کانال برهان
1.14K subscribers
440 photos
55 videos
116 files
323 links
کانال رسمی حجت الاسلام و المسلمین دکتر میثم فتحی
استاد حوزه و دانشگاه

ارتباط با ادمین کانال

@navidvahidi12

راه ارتباطی با ادمین کانال
Download Telegram
https://ble.ir/fathi_dars
فقه مکاسب
پایه۹

🆔🆔🆔🆔

https://ble.ir/fathi_osol3

اصول فقه مرحوم مظفر پایه ۶

در پیامرسان بله
Forwarded from محمود بهبودی
با سلام و احترام خدمت همه همکاران محترم جامعه جبر ایران. دوره کارشناسی که بودم، سال ۱۳۷۰ با یک دانشجوی رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی اصفهان آشنا شدم که با رتبه زیر ۳۰ رشته ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان را به عنوان اولین انتخاب زده بود. ایشان با معدل بالای ۱۹ و نزدیک به ۲۰ در طی ۴ سال لیسانس گرفت و در مسابقات ریاضی که در سال ۱۳۷۴ در کرمان برگزار شد مقام دوم را کسب کرد.‌رتبه زیر ۱۰ کنکور ارشد شد و دو باره وارد دانشگاه صنعتی اصفهان شد و بعد از آن به کانادا و و سپس به آمریکا رفت و از دانشگاه ایندیانا در رشته PDE فارغ التحصیل شد چندین جایزه دانشگاه را به خود اختصاص داد و چند سال در موسسه ماکس پلانک پستاک بود و بعد از آن عضو هیئت علمی دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان شد. در امر پژوهش بسیار موفق و مقالات بسیار ارزشمند حتی با صفحات بالای ۱۰۰ صفحه هم می نوشت. حتی بنده با شناختی که از ایشان دارم اگر ادامه می داد حتی شانس گرفتن مدال فیلدز هم داشت..ولی با کمال تعجب بعد از حدود ۶ الی ۷ سال قید دانشگاه را زد و رفت توی بازار کار آزاد. در سه الی چهار سال که از دانشگاه رفته بنده و چند تن از دوستان دیگر تلاش زیاد کردیم تا ایشان را برگردانیم ولی موفق نشدیم. در این مدت دنبال دلایل ایشان برای فرار از دانشگاه بودیم که از زبان خودش بشنویم. خوشبختانه در متن زیر دلایل ایشان را با قلم خودش که در یک گروه تلگرامی برایم ارسال کرده است را ارسال می کنم. این دلایل برای بنده بسیار قابل تامل و تکان دهنده و تا جایی گیج کننده هستند. خواستم شما دوستان هم آنرا بخوانید و قدری در آن تامل و تفکر نمایید و اگر نکته و نظری دارید بیان کنید به این دلیل که یکی از جنس ما و همکار سابق ما ( دارای دکترای ریاضی با رکورد های بسیار عالی) و استخدام در یکی از بهترین دانشگاه های ایران که حتی فرصت های شغلی خوبی هم‌ در خارج کشور و حتی کشور آمریکا داشته است ولی یک دفعه بر خلاف نظر همه ما بر عکس رودخانه شنا می کند، بنابراین دلایل ایشان برای ما قابل تامل و تفکر می باشد. 👇👇👇👇👇👇
کار دانشگاهی

💭 محمدرضا رئوفی

با سلام خدمت تمام سروران عزیز و دوستان ارجمند
از آنجایی که بسیار عنوان می شد که چرا کار استادی دانشگاه در دانشگاه صنعتی اصفهان را رها کردم و قصد بازگشت به آن را هم ندارم، تصمیم گرفتم چند خطی در باره دلایل خود بنویسم. قصدم این نیست که بیانیه بدهم، و یا کسی را تخطئه کنم، چون من خود هفت سال در این سیستم کار کرده ام، و به اندازه هر شخص دیگری در باره آن مقصر یا بی تقصیرم. قصدم آن است که یک بار همه دلایلی که بارها و بارها روی آنها فکر کرده ام و گاه در باره آن با شما بزرگواران صحبت کرده ام را مکتوب کنم. اینها به واقع برای من دغدغه ذهنی است و نه مفاهیم مجردی که از روی روشنفکری یا بهانه گیری به آنها بپردازم. و اما دلایل اینجانب (به صورت پراکنده و متشتت)

1. در هفت سالی که در دانشگاه مشغول کار بودم، توصیه ام به دانشجویان عدم ادامه در مقاطع بالاتر تحصیلی (به خصوص در ایران) بود. دو بازخورد متفاوت ولی در حقیقت یکسان داشتم: فقط دو نفر از دانشجویان به حرفم گوش دادند، و بعد از چند وقت با من تماس گرفتند و بسیار از من تشکر کردند. بقیه بعد از چند سال پیش من می آمدند و اظهار پشیمانی می کردند از این که به حرفم گوش نکردند. تصور کنید کالایی را عرضه می کنید، ولی نخریدن آن را تبلیغ می کنید، و فقط کسانی که آن را نخریده اند از شما ممنون باشند؟ در طول این هفت سال هیچ کاری نکردم که اثر مثبتی داشته باشد. خود را گول می زنم اگر فکر کنم که وقتی در آن هفت سال حضورم نقشی مثبت نداشته، بعدا می تواند داشته باشد.

2. دانشگاه یک کار دولتی است، بنابراین حقوق آن از جیب مردم می آید، مردمی که هیچ گونه اختیاری در این که این پولها کجا خرج شود، چگونه خرح شود و هیچ نظارتی بر نحوه آن ندارند. مردمی که به آنان همیشه در مورد مفید بودن موارد استفاده پولشان در دولت دروغ گفته شده.

3. دانشگاه در حقیقت یک بوروکراسی ناکارآمد است که عمده وظیفه اش تربیت بوروکرات برای بوروکراسی های ناکارآمد دیگر است. اگر در رشته های فنی و مهندسی و پزشکی دانشگاه ها گاه نیروی متخصص به معنی حقیقی کلمه تربیت می کنند، در رشته های دیگر اکثر قریب به اتفاق نیروها برای بوروکرات شدن تربیت می شوند، یعنی برای کارهایی که مضر برای مملکت است.

4. مانند هر بوروکراسی دیگری، آن هم از نوع دولتی اش، دانشگاه پر است از
رانت طلبی، رقابت ها [و حتی حسادت ها]ی مریض، و دغدغه های ذهنی احمقانه و در عین حال احساس مهم بودن و مفید بودن و احساس دانشمند بود. این مسئله ای فراگیر در کل دنیاست، ولی سیستم ارزش گذاری به شدت بوروکراتیک اعمال شده در دانشگاه های ایران، این مسئله را شدت و حدت خاصی بخشیده است. برای من کار کردن در چنین محیطی بسیار سخت و شکنجه آور بود.

5. حتی در مورد تربیت متخصصین، با بودجه و هزینه بسیار کمتر می توان نتایج بسیار بهتری کسب کرد. مثلا در مورد آی تی، من افراد بسیار واردی سراغ دارم که اصلا تحصیلات دانشگاهی نداشته اند. از طرف دیگر، ما در کار خود چند سال گذشته، به شدت با کمبود نیروی فنی وارد مواجه بوده ایم، ولی عمدتا نیروهای تحصیل کرده مهندسی که برای مصاحبه می آمدند بیشتر ادعا داشتند تا تخصص.

6. کار تحقیقات آکادمیک در دنیا تبدیل به یک در و دکان، آن هم از نوعی ناصادق شده است. هر صنفی کارش توسط مشریانش سنجیده می شود، مگر کار آکادمیک که سنجشش توسط خود آن صنف انجام می گیرد. شما فرض کنید فردا بگویند که سنجش کار رستوران داران باید توسط خود رستوران داران انجام شود و مشتریان باید بی چون و چرا این ارزیابی را بپذیرند. فکر می کنید این مسئله چه قدر فساد به وجود می آورد؟ چرا آکادمی از این فساد مبرا باشد؟! حرفم در این است که این فساد خواسته و یا ناخواسته به وجود می آید و خیلی ربطی به این که افراد فاسد باشند یا نه ندارد...

🔵⭕️ آکادمی اقتصاد
🔵⭕️ @economy_academy
کار دانشگاهی

💭 محمدرضا رئوفی

....
7. تحقیقات آکادمیک در ایران وضعی از این بدتر دارند. انبوه مقاله هایی که به جرات بالای %95 آن به هیچ دردی نمی خورد، هیچ مشکلی را حل نمی کند
و حتی مرزهای علم را هم چندان جلو نمی برد!؟

8. امان از احساس احمقانه ای که به شخص دست می دهد، وقتی ساعتها روی مسئله ای تمرکز شدید می کند تا مقاله ای بدهد که در کل عالم 10 الى 20 نفر به سرعت نگاهی به آن بیندازند، و به هیچ درد دیگری مگر ترفیع حقوق شخص نخورد! دردش خیلی زیاد است، لااقل برای من! باور کنید این دیگر از من ساخته نیست. نمی توانم! واقعا نمی توانم!

