ردپایِ آبی.
221 subscribers
1.52K photos
149 videos
2 files
90 links
•زیبایید اما تو خالی؛برایتان نمیشود مُرد•
[99/5/16]

_imarad._
پیج اینستاگرام
Download Telegram
اونی که تمامِ پُل‌های پشت سرش‌و خراب کرد، تو بودی.
اونی که ذوقم‌و کور کرد، تو بودی.
اونی که من‌ و از صبور بودن و تلاش کردن ناامید کرد، تو بودی.
اونی که همه چی‌و سوزوند، خاکسترش و برام یادگاری گذاشت، تو بودی.
اونی که باعث شد همون نخِ باریک بینمون هم پاره بشه، تو بودی.
اونی که راهِ برگشت نذاشت، تو بودی.
اونی که غریبه شد، تو بودی.
نباید یادت بره اونی که من‌و مجبور به رفتن کرد، تو بودی...
جوری که آدما دلت‌رو میشکنن باعث میشه «مرور
خاطرات توی تنهایی»رو ترجیح بدی به روابط جدید ؛)
قد یه تیمارستان دیوونت بودم…😅
واسه اين که حسادتِ دريا رو تحريك كنيد پا نشيد بريد تو فاضلاب .
خیلی گارد داشتم رو این موضوع که می‌گفتن خوبیِ زیادی، خوب نیست. همش می‌گفتم خوبی اگه صرف آدم درست بشه هیچ‌وقت هدر نمی‌ره! اما در این لحظه از زمان واقعا پی بردم بچه‌ها؛ خوبی زیاد، دلِ آدما رو می‌زنه. حالا تو می‌خوای با هر منطقی برای من توضیح بده که اینجوری نیست! این موضوع دیگه ثابت شده‌ست واسم.
هم اکنون هوای تهران بارانی، دو نفره وَ بغل لازم است :)
مرا ببخشید اگر نوشته‌هایم، شما را یاد کسی می‌اندازد.
_شب یا روز؟
+روز.
_چرا؟
+چون شبا با خودم دشمن می‌شم، ضعیف می‌شم و ممکنه تموم بشم.
شاید سنت زیاد باشه ، ولی بچه سالی😄
يني ما چقد مبهم بوديم كه هيشكي مارو نفهميد؟
وقتی میای صدای پاتو که میشناسمش
بمون این تن بمیره…
روزی در وصف من خواهند گفت:
فلانی بلندپروازترین بود و ریسک‌پذیرترین بود و بسیار خطر می‌کرد، اما با تمام وجودش پای همه چیز می‌ایستاد و ادامه‌دهنده‌ترین بود و شیفته‌ترین؛ برای تجربه‌ها و مسیرهای تازه...
روزی در وصف من خواهندگفت: زیاد می‌فهمید، هرچند در ظاهر، کودک سردرگم و بی‌تجربه‌ای بود که در دنیای شلوغ آدم‌بزرگ‌ها
گم شده‌بود...
آهای بارون ببار ببار
کاش همیشه بهار بود.
لطفا اگر کسی ‌رو دوست دارید
هرروز و هروز بهش یادآوری کنید
آخرین پروانه ات هم درقلبم مرد،توآزادی🫠🦋
ردپایِ آبی.
آخرین پروانه ات هم درقلبم مرد،توآزادی🫠🦋
دیگه ذره ای از روحت درون قلبم نیست
دیگه خیال بودنت تمام من را درآغوش نمیگیرد
دیگه تموم شد خیال بافی هایم برای کنارت قدم زدن،دست هایت را برای گرفتن.
پروانه ات درقلبم مرد و‌روحش پرواز کرد.اکنون تو آزادی و رها.
دیگه لحن صدات درگوشم زمزمه نمیشود،دیگه گرمای دستات و آغوشت دلگرمی شب هایم نیست.
سخت بود خیلی سخت بود اما آخرین تو در من مُرد…