This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم ارسالی مخاطب
❓❓❓❓
❓❓❓❓
کانال برهان
فیلم ارسالی مخاطب ❓❓❓❓
با سلام و احترام
تحلیل فقهی:
این انتساب،دروغ است و اکتساب به کذب بنابر نظر برخی فقها حرام و باطل و بنابر نظر برخی دیگر تنها حرامست.
❓سؤال:
تفاوت این حالت با حالتی که برخی مطلبی را با نام مستعار منتشر میکنند چیست؟
در حالت انتشار با نام مستعار،اسم مستعار،مسمایی ندارد تا دروغ باشد مانند اینکه شخصی در جایی برای خود نام دیگری برگزیند و اقوالش را بدان
نام منتسب کند که کذب نیست پس این دو حالت قابل قیاس نیست.
🔺تحلیل منطقی:
دو مغالطه صریح:
1⃣ مغالطه دروغ
Lying Fallacy
2⃣ مغالطه توسل به شهرت: یعنی بجای وارد کردن استدلال بر صدق گفتار،با انتساب کلام به شخص مشهور یا محبوب سعی در صادق جلوه دادن آن شود.
❌در انتها درد ماجرا آنجا است که گوینده ظفر مندانه این رفتار خود را فضیلت تلقی می کند و بعید است تردیدی در غیر اخلاقی بودن عملش داشته باشد
❌این طیف نوسانگران بین افراط و تفریطند
زمانی چماقدارانند و زمانی در کسوت روشنفکران ،شیخ صنعان و دختر ترسا می نمایانند.
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
تحلیل فقهی:
این انتساب،دروغ است و اکتساب به کذب بنابر نظر برخی فقها حرام و باطل و بنابر نظر برخی دیگر تنها حرامست.
❓سؤال:
تفاوت این حالت با حالتی که برخی مطلبی را با نام مستعار منتشر میکنند چیست؟
در حالت انتشار با نام مستعار،اسم مستعار،مسمایی ندارد تا دروغ باشد مانند اینکه شخصی در جایی برای خود نام دیگری برگزیند و اقوالش را بدان
نام منتسب کند که کذب نیست پس این دو حالت قابل قیاس نیست.
🔺تحلیل منطقی:
دو مغالطه صریح:
1⃣ مغالطه دروغ
Lying Fallacy
2⃣ مغالطه توسل به شهرت: یعنی بجای وارد کردن استدلال بر صدق گفتار،با انتساب کلام به شخص مشهور یا محبوب سعی در صادق جلوه دادن آن شود.
❌در انتها درد ماجرا آنجا است که گوینده ظفر مندانه این رفتار خود را فضیلت تلقی می کند و بعید است تردیدی در غیر اخلاقی بودن عملش داشته باشد
❌این طیف نوسانگران بین افراط و تفریطند
زمانی چماقدارانند و زمانی در کسوت روشنفکران ،شیخ صنعان و دختر ترسا می نمایانند.
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
❓❓سوال❓❓
عذر میخوام بعد از ترور و به شهادت رسیدن حاج قاسم سلیمانی یه صحبتی تو فضای مجازی پخش شده که برای انتقام از نظر فقهی حدی باید مشخص باشه
میخواستم ببینم نظر استاد در این باره چی هست
مثلا یادداشت زیر را ببینید
✍ محمد سروش محلاتی:
با شهادت حضرت حمزه در جنگ احد مسلمانان سخت متاثر شدند بخصوص که دشمن بدن او را مثله کرد و برخی اعضاء آن را قطع کرد. این مصیبت بر مسلمانان سخت و گران بود و آنها میگفتند که باید این کار را تلافی کرده و عدهای از قریش را اینگونه مجازات کنیم و حتی گفته شده که رسول خدا در اثر شدت ناراحتی گریست و فرمود: از هفتاد --یا سی-- نفر از مشرکان همانگونه انتقام خواهم گرفت: لامثلن بسبعین رجلا منهم (المیزان ج ۱۲ ص ۳۷۷ و تفسیر القمی و اعلام الوری و .. سیره ابن هشام ج۲ ص۹۵ تاریخ طبری ج۲ ص۵۲۸)
در این فضای خشم و کینهتوزی، آیه نازل شد تا جلوی افراطگری را بگیرد و مسلمانان را به اخلاق برگرداند. خداوند فرمود: انتقام باید در حد همان جنایت و بههمان اندازه باشد و حق ندارید از آن تجاوز کنید و البته صبر و خویشتنداری بهتر است:
و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین (سوره نحل ایه ۱۳۶) و پیامر فرمود: تحمل و صبر میکنم. و بدین وسیله نه فقط آن فضای ملتهب و انتقام جویانه که میتوانست زمینه اقدامات خلاف قاعده باشد پایان یافت بلکه با دعوت به خویشتن داری، آرامش به جامعه بازگشت
❓❓❓سوال❓❓❓
مثلا این تحلیل خیلی مطرحه
آیا از نظر فقهی حد کیفی و کمی برای انتقام وجود داره یا خیر
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
عذر میخوام بعد از ترور و به شهادت رسیدن حاج قاسم سلیمانی یه صحبتی تو فضای مجازی پخش شده که برای انتقام از نظر فقهی حدی باید مشخص باشه
میخواستم ببینم نظر استاد در این باره چی هست
مثلا یادداشت زیر را ببینید
✍ محمد سروش محلاتی:
با شهادت حضرت حمزه در جنگ احد مسلمانان سخت متاثر شدند بخصوص که دشمن بدن او را مثله کرد و برخی اعضاء آن را قطع کرد. این مصیبت بر مسلمانان سخت و گران بود و آنها میگفتند که باید این کار را تلافی کرده و عدهای از قریش را اینگونه مجازات کنیم و حتی گفته شده که رسول خدا در اثر شدت ناراحتی گریست و فرمود: از هفتاد --یا سی-- نفر از مشرکان همانگونه انتقام خواهم گرفت: لامثلن بسبعین رجلا منهم (المیزان ج ۱۲ ص ۳۷۷ و تفسیر القمی و اعلام الوری و .. سیره ابن هشام ج۲ ص۹۵ تاریخ طبری ج۲ ص۵۲۸)
در این فضای خشم و کینهتوزی، آیه نازل شد تا جلوی افراطگری را بگیرد و مسلمانان را به اخلاق برگرداند. خداوند فرمود: انتقام باید در حد همان جنایت و بههمان اندازه باشد و حق ندارید از آن تجاوز کنید و البته صبر و خویشتنداری بهتر است:
و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین (سوره نحل ایه ۱۳۶) و پیامر فرمود: تحمل و صبر میکنم. و بدین وسیله نه فقط آن فضای ملتهب و انتقام جویانه که میتوانست زمینه اقدامات خلاف قاعده باشد پایان یافت بلکه با دعوت به خویشتن داری، آرامش به جامعه بازگشت
❓❓❓سوال❓❓❓
مثلا این تحلیل خیلی مطرحه
آیا از نظر فقهی حد کیفی و کمی برای انتقام وجود داره یا خیر
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
❓❓سوال❓❓ عذر میخوام بعد از ترور و به شهادت رسیدن حاج قاسم سلیمانی یه صحبتی تو فضای مجازی پخش شده که برای انتقام از نظر فقهی حدی باید مشخص باشه میخواستم ببینم نظر استاد در این باره چی هست مثلا یادداشت زیر را ببینید ✍ محمد سروش محلاتی: با شهادت حضرت حمزه…
❓❓سوال❓❓
سلام علیکم
با توجه به راه افتادن موج و جریانی در داخل و خارج کشور و با منشا آمریکایی
مبتنی بر لزوم خویشتن داری ایران در پاسخ به آمریکا
، ترساندن مردم از جنگ و جلوگیری از به راه انداختن جنگ،
به هم ریختن بازار های اقتصادی،
صبر ایران و پاسخ ندادن به آنان،
قبیح بودن انتقام،
بازی نکردن در زمین طرف مقابل و انجام ندادن کاری که او میخواهد،
و ....