9. کار استاد قاعدتا باید پرورش دانشجو باشد. در دانشگاه دانشجویان ضایع می شوند! با شور و حرارت جوانی می آیند، و دل خسته و ترسو بیرون می روند. یادشان می دهیم که عرضه هیچ کاری جز درس خواندن ندارند. هر چه ذوق یادگرفتن در سیستم فاسد آموزشی پیش از دانشگاه برایشان مانده بود در دانشگاه نابود می شود. عوض آن که تشویق شان کنیم که زندگی کنند و برای سختی های زندگی آماده شان کنیم، یادشان می دهیم چگونه از واقعیت های زندگی در قالب ادامه درس فرار کنند. محیط خشک و مرده دانشگاه صنعتی اصفهان در این مورد از پیشروان است و فقط با فاصله کمی از دانشگاه اصفهان احتمالا مقام دوم را دارد.

10. دانشکده ریاضی طلایه دار این موضوع است! من بسیاری از دانشجویان قدیمی دانشگاه را دیده ام که از اثرهای بد روحی و روانی می گفتند که فشارهای دروس ریاضی سال اول و دوم دانشگاه روی آنها گذاشته است. اینها دانشجويان تنبلی نبودند و در دانشگاه صنعتی در رشته های خوب مهندسی قبول شده بودند.

11. آیا همکاران عزیز دانشگاهی که دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا
(آن هم بغير حساب!) می گیرند، هیچ گونه دلسوزی برای آینده این جوانان دارند؟ یا فقط به نفع شخصی خود می اندیشند؟

12. ولی سئوال دیگر آن است که آیا با قوانین فعلی می شود در دانشگاه تدریس کرد، ولی دانشجوی دکترا نگرفت؟!

13. من فکر می کنم در دنیا درباره نقش مثبت دانشگاه ها اغراق زیادی شده.
به نظرم ترتیب دانشگاه --> علم و صنعت --> اقتصاد خوب ترتیبی که در از زمان پهلوی بر ذهن و تصمیمات برنامه ریزان و عموم مردن بیشترین تاثیر را داشته، ترتیب کاملا، غلطی است. ترتیب درست بیشتر این گونه است: اقتصاد سالم و درست --> صنعت --> کنجکاوی یا نیاز علمی --> دانشگاه بنابر این رشد سرطانی دانشگاه در کشورمان حاصل نقاره را از سرگشادش زدن است. دوستانی که فکر می کنند دانشگاه های ما مثلا به رشته ای چون PDEنیاز دارد، در اشتباهند. کشور ما الان فقط به یک چیز نیاز مبرم و اساسی درد و آن فضای کسب و کار درست است. در چین به یک کارگاه موفق ماشین سازی(ماشینهای مواد غذایی رفتم که رئیسش مدرک دیپلم دبیرستان را هم نداشت، ولی بسیاری از طراحی های فنی ماشینها را خودش انجام می داد. نکته در این جاست که سیستم اقتصادی چین به این شخص اجازه می داد که موفق باشد و به صورت تجربی بیاموزد.

14. همه اش یاد گرفته ایم تقصیر را به عهده مسئولین اندازیم. وقتی برای کارشناسی ارشد کنکور سراسری گذاشتند، آیا استادان نمی توانستند یک صدا به آن اعتراض کنند و حتی در اعتراض به آن از پذیرش دانشجو خودداری کنند؟ برای کنکور احمقانه دکترا چه طور؟ آیا اساتید عزیز و بسیار دانشمند ناآگاه بودند از اثرات سوء و مخربی که چنین تصمیم گیریهای مرکز مدارانه بر همه چیز دارد؟ یا آگاه بوند، ولی نفع خودشان هم در آن بود؟ دانشگاه های ما اکنون دانش آموزانی که برای کنکور تربیت شده اند را تحویل می گیرد تا آنها را برای کنکورهای بعدی آماده کند! استادان ما نه تنها اعتراض نکردند بلکه با سهیم شدن در طرح سئوالات کنکور خود سهیم شدند در این فاجعه، چون برایشان امتیاز داشت. دلایل دیگری نیز هست، ولی به قول مولانا اشرح این هجران و این خون جگر، این زمان بگذار...

🔵⭕️ آکادمی اقتصاد
🔵⭕️ @economy_academy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه تعالی
یادداشت حدیثی،منطقی
«بررسی استدلال‌های پیامبر(ص) در مواجهه با طیفی از کفار»
این یادداشت درشرح منطقی بخشی از
روایت مفصلی است که از امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی جلد اول صفحه ۱۶ تا ۲۴ نقل شده است.
✔️این روایت،مناظره پیامبر(ص) با پنج گروه
از یهودیان، مسیحیان، مادیون، مانویان و
بت پرستان است که تفصیل آن در صوت هایی تحت عنوان بررسی استدلال‌ها و مشق منطق از این حقیر بارگزاری شده یا خواهد شد.
🔵 این یادداشت، بررسی استدلال‌های ایشان در مواجهه با یک ادعای مادیون است.
این ها برای اینکه قائل به وجود خالق نشوند اصل خلقت را نفی می‌کنند و معتقدند عالم ماده، ازلی و ابدی است و حدوث و فنائی در کار نیست و دلیلشان این است که چون حدوث و فنای عالم را ندیده اند پس عالم، ازلی و ابدی می باشد.

🔵 در واقع استدلال ایشان چنین است:

اگر حدوث عالم را دیده باشیم، خالق موجود است و اگر ندیده باشیم خالقی در
کار نیست و ما نیز ندیده ایم:

(P—>Q)&(~P—>~Q),~P|–~Q
1(1)(P—>Q)&(~P—>~Q) ف
2(2)~P ف
1(3)~P—>~Q &ح
1,2(4)~Q 2,3وم

علی الظاهر فرم استدلالشان صحیح است اما پیامبر(ص) با چند استدلال روشن بطلان مدعایشان را ثابت می‌کنند.
پیامبر(ص) فرمودند:شما که حدوث و فنا را
ندیده اید آیا ازلیت و ابدیت را دیده اید؟
آنها گفتند: خیر.
پیامبر فرمودند: پس چرا یک طرفه قضاوت کردید؟
به علاوه لازمه اینکه ازلیت و ابدیت را ببینید این است که خود، ازلی و ابدی باشید که نیستید پس فرض دیدن، ناتمام است:

P—>Q,~Q|–~P

و سپس استدلال بعد را در فرم استدلال خودِ آنها اقامه می نمایند:

اگر ازلیت را دیده باشید حرفتان تمام است و اگر ندیده باشید تمام نیست و شما ازلیت را ندیده اید:

(P—>Q)&(~P—>~Q),~P|–~Q

🔵استدلال آخر پیامبر(ص):
آیا می پذیرید که اجزای عالم به هم نیازمندند؟
کافران می پذیرند و سپس پیامبر(ص)
می فرمایند: وقتی اجزای عالم به هم نیازمندند پس حادثند(پایان)

توضیح منطقی این استدلال:
فرض کنید A , B دو جزء این عالمند.A نمی تواند علت خودش باشد چرا که اولا به B نیازمند است و ثانیا شیئ نمی تواند هم معلول و هم علت خود‌ باشد(علت خودش،معنا ندارد)
از طرفی A علت B نیز نمی تواند باشد چرا که بدان نیازمند است.
سؤال:
آیا A نمی تواند به B نیازمند باشد و در عین حال آفریننده آن باشد؟
جواب:
می تواند خالق باشد اما نمی تواند مبدع باشد چرا که خود B نیز به عواملی نیازمند است و علی فرض اینکه بتواند که
نمی تواند باز،B نیز حادث می شود چرا که خود A حادث است پس معالیل آن نیز
حادث می‌شوند.

مبانی عقلی پیامبر(ص) در این استدلال‌ها:

- نیافتن، دلیل بر نبودن نیست.

- مثال نقض یعنی مثالی که نه برای اثبات
قاعده بلکه برای ابطال قاعده استفاده می شود.

- ارتباط بین نیازمندی و حادث بودن(کل
فقیر محدَثٌ)

و سایر قالب هاو فرم های استدلالی مستفاد.

والسلام علیکم و رحمة الله

میثم فتحی


🆔 @boorhan_fathi

📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام

🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان pinned «بسمه تعالی یادداشت حدیثی،منطقی «بررسی استدلال‌های پیامبر(ص) در مواجهه با طیفی از کفار» این یادداشت درشرح منطقی بخشی از روایت مفصلی است که از امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی جلد اول صفحه ۱۶ تا ۲۴ نقل شده است. ✔️این روایت،مناظره پیامبر(ص)…»
امین زندگانی عزیز سلام
حضور شما هنرمندان در کنار نیروهای جهادی باعث دلگرمی است
این طلبه کوچک متشکرم
با احترام
میثم فتحی
بسمه تعالی
یادداشت حدیثی منطقی ۲
«بررسی استدلال‌ های پیامبر(ص) د‌ر برابر مانویان»
✍️مانویان دوگانه پرستانی بودند که معتقد بودند:جهان از دو بخش خیر و شر تشکیل شده و این دو ضدند و ضدین از یک خالق صادر نمیشود پس جهان دارای دو خالق است به نام نور وظلمت و مثال زدند که محال است برف گرما تولید کند و یا آتش سرما.

✔️پیامبر(ص) در مواجهه با اینان فرمودند:
قبول دارید رنگ های مختلف، ضدند؟
گفتند: بله
بعد حضرت فرمودند: پس چرا برای هر کدام یک خدا قائل نیستید؟
اینجا گیر کردند.

✔️سپس پیامبر(ص) استدلال بعد را اقامه فرمودند:
بنابر عقیده شما چگونه نور و ظلمت دست به دست هم داده و این جهان را اداره می‌کنند؟
آیاممکن است که جهان از دو عاملی که ضد هم هستند پدید آید؟
و سپس استدلال آخر:
پس نور و ظلمت نیز خود،حادث و مخلوق خداوندند.

✍️بررسی استدلال‌ها:
استدلال اول درباب رنگ‌ها: پیامبر(ص) در اینجا مثال می زنند اما باید توجه داشت که مثال:
- اگر برای اثبات قاعده بکار رود صحیح نیست
- اگر برای ابطال قاعده، به طریق مثال نقض بکار رود صحیح است
- و اگر برای ابطال قاعده به عنوان مسلمات و به طریق جدل باشد صحیح است و پیامبر(ص) در استدلال اول از باب «جادلهم بالتی هی أحسن»، جدل فرمودند با ساختار دقیق منطقی.
✍️در استدلال دوم در خصوص عدم اجتماع ضدین:
استدلال آنها به کمک ترکیبات دو شرطی این گونه شکل می‌گیرد:

اگر پدیده های متضاد می بینیم خالق‌های متضاد می خواهیم این عالم محل اضداد است پس خالق‌های متعددی دارد یعنی
قیاس استثنایی از نوع وضع مقدم:

P—>Q,P|–Q
اما استدلال حضرت بالملازمه این است:

اگر به نحو دو شرطی،أضداد نیازمند خالق های مختلفند پس اداره این عالم که امری واحد است باید نهایتا یک خالق داشته باشد نه دو تا و این نتیجه، به طریق Contraposition از بیان آنها حاصل می شود:

P<—>Q|–~P<—>~Q
1(1)P<—Q ف
1(2)(P—>Q)&(Q—>P) <–>تع
1(3)P—>Q &ح2
1(4)Q—>P &2ح
5(5)~P ف ک
1,5(6)~Q 4,5رت
1(7)~P—>~Q 5,6دش
8(8)~Q ف ک
1,8(9)~P 3,8رت
1(10)~Q—>~P 8,9دش
1(11)(~P—>~Q)&(~Q—>~P) 7,10م&
1(12)~P<—>~Q 11تع<–>

اثبات شد.

✍️ضمنا اضافه می‌کنم:
بنابر بیان آن ها که یک خالق نمی تواند مرتکب ضدین شود؛

- اگر نتوانستن خالق را عرفی بگیریم، قیاس مع الفارق مخلوق و خداست
- اگر نتوانستن را عقلی بگیریم، حال، چه ضدین را ضدین منطقی بگیریم و چه نقیضین منطقی بگیریم، یک فاعل می‌تواند در دو زمان آنها را انجام دهد فضلا علی المبدع تعالی.


✍️در مورد استدلال سوم که مبنایش پذیرش ارتباط بین عدم اجتماع ضدین و مخلوق بودن است:

اولا این استدلال، جدلی است

ثانیا این چنین است:
این دو (نور و ظلمت) هستند
این دو ضدی اند
جهان هست جهان نمی تواند از ضدین حاصل شود
پس: این دو نیز مخلوق خدای واحدند

والسلام علیکم و رحمة الله

میثم فتحی

🆔 @boorhan_fathi

📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام

🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
بسمه تعالی
باسلام واحترام خدمت جناب آقای علی
عسکری(ریاست محترم صداوسیما)؛
حاج محمودکریمی مداح خوبی هستند
واین حقیرهم دربرخی جلسات حضورا
ازایشان تشکرکرده ام
لکن مزخرفاتی که درآن برنامه مناجات
گفتندبامبانی اعتقادی ماناسازگاراست
وبایدایشان درهمان تلویزیون ازآن مطالب برائت بجوید.
میثم فتحی
رمضان المبارک۱۳۹۹
قصه محمود کریمی و درس هایی برای انقلابی ها

محمود کریمی حکایتی در مناجات سحری گفت به این مضمون که معصوم برای جذب یک قمارباز، لحظاتی با او همراهی کرد. این حرف بهانه ای شد برای ضدانقلاب. مهم نیست؛ ماموریت دارد. اما برخی دلسوزان نیز این قصه را توهین به اهل بیت دانستند.
بگذریم.
عزیزانی که روشنفکرمنشانه دفاع از کریمی را قبیله گرایی می دانند وقت شان را نمی گیرم. اما از دیگر دلسوزان تقاضا دارم مختصری تا پایان متن همراه شوند. از این مداح محترم بگذریم؛ بهانه ایست برای حرف های مهمتر در جبهه انقلاب.
حالا؛
فرض کنیم حکایت سند نداشته باشد یا مداح اینطور نگفته باشد، یا اصلا حرفش را پس گرفته باشد، بازهم چنین داستانی هیچ استبعادی ندارد و درست است و باید گفت؛ سرمنابر هم باید گفت که آموزنده است؛ البته با توضیحاتش...
به عدد انسان ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد؛ این یعنی صراط های مستقیم سروش؟ خیر. بین سبل و صراط فرق است. صراط یکیست ولی به عدد انسان ها سبل وجود دارد که درون صراط المستقیم است. هدایت هرکس متناسب با حال و هوای اوست. چه بسا شرابخواری که هدایتش در همین شراب باشد و قماربازی که در قمار. دقت کنیم؛ هدایتش اینجاست. یعنی مسیر هدایت. یعنی عبور می کند.
اگر قرار بر هدایت ما باشد، حق از مجرای معصوم همان که هستیم را بهانه می کند تا کنده و بلند شویم و از خطایمان توبه و انابه کنیم. الله اکبر از اسم رب العالمین.
آیا نمونه های ازین در سیره اهل بیت داریم؟ بله.
بت پرستی بد است؟ حضرت ابراهیم وقتی به ستاره پرستان رسید ابتدا با آنها همراهی کرد و گفت این ستاره خدای منست تا رسید به لااحب الافلین.
بازهم هست؟
دروغ و اتهام بد است؟ حضرت یوسف در ماجرای بنیامین و جام طلائی چنان کرد که می دانید.
بازهم؟  بله.
بالاترین گناه چیست؟ معصیتی بالاتر از پذیرفتن طاغوت هست؟ معصوم طاغوت غیرخدا را پذیرفت. هم حضرت یوسف و هم 25 سال مشورت دادن نظامی و قضائی امیرالمومنین و هم داستان مامون و امام رضا.
چرا؟
در اعتقادات ما بابی است به نام تقیه مداراتی. این تقیه با تقیه خوفی فرق دارد؛ از سر ترس نیست. دین جواز تقیه می دهد با هدف جلب محبت و در نتیجه تعالی دادن فرد. امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند و روایت داریم بعدا هم اعاده نمی کردند.
با این توضیح سه تاس انداختن برای اینکه قمارباز را محب اهل بیت کند استبعاد دارد؟
مدارا برای هدایت انسان است. توجه کنیم ولایت جزء اصول و احکام فروع دینست. فهم احکام نیز از روی دست معصوم و منابع چهارگانه و سیره است. ولایت را که نباید با احکام محک زد؟ وقتی امری مستند را از معصوم خلاف ظاهر دیدیم یا تقیه است یا توریه یا مصلحت.
و اما حرف آخر
تقیه تنها برای معصوم نیست. من و شما نیز در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. خدا رحمت کند مرحوم سیدمهدی قوام را. زن بدکاره را صدا کرد و به او پاکت پول داد. سیدمهدی لاله زاری اخوندی بود که با همه لات های لاله زار رفیق بود. یک روز سعدی افشار را دید و گفت تو مسجد نمیای ولی من دلتنگ تو ام و به سالن تاترت خواهم آمد...آن تاترها...آن روزها.
آیت الله شیرازی نوه مرحوم میرزا در سامرا زن بدکاره را دید و روی برگرداند. زن گفت عندلیت یک گلستانیم از من رخ متاب/ آنکه رخسار تو را گل کرد مارا خار کرد// همین شد که زن را پذیرفت و آن زن شد از خوبان روزگار.
و اما شبهه
پس با این توضیح فلان آقا که برای جذب فلانی کار خلاف علنی می کند هم توجیه دارد؟ خیر. اولا این بحث ها فردی است و نه علنی و اجتماعی. و اما نکته بسیار مهم ضروری اینکه بین مدارا با تسامح و تساهل تفاوت است. مدارا همراهی با فرد برای رشد اوست. تساهل بی اعتنایی و اباحه گری است. در مدارا حق گم نمی شود و در تساهل به حق بی اعتنایی می شود.
مدارا با مردم بی ایمان و کم ایمان برای دستگیری و رشد انها وظیفه جریان انقلابی است. 
@mahdian_mohsen
بسمه تعالی
باسلام واحترام خدمت دوست گرامی،برادرمهدیان؛
عارضم:
۱.این داستان استبعادداردوبامبنای اعتقادی ماسازگارنیست چراکه معصوم(ع)باتمسک به حرام هدایت نمیکندحتی درمرتبه وجودذهنی.این مضمون درروایات به تواترثابت است.
۲.باتوجه به بندقبلی،این سبیل کلاازصراط،خارجست پس قیاس،مع الفارقست.
۳.الذی قدرفهدی بمعنای این نیست که
هدایت هرکس متناسب باحال وهوای اوست البته که لسان شارع،لسان قوم است نه لسان قم امااین لسان قوم درطول لسان وکلام الله است.
۴.ماجرای حضرت ابراهیم(ع)برهان خلف است،دروغ،مستثنیاتی دارد،حضورحضرات دردربارسلاطین ازباب جبردروزان تقیه خوفی بوده ومجرای تقیه آنان تازمانی بوده که بساط قتل آنهافراهم نشده بودوبعداز
قطعیت شهادت،مجرای تقیه نیزبرهم
می خورده است.
۵.مجرای تقیه مداراتی،اظطرارنیست و
جائی که اضطرارنیست،عصیان وحتی
نمایش ظاهری آن محل وموضعی ندارد
وحرام است پس این داستان علی فرض
صحت ازباب تقیه مداراتی هم نیست.
شکل تقیه مداراتی نیزسکوت دربیان محل نزاع ویاتقویت محل وفاق بین مذاهب وادیانست.مرحوم محقق خویی
درکتاب الحج وکتاب الطهاره منهاج به
تفصیل بحث فرموده اندمراجعه فرمایید.
۶.استناداین مسأله خلاف شرع به معصوم،دروغ بستن به اووازمفطرات است مراقب باشیم.
۷.اگرنقلی ازمعصوم(ع)آنهم نه بدین شکل بانصوص وظواهرتاییدشده کتاب وسنت معارض باشدمطرودومطروحست.
۸.اقدامات مرحوم آسیدمهدی قوام و...
ربطی به این داستان نداردوالبته این اقدامات هم تاجایی صحیحست که ماراواردمواضع تهمت نکندکه«اتقوامن
مواضع التهم»وملامتی بودن نیزخلاف
شرع است ازاین باب.
۹.مداراوسمحه وسهله نبایدازچارچوب
شرع خارج شود.
والسلام علی من اتبع الهدی
میثم فتحی
💠اجتهاد فقهی امام خمینی( ره) در باره اصالت چاه جم کران

وقتی خواب امام معصوم حجت نیست آن وقت خواب حسن ابن مثله حجت می شود؟

1⃣ خاطره سعيد حجاریان:
ما به عنوان مسئولان امنیت داخلی کشور در دهه‌ی شصت، هر چند مدت یکبار که آیت‌الله خمینی دوست می داشت فضای زندگی مردم و وضعیت کلان شهر تهران را از شمال تا جنوب مستقیم و بلا واسطه ببیند و بنگرند، ما نیز به عنوان مدیران امنیت آن روزگار می بایست این سفر درون شهری را پوشش می دادیم و با ايشان همسفر می شدیم. یک شب، پس از گشت و گذار در تهران، سرحال بودند و قرار شد که سری به قم بزنند. آیت‌الله خمينى را آن شب با یک تاکسی به قم بردیم. ایشان بسیار سبک سفر و کم تشریفات بودند. خیلی مختصر و مفید در حرم حضرت معصومه نماز تحیت خواند و آداب زیارت را به جا آورد و بی درنگ به تاکسی باز گشت من و دوستان همراه ايشان با محافظین هماهنگ کردیم که به خیال خود آیت‌الله را سورپرایز کنیم و ایشان را پس از زیارت حضرت معصومه به جمکران ببریم. با شتاب حرکت کردیم و به جمکران رسیدیم شبی پاییزی بود و ماه به محاق رفته بود و بدین دلیل هوا هم خیلی تاریک بود و چشم چشم را نمی‌دید. به ايشان عرض کردم آقا بفرمایید فرمود کجاست اینجا؟ عرض کردم حرم فرمود کدام حرم؟ عرض کردم جمکران. فرمود چه کار کنم؟ عرض کردم زیارت. فرمود زیارت کی؟ عرض کردم آقا علما گفته‌اند بنا بر رویای صادقه حسن ابن مثله این مسجد به امر امام زمان احداث شده و این زمین قدمگاه مبارک ایشان است. حداقل نماز تحیت بخوانیم. فرمود: «تحیت به کی؟ وقتی خواب امام معصوم حجت نیست آن وقت خواب حسن ابن مثله حجت می شود؟»
ايشان از تاکسی پیاده نشد و پا بر زمین نگذاشت و با جدیت فرمود «برویم دیر شد دیگر»

یاد آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در گردش پرگار داشت

2⃣خاطره حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری :
در زمان طلبکی که قم بودم ، حضرت حاج آقا روح اله (خمینی) به ورزش کوهنوردی هفتگی که میرفتند ،چند باری همراه حضرت امام که به کوهپیمایی در منطقه کوه های جمکران می رفتیم ......
در بعضی از فصول سال نماز صبح را مجبور میشدیم در همان منطقه اقامه کنیم.
حضرت امام( ره )هیچوقت جهت ادای نماز وارد مسجد جمکران نمیشدند !
و دیگران را نیز نهی می فرمودند !
چرا که معتقد بودند : محل مسجد جمکران «غصبی» و احداث آن نیز «خرافاتی» است.
نقل قول مستند از خاطرات دوران طلبگی جناب ناطق نوری
بسمه تعالی
باسلام واحترام نکاتی چند:
۱.البته نقل مرحوم محدث نوری درکتاب
جنت المأوی ممکنست بالمطابقه مقرون به قرائن قطعیه رجالیه نباشداما
به زعم حقیرنوعی مقبوله است که بالملازمه تقویت میشودباقرائنی مانند
اصل دستخط مرحوم جزائری ویاخود
محمدبن حسن قمی درسندروایت حسن
بن مثله.
۲.شهرت عملیه آیات عظام محقق خراسانی،حجت کوه کمره ای،میرزاجواد
ملکی،بافقی،محدث قمی،آشیخ محمدتقی آملی،مرعشی نجفی و...و
متاخرامکارم شیرازی وسیدناالخامنه ای
افاده ظن متاخم للقطع میکندواینکه
بهتراست رأی محدث نوری رابه رأی آقای حجاریان ترجیح دهیم.
۳.نقل حجاریان بنابرتکذیبیه سایت جماران ازاساس دروغ است ومیتوان ادله رادرآن سایت دیدوماتطویل نمیدهیم.
۴.برخی ازمقابله هابامسجدجمکران درطول تاریخ شیعه دراصل بامسجدجمکران نبوده بلکه بامحدث نوری بوده که اورازودباوروساده لوح می پنداشتنددرصورتیکه مرحوم آخوندخراسانی تاکیدداشت که مستدرک محدث نوری رانخوانده باشی مجتهدنمیشوی که البته این به معنای
تقویت همه اخبارموجوددرآن نیست لکن اهل فن میدانندکه لازمه مستدرک
نویسی،إشراف به کلیه مجامع رواییست
والحق درکناروسائل محدث عاملی،منهاج مجتهداست.
۵.معصوم،شارع است ‌شارع،درمقام بیان.پس قول وفعل وتقریراوحتی اگرنقل خواب باشدحجت است.
ملتمس دعا
میثم فتحی
شبکه چهارسیما برای لحظات عرفانی افطار، ویژه برنامه تلویزیونی
« *زندگی پس از زندگی* »

برنامه ای دیدنی است از بیان تجربیات مرگ موقت افرادی که در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم قرار گرفته اند. در این برنامه با تجربه گران مختلف از شهرها و روستاهای متعدد ایران طی 4 سال پژوهش و مصاحبه حضوری انجام شده است.
این برنامه در 30 قسمت 55 تا 60 دقیقه ای به تهیه کنندگی عباس موزون در گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما تولید می شود.
«زندگی پس از زندگی» در ایام ماه مبارک از شنبه تا پنجشنبه ساعت 19 و جمعه ها ساعت 17 پخش می شود *. این برنامه در ساعت 2 بامداد بازپخش می شود.*

این برنامه رو به دوستان وآشنایان معرفی کنید.
سلام حاج آقا...طاعات قبول
از لحاظ فلسفی این مسئله امکان دارد که رخ بدهد؟