🔸«آیا قرآن خوانده ای؟» گفت: بلی! فرمود: «آیا این آیه را می شناسی: {قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ; بگو ای پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدی از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست بدارید}؟
گفت: آری خوانده ام . امام علیه السلام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان «قربی» هستیم .»
سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده ای که خدای سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی» و بدانید هر چیزی که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلی! امام فرمود: ای پیرمرد ما همان «ذی القربی » هستیم ای پیرمرد!
امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا می خواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند . ؟
پیرمرد پاسخ داد: آری این آیه را هم خوانده ام . حضرت سجاد علیه السلام فرمود: ای پیرمرد! ما همان اهل بیتی هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد .
پیرمرد ساکت شد و از سخنانی که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید:
شما را به خدا! شما همانهایید؟
سپس علی بن الحسین علیهما السلام فرمود:
🔸«بدون هیچ شکی به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهاییم!»
با سخنان امام سجاد علیه السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم . سپس به امام زین العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهی برای توبه من هست؟
امام فرمود: بله! اگر بازگردی، خداوند توبه تو را می پذیرد و تو با ما خواهی بود . پیرمرد گفت: من توبه می کنم .
هنگامی که خبر گفتگوی امام علیه السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📓ترجمه لهوف سید بن طاووس ۱۷۶ (ر.ک: تصویر الحاقی)
📓بحار۴۵/۱۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
#آیه_تطهیر (۱۴۹)
#آیه_مودت (۱۷)
✅ هدایتگری امام سجاد علیهالسلام در شام
←حسن عاقبت پیرمرد شامی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻اولین سخن حضرت سجاد علیه السلام بعد از اسارت، در شهر شام، آن هنگامی بود که اسرا روی پله های مسجد دمشق ایستاده بودند . پیرمردی از اهالی شام نزد آنها آمد و گفت:
«سپاس خدای را که شما را کشت و هلاک کرد . شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین #یزید را بر شما مسلط گردانید.»
سید الساجدین علیه السلام به آن پیرمرد فرمودند:
🔸«آیا قرآن خوانده ای؟» گفت: بلی! فرمود: «آیا این آیه را می شناسی: {قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ; بگو ای پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدی از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست بدارید}؟
گفت: آری خوانده ام . امام علیه السلام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان «قربی» هستیم .»
سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده ای که خدای سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی» و بدانید هر چیزی که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟
گفت: بلی! امام فرمود: ای پیرمرد ما همان «ذی القربی » هستیم ای پیرمرد!
امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا می خواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند . ؟
پیرمرد پاسخ داد: آری این آیه را هم خوانده ام . حضرت سجاد علیه السلام فرمود: ای پیرمرد! ما همان اهل بیتی هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد .
پیرمرد ساکت شد و از سخنانی که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید:
شما را به خدا! شما همانهایید؟
سپس علی بن الحسین علیهما السلام فرمود:
🔸«بدون هیچ شکی به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهاییم!»
با سخنان امام سجاد علیه السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم . سپس به امام زین العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهی برای توبه من هست؟
امام فرمود: بله! اگر بازگردی، خداوند توبه تو را می پذیرد و تو با ما خواهی بود . پیرمرد گفت: من توبه می کنم .
هنگامی که خبر گفتگوی امام علیه السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند.
📓ترجمه لهوف سید بن طاووس ۱۷۶ (ر.ک: تصویر الحاقی)
📓بحار۴۵/۱۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#دولت_حق (۱۱۷)
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
#جهاد_ابتدائی (۲۴)
🔻 سوال یکی از کاربران محترم برهان:
يكى از ادله ای كه اقامه مىكنند برای تشكيل حكومت در هر زمانى ، احتجاج به حكمت ۳۷۳ #نهج_البلاغه است:
🔸«ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین»؛
#ترجمه : «ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است».
📔نهج البلاغه ، حکمت ۳۷۳
بنابر اين مىگويند؛ هر فردى بنا به وظیفه و تکلیف شرعی و دینی به جهت «امر به معروف و نهی از منکر» طبق فرمایشات امیر المومنین علیه السلام مىتواند دست به شمشیر برد.
و از جهت امر به معروف قيام نمايد. (در هر زماني)
حال جمع در حالي است كه اين همه روايات در نهى قيام داريم كه مىدانيم جمع اين كلام حضرت امير علیهالسلام و ديگر روايات چگونه است؟
✧❁﷽❁✧
✅ پاسخ:
حضرت امیر علیه السلام در این حدیث شریف سه حالت انکار منکر و دشمنی با حق را ذکر فرموده اند؛ انکار قلبی، انکار لسانی و انکار عملی با اعمال قدرت.
این تقسیم بندی اعمال مؤمنان به خاطر چیست؟ به خاطر آنست که همواره شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکسان نیست.
←گاهی شرایط آنقدر سخت و سنگین است که اعتراض و انکار حتی لسانی، موجب خسارت سنگین از قبیل قتل و زندان، برای مؤمن میشود. گاهی شرایط به گونه ای است که انکار لسانی میسر است. در این گونه موارد مؤمن باید تذکر لسانی بدهد. اما چنانچه امام بر حق علیه السلام حضور دارند نشستن مؤمن جایز نیست؛ و باید زیر پرچم حق، اقدام به جهاد نماید.
