Forwarded from 𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
Video
خبر خوش بچه ها:
هدیه های پک خردم کن رفتن برای چاپ
و شما میتونین همچنان این پک رو با تمام هدایاش سفارش بدین🥳🥳
هدیه های پک خردم کن رفتن برای چاپ
و شما میتونین همچنان این پک رو با تمام هدایاش سفارش بدین🥳🥳
حاضرین که بریم سراغ سورپرایز مون؟
امروز از یه نویسنده خیلی خفن که همه تون طرفدارش هستین🔥🔥🔥🔥
امروز از یه نویسنده خیلی خفن که همه تون طرفدارش هستین🔥🔥🔥🔥
حالا یه سوال
به نظرتون ممکنه آدم فقط با دیدن عکس یه نفر عاشق بشه؟
به نظرتون ممکنه آدم فقط با دیدن عکس یه نفر عاشق بشه؟
Anonymous Poll
38%
بله چرا که نشه
62%
از روی عکس ناموسا؟ شوخی نکن
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
حالا یه سوال
به نظرتون ممکنه آدم فقط با دیدن عکس یه نفر عاشق بشه؟
به نظرتون ممکنه آدم فقط با دیدن عکس یه نفر عاشق بشه؟
اولین باری که عکسش رو دیدم، کمتر از شونزده سالم بود… با پولهایی که پس انداز کرده بودم یواشکی مجلهی پنت هاوس خریدم…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
اولین باری که عکسش رو دیدم، کمتر از شونزده سالم بود… با پولهایی که پس انداز کرده بودم یواشکی مجلهی پنت هاوس خریدم…
توی این مجلهها همه چیز پیدا میشه
از مصاحبه و مدهای جدید تا تصویر خونهی ثروتمندان
ولی جذابترین بخش مجله عکس مدلهای جوون بود
دخترهای زیبایی که مدل عکسهای مختلف میشدن..
از مصاحبه و مدهای جدید تا تصویر خونهی ثروتمندان
ولی جذابترین بخش مجله عکس مدلهای جوون بود
دخترهای زیبایی که مدل عکسهای مختلف میشدن..
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
توی این مجلهها همه چیز پیدا میشه از مصاحبه و مدهای جدید تا تصویر خونهی ثروتمندان ولی جذابترین بخش مجله عکس مدلهای جوون بود دخترهای زیبایی که مدل عکسهای مختلف میشدن..
داشتم صفحات مجله رو ورق میزدم که چشمم به عکس اون دختر افتاد؛ یک لحظه از چیزی که دیدم نفسم بند اومد :)) اون دختر از شدت زیبایی واقعی به نظر نمیومد…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
داشتم صفحات مجله رو ورق میزدم که چشمم به عکس اون دختر افتاد؛ یک لحظه از چیزی که دیدم نفسم بند اومد :)) اون دختر از شدت زیبایی واقعی به نظر نمیومد…
پوستش به سفیدی برف بود و موهاش مثل گندمزاری دورش رها بود… چشمهاش سبز بود و طوری به دوربین نگاه میکرد انگار خودش میدونست با نگاهش چقدر میتونه روی بقیه تاثیر بذاره!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
پوستش به سفیدی برف بود و موهاش مثل گندمزاری دورش رها بود… چشمهاش سبز بود و طوری به دوربین نگاه میکرد انگار خودش میدونست با نگاهش چقدر میتونه روی بقیه تاثیر بذاره!
انگار در یک لحظه عاشقش شدم
اسمش شارلوت بود، مجله میگفت نوزده سالشه
فردای اون روز مادرم مجله رو پیدا کرد و دور انداخت؛
میگفت نباید این چیزارو نگاه کنی …
اسمش شارلوت بود، مجله میگفت نوزده سالشه
فردای اون روز مادرم مجله رو پیدا کرد و دور انداخت؛
میگفت نباید این چیزارو نگاه کنی …
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
انگار در یک لحظه عاشقش شدم اسمش شارلوت بود، مجله میگفت نوزده سالشه فردای اون روز مادرم مجله رو پیدا کرد و دور انداخت؛ میگفت نباید این چیزارو نگاه کنی …
چند سالی گذشت و من با فکر اون دختر بزرگ شدم
دنبال راهی میگشتم که اون دختر رو پیدا کنم
با عکاسهای مجلهای که ازش عکس انداخته بودن تماس گرفتم ولی هر کدوم میگفتن دختری به این اسم نمیشناسند و اصلاً وجود خارجی نداره!!
