bimeh24 | بیمه24
4.94K subscribers
11.7K photos
1.41K videos
129 files
9.52K links
پایگاه تحلیلی و خبری بیمه 24
شرایط تبلیغات؛ T.me/bimeh24T
ارتباط با مدیر کانال T.me/bimeh24pv

#کد_شامد_وزارت_ارشاد: 1-1-73099-61-4-1
Download Telegram
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام

#جناب_آقاي_سجاد_حميدي_امامي
#همكار_محترم_شركت_بيمه_سرمد

مشیت الهی بر این تعلق گرفته که بهار فرحناک زندگی را خزانی ماتم زده به انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفه آفرینش در فراخنای بی کران هستی و یگانه راز جاودانگی اوست.
#ضایعه غم انگیز درگذشت #پدر_گرامیتان را صمیمانه به حضرتعالی و خانواده های به غم نشسته تسلیت و تعزیت عرض میکنيم . غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و سلامتی و طول عمر با عزت برای شما و سایر بازماندگان از پروردگار متعال خواهان و خواستاريم
شریک غم تان هستیم .

#از_طرف_كاركنان_مديريت_مالي_بيمه_سرمد

🆔 @bimeh24
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#از_سال_آينده_بيمه نامه شخص ثالث بجاي خودرو به راننده داده خواهد شد،
جزئیات قانون جديد بيمه شخص ثالث

این قانون از سال آينده اجرا مي شود

@bimeh24
بسم‌الله الرحمن الرحیم‎

"انالله و اناالیه راجعون"

‎جناب آقای بهراد گروه اي
مدير محترم بيمه و بانك بيمه سرمد

‎ خبر درگذشت #پدر_بزرگ_گرامی تان موجب تأسف و تألم خاطر گردید. ضمن عرض تسلیت، برای آن مرحوم مغفور رحمت و آمرزش الهی و برای شما و خانواده گرامیتان صبر، بردباری و طول عمر از درگاه خداوند سبحان مسئلت داريم

#از_طرف_كانال_بيمه٢٤


🆔 @bimeh24
بسم‌الله الرحمن الرحیم‎

"انالله و اناالیه راجعون"
#جناب_آقای_بهراد_گروه اي
#مدير_محترم بيمه و بانك بيمه سرمد

‎ خبر درگذشت #عموي_گرامیتان موجب تأسف و تألم خاطر گردید. ضمن عرض تسلیت، برای آن مرحوم مغفور رحمت و آمرزش الهی و برای شما و خانواده گرامیتان صبر، بردباری و طول عمر از درگاه خداوند سبحان مسئلت داريم

#از_طرف_مديريت_كانال_بيمه٢٤


🆔 @bimeh24
#چرا خداوند متعال عاطفه مادری را برترین حامیان انسانها قرار داده ؟

✏️📕 گفتگوی هفته :

"' روز مادر و روز زن بر تمامی مادران و بانوان سرزمین پاکمان ایران گرامی باد "'

آفریننده پر مهر و بخشنده جهان هستی ، در راز خلقتش چه بسیار زیبایی ها خلق نموده است .

یکی از بی نظیرترین نمونه های زیبای خلقت خدواندی در این کره خاکی حضور فرشتگان پر مهر و عاطفه و بی نظیر بنام نامی #مادر است .

جمله زیبای #از دامن زن ، مرد به معراج میرود!!!!! یکی از زیباترین توصیفاتی است که در ۷ کلمه در تعریف مقام 🌹🌸مادر و 🌹🌸 نقش زن در جوامع بشری تاکنون بیان شده است .

از منظر یک ایرانی عاشق وطن وقتی به منابع تاریخی ایران باستان نگاهی میاندازیم آنرا مملو از احترام و نقش پررنگ بانوان در امور اجتماعی و حتی در مقاطعی از تاریخ، پادشاهی و زمامداری شایسته زنان فرهیخته تمدن ایرانی مشاهده که تمامی آنها با تکیه بر آموزه های توحیدی این کهن دیار از برجسته ترین مادران گیتی بوده و هستند.

از منظر یک مسلمان ایرانی وقتی با ظهور دین مبین اسلام و آموزه های توحیدی قرآن کریم و سنت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و تعالیم امامان بزرگ مکتب علوی و پیشوایان دینی در طول تاریخ تمدن اسلامی را مطالعه مینماییم در آنها درسهای مملو از احترام ، تقدیر و حفظ شان و قدر و منزلت مقام #مادر و #زن را میبینیم .

در تاریخ معاصر ایران زمین چه بسیار مادران و زنان عاشق کیان وطن و خانواده را میبینیم که در تمامی صحنه های اجتماعی همچون ستاره های پرنور میدرخشند و در سپهر پراز افتخار اجتماعی ایران ، کاروان پر ستاره بانوان ایران زمین بعنوان پاسداران ارزشهای ممتاز دینی ، فرهنگی ، اجتماعی ایرانیان همواره نقش های بیادگار و بنیادین داشته و دارند.

مادران و بانوان پر افتخار ایران به تاسی از سیره و آموزه های معلم والای بانوان، حضرت فاطمه (س) در دامان خویش زنان و مردان پر افتخاری را پرورانده اند که مطالعه زندگی هر یک از این پرورش یافتگان این مادران موجب غرور و سربلندی ایرانیان است.

مطالعه زندگی زنانی همچون #بی بی مریم بختیاری که بعلت رشادت ها و فداکاریهای در راه مشروطه خواهی به وی لقب #سردار مریم دادند و در عرصه شعر و ادب ، امور اجتماعی و فرهنگی ،هنری ایران زمین حضور هزاران هزار تن از زنان ایران همچون خورشید درخشیدند و نقش آفرینی نموده اند که از نمونه های بارز این زنان پیشقراول تحول گرای اجتماعی ایران در چند دهه اخیر فقط کافیست از شادروانان #پروین اعتصامی و #پرفسور مریم میرزاخانی نام ببریم که اینان نمونه هایی از خیل عظیم بانوان فرهیخته و افتخار آفرین این مرز پرگهر هستند .زن ایرانی در طول تاریخ دوشادوش مرد ایرانی در دفاع از وطن ، حیثیت ،معیشت خانواده ، فرهنگ پروری ،تربیت و آموزش برتر فرزندان در اجتماع سرافراز ایرانی نقشی سترگ و بی همتا داشته و دارد .
بانوان ایرانی در کنار مردان در شالیزارها ، مزارع ، قالیبافی و تولید صنایع دستی و در سازمانهای نوین آموزشی ، درمانی ، صنعتی ، خدماتی و همه عرصه ها همواره حضوری بی همتا و بی نظیر داشته و دارند .

در این یادداشت به احترام مادران ، همسران و خواهران ، دختران شهدا، جانبازان و اسرای معزز و پرافتخار و سرافراز وطنمان که برای دفاع از تمامیت ارضی و منزلت میهن در ۸ سال جنگ تحمیلی بدون هیچ چشمداشتی از حیثیت و اعتبار ایران عزیز دفاع کرده اند و همواره صبورانه حامی منافع ملی و منزلت وطن بوده و هستند، میایستیم و ضمن درود بر آنها ،میگوییم قدردان مهر و محبت ها و ایستادگیهای قهرمانانه شما مادران و خواهران ارزشمند کشورمان در یاری کشورمان هستیم .

زنان ایران زمین با فرهنگ و فرهیخته اند و مهر و عاطفه آنان همواره مهربانی و عطوفت جامعه ایرانی را ارتقا داده و از حیث نوعدوستی و انساندوستی ،آموزه های مادران ایران زمین ، سیره و کردار فرزندان این وطن را متمایز با هر جای دیگر گیتی نموده تا بیگانگان را به تحسین این تمدن فرهنگ ساز وادار ساخته است !!!!!!

قدردانی و یادآوری پاسداشت مقام #مادر و #زن وظیفه ای مستمر است ،اما فقط در یکروز از سال به تاسی از آموزه های مادر مهربانی ها و عطوفت تشیع علوی و میلیونها میلیون از بانوان پیرو حضرتش که در طول تاریخ ایران پرگهر ،فرزندان نیک پرورش داده اند از مادران و بانوان ارزشمند و والامقام ایران زمین قدردانی مینمایند .

یاد و نام همه مادران سفر کرده این سرزمین گرامی باد و برای همه مادران شهدای گرانقدر و بانوان معزز کشورمان آرزوی سلامتی و موفقیت ، درخشندگی و ممتاز بودن در همه عرصه های اجتماعی را از درگاه خداوند متعال مسئلت مینماییم .
🌹🌸[فرزندان مادران ایرانی ،همواره مرهون و قدردان ،شان شایسته مادران و بانوان سرافراز خویش هستند]
بیاد مادر مهربانم و همه مادران ایرانی که یادشان همیشه گرامی ودر نزدمان ماندنیست.
حمید رضا حاجی اشرفی
@bimeh24
#از رفتارهای دیگران، باهم و به هم بیاموزیم .

✏️📕 یادداشت روز :

"' روایت داستان زندگی کاظم مهربان "'

سالهای پیش برای دیدن بیمه گذاری که سالها با وی کار میکردیم بعد از طی یکدوره بیماری و مرخصی از بیمارستان بدیدنش در دفتر کارش رفتم (که سرانجام از عوارض همان بیماری فوت کرد) لباس مشکی پوشیده بود و در آن ملاقات با تاثر از زندگی یک دوست قدیمی خود که بتازگی درگذشته بود، برایم خاطراتش را گفت که بعنوان یک درس اخلاقی هنوز در ذهنم سالها مانده و امروز تصمیم گرفتم خلاصه آنرا در این یادداشت از زبان راوی بنویسم .

تعریف میکرد که پدرش ملاک و پولدار بوده و به همین دلیل وی در رفاه کامل بزرگ شده است و بدلیل شرایط تربیتی خانواده اش بسیار علاقمند به پول درآوردن و اهل حساب و کتاب و باصطلاح عامیانه بسیار زرنگ بوده!!!!! و از قبل انقلاب به کار واردات کالا و خرید و فروش محصولات وارداتی میپرداخته !!!!!و سرمایه اولیه را نیز پدر پولدارش به او داده است.

میگفت : در اوایل انقلاب یکی از دوستانش بنام کاظم که هم دانشکده ایش و لیسانس رشته حسابداری بود بعلت تعطیل شدن شرکت خارجی که در آن کار میکرد ،بیکار و از طریق پس اندازش امرار معاش میکرد، تا اینکه به توصیه سایر هم دانشکده ایی ها ، راوی، کاظم را به بعنوان کمک حسابدار به کار در شرکت خودش دعوت میکند. کاظم از مال دنیا یک آپارتمان متوسط در بالای شهر و یک سواری پژو مدل سالهای ۱۹۷۰ و دارای همسر و دو فرزند بود.

پدر کاظم کشاورزی عیالوار و با درآمد پایین اما فرزندان خودش را با مناعت طبع و اهل درس پرورش داده بود،کاظم کوچکترین فرزندش از پنج اولاد پدر و مادرش بوده، یک برادر و یک خواهر بزرگتر کاظم همان اوایل انقلاب به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند و یک خواهر و برادر دیگرش در ایران معلم و زندگی آبرومندانه ای داشتند. راوی میگفت : من و کاظم در آن زمان بیشتر از ۳۵ سال داشتیم و فرزندانمان نوجوان بودند و کاظم فقط پنج سال در شرکتش کار کرده بود و چون نیاز به کار داشت با حقوق پایین به حسابداری و ترجمه اسناد تجاری در شرکت وی مشغول بکار میشود و بتدریج مهارتهایی که از شرکت قبلی خارجی که شامل مهارت شغلی ،رفتارهای اخلاقی مبتنی راستگویی و مشتری مداری و دوستانه بودن کردار و‌گفتارش با سایر همکاران آموخته بوده بر محیط شرکت وی،تاثیراتش را گذاشت و موجب رونق کار و درآمد بالا شرکت میگردد.
میگفت :به وضوح میدیدم این رشد کمی و‌کیفی در کار من بواسطه حضور ارزشمند کاظم در کنارم هست،اما از یکطرف حس خودبزرگ بینی و از طرف دیگر پولدوستی و مادی بودنم مانع از این شد که توسعه مالی و شهرت خوبم در کار که مدیون حضور صادقانه و جوانمردانه کاظم بود را درک کنم و جبران محبت هایش را چه مادی و چه معنوی بنمایم !!!!!در همان اوایل کار گویا همسر کاظم به بیماری بدخیمی دچار میشود و هزینه سنگین درمان وی، کاظم را ناچار میکند بعلت اتمام پس اندازش در دوران بیکاری ،ابتدا اتومبیلش و سپس آپارتمانش را بفروشد و مجبور به رهن آپارتمانی در مرکز شهر بشود.این وقایع در زمانی اتفاق میافتاد که مالک شرکت بعلت درآمد بالا چندین خانه و ویلا خریده و همواره در سفرهای خارجی و زندگی در رفاه داشته و بجایش در شرکت این کاظم بوده که جای خالی مدیریت ناتوانش را پر میکرده و همیشه لبخند، ادب، امانتداری کاظم مانع از درک شرایط سخت مالیش در زمان توانمندی مالی کارفرمایش (باصطلاح دوست صمیمی ) میشده و...

یکروز کاظم نامه ای نوشته و داده بود :

بیماری همسرم تشدید شده و برای معالجه باید به خارج ببرمش و خانواده من و همسرم در حد توانشان کمک کرده اند و برادر و خواهرم برایش پذیرش پزشکی گرفته اند و ماه بعد باید ببرمش به آنجا، شما از اکنون بفکر فرد جایگزین من برای کمک به خودتان در شرکت باش!!!!

کاظم را صدا کردم و گفتم برای همسرت دعا میکنم که خوب شود و بعلت اینکه اخیر ملکی خریده ام ،شرمنده که نمیتوانم کمک چندان مالی موثر کنم!!!!!
کاظم لبخندی زد و‌گفت توقعی ندارم ،آرزوی موفقیت های بیشتر برای شما در کار و زندگی دارم .

کاظم با خانواده اش رفت و بعدها در تماسی که داشت ،راوی شنیده بود که همسر کاظم از همان بیماری فوت کرده و او فرزندانشان را بزرگ کرده و‌ پس از تحصیلات دانشگاهی به مشاغل آبرومندی مشغول هستند و او نیز در یک شرکت حسابدار است و...

میگفت : همسر من بعدها بیمار شد و چندین بار از طریق کاظم برایش دارو از آنجا خریدم و حتی کاظم پول دارو ها را با مناعت طبع بخاطر کمک ناچیز آخرم هرگز نگرفت و...

پس از مدتی ، جای خالی کاظم و اثربخش بودنش در حضور مدیریتی نامحسوس در شرکت کم کم مشخص و از اوج موفقیت فرود آمدم!!!!!

میگفت :کاظم درسی اخلاقی به من داد: [عاقل آن کسی است که قدر دوستیها و معرفت ها را بداند و هرگز مرام نیک دیگران را به حساب زرنگی خود و پخمگی آنان نگذارد !!!]

دلنوشته :حمید رضا حاجی اشرفی
#از گفتارها و کردارهای نیک دیگران میتوان آموخت !!!!!

✏️📕یادداشت روز :

"' یکی دیگر از کارآفرینان موفق از میان جامعه سرافراز ایرانی رفت !!!!! "'

امروز صبح شنبه دهم اسفند ۱۳۹۸ در خبرها نوشته بودند : محمود خیامی بنیانگذار صنعت خودرو سازی در ایران درگذشت !!!!!

من نیز بعنوان یک هموطن اطلاعات و دانسته هایم از فعالیت های اقتصادی پیش از انقلاب مرحوم محمود خیامی و احمد خیامی از طریق مقالاتی است که در نشریات مختلف بصورت جسته و گریخته چاپ شده و همین مقدار اطلاعات به عنوان یک هموطن تشویقم کرد تا از این دو برادر خصوصا مرحوم محمود خیامی بعنوان دو کارآفرین موفق تاریخ نوین اقتصاد صنعتی ایران یاد کنم .

از منظر رشته تحصیلی ام علاقه خاصی به پیگیری داستان زندگی مردان و زنان موفق حوزه صنعت در ایران دارم و از منظر شغلی و حرفه ای به سرگذشت و سوابق مدیریتی و اقتصادی بنیانگذاران شرکت های بیمه پیش و پس از انقلاب علاقه دارم ، بعلت اینکه در حوزه مطالعات ریسک خصوصا ،تحلیل و بررسی ریسک های نامشهود اینگونه مطالعات از مهمترین وظایف ارزیابان و تحلیلگران ریسک تلقی میشود و شنیده ام برادران خیامی موسسین شرکت سهامی بیمه آسیا بوده اند و همین موضوع برای یک تحلیلگر ریسک و عضوی از خانواده صنعت بیمه کشور بسیار قابل توجه است.

کشور عزیز و سرافرازمان ایران ، برای توسعه همه جانبه انسانهای توانمند بسیار داشته و دارد و یکی از بارزترین و شاخص ترین ظرفیتی که عامل و‌موتوراصلی توسعه کشورمان است وجود فرزندان باهوش ، ذکاوت و پرتوان این وطن است که از ویژگیهای ممتازی در جهان برخوردارند.

کارآفرینی و کارآفرینان برای راه اندازی و حتی نوسازی اکو سیستم های کسب و کارهای نوین و خوشه های اقتصادی ،نیاز به الگو برداری رفتاری از شاخص ترین پیشکسوتان فضای کسب و کار کشور از گذشته تاکنون دارند، یک داستان در نشریه ای از رفتار سازمانی مرحوم محمود خیامی خوانده ام که هرگز آنرا از یاد نمیبرم و همین یک خاطره الگویی شاخص از آن مرحوم در نزد جوانان ، مدیران امروز و فردای اقتصادی و کارآفرینان کشورمان فراهم میسازد.

یکی از کارگرهای اولین گروه استخدامی شرکت ایران خودرو خاطره ای از برخورد شادروان محمود خیامی تعریف کرده که بسیار آموزنده است، وی گفته :

[یک روز تابستان ساعت صرف ناهار زیر سایه یک درخت در محوطه کارخانه داشتم ناهارم که نون و یک خوشه انگور بود میخوردم .یک لحظه دیدم یک آقایی با لباس مرتب کنارم روی دو پا نشست و سلام و علیک گرمی کرد و پرسید ؟
شما چرا به ناهار خوری نرفتی و این غذای ساده را بعنوان ناهار میخوری ؟!
پاسخ دادم : به تازگی ازدواج کردم و بیشتر حقوقم را اقساط و‌ اجاره خانه میپردازم و چون ناهار سلف سرویس کارخانه ۱۵ ریال است و من با ۵ ریال این ناهار را فراهم میکنم و ۱۰ ریال برای پرداخت یکی از قسط هایم صرفه جویی میکنم !!!!!

ادامه داد : آن آقا که تا آنروز او را نمیشناختم با لبخندی دستی روی شانه های من زد و گفت آفرین بر تو‌ پسرم و خداحافظی کرد و رفت!!!!!

از عصر آنروز اعلام کردند ،غذای سلف سرویس کارخانه برای همه کارگران و کارکنان از فردا رایگان شده و به هر کارگر بن میدادند و بعدها فهمیدم آن آقایی که پیش من نشست و پرسید و رفت، خود مالک کارخانه ایران ناسیونال #محمود خیامی بوده که برای بازدید قسمت های مختلف کارخانه تنهایی هر روز در محوطه و سالن ها قدم میزده و رفتاری ساده و مهربان با کارگران داشته و در بازگشت به دفترش آنروز ناهار نمیخورد تا که فردا همچون من و سایر کارگران کارخانه اش با #بن رایگان ناهار خودش را صرف کند!!!!!]

ایران معاصر ، در تمامی عرصه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، علمی ، ورزشی و ... صدها انسان شاخص برای الگو برداری نسلهای جوانش دارد و مرحوم محمود خیامی و برادرش احمد نیز از نسلی بودند که موجب رشد و پیشرفت صنعتی ایران در دوران اوج کارآیی و اثربخشی خود شدند و تجلیل از اینچین انسانهای با مرام و‌معرفت که در امور خیریه آموزشی ( اخیرا شنیدم که مرحوم محمود خیامی کودکان بی سرپرست را تحت پوشش قرار میداد، آموزش و زندگی آنان از ابتدایی تا سطوح عالیه را بعهده میگرفت و این فعالیت خیر خواهانه وی در مدت اقامتش در خارج از کشور ادامه داشته و اشخاصی همچون هوندا و سونی در ژاپن همین فعالیت ها را بعنوان هم نسلان خیامی داشته اند )و سایر کمک های انساندوستانه از پیشقراولان رفتار انسانی والا و اجتماعی به نیکی یاد نمودنشان فقط تجلیل کوچکیست و قطعا در تاریخ خاطرات مردان توسعه صنعتی ایران نام آنان خواهد درخشید.

با مطالعات و تجربیات امروزه به یقین میتوان از برادران خیامی بعنوان اولین #استارتاپهای موفق اقتصادی ایران نام برد.

یاد و نامشان گرامی باد.

باشگاه استارتاپ پتاف - مشاور مطالعات ریسک کارآفرینی

@bimeh24
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂
🌸🌹باهم و به هم بیاموزیم

جمله ای آموزشی از مباحث مطالعات ریسک:

-با پیش بینی بحرانها و اتخاذ روشهایی برای جلوگیری از آنها می توان نیمی از وقتی را که قرار است به حل و فصل بحران پرداخته شود،تقلیل داد .

#از کامیابی با تجربیات خردمندانه

باشگاه استارتاپ پتاف - مشاور مطالعات ریسک و مروج فرهنگ ایمنی و بیمه
@bimeh24
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂

🌹🌸 بنام خداوند بخشنده مهربان

🌺 سلام ، حلول ماه مبارک رمضان و آغاز صبح و روزی دیگر را به همه هموطنان عزیز تبریک و تهنیت می گوییم .

🍀 نویسندگان بعضی از متن ها ،به اندازه ای با خلاصه نگاری ، مفهوم را می رسانند که حیف است بر آن متون تکمله نویسی شود ،همچون :
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

گويند: دزد،انسان بدى است.

اما، نمی گويند كه:
دزدى فقط محدود به اشيا نيست.
دزدى فقط جيب برى نيست.
دزدى ققط كش رفتن شكلات،از قفسه هاى فروشگاه جان لوييس نيست.

من ميگويم:
اگر لبخند را،از انسانى دريغ كنى،دزد محسوب ميشوى.
اگر شادى كودكى را،از او بگيرى،دزد محسوب ميشوى.
اگر مهر و محبت را،از اطرافيان دريغ كنى،دزد محسوب ميشوى.
اگر با تمسخر يك انسان،شخصيت او را له كنى،دزد محسوب ميشوى.
اگر با تزريق افكار منفى خودت به ديگرى، اميد به زندگى اش را از او بگيرى دزد محسوب ميشوى.
اگر و هزاران اگر ديگر....

همه ميدانند دستگير كردن دزدها، كار پليس است، اين به كنار
آيا تو، به دزدهاى كوچك و بزرگ خودت، انديشيده اى؟
آيا تو، به پليس درونِ خودت، مأموريت دستگير كردن دزدى هايت را داده اى؟

#از ،در سرای عشق

باشگاه استارتاپ پتاف - مشاور مطالعات ریسک و مروج فرهنگ بیمه

🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂

🌹🌸 بنام خداوند بخشنده مهربان

🌺 سلام ، صبح ، روز و روزگارانتان توام با نیکی ، سلامتی و کسب موفقیت های مادی و معنوی مبتنی بر رزاقیت ناشی از اراده حضرت دوست

🍀 بیاییم به خود و به اطرافیان خود یاد دهیم که همیشه اول برای سلامتی و عاقبت بخیری دیگران دعا کنیم بعد برای خود و نزدیکانمان ، اینطوری جامعه ای بهتر خواهیم داشت .

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

خدایا
نعمت سلامتى مبداء
همه نیازها ست
و عاقبت بخیرى مقصد همه نیازها
تو را به مهربانیت
این دو را به همه عزیزان وهمراهان همیشگی وکسانیکه این پست رامیخوانندعطا فرما
الهی آمین یاارحم الراحمین

#از کانال تابلوهای قرآنی

باشگاه استارتاپ پتاف - مشاور مطالعات ریسک و مروج فرهنگ بیمه

🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《کربلایی اکبر و ادای نذر تا پای جان》

کربلایی اکبر مردی عیالوار و مهمانواز بود ، سه پسر و سه دختر داشت . پدرش دارای مال و اموال زیادی بود که پس از فوتش به او و خواهر و سه برادرش ، زمینهای زیاد و به هر یک باغ بزرگی رسیده بود . کربلایی اکبر مردی با جثه درشت ، خوش رو ، معاشرتی بود . اهل کار و تلاش ، کشاورزی ورزیده ، اهل حساب و‌کتاب بود . سواد ابتدایی قدیم داشت . از حساب و کتاب سر در میاورد .
در باغ بزرگش درختان مثمر پرورش داده بود و در زمین های دیم و آبی ، گندم ، جو ، حبوبات و صیفی جات می کاشت ، علاوه بر مصرف خانواده ، مازاد محصولاتش را میفروخت ، درآمد بسیار خوبی داشت . همیشه از نظر مالی تامین بود . طوریکه در شهر نزدیک روستایشان خانه ای بزرگ که چند مغازه به سمت خیابان اصلی شهر داشت را خریده بود و سه پسرش در آن خانه زندگی و هر یک در یکی از مغازه های داخل ملک پدری ، کاسبی میکردند و چند مغازه را هم اجاره داده بود .دخترانش هم ازدواج کرده بودند و کربلایی به دامادهایش نیز در صورت نیازشان کمک مالی به قدر کفایت می کرد . کربلایی اکبر در داخل روستا و برای تردد به سر زمین ها و باغ از یک موتور هوندا ژاپنی قدیمی که در جوانی خریده بود، استفاده می کرد .

در مسیر رفتنش به باغ و مزرعه ، در آخرین خانه روستا ، یک پیرمرد و پیرزن ، زن و شوهری که اصالتا اهل روستا نبودند زندگی می کردند که فرزندی نداشتند و‌ درآمد ناچیزی از اجاره دادن زمینشان سالانه عایدشان میشد . حسابی دست تنگ بودند . کربلایی اکبر ، همیشه ، برایشان نان و همه مایحتاج مورد نیازشان ، هرچه برای خانه خودش میخرید ، حتی دارو و ...که نیاز داشتند را می خرید و درب خانه به ایشان می داد . رایگان ، بدون مزد و منت !!!!!

در پاسخ به کسانی که می پرسیدند ، علت این کار تو‌ چیست !؟ جواب می داد : من پدر و مادرم را در جوانی ، زود از دست دادم . نتوانستم به آنها بخوبی خدمت کنم . اینها مثل پدر و مادر برایم هستند . چون تنها ، بی کس و از پا افتاده اند ، من نذر کرده ام تا زنده اند و تا زنده هستم ، به ایشان خدمت کنم .

کربلایی اکبر همیشه می گفت دوست دارد در سفر زیارتی فوت کند که سرانجام هم در سفر زیارتی به مشهد فوت کرد ، تا زمان فوتش نذرش را دقیقا ادا می کرد . به فرزندانش وصیت کرده بود ،اگر او زودتر از آنها فوت کرد ، هوای آن زن و شوهر کهنسال را تا زنده اند داشته باشید .چند ماه بعد از فوت کربلایی اکبر ، پیرزن اول و پیرمرد هم به فاصله ۴۰ روز پشت سر همسرش فوت کردند ، سه پسر کربلایی و دامادها و دخترهایش به نوبت نذر کربلایی را تمام و کمال ادا کردند . !!!!! چون پیرزن اول فوت کرد و پیر مرد تنها شد ، او را به شهر پیش خودشان آوردند . کربلایی و فرزندانش ، به راستی ، نحوه زیبا زیستن و روش زیبا اندیشیدن را با همان فرهنگ اصیل ، ایرانی - روستایی خودشان به هم ولایتی ها و آشنایانشان اثبات کردند . آنها یکی از بهترین نذرهای ممکن و بدیع را با هم ادا نمودند ، بهترین خدمات VIP که یک سازمان امروزی بهمراه خدمات مکمل پشتیبان می تواند به انسانهای درمانده و تنها پوشش دهد را آنها در عین ساده زیستی و انسانیت ذاتی خود تامین نمودند ، فقط بخاطر عهد و پیمانی که با حضرت دوست کربلایی در دلش سالها پیش بسته بود :

مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

هر دست که دادند ، همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند ، همان نکته شنفتند

#از غزلیات ، فروغی بسطامی

حمید رضا حاجی اشرفی
💎 تفاوت راهبردی کارمندان اپل و نوکیا

«نوکیا» از جایی ضربه خورد که «اپل» از همان ابتدا با «فرهنگ سازمانی متفاوت» برای کارمندانش، از آن پیشگیری کرد.
«نوکیا» همه فاکتورهای اصلی برای حفظ جایگاه برتر در بازار را در اختیار داشت به جز «کارمندان جسور و منعطف در برابر تحولات».

🔍 نتیجه‌گراییِ مدیران قدیمی، برعکس شرکت‌های امروزی (استارت‌آپ‌ها)، قدرت ریسک و آزمایش در شرکت را سرکوب می‌کند.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا نوکیا میدان رقابت را به اپل باخت؟

در ظاهر، نوکیا همه چیز تمام بود.
گوشی‌های زیادی تولید می‌کرد، شهرتی شکست‌ناپذیر برای معرفی محصولات باکیفیت پیدا کرده بود و یک پایگاه مشتری وفادار داشت.
اما وقتی اپل آمد، می‌دانیم که چه اتفاقی افتاد. پاسخ ساده است:
نوکیا عقب ماند، چون نتوانست یاد بگیرد.

💠 فکر می‌کنید چرا شرکت‌های موتورهای جست‌وجو آمدند و رفتند، اما گوگل باقی ماند و هر روز هم درحال شکوفایی بیشتر است و به یکی از ارزشمندترین شرکت‌های دنیا تبدیل شده است؟ دلیل آن این است که گوگل همواره در حال نوآوری است. درسی که شرکت‌های دیگر می‌توانند بگیرند این است که همواره یادگیری، رشد و نوآوری داشته باشند.

💠 در دنیای بی‌رحم کسب‌وکار، برای بقا، شکوفایی و پیشتاز بودن در بازار، باید نوآوری داشته باشید و همواره از تمایلات و اولویت‌های مخاطب خود آگاه باشید.
باید تغییر جزو اولویت‌های اول شما باشد و «فرهنگ یادگیری» را در شرکتتان ایجاد کنید و پرورش دهید.

یعنی چه؟
یعنی باید تغییرات را بپذیرید، از دانش جدید استقبال کنید و خود را با نوآوری‌ها تطبیق دهید و سپس اینها را به یک منبع استعداد متصل کنید.
کارکنان شما دارایی‌های شما و عاملان تغییر هستند؛ طراحان و محرکانِ نوآوری، که شرکت شما را در میدان رقابت پیشتاز نگه می‌دارند.

📌 هدف شما این است که فرصت‌های یادگیری بی‌پایان برای کارکنان خود فراهم کنید، تا آنها به‌طور مداوم مهارت‌های جدید را یاد بگیرند و در صدر رویدادها و پیشرفت‌های خاص صنعت خود باشند.

#از_خوب_به_عالی
#تحقیق_توسعه

منبع: #مدیریت_هزاره_سوم

T.me/bimeh24
#از رفتارهای دیگران، باهم و به هم بیاموزیم .

✏️📕 یادداشت روز :

"' روایت داستان زندگی کاظم مهربان "'

سالهای پیش برای دیدن بیمه گذاری که سالها با وی کار میکردیم بعد از طی یکدوره بیماری و مرخصی از بیمارستان بدیدنش در دفتر کارش رفتم (که سرانجام از عوارض همان بیماری فوت کرد) لباس مشکی پوشیده بود و در آن ملاقات با تاثر از زندگی یک دوست قدیمی خود که بتازگی درگذشته بود، برایم خاطراتش را گفت که بعنوان یک درس اخلاقی هنوز در ذهنم سالها مانده و امروز تصمیم گرفتم خلاصه آنرا در این یادداشت از زبان راوی بنویسم .

تعریف میکرد که پدرش ملاک و پولدار بوده و به همین دلیل وی در رفاه کامل بزرگ شده است و بدلیل شرایط تربیتی خانواده اش بسیار علاقمند به پول درآوردن و اهل حساب و کتاب و باصطلاح عامیانه بسیار زرنگ بوده!!!!! و از قبل انقلاب به کار واردات کالا و خرید و فروش محصولات وارداتی میپرداخته !!!!!و سرمایه اولیه را نیز پدر پولدارش به او داده است.

میگفت : در اوایل انقلاب یکی از دوستانش بنام کاظم که هم دانشکده ایش و لیسانس رشته حسابداری بود بعلت تعطیل شدن شرکت خارجی که در آن کار میکرد ،بیکار و از طریق پس اندازش امرار معاش میکرد، تا اینکه به توصیه سایر هم دانشکده ایی ها ، راوی، کاظم را به بعنوان کمک حسابدار به کار در شرکت خودش دعوت میکند. کاظم از مال دنیا یک آپارتمان متوسط در بالای شهر و یک سواری پژو مدل سالهای ۱۹۷۰ و دارای همسر و دو فرزند بود.

پدر کاظم کشاورزی عیالوار و با درآمد پایین اما فرزندان خودش را با مناعت طبع و اهل درس پرورش داده بود،کاظم کوچکترین فرزندش از پنج اولاد پدر و مادرش بوده، یک برادر و یک خواهر بزرگتر کاظم همان اوایل انقلاب به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند و یک خواهر و برادر دیگرش در ایران معلم و زندگی آبرومندانه ای داشتند. راوی میگفت : من و کاظم در آن زمان بیشتر از ۳۵ سال داشتیم و فرزندانمان نوجوان بودند و کاظم فقط پنج سال در شرکتش کار کرده بود و چون نیاز به کار داشت با حقوق پایین به حسابداری و ترجمه اسناد تجاری در شرکت وی مشغول بکار میشود و بتدریج مهارتهایی که از شرکت قبلی خارجی که شامل مهارت شغلی ،رفتارهای اخلاقی مبتنی راستگویی و مشتری مداری و دوستانه بودن کردار و‌گفتارش با سایر همکاران آموخته بوده بر محیط شرکت وی،تاثیراتش را گذاشت و موجب رونق کار و درآمد بالا شرکت میگردد.
میگفت :به وضوح میدیدم این رشد کمی و‌کیفی در کار من بواسطه حضور ارزشمند کاظم در کنارم هست،اما از یکطرف حس خودبزرگ بینی و از طرف دیگر پولدوستی و مادی بودنم مانع از این شد که توسعه مالی و شهرت خوبم در کار که مدیون حضور صادقانه و جوانمردانه کاظم بود را درک کنم و جبران محبت هایش را چه مادی و چه معنوی بنمایم !!!!!در همان اوایل کار گویا همسر کاظم به بیماری بدخیمی دچار میشود و هزینه سنگین درمان وی، کاظم را ناچار میکند بعلت اتمام پس اندازش در دوران بیکاری ،ابتدا اتومبیلش و سپس آپارتمانش را بفروشد و مجبور به رهن آپارتمانی در مرکز شهر بشود.این وقایع در زمانی اتفاق میافتاد که مالک شرکت بعلت درآمد بالا چندین خانه و ویلا خریده و همواره در سفرهای خارجی و زندگی در رفاه داشته و بجایش در شرکت این کاظم بوده که جای خالی مدیریت ناتوانش را پر میکرده و همیشه لبخند، ادب، امانتداری کاظم مانع از درک شرایط سخت مالیش در زمان توانمندی مالی کارفرمایش (باصطلاح دوست صمیمی ) میشده و...

یکروز کاظم نامه ای نوشته و داده بود :

بیماری همسرم تشدید شده و برای معالجه باید به خارج ببرمش و خانواده من و همسرم در حد توانشان کمک کرده اند و برادر و خواهرم برایش پذیرش پزشکی گرفته اند و ماه بعد باید ببرمش به آنجا، شما از اکنون بفکر فرد جایگزین من برای کمک به خودتان در شرکت باش!!!!

کاظم را صدا کردم و گفتم برای همسرت دعا میکنم که خوب شود و بعلت اینکه اخیر ملکی خریده ام ،شرمنده که نمیتوانم کمک چندان مالی موثر کنم!!!!!
کاظم لبخندی زد و‌گفت توقعی ندارم ،آرزوی موفقیت های بیشتر برای شما در کار و زندگی دارم .

کاظم با خانواده اش رفت و بعدها در تماسی که داشت ،راوی شنیده بود که همسر کاظم از همان بیماری فوت کرده و او فرزندانشان را بزرگ کرده و‌ پس از تحصیلات دانشگاهی به مشاغل آبرومندی مشغول هستند و او نیز در یک شرکت حسابدار است و...

میگفت : همسر من بعدها بیمار شد و چندین بار از طریق کاظم برایش دارو از آنجا خریدم و حتی کاظم پول دارو ها را با مناعت طبع بخاطر کمک ناچیز آخرم هرگز نگرفت و...

پس از مدتی ، جای خالی کاظم و اثربخش بودنش در حضور مدیریتی نامحسوس در شرکت کم کم مشخص و از اوج موفقیت فرود آمدم!!!!!

میگفت :کاظم درسی اخلاقی به من داد: [عاقل آن کسی است که قدر دوستیها و معرفت ها را بداند و هرگز مرام نیک دیگران را به حساب زرنگی خود و پخمگی آنان نگذارد !!!]

دلنوشته :حمید رضا حاجی اشرفی