Forwarded from آزاد | Azad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مسئولیت روشنفکر ایرانی
🔸مناظره بیژن عبدالکریمی و احمد بخارایی
🔻عبدالکریمی: من حاکمیت بد و استبداد دینی را بر خلأ قدرت ترجیح میدهم. روشنفکران ما تفکری آنارشیستی دارند، خواهان جابجایی قدرتند بیآنکه آلترناتیو شایستهای وجود داشته باشد.
🔻بخارایی: جامعه را از اینکه اگر این حکومت نباشد خلأ قدرت میشود نترسانیم. میگویند امنیت به خطر میافتد در حالی که امنیت مالی، روانی و جهانی را در نظر نگرفتهایم. ایران مساوی با جمهوری اسلامی نیست.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در سایت آزاد (با امکان گفتگو با مهمانان و مخاطبان):
🌐 A Z A D. im
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/78Tn_7feXdM
🆔 @AzadSocial
🔸مناظره بیژن عبدالکریمی و احمد بخارایی
🔻عبدالکریمی: من حاکمیت بد و استبداد دینی را بر خلأ قدرت ترجیح میدهم. روشنفکران ما تفکری آنارشیستی دارند، خواهان جابجایی قدرتند بیآنکه آلترناتیو شایستهای وجود داشته باشد.
🔻بخارایی: جامعه را از اینکه اگر این حکومت نباشد خلأ قدرت میشود نترسانیم. میگویند امنیت به خطر میافتد در حالی که امنیت مالی، روانی و جهانی را در نظر نگرفتهایم. ایران مساوی با جمهوری اسلامی نیست.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در سایت آزاد (با امکان گفتگو با مهمانان و مخاطبان):
🌐 A Z A D. im
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/78Tn_7feXdM
🆔 @AzadSocial
Forwarded from Mahdi Ahmadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from AREF NOUROUZI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر سحر و هر شام هزاران آفرین این مرد را، چه نکو و چه با احساس و چه رسا و روان خواند و چه شیرین
بر ایشان و بر شما میهن دوستان
به آفرین و دعای نکو بسنده کنم
عارف _ نوروزی
اما بعد...
علیرضا شجاع پور
متولد سال ۱۳۲۱ خورشیدی در روستای علیآباد (ازنا)
شاعر، فعال محیط زیست و دیپلمات وزارت امور خارجه ایران در دهه پنجاه خورشیدی است
از آثار او مجموعه ی شعر نیمه تمام(انتشارات زمستان ۱۳۷۷)، وطن یعنی همین جا یعنی ایران(انتشارات اقبال ۱۳۸۱)تصحیح شاهنامه فردوسی(انتشارات اقبال)،
زال و رودابه (نشر سایا ۱۳۸۹)
شجاع پور سالها در ایران و خارج از ایران به تدریس شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ مشغول بوده
چند اثر از علیرضا شجاع پوراز جمله شعر وطن با صدای علیرضا عصار در آلبوم بازی عوض شده ۱۳۹۰ با آهنگسازی فؤاد حجازی در سبک پاپ، اجرا شدهاست
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همینجا، یعنی ایران
بر ایشان و بر شما میهن دوستان
به آفرین و دعای نکو بسنده کنم
عارف _ نوروزی
اما بعد...
علیرضا شجاع پور
متولد سال ۱۳۲۱ خورشیدی در روستای علیآباد (ازنا)
شاعر، فعال محیط زیست و دیپلمات وزارت امور خارجه ایران در دهه پنجاه خورشیدی است
از آثار او مجموعه ی شعر نیمه تمام(انتشارات زمستان ۱۳۷۷)، وطن یعنی همین جا یعنی ایران(انتشارات اقبال ۱۳۸۱)تصحیح شاهنامه فردوسی(انتشارات اقبال)،
زال و رودابه (نشر سایا ۱۳۸۹)
شجاع پور سالها در ایران و خارج از ایران به تدریس شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ مشغول بوده
چند اثر از علیرضا شجاع پوراز جمله شعر وطن با صدای علیرضا عصار در آلبوم بازی عوض شده ۱۳۹۰ با آهنگسازی فؤاد حجازی در سبک پاپ، اجرا شدهاست
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همینجا، یعنی ایران
Forwarded from Bijan Abdolkarimi
Daneshvarz, [11/20/2023 12:05 AM]
با درود خدمت حضار گرامی
ضمن عرض ارادت و تقدیم درود به تمام دوستان و فرهیختگانی که در این سال ها بسیار از آنها آموخته ام، بدینوسیله پایان فعالیتم را در این گروه اعلام و از حضورتان مرخص می شوم.
باشد که با گسترش خردگرایی و اندیشه ورزی شاهد روزهایی بهتر و ایرانی آباد، آزاد و سر فراز باشیم.
#روشنفکری_با_شک_کردن_آغاز_میشود
#جرات_اندیشیدن_داشته_باشید
Bijan Abdolkarimi, [11/20/2023 6:14 AM]
با درود خدمت حضار گرامی
ضمن عرض ارادت و تقدیم درود به تمام دوستان و فرهیختگانی که در این سال ها بسیار از آنها آموخته ام، بدینوسیله پایان فعالیتم را در این گروه اعلام و از حضورتان مرخص می شوم.
باشد که با گسترش خردگرایی و اندیشه ورزی شاهد روزهایی بهتر و ایرانی آباد، آزاد و سر فراز باشیم.
#روشنفکری_با_شک_کردن_آغاز_میشود
#جرات_اندیشیدن_داشته_باشید.
دانشورز
29/8/1402
آقای دانشورز عزیز!
سلام. فلسفه دکارت با شک آغاز گشت و در نهایت به همه آن چیزی رسید که قبلاً بدان باور داشت. هایدگر در خصوص کانت، بنیانگذار فلسفۀ انتقادی، یعنی دربارۀ همان که روشنگری را با جرأت در اندیشیدن پیوند می دهد، می گوید فلسفه انتقادی کانت همه چیز را به پرسش گرفت، مگر مبانی فلسفه انتقادی خودش را. کانت نسبت به مبانی تفکر انتقادی خویش جزمی بود.
از زحمات شما در این گروه سپاسگزارم.
با امید شک گرایی راستین در میان همۀ مدعیان شک گرایی و خردگرایی
بیژن عبدالکریمی
1402/8/29
با درود خدمت حضار گرامی
ضمن عرض ارادت و تقدیم درود به تمام دوستان و فرهیختگانی که در این سال ها بسیار از آنها آموخته ام، بدینوسیله پایان فعالیتم را در این گروه اعلام و از حضورتان مرخص می شوم.
باشد که با گسترش خردگرایی و اندیشه ورزی شاهد روزهایی بهتر و ایرانی آباد، آزاد و سر فراز باشیم.
#روشنفکری_با_شک_کردن_آغاز_میشود
#جرات_اندیشیدن_داشته_باشید
Bijan Abdolkarimi, [11/20/2023 6:14 AM]
با درود خدمت حضار گرامی
ضمن عرض ارادت و تقدیم درود به تمام دوستان و فرهیختگانی که در این سال ها بسیار از آنها آموخته ام، بدینوسیله پایان فعالیتم را در این گروه اعلام و از حضورتان مرخص می شوم.
باشد که با گسترش خردگرایی و اندیشه ورزی شاهد روزهایی بهتر و ایرانی آباد، آزاد و سر فراز باشیم.
#روشنفکری_با_شک_کردن_آغاز_میشود
#جرات_اندیشیدن_داشته_باشید.
دانشورز
29/8/1402
آقای دانشورز عزیز!
سلام. فلسفه دکارت با شک آغاز گشت و در نهایت به همه آن چیزی رسید که قبلاً بدان باور داشت. هایدگر در خصوص کانت، بنیانگذار فلسفۀ انتقادی، یعنی دربارۀ همان که روشنگری را با جرأت در اندیشیدن پیوند می دهد، می گوید فلسفه انتقادی کانت همه چیز را به پرسش گرفت، مگر مبانی فلسفه انتقادی خودش را. کانت نسبت به مبانی تفکر انتقادی خویش جزمی بود.
از زحمات شما در این گروه سپاسگزارم.
با امید شک گرایی راستین در میان همۀ مدعیان شک گرایی و خردگرایی
بیژن عبدالکریمی
1402/8/29
Forwarded from شجاعت اندیشیدن (علی صادقی)
📕 《آزادی》 صرفاً مقولهای سیاسی نیست و اگر این اتفاق در 《جانها》 رخ ندهد؛ در بیرون چیزی جز هیاهو نخواهد بود. آزادی سیاسی و اجتماعی تنها برای 《جانهای آزاده》 امکانپذیر است، و این تنها و تنها در پرتو حکمت و فلسفه و تفکر ممکن خواهد بود.
📕 《آزادگان》 قوامبخشِ آزادی و جامعهی آزادند. بدون آزادگان، تحقق آزادی سیاسی و اجتماعی در مدینه امکانپذیر نیست.
اما این آزادی و آزادگی هزینه دارد؛ کسیکه آزادی را تجربه میکند، نمیتواند به بردگی تن دهد، و کسیکه به بردگی تن نمیدهد، قاعدتاً در برابر نظامهایی که جوامع بر افراد تحمیل میکنند و در برابر افقهایی که قدرتها بهمنزلهی اصیلترین و نهاییترین افقها مینُمایانند، میایستد.
📕 قدرتها میگویند این افقها نهاییترین افقهایند؛ اما متفکران که کاشف افقهای تازهاند، میدانند که این افقها واهی و نااصیلاند و نهاییترین افقهایی نیستند که در برابر جان آدمی گشودهاند.
📕 چنین افرادی با ساختارهای اجتماعی و سیاسی سازگاری چندانی ندارند؛ از اینرو سرنوشت سقراط -که افراطیترین شکل حذف یک فیلسوف است- یک 《حادثه》 نیست؛ یک 《قاعده》 است.
#بیژن_عبدالکریمی
@shojaat_e_andishidan
📕 《آزادگان》 قوامبخشِ آزادی و جامعهی آزادند. بدون آزادگان، تحقق آزادی سیاسی و اجتماعی در مدینه امکانپذیر نیست.
اما این آزادی و آزادگی هزینه دارد؛ کسیکه آزادی را تجربه میکند، نمیتواند به بردگی تن دهد، و کسیکه به بردگی تن نمیدهد، قاعدتاً در برابر نظامهایی که جوامع بر افراد تحمیل میکنند و در برابر افقهایی که قدرتها بهمنزلهی اصیلترین و نهاییترین افقها مینُمایانند، میایستد.
📕 قدرتها میگویند این افقها نهاییترین افقهایند؛ اما متفکران که کاشف افقهای تازهاند، میدانند که این افقها واهی و نااصیلاند و نهاییترین افقهایی نیستند که در برابر جان آدمی گشودهاند.
📕 چنین افرادی با ساختارهای اجتماعی و سیاسی سازگاری چندانی ندارند؛ از اینرو سرنوشت سقراط -که افراطیترین شکل حذف یک فیلسوف است- یک 《حادثه》 نیست؛ یک 《قاعده》 است.
#بیژن_عبدالکریمی
@shojaat_e_andishidan
Forwarded from Rahim Soltani
♻★از هابرماس تا حراری
✍#یادداشت| مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
💢☚هفتماکتبر ۲۰۲۳ نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر جهان است. زمانی که با تسلیم آلمان هیتلری و فاشیسم ژاپنی، جنگ جهانگیر دوم به پایان رسید، به نظر میرسید انسان عصر نوینی را تجربه خواهد کرد. نطفههای عصر نو با رویکردی انسانی و با تشکیل سازمان ملل بسته شد و غرب سردمدار دنیای جدیدی شد که لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ارمغان آن بود.
فاجعه انسانی در غزه به ما نشان داد که در همچنان بر همان پاشنهای میچرخد که در هشتاد سال پیش میچرخید و اینبار متهم اصلی نه خدایانند و نه جهانگشاهایی چون هیتلر و موسیلینی و نه چنگیز مغول و نه ایدئولوژیها بلکه آتش نفرت و جنگ اکنون از حلقوم کسانی بیرون میآید که سالیان متمادی نمایندگان بلامنازع صلح، انسانیت و حقوق بشر بودند.
یورگن هابرماس، اندیشمند، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی که شاید بتوان او را بزرگترین فیلسوف زنده قرن دانست، در بیانیهای که به همراه دو تن از حقوقدانان و سیاستورزان آلمانی منتشر کرد، بهیکباره همه آمال و ایدهآلهایی را که بر برج و باروی علم برای صلح و آرامش و حقوق انسانی بهوجود آمده بود، فرو ریخت و نشان داد که روشنفکران و دانشمندان گرانسنگی چون هابرماس بهرغم این همه نظریههایی که پیرامون حقوق انسانی ساخته و پرداخته کرده و بهعنوان یک دستاورد بشری در قالب علم عرضه کردهاند، در برابر واقعیتها تاب مقاومت ندارد و بشر باید در جستوجوی راه و آرمان دیگری باشد.
هابرماس در این بیانیه پر از ابهام، محافظهکاری و ترس از روبهرو شدن با واقعیت مینویسد: «اقدامات ارتش اسرائیل علیه اقدامات تروریستی حماس به لحاظ اصولی موجه است.» هابرماس در این دو خط چند نکته ابهامآمیز مطرح میکند که مهمترین آن «اصول موجه» است. بهروشنی آنچه تاکنون هابرماس فیلسوف و جامعهشناس «اصول موجه» میدانست، انسانیت و صلح و دوری گزیدن از نفرت و جنگ و نژادپرستی است؛ اما این اصول تنها در قالب یک پیشفرض قرار میگیرد و آن حقانیت یک طرف جنگ در کشتار آدمها و نادیده گرفتن طرف دیگر است. در این «اصول موجه» هر اقدام و واکنشی در برابر ایدئولوژی صهیونیسم تروریسم است و هر واکنشی در برابر آن حق دفاع است.
هابرماس در این بیانیه پر از ابهام همه اصول علمی و باورهای انسانی خود را زیر سوال میبرد و برای اینکه وجدان خود را آسوده کند، مینویسد: «ولی راهبر این عملیات (تهاجم ارتش اسرائیل)
باید اصل تناسب، اجتناب از کشتار غیرنظامیان و پیشبرد جنگ با ملاحظه دستیابی به صلح در آینده باشد.»
آنچه امروز در غزه میبینیم، یک فاجعه انسانی است که جنگپیشهگان برای تثبیت قدرت خود به راه انداختهاند. وقتی کسانی چون هابرماس و نوح حراری به حامیان چنین فاجعهای تبدیل میشوند، قطعاً فاجعه بزرگتری رخ میدهد و آنهم به بنبست رسیدن انسان در وادی تفکر است./هم میهن
B2n.ir/e65023
♣⭐⭐♣
♣♻ عرض سلام و روز بخیر محضرهموطنان (داخل و خارج از کشور)⚘
✍#یادداشت| مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
💢☚هفتماکتبر ۲۰۲۳ نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر جهان است. زمانی که با تسلیم آلمان هیتلری و فاشیسم ژاپنی، جنگ جهانگیر دوم به پایان رسید، به نظر میرسید انسان عصر نوینی را تجربه خواهد کرد. نطفههای عصر نو با رویکردی انسانی و با تشکیل سازمان ملل بسته شد و غرب سردمدار دنیای جدیدی شد که لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ارمغان آن بود.
فاجعه انسانی در غزه به ما نشان داد که در همچنان بر همان پاشنهای میچرخد که در هشتاد سال پیش میچرخید و اینبار متهم اصلی نه خدایانند و نه جهانگشاهایی چون هیتلر و موسیلینی و نه چنگیز مغول و نه ایدئولوژیها بلکه آتش نفرت و جنگ اکنون از حلقوم کسانی بیرون میآید که سالیان متمادی نمایندگان بلامنازع صلح، انسانیت و حقوق بشر بودند.
یورگن هابرماس، اندیشمند، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی که شاید بتوان او را بزرگترین فیلسوف زنده قرن دانست، در بیانیهای که به همراه دو تن از حقوقدانان و سیاستورزان آلمانی منتشر کرد، بهیکباره همه آمال و ایدهآلهایی را که بر برج و باروی علم برای صلح و آرامش و حقوق انسانی بهوجود آمده بود، فرو ریخت و نشان داد که روشنفکران و دانشمندان گرانسنگی چون هابرماس بهرغم این همه نظریههایی که پیرامون حقوق انسانی ساخته و پرداخته کرده و بهعنوان یک دستاورد بشری در قالب علم عرضه کردهاند، در برابر واقعیتها تاب مقاومت ندارد و بشر باید در جستوجوی راه و آرمان دیگری باشد.
هابرماس در این بیانیه پر از ابهام، محافظهکاری و ترس از روبهرو شدن با واقعیت مینویسد: «اقدامات ارتش اسرائیل علیه اقدامات تروریستی حماس به لحاظ اصولی موجه است.» هابرماس در این دو خط چند نکته ابهامآمیز مطرح میکند که مهمترین آن «اصول موجه» است. بهروشنی آنچه تاکنون هابرماس فیلسوف و جامعهشناس «اصول موجه» میدانست، انسانیت و صلح و دوری گزیدن از نفرت و جنگ و نژادپرستی است؛ اما این اصول تنها در قالب یک پیشفرض قرار میگیرد و آن حقانیت یک طرف جنگ در کشتار آدمها و نادیده گرفتن طرف دیگر است. در این «اصول موجه» هر اقدام و واکنشی در برابر ایدئولوژی صهیونیسم تروریسم است و هر واکنشی در برابر آن حق دفاع است.
هابرماس در این بیانیه پر از ابهام همه اصول علمی و باورهای انسانی خود را زیر سوال میبرد و برای اینکه وجدان خود را آسوده کند، مینویسد: «ولی راهبر این عملیات (تهاجم ارتش اسرائیل)
باید اصل تناسب، اجتناب از کشتار غیرنظامیان و پیشبرد جنگ با ملاحظه دستیابی به صلح در آینده باشد.»
آنچه امروز در غزه میبینیم، یک فاجعه انسانی است که جنگپیشهگان برای تثبیت قدرت خود به راه انداختهاند. وقتی کسانی چون هابرماس و نوح حراری به حامیان چنین فاجعهای تبدیل میشوند، قطعاً فاجعه بزرگتری رخ میدهد و آنهم به بنبست رسیدن انسان در وادی تفکر است./هم میهن
B2n.ir/e65023
♣⭐⭐♣
♣♻ عرض سلام و روز بخیر محضرهموطنان (داخل و خارج از کشور)⚘
Forwarded from Dr.mo
Ⓜ️ تئولوژی
🏷 "تئولوژی" عبارت است از فهمِ آرزومندانهی جهان؛ "یعنی فهم جهان، آنگونه که آدمی خود میخواهد و نه آنگونه که جهان هست."
🏷 "تفکر تئولوژیک" برای جهان طرحی را مفروض میگیرد و این طرح را بهمنزلهی "طرح پیشین الهی" تلقی میکند؛ آنچنان که گویی تمامی جهان و سراسر تاریخ، از صبح ازل تا شام ابد بر اساس این طرح مفروض الهی حرکت و سیر میکند.
🏷 نظامهای تئولوژیک، علیرغم آسیبهای نظری فراوانشان در کسب "شناخت و معرفت صحیح جهان"، حاصل یک "ضرورت انسانی" هستند. این ضرورت از این حقیقت بر میخیزد که اکثر انسانها، حتا بسیاری از متفکران، تحمل روریایی با جهان و "وجود فینفسه" را ندارند. لذا جهان را نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که خواهانند، میفهمند. مواجهه با "وجود فی نفسه" و جهان همانگونه که هست، شجاعت و قدرت سرشاری را میطلبد که غالباً خارج از توانمندیهای آدمی است.
📝بیژن عبدالکریمی/ پایان تئولوژی
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🏷 "تئولوژی" عبارت است از فهمِ آرزومندانهی جهان؛ "یعنی فهم جهان، آنگونه که آدمی خود میخواهد و نه آنگونه که جهان هست."
🏷 "تفکر تئولوژیک" برای جهان طرحی را مفروض میگیرد و این طرح را بهمنزلهی "طرح پیشین الهی" تلقی میکند؛ آنچنان که گویی تمامی جهان و سراسر تاریخ، از صبح ازل تا شام ابد بر اساس این طرح مفروض الهی حرکت و سیر میکند.
🏷 نظامهای تئولوژیک، علیرغم آسیبهای نظری فراوانشان در کسب "شناخت و معرفت صحیح جهان"، حاصل یک "ضرورت انسانی" هستند. این ضرورت از این حقیقت بر میخیزد که اکثر انسانها، حتا بسیاری از متفکران، تحمل روریایی با جهان و "وجود فینفسه" را ندارند. لذا جهان را نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که خواهانند، میفهمند. مواجهه با "وجود فی نفسه" و جهان همانگونه که هست، شجاعت و قدرت سرشاری را میطلبد که غالباً خارج از توانمندیهای آدمی است.
📝بیژن عبدالکریمی/ پایان تئولوژی
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔴 مناظره ششم #بیژن_عبدالکریمی و #وریا_امیری🔻
طبیعت گرایی یا خداباوری؟
چگونه از وجود امر مطلق به وجود خدا خواهیم رسید؟
۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲
سهشنبه شب
ساعت ۱۰ به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
طبیعت گرایی یا خداباوری؟
چگونه از وجود امر مطلق به وجود خدا خواهیم رسید؟
۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲
سهشنبه شب
ساعت ۱۰ به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
Forwarded from Shid TV | شید تیوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from م ح دهقانی
به گل نشستن کشتی عاملیت رهاییبخش هابرماس در ساحل غزه
خسرو باقری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نوشت:
🔻یورگن هابرماس، فیلسوف بلندآوازه مکتب فرانکفورت، در ۱۴ نوامبر بیانیهای به همراه دو استاد دیگر در خصوص نبرد اسرائیل-غزه منتشر کرده است. در این بیانیه، از حمله حماس با تعبیر تروریستی و در جهت یهودستیزی یاد شده و حمله اسرائیل به غزه، موجه و به دور از نسلکشی تعبیر شده است، هر چند تذکری حاشیهای در خصوص نگرانی نسبت به فلسطینان مطرح شده است.
🔻جای شگفتی است که فیلسوف بزرگ رهایی بخش، این چنین در تشخیص ستمگر و ستمدیده فرومانده و بدون در نظر گرفتن نقض پی در پی قوانین سازمان ملل توسط اسرائیل در شهرکسازیهای اشغالی و آواره کردن فلسطینیان و بدون تفکیک صهیونیستم از یهودیان، حکم به نفع اسرائیل نموده است. آلمانیها گرفتار «فوبیای هولوکاست» شدهاند و در نتیجه آن، هر تعرضی به صهیونیسم را یهودآزاری تفسیر میکنند و این شامل حال فیلسوف آلمانی نیز شده است.
🔻در حالی که هابرماس مدافع حوزه عمومی بوده، دفاع عموم مردمان در کشورهای مختلف از فلسطینیان را نادیده میگیرد. نیز در حالی که وی ایدههای ارزشمند «موقعیت آرمانی گفتگو» و «عمل ارتباطی» را مطرح کرده، نقض پیوسته این ایدهها توسط اسرائیل در روابط با فلسطینیان را نادیده گرفته است.
🔻کشتی رهاییبخش عاملیتنگر هابرماس اینگونه در ساحل غزه به گل نشسته است. اما عاملیت انسان همواره خود را در تاریخ بشر به رخ کشیده و خواهد کشید، هر چند به شکل پرخاش بر ستمگری باشد که با دو دست خویش، تنگاتنگ راه نفس را بر ستمدیده میبندد.
@FarhikhteganOnline
خسرو باقری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نوشت:
🔻یورگن هابرماس، فیلسوف بلندآوازه مکتب فرانکفورت، در ۱۴ نوامبر بیانیهای به همراه دو استاد دیگر در خصوص نبرد اسرائیل-غزه منتشر کرده است. در این بیانیه، از حمله حماس با تعبیر تروریستی و در جهت یهودستیزی یاد شده و حمله اسرائیل به غزه، موجه و به دور از نسلکشی تعبیر شده است، هر چند تذکری حاشیهای در خصوص نگرانی نسبت به فلسطینان مطرح شده است.
🔻جای شگفتی است که فیلسوف بزرگ رهایی بخش، این چنین در تشخیص ستمگر و ستمدیده فرومانده و بدون در نظر گرفتن نقض پی در پی قوانین سازمان ملل توسط اسرائیل در شهرکسازیهای اشغالی و آواره کردن فلسطینیان و بدون تفکیک صهیونیستم از یهودیان، حکم به نفع اسرائیل نموده است. آلمانیها گرفتار «فوبیای هولوکاست» شدهاند و در نتیجه آن، هر تعرضی به صهیونیسم را یهودآزاری تفسیر میکنند و این شامل حال فیلسوف آلمانی نیز شده است.
🔻در حالی که هابرماس مدافع حوزه عمومی بوده، دفاع عموم مردمان در کشورهای مختلف از فلسطینیان را نادیده میگیرد. نیز در حالی که وی ایدههای ارزشمند «موقعیت آرمانی گفتگو» و «عمل ارتباطی» را مطرح کرده، نقض پیوسته این ایدهها توسط اسرائیل در روابط با فلسطینیان را نادیده گرفته است.
🔻کشتی رهاییبخش عاملیتنگر هابرماس اینگونه در ساحل غزه به گل نشسته است. اما عاملیت انسان همواره خود را در تاریخ بشر به رخ کشیده و خواهد کشید، هر چند به شکل پرخاش بر ستمگری باشد که با دو دست خویش، تنگاتنگ راه نفس را بر ستمدیده میبندد.
@FarhikhteganOnline
Forwarded from منصور گودرزی
🔴پیشگفتار«عزتالله سحابی» برکتابِ
" تاریخ یک ارتداد: اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل"
💠مؤلف: روژه گارودی
❇️مترجم: مجید شریف
@Iranfardamag
▪️آگاهی مردم جهان نسبت به حقیقت صهیونیسم و ماهیت دولت اسرائیل، از بدو پیدایش تا کنون از مراحلی گذشته و تکامل یافته است.
1️⃣ مرحله نخست از زمان انتشار کتاب دولت یهود اثر تئودور هرتصل، آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی اول طول کشید. در این مرحله جنبش صهیونیستی از یک طرف کار خود را روی آموزش و آمادهسازی درونی یهودیان جهان به ویژه یهودیان اروپا و جا انداختن مفهوم «دولت یهود» به عنوان یک آرمان مذهبی-نژادی برای قوم یهود متمرکز ساخت و از طرف دیگر در جهت کسب موافقت و حمایت دولتها و دولتمردان و مقامات اقتصادی و بانکی کشورهای قدرتمند و به خصوص انگلستان به تلاش پرداخت. در این مرحله چون همه چیز در استتار و خفا صورت میگرفت مردم جهان را نسبت به آن آگاهی و اطلاعی نبود.
2️⃣ مرحله دوم از پایان جنگ جهانی اول آغاز شد که به عنوان مرحله کسب امتیازات سیاسی یا ارضی و تأسیس پایگاههای سیاسی نظامی تروریستی و تبلیغاتی تحت حمایت حکومت انگلیسی در خاک فلسطین شناخته میشود. یهودیان ساکن اروپای شرقی و غربی به مهاجرت به سرزمین فلسطین تشویق و رانده میشوند. در این مرحله، تنها رجال ملی-مذهبی فلسطینی بودند که از این حرکت آگاهی یافتند، پی به ماهیت و اهداف آن بردند و آن را یک خطر جدی برای موجودیت ملی و مذهبی خویش یافتند و در برابر آن به واکنشهایی برانگیخته شدند. سایر ملل عربی یا اسلامی و حتی بسیاری از مدرنیستهای فلسطینی یا دولتمردان و سیاسیون آن سرزمین نیز از ماهیت و اهداف حرکت صهیونیستی آگاه نبودند یا بودند و تغافل نمودند.
3️⃣ مرحله سوم، با پیشرفت حرکت ناسیونال سوسیالیسم و غلبه گرایشهای ضد یهودی بین آلمانیها و اروپاییان آغاز شد. همکاریهای سودجویانه و فرصتطلبانه رهبران صهیونیسم با سران رژیم هیتلری برای اعمال فشار بر یهودیان در جهت مهاجرت از اروپا به فلسطین، ویژگی این دوره است. این عملیات نیز از دید مردم جهان حتی یهودیان ساکن در شرق، پنهان بود.
4️⃣ مرحله چهارم پس از ختم جنگ جهانی دوم و انهدام رژیم نازی در اروپا آغاز شد. در این دوره حمله و اشغال جدی و همهجانبه سرزمین فلسطین تدارک دیده شد و با سرعت پیش رفت. در پیشبرد این امر از این عوامل و زمینهها بهره گرفته شد. پیروزی متفقین - انگلیس، آمریکا، فرانسه و...، تشکیل بلوک غرب و سرکوب جو موسوم به احساسات ضد سامی که فقط جنبه ضد یهودی آن مورد نظر و مورد تبلیغ بود؛ بهره برداری بهموقع از فضای موقت ضدیهودی پس از جنگ جهانی دوم که در شوروی و نزد استالین و عاملان او پدید آمد و تشویق و تحریص و تسریع در مهاجرت یهودیان به فلسطین؛ طرح مظلومیت یهودیان به عنوان اصلیترین و مهمترین قربانیان جنگ و کسب حمایتها و امتیازات اقتصادی-سیاسی فراوان از بلوک غرب و حتی شوروی وقت. عدم آگاهی فضای روشنفکری و مدرنیستهای راست و چپ غرب و شرق ویژگی این مرحله است.
🔸در این مرحله تبلیغات چنان شدید و فراگیر بود که تمامی روشنفکران سیاستمداران و احزاب مترقی جهان غرب و کشورهای جهان سوم و حتی کشورهای سوسیالیستی را تحت تأثیر قرار داد و همگان ادعاهای صهیونیستها را باور کردند در نتیجه زمینه برای مشروعیت یافتن اقدامات تروریستی و ضدبشری آنها در سرزمین فلسطین هموار شد. نیروهای موسوم به ارتش یهود، که بعداً ارتش اسرائیل نامیده شد، از ادغام چهار سازمان کاملاً تروریستی و مهاجم و بیرحم پدید آمد. ویژگی عمده این مرحله آن بود که تنها معدودی مسلمین هوشیار و سیاسیاندیش در کشورهای اسلامی و عربی نسبت به ماهیت نژادپرستانه تهاجمی و اشغالگرانه حرکت صهیونیستی آگاهی یافتند و بقیه مردم روشنفکران سیاسیون و احزاب نسبت به این ماهیت یا غافل ماندند یا بنا به ملاحظاتی دیگر راه تسامح و اغماض پیش گرفتند؛ تا جایی که بسیاری از نیروهای مترقی و عدالتطلب جهان سوم کشمکش اعراب و دولت جدید اسرائیل را ناشی از تعصب اعراب یا نزاع یک رژیم مدرن با رژیمهای عقبمانده و قشری و ارتجاعی عرب تلقی کردند و حقوق اساسی ملتی را نادیده گرفتند و سرانجام دولت اسرائیل، با ضمانت امپریالیستهای جهان در سرزمین فلسطین مستقر شد و روند گسترشطلبی و تهاجم به ملل و کشورهای همسایه را آغاز نمود....
متن کامل:
https://cutt.ly/vwUZcuEL
" تاریخ یک ارتداد: اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل"
💠مؤلف: روژه گارودی
❇️مترجم: مجید شریف
@Iranfardamag
▪️آگاهی مردم جهان نسبت به حقیقت صهیونیسم و ماهیت دولت اسرائیل، از بدو پیدایش تا کنون از مراحلی گذشته و تکامل یافته است.
1️⃣ مرحله نخست از زمان انتشار کتاب دولت یهود اثر تئودور هرتصل، آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی اول طول کشید. در این مرحله جنبش صهیونیستی از یک طرف کار خود را روی آموزش و آمادهسازی درونی یهودیان جهان به ویژه یهودیان اروپا و جا انداختن مفهوم «دولت یهود» به عنوان یک آرمان مذهبی-نژادی برای قوم یهود متمرکز ساخت و از طرف دیگر در جهت کسب موافقت و حمایت دولتها و دولتمردان و مقامات اقتصادی و بانکی کشورهای قدرتمند و به خصوص انگلستان به تلاش پرداخت. در این مرحله چون همه چیز در استتار و خفا صورت میگرفت مردم جهان را نسبت به آن آگاهی و اطلاعی نبود.
2️⃣ مرحله دوم از پایان جنگ جهانی اول آغاز شد که به عنوان مرحله کسب امتیازات سیاسی یا ارضی و تأسیس پایگاههای سیاسی نظامی تروریستی و تبلیغاتی تحت حمایت حکومت انگلیسی در خاک فلسطین شناخته میشود. یهودیان ساکن اروپای شرقی و غربی به مهاجرت به سرزمین فلسطین تشویق و رانده میشوند. در این مرحله، تنها رجال ملی-مذهبی فلسطینی بودند که از این حرکت آگاهی یافتند، پی به ماهیت و اهداف آن بردند و آن را یک خطر جدی برای موجودیت ملی و مذهبی خویش یافتند و در برابر آن به واکنشهایی برانگیخته شدند. سایر ملل عربی یا اسلامی و حتی بسیاری از مدرنیستهای فلسطینی یا دولتمردان و سیاسیون آن سرزمین نیز از ماهیت و اهداف حرکت صهیونیستی آگاه نبودند یا بودند و تغافل نمودند.
3️⃣ مرحله سوم، با پیشرفت حرکت ناسیونال سوسیالیسم و غلبه گرایشهای ضد یهودی بین آلمانیها و اروپاییان آغاز شد. همکاریهای سودجویانه و فرصتطلبانه رهبران صهیونیسم با سران رژیم هیتلری برای اعمال فشار بر یهودیان در جهت مهاجرت از اروپا به فلسطین، ویژگی این دوره است. این عملیات نیز از دید مردم جهان حتی یهودیان ساکن در شرق، پنهان بود.
4️⃣ مرحله چهارم پس از ختم جنگ جهانی دوم و انهدام رژیم نازی در اروپا آغاز شد. در این دوره حمله و اشغال جدی و همهجانبه سرزمین فلسطین تدارک دیده شد و با سرعت پیش رفت. در پیشبرد این امر از این عوامل و زمینهها بهره گرفته شد. پیروزی متفقین - انگلیس، آمریکا، فرانسه و...، تشکیل بلوک غرب و سرکوب جو موسوم به احساسات ضد سامی که فقط جنبه ضد یهودی آن مورد نظر و مورد تبلیغ بود؛ بهره برداری بهموقع از فضای موقت ضدیهودی پس از جنگ جهانی دوم که در شوروی و نزد استالین و عاملان او پدید آمد و تشویق و تحریص و تسریع در مهاجرت یهودیان به فلسطین؛ طرح مظلومیت یهودیان به عنوان اصلیترین و مهمترین قربانیان جنگ و کسب حمایتها و امتیازات اقتصادی-سیاسی فراوان از بلوک غرب و حتی شوروی وقت. عدم آگاهی فضای روشنفکری و مدرنیستهای راست و چپ غرب و شرق ویژگی این مرحله است.
🔸در این مرحله تبلیغات چنان شدید و فراگیر بود که تمامی روشنفکران سیاستمداران و احزاب مترقی جهان غرب و کشورهای جهان سوم و حتی کشورهای سوسیالیستی را تحت تأثیر قرار داد و همگان ادعاهای صهیونیستها را باور کردند در نتیجه زمینه برای مشروعیت یافتن اقدامات تروریستی و ضدبشری آنها در سرزمین فلسطین هموار شد. نیروهای موسوم به ارتش یهود، که بعداً ارتش اسرائیل نامیده شد، از ادغام چهار سازمان کاملاً تروریستی و مهاجم و بیرحم پدید آمد. ویژگی عمده این مرحله آن بود که تنها معدودی مسلمین هوشیار و سیاسیاندیش در کشورهای اسلامی و عربی نسبت به ماهیت نژادپرستانه تهاجمی و اشغالگرانه حرکت صهیونیستی آگاهی یافتند و بقیه مردم روشنفکران سیاسیون و احزاب نسبت به این ماهیت یا غافل ماندند یا بنا به ملاحظاتی دیگر راه تسامح و اغماض پیش گرفتند؛ تا جایی که بسیاری از نیروهای مترقی و عدالتطلب جهان سوم کشمکش اعراب و دولت جدید اسرائیل را ناشی از تعصب اعراب یا نزاع یک رژیم مدرن با رژیمهای عقبمانده و قشری و ارتجاعی عرب تلقی کردند و حقوق اساسی ملتی را نادیده گرفتند و سرانجام دولت اسرائیل، با ضمانت امپریالیستهای جهان در سرزمین فلسطین مستقر شد و روند گسترشطلبی و تهاجم به ملل و کشورهای همسایه را آغاز نمود....
متن کامل:
https://cutt.ly/vwUZcuEL
در گفت و گوی اختصاصی «آرمان امروز» با بیژن عبدالکریمی مطرح شد؛
آرمان امروز-رضا پورحسین: سی ام آبان ماه که روز بزرگداشت ابونصر فارابی است، در تقویم با عنوان روز فلسفه و حکمت نامگذاری شده است. روزی برای شناخت فلسفه و پی بردن به اهمیت آن در ساحت دنیای امروز. فلسفه یک رشته الهام بخش و همچنین یک مسیر است که می تواند جوامع را متحول کند. فلسفه با امکان کشف تنوع جریان های فکری در جهان ، گفت و گوی بین فرهنگی را ممکن می کند. مقوله ای که این روزها کم تر به آن توجه می شود و به باور متخصصین این حوزه، علت اصلی انحطاط می تواند باشد. در همین رابطه روزنامه آرمان امروز گفت و گویی اختصاصی با بیژن عبدالکریمی، استاد برجسته فلسفه دانشگاه دارد که در ادامه می خوانید.
دکتر عبدالکریمی در ابتدای این مصاحبه به جایگاه فلسفه و تفکر اشاره می کند و معتقد است: انسان از مسیر تفکر با جهان و واقعیت های پیرامونی خویش رو به رو می شود و تفکر عامل بسیار اساسی در حیات انسان است. همه چیز به تفکر برنمی گردد اما تفکر نقشی اساسی در زندگی بشر دارد. وقتی قومی تاریخی مانند قوم ما، حیات خود را در عرصه های گوناگون نابسامان می بیند، نشانگر این است که در خرد قومی و شیوه تفکر خود دچار نابسامانی شده است. هر کجا تفکر و فلسفه غیبت دارد و فیلسوف و متفکر به سکوت و انزوا میرود و توده ها، افراد بیگانه از تفکر، گروههای وسیع تربیت نشده و نافرهیخته با اتکا بر احساسات یا استدلال های سست در خصوص مسائل اساسی جامعه تصمیم گیری می کنند و نظر می دهند، در چنین حالتی است که جامعه هر روز وضعیتی آشفته تر و نابسامان تر پیدا می کند.
وی افزود: در واقع این تفکر، حکمت و فلسفه است که می تواند به حیات یک قوم سامان بخشد. به دلیل همین غیبت تفکر اصیل و جدی در دوره جدید تاریخ ماست که امروز زیست بوم ایرانی و نیز جهان اسلام به شدت نابسامان شده است.
دکتر عبدالکریمی ادامه داد: در این بستر نسبت های گوناگونی میان فلسفه و سیاست وجود دارد. این که سیاست بر فلسفه چه تأثیری می گذارد و این که فلسفه بر سیاست چه تأثیری دارد، دو بحث گسترده در دو مسیر گوناگون است. فلسفه از اندیشیدن به مسائل عینی و انضمامی آغاز می کند اما در سطح مسائل روزمره باقی نمی ماند. تفاوت متفکر و فیلسوف با فرد نامتفکر و غیرفیلسوف در این است که نامتفکر و غیرفیلسوف حل مسائل جزئی را در سطح همان مسائل جزئی جستوجو می کند اما متفکر و فیلسوف حل مسائل جزئی را در سطح کلانتر مسائل تمدنی، فرهنگی و تاریخی و با توجه به امکانات تاریخی بررسی می کند. از سوی دیگر فردی که فیلسوف نیست، حل مسائل عملی را در همان ساخت عمل جست و جو می کند. این امر سبب می شود تا عملزدگی و سیاست زدگی حاصل شود و نتیجه ای جز هر چه لاینحلتر شدن امور ندارد. اما متفکر و فیلسوف می کوشد از سطح مسائل عملی به ساحت نظر عروج کند. فیلسوف حل مسائل عملی را در سطح بالاتری پیگیری می کند. همین امر است که متفکر و فیلسوف را از تکنوکرات ها، بوروکرات ها و سیاستمداران بی تفاوت به ساحت تفکر متمایز می سازد.
دکتر عبدالکریمی تصریح کرد: تکنوکرات ها و بوروکرات ها و سیاست مدارانِ سیاست نااندیش که از فلسفه و تفکر بیگانه اند، نمی توانند جامعه ای را که از ریل خارج شده، به مسیر اصلی خود بازگردانند بلکه بسیاری از تصمیمات و سیاستگذاری آن ها سبب می شود تا بحران ها در جامعه تشدید شود.
این استاد برجسته فلسفه در توضیح ارتباط فلسفه با سایر رشته ها گفت: هر تفکر فلسفی با سایر علوم که به بررسی حوزه ای از موجودات و پدیدارها می پردازند، نسبت دارد و هیچ متفکر و فیلسوفی نیست که با بسیاری از علوم، مثل علم النفس، نجوم، ریاضیات و… در گذشت یا با جامعه شناسی، تاریخ و روانشناسی و علوم طبیعی جدید کاملاً بیگانه باشد. لیکن تفکر فلسفی و تفکر حِکمی بالذات با سایر علوم متفاوت است زیرا موضوع و غایت ها آنها از اساس متفاوت است. همچنین، باید توجه داشت که هر علمی بنیان هایی دارد که بنیان هر یک از علوم با فلسفه ربط وثیقی دارد.
آرمان امروز-رضا پورحسین: سی ام آبان ماه که روز بزرگداشت ابونصر فارابی است، در تقویم با عنوان روز فلسفه و حکمت نامگذاری شده است. روزی برای شناخت فلسفه و پی بردن به اهمیت آن در ساحت دنیای امروز. فلسفه یک رشته الهام بخش و همچنین یک مسیر است که می تواند جوامع را متحول کند. فلسفه با امکان کشف تنوع جریان های فکری در جهان ، گفت و گوی بین فرهنگی را ممکن می کند. مقوله ای که این روزها کم تر به آن توجه می شود و به باور متخصصین این حوزه، علت اصلی انحطاط می تواند باشد. در همین رابطه روزنامه آرمان امروز گفت و گویی اختصاصی با بیژن عبدالکریمی، استاد برجسته فلسفه دانشگاه دارد که در ادامه می خوانید.
دکتر عبدالکریمی در ابتدای این مصاحبه به جایگاه فلسفه و تفکر اشاره می کند و معتقد است: انسان از مسیر تفکر با جهان و واقعیت های پیرامونی خویش رو به رو می شود و تفکر عامل بسیار اساسی در حیات انسان است. همه چیز به تفکر برنمی گردد اما تفکر نقشی اساسی در زندگی بشر دارد. وقتی قومی تاریخی مانند قوم ما، حیات خود را در عرصه های گوناگون نابسامان می بیند، نشانگر این است که در خرد قومی و شیوه تفکر خود دچار نابسامانی شده است. هر کجا تفکر و فلسفه غیبت دارد و فیلسوف و متفکر به سکوت و انزوا میرود و توده ها، افراد بیگانه از تفکر، گروههای وسیع تربیت نشده و نافرهیخته با اتکا بر احساسات یا استدلال های سست در خصوص مسائل اساسی جامعه تصمیم گیری می کنند و نظر می دهند، در چنین حالتی است که جامعه هر روز وضعیتی آشفته تر و نابسامان تر پیدا می کند.
وی افزود: در واقع این تفکر، حکمت و فلسفه است که می تواند به حیات یک قوم سامان بخشد. به دلیل همین غیبت تفکر اصیل و جدی در دوره جدید تاریخ ماست که امروز زیست بوم ایرانی و نیز جهان اسلام به شدت نابسامان شده است.
دکتر عبدالکریمی ادامه داد: در این بستر نسبت های گوناگونی میان فلسفه و سیاست وجود دارد. این که سیاست بر فلسفه چه تأثیری می گذارد و این که فلسفه بر سیاست چه تأثیری دارد، دو بحث گسترده در دو مسیر گوناگون است. فلسفه از اندیشیدن به مسائل عینی و انضمامی آغاز می کند اما در سطح مسائل روزمره باقی نمی ماند. تفاوت متفکر و فیلسوف با فرد نامتفکر و غیرفیلسوف در این است که نامتفکر و غیرفیلسوف حل مسائل جزئی را در سطح همان مسائل جزئی جستوجو می کند اما متفکر و فیلسوف حل مسائل جزئی را در سطح کلانتر مسائل تمدنی، فرهنگی و تاریخی و با توجه به امکانات تاریخی بررسی می کند. از سوی دیگر فردی که فیلسوف نیست، حل مسائل عملی را در همان ساخت عمل جست و جو می کند. این امر سبب می شود تا عملزدگی و سیاست زدگی حاصل شود و نتیجه ای جز هر چه لاینحلتر شدن امور ندارد. اما متفکر و فیلسوف می کوشد از سطح مسائل عملی به ساحت نظر عروج کند. فیلسوف حل مسائل عملی را در سطح بالاتری پیگیری می کند. همین امر است که متفکر و فیلسوف را از تکنوکرات ها، بوروکرات ها و سیاستمداران بی تفاوت به ساحت تفکر متمایز می سازد.
دکتر عبدالکریمی تصریح کرد: تکنوکرات ها و بوروکرات ها و سیاست مدارانِ سیاست نااندیش که از فلسفه و تفکر بیگانه اند، نمی توانند جامعه ای را که از ریل خارج شده، به مسیر اصلی خود بازگردانند بلکه بسیاری از تصمیمات و سیاستگذاری آن ها سبب می شود تا بحران ها در جامعه تشدید شود.
این استاد برجسته فلسفه در توضیح ارتباط فلسفه با سایر رشته ها گفت: هر تفکر فلسفی با سایر علوم که به بررسی حوزه ای از موجودات و پدیدارها می پردازند، نسبت دارد و هیچ متفکر و فیلسوفی نیست که با بسیاری از علوم، مثل علم النفس، نجوم، ریاضیات و… در گذشت یا با جامعه شناسی، تاریخ و روانشناسی و علوم طبیعی جدید کاملاً بیگانه باشد. لیکن تفکر فلسفی و تفکر حِکمی بالذات با سایر علوم متفاوت است زیرا موضوع و غایت ها آنها از اساس متفاوت است. همچنین، باید توجه داشت که هر علمی بنیان هایی دارد که بنیان هر یک از علوم با فلسفه ربط وثیقی دارد.
دکتر عبدالکریمی در رابطه با کاربرد فلسفه می گوید: بسیاری از اعضای جامعه انتظار دارند که فلسفه همچون یک ابزار به کار آید و امری کاربردی باشد. این که انتظار داشته باشیم فلسفه به نحو مستقیم و به گونه ای فوری و فوتی به کار آید و در عمل کاربردی داشته باشد، انتظار نادرست و عوامانه ای است. تمامی کنشگران جامعه، همچون مهندسان، پزشکان، وکلا، قضات،حقوقدانان، وعاظ ، نظامیان، نمایندگان مجلس، تکنوکرات ها و بوروکرات ها و سیاستمداران و بازرگانان و غیره همچون بازیگرانی هستند که در یک زمین بازی می کنند اما متفکر و فیلسوف بازیگری همچون دیگر بازیگران نبوده بلکه وی درصدد است که چارچوب زمین بازی را تعیین کند یا زمین بازی را تغییر دهد تا سایر بازیگران در آن زمین به بازی بپردازند. به همین دلیل است که فیلسوف و متفکر از نقشی اساسی و بنیادی تر در جامعه برخوردار است. اگر چنین نقشی از سوی فیلسوف ایفا نشود به این معناست که فلسفه و تفکر حقیقی در جامعه وجود ندارد.
وی افزود: در اینجا مفاهیم و کلماتی نظیر عوام، توده، نخبه، فیلسوف و روشنفکر مانند سایر مفاهیم، کلماتی لغزنده هستند و مصادیق گسترده ای دارند. اتفاقی که رخ داده این است که در جامعه ما فاصله نخبگان و عوام به حداقل رسیده است.
امروز در جامعه ما نخبگان عمدتاً به همان شکلی مسائل را تحلیل می کنند که توده ها تحلیل می کنند. به این اعتبار دیگر تفاوت چندانی میان نخبگان وعوام وجود ندارد. به همین علت است که فلسفه امروز در میان نخبگان و عوام هر دو بیگانه است و جایگاهی ندارد.
عبدالکریمی توضیح داد: امروز در جامعه ما به فیلسوف به چشم یک فرد جُزامی نگریسته می شود و نخبه و عوام به هر طریقی می کوشند که از فیلسوف فاصله بگیرند یا به او حمله کنند. فلسفه همان چیزی است که دقیقاً در خلاف آمد عادات فکری جامعه و در مقابل تفکر عامیانه توده ها و شبه روشنفکران قرار می گیرد.
امروز فیلسوف با نخبگان روشنفکری نیز بسیار فاصله دارد چرا که روشنفکران عمدتاً اسیر جهان بینی و ارزش های عصر روشنگری اروپایی هستند. از سوی دیگر مهم ترین مقوله هایی که یک روشنفکر به آن می پردازد «ایدئولوژی» و «قدرت سیاسی» است اما فیلسوف به مسائل بنیادی تر و کلان فرهنگی، تاریخی و تمدنی می اندیشد و مسائل سیاسی را در چارچوب مسائل تاریخی و تمدنی فهم و تفسیر
می کند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: روشنفکر سیاست زده ای که پیوسته به مسأله قدرت سیاسی و نیل به آن یا جابجایی آن می اندیشد، هیچ گاه تفکری نزدیک به یک فیلسوف ندارد. امروز نخبگان شبه روشنفکر ما خود بخشی از بحران هستند اما فیلسوف یا حکیم می کوشد، راهی برای خروج از انسداد و بحران ترسیم کند یا راهی را بسازد.
وی افزود: شاید بتوان گفت در هیچ دوره ای از تاریخ کشور همچون امروز، فلسفه را در غربت ندیده ام. به دلایل گوناگون امروز فلسفه با یک برهوت مواجه است و حیات فکری و فلسفی با موانع بسیار سختی رو به رو است و در این بحث تفاوتی میان موافق و مخالف حکومت، یا میان توده و روشنفکر وجود ندارد.
وی افزود: در اینجا مفاهیم و کلماتی نظیر عوام، توده، نخبه، فیلسوف و روشنفکر مانند سایر مفاهیم، کلماتی لغزنده هستند و مصادیق گسترده ای دارند. اتفاقی که رخ داده این است که در جامعه ما فاصله نخبگان و عوام به حداقل رسیده است.
امروز در جامعه ما نخبگان عمدتاً به همان شکلی مسائل را تحلیل می کنند که توده ها تحلیل می کنند. به این اعتبار دیگر تفاوت چندانی میان نخبگان وعوام وجود ندارد. به همین علت است که فلسفه امروز در میان نخبگان و عوام هر دو بیگانه است و جایگاهی ندارد.
عبدالکریمی توضیح داد: امروز در جامعه ما به فیلسوف به چشم یک فرد جُزامی نگریسته می شود و نخبه و عوام به هر طریقی می کوشند که از فیلسوف فاصله بگیرند یا به او حمله کنند. فلسفه همان چیزی است که دقیقاً در خلاف آمد عادات فکری جامعه و در مقابل تفکر عامیانه توده ها و شبه روشنفکران قرار می گیرد.
امروز فیلسوف با نخبگان روشنفکری نیز بسیار فاصله دارد چرا که روشنفکران عمدتاً اسیر جهان بینی و ارزش های عصر روشنگری اروپایی هستند. از سوی دیگر مهم ترین مقوله هایی که یک روشنفکر به آن می پردازد «ایدئولوژی» و «قدرت سیاسی» است اما فیلسوف به مسائل بنیادی تر و کلان فرهنگی، تاریخی و تمدنی می اندیشد و مسائل سیاسی را در چارچوب مسائل تاریخی و تمدنی فهم و تفسیر
می کند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: روشنفکر سیاست زده ای که پیوسته به مسأله قدرت سیاسی و نیل به آن یا جابجایی آن می اندیشد، هیچ گاه تفکری نزدیک به یک فیلسوف ندارد. امروز نخبگان شبه روشنفکر ما خود بخشی از بحران هستند اما فیلسوف یا حکیم می کوشد، راهی برای خروج از انسداد و بحران ترسیم کند یا راهی را بسازد.
وی افزود: شاید بتوان گفت در هیچ دوره ای از تاریخ کشور همچون امروز، فلسفه را در غربت ندیده ام. به دلایل گوناگون امروز فلسفه با یک برهوت مواجه است و حیات فکری و فلسفی با موانع بسیار سختی رو به رو است و در این بحث تفاوتی میان موافق و مخالف حکومت، یا میان توده و روشنفکر وجود ندارد.
Forwarded from Radio Zamaneh
غزّه و اخلاقِ گفتمان ــ هابرماس علیه هابرماس
محمدرضا نیکفر − در این یادداشت ابتدا بیانیهی ۱۳ نوامبر چهار استاد آلمانی را بازخوانی میکنیم. سپس با هابرماس علیه هابرماس موضع میگیریم. سپس موضع هابرماسی را ترک کرده و به نقطهی ضعف آن برای موضعگیری در این جهان پیچیده میپردازیم.
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/790855/&rhash=0ceb6994783a68
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
محمدرضا نیکفر − در این یادداشت ابتدا بیانیهی ۱۳ نوامبر چهار استاد آلمانی را بازخوانی میکنیم. سپس با هابرماس علیه هابرماس موضع میگیریم. سپس موضع هابرماسی را ترک کرده و به نقطهی ضعف آن برای موضعگیری در این جهان پیچیده میپردازیم.
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/790855/&rhash=0ceb6994783a68
@RadioZamaneh | رادیو زمانه
t.me
غزّه و اخلاقِ گفتمان ــ هابرماس علیه هابرماس
محمدرضا نیکفر − در این یادداشت ابتدا بیانیهی ۱۳ نوامبر چهار استاد آلمانی را بازخوانی میکنیم. سپس با هابرماس علیه هابرماس موضع میگیریم. در پایان موضع هابرماسی را ترک کرده و به نقطهی ضعف آن برای موضعگیری در این جهان پیچیده میپردازیم.
Forwarded from بازسازی گفتمان دینی
«واپسماندگی فرهنگی و درندهخویی کلامی»
🖍بهروز مرادی
جامعهشناسان رشد یک بخش از فرهنگ و رشدنکردن بخشی دیگر از فرهنگ را «واپسماندگی فرهنگی» نامیدهاند.
به عنوان مثال؛ هرگاه بخش مادی فرهنگ رشد و توسعهی عمومی یافته باشد، آنچنان که اعضای جامعه از ابزار و وسایل پیشرفته مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون، خودرو، یخچال و... برخوردار باشند، اما حریم حقوقی دیگران را مراعات نکنند، دیگران را در زندگی روزمره در نظر نگیرند و نسبت به عقیده و باورها و اعتقادات و افکار و سبک زندگی دیگران رویکرد مداراگرانه نداشته باشند، در اینصورت دچار واپسماندگی فرهنگی میباشند.
یکی از مواقع بروز و ظهور پدیدهی واپسماندگی فرهنگی در فضای مجازی بویژه زمانی است که عدهای نسبت به مطلبی که دیدهاند واکنشی فحاشانه علیه نویسنده ابراز میدارند. گاه فحاشی اینان آنچنان وحشی و درندهخویانه است که آدمی یاد شکار آهویی نجیب توسط گرگهایی درنده میافتد.
براستی آدمی اگر اهلی نشده باشد و درندهخوییِ نفس خویش را مهار نکرده باشد و جای کافی برای دیگرانِ متفاوت نداشته باشد و اسیر پلیدی درون و دربند رشدنایافتگی پیچیده در جنون باشد، در درندهخویی گوی سبقت را از هر جانور وحشی خواهد ربود.
نسبت به مطلبی که اخیراً منتشر نمودم با عنوان «سر مار کیست»، فحاشان و هتاکان ناسزاهایی صعب روانهی جان لطیف بنده نمودند که پاسخ من همانا آرزوی ادب برای آنان است و طلب فضیلت و تحقق پرورش در روح منسوخ آنها و نیز دم زدن آفتاب آدمیت در آسمان تیرهی زندگی آنان بدانگونه که از زیستن آنان بهرهای نیک نصیب جهان بشود.
از میان آنها باشندهای از شمارهای کاملأ بینام و نشان ناسزانامهای دربرگیرندهی سطوری رکیک نسبت به پیغمبر و دین و مذهب و مرام دینی من و قرآن و سنت و خود بنده برای من ارسال نمود.
باری جای شگفتی نیست اینهمه درندهخویی از دهان کسانی سر بزند که رهبران آنها مفتخرند به: کشتن کودکان و زنان و مردان بیدفاع غیرنظامی و آوارهکردن انسانها و ویرانکردن شهرها و نابودی آبادیها و بمباران بیمارستانها و موشکباران مدرسهها و کشتار پناهگرفتگان در اردوگاهها.
چنین کسانی نه تنها به دین و آیین و تعالیم انساندوستانهی پیامبر برگزیدهی خدا حضرت موسی ع پایبند نیستند، بلکه شوربختانه، خودشیفتگی فردی و جمعی، آنان را جنایتکاریِ نظامی و درندهخوییِ کلامی بخشیده است.
٢٨ آبان ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
🖍بهروز مرادی
جامعهشناسان رشد یک بخش از فرهنگ و رشدنکردن بخشی دیگر از فرهنگ را «واپسماندگی فرهنگی» نامیدهاند.
به عنوان مثال؛ هرگاه بخش مادی فرهنگ رشد و توسعهی عمومی یافته باشد، آنچنان که اعضای جامعه از ابزار و وسایل پیشرفته مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون، خودرو، یخچال و... برخوردار باشند، اما حریم حقوقی دیگران را مراعات نکنند، دیگران را در زندگی روزمره در نظر نگیرند و نسبت به عقیده و باورها و اعتقادات و افکار و سبک زندگی دیگران رویکرد مداراگرانه نداشته باشند، در اینصورت دچار واپسماندگی فرهنگی میباشند.
یکی از مواقع بروز و ظهور پدیدهی واپسماندگی فرهنگی در فضای مجازی بویژه زمانی است که عدهای نسبت به مطلبی که دیدهاند واکنشی فحاشانه علیه نویسنده ابراز میدارند. گاه فحاشی اینان آنچنان وحشی و درندهخویانه است که آدمی یاد شکار آهویی نجیب توسط گرگهایی درنده میافتد.
براستی آدمی اگر اهلی نشده باشد و درندهخوییِ نفس خویش را مهار نکرده باشد و جای کافی برای دیگرانِ متفاوت نداشته باشد و اسیر پلیدی درون و دربند رشدنایافتگی پیچیده در جنون باشد، در درندهخویی گوی سبقت را از هر جانور وحشی خواهد ربود.
نسبت به مطلبی که اخیراً منتشر نمودم با عنوان «سر مار کیست»، فحاشان و هتاکان ناسزاهایی صعب روانهی جان لطیف بنده نمودند که پاسخ من همانا آرزوی ادب برای آنان است و طلب فضیلت و تحقق پرورش در روح منسوخ آنها و نیز دم زدن آفتاب آدمیت در آسمان تیرهی زندگی آنان بدانگونه که از زیستن آنان بهرهای نیک نصیب جهان بشود.
از میان آنها باشندهای از شمارهای کاملأ بینام و نشان ناسزانامهای دربرگیرندهی سطوری رکیک نسبت به پیغمبر و دین و مذهب و مرام دینی من و قرآن و سنت و خود بنده برای من ارسال نمود.
باری جای شگفتی نیست اینهمه درندهخویی از دهان کسانی سر بزند که رهبران آنها مفتخرند به: کشتن کودکان و زنان و مردان بیدفاع غیرنظامی و آوارهکردن انسانها و ویرانکردن شهرها و نابودی آبادیها و بمباران بیمارستانها و موشکباران مدرسهها و کشتار پناهگرفتگان در اردوگاهها.
چنین کسانی نه تنها به دین و آیین و تعالیم انساندوستانهی پیامبر برگزیدهی خدا حضرت موسی ع پایبند نیستند، بلکه شوربختانه، خودشیفتگی فردی و جمعی، آنان را جنایتکاریِ نظامی و درندهخوییِ کلامی بخشیده است.
٢٨ آبان ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
🔴 مناظره ششم #بیژن_عبدالکریمی و #وریا_امیری🔻
طبیعت گرایی یا خداباوری؟
چگونه از وجود امر مطلق به وجود خدا خواهیم رسید؟
۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲
سهشنبه شب
ساعت ۱۰ به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
طبیعت گرایی یا خداباوری؟
چگونه از وجود امر مطلق به وجود خدا خواهیم رسید؟
۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲
سهشنبه شب
ساعت ۱۰ به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream