به کسی که با تو هر #شب
همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است کامشب
سر گفت و گو ندارد
چه نوازد و چه سازد
به جز از نوای #گریه
نی خسته ای که جز,
بغضِ تو در گلو ندارد...
#حسین_منزوی
#شب_بخیر
@bisimchi1
همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است کامشب
سر گفت و گو ندارد
چه نوازد و چه سازد
به جز از نوای #گریه
نی خسته ای که جز,
بغضِ تو در گلو ندارد...
#حسین_منزوی
#شب_بخیر
@bisimchi1
Forwarded from اتچ بات
#داغی درون سینه دارم و حرفی نمی زنم
راهی به #زخم پا سپارم و حرفی نمی زنم
خود را درون خویش می کشم و #گریه می کنم
تن را به خاک می سپارم و حرفی نمی زنم
#آبان۱۳۶۲
#سیدحبیب الله حاجی میری در حال وداع با دومین شهیدش
#شب_خوش
@bisimchi1
راهی به #زخم پا سپارم و حرفی نمی زنم
خود را درون خویش می کشم و #گریه می کنم
تن را به خاک می سپارم و حرفی نمی زنم
#آبان۱۳۶۲
#سیدحبیب الله حاجی میری در حال وداع با دومین شهیدش
#شب_خوش
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
در روز اول #محرم رَیّان بن شبیب خدمت امام رضا(ع) رسید
حضرت به او فرمود پس گریه کنندگان باید بر حسین(ع) بگریند، زیرا که #گریه بر او گناهان بزرگ را از بین میبرد اى پسر شبیب، اگر دوست دارى که با ما در درجات عالى بهشت باشى محزون باش براى حزن ما و شاد باش در شادى ما؛ و بر تو باد به ولایت ما که اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور میکند
@bisimchi1
حضرت به او فرمود پس گریه کنندگان باید بر حسین(ع) بگریند، زیرا که #گریه بر او گناهان بزرگ را از بین میبرد اى پسر شبیب، اگر دوست دارى که با ما در درجات عالى بهشت باشى محزون باش براى حزن ما و شاد باش در شادى ما؛ و بر تو باد به ولایت ما که اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور میکند
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#شهیدسیدمرتضیآوینی
حیات قلب در #گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین(ع)
@bisimchi1
حیات قلب در #گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین(ع)
@bisimchi1
Forwarded from اتچ بات
تا نشستیم روی موتور, گفت #روضه بخون هر چه بهانه آوردم زیر بار نرفت قسمم داد ،حسین، من چند شب دیگه مهمون #امام_حسین هستم می خوام به آقا بگم همه جا برات #گریه کردم توی سنگر، حسینیه، پشت خاکریز، پشت ماشین فقط مونده روی #موتور گریه کنم
همان جا پشت موتور، سلام دادم به امام حسین(ع) با یک خط شعر و روضه کوتاهی که خواندم صدای #گریه اش بلند شد از گریه اش به گریه افتادم روضه تمام شد ولی گریه #حسین بند نیامد رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب، هنوز داشت گریه می کرد چند شب بعد مهمان امام حسین(ع) شد، همان طور که گفته بود
#شهید_حسین_نیکو_صحبت
#راوی حسین کاجی
@bisimchi1
همان جا پشت موتور، سلام دادم به امام حسین(ع) با یک خط شعر و روضه کوتاهی که خواندم صدای #گریه اش بلند شد از گریه اش به گریه افتادم روضه تمام شد ولی گریه #حسین بند نیامد رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب، هنوز داشت گریه می کرد چند شب بعد مهمان امام حسین(ع) شد، همان طور که گفته بود
#شهید_حسین_نیکو_صحبت
#راوی حسین کاجی
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#شهید_مهدی_ایمانی:
حرف آخر، از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت و جودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به #گریه_های #شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار،آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم.
#مدافع_حریم_انقلاب_اسلامی
#فرازی_از_وصیت_نامه
#شب_به_خیر
@bisimchi1
حرف آخر، از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت و جودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به #گریه_های #شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار،آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم.