لازم است برای عدم نشر این شبهات و جلوگیری از چند دستگی مردم
جواب هایی در خور به اینها داده شود تا پس از نشر در کانال ها و شبکه های مختلف مجازی تاثیر لازم را بگذارد
انتقال هنرمندانه مفاهیم همچنین دقت در استدلال ها از جمله نکات قابل توجه است.
لذا خواهش مندیم اگه امکان وجود دارد پاسخ بفرمایید.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
سلام علیکم
با توجه به راه افتادن موج و جریانی در داخل و خارج کشور و با منشا آمریکایی
مبتنی بر لزوم خویشتن داری ایران در پاسخ به آمریکا
، ترساندن مردم از جنگ و جلوگیری از به راه انداختن جنگ،
به هم ریختن بازار های اقتصادی،
صبر ایران و پاسخ ندادن به آنان،
قبیح بودن انتقام،
بازی نکردن در زمین طرف مقابل و انجام ندادن کاری که او میخواهد،
و ....
لازم است برای عدم نشر این شبهات و جلوگیری از چند دستگی مردم
جواب هایی در خور به اینها داده شود تا پس از نشر در کانال ها و شبکه های مختلف مجازی تاثیر لازم را بگذارد
انتقال هنرمندانه مفاهیم همچنین دقت در استدلال ها از جمله نکات قابل توجه است.
لذا خواهش مندیم اگه امکان وجود دارد پاسخ بفرمایید.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
پاسخ به سوالات اینچنینی که فراوان دریافت شده در قالب یادداشت
یادداشت اول :
بسمه تعالی
«مبانی فقهی انتقام سخت و نقد یادداشت جناب سروش محلاتی»
قیاس در این نوشتار مع الفارق است بر این مبنا که انتقام به معنای مجازات است
و مجازات در ابواب جهاد و حدود و قصاص و دیات به یک معنی نیست.
ایشان از صرفا از قصاص سخن گفته اند در صورتی که انتقام در بحث انتقام سخت سه مرتبه دارد که بیان میشود.
✅مبنا:
قاتلان حضرت حمزه(ع) یا در حال جنگ بوده اند یا غیر جنگ.
اگر در حال جنگ بوده اند بعد از این جنایت یا اسیر گرفته شده بودند و یا کماکان درحال جنگ بوده اند.
اگر در حال جنگ بوده اند که انتقام آنها جنگیدن با آنها است.
اما اگر اسیر شده بودند باید قصاص شوند.
حال اگر در غیر حال بوده اند چه در مهادنة و چه غیر آن،حکم،قصاص است و آن هم از جانیان مباشر و معاون و مسبب(درجات
جرم و بالنتیجه مجازات یا انتقام در این سه مرحله متفاوت است)و نه از کس دیگر.
حال به زعم حقیر انتقام سخت سه مرحله دارد:
1⃣ ازاین منظر که در این حادثه(شهادت سردار سلیمانی)،قتل یک انسان اتفاق افتاده علاوه بر مجرمان مباشر،معاونان و مسببان در این جرم نیز هر کدام مجازات
یا انتقامی علیحده دارند و این انتقام نیز باید بوسیله ایران انجام گیرد.
2⃣ انتقام یا مجازات مبتنی بر ضمان است که بوسیله قاعده اتلاف ثابت میشود.
بنابر عالی رتبه و نافذ بودن و وسعت تأثیر و کارآمدی مجنی علیه(شهید بزرگوار)
در کشورهای منطقه و ایراد خسارات و اتلاف وارده،هرکدام از سرزمین هایی که ایشان منشأ ثمرات امنیتی و اقتصادی و...بوده و به سبب این جنایت به آنها خسارت وارد شده ،جانی نسبت به تمام این اشخاص و دول و مناطق ضامن است و اینان نسبت به او حق تقاص دارند.
3⃣ از منظر حقوق بین الملل،از بین بردن مقام عالی رتبه نظامی بدون دلیل موجه در حکم اعلان جنگ است و مبدأ جنایت،
مسؤول ایراد خسارات بعدی است که اینجا انتقام به معنای گسترده جنگ است که غیر از شهروندان بی گناه،نسبت به سایر مراکز نظامی و امنیتی میتواند باشد.
پس به زعم حقیر،تفسیر انتقام عادلانه در این وضعیت به ازاله منطقه از آمریکایی ها،تفسیری مضیق است و البته پسندیده و همراه با رأفت.
والسلام علیکم و رحمة الله
پایان یادداشت اول
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
یادداشت اول :
بسمه تعالی
«مبانی فقهی انتقام سخت و نقد یادداشت جناب سروش محلاتی»
قیاس در این نوشتار مع الفارق است بر این مبنا که انتقام به معنای مجازات است
و مجازات در ابواب جهاد و حدود و قصاص و دیات به یک معنی نیست.
ایشان از صرفا از قصاص سخن گفته اند در صورتی که انتقام در بحث انتقام سخت سه مرتبه دارد که بیان میشود.
✅مبنا:
قاتلان حضرت حمزه(ع) یا در حال جنگ بوده اند یا غیر جنگ.
اگر در حال جنگ بوده اند بعد از این جنایت یا اسیر گرفته شده بودند و یا کماکان درحال جنگ بوده اند.
اگر در حال جنگ بوده اند که انتقام آنها جنگیدن با آنها است.
اما اگر اسیر شده بودند باید قصاص شوند.
حال اگر در غیر حال بوده اند چه در مهادنة و چه غیر آن،حکم،قصاص است و آن هم از جانیان مباشر و معاون و مسبب(درجات
جرم و بالنتیجه مجازات یا انتقام در این سه مرحله متفاوت است)و نه از کس دیگر.
حال به زعم حقیر انتقام سخت سه مرحله دارد:
1⃣ ازاین منظر که در این حادثه(شهادت سردار سلیمانی)،قتل یک انسان اتفاق افتاده علاوه بر مجرمان مباشر،معاونان و مسببان در این جرم نیز هر کدام مجازات
یا انتقامی علیحده دارند و این انتقام نیز باید بوسیله ایران انجام گیرد.
2⃣ انتقام یا مجازات مبتنی بر ضمان است که بوسیله قاعده اتلاف ثابت میشود.
بنابر عالی رتبه و نافذ بودن و وسعت تأثیر و کارآمدی مجنی علیه(شهید بزرگوار)
در کشورهای منطقه و ایراد خسارات و اتلاف وارده،هرکدام از سرزمین هایی که ایشان منشأ ثمرات امنیتی و اقتصادی و...بوده و به سبب این جنایت به آنها خسارت وارد شده ،جانی نسبت به تمام این اشخاص و دول و مناطق ضامن است و اینان نسبت به او حق تقاص دارند.
3⃣ از منظر حقوق بین الملل،از بین بردن مقام عالی رتبه نظامی بدون دلیل موجه در حکم اعلان جنگ است و مبدأ جنایت،
مسؤول ایراد خسارات بعدی است که اینجا انتقام به معنای گسترده جنگ است که غیر از شهروندان بی گناه،نسبت به سایر مراکز نظامی و امنیتی میتواند باشد.
پس به زعم حقیر،تفسیر انتقام عادلانه در این وضعیت به ازاله منطقه از آمریکایی ها،تفسیری مضیق است و البته پسندیده و همراه با رأفت.
والسلام علیکم و رحمة الله
پایان یادداشت اول
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
🖤 انا لله وانا الیه راجعون🖤
رحلت جانگداز هموطنانمان در حادثه
کرمان و سقوط هواپیما را تسلیت عرض
نموده و برای شیعیان و مسلمین و اهل
کتابشان طلب رحمت مینماییم
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
رحلت جانگداز هموطنانمان در حادثه
کرمان و سقوط هواپیما را تسلیت عرض
نموده و برای شیعیان و مسلمین و اهل
کتابشان طلب رحمت مینماییم
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
باسلام و احترام
چند نکته:
1⃣اگرنیروهای مسلح این خطا رامی دانستند که احتمالا نمیدانستند چون ظاهرا دیروز ظهر به جمع بندی خطای انسانی رسیدند،باید برای جلوگیری از
کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم از همان ابتدا اعتراف میکردند.این هم یک دروغ بزرگ و هم موجب وهن مدافعین
نظام است که در این چند روز در عرصه رسانه ای مجاهده می کردند.
2⃣البته اگر می دانستند ممکن است علت نگفتن این بوده که ترامپ بیانیه خود را صادر کند و ما امتیاز قطعی را از او بگیریم ولی این توجیه خوبی نیست.
3⃣ازبین رفتن هموطنان عزیزمان و نخبگان کشور و حتی انسان های غیر هموطن و غیر هم کیش دردناک است
اما باید دانست که جای خادم و ظالم نباید عوض شود و کماکان سبب ماجرا آمریکا و عوامل داخلی است، که معلوم خواهد شد.
4⃣این بویینگ آمریکایی بدلیل نقص فنی یا خطای سیگنالی که علت این ها هم در دست بررسی و مشکوک است،کریدور
پروازی را تغییر داده و به مرکز نظامی نزدیک شده و سامانه های پدافندی عمدتا خودکار و در حال آماده باش کامل زدند لذا باید منتظر اطلاعات تکمیلی بود.
5⃣صداقت همواره خوب است و پذیرش این
خطا از ناحیه نیروهای مسلح اقدام مهم ومثبتی است و به نظرم قطعا ما را به نتایج
خوبی خواهد رساند.
6⃣به لحاظ فقهی،کسانی که مرتکب خطا هم شده اند متلفند و ضامن گر چه محسنند. بدلیل حکومت قاعده اتلاف بر
احسان.
7⃣ردپای شبکه نفوذ داخلی در این حادثه می تواند مشهود باشد اما باید به استدلال و بینه رسید چرا که بلافاصله بعد از این حادثه ویدئوهای برخورد پخش شد
❓چرا باید عده ای از آسمان نیمه شبی فیلم بگیرند؟
✅البته استدلال و بینه نیست
بلکه گمانه است.
8⃣سپاه عزیز را اگر میدانسته و کتمان کرده کتمانش را تقبیح می کنیم اما به خاطر حفظ و حراست از جانها و مالها و نوامیس و تلاشهای شبانه روزی و سیلی اول تحسین می کنیم و می ستاییم.
🖤در آخر،یاد تمام قربانیان مستقیم و غیر مستقیم استقلال ایران از حاج قاسم تا نوزاد پرواز و بغض دشمنان این مملکت همواره در قلب های غمگینمان باقی است.
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
چند نکته:
1⃣اگرنیروهای مسلح این خطا رامی دانستند که احتمالا نمیدانستند چون ظاهرا دیروز ظهر به جمع بندی خطای انسانی رسیدند،باید برای جلوگیری از
کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم از همان ابتدا اعتراف میکردند.این هم یک دروغ بزرگ و هم موجب وهن مدافعین
نظام است که در این چند روز در عرصه رسانه ای مجاهده می کردند.
2⃣البته اگر می دانستند ممکن است علت نگفتن این بوده که ترامپ بیانیه خود را صادر کند و ما امتیاز قطعی را از او بگیریم ولی این توجیه خوبی نیست.
3⃣ازبین رفتن هموطنان عزیزمان و نخبگان کشور و حتی انسان های غیر هموطن و غیر هم کیش دردناک است
اما باید دانست که جای خادم و ظالم نباید عوض شود و کماکان سبب ماجرا آمریکا و عوامل داخلی است، که معلوم خواهد شد.
4⃣این بویینگ آمریکایی بدلیل نقص فنی یا خطای سیگنالی که علت این ها هم در دست بررسی و مشکوک است،کریدور
پروازی را تغییر داده و به مرکز نظامی نزدیک شده و سامانه های پدافندی عمدتا خودکار و در حال آماده باش کامل زدند لذا باید منتظر اطلاعات تکمیلی بود.
5⃣صداقت همواره خوب است و پذیرش این
خطا از ناحیه نیروهای مسلح اقدام مهم ومثبتی است و به نظرم قطعا ما را به نتایج
خوبی خواهد رساند.
6⃣به لحاظ فقهی،کسانی که مرتکب خطا هم شده اند متلفند و ضامن گر چه محسنند. بدلیل حکومت قاعده اتلاف بر
احسان.
7⃣ردپای شبکه نفوذ داخلی در این حادثه می تواند مشهود باشد اما باید به استدلال و بینه رسید چرا که بلافاصله بعد از این حادثه ویدئوهای برخورد پخش شد
❓چرا باید عده ای از آسمان نیمه شبی فیلم بگیرند؟
✅البته استدلال و بینه نیست
بلکه گمانه است.
8⃣سپاه عزیز را اگر میدانسته و کتمان کرده کتمانش را تقبیح می کنیم اما به خاطر حفظ و حراست از جانها و مالها و نوامیس و تلاشهای شبانه روزی و سیلی اول تحسین می کنیم و می ستاییم.