اصلاً بیان این شرایط و این که ممکن است وضع طوری باشد که حتی انکار قلبی، موجب مبرا بودن از گناه گردد، نشان میدهد که امام علیه السلام مبارزه در هر شرایطی را جایز نمیدانند. زیرا اگر چنان بود، فقط میفرمودند: «هرگاه منکری پیش آمد، و کفار دشمنی نمودند، بر تمامی مؤمنان واجب است که با عامل منکر بجنگند.» دقت بفرمائید که وقتی امام معصوم ع حکم جهاد میدهند قناعت به امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی از امر امام علیهالسلام و حرام است. کسی که در هنگام جهاد بگوید: «من امر به معروف و نهی از منکر می کنم.» بدون تردید، منافق و ملعون است. #ابوموسی_اشعری و #حسن_بصری از این قبیل منافقان بودند.
شرح و تفصیل وظایف مؤمنان در تعداد زیادی از روایات بیان شده است. شرایط امر به معروف و نهی از منکر، شرایط دعوت به حق و شرایط جهاد همگی به تفصیل، بیان شده است.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#زیارت_قبور (۴۱)
#معجزات_الائمه (۲۰۶)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۳)
#بقیع #عاشورا_هراسی
✅ حکایتِ انسانهایی که از گاو پستترند، مدام در تاریخ تکرار میشود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
«.. فَأَخَذْتُ الْعَصَا بِيَدِي، فَمَا زِلْتُ أَضْرِبُهَا حَتَّى تَكَسَّرَتِ الْعَصَا فِي يَدِي، فَوَ اللَّهِ مَا جَازَتْ عَلَى قَبْرِهِ وَ لَا تَخَطَّتْهُ.»
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از "عمر بن فرج" نقل میکند که او گفت: متوکّل (لعنه الله) مرا برای ویران نمودن قبر حسین (علیه السّلام) فرستاد، پس به آن ناحیه آمدم و دستور دادم که گاوها را بر قبرها عبور دهند و آنجا را شخم بزنند. گاوها بر روی تمامی قبرها حرکت کردند ولی به قبر حسین (علیه السّلام) که رسیدند از حرکت بازایستادند! پس عصا بدست گرفته و آنقدر آنها را زدم که عصا در دست من شکست، اما بخدا سوگند از قبر حسین (علیه السّلام) عبور نکرده و گامی بسوی آن برنداشتند.
📗 أمالی، ط_دارالثقافه، ص ٣٢٥
(تصویر الحاقی)
✍ پینوشت: «عمر بن فرج» یک ناصبی افراطی بود که جنایات زیادی علیه شیعیان از او ثبت شده است. بعنوان نمونه: در دورهای هارون عباسی لعنه الله او را برای مصادره اموال منزل امام کاظم علیه السلام مأمور کرد و او جسارت را در این زمینه از حد گذراند. سپس او والى مدینه و مكه شد و دستور داد تمام مردم از معامله و رفت و آمد و حتى گفتوگو با علویون خوددارى كنند. فشار بر شیعیان و مصادره اموال آنان توسط «عمر بن فرج» تا جایى پیش رفت كه تمام لباسهای زنان خاندان رسالت کهنه و پاره شده بود، و یک لباس درست نداشتند که #نماز در آن بخوانند، فقط یک پیراهن کهنه برای ایشان باقی مانده بود که هرگاه میخواستند نماز بخوانند یک یک آن پیراهن را به نوبت میپوشیدند و نماز میخواندند، و پس از نماز از تن بیرون میکردند و دیگری میپوشید ...❗️(حتى كان القميص يكون بين جماعة من العلويات يصلين فيه واحدة بعد واحدة ثم يرقعنه و يجلسن على مغازلهن عواري حواسر _ مقاتل الطالبيین، ط: قم، ص ٣٩٦)
لذا امام هادی علیه السلام بعد از شنیدن خبر مرگ «عمر بن فرج» بسیار شکرگزاری کرده و خوشحال شدند، و یادآور شدند که این ملعون روزی که امام جواد علیه السلام او را نصیحت کرد که دست از دشمنی با اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بردارد، در جواب با گستاخی و جسارت به امام گفت: "أظنّك سَكران" یعنى (العیاذ بالله) یقین دارم كه تو مستى‼️ امام جواد علیه السلام با شنیدن این یاوه، سر به آسمان بلند كردند و فرمودند:
«اَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ اَلْحَرْبِ وَ ذُلَّ اَلْأَمْرِ» يعنی خدایا، اگر تو خبر دارى كه روزم را به عصر رساندم در حالى كه روزه دار بودم، طعم آهن داغ و ذلّت اسیرى و #زندان را به وى بچشان. _ الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٤٩٦
←که نفرین امام در حق او به اجابت رسید و #متوکل آن ملعون را به بدترین شکل به درک واصل کرد؛ اللهم العنهما و عذِّبهما عذابا یستغیث منه اهل النار.
🔹اما برادر او "محمد بن فرج" از شیعیان بود و در کتب رجالى توثیق شده و او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمردهاند.
----------------
🔗هتاکی عمر بن فرج خبیث به جوادالائمه علیه السلام و پاسخ کوبنده امام به او (اینجا)
🔗ابراهیم دیزج یهودی و تخریب قبر امام حسین علیهالسلام و عاقبت شوم او و هارون معزی (اینجا) و (اینجا)
➖➖➖➖
@borrhan
#معجزات_الائمه (۲۰۶)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۳)
#بقیع #عاشورا_هراسی
✅ حکایتِ انسانهایی که از گاو پستترند، مدام در تاریخ تکرار میشود!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
«.. فَأَخَذْتُ الْعَصَا بِيَدِي، فَمَا زِلْتُ أَضْرِبُهَا حَتَّى تَكَسَّرَتِ الْعَصَا فِي يَدِي، فَوَ اللَّهِ مَا جَازَتْ عَلَى قَبْرِهِ وَ لَا تَخَطَّتْهُ.»
✍🏻 شیخ طوسی رحمه الله بسندش از "عمر بن فرج" نقل میکند که او گفت: متوکّل (لعنه الله) مرا برای ویران نمودن قبر حسین (علیه السّلام) فرستاد، پس به آن ناحیه آمدم و دستور دادم که گاوها را بر قبرها عبور دهند و آنجا را شخم بزنند. گاوها بر روی تمامی قبرها حرکت کردند ولی به قبر حسین (علیه السّلام) که رسیدند از حرکت بازایستادند! پس عصا بدست گرفته و آنقدر آنها را زدم که عصا در دست من شکست، اما بخدا سوگند از قبر حسین (علیه السّلام) عبور نکرده و گامی بسوی آن برنداشتند.
📗 أمالی، ط_دارالثقافه، ص ٣٢٥
(تصویر الحاقی)
✍ پینوشت: «عمر بن فرج» یک ناصبی افراطی بود که جنایات زیادی علیه شیعیان از او ثبت شده است. بعنوان نمونه: در دورهای هارون عباسی لعنه الله او را برای مصادره اموال منزل امام کاظم علیه السلام مأمور کرد و او جسارت را در این زمینه از حد گذراند. سپس او والى مدینه و مكه شد و دستور داد تمام مردم از معامله و رفت و آمد و حتى گفتوگو با علویون خوددارى كنند. فشار بر شیعیان و مصادره اموال آنان توسط «عمر بن فرج» تا جایى پیش رفت كه تمام لباسهای زنان خاندان رسالت کهنه و پاره شده بود، و یک لباس درست نداشتند که #نماز در آن بخوانند، فقط یک پیراهن کهنه برای ایشان باقی مانده بود که هرگاه میخواستند نماز بخوانند یک یک آن پیراهن را به نوبت میپوشیدند و نماز میخواندند، و پس از نماز از تن بیرون میکردند و دیگری میپوشید ...❗️(حتى كان القميص يكون بين جماعة من العلويات يصلين فيه واحدة بعد واحدة ثم يرقعنه و يجلسن على مغازلهن عواري حواسر _ مقاتل الطالبيین، ط: قم، ص ٣٩٦)
لذا امام هادی علیه السلام بعد از شنیدن خبر مرگ «عمر بن فرج» بسیار شکرگزاری کرده و خوشحال شدند، و یادآور شدند که این ملعون روزی که امام جواد علیه السلام او را نصیحت کرد که دست از دشمنی با اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بردارد، در جواب با گستاخی و جسارت به امام گفت: "أظنّك سَكران" یعنى (العیاذ بالله) یقین دارم كه تو مستى‼️ امام جواد علیه السلام با شنیدن این یاوه، سر به آسمان بلند كردند و فرمودند:
«اَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ اَلْحَرْبِ وَ ذُلَّ اَلْأَمْرِ» يعنی خدایا، اگر تو خبر دارى كه روزم را به عصر رساندم در حالى كه روزه دار بودم، طعم آهن داغ و ذلّت اسیرى و #زندان را به وى بچشان. _ الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٤٩٦
←که نفرین امام در حق او به اجابت رسید و #متوکل آن ملعون را به بدترین شکل به درک واصل کرد؛ اللهم العنهما و عذِّبهما عذابا یستغیث منه اهل النار.
🔹اما برادر او "محمد بن فرج" از شیعیان بود و در کتب رجالى توثیق شده و او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام شمردهاند.
----------------
🔗هتاکی عمر بن فرج خبیث به جوادالائمه علیه السلام و پاسخ کوبنده امام به او (اینجا)
🔗ابراهیم دیزج یهودی و تخریب قبر امام حسین علیهالسلام و عاقبت شوم او و هارون معزی (اینجا) و (اینجا)
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#نقد_تصوف
#تبری #بررسی_روایات_مدح_خلفا
#حدیث_منزلت #حدیث_غدیر
❗️تلاش صوفیه برای کمرنگ کردن تبری
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
یکی از مصادیق بارز مبارزه با تبری در فرقه صوفیه نمود دارد؛ روشن است که اصل و ریشه تصوف در تَسنُن میباشد و از یک دوره به بعد توسط برخی منسوبین به شیعه که متمایل به تصوف بودند، وارد تشیع نیز شد؛
بزرگان تصوف که دلداده و پِیرو سران سقیفه بودند، بین محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام، و محبت و مودت سران خودشان در برزخی گرفتار آمدند که هر طرف آن برایشان ضرر بود.←إنکار اهل بیت علیهم السلام مساوی با نصب بود و سِیلی از طعن و تکفیر را در پی داشت،←و انکار و برائت از سران سقیفه نیز در قاموس آنان کفر محسوب میشد. لذا سعی کردند بین هر دو جمع کنند اما نشد، و در نهایت به جسارت و هتک حرمت اهل بیت علیهم السلام ختم شد.