#مدافع_حریم_انقلاب_اسلامی
#فرازی_از_وصیت_نامه
#شب_به_خیر
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#میدانم
قبل از شهادتش خیلی به من می گفت که برای #شهید شدنش دعا کنم،
ولی روز های آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد!
ناراحت می شدم و می گفتم:
حرف دیگه ای پیدا نمی کنی که بگی؟
بار آخر گفت:
نه خانم!
من می دونم همین روزها #شهید می شم!
خواب دیدم که یکی از دوست های شهیدم اومده، دست منو گرفته که با خودش ببره!
من همه اش به تو نگاه می کردم،
به بچه ها،
شما هم #گریه می کردین و من نمی تونستم برم!
خانم!
شما باید راضی باشی که من شهید بشم...
انگار داشت جانم را از بدنم بیرون می کشید!
نگران نگاهش کردم،
گفت:
شما رو به خدا #رضایت بدین!
خانم!
شما رو به #فاطمه_زهرا قسم،
بگین که راضی هستین!
باز هم ساکت بودم.
اشک چشمانم را تر کرده بود.
گفت: عفت!
یکدفعه قلبم آرام شد!
گفتم:
باشه!
من راضی ام!
یک هفته بعد #علی شهید شد...
خودم رضایت داده بودم که شهید شود،
ولی اصلا فکر نمی کردم این طور با #نامردی او را بزنند!
از یک ماه قبل مرتب می آمدند، زنگ می زدند و ماهیانه می خواستند!
دلم شور می زد!
می گفتم:
بذار برم ببینم اینها کی اند که اینقدر سراغ شما رو می گیرن!
نمی گذاشت و می گفت:
نه!
باید خودم برم و طوری بهشون پول بدم که آبروشون نریزه و خجالت نکشن!
وقتی هم که قاتل علی با لباس رفتگری آمده بود و نامه داده بود دستش، در نامه را باز کرده بود و همان جا مشغول خواندن نامه شده بود.
به همین دلیل هم فرصت نکرده بود که از خودش #دفاع کند...
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
منبع: دلم برایت تنگ شده
@bisimchi1
قبل از شهادتش خیلی به من می گفت که برای #شهید شدنش دعا کنم،
ولی روز های آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد!
ناراحت می شدم و می گفتم:
حرف دیگه ای پیدا نمی کنی که بگی؟
بار آخر گفت:
نه خانم!
من می دونم همین روزها #شهید می شم!
خواب دیدم که یکی از دوست های شهیدم اومده، دست منو گرفته که با خودش ببره!
من همه اش به تو نگاه می کردم،
به بچه ها،
شما هم #گریه می کردین و من نمی تونستم برم!
خانم!
شما باید راضی باشی که من شهید بشم...
انگار داشت جانم را از بدنم بیرون می کشید!
نگران نگاهش کردم،
گفت:
شما رو به خدا #رضایت بدین!
خانم!
شما رو به #فاطمه_زهرا قسم،
بگین که راضی هستین!
باز هم ساکت بودم.
اشک چشمانم را تر کرده بود.
گفت: عفت!
یکدفعه قلبم آرام شد!
گفتم:
باشه!
من راضی ام!
یک هفته بعد #علی شهید شد...
خودم رضایت داده بودم که شهید شود،
ولی اصلا فکر نمی کردم این طور با #نامردی او را بزنند!
از یک ماه قبل مرتب می آمدند، زنگ می زدند و ماهیانه می خواستند!
دلم شور می زد!
می گفتم:
بذار برم ببینم اینها کی اند که اینقدر سراغ شما رو می گیرن!
نمی گذاشت و می گفت:
نه!
باید خودم برم و طوری بهشون پول بدم که آبروشون نریزه و خجالت نکشن!
وقتی هم که قاتل علی با لباس رفتگری آمده بود و نامه داده بود دستش، در نامه را باز کرده بود و همان جا مشغول خواندن نامه شده بود.
به همین دلیل هم فرصت نکرده بود که از خودش #دفاع کند...
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
منبع: دلم برایت تنگ شده
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#شهیدسیدمرتضیآوینی
حیات قلب در #گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین(ع)
@bisimchi1
حیات قلب در #گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین(ع)
@bisimchi1