بيدارزنى
Photo
🟣 چگونه بی«دار» شویم؟ وقتی که بیدار شویم
بامداد امروز ۹ بهمنماه، ۴ زندانی سیاسی کورد (وفا آذربار، پژمان فاتحی، محمد فرامرزی و محسن مظلوم)، در زندان قزلحصار کرج اعدام شدند.
جمهوری اسلامی با تمام قوا در حال اجراییسازی احکام اعدام است. «اعدام» این اهرم سرکوب و تداوم حکمرانی، پشتوانهی قدرت حاکمیت از آغاز قدرتگیری تا بهامروز بوده است.
اعدام چهار زندانی سیاسی کورد در حالی صورت گرفت که - بهسیاق کارنامهی خونین حاکمیت در تضییع حقوق قضایی و انسانی زندانیان- آنها طی شکنجههای جسمی و روانی، با پروندهسازی سنگین امنیتی روبهرو شده بودند.
⚪️ روز گذشته مادران این چهار زندانی سیاسی برای بار دوم و پس از ملاقات آخر با فرزندان خود، مقابل زندان اوین تجمع کردند. اعدام وفا آذربار، پژمان فاتحی، محمد فرامرزی و محسن مظلوم، داغی بر دل مادران و همسران و خشمی توامان در وجود جامعهی دادخواهان است.
مادرانی هراسان و مستاصل مقابل درب زندانها، زنانی ایستاده و حقطلب که با تمام وجود، ضرورت آزادی و آزادگی فرزندان و همسران خود را فریاد زدند…
⚪️ جمهوری اسلامی، باز هم «فرزندان آفتاب و باد» را کشت، اما روزی فرا میرسد که تنها «نفرین دوزخ» چارهساز نباشد و «مادران سیاهپوش و دادخواه»، آزادی و تحقق عدالت را بهچشم ببینند. روزی که خلق نمیشود، جز با بیداری.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بامداد امروز ۹ بهمنماه، ۴ زندانی سیاسی کورد (وفا آذربار، پژمان فاتحی، محمد فرامرزی و محسن مظلوم)، در زندان قزلحصار کرج اعدام شدند.
جمهوری اسلامی با تمام قوا در حال اجراییسازی احکام اعدام است. «اعدام» این اهرم سرکوب و تداوم حکمرانی، پشتوانهی قدرت حاکمیت از آغاز قدرتگیری تا بهامروز بوده است.
اعدام چهار زندانی سیاسی کورد در حالی صورت گرفت که - بهسیاق کارنامهی خونین حاکمیت در تضییع حقوق قضایی و انسانی زندانیان- آنها طی شکنجههای جسمی و روانی، با پروندهسازی سنگین امنیتی روبهرو شده بودند.
⚪️ روز گذشته مادران این چهار زندانی سیاسی برای بار دوم و پس از ملاقات آخر با فرزندان خود، مقابل زندان اوین تجمع کردند. اعدام وفا آذربار، پژمان فاتحی، محمد فرامرزی و محسن مظلوم، داغی بر دل مادران و همسران و خشمی توامان در وجود جامعهی دادخواهان است.
مادرانی هراسان و مستاصل مقابل درب زندانها، زنانی ایستاده و حقطلب که با تمام وجود، ضرورت آزادی و آزادگی فرزندان و همسران خود را فریاد زدند…
⚪️ جمهوری اسلامی، باز هم «فرزندان آفتاب و باد» را کشت، اما روزی فرا میرسد که تنها «نفرین دوزخ» چارهساز نباشد و «مادران سیاهپوش و دادخواه»، آزادی و تحقق عدالت را بهچشم ببینند. روزی که خلق نمیشود، جز با بیداری.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 هایده مومنی بیدزرد، مادر دادخواه سپهر مقصودی درگذشت
صبح امروز هایده مومنی بیدزرد که پس از کشته شدن فرزند ۱۴ سالهاش به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در ایذه، بیمار شده بود، درگذشت.
⚪️ سپهر مقصودی از کودکان جانباخته در قیام ژینا است که در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ جانش را از دست داد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز هایده مومنی بیدزرد که پس از کشته شدن فرزند ۱۴ سالهاش به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در ایذه، بیمار شده بود، درگذشت.
⚪️ سپهر مقصودی از کودکان جانباخته در قیام ژینا است که در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ جانش را از دست داد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 روایتی از کوثر (مهبانو) خشنودیکیا، ورزشکار و از آسیبدیدگان چشمی در قیام ژینا
«امروز صبح به لطف اون آدمی که چشم منو زد و شلیک کرد، جای قوری رو، روی سماور اشتباه تخمین زدم و زمانی که فکر میکردم سر جاش قرار گرفته، رهاش کردم و با حجم زیادی از آب جوش مواجه شدم.