🖤در آخر،یاد تمام قربانیان مستقیم و غیر مستقیم استقلال ایران از حاج قاسم تا نوزاد پرواز و بغض دشمنان این مملکت همواره در قلب های غمگینمان باقی است.
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
بسمه تعالی
✍چکیده مباحث خارج فقه سال ۹۴
بحث ثوب مصلی«بحث لباس و نماز مشهور»
قلمرو شهرت حرام:
شهرت یا انگشت نما شدن تحصیلیه است و حصولیه
1⃣شهرت حصولیه:
شهرت برآمده از فضائل اعتباریه و عقلیه و عقلائیه را حصولیه گوییم.
با توجه به اینکه محکومیت صفات حدوثی به احکام تکلیفیه بی معناست
چرا که فعل اختیاری مکلف نیست که
موضوع فقه باشد این مقدماتندکه مختار مکلفند و محکوم به احکام خمسه
تکلیفیه اعم از مقدمات داخلیه و خارجیه
و مقدمات شهرت حصولیه نیز جائز و در مواردی مستحب و واجب است پس حرمت در خصوص این سنخ شهرت طرح میشود.
2⃣شهرت تحصیلیه:
شهرت برآمده از شهرت طلبی است.در واقع شهرت طلبی است که از باب
مقدمه داخلیه شهرت تحصیلیه،حرام است.
✍ مبنای حرمت شهرت طلبی:
با توجه به اینکه کذب،عدم تطابق مراد متکلم با واقع است و پیشتر ثابت کردیم که به رأی حقیر توریه نیز کذب است،شهرت تحصیلیه نیز از مصادیق کذب عملی است و شهرت طلبی ،مقدمات داخلیه آن
پس به نظر،حرمت شهرت تحصیلیه از باب کذب بودن آن می باشد.
🖋پس در آن مواضعی که کذب،احکام مختلفی می یابد،این مصداق آن نیز از باب حکم متداخلین(اذا صدقت الکلیه صدقت الجزئیه و لا عکس)،محکوم
به همان احکام خواهد بود. مثلا اگر در موضعی کذب واجب باشد مانند موارد ضررهای معتنی به(انفاس و اموال وأعراض)،شهرت طلبی نیز چنین است.
فرع ۱
❓حکم تکسب به شهرت تحصیلیه چیست؟
جواب: مبنای حرمت آن بنابر اصل،باقی است وانما الکلام در بطلان معامله است.اگر مشمول عناوین مبطله معامله مانند إغراء به جهل منجر به إضرار معتنی به شود مبطل هم خواهد بود وگرنه معامله تنها مشمول حرمت است.
فرع۲:
❓حکم صلوة مقرون به شهرت طلبی مثلا صلوة فی الثوب المشهوره چیست؟ حرام و باطل و یا حرام؟
جواب:عنوان حرمت بنابر اصل باقی است لکن ادله ای با این موضوع موجود نیست
پس بحث در دایره اصول عملیه مطرح
میشود و از بین اصول عملیه،مجرای
استصحاب است چرا که یقین سابق به صحت صلوة با لباس غیر مشهوره موجود است و شک در رافعیت موجود است پس استصحاب مطرح میباشد.
بنابر استصحاب صلوة باطل نیست لکن
نماز در این لباس حرمت دارد.
نکته:
بیان لباس وصلوة مشهوره در این دو عنوان
در روایات شاید از باب لا اقتضائیت ممنوعیت شهرت تحصیلیه نسبت به
عبادیات و توصلیات باشد .والله العالم.
فرع۳:
لباس روحانیت با اینکه شهرت دارد لکن چون شهرتش حصولی است پس حرمت
لباس مشهوره به شهرت تحصیلیه را ندارد.
والسلام علیکم و رحمةالله
#خارج
#فقه
#خارج_فقه
#لباس_شهرت
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
✍چکیده مباحث خارج فقه سال ۹۴
بحث ثوب مصلی«بحث لباس و نماز مشهور»
قلمرو شهرت حرام:
شهرت یا انگشت نما شدن تحصیلیه است و حصولیه
1⃣شهرت حصولیه:
شهرت برآمده از فضائل اعتباریه و عقلیه و عقلائیه را حصولیه گوییم.
با توجه به اینکه محکومیت صفات حدوثی به احکام تکلیفیه بی معناست
چرا که فعل اختیاری مکلف نیست که
موضوع فقه باشد این مقدماتندکه مختار مکلفند و محکوم به احکام خمسه
تکلیفیه اعم از مقدمات داخلیه و خارجیه
و مقدمات شهرت حصولیه نیز جائز و در مواردی مستحب و واجب است پس حرمت در خصوص این سنخ شهرت طرح میشود.
2⃣شهرت تحصیلیه:
شهرت برآمده از شهرت طلبی است.در واقع شهرت طلبی است که از باب
مقدمه داخلیه شهرت تحصیلیه،حرام است.
✍ مبنای حرمت شهرت طلبی:
با توجه به اینکه کذب،عدم تطابق مراد متکلم با واقع است و پیشتر ثابت کردیم که به رأی حقیر توریه نیز کذب است،شهرت تحصیلیه نیز از مصادیق کذب عملی است و شهرت طلبی ،مقدمات داخلیه آن
پس به نظر،حرمت شهرت تحصیلیه از باب کذب بودن آن می باشد.
🖋پس در آن مواضعی که کذب،احکام مختلفی می یابد،این مصداق آن نیز از باب حکم متداخلین(اذا صدقت الکلیه صدقت الجزئیه و لا عکس)،محکوم
به همان احکام خواهد بود. مثلا اگر در موضعی کذب واجب باشد مانند موارد ضررهای معتنی به(انفاس و اموال وأعراض)،شهرت طلبی نیز چنین است.
فرع ۱
❓حکم تکسب به شهرت تحصیلیه چیست؟
جواب: مبنای حرمت آن بنابر اصل،باقی است وانما الکلام در بطلان معامله است.اگر مشمول عناوین مبطله معامله مانند إغراء به جهل منجر به إضرار معتنی به شود مبطل هم خواهد بود وگرنه معامله تنها مشمول حرمت است.
فرع۲:
❓حکم صلوة مقرون به شهرت طلبی مثلا صلوة فی الثوب المشهوره چیست؟ حرام و باطل و یا حرام؟
جواب:عنوان حرمت بنابر اصل باقی است لکن ادله ای با این موضوع موجود نیست
پس بحث در دایره اصول عملیه مطرح
میشود و از بین اصول عملیه،مجرای
استصحاب است چرا که یقین سابق به صحت صلوة با لباس غیر مشهوره موجود است و شک در رافعیت موجود است پس استصحاب مطرح میباشد.
بنابر استصحاب صلوة باطل نیست لکن
نماز در این لباس حرمت دارد.
نکته:
بیان لباس وصلوة مشهوره در این دو عنوان
در روایات شاید از باب لا اقتضائیت ممنوعیت شهرت تحصیلیه نسبت به
عبادیات و توصلیات باشد .والله العالم.
فرع۳:
لباس روحانیت با اینکه شهرت دارد لکن چون شهرتش حصولی است پس حرمت
لباس مشهوره به شهرت تحصیلیه را ندارد.
والسلام علیکم و رحمةالله
#خارج
#فقه
#خارج_فقه
#لباس_شهرت
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
اگردوستان کانال مطمئنی برای کمک به
هموطنان عزیزسیستانی وبلوچستانیمون داردبفرمایدبلکه بتوانیم
حرکتی کنیم
کانال برهان
کانال رسمی میثم فتحی
استاد حوزه و دانشگاه
ارتباط با ادمین کانال ؛
@gffvnk
https://t.me/boorhan_fathi
هموطنان عزیزسیستانی وبلوچستانیمون داردبفرمایدبلکه بتوانیم
حرکتی کنیم
کانال برهان
کانال رسمی میثم فتحی
استاد حوزه و دانشگاه
ارتباط با ادمین کانال ؛
@gffvnk
https://t.me/boorhan_fathi
کانال برهان pinned «بسمه تعالی ✍چکیده مباحث خارج فقه سال ۹۴ بحث ثوب مصلی«بحث لباس و نماز مشهور» قلمرو شهرت حرام: شهرت یا انگشت نما شدن تحصیلیه است و حصولیه 1⃣شهرت حصولیه: شهرت برآمده از فضائل اعتباریه و عقلیه و عقلائیه را حصولیه گوییم. با توجه به اینکه محکومیت صفات حدوثی به…»
کانال برهان
بسمه تعالی ✍چکیده مباحث خارج فقه سال ۹۴ بحث ثوب مصلی«بحث لباس و نماز مشهور» قلمرو شهرت حرام: شهرت یا انگشت نما شدن تحصیلیه است و حصولیه 1⃣شهرت حصولیه: شهرت برآمده از فضائل اعتباریه و عقلیه و عقلائیه را حصولیه گوییم. با توجه به اینکه محکومیت صفات حدوثی به…
چکیده خارج اصول(از سال 94)
(ابتدا:مبحث الفاظ/تعریف علم اصول)
تعریف مرحوم وحید و صاحب قوانین (تعریف مشهور) : علم به قواعد ممهده برای استنباط حکم شرعی.
🖊سیدنا الاستاد محقق شاهرودی: منظور از تعریف در اینجا بیان ضابط و معیار اصولی است.یعنی همان جداکننده ی مسائل هر علمی از علم دیگر. پس مراد از تعریف،شرح جنس و فصل ماهیات در تعریف حقیقی نیست.
✍🏻اشکال ما به سیدنا الاستاد: فارغ از اعتقاد ما به استحاله ی تعریف منطقی که با این وجود تعریف خود را از این علم در پایان ارائه خواهیم نمود،معیار مورد اشاره ی ایشان قدر ممیزه اتفاقا یا فصل است و یا خاصه.)
سه شاخصه ی تعریف مشهور ،قاعده بودن،در طریق استنباط حکم شرعی قرار گرفتن و حکم شرعی فرعی است. حال،اشکالات محققین به این تعریف مربوط به عدم جامعیت و مانعیت تعریف است.
عدم جامعیت: بنابراین تعریف غیر از ادله ی قطعیه مثل اجماع(علی فرض پذیرش) و سیره و ظهورات قرآنیه ی قطعیه(نصوص)، سایر قواعد خارجند،چرا که:اصول عملیه مانند برائت شرعی،حکم واقعی را بیان نمی کنند،اصول عملیه ی عقلیه مثل برائت عقلی و اشتغال،ما را به استنباط حکم واقعی شرعی نمی رسانند همچنین امارات.پس امهات مسائل اصولی از این تعریف خارجند.
عدم مانعیت:
سیدنا الاستاد: این تعریف از دو جهت مانع نیست:
1_عدم مانعیت نسبت به قواعد فقهی،چرا که برخی قواعد فقهی هم در طریق رسیدن به حکم قرار میگیرند،مانند ما لا یضمن بصحیحه،یضمن بفساده
2_ عدم مانعیت نسبت به مسائل علوم دیگر غیر از اصول.چرا که برخی از علوم دیگر نیز در طریق استنباط قرار می گیرند مانند رجال و لغت و مثل رای مرحوم محقق خوئی در رجال که اواخر از آن برگشتند مبنی بر صحت وثاقت راویانی که در اسانید کامل الزیارات و یا تفسیر علی بن ابراهیم قومی واقع شده بودند که این هم در طریق استنباط قرار می گیرد.
(✍🏻اشکال ما:مناط در اشکالات واحد نیست چرا که اصول عملیه را در طریق استنباط نمی دانسته اما رجال و لغت و ... را در طریق می دانند
و حال آن که در طریق استنباط بودن نمی تواند مناط اشکال باشد چرا که گزاره ها و یا علومی می توانند بالواسطه و یا بلا واسطه در طریق استنباط واقع شوند.)
ادامه دارد ....
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
(ابتدا:مبحث الفاظ/تعریف علم اصول)
تعریف مرحوم وحید و صاحب قوانین (تعریف مشهور) : علم به قواعد ممهده برای استنباط حکم شرعی.
🖊سیدنا الاستاد محقق شاهرودی: منظور از تعریف در اینجا بیان ضابط و معیار اصولی است.یعنی همان جداکننده ی مسائل هر علمی از علم دیگر. پس مراد از تعریف،شرح جنس و فصل ماهیات در تعریف حقیقی نیست.
✍🏻اشکال ما به سیدنا الاستاد: فارغ از اعتقاد ما به استحاله ی تعریف منطقی که با این وجود تعریف خود را از این علم در پایان ارائه خواهیم نمود،معیار مورد اشاره ی ایشان قدر ممیزه اتفاقا یا فصل است و یا خاصه.)
سه شاخصه ی تعریف مشهور ،قاعده بودن،در طریق استنباط حکم شرعی قرار گرفتن و حکم شرعی فرعی است. حال،اشکالات محققین به این تعریف مربوط به عدم جامعیت و مانعیت تعریف است.
عدم جامعیت: بنابراین تعریف غیر از ادله ی قطعیه مثل اجماع(علی فرض پذیرش) و سیره و ظهورات قرآنیه ی قطعیه(نصوص)، سایر قواعد خارجند،چرا که:اصول عملیه مانند برائت شرعی،حکم واقعی را بیان نمی کنند،اصول عملیه ی عقلیه مثل برائت عقلی و اشتغال،ما را به استنباط حکم واقعی شرعی نمی رسانند همچنین امارات.پس امهات مسائل اصولی از این تعریف خارجند.
عدم مانعیت:
سیدنا الاستاد: این تعریف از دو جهت مانع نیست:
1_عدم مانعیت نسبت به قواعد فقهی،چرا که برخی قواعد فقهی هم در طریق رسیدن به حکم قرار میگیرند،مانند ما لا یضمن بصحیحه،یضمن بفساده
2_ عدم مانعیت نسبت به مسائل علوم دیگر غیر از اصول.چرا که برخی از علوم دیگر نیز در طریق استنباط قرار می گیرند مانند رجال و لغت و مثل رای مرحوم محقق خوئی در رجال که اواخر از آن برگشتند مبنی بر صحت وثاقت راویانی که در اسانید کامل الزیارات و یا تفسیر علی بن ابراهیم قومی واقع شده بودند که این هم در طریق استنباط قرار می گیرد.