دنبال راهی میگشتم که اون دختر رو پیدا کنم
با عکاسهای مجلهای که ازش عکس انداخته بودن تماس گرفتم ولی هر کدوم میگفتن دختری به این اسم نمیشناسند و اصلاً وجود خارجی نداره!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
چند سالی گذشت و من با فکر اون دختر بزرگ شدم دنبال راهی میگشتم که اون دختر رو پیدا کنم با عکاسهای مجلهای که ازش عکس انداخته بودن تماس گرفتم ولی هر کدوم میگفتن دختری به این اسم نمیشناسند و اصلاً وجود خارجی نداره!!
بعدها باز هم عکسهای اون دختر رو توی مجله دیدم ولی هر بار با اسمی متفاوت و با اینکه چند سالی از اولین باری که اون عکس رو دیدم گذشته بود ولی هنوزم تو مجلههای جدید نوشته بودن که اون ۱۹ سالشه!!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
بعدها باز هم عکسهای اون دختر رو توی مجله دیدم ولی هر بار با اسمی متفاوت و با اینکه چند سالی از اولین باری که اون عکس رو دیدم گذشته بود ولی هنوزم تو مجلههای جدید نوشته بودن که اون ۱۹ سالشه!!!
دست به هر کاری زدم تا پیداش کنم… هر کاری میکردم نمیتونستم فکرش رو از سرم بیرون کنم؛ دوست دختر پیدا کردم، حتی ازدواج کردم ولی هنوزم اون ملکه ذهنم بود…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
دست به هر کاری زدم تا پیداش کنم… هر کاری میکردم نمیتونستم فکرش رو از سرم بیرون کنم؛ دوست دختر پیدا کردم، حتی ازدواج کردم ولی هنوزم اون ملکه ذهنم بود…
به عشق بودنِ با اون دختر، چند دوربین عکاسی گرفتم و آتلیه عکاسی راه انداختم… امید داشتم یک روزی برای عکاسی بیاد پیش من… اما نشد و نیومد…
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
به عشق بودنِ با اون دختر، چند دوربین عکاسی گرفتم و آتلیه عکاسی راه انداختم… امید داشتم یک روزی برای عکاسی بیاد پیش من… اما نشد و نیومد…
حالا چند سالی از اولین باری که شارلوت رو دیدم میگذشت و دیگه امیدی به پیدا کردنش نداشتم و فقط عکسهاش رو نگاه میکردم… یک روز زنگ در خورد و کسی که وارد شد کسی بود که باور نمیکردم!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
حالا چند سالی از اولین باری که شارلوت رو دیدم میگذشت و دیگه امیدی به پیدا کردنش نداشتم و فقط عکسهاش رو نگاه میکردم… یک روز زنگ در خورد و کسی که وارد شد کسی بود که باور نمیکردم!!
خودش بود! شارلوت بود!
وارد شد و بهم گفت که دوست دارید از من عکس بگیرید؟ انگار مسخ شده بودم سرم رو تکون دادم و شروع کردم به عکاسی!!
وارد شد و بهم گفت که دوست دارید از من عکس بگیرید؟ انگار مسخ شده بودم سرم رو تکون دادم و شروع کردم به عکاسی!!
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
خودش بود! شارلوت بود! وارد شد و بهم گفت که دوست دارید از من عکس بگیرید؟ انگار مسخ شده بودم سرم رو تکون دادم و شروع کردم به عکاسی!!
وقتی کار تموم شد ازش پرسیدم اسمش چیه و چند سالشه تنها چیزی که گفت این بود که اسمش شارلوته و نوزده سالشه… جرات نکردم لمسش کنم، آخه میگن اگر رویاتو لمس کنی از بین میره
𝐵𝑜𝑜𝑘 𝐺𝑟𝑎𝑝ℎ𝑖📚
وقتی کار تموم شد ازش پرسیدم اسمش چیه و چند سالشه تنها چیزی که گفت این بود که اسمش شارلوته و نوزده سالشه… جرات نکردم لمسش کنم، آخه میگن اگر رویاتو لمس کنی از بین میره
بعد از انداختن عکساش از اونجا رفت و تازه فهمیدم هیچ راه ارتباطی و آدرسی ازش نگرفتم… دوباره باید دنبالش میگشتم و پیداش میکردم