سوختن دستم رو احساس نمیکردم فقط به این فکر میکردم که بقیه رو بیدار نکنم. تو گیر و دار گرفتن قوری تو هوا بودم که خندهام گرفت؛ یه چیزی یادآوری شد؛
روز دوم یا سوم بود، دکتر چند تا قطره نوشته بود که باید هر دو ساعت توی چشمم ریخته میشد. چشمی که پلکش بخیه داشت و بسته بود. زیر اون پلکِ بسته هم یه حجم منفجر شده بود با ۳۰ و خوردهای بخیه قرنیه و یه ساچمه. میدیدم که هیچ کس دل قطره ریختن توی چشمم رو نداره. دو دو زدن چشماشونو میدیدم. کسی نبود که بخواد و بتونه چشممو باز کنه. دفعه اولی که وقت قطره ها رسید ضعف کردنشو دیدم ، لرزیدن دستاشو دیدم ، سکوتشم شنیدم».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«امروز صبح به لطف اون آدمی که چشم منو زد و شلیک کرد، جای قوری رو، روی سماور اشتباه تخمین زدم و زمانی که فکر میکردم سر جاش قرار گرفته، رهاش کردم و با حجم زیادی از آب جوش مواجه شدم.
سوختن دستم رو احساس نمیکردم فقط به این فکر میکردم که بقیه رو بیدار نکنم. تو گیر و دار گرفتن قوری تو هوا بودم که خندهام گرفت؛ یه چیزی یادآوری شد؛
روز دوم یا سوم بود، دکتر چند تا قطره نوشته بود که باید هر دو ساعت توی چشمم ریخته میشد. چشمی که پلکش بخیه داشت و بسته بود. زیر اون پلکِ بسته هم یه حجم منفجر شده بود با ۳۰ و خوردهای بخیه قرنیه و یه ساچمه. میدیدم که هیچ کس دل قطره ریختن توی چشمم رو نداره. دو دو زدن چشماشونو میدیدم. کسی نبود که بخواد و بتونه چشممو باز کنه. دفعه اولی که وقت قطره ها رسید ضعف کردنشو دیدم ، لرزیدن دستاشو دیدم ، سکوتشم شنیدم».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مادر سلیمانی (مادر دادخواه ایرج ترابی) درگذشت
روز گذشته، مادر سلیمانی درگذشت. او مادر ایرج ترابی از اعضای سازمان پیکار بود که در تظاهرات این سازمان علیه انقلاب فرهنگی در ۳۱ فروردین ۱۳۶۰ جان باخت.
مهناز متین و سیروس جاوید که تاریخنگاری سازمانهای سیاسی چپ را تنظیم و تهیه کردند، پیرامون این روز نوشتهاند: «عصر روز دوشنبه ٣١ فروردین ١۳۶۰، تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان هوادار سازمان پیكار در راه آزادی طبقهی كارگر به خاك و خون كشیده شد. این تظاهرات به مناسبت نخستین سالگرد تعطیل خشونتآمیز دانشگاههای كشور به دست حكومتگران و گرامیداشت جانباختگان، شبیخونی انجام گرفت كه بر آن انقلاب فرهنگی* نام نهاده بودند.
دارودستههای آشوبگر و هراسافکن معروف به حزبالله و فالانژ كه از روزهای اول انقلاب همچون بازوی غیررسمی واپسگرایان حاكم با سردادن شعار «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله»، به سرکوب مخالفین سرگرم بودند و در گردهمآییها و راهپیماییهای اپوزیسیون اخلال ایجاد میکردند، این بار به جای چماق و سنگ و سلاحهای سرد، به تظاهرات مسالمتآمیزی كه در حوالی دانشگاه برگذار شده بود، با نارنجك حملهور شدند.
در جریان این حملهی وحشیانه، ایرج ترابی و آذر مهرعلیان كشته شدند و دهها تن دچار جراحات عمیق گشتند. مژگان رضوانیان دانشآموز ١٦ ساله، پس از بیست روز جدال با مرگ، در بیمارستان درگذشت…».
مادر سلیمانی، یکی دیگر از مادران دادخواهی بود که پس از سالها ایستادگی و تاکید بر ضرورت دادخواهی درگذشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز گذشته، مادر سلیمانی درگذشت. او مادر ایرج ترابی از اعضای سازمان پیکار بود که در تظاهرات این سازمان علیه انقلاب فرهنگی در ۳۱ فروردین ۱۳۶۰ جان باخت.