البته باید دانست که بنیان گذاران تصوف در میان مسلمین، نواصب و منافقانی از قبیل #حسن_بصری و سفیان ثوری، بودند. بقیه هم کم و بیش رشحاتی از ناصبیگری داشتند، لذا در برزخی قرار نگرفتند. البته، از نظر ما فرقی بین دسته اول و دسته دوم نیست، تنها شاید شدت و ضعف آنان در دشمنی متفاوت باشد.
حال به نمونههایی توجه فرمائید:
✍🏻 همانگونه که در اسکن میبینید: اسماعیل مستملی بخاری حنفی، صوفیِ سُنیِ قرن چهارم، در شرح خود بر یکی از کتب مهم صوفیه، هنگام نقد و بررسی برخی مذاهب، پس از آنکه سُنیان را تنها طایفه اهل نجات معرفی میکند، مینويسد:
✖️« ... گروهی دیگر رافضيان و ناصبياناند كه پشتاپشتاند. رافضيان اندر دعوى محبت اهل بيت را #غلو كردند و با صحابه رسول صلى الله عليه عداوت كردند و ايشان را ظالمان و فاسقان خواندند، و گروهى از ايشان صحابه را كافر خواندند. و باز ناصبيان اندر دعوى محبت صحابه غلو كردند و با اهل بيت عداوت كردند و على را و اهل بيت را رضى الله عنهم ظالم و كافر خواندند و بر مضادت سخن گفتند.
و باز ما كه سُنيانايم اندر ميان هر دو گروه بايستاديم و با هر دو حرب كرديم و روافض را گفتيم كه صحابه رسول را صلى الله عليه و سلم بد مگوى كه ايشان اعوان ديناند و ناصر پيغمبراند،
خاصه ابوبكر كه صاحب غار است و رفيق سفر و حضر است، و تن و مال و فرزند فداى پيغامبر صلى الله عليه و سلم كرد (❗️) و ضجيع وى است اندر گور، و آن كس است كه پيغامبر گفت صلى الله عليه و سلم: و الله ما طلعت الشمس و لا غربت على ذى لهجه بعد النبيين و المرسلين افضل من ابو بكر. (❗️)
و اندر عُمر رضى الله عنه طعن مكنيد كه صهر ( داماد ) پيغمبر است و خداى تعالى اسلام به وى عزيز كرد (❗️) و عادل است و #فاروق است، فرق بين الحق و الباطل، و آن كس است كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: ما فى السماء ملك [مقرب] الا و هو يوقر عمر بن الخطاب و ما فى الارض شيطان الا و هو يفر من ظل عمر. (❗️)
و همچنين گفتيم عثمان را رضى الله عنه بد نگوييد كه داماد پيغمبر است به دو دختر، و صاحب بئر الرومه و صاحب جِيش عسرت است، و آن كسى است كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: ان ملائكة السماء تستحيى من عثمان. (❗️) ما را گفتند شما ناصبىايد و شما دشمنداران اهل بيتايد؛ و ما از اين بيزار، و دشمنان اهل بيت نزد ما كافر؛
باز روى به ناصبيان آورديم و گفتيم اهل بيت را بد مگوييد خاصه على را رضى الله عنه كه رسول صلى الله عليه و سلم گفت او را: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و نيز گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه. و صاحب #ذوالفقار بود و شمشير دين بود، و زوج بتول بود و پدر شبر و شبير بود رضى الله عنه، و آن بود كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: يا على لا يحبك الا مؤمن تقى و لا يبغضك الا منافق شقى. و فاطمه را گفت _ رضى الله عنها _ هى بضعة منى. بضعه پيغامبر را دشمن داشتن كفر است. و حسين و حسن را رضى الله عنهما را گفت: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و ابوهما خير منهما. و ايشان را گفت بر من نشينيد تا من شما را مرکب باشم. و پدر ايشان را گردن بداشت بر در كعبه تا پاى خويش را بر گردن مبارك سيد نهاد و بُت را بكَند و بينداخت. چون با ايشان مناظره كرديم ما را #رافضى خواندند و ما از رافضى بيزار، و رافضى نزديك ما كافر؛ از بهر آنكه رافضى مبغض صحابه رسول باشد و مبغض صحابه كافر باشد.
پس ما اندر ميان هر دو بايستاديم و با هر دو حرب كرديم، و صحابه و اهل بيت هر دو گروه را نيكو گفتيم و زبان از هر دو گروه نگاه داشتيم، و لله الحمد و المنة آن خبر را كه پيغمبر گفت صلى الله عليه و سلم: من احب ابا بكر فقد اقام الدين (❗️) و من احب عمر فقد اوضح السبيل (❗️) و من احب عثمان فقد استنار بنور الله (❗️) و من احب عليا فقد استمسك بالعروة الوثقى.
و نيز پيغامبر گفت صلى الله عليه و سلم اتانى جبريل صلوات الله عليه فقال ان الله تعالى يقرئك السلام و يقول اتخذ ابا بكر والدا و عمر مشيرا و عثمان ظهيرا (❗️) و عليا سندا.
👇👇ادامه👇👇
#تبری #بررسی_روایات_مدح_خلفا
#حدیث_منزلت #حدیث_غدیر
❗️تلاش صوفیه برای کمرنگ کردن تبری
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
یکی از مصادیق بارز مبارزه با تبری در فرقه صوفیه نمود دارد؛ روشن است که اصل و ریشه تصوف در تَسنُن میباشد و از یک دوره به بعد توسط برخی منسوبین به شیعه که متمایل به تصوف بودند، وارد تشیع نیز شد؛
بزرگان تصوف که دلداده و پِیرو سران سقیفه بودند، بین محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام، و محبت و مودت سران خودشان در برزخی گرفتار آمدند که هر طرف آن برایشان ضرر بود.←إنکار اهل بیت علیهم السلام مساوی با نصب بود و سِیلی از طعن و تکفیر را در پی داشت،←و انکار و برائت از سران سقیفه نیز در قاموس آنان کفر محسوب میشد. لذا سعی کردند بین هر دو جمع کنند اما نشد، و در نهایت به جسارت و هتک حرمت اهل بیت علیهم السلام ختم شد.
البته باید دانست که بنیان گذاران تصوف در میان مسلمین، نواصب و منافقانی از قبیل #حسن_بصری و سفیان ثوری، بودند. بقیه هم کم و بیش رشحاتی از ناصبیگری داشتند، لذا در برزخی قرار نگرفتند. البته، از نظر ما فرقی بین دسته اول و دسته دوم نیست، تنها شاید شدت و ضعف آنان در دشمنی متفاوت باشد.
حال به نمونههایی توجه فرمائید:
✍🏻 همانگونه که در اسکن میبینید: اسماعیل مستملی بخاری حنفی، صوفیِ سُنیِ قرن چهارم، در شرح خود بر یکی از کتب مهم صوفیه، هنگام نقد و بررسی برخی مذاهب، پس از آنکه سُنیان را تنها طایفه اهل نجات معرفی میکند، مینويسد:
✖️« ... گروهی دیگر رافضيان و ناصبياناند كه پشتاپشتاند. رافضيان اندر دعوى محبت اهل بيت را #غلو كردند و با صحابه رسول صلى الله عليه عداوت كردند و ايشان را ظالمان و فاسقان خواندند، و گروهى از ايشان صحابه را كافر خواندند. و باز ناصبيان اندر دعوى محبت صحابه غلو كردند و با اهل بيت عداوت كردند و على را و اهل بيت را رضى الله عنهم ظالم و كافر خواندند و بر مضادت سخن گفتند.
و باز ما كه سُنيانايم اندر ميان هر دو گروه بايستاديم و با هر دو حرب كرديم و روافض را گفتيم كه صحابه رسول را صلى الله عليه و سلم بد مگوى كه ايشان اعوان ديناند و ناصر پيغمبراند،
خاصه ابوبكر كه صاحب غار است و رفيق سفر و حضر است، و تن و مال و فرزند فداى پيغامبر صلى الله عليه و سلم كرد (❗️) و ضجيع وى است اندر گور، و آن كس است كه پيغامبر گفت صلى الله عليه و سلم: و الله ما طلعت الشمس و لا غربت على ذى لهجه بعد النبيين و المرسلين افضل من ابو بكر. (❗️)
و اندر عُمر رضى الله عنه طعن مكنيد كه صهر ( داماد ) پيغمبر است و خداى تعالى اسلام به وى عزيز كرد (❗️) و عادل است و #فاروق است، فرق بين الحق و الباطل، و آن كس است كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: ما فى السماء ملك [مقرب] الا و هو يوقر عمر بن الخطاب و ما فى الارض شيطان الا و هو يفر من ظل عمر. (❗️)
و همچنين گفتيم عثمان را رضى الله عنه بد نگوييد كه داماد پيغمبر است به دو دختر، و صاحب بئر الرومه و صاحب جِيش عسرت است، و آن كسى است كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: ان ملائكة السماء تستحيى من عثمان. (❗️) ما را گفتند شما ناصبىايد و شما دشمنداران اهل بيتايد؛ و ما از اين بيزار، و دشمنان اهل بيت نزد ما كافر؛
باز روى به ناصبيان آورديم و گفتيم اهل بيت را بد مگوييد خاصه على را رضى الله عنه كه رسول صلى الله عليه و سلم گفت او را: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و نيز گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه. و صاحب #ذوالفقار بود و شمشير دين بود، و زوج بتول بود و پدر شبر و شبير بود رضى الله عنه، و آن بود كه پيغمبر صلى الله عليه و سلم گفت: يا على لا يحبك الا مؤمن تقى و لا يبغضك الا منافق شقى. و فاطمه را گفت _ رضى الله عنها _ هى بضعة منى. بضعه پيغامبر را دشمن داشتن كفر است. و حسين و حسن را رضى الله عنهما را گفت: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و ابوهما خير منهما. و ايشان را گفت بر من نشينيد تا من شما را مرکب باشم. و پدر ايشان را گردن بداشت بر در كعبه تا پاى خويش را بر گردن مبارك سيد نهاد و بُت را بكَند و بينداخت. چون با ايشان مناظره كرديم ما را #رافضى خواندند و ما از رافضى بيزار، و رافضى نزديك ما كافر؛ از بهر آنكه رافضى مبغض صحابه رسول باشد و مبغض صحابه كافر باشد.
پس ما اندر ميان هر دو بايستاديم و با هر دو حرب كرديم، و صحابه و اهل بيت هر دو گروه را نيكو گفتيم و زبان از هر دو گروه نگاه داشتيم، و لله الحمد و المنة آن خبر را كه پيغمبر گفت صلى الله عليه و سلم: من احب ابا بكر فقد اقام الدين (❗️) و من احب عمر فقد اوضح السبيل (❗️) و من احب عثمان فقد استنار بنور الله (❗️) و من احب عليا فقد استمسك بالعروة الوثقى.
و نيز پيغامبر گفت صلى الله عليه و سلم اتانى جبريل صلوات الله عليه فقال ان الله تعالى يقرئك السلام و يقول اتخذ ابا بكر والدا و عمر مشيرا و عثمان ظهيرا (❗️) و عليا سندا.
👇👇ادامه👇👇
Telegram
attach 📎
#شیعه_کشی (۵۸) #معاویه (۳۶۵)
#زیاد_بن_ابیه (۱۷) #عدالت_صحابه (۱۸۳)
#پیدایش_شیعه
🔥معاویه فرماندارهای ظالم و خونریز را در سراسر بلاد اسلامی انتخاب میکرد.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸قال شيخ الإسلام، الحافظ إبن حجر العسقلاني (852 هـ)
«... کان زیاد قوي المعرفة، جيد السياسة، وافر العقل وكان من شيعة علي وولاه أمرة القدس فلما استلحقه معاوية صار أشد الناس على آل علي وشيعته وهو الذي سعى في قتل حجر بن عدي ومن معه كلام كل من وقفت على كلامه من أهل العلم مصرح بأن زياد أتحامل عليه وكانت وفاته سنة ثلاث وخمسين من الهجرة وهو على أمرة العراق لمعاوية وأخباره في التاريخ شهيرة.»
📔لسان الميزان، الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج 2، ص 494
#ترجمه : «زياد شخصى آگاه بود، و سياست را خوب میدانست، و از عقلی وافر برخوردار بود، و از شيعيان علی بود که او را به ولايت امارت قدس مینمود، اما زمانی که معاويه او را به خود ملحق کرد(یعنی بر خلاف دستور اسلام، به استناد زنای پدرش ابوسفیان با مادر زیاد، او را برادر خود خواند), شديدترين و سختگيرترين مردم بر عليه خاندان و شيعيان [حضرت] علی [عليه السلام] شد، و او همان کسی بود که در قتل حجر بن عدی و همراهانش نقش به سزايی داشت.»
➕ و تاریخنگار شهیر اهل سنت، عز الدین ابناثیر (630 هـ) در الکامل في التاریخ (3/450) از بیاحتیاطی و عجلهداشتن زیاد بن ابیه در گرفتن جان شیرین مردم گزارش کرده است:
«وكان زياد أول من شدد أمر السلطان وأكد الملك لمعاوية وجرد سيفه وأخذ بالظنة وعاقب علي الشبهة وخافه الناس خوفا شديداً حتی أمن بعضهم بعض.»
#ترجمه : «زیاد اولین کسی بود که در سلطنت خود بیشترین سخت گیریها را به عمل آورد، و بر فرمانروایی معاویه تأکید ورزید و شمشیر خود را برهنه کرد و به صرف تهمت و گمان بازداشت و اعدام میکرد و مردم از او ترس و خوف شدیدی داشتند تا این که بعضی از مردم، بعضی دیگر را پناه میدادند!»
➕طبرانی در معجم کبیر (3/70) با سند معتبر [رواه الطبراني ورجاله رجال الصحیح - مجمع الزوائد (6/266)] از #حسن_بصری روایت کرده است:
«... كَانَ زِيَادٌ يَتَتَبَّعُ شِيعَةَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فَيَقْتَلُهُمْ، فَبَلَغَ ذَلِكَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: اللهُمَّ تَفَرَّدْ بِمَوْتِهِ؛ فَإِنَّ الْقَتْلَ كَفَّارَةٌ»
#ترجمه : «زیاد بن ابیه شیعیان علی علیه السلام را در بصره مورد تعقیب قرار میداد و آنها را میکشت؛ خبر آن به امام حسن علیه السلام رسید، فرمود: خدایا! او را به مرگی منحصر به فرد مبتلاء ساز که مرگ کفارهٔ او باشد.[هرچند این خبر هم از دستبرد امویان سالم نمانده زیرا او باعث نابودی دهها هزار نفر بیگناه بوده است، و با یکبار مردن او جبران نخواهد شد].»
✅🔚فیا لله العجب! زیاد بن ابیه را هم معاویه با وعدهٔ حکومت عراق و اوامر شیطانیه از جادهٔ اعتدال بیرون برد؛ اگر نقش معاویه در قتل فضلای صحابه و تابعین موجب دخول نار و طعن در عدالتش نباشد پس مصداقی برای ظلم در دنیا نمییابیم و فسق و فجور نام بیمُسمّی خواهد بود!!
✅🔚حق اینست که توحش و خوی ترور و افراطیگری نزد اهل سنتِ ناصبی در طول تاریخ به التزام عملی آنان به سیره اصحاب سقیفه ، معاویه ها ، زیاد بن ابیهها و حجاج بن یوسفها بازمیگردد....
⬛️◾️کانال برهان شهادت برادرانمان در مسجد امام زمان علیه السلام در شهر پل خمری افغانستان را تسلیت عرض میکند
←خدایا به آن برترین مخلوقاتت که نزد تو عزیزترین ها هستند قسمت میدهیم که با ظهور آخرین حجتت که تنها امید همهٔ مردم دنیاست به غم و اندوه و ظلم در تمام جهان پایان بدهی
💠السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَوْنَ الْمَظْلُومينَ..
(صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص۵۷۸.)
➖➖➖➖
@borrhan
#زیاد_بن_ابیه (۱۷) #عدالت_صحابه (۱۸۳)
#پیدایش_شیعه
🔥معاویه فرماندارهای ظالم و خونریز را در سراسر بلاد اسلامی انتخاب میکرد.
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸قال شيخ الإسلام، الحافظ إبن حجر العسقلاني (852 هـ)
«... کان زیاد قوي المعرفة، جيد السياسة، وافر العقل وكان من شيعة علي وولاه أمرة القدس فلما استلحقه معاوية صار أشد الناس على آل علي وشيعته وهو الذي سعى في قتل حجر بن عدي ومن معه كلام كل من وقفت على كلامه من أهل العلم مصرح بأن زياد أتحامل عليه وكانت وفاته سنة ثلاث وخمسين من الهجرة وهو على أمرة العراق لمعاوية وأخباره في التاريخ شهيرة.»
📔لسان الميزان، الناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج 2، ص 494
#ترجمه : «زياد شخصى آگاه بود، و سياست را خوب میدانست، و از عقلی وافر برخوردار بود، و از شيعيان علی بود که او را به ولايت امارت قدس مینمود، اما زمانی که معاويه او را به خود ملحق کرد(یعنی بر خلاف دستور اسلام، به استناد زنای پدرش ابوسفیان با مادر زیاد، او را برادر خود خواند), شديدترين و سختگيرترين مردم بر عليه خاندان و شيعيان [حضرت] علی [عليه السلام] شد، و او همان کسی بود که در قتل حجر بن عدی و همراهانش نقش به سزايی داشت.»
➕ و تاریخنگار شهیر اهل سنت، عز الدین ابناثیر (630 هـ) در الکامل في التاریخ (3/450) از بیاحتیاطی و عجلهداشتن زیاد بن ابیه در گرفتن جان شیرین مردم گزارش کرده است:
«وكان زياد أول من شدد أمر السلطان وأكد الملك لمعاوية وجرد سيفه وأخذ بالظنة وعاقب علي الشبهة وخافه الناس خوفا شديداً حتی أمن بعضهم بعض.»
#ترجمه : «زیاد اولین کسی بود که در سلطنت خود بیشترین سخت گیریها را به عمل آورد، و بر فرمانروایی معاویه تأکید ورزید و شمشیر خود را برهنه کرد و به صرف تهمت و گمان بازداشت و اعدام میکرد و مردم از او ترس و خوف شدیدی داشتند تا این که بعضی از مردم، بعضی دیگر را پناه میدادند!»
➕طبرانی در معجم کبیر (3/70) با سند معتبر [رواه الطبراني ورجاله رجال الصحیح - مجمع الزوائد (6/266)] از #حسن_بصری روایت کرده است:
«... كَانَ زِيَادٌ يَتَتَبَّعُ شِيعَةَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فَيَقْتَلُهُمْ، فَبَلَغَ ذَلِكَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: اللهُمَّ تَفَرَّدْ بِمَوْتِهِ؛ فَإِنَّ الْقَتْلَ كَفَّارَةٌ»
#ترجمه : «زیاد بن ابیه شیعیان علی علیه السلام را در بصره مورد تعقیب قرار میداد و آنها را میکشت؛ خبر آن به امام حسن علیه السلام رسید، فرمود: خدایا! او را به مرگی منحصر به فرد مبتلاء ساز که مرگ کفارهٔ او باشد.[هرچند این خبر هم از دستبرد امویان سالم نمانده زیرا او باعث نابودی دهها هزار نفر بیگناه بوده است، و با یکبار مردن او جبران نخواهد شد].»
✅🔚فیا لله العجب! زیاد بن ابیه را هم معاویه با وعدهٔ حکومت عراق و اوامر شیطانیه از جادهٔ اعتدال بیرون برد؛ اگر نقش معاویه در قتل فضلای صحابه و تابعین موجب دخول نار و طعن در عدالتش نباشد پس مصداقی برای ظلم در دنیا نمییابیم و فسق و فجور نام بیمُسمّی خواهد بود!!
✅🔚حق اینست که توحش و خوی ترور و افراطیگری نزد اهل سنتِ ناصبی در طول تاریخ به التزام عملی آنان به سیره اصحاب سقیفه ، معاویه ها ، زیاد بن ابیهها و حجاج بن یوسفها بازمیگردد....
⬛️◾️کانال برهان شهادت برادرانمان در مسجد امام زمان علیه السلام در شهر پل خمری افغانستان را تسلیت عرض میکند
←خدایا به آن برترین مخلوقاتت که نزد تو عزیزترین ها هستند قسمت میدهیم که با ظهور آخرین حجتت که تنها امید همهٔ مردم دنیاست به غم و اندوه و ظلم در تمام جهان پایان بدهی
💠السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَوْنَ الْمَظْلُومينَ..
(صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص۵۷۸.)
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#نقد_تصوف (۵۹۶) سوال یکی از کاربران محترم برهان: ⁉️ معنای لغوی و اصطلاحی تصوف چیست؟ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ✅ پاسخ : 🔴 معنای لغوی↓↓ تصوف از باب تَفَعُّل : 1) پوشیدن لباس پشمینه : تَقَمَّصَ 2) صیرورت، صوفی شدن : تَسلُّم، تَهَوُّد ، تَمَجُّس 3) دارا شدن شیء…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻محمد حسین شهریار:
«پنج بت در زندگی داشتم که برای تائب شدن باید آنها را میشکستم؛
۱. ابتلا به مواد مخدر
۲. عشق مجازی
۳. تصوف و درویشی
۴. موسیقی
۵. رفقاء
به توفیق الهی این همه بت را شکستم اما بعد، [مردم و مسئولین] طوری مرا دل شکسته کردند، که جز خدا برای من باقی نماند.»
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای
✍ پینوشت: دوری جستن از اندیشههای صوفیانه و به کارگیری هنر در خدمت اسلام و قرآن ، توصیهٔ شهریار ایران به عنوان یکی از دوستداران زبان و ادبیات فارسی است.
بنابر این مخالفت با تصوف را نباید به معنای مخالفت با شعر و ادب فارسی دانست. کما اینکه مخالفت با اندیشه های انحرافی یک دانشمند، بازیگر و فوتبالیست مشهور به معنای مخالفت با علم و هنر و ورزش نیست!
#نقد_تصوف (۵۹۸)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۴)
@borrhan
«پنج بت در زندگی داشتم که برای تائب شدن باید آنها را میشکستم؛
۱. ابتلا به مواد مخدر
۲. عشق مجازی
۳. تصوف و درویشی
۴. موسیقی
۵. رفقاء
به توفیق الهی این همه بت را شکستم اما بعد، [مردم و مسئولین] طوری مرا دل شکسته کردند، که جز خدا برای من باقی نماند.»
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده ای
✍ پینوشت: دوری جستن از اندیشههای صوفیانه و به کارگیری هنر در خدمت اسلام و قرآن ، توصیهٔ شهریار ایران به عنوان یکی از دوستداران زبان و ادبیات فارسی است.
بنابر این مخالفت با تصوف را نباید به معنای مخالفت با شعر و ادب فارسی دانست. کما اینکه مخالفت با اندیشه های انحرافی یک دانشمند، بازیگر و فوتبالیست مشهور به معنای مخالفت با علم و هنر و ورزش نیست!
#نقد_تصوف (۵۹۸)
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۴)
@borrhan
[ کانال برهان ]
#ضرورت_معرفت_امام (۵۱) #تبری 🔻پیروی از پیشوایان ضلالت ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ #قسمت_پنجاه_و_یکم در فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام که در پست قبل به آن اشاره شد ، تعبیر «امامان ضلالت و دعوت کننده به آتش» وجود داشت. ←باید بدانیم که این بحث ریشه قرآنی دارد و در…
🔻جلوهای از برکات همنشینی با امام نور، امامی که به سوی خدا دعوت میکند :←←متحول شدن یکی از دشمنان امام عسکری تنها با یک روز مصاحبت با ایشان!
امام عسكرى علیهالسلام را نزد على بن نارمش كه دشمنترين مردم با اولاد ابیطالب بود زندان كردند، و باو گفتند، بر او هر چه خواهى سخت گير و سخت گير؛ حضرت بيش از يك روز، نزد او نبود كه احترام و بزرگداشت آن حضرت در نظر او بجائى رسيد كه در برابر او چهره بر خاك ميگذاشت و ديده از زمين برنميداشت، حضرت از نزد او خارج شد،در حالى كه بصيرت او به آن حضرت از همه بيشتر و ستايشش او را از همه نيكوتر بود.
🔸 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ اَلْعَلَوِيِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ اَلنَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ اِفْعَلْ بِهِ وَ اِفْعَلْ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلاَّ يَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّيْهِ لَهُ وَ كَانَ لاَ يَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَيْهِ إِجْلاَلاً وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ اَلنَّاسِ بَصِيرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِيهِ قَوْلاً.
📓الکافي، ج۱، ص۵۰۸
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۵)
@borrhan
امام عسكرى علیهالسلام را نزد على بن نارمش كه دشمنترين مردم با اولاد ابیطالب بود زندان كردند، و باو گفتند، بر او هر چه خواهى سخت گير و سخت گير؛ حضرت بيش از يك روز، نزد او نبود كه احترام و بزرگداشت آن حضرت در نظر او بجائى رسيد كه در برابر او چهره بر خاك ميگذاشت و ديده از زمين برنميداشت، حضرت از نزد او خارج شد،در حالى كه بصيرت او به آن حضرت از همه بيشتر و ستايشش او را از همه نيكوتر بود.
🔸 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ اَلْعَلَوِيِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ اَلنَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ اِفْعَلْ بِهِ وَ اِفْعَلْ فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلاَّ يَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّيْهِ لَهُ وَ كَانَ لاَ يَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَيْهِ إِجْلاَلاً وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ اَلنَّاسِ بَصِيرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِيهِ قَوْلاً.
📓الکافي، ج۱، ص۵۰۸
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت (۲۵)
@borrhan