درخت و کتاب
2.4K subscribers
296 photos
7 videos
66 files
10 links
main channel: @Dahaar
Download Telegram
Forwarded from کالیایف
Forwarded from Femme Bleue - (Athena Keshvari)
Forwarded from کالیایف
«آنتیگونه: اونها می‌خوان ما تسلیم بشیم. می‌خوان خردمون کنن تا مجبور شیم از خیر زندگی‌ای که حقمونه بگذریم. ما باید باهاشون بجنگیم.
تاداشی: من تسلیم نمی‌شم. من اصل وجود خودم رو به کسی واگذار نمی‌کنم –چیزی که از دست می‌دم دیگه اهمیتی نداره، چون برای همیشه لکه‌دار شده. آنتیگونه، چیزی که باید به‌خاطرش بجنگیم شهامتِ باور داشتن به چیزیه که درسته، نه چیزی که مقدوره.»

⁃ چیوری میاگاوا
⁃ سرخی آنتیگونه
Forwarded from کالیایف
"They're funny things, Accidents. You never have them till you're having them."

- A.A. Milne
- The House at Pooh Corner
Forwarded from کالیایف
«من یک سیگاری خوشحالم. در بریدلینگتون می‌مانم. جای خوبی است که بشینی و ببینی پول‌هایت نیست و نابود می‌شود. به نظرم حریص هستم، ولی حرص پول ندارم؛ چون می‌تواند بار اضافی باشد. برای زندگی هیجان‌انگیز‌ حریص هستم. دلم می‌خواهد همیشه هیجان‌انگیز باشد و در واقع همین‌طور هم می‌شود. از طرف دیگر، اعتراف می‌کنم که می‌توانم از چکیدن قطرات باران روی چاله‌ی آب به هیجان بیایم. خیلی از آدم‌ها اینطور نیستند.
قصدم این است تا روزی که از پا بیفتم، زندگی هیجان‌انگیز باشد.»

- دیوید هاکنی در گفتگو با مارتین گی‌فورد
Forwarded from کالیایف
«آروم كه بشی درد مى‌گذره. قبلا هم همچين دردهايى داشتی... فقط آروم باش و اون وقت درد مى‌ره پى كارش.»

- يوپ آدميرال
- تو مادر منی
وای از این به بعد اینجا بیشتر براتون کتاب می‌ذارم.
Forwarded from برنامه ناشناس
سلام!
این دو کانال‌ منابع خیلی خوبی برای فایل پی‌دی‌اف کتاب‌ به زبان فارسی هستند:
@litera999
@freeforbiddenbook
Forwarded from کالیایف
«وقتی دو تپانچه روی شقیقه‌ی‌ یک طرف ماجرا گرفته شده –تپانچه‌ای در دست سرکوبگر و تپانچه‌ای دیگر در دست خود سرکوب‌شده– صلح از راه گفت‌و‌گو به‌ دست نمی‌آید.
در هر صورت، همیشه دست توست که به خون آلوده‌ است.
در هر صورت، همیشه خون توست که ریخته می‌شود.»

- جورج ابراهیم
- آنها هنوز کلید خانه‌شان را دارند
«کاری نمی‌توانستند بکنند. بچه‌هایی بودند در میان تاریکی. بچه‌هایی بودند در حسرت امنیت، در حسرت عشق، در حسرت پایان جنگ.»

- دیوید آلموند
- جنگ تمام شد
درخت و کتاب
«کاری نمی‌توانستند بکنند. بچه‌هایی بودند در میان تاریکی. بچه‌هایی بودند در حسرت امنیت، در حسرت عشق، در حسرت پایان جنگ.» - دیوید آلموند - جنگ تمام شد
«داروتی از احوالش جویا شد و او گفت که خوب است.
‏گفت: تا جایی که این روزها هرکسی می‌تونه خوب باشه.
‏بعد آرام خندید.»

- دیوید آلموند
- جنگ تمام شد
Forwarded from That's all folks!
با شکم گرسنه راه افتادن، با شکم سیر قدم زدن، راه رفتن‌ برای هضم غذا، راه رفتن برای اینکه تنها تفریحی است که با کتاب خواندن جور درمی‌آید. همان‌طور که بالزاک هم وقتی رفت پاریس، کشف کرد. پیاده‌روی برای فرار از شر شیاطین، پیاده‌روی به جای گریستن، پیاده‌روی در امید عبث و نومیدانه‌ی دیدار آشنا، پیاده‌روی، پیاده‌روی، پیاده‌روی.



شیطان در بهشت
هنری میلر
بهاءالدین خرمشاهی
Forwarded from کالیایف
Photocopies (Berger John).epub
2.9 MB
چون تولد جان برجره این کتاب رو بهتون تقدیم می‌کنم. درباره‌ی همه‌چیزه: تمام آنچه که می‌بینم، احساس می‌کنیم، لمس و خیال می‌کنیم؛ تمام آنچه که از کنار و درونمون می‌گذره.
به مناسبت تولدش خوندن کتاب رو شروع کنید و هر زمان منتظر یا در راه بودید، بخشی ازش رو بخونید.💛💛💛
@Dahaar