(✍🏻اشکال ما:مناط در اشکالات واحد نیست چرا که اصول عملیه را در طریق استنباط نمی دانسته اما رجال و لغت و ... را در طریق می دانند
و حال آن که در طریق استنباط بودن نمی تواند مناط اشکال باشد چرا که گزاره ها و یا علومی می توانند بالواسطه و یا بلا واسطه در طریق استنباط واقع شوند.)
ادامه دارد ....
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
چکیده خارج اصول(از سال 94) (ابتدا:مبحث الفاظ/تعریف علم اصول) تعریف مرحوم وحید و صاحب قوانین (تعریف مشهور) : علم به قواعد ممهده برای استنباط حکم شرعی. 🖊سیدنا الاستاد محقق شاهرودی: منظور از تعریف در اینجا بیان ضابط و معیار اصولی است.یعنی همان جداکننده ی…
چکیده خارج اصول از سال ۹۴
ادامه مبحث الفاظ /تعریف علم اصول..
برخی علمای اصول تلاش کردند با تغیراتی در تعریف،این اشکالات سه گانه را پاسخ دهند از این رو تعاریف در کتب اصول متفاوت شده است.
دفع اشکال عدم جامعیت:
پاسخ مرحوم آخوند:ایشان برای رفع این اشکال،قیدی افزوده است:
صناعه یعرف بها القواعد التی یمکن ان تقع فی طریق استنباط الاحکام او التی ینتهی الیها فی مقام العمل(کفایه ص ۹)با قید 《انتهی》به وظیفه ی عملیه،ایشان اصول عملیه را نیز وارد کردند چرا که اگر چه اصول عملیه حکم واقعی را معلوم نمی کند لکن تکلیف عملی را مشخص می کند.
اشکالات سیدنا الاستاد به مرحوم آخوند:بیان او تام نیست به دو دلیل:
1_ نمی توان هر قیدی که تعریف مخالف با آن باشد را با عطف در تعریف وارد نمود.
(✍🏻اشکال ما به سیدنا الاستاد:قضیه ای عطف شده و می تواند عطف شود که وحدت محمولی دارد.در واقع معطوف و معطوف علیه هر دو مستفاد در طریق استنباط هستند.)
2_ اصول عملیه در طریق استنباط نیستند بلکه این اصول علمیه خود،وظیفه ی عملی اند.پس بنا بر تعریف،قاعده ی اصولی،غیر از نتیجه و مستنبط است.مانند اصل برائت که خود وظیفه ی عملی است.
پاسخ محقق خوئی(در تقریرات قدیم ایشان): کافیست در تعریف بگوئیم:القواعد الممهده للانتها:الی الوظیفه العملیه.
بدین ترتیب شامل اصول عملیه عقلی و شرعی و امارات وعلم و قطع به حکم واقعی ثابت می شود پ
چرا که در تمام آن ها وظیفه ی عملی وجود دارد.
اشکال سیدنا الاستاد: اشکال 2 به مرحوم آخوند:
✍اشکالات ما:
اولا: به اشکال 2 محقق شاهرودی به آخوند:از این ظاهر نمی توان نفی ما عدا را مفهوم گرفت.
ثانیا: با غایت به اینکه تعریف،لابشرط از باالواسطه و بلاواسطه است اشکال 2 وارد نیست.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
ادامه مبحث الفاظ /تعریف علم اصول..
برخی علمای اصول تلاش کردند با تغیراتی در تعریف،این اشکالات سه گانه را پاسخ دهند از این رو تعاریف در کتب اصول متفاوت شده است.
دفع اشکال عدم جامعیت:
پاسخ مرحوم آخوند:ایشان برای رفع این اشکال،قیدی افزوده است:
صناعه یعرف بها القواعد التی یمکن ان تقع فی طریق استنباط الاحکام او التی ینتهی الیها فی مقام العمل(کفایه ص ۹)با قید 《انتهی》به وظیفه ی عملیه،ایشان اصول عملیه را نیز وارد کردند چرا که اگر چه اصول عملیه حکم واقعی را معلوم نمی کند لکن تکلیف عملی را مشخص می کند.
اشکالات سیدنا الاستاد به مرحوم آخوند:بیان او تام نیست به دو دلیل:
1_ نمی توان هر قیدی که تعریف مخالف با آن باشد را با عطف در تعریف وارد نمود.
(✍🏻اشکال ما به سیدنا الاستاد:قضیه ای عطف شده و می تواند عطف شود که وحدت محمولی دارد.در واقع معطوف و معطوف علیه هر دو مستفاد در طریق استنباط هستند.)
2_ اصول عملیه در طریق استنباط نیستند بلکه این اصول علمیه خود،وظیفه ی عملی اند.پس بنا بر تعریف،قاعده ی اصولی،غیر از نتیجه و مستنبط است.مانند اصل برائت که خود وظیفه ی عملی است.
پاسخ محقق خوئی(در تقریرات قدیم ایشان): کافیست در تعریف بگوئیم:القواعد الممهده للانتها:الی الوظیفه العملیه.
بدین ترتیب شامل اصول عملیه عقلی و شرعی و امارات وعلم و قطع به حکم واقعی ثابت می شود پ
چرا که در تمام آن ها وظیفه ی عملی وجود دارد.
اشکال سیدنا الاستاد: اشکال 2 به مرحوم آخوند:
✍اشکالات ما:
اولا: به اشکال 2 محقق شاهرودی به آخوند:از این ظاهر نمی توان نفی ما عدا را مفهوم گرفت.
ثانیا: با غایت به اینکه تعریف،لابشرط از باالواسطه و بلاواسطه است اشکال 2 وارد نیست.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
بسمه تعالی
«نقد حاصل از نقل راسل»
@boorhan_fathi
(مصاحبه گاردین با برتراند راسل در اواخر عمر در ۸۷ سالگی:
🔻خبرنگار: تاحالا خدا را انکار می کنید اگر مردید و دیدید خدا هست چه؟
🔺راسل: این خدایی که شما می گویید عادل است یا خیر؟
🔻خبرنگار : بله
🔺راسل : پس مشکلی نیست چرا که به او می گویم :
۱.خودت راطوری نمایان می کردی که من تو را حس کنم
۲. یا ذهن مرا ساده می آفریدی و یا دلائل
خداباوران را قوی تر می ساختی چرا که اینکه
ذهن من دیر باور است دست من نیست
چرا که خودت ذهن مرا درست کردی و گرنه اگر من هم مانند مردم کوچه و خیابان بودم،این دلائل برای من هم قانع کننده می شد.)
@boorhan_fathi
✍با اعتراف به این که بخش های مهمی از منطق ریاضی که سال ها آن را تحصیل و تدریس کرده ام میراث بزرگانی چون راسل و وایت هدا وسپس فرگه است،اما نقدی داریم که از نقل اینان است.
1⃣ اولا:
حاصل این استدلال به هیچ وجه رد وجود خدا نیست. زیرا:
۱.قیاس او استثنایی است به نحو رفع تالی
او میگوید: اگر عادل است باید خود را می نمود حال که چنین نیست پس عادل نیست نه اینکه خدایی نیست
P—>Q,~Q|> ~P
۲. باتوجه به بند ۱،محتملات باقیمانده چنین اند:
خدا وجود دارد و عادل نیست و یا هست و هرگونه وصفی در مورد خدای ناموجود
نیز مبتنی بر قاعده فرعیه باطل است پس اگر راسل از وجود و عدم عدالت خدا سخن می گوید پیشفرض آن ثبوت موضوع قضیه است حال رئالیست باشیم یا ایدئالیست،بود و نمود را یکی بیانگاریم و یا نمود را مسبوق به بود،نمود و عدم نمود خدا دخلی به بود او ندارد چرا که موجود،غیر محسوس است لکن اعم از آن.
2⃣ ثانیا:
لازمه این استدلال دو صورت برهان است:
۱)ذوالحدین(Dilema):
(P—>Q)&(~P—>R),Pv~P|>QvR
بر این اساس اگر خدا خود را بنمایاند ماده است و اگر ننمایاند عادل نیست و بالنتیجه
یا ماده است و یا عادل نیست.
۲)حذف فاصل
(v-Elimination)
:
Pv~P,P—>R,~P—>R|>R
بر این اساس چه خدا خود را بنمایاند و چه ننمایاند تلقی خدا با محذور فلسفی مواجه
است.یکبار بدلیل ماده و ممکن بودن وبار دیگر به دلیل عدم عدالت.
🖋اشکالات این مبنا:
۱.در رد Pv~P:
نمایش و عدم آن؛ عدم و ملکه اند و قابل اتصاف در ممکنات و ماهیات.
۲.در رد P-—>R~:
پیشفرض استدلال،تلازم وجودی عدالت و نمایش است و حال آنکه عدالت را به هر تعریفی که لحاظ کنیم،از مفاد هلیات مرکبه است و نمود و عدم آن،به معنای راسلی کلمه،از مفاد هلیات بسیطه.فلیس
بینهما تلازم بیّن.
3⃣ ثالثا:
اگر استدلال وی را برهان تلقی کنیم،لمی
است یا إنی؟
به عبارتی درباب عدالت ونمود آیا احدهما معلول دیگری است یا معاً معلولین لعلة واحده اند؟
4⃣رابعا:
صورت منطقی بند ۲ استدلالشان اینگونه است:
-دیر باوری من از ذهن من است.
-ذهن من مخلوق خداست.
پس: دیر باوری من مخلوق خداست.
🖋اشکالات:
۱.مغالطه عدم تکرار حدوسط.
۲.همانگونه که اعتباری به قطع قطاع نیست هکذا شک شکاک(نه به معنای شک کننده بلکه زیاد شک کننده)و این نشان می دهد که این صفات،اختیاری اند نه جبری.
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
«نقد حاصل از نقل راسل»
@boorhan_fathi
(مصاحبه گاردین با برتراند راسل در اواخر عمر در ۸۷ سالگی:
🔻خبرنگار: تاحالا خدا را انکار می کنید اگر مردید و دیدید خدا هست چه؟
🔺راسل: این خدایی که شما می گویید عادل است یا خیر؟
🔻خبرنگار : بله
🔺راسل : پس مشکلی نیست چرا که به او می گویم :
۱.خودت راطوری نمایان می کردی که من تو را حس کنم
۲. یا ذهن مرا ساده می آفریدی و یا دلائل
خداباوران را قوی تر می ساختی چرا که اینکه
ذهن من دیر باور است دست من نیست
چرا که خودت ذهن مرا درست کردی و گرنه اگر من هم مانند مردم کوچه و خیابان بودم،این دلائل برای من هم قانع کننده می شد.)
@boorhan_fathi
✍با اعتراف به این که بخش های مهمی از منطق ریاضی که سال ها آن را تحصیل و تدریس کرده ام میراث بزرگانی چون راسل و وایت هدا وسپس فرگه است،اما نقدی داریم که از نقل اینان است.
1⃣ اولا:
حاصل این استدلال به هیچ وجه رد وجود خدا نیست. زیرا:
۱.قیاس او استثنایی است به نحو رفع تالی
او میگوید: اگر عادل است باید خود را می نمود حال که چنین نیست پس عادل نیست نه اینکه خدایی نیست
P—>Q,~Q|> ~P
۲. باتوجه به بند ۱،محتملات باقیمانده چنین اند:
خدا وجود دارد و عادل نیست و یا هست و هرگونه وصفی در مورد خدای ناموجود
نیز مبتنی بر قاعده فرعیه باطل است پس اگر راسل از وجود و عدم عدالت خدا سخن می گوید پیشفرض آن ثبوت موضوع قضیه است حال رئالیست باشیم یا ایدئالیست،بود و نمود را یکی بیانگاریم و یا نمود را مسبوق به بود،نمود و عدم نمود خدا دخلی به بود او ندارد چرا که موجود،غیر محسوس است لکن اعم از آن.
2⃣ ثانیا:
لازمه این استدلال دو صورت برهان است:
۱)ذوالحدین(Dilema):
(P—>Q)&(~P—>R),Pv~P|>QvR
بر این اساس اگر خدا خود را بنمایاند ماده است و اگر ننمایاند عادل نیست و بالنتیجه
یا ماده است و یا عادل نیست.
۲)حذف فاصل
(v-Elimination)
:
Pv~P,P—>R,~P—>R|>R
بر این اساس چه خدا خود را بنمایاند و چه ننمایاند تلقی خدا با محذور فلسفی مواجه
است.یکبار بدلیل ماده و ممکن بودن وبار دیگر به دلیل عدم عدالت.
🖋اشکالات این مبنا:
۱.در رد Pv~P:
نمایش و عدم آن؛ عدم و ملکه اند و قابل اتصاف در ممکنات و ماهیات.
۲.در رد P-—>R~:
پیشفرض استدلال،تلازم وجودی عدالت و نمایش است و حال آنکه عدالت را به هر تعریفی که لحاظ کنیم،از مفاد هلیات مرکبه است و نمود و عدم آن،به معنای راسلی کلمه،از مفاد هلیات بسیطه.فلیس
بینهما تلازم بیّن.
3⃣ ثالثا:
اگر استدلال وی را برهان تلقی کنیم،لمی
است یا إنی؟
به عبارتی درباب عدالت ونمود آیا احدهما معلول دیگری است یا معاً معلولین لعلة واحده اند؟
4⃣رابعا:
صورت منطقی بند ۲ استدلالشان اینگونه است:
-دیر باوری من از ذهن من است.
-ذهن من مخلوق خداست.
پس: دیر باوری من مخلوق خداست.
🖋اشکالات:
۱.مغالطه عدم تکرار حدوسط.
۲.همانگونه که اعتباری به قطع قطاع نیست هکذا شک شکاک(نه به معنای شک کننده بلکه زیاد شک کننده)و این نشان می دهد که این صفات،اختیاری اند نه جبری.
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
Eitaa
ایتا - کانال برهان
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
چکیده درس های خارج اصول(غیر مستقلات)
تمام الکلام فی الضد:
بنابر تعریف ضد عام و خاص،مساله در این باب این است که آیا امر به شئ مقتضی نهی از ضد عام و یا خاص او هست یا خیر؟
انحاء این اقتضا به اشکال زیر است:
1 )عینیت: یعنی امر به شئ بالمطابقه دال بر نهی از ضد عام است.
2 )جزئیت:بنابر آنکه امر،مرکب از طلب شئ و نهی از ترک آن باشد(نظر به صاحب معالم)که در این صورت بالتضمن دال بر نهی از ضد عام است.
3 )ملازمه:که خود به سه شکل قابل بررسی است:
الف)امر شیئ ملازم با نهی از ضد عام است به نحو لزوم بیّن بمعنی الاخص(دلالت التزامی)
ب) امر به شی ملازم با نهی از ضد عام است به نحو لزوم بین بالمعنی الاعم
ج) امر به شی ملازم با نهی از ضد عام است نه نحو لزوم غیر بیّن
که دو قسم اخر (ب و ج)، دلالت عقلیه و بواقی دلالت لفظیه اند.
✍🏻مختار حقیر :
بین امر به شی و نهی از ضد عامش ،این همانی است.
اساسا این بیان مصداقی از قاعده نقض مصاعف
(Double Negation)
است؛ که از قواعد منطق جملات است
~~P=P
در موضع این همانی ، دلالتی موجود نیست در حالی که مفاهیم اقتضاء ،تلازم ، دلالت ، فرع بر دوئیت است که در این جا موجود نیست
✍فلذا به زعم حقیر و بر این مبنا با تحلیل پرسشی که به تورم پاسخ ها منتهی شده ، در میابیم که ساختار منطق پرسش ، تمام نیست.
هر سه دسته نظریات علاوه بر اشکال مسبوقیت به دوئیت ، با این اشکالات مواجهند:
- وفق نظریه ی عینیت، دلالت، معنا ندارد.نه نسبت به ذات شئ و نه ذاتیات آن.
- نظریه ی جزیئت که مبتنی بر ترکب امر است،مجازفه است چرا که:
1 ) مدعا بی دلیل است.
2 )مستلزم تحلیل الشئ الی نفسه و غیره است. امر:طلب شئ و ...
3 ) مستلزم تسلسل است چرا که خود طلب شئ باز همین ترکیب را دارد.
- نظریات تلازم نیز علاوه بر اشکال اصلی، مدعیات بی دلیلند.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
تمام الکلام فی الضد:
بنابر تعریف ضد عام و خاص،مساله در این باب این است که آیا امر به شئ مقتضی نهی از ضد عام و یا خاص او هست یا خیر؟
انحاء این اقتضا به اشکال زیر است:
1 )عینیت: یعنی امر به شئ بالمطابقه دال بر نهی از ضد عام است.
2 )جزئیت:بنابر آنکه امر،مرکب از طلب شئ و نهی از ترک آن باشد(نظر به صاحب معالم)که در این صورت بالتضمن دال بر نهی از ضد عام است.
3 )ملازمه:که خود به سه شکل قابل بررسی است:
الف)امر شیئ ملازم با نهی از ضد عام است به نحو لزوم بیّن بمعنی الاخص(دلالت التزامی)
ب) امر به شی ملازم با نهی از ضد عام است به نحو لزوم بین بالمعنی الاعم
ج) امر به شی ملازم با نهی از ضد عام است نه نحو لزوم غیر بیّن
که دو قسم اخر (ب و ج)، دلالت عقلیه و بواقی دلالت لفظیه اند.
✍🏻مختار حقیر :
بین امر به شی و نهی از ضد عامش ،این همانی است.
اساسا این بیان مصداقی از قاعده نقض مصاعف
(Double Negation)
است؛ که از قواعد منطق جملات است
~~P=P
در موضع این همانی ، دلالتی موجود نیست در حالی که مفاهیم اقتضاء ،تلازم ، دلالت ، فرع بر دوئیت است که در این جا موجود نیست
✍فلذا به زعم حقیر و بر این مبنا با تحلیل پرسشی که به تورم پاسخ ها منتهی شده ، در میابیم که ساختار منطق پرسش ، تمام نیست.
هر سه دسته نظریات علاوه بر اشکال مسبوقیت به دوئیت ، با این اشکالات مواجهند:
- وفق نظریه ی عینیت، دلالت، معنا ندارد.نه نسبت به ذات شئ و نه ذاتیات آن.
- نظریه ی جزیئت که مبتنی بر ترکب امر است،مجازفه است چرا که:
1 ) مدعا بی دلیل است.
2 )مستلزم تحلیل الشئ الی نفسه و غیره است. امر:طلب شئ و ...
3 ) مستلزم تسلسل است چرا که خود طلب شئ باز همین ترکیب را دارد.
- نظریات تلازم نیز علاوه بر اشکال اصلی، مدعیات بی دلیلند.
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
❓❓❓سوال❓❓❓
نطر استاد در مورد سوزاندن کتاب پزشکی "هاریسون" توسط آیت الله تبریزیان مدرس طب سنتی و اسلامی چیست که جدیدا کلیپش در آمده
💎جواب 💎
سلام واحترام
1⃣علمی بنام طب اسلامی نداریم بلکه برخی ارشادات پراکنده پیرامون برخی مسائل طبی داریم که اولا نیازمند بررسی های سندی است و ثانیا مکتب نیست
2⃣آقای تبریزیان آیت الله نیست
3⃣سنت کتاب سوزی،جاهلیت اخراییست
4⃣اصول طب هاریسون یک مکتب پزشکی است که میتواند نقد علمی داشته باشد نه بدین شکل و آن هم بوسیله ناقد متخصص پزشکی نه ایشان
✅در انتها اعلام برائت مرکز مدیریت حوزات
علمیه و برخی محققان را از این جریانات
می ستاییم
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
نطر استاد در مورد سوزاندن کتاب پزشکی "هاریسون" توسط آیت الله تبریزیان مدرس طب سنتی و اسلامی چیست که جدیدا کلیپش در آمده
💎جواب 💎
سلام واحترام
1⃣علمی بنام طب اسلامی نداریم بلکه برخی ارشادات پراکنده پیرامون برخی مسائل طبی داریم که اولا نیازمند بررسی های سندی است و ثانیا مکتب نیست
2⃣آقای تبریزیان آیت الله نیست
3⃣سنت کتاب سوزی،جاهلیت اخراییست
4⃣اصول طب هاریسون یک مکتب پزشکی است که میتواند نقد علمی داشته باشد نه بدین شکل و آن هم بوسیله ناقد متخصص پزشکی نه ایشان
✅در انتها اعلام برائت مرکز مدیریت حوزات
علمیه و برخی محققان را از این جریانات
می ستاییم
ملتمس دعا
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan