۸)درخصوص نیمه تمام گذاشتن
سفردرمانی وهمراهی عشایرهم که
فرمودیداگرمنبع قابل اعتمادی بود
بهره میبریم.
باوجودهمه نقدهای این طلبه حقیر
ظل مرجعیت برسراین حقیرمستدام بادسیماسیدناالعزیز
آیت الله العظمی سیستانی🌹
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
سفردرمانی وهمراهی عشایرهم که
فرمودیداگرمنبع قابل اعتمادی بود
بهره میبریم.
باوجودهمه نقدهای این طلبه حقیر
ظل مرجعیت برسراین حقیرمستدام بادسیماسیدناالعزیز
آیت الله العظمی سیستانی🌹
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
ا سلام خدمت استاد گرامی
چیزی مطرح است مبنی بر اینکه حوزه های علمیه امروز در فقه بیشتر گرایش اخباری دارن و روایت محور هستن و و همچنین در مسائل اعتقادی تماما اخباری هستن
بی زحمت میشه در این باره توضیح کامل بدید؟
این فکر کیاست و منظور چیه
چیزی مطرح است مبنی بر اینکه حوزه های علمیه امروز در فقه بیشتر گرایش اخباری دارن و روایت محور هستن و و همچنین در مسائل اعتقادی تماما اخباری هستن
بی زحمت میشه در این باره توضیح کامل بدید؟
این فکر کیاست و منظور چیه
باسلام واحترام
نکاتی چند:
۱)بایددیدمرادازاخباری گری چیست؟اگرقدرمتیقن ازاخباریت،پرداختن
به حدیث هم باشدمتاسفانه حوزه هابه قرآن وحدیث،نه کم توجه بلکه
بی توجهندودلمان نمیسوخت اگر
اینهانبودوحداقل معقول به درستی
خوانده میشدکه این هم به برکت
فرهنگستان ومرکزفقاهت اکبرنژادو
...کم کم رخت برمیبندد. گرچه دانشگاه هم درمعقول ومنقول اگربدترازحوزه نباشدبهترنیست.
۲)نقل ونقداخباریت(اگرچنین مفهومی داشته باشیم)درسنت فکری مامغالطه پهلوان پنبه است
مفهومی ساخته اندونقداین مفهوم برساخته ومولودمعیوب رااثبات رأی معیوب ترخودمیپندارندوآنراحمل بردرک عقل مستقل میکنندوآتش زنه لازم برای آتش خشم برخی روشنفکران نسبت به محدثان بزرگی چون مرحوم مجلسی،شیخ حرعاملی،محقق بحرانی فراهم می آیدوحال آنکه حتی تعریف مشهوراز
اخباریت عمدتامؤدای نظرحشویة
است نه این بزرگان.
۳)اگرصاحب وسائل وصاحب حدائق اخبارینداین حقیرباافتخارخودرااخباری مینامم
ضمن بقای نقدعلمی نسبت به تمامی اندیشمندان
۴)نقدبزرگانی چون شیخ أعظم که اخلاق مدارانه و
حلیمانه اخباریت رانقل ودرپی نقدبرآمده اندنیزیاازمنابع اصلی آنهانبوده(مانندجاییکه شیخ درنقل
نظرمحقق استرآبادی میگویدکتاب
اودردست من نیست امااینگونه میگوید)ویااگرازمنابع اصلی آنانست بعضابامتن خودکتاب مطابق نیست(مانندجاییکه شیخ،رأی صاحب حدائق رانقل ونقدمیفرمایدو...)
وحتماتوصیه اینست که بهتراست خودرابه مطالعه متون دست اول عادت دهیم تاسخنمان مستندباشد.
۵)ممکنست مرادازاخباریت درباب
روش اجتهادباشدکه قائلان این قول
معتقدند؛عنایت فقیهان دراستنباط
به روایات بیش ازآیات است
نقداین دیدگاه رادرقالب نقدمختصری ازکتاب جناب سید
کمال حیدری(نظریه نقل به معنی
درروایات)که ازقائلان این قول است
درانتهای یادداشت دوم خبرواحدآورده ام که درصورت نیاز
بدان مراجعه فرمایید
والحمدلله
میثم فتحی
نکاتی چند:
۱)بایددیدمرادازاخباری گری چیست؟اگرقدرمتیقن ازاخباریت،پرداختن
به حدیث هم باشدمتاسفانه حوزه هابه قرآن وحدیث،نه کم توجه بلکه
بی توجهندودلمان نمیسوخت اگر
اینهانبودوحداقل معقول به درستی
خوانده میشدکه این هم به برکت
فرهنگستان ومرکزفقاهت اکبرنژادو
...کم کم رخت برمیبندد. گرچه دانشگاه هم درمعقول ومنقول اگربدترازحوزه نباشدبهترنیست.
۲)نقل ونقداخباریت(اگرچنین مفهومی داشته باشیم)درسنت فکری مامغالطه پهلوان پنبه است
مفهومی ساخته اندونقداین مفهوم برساخته ومولودمعیوب رااثبات رأی معیوب ترخودمیپندارندوآنراحمل بردرک عقل مستقل میکنندوآتش زنه لازم برای آتش خشم برخی روشنفکران نسبت به محدثان بزرگی چون مرحوم مجلسی،شیخ حرعاملی،محقق بحرانی فراهم می آیدوحال آنکه حتی تعریف مشهوراز
اخباریت عمدتامؤدای نظرحشویة
است نه این بزرگان.
۳)اگرصاحب وسائل وصاحب حدائق اخبارینداین حقیرباافتخارخودرااخباری مینامم
ضمن بقای نقدعلمی نسبت به تمامی اندیشمندان
۴)نقدبزرگانی چون شیخ أعظم که اخلاق مدارانه و
حلیمانه اخباریت رانقل ودرپی نقدبرآمده اندنیزیاازمنابع اصلی آنهانبوده(مانندجاییکه شیخ درنقل
نظرمحقق استرآبادی میگویدکتاب
اودردست من نیست امااینگونه میگوید)ویااگرازمنابع اصلی آنانست بعضابامتن خودکتاب مطابق نیست(مانندجاییکه شیخ،رأی صاحب حدائق رانقل ونقدمیفرمایدو...)
وحتماتوصیه اینست که بهتراست خودرابه مطالعه متون دست اول عادت دهیم تاسخنمان مستندباشد.
۵)ممکنست مرادازاخباریت درباب
روش اجتهادباشدکه قائلان این قول
معتقدند؛عنایت فقیهان دراستنباط
به روایات بیش ازآیات است
نقداین دیدگاه رادرقالب نقدمختصری ازکتاب جناب سید
کمال حیدری(نظریه نقل به معنی
درروایات)که ازقائلان این قول است
درانتهای یادداشت دوم خبرواحدآورده ام که درصورت نیاز
بدان مراجعه فرمایید
والحمدلله
میثم فتحی
مرادازهایلومورفیسم،یعنی دیدگاه
مبتنی برماده وصورت
شکل گیری منسجم این دیدگاه از
زمان ارسطوآغازمیشود
بخوانید👆🌹
مبتنی برماده وصورت
شکل گیری منسجم این دیدگاه از
زمان ارسطوآغازمیشود
بخوانید👆🌹
با سلام و احترام خدمت استاد فتحی عزیز، اساتید و دوستان
بحث تعیین حداقل دستمزد این ایام داغه
آیا مبنای فقهی برای الزام کارفرما در تامین حداقل معیشت کارگران وجود داره؟
یا تامین حداقل معیشت وظیفه دولته؟
بنظر میرسه کارفرما باید زحمت کارگر را طبق قرار داد اجاره جبران کنه و الزامی برای تامین حداقل درآمد برای هزینه های زندگی حداقلی نداره...
سپاس
بحث تعیین حداقل دستمزد این ایام داغه
آیا مبنای فقهی برای الزام کارفرما در تامین حداقل معیشت کارگران وجود داره؟
یا تامین حداقل معیشت وظیفه دولته؟
بنظر میرسه کارفرما باید زحمت کارگر را طبق قرار داد اجاره جبران کنه و الزامی برای تامین حداقل درآمد برای هزینه های زندگی حداقلی نداره...
سپاس
بسمه تعالی
« پنجه کارِ گِران و رنجه کارگران »
(بررسی فقهی قرارداد کارگروکارفرما)
قراردادفیمابین کارگرو
کارفرمابایدمبتنی برتراضی باشدو
نبایدغرری وضرری باشد
همچنین این قراردادنسبت به تأمین حداقل معیشت کارگرلابشرط
است(میتواندبنابرتراضی شرط شود
اماالزامی نیست)چراکه ملاحظه
حداقل معیشت برای دولت اسلامی،فریضة وبرای کارفرما،فضیلة است .
بااین حال،درحدتوان،محتملات را
بررسی نمودیم تاگویا تر شود.
-محتملات :
اگرحقوق درنظرگرفته شده؛
الف)به میزان کارانجام شده باشدو
حداقل معیشت کارگرراتامین:
۱.کند
۲.نکند
ب)بیشترازمیزان کارانجام شده باشدو:
ب۱)بارضایت کارفرمابوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۳.کند
۴.نکند
ب۲)بدون رضایت کارفرمابوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۵.کند
۶.نکند
ج)کمترازمیزان کارانجام شده باشدو:
ج۱)بارضایت کارگربوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۷.کند
۸.نکند
ج۲)بدون رضایت کارگربوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۹.کند
۱۰.نکند
-احکام(مبتنی بررأی مختار):
۱.عین عدل است
۲.بایدازبیت المال جبران نمودو
وفق لاضرر،اجبارکارفرماممنوع
۳.مقداراضافه،بخشش است با
حفظ خیارغبن برای کارفرما
۴.بایدازبیت المال جبران نمودو
وفق لاضرر،اجبارکارفرماممنوع
۵و۶.اگرکارفرماصرفامکره باشد،عقداجاره،حرام واگرمجبورباشد،حرام وباطل
۷.کاراضافه،بخشش است باحفظ
خیارغبن برای کارگر
۸.وفق لاضرروازباب ظلم به نفس
حرام است نه باطل
۹و۱۰.اگرکارگرصرفامکره باشدعقد
اجاره،حرام واگرمجبورباشدحرام و
باطل است.
نکاتی چند:
۱.فرض الف لابشرط ازرضایت شد
چراکه عدم رضایت أحدالطرفین
مقدمه ظلم به طرف دیگراست
۲.به زعم حقیرماده۳۱قانون کارکه
کارفرماراملزم به پرداخت درهنگام
بازنشستگی وازکارافتادگی میداند
مشروع نیست زیرا:
۱)دلیل شرعی برالزام اوموجودنیست واصل بربرائت است
۲)محل تأمین ازکارافتادگی وبازنشستگی،بیت المال است و
بازنشستگی دراینجامعلول ازکار
افتادگی کلی ویاادواری ویاکبراست(نه کبربه تنهایی).نمونه ای ازادله:
باب«أن نفقة النصرانی إذاکبروعجز
عن الکسب ،من بیت المال»
۳.استفاده ازتعطیلات ومرخصی
بنابرتراضی طرفینیست وحقی از
پیش ثابت شده نیست.
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
« پنجه کارِ گِران و رنجه کارگران »
(بررسی فقهی قرارداد کارگروکارفرما)
قراردادفیمابین کارگرو
کارفرمابایدمبتنی برتراضی باشدو
نبایدغرری وضرری باشد
همچنین این قراردادنسبت به تأمین حداقل معیشت کارگرلابشرط
است(میتواندبنابرتراضی شرط شود
اماالزامی نیست)چراکه ملاحظه
حداقل معیشت برای دولت اسلامی،فریضة وبرای کارفرما،فضیلة است .
بااین حال،درحدتوان،محتملات را
بررسی نمودیم تاگویا تر شود.
-محتملات :
اگرحقوق درنظرگرفته شده؛
الف)به میزان کارانجام شده باشدو
حداقل معیشت کارگرراتامین:
۱.کند
۲.نکند
ب)بیشترازمیزان کارانجام شده باشدو:
ب۱)بارضایت کارفرمابوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۳.کند
۴.نکند
ب۲)بدون رضایت کارفرمابوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۵.کند
۶.نکند
ج)کمترازمیزان کارانجام شده باشدو:
ج۱)بارضایت کارگربوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۷.کند
۸.نکند
ج۲)بدون رضایت کارگربوده وحداقل معیشت کارگرراتأمین:
۹.کند
۱۰.نکند
-احکام(مبتنی بررأی مختار):
۱.عین عدل است
۲.بایدازبیت المال جبران نمودو
وفق لاضرر،اجبارکارفرماممنوع
۳.مقداراضافه،بخشش است با
حفظ خیارغبن برای کارفرما
۴.بایدازبیت المال جبران نمودو
وفق لاضرر،اجبارکارفرماممنوع
۵و۶.اگرکارفرماصرفامکره باشد،عقداجاره،حرام واگرمجبورباشد،حرام وباطل
۷.کاراضافه،بخشش است باحفظ
خیارغبن برای کارگر
۸.وفق لاضرروازباب ظلم به نفس
حرام است نه باطل
۹و۱۰.اگرکارگرصرفامکره باشدعقد
اجاره،حرام واگرمجبورباشدحرام و
باطل است.
نکاتی چند:
۱.فرض الف لابشرط ازرضایت شد
چراکه عدم رضایت أحدالطرفین
مقدمه ظلم به طرف دیگراست
۲.به زعم حقیرماده۳۱قانون کارکه
کارفرماراملزم به پرداخت درهنگام
بازنشستگی وازکارافتادگی میداند
مشروع نیست زیرا:
۱)دلیل شرعی برالزام اوموجودنیست واصل بربرائت است
۲)محل تأمین ازکارافتادگی وبازنشستگی،بیت المال است و
بازنشستگی دراینجامعلول ازکار
افتادگی کلی ویاادواری ویاکبراست(نه کبربه تنهایی).نمونه ای ازادله:
باب«أن نفقة النصرانی إذاکبروعجز
عن الکسب ،من بیت المال»
۳.استفاده ازتعطیلات ومرخصی
بنابرتراضی طرفینیست وحقی از
پیش ثابت شده نیست.
والسلام علیکم ورحمة الله
میثم فتحی
سوال:
نمیتوان الزام کارفرما به پرداخت حداقل دستمزد و نیز پرداخت بازنشستگی و ازکارافتادگی را، حکم ثانویه و از نوع مصلحت سنجی برای عامه تلقی کرد ؟
نمیتوان الزام کارفرما به پرداخت حداقل دستمزد و نیز پرداخت بازنشستگی و ازکارافتادگی را، حکم ثانویه و از نوع مصلحت سنجی برای عامه تلقی کرد ؟
خیر
زیرا:
۱.عناوین ثانویه عندالاضطراراست و
اینجااضطراری نیست
۲.اگرهم اضطراری عام باشدحکم
ثانوی آن بایدبه نفع همه باشد
۳.اگرهم اضطرارعام باشدبایدازبیت المال تأمین شود
ملتمس دعا🌹
زیرا:
۱.عناوین ثانویه عندالاضطراراست و
اینجااضطراری نیست
۲.اگرهم اضطراری عام باشدحکم
ثانوی آن بایدبه نفع همه باشد
۳.اگرهم اضطرارعام باشدبایدازبیت المال تأمین شود
ملتمس دعا🌹
قال رسول الله(صلی الله علیه وآله):
«مثل أهل بیتی کسفینة نوح من رکبها نجی ومن تخلف عنها غرق»
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث بِبَرَد بنیادت»
🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸
«مثل أهل بیتی کسفینة نوح من رکبها نجی ومن تخلف عنها غرق»
«حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث بِبَرَد بنیادت»
🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸
سخنرانی
حجتالاسلام والمسلمین شیخ میثم فتحی
🎧#گزارش_صوتی
▪️شهادت امام موسی کاظم علیه السلام | دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🎤سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ میثم فتحی
▫️#هیئت_الرضا
➖➖➖➖
⚫️ @HelaliAbdolreza
▪️شهادت امام موسی کاظم علیه السلام | دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🎤سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ میثم فتحی
▫️#هیئت_الرضا
➖➖➖➖
⚫️ @HelaliAbdolreza
Forwarded from زبانشناسی همگانی
ریشه ی فعلهای ایرانی .pdf
5.2 MB
بسمه تعالی
تحدیدالعقل،تهدیدالإعتزال(۸):
« رخسار عدالت در آیینه سرابِ
خیر و شر »
درتلقی حکما،خیروشرچون ازمفاهیم کیفیست همواره باطرف
مقابلش تحقق داردمانندهرسبکی
که سنگین هم هست وبالعکس اما
ازدومنظرپس هرشری خیرهم هست(باهرتعریفی ازخیروشر).
امابه نظرمیرسدمعناوعمق معنای
آدمی ازخیروشردرگروشادی وغم است(خوشایندوبدآیند)
ومعلوم نیست چه کسی؟چگونه؟وباچه مکانیسمی؟ازخوشایندهابه خیروازبدآیندهابه شرنقب زده
وآیااصلانقبی وجودداردیاخیر؟
وبدترآنکه همین تلقی ازخیروشر،مبنای تعریف عدالت قرارمیگیرد.
هرفعلی مراشادکندعادلانه وهرآن
فعلی که غمگینم کندظالمانه است
فاعل آن خداباشدیاخلق خدا.
غم وشادی—>خیروشر—>عدل وظلم
تحدیدالعقل،تهدیدالإعتزال(۸):
« رخسار عدالت در آیینه سرابِ
خیر و شر »
درتلقی حکما،خیروشرچون ازمفاهیم کیفیست همواره باطرف
مقابلش تحقق داردمانندهرسبکی
که سنگین هم هست وبالعکس اما
ازدومنظرپس هرشری خیرهم هست(باهرتعریفی ازخیروشر).
امابه نظرمیرسدمعناوعمق معنای
آدمی ازخیروشردرگروشادی وغم است(خوشایندوبدآیند)
ومعلوم نیست چه کسی؟چگونه؟وباچه مکانیسمی؟ازخوشایندهابه خیروازبدآیندهابه شرنقب زده
وآیااصلانقبی وجودداردیاخیر؟
وبدترآنکه همین تلقی ازخیروشر،مبنای تعریف عدالت قرارمیگیرد.
هرفعلی مراشادکندعادلانه وهرآن
فعلی که غمگینم کندظالمانه است
فاعل آن خداباشدیاخلق خدا.
غم وشادی—>خیروشر—>عدل وظلم