مهناز متین و سیروس جاوید که تاریخنگاری سازمانهای سیاسی چپ را تنظیم و تهیه کردند، پیرامون این روز نوشتهاند: «عصر روز دوشنبه ٣١ فروردین ١۳۶۰، تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان هوادار سازمان پیكار در راه آزادی طبقهی كارگر به خاك و خون كشیده شد. این تظاهرات به مناسبت نخستین سالگرد تعطیل خشونتآمیز دانشگاههای كشور به دست حكومتگران و گرامیداشت جانباختگان، شبیخونی انجام گرفت كه بر آن انقلاب فرهنگی* نام نهاده بودند.
دارودستههای آشوبگر و هراسافکن معروف به حزبالله و فالانژ كه از روزهای اول انقلاب همچون بازوی غیررسمی واپسگرایان حاكم با سردادن شعار «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله»، به سرکوب مخالفین سرگرم بودند و در گردهمآییها و راهپیماییهای اپوزیسیون اخلال ایجاد میکردند، این بار به جای چماق و سنگ و سلاحهای سرد، به تظاهرات مسالمتآمیزی كه در حوالی دانشگاه برگذار شده بود، با نارنجك حملهور شدند.
در جریان این حملهی وحشیانه، ایرج ترابی و آذر مهرعلیان كشته شدند و دهها تن دچار جراحات عمیق گشتند. مژگان رضوانیان دانشآموز ١٦ ساله، پس از بیست روز جدال با مرگ، در بیمارستان درگذشت…».
مادر سلیمانی، یکی دیگر از مادران دادخواهی بود که پس از سالها ایستادگی و تاکید بر ضرورت دادخواهی درگذشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 روایت بازداشت خشونتبار یلدا آقافضلی، کسی که «اظهار پشیمانی نکرد»
یلدا آقافضلی متولد ۱ دی ۱۳۸۱، روز ۴ آبانماه ۱۴۰۱ و در خلال قیام ژینا، مقابل دانشگاه تهران با ضربوشتم چندین نفر از ماموران امنیتی بازداشت شد.
او پس از بازداشت به زندان قرچک ورامین منتقل شد. روند بازجوییها، تهدیدهای امنیتی و شکنجههای جسمی و روانی علیه او، باعث شد تا ۴ روز پس از آزادی، جان خود را از دست بدهد. (برخی از رسانهها علت مرگ را خودکشی و مرگ خودخواستهی وی اعلام کردند).
او با روحیه و توانی ستودنی، مدت زمان بازداشت خود را گذراند و بر اساس فایل صوتی منتسب به او، ماموران امنیتی بر روی برگهی پروندهاش درج کرده بودند: «متهم، اظهار پشیمانی نکرد».
⚪️ فایل صوتی پیشرو، روایت یلدا آقافضلی از نحوهی بازداشت خود توسط ماموران امنیتی و ضربوشتم و خشونتهای وارد شده علیه اوست. روایتی که تنها گوشهای از کشتار و خشونت علیه معترضان و زنان مبارز حاضر در خیابان را بازگو میکند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
یلدا آقافضلی متولد ۱ دی ۱۳۸۱، روز ۴ آبانماه ۱۴۰۱ و در خلال قیام ژینا، مقابل دانشگاه تهران با ضربوشتم چندین نفر از ماموران امنیتی بازداشت شد.
او پس از بازداشت به زندان قرچک ورامین منتقل شد. روند بازجوییها، تهدیدهای امنیتی و شکنجههای جسمی و روانی علیه او، باعث شد تا ۴ روز پس از آزادی، جان خود را از دست بدهد. (برخی از رسانهها علت مرگ را خودکشی و مرگ خودخواستهی وی اعلام کردند).
او با روحیه و توانی ستودنی، مدت زمان بازداشت خود را گذراند و بر اساس فایل صوتی منتسب به او، ماموران امنیتی بر روی برگهی پروندهاش درج کرده بودند: «متهم، اظهار پشیمانی نکرد».
⚪️ فایل صوتی پیشرو، روایت یلدا آقافضلی از نحوهی بازداشت خود توسط ماموران امنیتی و ضربوشتم و خشونتهای وارد شده علیه اوست. روایتی که تنها گوشهای از کشتار و خشونت علیه معترضان و زنان مبارز حاضر در خیابان را بازگو میکند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلام و صدای یک زندانی سیاسی به یادِ
#نیکا_شاکرمی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #از_یاد_مبر_خون_را #زن_زندگی_آزادی
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
#نیکا_شاکرمی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #از_یاد_مبر_خون_را #زن_زندگی_آزادی
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 پیام دادخواهی و شادی مادر عصمت، مادر دادخواه ۱۱ نفر از اعضای خانوادهی خود در دههی شصت
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 امروز جمعه ۴ خردادماه، درهای خاوران را بهروی خانوادههای دادخواه بستند
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 شهناز (قمرالملوک پارسا) از زنان دادخواه خاوران درگذشت
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani