بنياد فرهنگ زندگی - سهیل رضایی
31.5K subscribers
2.6K photos
1.66K videos
91 files
2.43K links
مرکزآموزش خودشناسی به روش پروفسوریونگ برای ایجادتغییرهمه ابعادزندگی باسمینار،کتاب،CDوآنلاین

88524100-3/bonyadonline.ir
اینستاگرام؛
instagram.com/bonyadfarhangzendegi
Download Telegram
💫⭐️دنيا تسليم ِ نور درون ماست ...




🟣خشنودی تنها با پیوند دوباره با یک منبع معنوی بدست می‌آید.


باید به اعماق وجود خود برویم و دنیای درونیمان را تغذیه کرده، ماساژ دهیم و مراقبش باشیم.


🔴⭐️پاسخ ما دعاست.


🔺🌿دعا نفس را تسکین می‌دهد، قلب را شفا می‌دهد و انگیزه‌های بیرونی را متعادل می‌سازد.


🔺🌿دعا فرایند مقدس پذیرا شدن و پیوند دوباره با شگفت‌انگیزترین و الهام‌گرفته‌ترین بخش خودمان است.


🔴بدون یک پیوند عمیق با جهان درون، هرگز لذت‌های حقیقی جهان بیرون را تجربه نخواهیم کرد زیرا این دو، دست در دست هم هستند.



🌿وقتی شیرینی جهان درون خود را بچشیم، می‌بینیم که آنچه در جهان بیرون رخ می‌دهد، آن‌قدرها هم مهم نیست.


🌿 زیرا در حضور چیزی هستیم که بزرگتر و با شکوه‌تر از آن است که تصور می‌کردیم.


🌹🌿داشتن پیوند الهی،
یعنی زیستن یک زندگی پر از دعا تضمین می‌کند که تمام احساس‌های خوبی را که آرزویشان را داریم بدون ترک کردن آرامش ِحرمِ درونی خود تجربه خواهیم کرد.


🌿وقتی که به جهان درونی خود وصل هستیم، چیزی را تجربه می‌کنیم که فرانتس کافکا به زیبایی بیان کرده است:


💫⭐️«نیازی نیست از اتاقت بیرون بروی. پشت میزت بمان و گوش کن. حتی گوش هم نکن، فقط منتظر بمان. حتی منتظر هم نمان. ساکن در گوشه‌ای بنشین. جهان بی هیچ منتی خودش را به تو عرضه خواهد کرد تا نقاب از چهره‌اش برداری.



❤️🌿چاره ی دیگری ندارد. غرق در شادی، خودش را به زیر پاهایت خواهد انداخت.»




📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
#لولوخورخوره
#قصه_شب
#قسمت_چهارم

( رمانی برای کمک به کشف سایه ها )


الیاس به پیشخدمت خیره شد. ناگهان از او پرسید :
« اینجا چه کسی تصمیم گیرنده ست » ؟
پیشخدمت با تعجب به او نگاه کرد. کمرش را تا زانو خم کرد و گفت :
« خود شما سرور من » !
الیاس با بدگمانی به او نگریست . گفت :
« من میخوام از اینجا برم » !
پیشخدمت تعظیم دیگری کرد و گفت :
« قربان این جزو تصمیمات محاله » !
الیاس با تعجب پرسید :
« از طرف کی محاله » !؟
« از طرف خود شما قربان ! شما به سمت این تصمیم نمیرین » !
الیاس سرآسیمه به طرف درب ورودی دوید . در با صدای بلندی قفل شد . الیاس به سمت پنجره رفت . دستگیره ی پنجره چرخید . الیاس کمی به اطراف نگاه کرد . صندلی چرخان دور میز کار را بلند کرد . آن را با شدت به شیشه ی پنجره کوبید . صندلی روی زمین افتاد و از پایه دو تکه شد . به پیشخدمت خیره شد . با صدای دو رگه ای پرسید :
« من اینجا زندونی ام » !؟
پیشخدمت با سر خم شده گفت :
« خیر قربان ! شما حاکم قلمروی سایه ها هستید » !
سپس با دست اتاقک چوبی کوچکی را در کنار سالن نشان داد و گفت :
« از اینطرف لطفا » !
الیاس ناامید به سمت اتاقک رفت . پیشخدمت ، صندلی راحتی را پشت دیوار اتاقک برایش مرتب کرد و اشاره به نشستن کرد . الیاس نشست . پیشخدمت دولا دولا از اتاق بیرون رفت .
صدای زنی از اتاقک برخاست . صدا به نظر الیاس جوان می آمد . گفت :
« من از تسخیر یک رویا در عذابم ! با آنکه پارسال ، به قربانی مقدس قبلی نیز اعتراف کرده ام ، اما این رویا تکراری شده و دست از سرم برنمی دارد » !
حالا دیگر الیاس منظور زن را از قربانی مقدس می فهمید . با خود اندیشید که این قرارداد لعنتی را با متولی شهر بسته است و فقط او میتواند آن را لغو کند .
تصمیم گرفت تا قبل از ملاقات با او فعلا به حرفهای این زن گوش بدهد . پرسید :
« این چه رؤیایی ست که تکرار میشه » ؟
زن گفت :
« هر شب خواب می بینم که دارم دختر کوچکم رو با دستهای خودم خفه میکنم ! نمیدونی چه شکنجه ای داره !؟ با جیغ و فریاد از خواب بلند میشم » !
الیاس قدری به حرفهای زن اندیشید . از نظر او این خواب ها به جای آنکه از شیطان باشند ، در مورد شخصیت روانی زن ، حاوی اطلاعاتی مهم بودند . با بی حوصلگی پرسید :
« دخترت رو دوست داری » ؟
« این چه سؤالیه !؟ معلومه که دوستش دارم » !
« مادرت تو رو دوست داشت » ؟
« مادرم سالهاست مرده ، اون هیچکس رو دوست نداشت ! اما این چه ربطی به خواب من داره !؟ میخوام این کابوس رو با خودت ببری اون دنیا ؛ قبل از اینکه کاری دستم بده » !
الیاس با خود اندیشید که این زن از دیدن نفرت خود از مادرش و مادری کردن برای دخترش وحشت دارد . با خود گفت ، چه لزومی داره که اونو با مادر خدابیامرزش آشتی بدم !؟ بنابراین سرش را نزدیک دیوار اتاقک برد و گفت :
« باشه ؛ این کابوس رو بزار همینجا تا با خودم ببرم اون دنیا » !
زن تشکر کرد و رفت . الیاس با خود اندیشید که انگار شوخی ، شوخی ، رفتن به دنیای دیگر را قبول کرده و از قربانی شدن قریب الوقوع ، هراسی ندارد . ولی واقعیت غیر از این بود و او از این فرجام ، به شدت می ترسید. صدای زنی دیگر بلند شد که در این فاصله به جای زن قبلی دراتاقک مستقر شده بود :
« تو رو خدا منو از دست زخم زبان زدن هام ، نجات بده ! من عادت دارم به هر کسی که بهم نزدیک بشه ، یه نیشی بزنم و اونو از خودم و خودش منزجر کنم » !
الیاس حدس زد که این زن خشمی را از گذشته سرکوب کرده ، و این خشم نسبت به یک ویژگی مطرود ولی قدرتمند در روان خودش بوده ، ولی حوصله ی سر و کله زدن برای شناساندن این خصوصیت زخم زننده را به او نداشت . بنابراین سکوت کرد .

ادامه دارد...
Mive Mamnoe ~ Music-Fa.Com
Ehsan Khaje Amiri ~ Music-Fa.Com
⛔️آهنگ : ميوه ممنوعه



❤️🌿خواننده : احسان خواجه اميرى



❤️ميشه خدا رو حس كرد ...



⭐️💫صبح و روزگارتون به وقت عاشقى



@bonyadfarhangzendegibot
⛔️چرا مى دويم ، اما نمى رسيم




🔴در درون هر یک از ما یک شبح گرسنه وجود دارد که همیشه همه چیز را بیشتر می‌خواهد،


پول بیشتر، شهرت بیشتر، تأیید بیشتر، مادیات بیشتر.


🔴«شبح گرسنه» یک اصطلاح بودایی است که به جنبه‌ای از خود اشاره دارد که از لحاظ عاطفی تهی و تشنه رفع نیازهای خود است، اما نمی‌داند چگونه.



⚫️مهم نیست دارایی ما چقدر است، اگر در دنیای درون فرد محرومی باشیم، شبح گرسنه کنترل را به دست می‌گیرد و در می‌یابیم که تغذیه اشتهای سیری‌ناپذیرش غیر ممکن است.



🔺شبح گرسنه هرگز سیر نمی‌شود.🔺



💫جالب است که وقتی به خودمان اجازه می‌دهیم در پیوند با روح غوطه‌ور شویم، بسیار کم می‌خواهیم زیرا در درون بسیار غنی هستیم.



🌹🌿اگر تمام آنچه تا بحال برایش دعا کرده‌ایم، مراقبه کرده‌ایم و درخواست کرده‌ایم باعث پیوندی عمیق‌تر با الوهیت شده باشد،
هر چیزی که در آن سطوحِ بالاترِ خودآگاهی ارتعاش دارد، از جمله ثروت و فراوانی، نزد ما خواهد آمد.



⚫️اما وقتی که از این منبع جدا شده باشیم، تشنه هر چیزی می شویم که این توهم را به ما بدهد که باعث احساس بهتر ما خواهد شد.



🟡تنها رضایتمندی برای شبح گرسنه این است که آن را با خدا، عشق و
خودآگاهی برتر پر کنیم و به همه آنچه که هستیم و همه آنچه که به آن مربوط است وصل شویم.



🟡وقتی که به جوهره حقیقی خود وصل هستیم، در درون احساس می‌کنیم روی ابرها هستیم.

این‌گونه است که در می‌یابیم با خدا یکی هستیم.



🟡قادر هستیم از احساسات کوچک و افسرده‌کننده قلب درمانده خود فراتر برویم و همتایان الهی خود را جستجو کنیم.


🌹🌿وقتی وصل هستیم قادر می‌شویم چیزی را که می‌خواهیم متجلی کنیم ....



📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🌿💫آنچه مى خواهيم ، درون ماست




🟣هنگامی که در درون پر هستیم، خود به خود نسبت به خود و دیگران از عشق، همدلی و مهربانی لبریزیم.



❤️🌿زندگی حقیقتاً رقصی شگفت‌انگیز بین دنیای درون و بیرون است.


🔺ما به تجربه بیرونی نیاز داریم تا بیاموزیم، رشد کنیم و متحول شویم.


🔴اما دنبال کردن دنیای بیرونی بدون توجه ورزیدن به درون، ما را تهی و بسیار ناامید بر جای خواهد گذاشت

و صرفاً پرسه زدن در دنیای درون نیز باعث تجربه انزوا، تنهایی و فقدان می‌شود

مگر این که سبک زندگی رهبانیت را انتخاب کرده یا قدیس باشیم.



🌿💫وقتی به دنیای درونی خود وصل هستیم، پیشاپیش همان چیزی هستیم که آن را جستجو می‌کنیم.


⭐️پیشاپیش آنچه را که آرزو داشتیم، داریم و از همه مهم‌تر می‌دانیم که هرگز نباید از جایگاه کمبود، چیزی را خلق کنیم.


🌿💫هنگامی که به منبع حقیقی خود در درون باز می‌گردیم، در مورد کیستی خود احساس خوبی پیدا می‌کنیم و برای تجربه لذت تجلی خواسته‌های بیرونی، خود را لایق می‌بینیم.


💫وقتی به جهان درونی وصل هستیم به جای تلاش نومیدانه برای دستیابی به چیزی که باعث حال بهتر ما در لحظه شود،

شاهد انواع تجربیاتی هستیم که می‌خواهیم داشته باشیم،


تجربیاتی که می‌توانند شاد، هیجان‌انگیز و خلاقانه باشند و ما را در تحول و رشد یاری کنند.


💫دیگر مجبور نیستیم بپرسیم:

«چه کاری از من بر می‌آید و چه چیزی می‌توانم بدست آورم تا احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم؟»

❤️🌿در عوض، این حقیقت غیر قابل انکار را درک می‌کنیم که تمام و کمال و ارزشمندیم، عشق می‌ورزیم و مورد عشق قرار داریم...



📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🔴چرا در مورد خود احساسات بد داريم




⭐️💫وقتی در حضور قدرت، پتانسیل، زیبايى ارزشمندی و نور خود هستیم، دیگر مانند گذشته نسبت به افکار انتقادی ناامیدی، خودناباوری، طمع، ترس، سرزنش، یا تاریکی
آسیب‌پذیر نخواهیم بود.



💫⭐️وقتی به معنویت ذاتی خود وصل هستیم، احساس می‌کنیم به اندازه کافی خوب، مطلوب، مورد عشق، با اعتماد به نفس، ایمن، و پر انگیزه هستیم



⚫️و هنگامی که پیوندمان قطع می‌شود، احساس ترس، ضعف، بی‌ارزشی، دوست‌داشتنی نبودن، رهاشدگی و تنهایی می‌کنیم.



🌿امت فاکس در کلید طلایی می‌گوید:


🔺«وقتی دارید به مشکل خود می‌اندیشید، به این معناست که به خدا فکر نمی کنید.»



💫ما از طریق ابزار دعا به شناخت خدا می‌رسیم. از طریق قدرت دعا، به شناخت تقدس خود نائل می‌شویم.


⭐️قادریم دانه‌های خواسته‌هایمان را در خودآگاهی حاصلخیز خود بکاریم و بدانیم که میوه خواهند داد.


💫⭐️دعا معبری است که ما را به الهی‌ترین خودی که داریم، می‌رساند.


💫⭐️ما را شستشو می‌دهد و غبار از خودآگاهیمان بر می‌دارد تا افکار و احساسات مقدس و حیات‌بخش ریشه بگیرند....





📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🟣براى پيروز شدن بايد تسليم شويم




💫بازگشت ما به تقدس مستلزم این است که اعتراف کنیم و بپذیریم که همه چیز را نمی‌دانیم


⭐️و اراده خود را تسلیم کنیم تا توسط نیروهایی هدایت شویم که از خودمان بزرگتر هستند.


❤️🌿آنچه در اینجا طلب می‌شود، یک قلب فروتن است.



💫«قانون هدایت الهی» به ما می‌گوید که خداوند برای ما کاری را انجام خواهد داد که ما قادر نیستیم برای خودمان انجام دهیم.



🔺وقتی از سر راه خود معنویمان کنار می‌رویم و دیوارهای دفاعی خود را فرو می‌ریزیم، فروتن می‌شویم.



🌿تواضع دری است که الوهیت از طریق آن به درون زندگی ما قدم می‌گذارد.


⚫️بدون تواضع، فکر می‌کنیم خودمان از عهدۀ همه چیز بر می‌آییم.

حس دروغین غرور ما، ایگوی ما، بدون تواضع اجازه نمی‌دهد تمام موقعیت را ببینیم.

مانع از درست دیدن ما می‌شود.

ایگو کنترل را به دست می‌گیرد تا باور دروغین خود را مبنی بر این که موجوداتی مستقل و جدا هستیم، کنار نگذاریم.


🔺تا زمانی که به این افسانه باور داریم، در را به روی خرد برتر بسته‌ایم.


🟣تواضع به ما اجازه می‌دهد تمام آنچه را می‌دانیم، آنچه را نمی‌دانیم و آنچه را که فکر می‌کنیم باید بدانیم، کنار بگذاریم تا بتوانیم به یک وضعیت آزاد قدم بگذاریم تا خدا از طریق آن وارد شود.



⭐️این کار لازم است.⭐️




📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
#لولوخورخوره
#قصه_شب
#قسمت_پنجم

( رمانی برای کمک به کشف سایه ها )


زن ادامه داد :
« هروقت عزیزترین کس زندگیم داره حرف میزنه ، دلم میخواد یه جمله ی خوب بهش بگم ؛ ولی برخلاف میلم ، بهش حمله میکنم . مثلا وقتی دخترم میخواد از نمرات خوبش تعریف کنه ، من با یادآوری کارایی که هنوز انجام نداده ، اونو دلسرد میکنم » !
الیاس خواست به او بگوید که حسود است و این حسادت ، هشداری نسبت به نیاز به همان قدرت رشدی ست که در دخترش می بیند ، ولی سکوت کرد ! اضطرابی که راجع به فرجام خودش ، بعداز گفتگو با رکسانا پیدا کرده بود ، یک دم او را رها نمی کرد . زن گفت :
« این افکار شیطانی رو ببر اون دنیا و واسه ی آرامش من دعا کن » !
الیاس نسبت به سطحی نگری زن احساس خشم کرد . چطور این زن می توانست با یک اعتراف ساده ، از معالجه ی عفونتی چنین ریشه دار در روانش ، بگریزد !؟ خواست با یک دروغ مصلحتی او را خشنود سازد ، اما زبانش نچرخید . زن از اتاقک خارج شد . الیاس خواست برخیزد ؛ صدای زنی دیگر از اتاقک برخاست ؛ با چه سرعتی جای یکدیگر را می گرفتند. زن گفت :
« خدایا منو ببخش ! یک عمر برای شوهرم زنی نجیب و قانع بودم ؛ اما حالا شیطان منو به کارهایی وسوسه می‌کنه که میدونم من رو از چشم شوهرم میندازه » !
الیاس فکر کرد ، سراغ متولی شهر میرود و قرارداد را فسخ می کند . به همین راحتی ! ولی اگر متولی شهر ، قبول نکند چه !؟ شاید هم بد نمی شد که در این رفاه باقی بماند و در انتهای کار ، جرزنی کند !؟ زن ادامه داد :
« شوهرم از جوونیش، به زنهای خوشگل فحش می داد و اونا رو فاحشه صدا می زد . اما حالا سر پیری بر عکس شده ؛ دیگه دوست نداره اونا رو لقب فاحشه بده ، و اجازه هم نمیده من کمی به سرو صورت و هیکل خودم برسم ؛ همه اش باهام دعوا می‌کنه و ازم ایراد میگیره » !
الیاس اندیشید این اعترافات ، بیشتر سایه های شوهر اوست تا زن ! پس چرا خودش نیامده بود!؟ ولی دوست داشت سایه های خود زن را نیز در این مورد ، کشف کند .
با بی حوصلگی پرسید :
« میخوای با خودت چکار کنی که اون نمیذاره »!؟
زن مکثی کرد و با صدای آهسته گفت :
« میخوام بوتاکس کنم؛ لیپو ساکشن کنم؛ میخوام ...».
از حرف زدن بازایستاد . سپس ادامه داد :
« خدایا منو ببخش ».
الیاس از این همه تردید خنده اش گرفت. پرسید:
« با این کارها چه حس جدیدی پیدا می کنی » ؟
زن از گفتن باز ماند . الیاس فکر کرد شاید صدایش را نشنیده است . خواست برخیزد و از کنار اتاقک برود ، صدای زن به گوشش رسید :
« دلم میخواد واسه ی شوهرم لوندی کنم ، ولی به این کار اصلا عادت ندارم . حالم بد میشه » !
الیاس پرسید :
« حالا کدوم وسوسه رو میخوای بفرستی اون دنیا؟ لوندی یا ... » !؟
زن ساکت ماند. الیاس مطمئن بود که او پاسخی ندارد . بنابراین عزم رفتن کرد . در اثنای برخاستن صدای زن به گوشش رسید :
« لوندی رو با خودت ببر ! این وسوسه ی شیطانه » !
الیاس خشمگین شد . چطور این زن نمی توانست بخشی از زنانگی اش را که سالها سرکوب کرده بود، برای شوهرش زندگی کند !؟ با طعنه گفت :
« پس شوهرت رو هم آماده کن ، با خودم ببرم ! اون الان در تدارک خیانت به توهه » !
صدای زن بر خاست :
« من واسه این معامله حاضرم » !
الیاس تعجب کرد ! زن آمادگی خیانت شوهرش را داشت ! زن ادامه داد :
« آماده‌ی مرگ شوهرم هستم ! اونو هم با خودت ببر » !
الیاس نوع تمایل زن را درست نشنیده بود ؛ ولی نمی توانست آن را درک کند ! پرسید :
« حاضری اونو از دست بدی ، ولی قدمی واسه اصلاح باورات برنداری » !؟
زن با گریه گفت :
« تو این شهر واسه ی مرگ شوهرم ، کلی همدرد سوگواری دارم ، ولی واسه ی لوند شدن ، هیچ کس منو تأیید نمی کنه » !
الیاس از سختی پذیرفتن سایه ها خبر داشت . چه کمکی می توانست به زن بکند !؟ به او گفت :
« خودت رو واسه ی بیوه شدن آماده کن ! من دستوراتت رو انجام میدم » !
زن تشکر کرد و رفت . الیاس سردرگم مانده بود . اگر زن بیوه می شد ، آیا دیگر هیچ وقت دچار این وسوسه نمی شد که زنانگی اش را بپذیرد !؟ و آن را زندگی کند !؟

ادامه دارد ...
Ebi Mohtaj [BibakMusic.com]
Ebi [BibakMusic.com]
🔴آهنگ : محتاج


🌿❤️خواننده : ابى


🌿تا آينه رفتم كه بگيرم خبر از خود ...


💫روزگارتون پر از نور و آيينه


@bonyadfarhangzendegibot
💫دست در دست الوهيت درون




⚫️من روحم را فروخته‌ام و در تلاش برای بدست‌آوردن عشق و احترام، حد و مرزهایم را زیر پا گذاشته‌ام.



⚫️من از دیگران استفاده کرده‌ام تا حفره عمیق درونم را پر کنند.



⚫️من تلاش کرده‌ام خودم از پس همه چیز برآیم و از خودم و دیگران انتظارات غیرواقعی داشته‌ام.



💫خدای من


⭐️امروز از تو می‌خواهم تا به من کمک کنی چماقی را که با آن خودم را می‌زنم بر زمین بگذارم.


⚫️امروز اعتراف می‌کنم که وقتی خودم را می‌زنم، خودم و دیگران از تجربه استعدادهای خدادادیم محروم می‌کنم.


⭐️سپاسگزارم به خاطر شجاعتی که اکنون برای انجام انتخاب درست احساس می‌کنم،

⭐️انتخابِ بخشایش، رها کردن، تسلیم شدن، یافتن همدلی برای کودک هراسان درونم.



💫امروز تصمیم دارم آن بخش از وجودم را ببینم که بدون تفکر دست به عمل می‌زند و بدون پرسیدن حرف می‌زند زیرا


⚫️او کودکی حساس و هراسان است.⚫️


💫امروز قدرتم را برای مادری و پدری کردن برای این کودک زخمی به شیوه‌ای سالم و توانمند باز پس می‌گیرم.


⭐️انتخابم این است که قلب بزرگ و زیبایم را که پر از مهر خداوند است به روی او بگشایم تا بتوانم قلبم را به خاطر تمام اشتباهات گذشته‌اش کاملاً ببخشایم.



⭐️من تمام آن گناهان را و تمام خودم را می‌بخشایم.

⭐️احساسم این است که در حال رها کردن تمام پیام‌های درونی عذاب آور خودساخته‌ام هستم.

⭐️من به جای همهمه
اکنون صدای سکوت را می‌شنوم.

⭐️به جای دل‌شکستگی
احساس آرامش می‌کنم.

⭐️به جای احساس گناه
احساس سپاس دارم.


💫اکنون آزادم.💫


⭐️به جای جنگ، عشق را برگزیده ام



⭐️می‌بخشایم و بخشوده می‌شوم.


⭐️اکنون شجاع و دلیر در کنار خدایم می‌ایستم......




📚منبع ، کتاب :

چگونه خود با عظمتی بسازیم

📝 نویسنده : دبی فورد


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🟣بخش هاى دوست نداشتنى و شيطان درون ما



⚫️یکی از بزرگ‌ترین مفاهیم یونگ مفهوم سایه است.



⚫️سایه مترادف با شیطان نیست،

🔺هرچند شیطان بزرگی می‌تواند از سایه‌های‌مان بیرون آید !


🔺من ترجیح می‌دهم که سایه را به‌صورت آن بخش‌هایی از خود یا گروه یا سازمان خود تعریف کنم که اگر به خودآگاه آورده شوند،

آن تصور کلی را که از خودمان داریم، آشفته می‌سازند و از بين مى برند ، یا با ارزش‌هایی که مدعی‌شان هستیم در تضاد هستند، یا اینکه ممکن است از روح هراسان ِما چیزی بخواهند که ما را می‌ترساند.



🔴آموختن در مورد سایه ى خود و روبه‌رو شدن با آن یک مسئله اخلاقی مهم است.


🔴به این معنا که ما باید
درونمایه‌های خودشیفتگی خود، عقب‌نشینی‌های بزدلانه خود
و قرارداد بی‌ثبات ِخود با ارزش‌های‌مان را بپذیریم،



🟣ولی در عین حال به‌خاطر «بخش‌های دوست‌نداشتنی» خود در احساس گناه غرق نشویم.




🔴من همیشه از اظهارنظر فیلو اهل اسکندریه تحت‌تأثیر قرار می‌گیرم
که دو هزار سال پیش گفت :

🔺بهتر است مهربان باشیم، زیرا هر کسی که ملاقات می‌کنیم، واقعاً با مشکلی بزرگ دست به گریبان است.



🔴به یاد داشتن این موضوع
باعث می‌شود، با افراد بسیاری بر روی این سیاره مهربان باشم، در غیر این صورت حتماً با آنها دچار تعارض می‌شدم.



🔺اما اعتراف می‌کنم با توجه به انتظاراتی که از خودم دارم، در اِعمال آن نسبت به خود دچار مشکل هستم.


🔴من نمی‌توانم آنچه را می‌دانم انکار کنم، نمی‌توانم خودم را از موشکافی افراطی که بر روی دیگران اعمال می‌کنم آزاد کنم

و نمی‌توانم از مسئولیت‌پذیری در برابر هر آنچه از طریق من به این دنیا می‌رسد، بگریزم.


🟣بنابراین آن احترام و بخشایشی را که اغلب نسبت به دیگران دارم، نمی‌توانم به خودم بدهم .....




📚منبع ، کتاب :
بيست ويك كار هم بعد از سى سالگى

📝 نویسنده : جيمز هاليس


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
چرا هيچ پيشرفتى نمى كنيم ؟



🟣چیزی در درون ما هست؛
همه ما،
که می‌داند چه چیزی برای‌مان مناسب است،
کدام مسیر متعلق به ماست و نه فردی دیگر،


🔴چیزی که ما را به آن سوی منطقه آسایش‌مان و به حوزه‌های رشد، پیشرفت و حضور در این جهان می‌کشاند
که بزرگ‌تر از تمام حوزه‌هایی است که تا امروز زیسته‌ایم.


💫همه ما یک روح هدایتگر و به قول اهل باستان یک غول و یک پیوند با انرژی‌های بزرگ‌تر داریم

که نه فقط از طریق ما، بلکه از طریق کائنات جاری می‌شود.

⭐️این به اصطلاح غول یک روح حامی بود، یک واسطه که عالم صغیر را به عالم کبیر مرتبط می‌کند.


⭐️همه ما به‌ویژه در کودکی آن را تجربه کرده‌ایم،

⚫️اما وقتی در سال‌های بعد آن صدا، آن تلقین، دوباره از راه می‌رسد تهدیدآمیز به‌نظر می‌رسد،

زیرا بیش از حد از ما طلب می‌کند یا دست‌کم چیزی می‌خواهد که ما را از منطقه آسایش خود بیرون می‌آورد.


⚫️در آن لحظه ما به طفره رفتن، سرکوبی یا منحرف کردن آن صدای درونی روی می‌آوریم و مسیر راحت‌تری را انتخاب می‌کنیم.


🔺افراد بسیاری به من گفته‌اند که آرزو دارند کاری انجام دهند، مثلاً کتابی بنویسند، اما واقعاً چند نفرشان آن کار را انجام می‌دهند؟


⚫️آنها درک نمی‌کنند که ابتدا باید به جنگ ترس‌های‌شان بروند و آسایش خود را در این راه قربانی کنند.


🔺آنها باید خودناباوری را کنار بگذارند، انضباط روزانه را در پیش گیرند و فراتر از آنچه احساس راحتی می‌کنند، دست به عمل بزنند

🔴و وقتی این کار را نمی‌کنند، چیزی در درون‌شان می‌داند و آزرده می‌شود،
ناله می‌کند، اندوهگین می‌شود
و هرچه این فرار از هر آنچه که می‌خواهد از طریق ما زندگی کند بیشتر شود،

🔺سایه هم بزرگ‌تر و زندگی ترسناک‌تر می‌شود.....


📚منبع ، كتاب :
بيست و يك كار مهم بعد از سى سالگى


📝نويسنده : جيمز هاليس


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🟣دوست داشتن خود را آغاز كنيم




🔴چرا ما نمی‌توانیم مقداری مهربانی نیز در حق خودمان روا داریم، همان‌طور که به آسانی نسبت به دیگران داریم؟



🔴از کی از شرایط انسانی معاف شده‌ایم؟ چرا درخصوص مهربانی کردن برای خود استثناء قائل می‌شویم، درحالی‌که ما نیز انسانی هستیم در جمعیتی نسبتاً بزرگ با مشکلاتی واقعاً بزرگ.



چرا بیش از دیگران خود را قضاوت می كنيم ؟

🔺آیا افراط در محکوم کردن خود یک نوع «خاص بودن» مبتنی بر خودشیفتگی نیست؟

🔺آیا مقصر دانستن خود بیش از دیگران شکلی عجیب و غریب از خودشیفتگی نیست؟

🔺آیا وقتی مهربانی‌ای را که می‌توانیم به دیگران بدهیم از خود دریغ می‌کنیم به رضایت‌مندی منفی نمی‌رسیم؟

🔺آیا نداشتن توانایی برای دوست داشتن قسمت‌های دوست نداشتنی خود شکست در عشق نیست؟


🔴ظرفیت دوست داشتن بخش‌های دوست‌نداشتنی خود به معنای صحه گذاشتن بر آنها نیست، بلکه به رسمیت شناختن این حقیقت است که آنها هم بخشی از ما هستند.


🔴این حوزه‌های آسیب‌دیده روح به هیئت انسان شکل و عمق می‌دهند،

که بدون آن ما صرفاً موجودات محیط خود، آدم‌ماشینی‌های «مهربان» و شرطی‌شده با نیروهای خردکننده مجازات، فشارهای اجتماعی و همرنگ جماعت شدن خواهیم بود.


🔴همین بخش‌ها به ما شخصیت می‌دهند و ما را از آن موجوداتی که شاید در فرآیند رشدمان یک‌بعدی و با یک روح کم‌مایه بزرگ شدیم، دور می‌کنند.


🔴ما با این بخش‌های دوست‌نداشتنی انسان‌تر و در نتیجه بیشتر لایق عشق و مهربانی می‌شویم.

⭐️فقط مهربانیْ كه پذيرا است ، که عشق می‌ورزد، که شفا می‌دهدـ می‌تواند ما را به یک زندگی روحی و معنوی بزرگ‌تر هدایت کند،


🔴مبادا که در اتهامات و بی‌اعتبار دانستن غنای روح اسیر بمانیم.

🔴به‌علاوه، به شیوه‌ای متناقض تنها با دوست داشتن این بخش‌های دوست‌نداشتنی خود که خودآگاهی ایگوی ما آنها را دیگری می‌پندارد، می‌توانیم دیگران را دوست بداریم.


⭐️💫پذیرش دیگران از خانه آغاز می‌شود، با پذیرش آن دیگری که در درون ما ساکن است.....



📚منبع ، كتاب :
بيست و يك كار مهم بعد از سى سالگى


❤️📝نويسنده : جيمز هاليس


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
اگر جلسات را گوش داده اید به اینجا بروید و دیدگاه خودتان را مطرح کنید و از دیدگاه های دیگران هم بهره بگیرید.


اگر تا کنون موفق به ثبت نام در کمپین رایگان اصل شو وصل شو نشده اید، الان به این لینک بروید و تا هفت جلسه با ما همراه شوید


https://bonyadonline.com/product/286
🟣به خدا بگوييم كه از دستش خشمگينيم !



🔴بیشتر ما آموخته‌ایم که از خدا بترسیم و او را مسئول دردهای گذشته ندانیم.


🔴اما من بر این باورم که امروز بیشتر افراد از دست خدا عصبانی هستند. اگر کمی به آن فکر کنید، درست به نظر می‌رسد.


🔴خدایی که قرار بوده به موقع به دادمان برسد، دعاهایمان را پاسخ دهد، از ما محافظت کند و در مواقع سختی از ما مراقبت کند، ولی سر و کله‌اش پیدا نمی‌شود، چه فایده‌ای دارد؟


🔴بیشتر ما تجربه‌های سخت و مصیبت باری از اعتیاد گرفته تا مشکلات جسمانی، تجاوز یا خشونت فیزیکی یا عاطفی را از سر گذرانده‌ایم.


ناامید شده‌ایم. ناکام شده‌ایم. ما می‌خواستیم که خدا به ما کمک کند، اما نکرد.


🔴باور ما این است که اگر خدا می‌خواست از ما حمایت کند، از اول نباید می‌گذاشت این اتفاقات برای ما بیفتد.


🟣اما این یکی از حقایق سخت و سرد زندگی است:

🔺خدا نبايد از ما در برابر شر یا تجربه‌های کارمایی محافظت کند !!!


🔺برخی چیزها صرفاً باید رخ می‌دادند تا نفْس ِما رشد کند و متحول شود.

🔴ما برای پذيرفتنِ والاترین تجلی خود به تجربه‌های انسانی نیاز داریم - از جمله تجربه دل‌شکستگی و درد.


🔴هرگاه از چشم‌انداز وسیع‌تری به خرد تجربه‌های انسانی خود نگاه نمی‌کنیم، طبیعتاً از دست خدا عصبانی می‌شویم.


🔴وقتی این همه رنج را می‌بینیم، همه آن افرادی را که گرسنگی می‌کشند، طبیعی است که از دست قدرتی که باور داریم باید قادر به نجات ما از این سختی‌ها باشد، عصبانی شویم.


🔴این خشم ایرادی ندارد. مجبور نیستیم آن را پنهان کنیم، به خاطر آن خودخوری کنیم یا وانمود کنیم وجود ندارد.



🟣اعتراف به خشم، خود قدم اول است. بخشایش مرحله‌ای است که ما را آزاد می‌کند.



📚منبع ، کتاب :

#چگونه_خود_با_عظمتی_بسازیم

📝 نویسنده : #دبی_فورد


🗞 انتشارات : #بنیاد_فرهنگ_زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
#لولوخورخوره
#قصه_شب
#قسمت_ششم

( رمانی برای کمک به کشف سایه ها )


دلش برای دیدن رکسانا تنگ شده بود . به همین زودی !؟ ناگهان فکری کرد ! اینکه اقتدار خودش را در این موقعیت محک بزند. پیشخدمت را صدا زد . مرد جوان سریعا حاضر شد . الیاس به او گفت :
« من میخوام زنی به نام رکسانا رو همین الان نزدم بیارید » !
با شک و تردید از اجابت خواسته اش به پیشخدمت نگریست !
پیشخدمت تعظیمی کرد و گفت :
« زنهای خوشگل دیگه ای هم در شهر هستند ! چرا ملاقات با ایشون رو خواستارین » !؟
الیاس گفت :
« میتونی پیداش کنی » !؟
« البته ؛ با اینکه سخته ، ولی امر شما اطاعت میشه » !
« رکسانا چه سابقه ای تو این شهر داره » ؟
پیشخدمت گفت :
« اون یه زن نابهنجاره ؛ هیچ حرمتی واسه ی سنت قائل نیست ! و البته هیچ وقت هم واسه ی اعتراف به وسوسه هاش ، به اینجا نیومده » !
الیاس گفت :
« الان کجا زندگی می‌کنه » ؟
« قربان ، با توجه به اینکه سال اول بعد از ازدواج ، از شوهرش طلاق گرفته ، همه اون رو طرد کردن ! رکسانا مثل یه شبح تو شهر سرگردونه ! شبا حتی تو گورستان بیرون شهر هم می‌خوابه » !
الیاس پرسید :
« می‌دونی علت طلاقش چی بوده » ؟
پیشخدمت مکثی کرد . با تردید گفت :
« خودش که اعلام کرد ، شوهرش ....مردونگی نداره » !
الیاس گفت :
« اگه حرفش درست باشه ، حق طلاق داشته » !
« خیر قربان ؛ اینجا اغلب مردها ، به اندازه ی جاهای دیگه مرد نیستن ! قانون اینو به عنوان نقص نمی پذیره » !
« چرا » !؟
« چرا چی قربان !؟ این که کمبود مردونگی نقص محسوب نمیشه » !؟
« بله ؛ واسه ی تداوم ازدواج ، نقص حساب میشه » !
پیشخدمت با قاطعیت گفت :
« خیر قربان ! با توجه به اینکه متولی شهر ، واسه ی رشد مردونگی حد معینی قائل شده ، هیچ زنی نمی تونه از شوهرش به این دلیل جدا بشه » !
الیاس فکر کرد خواب می بیند ! مگر میشود برای رشد یک ویژگی حیاتی ، حدی اجتماعی تصور کرد !؟ چرا تا کنون از این موضوع چیزی نشنیده بود !؟ به خاطر آورد که چون در این شهر غریبه است ، شاید هنجارهای آن را نمی شناسد ! دوباره در خواست ملاقات رکسانا را تکرار کرد . پیشخدمت تعظیمی کرد و برای اجابت تقاضایش بیرون رفت . الیاس با تردید در رو به باغ را باز کرد . شک داشت که هنوز زندانی ساختمان باشد ! در باز شد . به محوطه ی باغ رفت . متوجه ی دوربین های مداربسته ی زیادی شد که در ایوان و روی تیرک های فلزی در باغ کار گذاشته اند . دوربین ها با تغییر وضعیت او ، زوایای خود را تغییر می دادند . میان درختان رفت . بلندگوهای متعددی روی درختان نصب بود . صدایی از بلندگوها برخاست : « شما در امنیت کامل هستید ! ما اوضاع شما را رصد می کنیم » !
تازه فهمید که زندانی دانش خود شده است ! آن هم درست زمانی که فکر میکرد در بالا دست ترین نقطه ی اجتماع ایستاده است ! نا امیدانه در حال بررسی راه فراری از این زندان می گشت ! آیا متولی شهر در خواستش را برای دیدار و فسخ قرارداد می پذیرفت !؟ از شواهد بر می آمد که لغو قرارداد ممکن نبود . چرا که قرارداد با توضیح کامل سرنوشت او تفهیم و تنظیم نشده بود ! چه کار دیگری برای در امان ماندن از مرگ ، از دستش بر می آمد !؟ در این حین صدای لطیف زنی از میان درختان به گوشش رسید :
" درست حدس زده ای ! هیچ راه فراری از مرگ نداری " !
به سمت صدا برگشت ؛ رکسانا بود ! الیاس از دیدن او بسیار خوشحال شد . به سمتش خیز برداشت ؛ رکسانا با دست ، محدوده ی نزدیک شدنش را نشانش داد . الیاس گفت :
" این ها که واسه ی اعتراف اومدن ، مشتی دیوانه ان ! فکر میکنن دچار وسوسه ی بیرونی شده ان " !
رکسانا خنده ای کرد و دندانهای سفیدش نمایان شد . گفت :
" خوب چه عیبی داره !؟ تو واسشون سایه هاشون رو به اون دنیا حمل کن " !

ادامه دارد ...
🟣دختر بابا


🔴دختر در گرو رابطه وابستگي عميق با پدر واسطه ميان او و مادر مي شود . بنابراين مادر را از حوزه خود خارج مي‌كند و سعي مي‌كند همه چيز را از پدر بياموزد.



🔴در سايه اين اموزش زنانگي دختر طرد مي‌شود و او فراموش مي‌كند كه بايد مطابق يك زن در ارتباط با جنس مخالف قرار بگيرد. او فقط مي‌تواند يك دوست خوب براي مردان باشد نه الزاما یک همسر ايده ال!



🔴دختر بابا قدرت مذاكره و گوش دادن به شريك را ندارد او نمي‌تواند آسیب‌پذيري‌هاي خود را به مردش بروز دهد او از خود و ديگران بيش از حد انتظار دارد .



🔴قدرت چيزي است كه براي دختر بابا بسيار مهم است اين همان چيزي است كه از پدر فراگرفته و براي حفظش با مادر مقابله كرده است .



🟣از انجايي كه زندگي زناشويي مستلزم داشتن مهارت سازش است او نمي‌تواند رابطه‌اي بي‌مشكل را در پيش‌بگيرد

و به واسطه عوامل ديگر چون بي‌اعتمادي ، احساس طرد‌شدگي ، داشتن توقع بيش از اندازه از اطرافيان ، جاه‌طلبي و نيازمندي بيش از حد به توجه از سوي جنس مخالف اجازه نمي‌دهد كه او تجربه يك زندگي ارام را داشته باشد ...



📚 کتاب: #دختر_بابا

📝 نويسنده : #مورین_مورداک


🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🌐تاريكى هاى پنهان در خوب بودن




🔴در بین مفاهیم بسیاری که یونگ تشریح کرده است، مفهوم سایه تقریباً از بقیه غنی‌تر است.


🔺سایه که به عملی‌ترین شکل خود نمود می‌یابد، متشکل از تمام آن جنبه‌هایی از خودمان است که این زمینه را دارند که باعث شوند با خودمان راحت نباشیم.



🔺سایه صرفاً آن چیزی نیست که خودآگاه است،

چیزی است که آن حسی از خود را که آرزوی داشتنش را داریم با ناراحتی همراه می‌کند.

🔺با شیطان مترادف نیست هر چند ممکن است حاوی عناصری باشد که ایگو یا فرهنگ، شیطانی می‌پندارند.


🔺«چه کسی می‌داند چه شیطانی در قلب های آدمیان در تکاپوست ؟!

🔴شیطان می داند !!


🔺در واقع سایه به‌سادگی شامل چیزهای خوب، سالم، شفابخش و انرژی‌های رشددهنده نیز هست که دسترسی به آنها به تمامیت بزرگ‌تری می‌انجامد.

🔴همان‌طورکه یونگ شرح می‌دهد:

اگر تاکنون عقیده بر این بود که سایه انسان منشأ تمام شیاطین است، اکنون با یک ارزیابی دقیق‌تر می‌توان ثابت کرد که انسانِ ناخودآگاه، یعنی کسی که سایه‌اش صرفاً شامل تمایلات بد اخلاقی نیست،


🔺بلکه تعدادی قابلیت خوب را هم نشان می‌دهد، مانند غرایز بهنجار، واکنش‌های مناسب، بینش‌های واقع‌گرایانه، انگیزه‌های خلاق و مواردی از این دست .....



📚منبع ، كتاب :
بدى هاى خوب بودن
خوبى هاى بد بودن


📝نويسنده : جيمز هاليس


🗞 انتشارات : بنياد فرهنگ زندگى




🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🌐چرا كارهاى ناخواسته انجام مى دهيم ؟



🔴سایه به‌عنوان جنبه‌ای از خودمان صرفاً با اراده ما از میدان بیرون نمی‌رود،



🔺«فعالیت‌های درست» و اخلاق‌مدار نیز سپری در برابر نفوذ روزانه آن فراهم نمی‌کند.


🔴سایه در فعالیت‌های روزانه ما نشت می‌کند و در واقع در تمام موضوعات حاضر است،


🔺صرف‌نظر از اینکه محتوا یا مقصود آن موضوعات چقدر متعالی است.



🔴«سایه فردی» منحصر به خودمان است، هر چند شاید ویژگی‌های مشترکی با اطرافیان‌مان داشته باشیم.



🔴«سایه جمعی» پسماند تاریک‌ترِ فرهنگ، تعاملات اعتراف نشده، و اغلب توجیه شده زمان و مکان و رفتارهای قبیله‌ای‌مان است.



🔴هر یک از ما سایه فردی خود را حمل می‌کند
و هر یک از ما با نسبت‌های مختلف
در یک سایه جمعی مشارکت دارد .....




📚منبع ، كتاب :
بدى هاى خوب بودن
خوبى هاى بد بودن


📝نويسنده : جيمز هاليس



🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot
🌐سايه پنهان ، پشت كارهاى خوب



🔴پرسشی که هیچ‌یک از ما نمی‌تواند پاسخ دهد این است :

🔺«به من بگو نسبت به چه چیزی ناخودآگاه هستی؟»


🔺طبق تعریف،
ما نمی‌دانیم چه چیزی را نمی‌دانیم !


🔺با این حال ، آنچه درباره خودمان نمی‌دانیم پایدار می‌ماند و با ظرافت در ارزش‌ها و انتخاب‌های ما راه می‌یابد.


🔴حتی اگر با این حقیقت روبه‌رو می‌شدیم که اسیر انگیزه‌ها و دستورکارهایی متضاد با ارزش‌هایمان هستیم ، احتمالاً توجیه می‌کردیم و براى فکر و عمل خود دليلى واهى مى آورديم !


🔴درواقع، یکی از مطمئن‌ترین علائم دیوار دفاعی ما در برابر سایه خود همین دلیل‌تراشی‌ها و توجیهات حاضر و آماده‌ای است که برای توجیه موضع‌مان در خصوص آن موضوع به سطح می‌آیند.


🔴چقدر انتقاد از گروه‌های مختلف افراد آسان است !

مثلاً ممکن است یک نفر خبر نداشته باشد که بین عشقی که به جامعه‌اش دارد و ارزش‌های خیرخواهانه‌ای که مدعی‌شان است ، با سودی که از احساس برتری عایدش می‌شود فاصله‌ای
نيست !


🔺در حقیقت دلیل او برای عشق به مردم ، خود برتربینی درونی است نه خیر خواهی !! ....



📚منبع ، كتاب :
خوبى هاى بد بودن
بدى هاى خوب بودن


📝نويسنده : جيمز هاليس



🗞 انتشارات : بنیاد فرهنگ زندگی



🔴در اين هفته🔴


با كمپين رايگان :
🌿#اصل_شو_وصل_شو

با ما همراه باشيد تا با هم سايه ها را بشناسيم و براى پس گرفتن عظمت و اقتدار درونى خود با آنها به صلح و آشتى برسيم ...


هر شب ساعت ٩


@bonyadfarhangzendegibot