Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 پژوهشگران غرب و روانشناسی اسلامی | به کوشش مهدی نساجی | ویراستاران علمی: فاطمه غروی و مهدیه زمانی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1402 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 پژوهشگران غرب و روانشناسی اسلامی | به کوشش مهدی نساجی | ویراستاران علمی: فاطمه غروی و مهدیه زمانی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1402 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 جنگهای صلیبی و ارض مقدس | نویسنده: گیورگس تیت | ترجمۀ منوچهر پزشک | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1402 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 جنگهای صلیبی و ارض مقدس | نویسنده: گیورگس تیت | ترجمۀ منوچهر پزشک | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1402 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
نشست تلگرامی این سه شنبه شب، 6 تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🔵به میزبانی بیژن عبدالکریمی و با حضور استاد میهمان، دکتر مهدی نساجی، عضو هیئت علمی دانشگاه کلیسای کانتربری با موضوع: «دین و داروین» برگزار خواهد شد. زمان: از ساعت 21 الی 22 👈گروه تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی
Forwarded from شبکه نخبگان ایران
💠 چگونه اثرگذاری اجتماعی داشته باشیم؟
توصیههای یک استاد فلسفه به نخبگان جامعه
📜 جلسه انتقال تجربه با دکتر بیژن عبدالکریمی
+ استاد فلسفه دانشگاه تهران شمال
+ دانش آموخته فلسفه از دانشگاه تهران و Aligarh Muslim University
+ مولف دهها اثر فلسفی از جمله کتابهای "در جستجوی معاصریت" و "ما و پست مدرنیسم"
🗓 زمان: پنشجنبه، ۱۵ تیر، ساعت ۱۷
به صورت مجازی در اسکایروم
📌 لینک برگزاری جلسه در کانال تلگرام شبکه نخبگان ایران قرار میگیرد، لطفا جهت شرکت در برنامه عضو شوید.
در شبــکه نخبـــگان ایــران با ما همراه باشید 🌱
| @IranElitesNet |
توصیههای یک استاد فلسفه به نخبگان جامعه
📜 جلسه انتقال تجربه با دکتر بیژن عبدالکریمی
+ استاد فلسفه دانشگاه تهران شمال
+ دانش آموخته فلسفه از دانشگاه تهران و Aligarh Muslim University
+ مولف دهها اثر فلسفی از جمله کتابهای "در جستجوی معاصریت" و "ما و پست مدرنیسم"
🗓 زمان: پنشجنبه، ۱۵ تیر، ساعت ۱۷
به صورت مجازی در اسکایروم
📌 لینک برگزاری جلسه در کانال تلگرام شبکه نخبگان ایران قرار میگیرد، لطفا جهت شرکت در برنامه عضو شوید.
در شبــکه نخبـــگان ایــران با ما همراه باشید 🌱
| @IranElitesNet |
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
اطلاعیه 1:
«نشر نقد فرهنگ» برای تکمیل گروه ویراستاری خود از آن دسته از عزیزان فارغالتحصیل کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای علوم انسانی، به خصوص فلسفه، که آشنایی نسبتاً خوب و مکفی با زبان انگلیسی داشته باشند، دعوت به همکاری، به صورت حقالعمل کاری مینماید. علاقمندان میتوانند رزومه و کانال تماس خود را به آدرس naghdefarhang@gmail.com ایمیل نمایند.
با سپاس
مدیریت اجرایی نشر نقد فرهنگ
«نشر نقد فرهنگ» برای تکمیل گروه ویراستاری خود از آن دسته از عزیزان فارغالتحصیل کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای علوم انسانی، به خصوص فلسفه، که آشنایی نسبتاً خوب و مکفی با زبان انگلیسی داشته باشند، دعوت به همکاری، به صورت حقالعمل کاری مینماید. علاقمندان میتوانند رزومه و کانال تماس خود را به آدرس naghdefarhang@gmail.com ایمیل نمایند.
با سپاس
مدیریت اجرایی نشر نقد فرهنگ
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
اطلاعیه 2: دعوت به همکاری به عنوان دستیار پژوهشی
«نشر نقد فرهنگ» برای تکمیل دستیاران پژوهشی دکتر بیژن عبدالکریمی، از آن دسته از عزیزان علاقمند و فارغالتحصیل مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای قرآن و حدیث، ادیان و عرفان، فلسفۀ محض و فلسفۀ دین دعوت به همکاری مینماید. قابل ذکر است این همکاری به نحو داوطلبانه بوده، در حال حاضر هیچگونه بازدهی اقتصادی ندارد. علاقمندان میتوانند رزومه و کانال تماس خود را به آدرس naghdefarhang@gmail.com ایمیل نمایند.
«نشر نقد فرهنگ» برای تکمیل دستیاران پژوهشی دکتر بیژن عبدالکریمی، از آن دسته از عزیزان علاقمند و فارغالتحصیل مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای قرآن و حدیث، ادیان و عرفان، فلسفۀ محض و فلسفۀ دین دعوت به همکاری مینماید. قابل ذکر است این همکاری به نحو داوطلبانه بوده، در حال حاضر هیچگونه بازدهی اقتصادی ندارد. علاقمندان میتوانند رزومه و کانال تماس خود را به آدرس naghdefarhang@gmail.com ایمیل نمایند.
Forwarded from مرکز فرهنگی شهرکتاب
چاپ پنجم توسط انتشارات سروش منتشرشد
بررسی روشنگرانۀ اندیشههای مارتین هایدگر | نویسنده: والتر بیمل | مترجم: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | انتشارات سروش | 1401 |
@Bookcitycc
بررسی روشنگرانۀ اندیشههای مارتین هایدگر | نویسنده: والتر بیمل | مترجم: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | انتشارات سروش | 1401 |
@Bookcitycc
Forwarded from مرکز فرهنگی شهرکتاب
بررسی روشنگرانۀ اندیشههای مارتین هایدگر
والتر بیمل به دلیل آشنایی با تفکر هایدگر و تسلط چشمگیر بر آثار او، توانسته است تفسیری فشرده و در عین حال نسبتا جامع از برخی از برجسته ترین و مهم ترین آثار هایدگر در این کتاب ارائه دهد و مفاهیم کلیدی آنها را بیان کند. تفکر هایدگر رسالتی عظیم، خطیر، دشوار و مقدس را بر عهده گرفته است. این تفکر می کوشد امکان تجربه ای را برای انسان امروزی فراهم کند، تجربه ای که وجود و سرنوشت، معنا و هدف زندگی ما در گرو امکان و غیرممکن بودن آن است. تجربه ای که از ذهن و احساسات انسان غربی حذف شده و ما شرقی ها تنها با تکیه بر حافظه تاریخی خود بیهوده می اندیشیم که هنوز زبانه های آتش آن در وجودمان می سوزد بی آنکه متوجه سردی و سکوت روزافزون آن شویم. تمام تلاش مترجم در این کتاب بر این بوده است که تا حد امکان از دشواری هایی بکاهد که نتیجه منطقی تفکر هایدگر نیست، بلکه ناشی از کاستی های ترجمه مترجمان است. ترجمه آثار هایدگر بدون اینکه خود مترجم مسیر تفکر او را طی کند غیرممکن است. بنابراین هیچ ترجمه تحت اللفظی و کلمه به کلمه آثار هایدگر و برداشت هایدگر از این آثار نمی تواند معانی و مفاهیم موجود در تفکر او را منتقل کند.
@Bookcitycc
والتر بیمل به دلیل آشنایی با تفکر هایدگر و تسلط چشمگیر بر آثار او، توانسته است تفسیری فشرده و در عین حال نسبتا جامع از برخی از برجسته ترین و مهم ترین آثار هایدگر در این کتاب ارائه دهد و مفاهیم کلیدی آنها را بیان کند. تفکر هایدگر رسالتی عظیم، خطیر، دشوار و مقدس را بر عهده گرفته است. این تفکر می کوشد امکان تجربه ای را برای انسان امروزی فراهم کند، تجربه ای که وجود و سرنوشت، معنا و هدف زندگی ما در گرو امکان و غیرممکن بودن آن است. تجربه ای که از ذهن و احساسات انسان غربی حذف شده و ما شرقی ها تنها با تکیه بر حافظه تاریخی خود بیهوده می اندیشیم که هنوز زبانه های آتش آن در وجودمان می سوزد بی آنکه متوجه سردی و سکوت روزافزون آن شویم. تمام تلاش مترجم در این کتاب بر این بوده است که تا حد امکان از دشواری هایی بکاهد که نتیجه منطقی تفکر هایدگر نیست، بلکه ناشی از کاستی های ترجمه مترجمان است. ترجمه آثار هایدگر بدون اینکه خود مترجم مسیر تفکر او را طی کند غیرممکن است. بنابراین هیچ ترجمه تحت اللفظی و کلمه به کلمه آثار هایدگر و برداشت هایدگر از این آثار نمی تواند معانی و مفاهیم موجود در تفکر او را منتقل کند.
@Bookcitycc
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیژن عبدالکریمی: اپوزیسیون ما عقب افتاده و مبتذل است
یورونیوز با بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در ایران گفتوگوی اختصاصی انجام داده است. متن و ویدیوی کامل این گفتوگو فردا در سایت یورونیوز فارسی منتشر خواهد شد.
بیشتر بخوانید: https://bit.ly/46rMtrz
🔗 euronews فارسی (@euronews_pe)
یورونیوز با بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در ایران گفتوگوی اختصاصی انجام داده است. متن و ویدیوی کامل این گفتوگو فردا در سایت یورونیوز فارسی منتشر خواهد شد.
بیشتر بخوانید: https://bit.ly/46rMtrz
🔗 euronews فارسی (@euronews_pe)
بیژن عبدالکریمی: دموکراسی برای نسل زد در حد پفکنمکی است؛ سلبریتیها مثل جوش صورت میآیند و میروند
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد است. وی که دکتری خود را در دانشگاه مسلمان علیگر هند به پایان رسانده، از منتقدان نگاه سیاسی به فرهنگ و علوم انسانی است. با او درباره تحولات اجتماعی ایران به ویژه در پی جنبش «زن، زندگی، آزادی» گفتگو کردیم.
یورونیوز: آیا «بیتاریخی» را نماد نسل جدید ایران میدانید؟
بیژن عبدالکریمی: قبل از پاسخ به این پرسش، باید معنای بیتاریخبودن را روشن کنم. مراد من از بیتاریخبودن این است که نسلهای جدید به این دلیل که ارتباطشان را با سنت و میراث تاریخی و مآثر فرهنگی از دست دادهاند، رابطهشان با گذشته قطع شده. در نتیجه این نسلها «گذشته» ندارند و چون این نسلها هیچ امید و طرح و اوتوپیایی برای آینده ندارند، لذا آیندهای هم ندارند. به همین دلیل نسلهای جدید در زمان حال غوطهورند، یعنی در روزمرگی متوقف شدهاند و فاقد گذشته و آیندهاند.
این وصف فقط مربوط به نسلهای جدید ایرانی نمیشود و یک وصف وجودشناختی و متافیزیکیِ جهانی است. یعنی در سراسر جوامع جهان، اکثر قریب به اتفاق جوانان بیتاریخاند و رابطۀ خودشان را با گذشته و آینده از دست دادهاند. یعنی فقط این طور نیست که نسلهای جدید ایرانی نسبتی با حافظ، مولانا، قرآن، احادیث و مآثر فرهنگیشان ندارند بلکه نسلهای جدید اروپایی و آمریکایی هم دیگر با هولدرلین، گوته، شیلر، شکسپیر و میراث فرهنگی-تاریخیشان ارتباطی ندارند.
جوانان ایرانی هم درست مثل جوانان اروپایی و آمریکایی، اتوپیایی جز «مصرف» ندارند. هیچ طرح و آرزو و مدینۀ فاضلهای در ذهنشان نیست؛ لذا «بیتاریخی» صرفا صفت جوانان ایرانی نیست بلکه یک وصف جهانی است.
یورونیوز: مطالبات نسل زِد تا چه اندازه با اصول «دموکراسی» همخوانی دارند؟
بیژن عبدالکریمی: آنچه به عنوان آرمان دموکراسی در دهان نسلهای جدید به واسطۀ رسانههای قدرتمند خبری و شبکههای مجازی، رسانههایی که وابسته به کانونهای بزرگ نظام سلطۀ جهانی هستند، به دهان جوانان ما افتاده، در واقع چیزی شبیه پفکنمکی و پاپکورن است که هیچ ربطی به تغذیۀ یک ملت و کشور ندارد.
در واقع کشورهای به اصطلاح جهان سومی، یعنی کشورهای خاورمیانه و آمریکای لاتین و آفریقا، چیزی را به عنوان دموکراسی مطرح میکنند که نسبتی با واقعیت دموکراسی ندارد.
دموکراسی یک واقعیت اجتماعی است که با یک فرماسیون اجتماعی و با یک واقعبودگی و هستیِ اجتماعی نسبت دارد. این فرماسیون اجتماعی و این هستی و واقعبودگیِ اجتماعی و تاریخی، فقط و فقط در جوامع غربی شکل گرفته. در جوامعی مثل جامعۀ ایران، که اساسا این فرماسیون اجتماعی وجود ندارد، انتظار میوۀ دموکراسی از درختی که اساسا در این کشور(ها) ریشه ندارد، بیمعناست.
این صرفا یک مسالۀ سیاسی نیست، یک مسالۀ تمدنی است. یعنی در بخش اعظم کرۀ زمین آن فرماسیون و صورتبندی اجتماعی در غرب، که بواسطۀ ظهور طبقۀ بورژوازی و رشد طبقۀ متوسط و ظهور جامعۀ مدنی شکل گرفت، {وجود ندارد}.
چنین تاریخی در ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانهای و آمریکای لاتینی و آفریقایی وجود ندارد. لذا دموکراسی به آن معنای غربی در کشورهایی مثل جامعۀ ما اساسا تحققپذیر نیست.
یورونیوز: آیا مواضع طبقه روشنفکر در ایران بر تحولات اجتماعی و سیاسی تعیین کننده است؟ نقش روشنفکران پررنگ تر است یا نقش سلبریتیها؟
بیژن عبدالکریمی: باز هم این یک مسالۀ جهانی است. {یعنی} جایگاه و پایگاه روشنفکران در حیات اجتماعی. پدیدۀ روشنفکر اساسا متعلق به قرون هجدهم و نوزدهم و سه ربع اول قرن بیستم است. از ربع پایانی قرن بیستم {به این سو}، ما تقریبا با مرگ پدیدۀ «روشنفکری» روبرو هستیم؛ به این معنا که به دلیل بسط نیهیلیسم و فروپاشی همۀ نظامهای ارزشی و اخلاقی، در واقع همۀ مرجعیتها فرو ریخته است؛ از جمله مرجعیت روشنفکران. و روشنفکران دیگر چندان نمیتوانند در تحولات اجتماعی اثرگذار باشند. بخصوص که نیروهای اجتماعی و تاریخیای که در حیات اجتماعی اثرگذارند، مثل کانونهای بزرگ قدرت، نیروهای بینالمللی، نیروهایی که در مسائل ژئوپلیتیک هر کشور اثر میگذارند و بویژه نیروهای نظامی هر کشوری، عوامل تعیینکنندهای هستند که از فاعلیت و سوژگی انسانها کاستهاند و به همین دلیل روشنفکران چندان نمیتوانند در تحولات اجتماعی دخیل باشند.
یورونیوز: نقش روشنفکران پررنگ تر است یا نقش سلبریتیها؟
ادامه در پست بعد 👇🏻👇🏻👇🏻
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد است. وی که دکتری خود را در دانشگاه مسلمان علیگر هند به پایان رسانده، از منتقدان نگاه سیاسی به فرهنگ و علوم انسانی است. با او درباره تحولات اجتماعی ایران به ویژه در پی جنبش «زن، زندگی، آزادی» گفتگو کردیم.
یورونیوز: آیا «بیتاریخی» را نماد نسل جدید ایران میدانید؟
بیژن عبدالکریمی: قبل از پاسخ به این پرسش، باید معنای بیتاریخبودن را روشن کنم. مراد من از بیتاریخبودن این است که نسلهای جدید به این دلیل که ارتباطشان را با سنت و میراث تاریخی و مآثر فرهنگی از دست دادهاند، رابطهشان با گذشته قطع شده. در نتیجه این نسلها «گذشته» ندارند و چون این نسلها هیچ امید و طرح و اوتوپیایی برای آینده ندارند، لذا آیندهای هم ندارند. به همین دلیل نسلهای جدید در زمان حال غوطهورند، یعنی در روزمرگی متوقف شدهاند و فاقد گذشته و آیندهاند.
این وصف فقط مربوط به نسلهای جدید ایرانی نمیشود و یک وصف وجودشناختی و متافیزیکیِ جهانی است. یعنی در سراسر جوامع جهان، اکثر قریب به اتفاق جوانان بیتاریخاند و رابطۀ خودشان را با گذشته و آینده از دست دادهاند. یعنی فقط این طور نیست که نسلهای جدید ایرانی نسبتی با حافظ، مولانا، قرآن، احادیث و مآثر فرهنگیشان ندارند بلکه نسلهای جدید اروپایی و آمریکایی هم دیگر با هولدرلین، گوته، شیلر، شکسپیر و میراث فرهنگی-تاریخیشان ارتباطی ندارند.
جوانان ایرانی هم درست مثل جوانان اروپایی و آمریکایی، اتوپیایی جز «مصرف» ندارند. هیچ طرح و آرزو و مدینۀ فاضلهای در ذهنشان نیست؛ لذا «بیتاریخی» صرفا صفت جوانان ایرانی نیست بلکه یک وصف جهانی است.
یورونیوز: مطالبات نسل زِد تا چه اندازه با اصول «دموکراسی» همخوانی دارند؟
بیژن عبدالکریمی: آنچه به عنوان آرمان دموکراسی در دهان نسلهای جدید به واسطۀ رسانههای قدرتمند خبری و شبکههای مجازی، رسانههایی که وابسته به کانونهای بزرگ نظام سلطۀ جهانی هستند، به دهان جوانان ما افتاده، در واقع چیزی شبیه پفکنمکی و پاپکورن است که هیچ ربطی به تغذیۀ یک ملت و کشور ندارد.
در واقع کشورهای به اصطلاح جهان سومی، یعنی کشورهای خاورمیانه و آمریکای لاتین و آفریقا، چیزی را به عنوان دموکراسی مطرح میکنند که نسبتی با واقعیت دموکراسی ندارد.
دموکراسی یک واقعیت اجتماعی است که با یک فرماسیون اجتماعی و با یک واقعبودگی و هستیِ اجتماعی نسبت دارد. این فرماسیون اجتماعی و این هستی و واقعبودگیِ اجتماعی و تاریخی، فقط و فقط در جوامع غربی شکل گرفته. در جوامعی مثل جامعۀ ایران، که اساسا این فرماسیون اجتماعی وجود ندارد، انتظار میوۀ دموکراسی از درختی که اساسا در این کشور(ها) ریشه ندارد، بیمعناست.
این صرفا یک مسالۀ سیاسی نیست، یک مسالۀ تمدنی است. یعنی در بخش اعظم کرۀ زمین آن فرماسیون و صورتبندی اجتماعی در غرب، که بواسطۀ ظهور طبقۀ بورژوازی و رشد طبقۀ متوسط و ظهور جامعۀ مدنی شکل گرفت، {وجود ندارد}.
چنین تاریخی در ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانهای و آمریکای لاتینی و آفریقایی وجود ندارد. لذا دموکراسی به آن معنای غربی در کشورهایی مثل جامعۀ ما اساسا تحققپذیر نیست.
یورونیوز: آیا مواضع طبقه روشنفکر در ایران بر تحولات اجتماعی و سیاسی تعیین کننده است؟ نقش روشنفکران پررنگ تر است یا نقش سلبریتیها؟
بیژن عبدالکریمی: باز هم این یک مسالۀ جهانی است. {یعنی} جایگاه و پایگاه روشنفکران در حیات اجتماعی. پدیدۀ روشنفکر اساسا متعلق به قرون هجدهم و نوزدهم و سه ربع اول قرن بیستم است. از ربع پایانی قرن بیستم {به این سو}، ما تقریبا با مرگ پدیدۀ «روشنفکری» روبرو هستیم؛ به این معنا که به دلیل بسط نیهیلیسم و فروپاشی همۀ نظامهای ارزشی و اخلاقی، در واقع همۀ مرجعیتها فرو ریخته است؛ از جمله مرجعیت روشنفکران. و روشنفکران دیگر چندان نمیتوانند در تحولات اجتماعی اثرگذار باشند. بخصوص که نیروهای اجتماعی و تاریخیای که در حیات اجتماعی اثرگذارند، مثل کانونهای بزرگ قدرت، نیروهای بینالمللی، نیروهایی که در مسائل ژئوپلیتیک هر کشور اثر میگذارند و بویژه نیروهای نظامی هر کشوری، عوامل تعیینکنندهای هستند که از فاعلیت و سوژگی انسانها کاستهاند و به همین دلیل روشنفکران چندان نمیتوانند در تحولات اجتماعی دخیل باشند.
یورونیوز: نقش روشنفکران پررنگ تر است یا نقش سلبریتیها؟
ادامه در پست بعد 👇🏻👇🏻👇🏻
ادامه از پست قبل 👆👆👆
بیژن عبدالکریمی: واقعیت این است که سلبریتیها با پدیدهای به نام مُد سر و کار دارند. یعنی امور بسیار سطحی و زودگذر. سلبریتیها شبیه یک جوش در صورت هستند. اینها میآیند و میروند و با ریشههای تاریخی و فرهنگی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. بیتردید متفکران و اصحاب نظر و به تبع آنها روشنفکرانی که کار فکری و فرهنگی اصیل میکنند، از اثرگذاری بیشتری برخوردار خواهند بود.
یورونیوز: آیا طبقهی حاکمه در ایران زنستیز است؟ اساسا زنستیزی و مردسالاری در ایران تا چه حد ریشه در نگرش مذهبی دارد؟
بیژن عبدالکریمی: به اعتقاد من کاربرد صفت «زنستیز» برای حاکمان ایران صرفا یک برساخت رسانهای است و به هیچ وجه نمیتوان حاکمان ایران را زنستیز دانست. اما میتوانم بپذیرم که فقه سنتی ما تا حدودی از عقبافتادگی تاریخی رنج میبرد.
میتوانم بپذیرم که روحانیون و حوزههای علمیۀ ما، درکی از سوژۀ مدرن و عقلانیت مدرن ندارند و نمیتوانند با سوژۀ مدرن ارتباط برقرار کنند. اما اگر این را به معنای زنستیزی تلقی کنیم، به نظر من تلقی درستی نیست.
در خانوادۀ روحانیون و رهبران گفتمان انقلاب ایران، نوع مواجهه با دختران و زنان بسیار لینتر و نرمتر از مواجههای است که در خانوادههای مدرن با زن صورت میگیرد. همچنین در پس آنچه که به عنوان «آزادی زن در جوامع غربی» مطرح میشود، خشونت بسیار زیادی وجود دارد. یعنی در جوامع غربی هم زنان احساس امنیت زیادی ندارند. لذا نحوۀ مواجهۀ جوامع سنتی، از جمله مواجهۀ فقه سنتی مسلمانان و شیعیان با پدیدۀ زن را باید با مقولات دیگری فهم و صورتبندی کرد.
یورونیوز: رشد چشمگیر خداناباوری و مخالفت با گزارههای مذهبی تا چه اندازه در ایران جدی است؟
بیژن عبدالکریمی: به یک معنا جدی است و به یک اعتبار و معنای دیگری جدی نیست. یعنی فرهنگ ایرانی در روزگار ما شبیه درختی است که تنهاش آسیب دیده است. جوانانی با چاقو بر روی پوست این درخت اسم یادگاری نوشته و یا تنۀ درخت را به آتش کشیدهاند. اما ریشهها هنوز زنده است و ریشهها در آب است.
من فکر میکنم رشد سکولاریسم و آتهئیسم در کشور، بخصوص در میان نسلهای جوان، یک امر جدی است اما بعید میدانم آنها بتوانند هویت ایرانی را به طور کامل تغییر بدهند. و کماکان ایران به عنوان مرکز و کانون بزرگ تفکر دینی و مذهبی در طول تاریخ بشر، فکر میکنم این هویت را در آینده هم حفظ بکند.
یورونیوز: آیا جامعه ایران علاوه بر عبور از حکومت دینی در حال عبور از اصل دین است؟ تبعات آن برای کشور چیست؟
بیژن عبدالکریمی: واقعیت این است که در میان جوانان و جامعۀ ایرانی یک نوع فاصله و شکاف با حکومت به اصطلاح دینی وجود دارد اما این فاصلهگرفتن به این معنا نیست که هویت تاریخی ما در اعماق و ریشهها به طور کامل دارد تغییر میکند.
شاید بتوان گفت اسلام سنتی در کشور ایران کاملا و در جهان اسلام هم تا حدود زیادی به پایان رسیده و دیگر نمیتواند به حیات خودش ادامه دهد. اما اسلام به منزلۀ یک نحو وجودشناسی و آنتروپولوژی و اپیستمولوژی، یک نحو فهم جهان و انسان، فکر میکنم به صور دیگری در آینده در هویت تاریخی ایرانیان استمرار خواهد داشت.
این تحولات نشان میدهد که ما نیازمند یک شیفت پارادایمی هستیم. اگر قرار است تفکر دینی در ایران استمرار داشته باشد، حتما باید یک شیفت پارادایمی داشته باشد. حتما باید نسبت خودش را با جهان و امور تاریخی و سوژۀ مدرن و علم و تجربیات بشری، مورد بازاندیشی قرار دهد.
من فکر میکنم جامعۀ ایرانی آبستن تحولات بزرگ فکری و فرهنگی است و جریانهای سنتی نمیتوانند پا به پای این تحولات پیش بیایند و البته جریانهای سکولار و آتهئیست هم نمیتوانند در این تحولات هژمونی داشته باشند.
یورونیوز: بهنظر شما فرهنگ ایرانی مولفههای لازم برای کار گروهی را دارد؟
بیژن عبدالکریمی: به نظر من این یک مواجهۀ اسانسیالیستی (ذاتگرایانه) با فرهنگ ایرانی است. فرهنگ ایرانی یک امر ثابت و لایتغیر نیست و یک ذات ازلی و ابدی ندارد. ما ایرانیها در بعضی از برهههای تاریخی توانستهایم کار گروهی عظیمی انجام دهیم و در بعضی از برههها نتوانستهایم. امکانپذیری یا عدم امکانپذیری کار گروهی در میان ما ایرانیها به عوامل سایکولوژیک و فرهنگی ربطی ندارد؛ بلکه برمیگردد به شرایط اجتماعی و تاریخی؛ و اینکه آیا ایدههای اصیلی وجود دارند که ما حول آنها جمع شویم یا نه؟
ادامه در پست بعد👇🏻👇🏻👇🏻
بیژن عبدالکریمی: واقعیت این است که سلبریتیها با پدیدهای به نام مُد سر و کار دارند. یعنی امور بسیار سطحی و زودگذر. سلبریتیها شبیه یک جوش در صورت هستند. اینها میآیند و میروند و با ریشههای تاریخی و فرهنگی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. بیتردید متفکران و اصحاب نظر و به تبع آنها روشنفکرانی که کار فکری و فرهنگی اصیل میکنند، از اثرگذاری بیشتری برخوردار خواهند بود.
یورونیوز: آیا طبقهی حاکمه در ایران زنستیز است؟ اساسا زنستیزی و مردسالاری در ایران تا چه حد ریشه در نگرش مذهبی دارد؟
بیژن عبدالکریمی: به اعتقاد من کاربرد صفت «زنستیز» برای حاکمان ایران صرفا یک برساخت رسانهای است و به هیچ وجه نمیتوان حاکمان ایران را زنستیز دانست. اما میتوانم بپذیرم که فقه سنتی ما تا حدودی از عقبافتادگی تاریخی رنج میبرد.
میتوانم بپذیرم که روحانیون و حوزههای علمیۀ ما، درکی از سوژۀ مدرن و عقلانیت مدرن ندارند و نمیتوانند با سوژۀ مدرن ارتباط برقرار کنند. اما اگر این را به معنای زنستیزی تلقی کنیم، به نظر من تلقی درستی نیست.
در خانوادۀ روحانیون و رهبران گفتمان انقلاب ایران، نوع مواجهه با دختران و زنان بسیار لینتر و نرمتر از مواجههای است که در خانوادههای مدرن با زن صورت میگیرد. همچنین در پس آنچه که به عنوان «آزادی زن در جوامع غربی» مطرح میشود، خشونت بسیار زیادی وجود دارد. یعنی در جوامع غربی هم زنان احساس امنیت زیادی ندارند. لذا نحوۀ مواجهۀ جوامع سنتی، از جمله مواجهۀ فقه سنتی مسلمانان و شیعیان با پدیدۀ زن را باید با مقولات دیگری فهم و صورتبندی کرد.
یورونیوز: رشد چشمگیر خداناباوری و مخالفت با گزارههای مذهبی تا چه اندازه در ایران جدی است؟
بیژن عبدالکریمی: به یک معنا جدی است و به یک اعتبار و معنای دیگری جدی نیست. یعنی فرهنگ ایرانی در روزگار ما شبیه درختی است که تنهاش آسیب دیده است. جوانانی با چاقو بر روی پوست این درخت اسم یادگاری نوشته و یا تنۀ درخت را به آتش کشیدهاند. اما ریشهها هنوز زنده است و ریشهها در آب است.
من فکر میکنم رشد سکولاریسم و آتهئیسم در کشور، بخصوص در میان نسلهای جوان، یک امر جدی است اما بعید میدانم آنها بتوانند هویت ایرانی را به طور کامل تغییر بدهند. و کماکان ایران به عنوان مرکز و کانون بزرگ تفکر دینی و مذهبی در طول تاریخ بشر، فکر میکنم این هویت را در آینده هم حفظ بکند.
یورونیوز: آیا جامعه ایران علاوه بر عبور از حکومت دینی در حال عبور از اصل دین است؟ تبعات آن برای کشور چیست؟
بیژن عبدالکریمی: واقعیت این است که در میان جوانان و جامعۀ ایرانی یک نوع فاصله و شکاف با حکومت به اصطلاح دینی وجود دارد اما این فاصلهگرفتن به این معنا نیست که هویت تاریخی ما در اعماق و ریشهها به طور کامل دارد تغییر میکند.
شاید بتوان گفت اسلام سنتی در کشور ایران کاملا و در جهان اسلام هم تا حدود زیادی به پایان رسیده و دیگر نمیتواند به حیات خودش ادامه دهد. اما اسلام به منزلۀ یک نحو وجودشناسی و آنتروپولوژی و اپیستمولوژی، یک نحو فهم جهان و انسان، فکر میکنم به صور دیگری در آینده در هویت تاریخی ایرانیان استمرار خواهد داشت.
این تحولات نشان میدهد که ما نیازمند یک شیفت پارادایمی هستیم. اگر قرار است تفکر دینی در ایران استمرار داشته باشد، حتما باید یک شیفت پارادایمی داشته باشد. حتما باید نسبت خودش را با جهان و امور تاریخی و سوژۀ مدرن و علم و تجربیات بشری، مورد بازاندیشی قرار دهد.
من فکر میکنم جامعۀ ایرانی آبستن تحولات بزرگ فکری و فرهنگی است و جریانهای سنتی نمیتوانند پا به پای این تحولات پیش بیایند و البته جریانهای سکولار و آتهئیست هم نمیتوانند در این تحولات هژمونی داشته باشند.
یورونیوز: بهنظر شما فرهنگ ایرانی مولفههای لازم برای کار گروهی را دارد؟
بیژن عبدالکریمی: به نظر من این یک مواجهۀ اسانسیالیستی (ذاتگرایانه) با فرهنگ ایرانی است. فرهنگ ایرانی یک امر ثابت و لایتغیر نیست و یک ذات ازلی و ابدی ندارد. ما ایرانیها در بعضی از برهههای تاریخی توانستهایم کار گروهی عظیمی انجام دهیم و در بعضی از برههها نتوانستهایم. امکانپذیری یا عدم امکانپذیری کار گروهی در میان ما ایرانیها به عوامل سایکولوژیک و فرهنگی ربطی ندارد؛ بلکه برمیگردد به شرایط اجتماعی و تاریخی؛ و اینکه آیا ایدههای اصیلی وجود دارند که ما حول آنها جمع شویم یا نه؟
ادامه در پست بعد👇🏻👇🏻👇🏻
ادامه از پست قبل 👆👆👆
یورونیوز: از این منظر کارنامه یک سال اخیر اپوزیسیون را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیژن عبدالکریمی: به نظر من اپوزیسیون ما هم به اندازۀ برخی از نیروهای پوزیسیون مبتذل و عقبافتاده و رشدنایافته است. و چون تکلیف اپوزیسیون با خودش روشن نیست، نمیتواند با دیگران هم کارِ گروهیِ اصیلی انجام دهد.
اگر ما اپوزیسیون اصیلی هم داشتیم، وضعیت کشورمان به گونۀ دیگری بود. اپوزیسیون و پوزیسیون مبتذل، دو تیغۀ یک قیچی هستند که شرایط را بازتولید میکنند و ملت را در شرایط بدی قرار میدهند.
یورونیوز: آیا بر این باورید که در فضایی مسالمت آمیز امکان تغییرات رادیکال سیاسی در ایران متصور است؟
بیژن عبدالکریمی: تغییرات رادیکال سیاسی برای ایران یک سم است. ما به تغییرات رادیکال در ساختار اجتماعی نیازمندیم اما تغییرات رادیکال سیاسی در شرایط کنونی، به نظر من، نه مطلوب است و نه امکانپذیر.
یورونیوز: آیا در صورت بروز یک رویداد بزرگ، مثلا ورود ایران به جنگ اوکراین یا مرگ رهبر ایران، فضای هرج و مرج بر ایران مستولی میشود و بیشتر از ثبات باید منتظر رویدادهایی مانند جنگ داخلی بود؟
بیژن عبدالکریمی: من فکر میکنم نظام سلطه و قدرتهای بزرگ جهانی، بسیار خواهان بیثباتی در ایرانند و خواهان ظهور یک خلأ قدرت هستند تا از این خلأ در جهت منافع خودشان و روی کار آوردن نیروهایی استفاده کنند که منافع آنها را تامین کنند.
من فکر میکنم علیرغم بحرانهایی که در کشور وجود دارد، در میان پارهای از نیروهای گفتمان انقلاب، همچنین در خود ملت و حتی در بخشی از اپوزیسیون، نوعی پختگی سیاسی وجود دارد و خرد ایرانی، که در بزنگاههای تاریخی خودش را آشکار میکند، اجازه نخواهد داد که کشور به هیچ وجه اسیر نوعی هرج و مرج شود.
یورونیوز: از این منظر کارنامه یک سال اخیر اپوزیسیون را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیژن عبدالکریمی: به نظر من اپوزیسیون ما هم به اندازۀ برخی از نیروهای پوزیسیون مبتذل و عقبافتاده و رشدنایافته است. و چون تکلیف اپوزیسیون با خودش روشن نیست، نمیتواند با دیگران هم کارِ گروهیِ اصیلی انجام دهد.
اگر ما اپوزیسیون اصیلی هم داشتیم، وضعیت کشورمان به گونۀ دیگری بود. اپوزیسیون و پوزیسیون مبتذل، دو تیغۀ یک قیچی هستند که شرایط را بازتولید میکنند و ملت را در شرایط بدی قرار میدهند.
یورونیوز: آیا بر این باورید که در فضایی مسالمت آمیز امکان تغییرات رادیکال سیاسی در ایران متصور است؟
بیژن عبدالکریمی: تغییرات رادیکال سیاسی برای ایران یک سم است. ما به تغییرات رادیکال در ساختار اجتماعی نیازمندیم اما تغییرات رادیکال سیاسی در شرایط کنونی، به نظر من، نه مطلوب است و نه امکانپذیر.
یورونیوز: آیا در صورت بروز یک رویداد بزرگ، مثلا ورود ایران به جنگ اوکراین یا مرگ رهبر ایران، فضای هرج و مرج بر ایران مستولی میشود و بیشتر از ثبات باید منتظر رویدادهایی مانند جنگ داخلی بود؟
بیژن عبدالکریمی: من فکر میکنم نظام سلطه و قدرتهای بزرگ جهانی، بسیار خواهان بیثباتی در ایرانند و خواهان ظهور یک خلأ قدرت هستند تا از این خلأ در جهت منافع خودشان و روی کار آوردن نیروهایی استفاده کنند که منافع آنها را تامین کنند.
من فکر میکنم علیرغم بحرانهایی که در کشور وجود دارد، در میان پارهای از نیروهای گفتمان انقلاب، همچنین در خود ملت و حتی در بخشی از اپوزیسیون، نوعی پختگی سیاسی وجود دارد و خرد ایرانی، که در بزنگاههای تاریخی خودش را آشکار میکند، اجازه نخواهد داد که کشور به هیچ وجه اسیر نوعی هرج و مرج شود.
Forwarded from 🌹"کانال حلقه دوستداران حقیقت"🌹 (سعید توفیقی)
🔻حلقه دوستداران حقیقت برگزار میکند🔻
✍️🏻 غروب زیست جهان ایرانی در گفتگو با نسل های بی تاریخ
معرفی و نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده :
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
۱۹ تیرماه ۱۴۰۲
دوشنبه شب
ساعت ۲۱ به وقت ایران
10 july 2023
لینک شرکت در جلسه هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/kJWkY0Tz
لینک کانال تلگرام :
https://t.me/The_circle_of_truth_lovers
✍️🏻 غروب زیست جهان ایرانی در گفتگو با نسل های بی تاریخ
معرفی و نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده :
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
۱۹ تیرماه ۱۴۰۲
دوشنبه شب
ساعت ۲۱ به وقت ایران
10 july 2023
لینک شرکت در جلسه هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/kJWkY0Tz
لینک کانال تلگرام :
https://t.me/The_circle_of_truth_lovers
Forwarded from 🌹"کانال حلقه دوستداران حقیقت"🌹 (سعید توفیقی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ربات حذف ✂️
🔴ایران آینده تبدیل به بیدینترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد
✍ حجتالاسلام محمد زکایی، استاد حوزهٔ علمیهٔ قم
🔶در آیندهای نه چندان دور و با مرگ نسلهای دههٔ ۴۰ به پایین، دیگر چیزی به نام مذهب و اعتقاد، در بین نسلهای جوان، دیده نخواهد شد!
🔶مردم، عامل فقر، بیچارگی و گرفتاری خود را، در ایدئولوژی میبینند و با مرگ هر روحانی، به ویژه مرگ مسؤولان، شادی خود را بروز میدهند!
🔶به نظر میرسد سیاست، آسیب فراوانی به دین و مذهب در کشورمان وارد ساخته است و هر کدام از ما، متوجه فاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی در بین آحاد مردم شدهایم.
🔶تنها راه نجات دین و مذهب از آسیب بیشتر، خروج روحانیت از پستهای حکومتی و سیاسی و پرداختن به مسائل اعتقادی جامعه است که البته خیلی دیر شده و نسلهای ۵۰ تا۹۰ اکثراً بدون مذهب هستند.
🔶در صداوسیما، فقط مردم متدین و جامعهٔ دیندار نشان داده میشوند، ولی در زیر پوست شهر، همهٔ ما میدانیم که دیگر چیزی به نام دین در بین اکثریت مردم، موضوعیت و اهمیت ندارد و پنهان کردن صورت مسأله نیز، دردی از بیمذهبی، دوا نمیکند.
🔶ما نتوانستیم در ۴۳ سال، بر اعتقادات مردم بیفزاییم و یا حداقل آن را حفظ کنیم.
با تمام بودجههای چندین هزار میلیاردی، دهها نهاد دینی و حوزههای علمیه، عملاً خروجی آنها صفر و حتی منفی بوده است!
متأسفانه، ما ظاهرسازی و تبلیغ را بر تربیت نسل ترجیح دادیم.
🔶اگر در خانواده، اقوام، همکاران و دوستان خود بنگریم، متوجه میشویم که به جز چند پیرزن و پیرمرد که آنها هم تربیت شدهٔ سالیان بسیار دورند، اغلب پرورش یافتگان جمهوری اسلامی، حتی نماز نمیخوانند که هیج، تمام مظاهر دین را تمسخر میکنند!
بنابراین آینده نشان میدهد ایران تبدیل به بیدینترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد.
نشانههای این تغییر بنیادی، در رفتارها و دهنکجیهای جوانان و مردم، به آنچه مسؤولان میگویند مشخص است.
استقبال بینظیر مردم از نوروز و دیگر جشنهای ملی غیرمذهبی، از آثار این تغییر بنیادی در عقاید مردم است.
پرواضح است که اگر بودجههای کلان مذهبی را صرف زدودن فقر میکردیم، بیشتر به نتیجه میرسیدیم.
🔶برخی طلبهها به من میگویند که ما نمیتوانیم با لباس روحانیت، بیرون برویم، زیرا مورد ناسزای مردم قرار میگیریم.
یک روز یکی از طلبهها به من گفت: فرزند خردسالی دارم، دستش را گرفتم تا برای خرید به بازار برویم، هنگام خروج از منزل به من گفت: اگر با لباس روحانیت بیایی، من با تو بیرون نمیآیم!
🔶در آنجا با تمام وجودم شرمسار شدم و به یاد سخن آیتالله طالقانی افتادم که میگفت: روحانیت اگر وارد حکومت شود، نه تنها خود، که دین را نیز از بین خواهد برد!
به منزل باز گشتم و درعالم تنهایی گریستم. همسرم متوجه حال خرابم شد و پرسید چرا منقلبی؟ گفتم چرا نباشم؟ امروز بیست سال تحصیل مرا در حوزه، فرزند خردسالم به چالش کشید!
✍ حجتالاسلام محمد زکایی، استاد حوزهٔ علمیهٔ قم
🔶در آیندهای نه چندان دور و با مرگ نسلهای دههٔ ۴۰ به پایین، دیگر چیزی به نام مذهب و اعتقاد، در بین نسلهای جوان، دیده نخواهد شد!
🔶مردم، عامل فقر، بیچارگی و گرفتاری خود را، در ایدئولوژی میبینند و با مرگ هر روحانی، به ویژه مرگ مسؤولان، شادی خود را بروز میدهند!
🔶به نظر میرسد سیاست، آسیب فراوانی به دین و مذهب در کشورمان وارد ساخته است و هر کدام از ما، متوجه فاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی در بین آحاد مردم شدهایم.
🔶تنها راه نجات دین و مذهب از آسیب بیشتر، خروج روحانیت از پستهای حکومتی و سیاسی و پرداختن به مسائل اعتقادی جامعه است که البته خیلی دیر شده و نسلهای ۵۰ تا۹۰ اکثراً بدون مذهب هستند.
🔶در صداوسیما، فقط مردم متدین و جامعهٔ دیندار نشان داده میشوند، ولی در زیر پوست شهر، همهٔ ما میدانیم که دیگر چیزی به نام دین در بین اکثریت مردم، موضوعیت و اهمیت ندارد و پنهان کردن صورت مسأله نیز، دردی از بیمذهبی، دوا نمیکند.
🔶ما نتوانستیم در ۴۳ سال، بر اعتقادات مردم بیفزاییم و یا حداقل آن را حفظ کنیم.
با تمام بودجههای چندین هزار میلیاردی، دهها نهاد دینی و حوزههای علمیه، عملاً خروجی آنها صفر و حتی منفی بوده است!
متأسفانه، ما ظاهرسازی و تبلیغ را بر تربیت نسل ترجیح دادیم.
🔶اگر در خانواده، اقوام، همکاران و دوستان خود بنگریم، متوجه میشویم که به جز چند پیرزن و پیرمرد که آنها هم تربیت شدهٔ سالیان بسیار دورند، اغلب پرورش یافتگان جمهوری اسلامی، حتی نماز نمیخوانند که هیج، تمام مظاهر دین را تمسخر میکنند!
بنابراین آینده نشان میدهد ایران تبدیل به بیدینترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد.
نشانههای این تغییر بنیادی، در رفتارها و دهنکجیهای جوانان و مردم، به آنچه مسؤولان میگویند مشخص است.
استقبال بینظیر مردم از نوروز و دیگر جشنهای ملی غیرمذهبی، از آثار این تغییر بنیادی در عقاید مردم است.
پرواضح است که اگر بودجههای کلان مذهبی را صرف زدودن فقر میکردیم، بیشتر به نتیجه میرسیدیم.
🔶برخی طلبهها به من میگویند که ما نمیتوانیم با لباس روحانیت، بیرون برویم، زیرا مورد ناسزای مردم قرار میگیریم.
یک روز یکی از طلبهها به من گفت: فرزند خردسالی دارم، دستش را گرفتم تا برای خرید به بازار برویم، هنگام خروج از منزل به من گفت: اگر با لباس روحانیت بیایی، من با تو بیرون نمیآیم!
🔶در آنجا با تمام وجودم شرمسار شدم و به یاد سخن آیتالله طالقانی افتادم که میگفت: روحانیت اگر وارد حکومت شود، نه تنها خود، که دین را نیز از بین خواهد برد!
به منزل باز گشتم و درعالم تنهایی گریستم. همسرم متوجه حال خرابم شد و پرسید چرا منقلبی؟ گفتم چرا نباشم؟ امروز بیست سال تحصیل مرا در حوزه، فرزند خردسالم به چالش کشید!
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️هنگامی که فیلسوف در قامت جامعه شناس و روان شناس ظاهر می شود(نقدی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی دربارۀ جوانان و سلبریتی ها)
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅دوست و همکار فرهیخته و گرامی جناب دکتر بیژن عبدالکریمی اخیراً برخی دیدگاه هایی دربارۀ جوانان و سلبریتی ها بیان داشته اند که نیازمند نقد و بررسی است. نقد حاضر نیز در همین راستا و به شرح زیر ارائه می شود.
1.در این که هم جوانان و هم سلبریتی ها سزاوار نقد هستند جای هیچ گونه تردیدی نیست و این اقدام مهم همواره باید صورت گیرد. این موضوع البته منحصر به این گروه از افراد جامعه نبوده و سایر گروه ها نیز باید در معرض نقد و بررسی قرار گیرند تا باورها و رفتارهای آنان به خوبی در ترازوی سنجش و نظارت قرار گیرد و از این طریق در نهایت عیار هر کدام مشخص شود. به گفتۀ حافظ شیرازی «خوش بُوَد گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد». لذا از هرگونه نقد و سنجش هر فردی در هر موقعیت و جایگاهی که باشند باید استقبال نمود تا این رویّۀ مبارک و ارزشمند در جامعه و فرهنگ ما هر چه بیش تر و بهتر جاری و ساری شود. واقعیت این است که فقدان نقد و سنجش افکار و اندیشه ها جامعه را دچار رکود فکری نموده و در نتیجه هیچ یک از مشکلات و مسائل فکری و اجتماعی و فرهنگی قابل حل نخواهند بود.
2.دکتر عبدالکریمی نه تنها معتقدند که جوانان و سلبریتی ها بلکه حتی روشنفکران جامعه نیز دچار تأخُّر فکری و تاریخی هستند به گونه ای که درک درستی از تحولات نداشته و در نتیجه در دام سطحی اندیشی و بروز رفتارهای ناشیانه و نادرست افتاده اند. این گفتۀ ایشان البته بخشی از واقعیت را نشان می دهد و حقیقتی از وضعیت این گروه ها و جریان های مورد اشاره را آشکار می کند. اما آن چه که جای نقد دارد این است که تمامی این افراد و گروه ها چنین سطحی اندیشی هایی نداشته و دست کم برخی از آنان اندیشه های منطقی و عقلانی نیز ارائه می دهند. در واقع، این گونه نیست که تمامی آنان را بتوان در گروهی یکدست و همسان قرار دارد زیرا به دلیل متکثر و متنوع شدن جامعه آنان نیز به شدت متنوع و متکثر شده اند. این جاست که جناب عبدالکریمی دچار خطای نگرشی و روشی می شوند و بدون بررسی های جامعه شناختی و روان شناختی چنین نظرات نادرستی ارائه می کنند!!
3.این فیلسوف گرامی معتقدند که ما بیش از همه نیازمند نگاه حِکْمی، تاریخی و عقلانی هستیم تا بتوانیم راه برون رفت از بحران های کنونی را پیدا کنیم. ما نیز می گوییم چنین بادا اما در کنار چنین نگاهی نیازمند نگاه های جامعه شناسانه و روان شناسانه و انسان شناسانه نیز هستیم تا به طور دقیق تر دریابیم که انسان ها و گروه های مختلف و متعدد این جامعه در چه وضع و حالی به سر می برند تا بتوان از پسِ چنین شناختی نسخه های مطلوب و منتج به نتایج قابل قبولی ارائه نمود و این همان خطا و غفلتی است که جناب ایشان مرتکب می شوند!!!. به دیگر سخن اگرچه می توان پذیرفت که گام نخست در این راه بلند و البته دشوار گام فلسفی و عقلانی باشد اما این گونه به نظر می رسد که گام های بعدی گام های روان شناسانه، انسان شناسانه و جامعه شناسانه است. یا شاید هم بتوان گفت که هر دو گام را بتوان به طور هم زمان برداشت تا نتایج هر چه درخشان تر و پربارتری به دست آورد!!
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش نخست]
✍️محمدباقر تاج الدین
✅دوست و همکار فرهیخته و گرامی جناب دکتر بیژن عبدالکریمی اخیراً برخی دیدگاه هایی دربارۀ جوانان و سلبریتی ها بیان داشته اند که نیازمند نقد و بررسی است. نقد حاضر نیز در همین راستا و به شرح زیر ارائه می شود.
1.در این که هم جوانان و هم سلبریتی ها سزاوار نقد هستند جای هیچ گونه تردیدی نیست و این اقدام مهم همواره باید صورت گیرد. این موضوع البته منحصر به این گروه از افراد جامعه نبوده و سایر گروه ها نیز باید در معرض نقد و بررسی قرار گیرند تا باورها و رفتارهای آنان به خوبی در ترازوی سنجش و نظارت قرار گیرد و از این طریق در نهایت عیار هر کدام مشخص شود. به گفتۀ حافظ شیرازی «خوش بُوَد گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد». لذا از هرگونه نقد و سنجش هر فردی در هر موقعیت و جایگاهی که باشند باید استقبال نمود تا این رویّۀ مبارک و ارزشمند در جامعه و فرهنگ ما هر چه بیش تر و بهتر جاری و ساری شود. واقعیت این است که فقدان نقد و سنجش افکار و اندیشه ها جامعه را دچار رکود فکری نموده و در نتیجه هیچ یک از مشکلات و مسائل فکری و اجتماعی و فرهنگی قابل حل نخواهند بود.
2.دکتر عبدالکریمی نه تنها معتقدند که جوانان و سلبریتی ها بلکه حتی روشنفکران جامعه نیز دچار تأخُّر فکری و تاریخی هستند به گونه ای که درک درستی از تحولات نداشته و در نتیجه در دام سطحی اندیشی و بروز رفتارهای ناشیانه و نادرست افتاده اند. این گفتۀ ایشان البته بخشی از واقعیت را نشان می دهد و حقیقتی از وضعیت این گروه ها و جریان های مورد اشاره را آشکار می کند. اما آن چه که جای نقد دارد این است که تمامی این افراد و گروه ها چنین سطحی اندیشی هایی نداشته و دست کم برخی از آنان اندیشه های منطقی و عقلانی نیز ارائه می دهند. در واقع، این گونه نیست که تمامی آنان را بتوان در گروهی یکدست و همسان قرار دارد زیرا به دلیل متکثر و متنوع شدن جامعه آنان نیز به شدت متنوع و متکثر شده اند. این جاست که جناب عبدالکریمی دچار خطای نگرشی و روشی می شوند و بدون بررسی های جامعه شناختی و روان شناختی چنین نظرات نادرستی ارائه می کنند!!
3.این فیلسوف گرامی معتقدند که ما بیش از همه نیازمند نگاه حِکْمی، تاریخی و عقلانی هستیم تا بتوانیم راه برون رفت از بحران های کنونی را پیدا کنیم. ما نیز می گوییم چنین بادا اما در کنار چنین نگاهی نیازمند نگاه های جامعه شناسانه و روان شناسانه و انسان شناسانه نیز هستیم تا به طور دقیق تر دریابیم که انسان ها و گروه های مختلف و متعدد این جامعه در چه وضع و حالی به سر می برند تا بتوان از پسِ چنین شناختی نسخه های مطلوب و منتج به نتایج قابل قبولی ارائه نمود و این همان خطا و غفلتی است که جناب ایشان مرتکب می شوند!!!. به دیگر سخن اگرچه می توان پذیرفت که گام نخست در این راه بلند و البته دشوار گام فلسفی و عقلانی باشد اما این گونه به نظر می رسد که گام های بعدی گام های روان شناسانه، انسان شناسانه و جامعه شناسانه است. یا شاید هم بتوان گفت که هر دو گام را بتوان به طور هم زمان برداشت تا نتایج هر چه درخشان تر و پربارتری به دست آورد!!
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️هنگامی که فیلسوف در قامت جامعه شناس و روان شناس ظاهر می شود(نقدی بر دیدگاه دکتر بیژن عبدالکریمی دربارۀ جوانان و سلبریتی ها)
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
4.نقد دیگری که می توان به دکتر عبدالکریمی وارد کرد این است که ایشان بارها جامعه شناسان و روشنفکران جامعه را متهم به فقدان نگاه فلسفی، تاریخی و عقلانی کرده و از این منظر آنان را شایستۀ ارائۀ راه حل برای برون رفت از بحران های جامعه نمی دانند!! اما در مقابل خود ایشان نیز گرفتار فقدان نگاه جامعه شناختی، روان شناختی و انسان شناختی بوده و بی توجه به ویژگی ها و صفات بسیار پیچیده، گسترده و عمیق انسان ها و همچنین بی توجه به نتایج پژوهش های علمی انجام شده دربارۀ افراد و گروه های اجتماعی اقدام به اظهار نظرهای ساختگی و بی پایه می کنند که جای نقد و تأمّل فراوان دارد. این موضوعی است که حتی بارها به صورت حضوری و در گفتگوی دوطرفه ای که به همراه دوستانی چون دکتر حسن محدثی و دکتر سعید معدنی و دیگران با او داشتیم به ایشان متذکر شدیم اما تو گویی که همچنان در بر روی همان پاشنه می چرخد و جناب فیلسوف ما به راه خویش می روند!!!
5.ایشان معتقدند که جوانان در جامعۀ ما همانند جوامع غربی دچار مصرف گرایی و مُد پرستی شده اند و لذا به همین دلیل است که دنبال سلبریتی هایی راه افتاده اند که چنین مسیری را برای آنان هموار می کنند و از این نظر سلبریتی ها را نیز چونان جوش صورت تصویر کرده اند!!! به جناب عبدالکریمی باید گفت که این فقط یک برش از واقعیت موجود دربارۀ جوانان و سلبریتی های جامعه است و برش های دیگر از باورها، ارزش ها و رفتارهای آنان نیز محل توجه و دقت نظر است. برای مثال چرا نمی خواهید بپذیرید که جوانان ما به دلیل افزایش سطح دانش و تحصیلات شان زیر بار هر حرف و سخنی نمی روند و کم و بیش خواهان ارائۀ استدلال هستند و آیا به راستی این دستاورد کمی است؟!! آیا آن دسته از دانش آموزان و دانشجویان ما که در کلاس های درس مدرسه و دانشگاه همواره به بحث و جدل با معلمان و استادان می پردازند نادان و سطحی نگر و مبتذل هستند؟!!! گیرم که چند نفر از آنان برخی باورها و رفتارهای مبتذل هم از خود نشان می دهند آیا می توان این را به تمامی آنان تعمیم داد؟ چنین سخنانی حکایت از بی خبری و غفلت از وجوه روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی جوانان و سایر گروه های اجتماعی دارد که ضرورت دارد فیلسوف گرامی ما اندکی غور و تأمّل در پژوهش های صورت گرفته در این زمینه داشته باشند.
6.در مجموع و در مقام جمع بندی می توان گفت که جناب دکتر عبدالکریمی در ارائۀ تصویری از جامعۀ ایران و گروه ها و افراد این جامعه دچار خطاهای شناختی و روشی آشکاری شده اند که ضرورت دارد نسبت به رفع این خطاها اقدام شایسته ای داشته باشند. باید به جناب ایشان یادآور شدکه فیلسوف همانند سایر اندیشمندان حق اظهار نظر دارد اما در حوزۀ فکری و معرفتی مربوط به رشته و تخصص خودش و نه در حوزۀ معرفتی و روشی سایر رشته ها و تخصص ها!! شناخت فلسفی هرگز جایگزین شناخت انسان شناختی، روان شناختی و یا جامعه شناختی نخواهد شد و بالعکس!! لذا هرگونه بی توجهی و پشت کردن به نتایج پژوهش های گسترده در سایر حوزه های علوم انسانی منجر به چنین اظهار نظری های سست و بی اساس می شود که پرهیز و اجتناب از آن اقدامی شایسته و ارزشمند خواهد بود!!!
@tajeddin_mohammadbagher
[بخش دوم و پایانی]
✍️محمدباقر تاج الدین
4.نقد دیگری که می توان به دکتر عبدالکریمی وارد کرد این است که ایشان بارها جامعه شناسان و روشنفکران جامعه را متهم به فقدان نگاه فلسفی، تاریخی و عقلانی کرده و از این منظر آنان را شایستۀ ارائۀ راه حل برای برون رفت از بحران های جامعه نمی دانند!! اما در مقابل خود ایشان نیز گرفتار فقدان نگاه جامعه شناختی، روان شناختی و انسان شناختی بوده و بی توجه به ویژگی ها و صفات بسیار پیچیده، گسترده و عمیق انسان ها و همچنین بی توجه به نتایج پژوهش های علمی انجام شده دربارۀ افراد و گروه های اجتماعی اقدام به اظهار نظرهای ساختگی و بی پایه می کنند که جای نقد و تأمّل فراوان دارد. این موضوعی است که حتی بارها به صورت حضوری و در گفتگوی دوطرفه ای که به همراه دوستانی چون دکتر حسن محدثی و دکتر سعید معدنی و دیگران با او داشتیم به ایشان متذکر شدیم اما تو گویی که همچنان در بر روی همان پاشنه می چرخد و جناب فیلسوف ما به راه خویش می روند!!!
5.ایشان معتقدند که جوانان در جامعۀ ما همانند جوامع غربی دچار مصرف گرایی و مُد پرستی شده اند و لذا به همین دلیل است که دنبال سلبریتی هایی راه افتاده اند که چنین مسیری را برای آنان هموار می کنند و از این نظر سلبریتی ها را نیز چونان جوش صورت تصویر کرده اند!!! به جناب عبدالکریمی باید گفت که این فقط یک برش از واقعیت موجود دربارۀ جوانان و سلبریتی های جامعه است و برش های دیگر از باورها، ارزش ها و رفتارهای آنان نیز محل توجه و دقت نظر است. برای مثال چرا نمی خواهید بپذیرید که جوانان ما به دلیل افزایش سطح دانش و تحصیلات شان زیر بار هر حرف و سخنی نمی روند و کم و بیش خواهان ارائۀ استدلال هستند و آیا به راستی این دستاورد کمی است؟!! آیا آن دسته از دانش آموزان و دانشجویان ما که در کلاس های درس مدرسه و دانشگاه همواره به بحث و جدل با معلمان و استادان می پردازند نادان و سطحی نگر و مبتذل هستند؟!!! گیرم که چند نفر از آنان برخی باورها و رفتارهای مبتذل هم از خود نشان می دهند آیا می توان این را به تمامی آنان تعمیم داد؟ چنین سخنانی حکایت از بی خبری و غفلت از وجوه روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی جوانان و سایر گروه های اجتماعی دارد که ضرورت دارد فیلسوف گرامی ما اندکی غور و تأمّل در پژوهش های صورت گرفته در این زمینه داشته باشند.
6.در مجموع و در مقام جمع بندی می توان گفت که جناب دکتر عبدالکریمی در ارائۀ تصویری از جامعۀ ایران و گروه ها و افراد این جامعه دچار خطاهای شناختی و روشی آشکاری شده اند که ضرورت دارد نسبت به رفع این خطاها اقدام شایسته ای داشته باشند. باید به جناب ایشان یادآور شدکه فیلسوف همانند سایر اندیشمندان حق اظهار نظر دارد اما در حوزۀ فکری و معرفتی مربوط به رشته و تخصص خودش و نه در حوزۀ معرفتی و روشی سایر رشته ها و تخصص ها!! شناخت فلسفی هرگز جایگزین شناخت انسان شناختی، روان شناختی و یا جامعه شناختی نخواهد شد و بالعکس!! لذا هرگونه بی توجهی و پشت کردن به نتایج پژوهش های گسترده در سایر حوزه های علوم انسانی منجر به چنین اظهار نظری های سست و بی اساس می شود که پرهیز و اجتناب از آن اقدامی شایسته و ارزشمند خواهد بود!!!
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from سعید توفیقی
🔻حلقه دوستداران حقیقت برگزار میکند🔻
✍️🏻 گفتگو در باب خدای ابراهیمی
#بیژن_عبدالکریمی
#وریا_امیری
۱۹ تیرماه ۱۴۰۲
دوشنبه شب
ساعت ۲۱ به وقت ایران
10 july 2023
لینک شرکت در جلسه هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/kEa5luOV
لینک کانال تلگرام :
https://t.me/The_circle_of_truth_lovers
✍️🏻 گفتگو در باب خدای ابراهیمی
#بیژن_عبدالکریمی
#وریا_امیری
۱۹ تیرماه ۱۴۰۲
دوشنبه شب
ساعت ۲۱ به وقت ایران
10 july 2023
لینک شرکت در جلسه هاوس :
https://www.clubhouse.com/invite/kEa5luOV
لینک کانال تلگرام :
https://t.me/The_circle_of_truth_lovers
Forwarded from اخبار فلسفه اصفهان
☀️ آموزش مفاهیم کلیدی #علوم_انسانی به همراه تولید محتوا!
✅مدرسه علوم انسانی [جیوگی] برگزار میکند.
🗓 ۷ هفته، ۷ مفهوم علوم انسانی و ۷ پروژه تولید محتوا
📷 پس از این دوره شما با لنزی متفاوت به جهان علوم انسانی مینگرید.
📨 جهت کسب اطلاعات بیشتر، ثبتنام و دریافت تسهیلات با ما در تماس باشید:
@jivegischool
☎️ شمارهی مدرسه:
021-88850849
📞 شماره تماس:
۰۹۰۴۵۰۵۱۳۷۷
📍لینک ثبتنام:
https://jivegi.school/course/217
🔖 بروشور توضیحات بیشتر:
https://b2n.ir/r74525
✅مدرسه علوم انسانی [جیوگی] برگزار میکند.
🗓 ۷ هفته، ۷ مفهوم علوم انسانی و ۷ پروژه تولید محتوا
📷 پس از این دوره شما با لنزی متفاوت به جهان علوم انسانی مینگرید.
📨 جهت کسب اطلاعات بیشتر، ثبتنام و دریافت تسهیلات با ما در تماس باشید:
@jivegischool
☎️ شمارهی مدرسه:
021-88850849
📞 شماره تماس:
۰۹۰۴۵۰۵۱۳۷۷
📍لینک ثبتنام:
https://jivegi.school/course/217
🔖 بروشور توضیحات بیشتر:
https://b2n.ir/r74525