پروژه انتساب غیررسمی چهرههای سیاسی به اعلیحضرت رضاشاه دوم
در هفتههای اخیر، جریانی خزنده و هدفمند در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی شکل گرفته که میکوشد برخی چهرههای خاص از فعالان سیاسی خارج از کشور را بهعنوان «مشاوران» یا «افراد نزدیک به» اعلیحضرت رضاشاه دوم معرفی کند. در صدر این چهرهها میتوان به امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد اشاره کرد؛ افرادی که اگرچه در برخی پروژههای رسانهای یا سیاسی نقش داشتهاند، اما هیچگونه اعلان رسمی از سوی اعلیحضرت یا نهادی وابسته به ایشان، این نسبت را تأیید نمیکند.
این پروژهی رسانهای، نه صرفاً یک سوءتفاهم ساده، بلکه بخشی از یک سناریوی تخریبی پیچیده علیه مشروعیت ملی، معنوی و تاریخی اعلیحضرت رضاشاه دوم بهشمار میآید.
۱. تخریب اعتماد بدنه سنتی و ملیگرا:
با معرفی چهرههایی که پیوندهای فکری یا سابقه روشنی در حوزه پادشاهیخواهی ندارند، بهعنوان مشاوران اعلیحضرت، تلاش میشود اعتماد بدنه وفادار به پادشاهی مشروطه (ملیگرایان حقیقی) تضعیف گردد. این تلاش میتواند باعث ایجاد واگرایی، دلزدگی یا حتی تقابل درونی شود.
۲. بیهویتسازی گفتمان پادشاهیخواهی:
امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد، هر دو چهرههایی هستند که عمدتاً با پروژههای جمهوریخواهانه، لیبرالدموکراتیک و نهادهای غربگرای رسانهای شناخته میشوند. نسبت دادن چنین افرادی به اعلیحضرت، در واقع کوششی است برای مصادره تدریجی گفتمان پادشاهیخواهی و تهیسازی آن از ریشههای تاریخی، فرهنگی و استقلالطلبانهاش.
۳. ایجاد تفرقه و شکاف در صفوف پادشاهیخواهان:
این سناریو، در کنار تخریب چهره اعلیحضرت، هدفی عمیقتر را دنبال میکند: ضربه به انسجام، اعتبار و همبستگی جریان پادشاهیخواهی که تنها بدنهی واقعی، ریشهدار و ملیِ اپوزیسیون ایران بهشمار میرود. (در برابر آن، جریاناتی چون سازمان مجاهدین خلق، فرقههای تجزیهطلب و یا بقایای نیروهای شریک در شورش ننگین ۱۳۵۷، نهتنها مشروعیتی در میان ملت ایران ندارند، بلکه خود از دشمنان ایران تاریخی و ایران متحد هستند. برخی از آنان تنها به این دلیل با جمهوری اسلامی مخالفت میکنند که سهمی از قدرت در نظام حاصل از انقلاب اسلامی به آنان نرسیده، نه بهخاطر دلسوزی برای ملت یا وطن.)
در چنین فضایی، جعل انتساب چهرههایی بیارتباط با مشی پادشاهیخواهی به اعلیحضرت، نوعی مهندسی آشوب و القای چنددستگی در تنها جریان ملیِ واقعی اپوزیسیون ایران است.
۴. سوءاستفاده از خلأ ساختار رسمی برای جعل مشروعیت:
با آنکه اعلیحضرت رضاشاه دوم پیشتر در ویدئویی بهصراحت هشدار دادهاند که برخی افراد و جریانات میکوشند با چسباندن خود به نام ایشان، برای خود اعتباری جعلی بسازند، همچنان این شیوه یکی از ابزارهای متداول در عملیات روانی علیه اپوزیسیون مستقل و ملیگرا (پادشاهی خواهان) باقی مانده است.
اعلیحضرت همچنین تأکید کردهاند که مردم باید در شناخت اصالت یا انحراف اینگونه افراد، به عقل سلیم و تشخیص شخصی خود تکیه کنند.
با این حال، نبود یک ساختارِ رسانهای با اختیارات روشن برای اعلام مواضع رسمی و تعیین حلقهی مشاوران حقیقی، گاه بستر لازم را برای ادامه سوءاستفاده رسانهای یا تحریف عمدی فراهم کرده است. در این زمینه، اقدام به شفافسازیهای گاهبهگاه، میتواند با استناد به همان بیانات اعلیحضرت، پشتوانهای مستحکم برای خنثیسازی اینگونه عملیات تخریبی باشد.
آفرینشگر:
تلاش برای جا زدن چهرههایی چون امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد بهعنوان مشاوران اعلیحضرت رضاشاه دوم، تنها یک تحریف ساده نیست، بلکه بخشی از پروژهای بزرگتر برای تضعیف جایگاه ایشان، بیثبات کردن جریان وفادار به ایران، و بیریشهسازی گفتمان پادشاهیخواهی ایرانی است.
ایستادگی در برابر این جریان، مستلزم آگاهی عمومی، دقت در منابع خبری، و روشنگری دقیق و مستند از سوی هواداران و نهادهای وفادار به آرمانهای سلطنت مشروطه است.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
(۳۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴)
در هفتههای اخیر، جریانی خزنده و هدفمند در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی شکل گرفته که میکوشد برخی چهرههای خاص از فعالان سیاسی خارج از کشور را بهعنوان «مشاوران» یا «افراد نزدیک به» اعلیحضرت رضاشاه دوم معرفی کند. در صدر این چهرهها میتوان به امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد اشاره کرد؛ افرادی که اگرچه در برخی پروژههای رسانهای یا سیاسی نقش داشتهاند، اما هیچگونه اعلان رسمی از سوی اعلیحضرت یا نهادی وابسته به ایشان، این نسبت را تأیید نمیکند.
این پروژهی رسانهای، نه صرفاً یک سوءتفاهم ساده، بلکه بخشی از یک سناریوی تخریبی پیچیده علیه مشروعیت ملی، معنوی و تاریخی اعلیحضرت رضاشاه دوم بهشمار میآید.
۱. تخریب اعتماد بدنه سنتی و ملیگرا:
با معرفی چهرههایی که پیوندهای فکری یا سابقه روشنی در حوزه پادشاهیخواهی ندارند، بهعنوان مشاوران اعلیحضرت، تلاش میشود اعتماد بدنه وفادار به پادشاهی مشروطه (ملیگرایان حقیقی) تضعیف گردد. این تلاش میتواند باعث ایجاد واگرایی، دلزدگی یا حتی تقابل درونی شود.
۲. بیهویتسازی گفتمان پادشاهیخواهی:
امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد، هر دو چهرههایی هستند که عمدتاً با پروژههای جمهوریخواهانه، لیبرالدموکراتیک و نهادهای غربگرای رسانهای شناخته میشوند. نسبت دادن چنین افرادی به اعلیحضرت، در واقع کوششی است برای مصادره تدریجی گفتمان پادشاهیخواهی و تهیسازی آن از ریشههای تاریخی، فرهنگی و استقلالطلبانهاش.
۳. ایجاد تفرقه و شکاف در صفوف پادشاهیخواهان:
این سناریو، در کنار تخریب چهره اعلیحضرت، هدفی عمیقتر را دنبال میکند: ضربه به انسجام، اعتبار و همبستگی جریان پادشاهیخواهی که تنها بدنهی واقعی، ریشهدار و ملیِ اپوزیسیون ایران بهشمار میرود. (در برابر آن، جریاناتی چون سازمان مجاهدین خلق، فرقههای تجزیهطلب و یا بقایای نیروهای شریک در شورش ننگین ۱۳۵۷، نهتنها مشروعیتی در میان ملت ایران ندارند، بلکه خود از دشمنان ایران تاریخی و ایران متحد هستند. برخی از آنان تنها به این دلیل با جمهوری اسلامی مخالفت میکنند که سهمی از قدرت در نظام حاصل از انقلاب اسلامی به آنان نرسیده، نه بهخاطر دلسوزی برای ملت یا وطن.)
در چنین فضایی، جعل انتساب چهرههایی بیارتباط با مشی پادشاهیخواهی به اعلیحضرت، نوعی مهندسی آشوب و القای چنددستگی در تنها جریان ملیِ واقعی اپوزیسیون ایران است.
۴. سوءاستفاده از خلأ ساختار رسمی برای جعل مشروعیت:
با آنکه اعلیحضرت رضاشاه دوم پیشتر در ویدئویی بهصراحت هشدار دادهاند که برخی افراد و جریانات میکوشند با چسباندن خود به نام ایشان، برای خود اعتباری جعلی بسازند، همچنان این شیوه یکی از ابزارهای متداول در عملیات روانی علیه اپوزیسیون مستقل و ملیگرا (پادشاهی خواهان) باقی مانده است.
اعلیحضرت همچنین تأکید کردهاند که مردم باید در شناخت اصالت یا انحراف اینگونه افراد، به عقل سلیم و تشخیص شخصی خود تکیه کنند.
با این حال، نبود یک ساختارِ رسانهای با اختیارات روشن برای اعلام مواضع رسمی و تعیین حلقهی مشاوران حقیقی، گاه بستر لازم را برای ادامه سوءاستفاده رسانهای یا تحریف عمدی فراهم کرده است. در این زمینه، اقدام به شفافسازیهای گاهبهگاه، میتواند با استناد به همان بیانات اعلیحضرت، پشتوانهای مستحکم برای خنثیسازی اینگونه عملیات تخریبی باشد.
آفرینشگر:
تلاش برای جا زدن چهرههایی چون امیرحسین اعتمادی و سعید قاسمینژاد بهعنوان مشاوران اعلیحضرت رضاشاه دوم، تنها یک تحریف ساده نیست، بلکه بخشی از پروژهای بزرگتر برای تضعیف جایگاه ایشان، بیثبات کردن جریان وفادار به ایران، و بیریشهسازی گفتمان پادشاهیخواهی ایرانی است.
ایستادگی در برابر این جریان، مستلزم آگاهی عمومی، دقت در منابع خبری، و روشنگری دقیق و مستند از سوی هواداران و نهادهای وفادار به آرمانهای سلطنت مشروطه است.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
(۳۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴)
Telegram
(Better4IRAN) برایایران
👑👑👑👑اعلیحضرت سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم:
بسیاری جریاناتی هستند که سعی میکنند با چسباندن خودشان به من یا استفاده از نام من به نوعی بخواهند به خودشان یک نوع اعتبار و یا کسب حمایت بیشتری بکنند.
دوستان توجه داشته باشید من این را به عنوان یک اصل کلی میگویم:…
بسیاری جریاناتی هستند که سعی میکنند با چسباندن خودشان به من یا استفاده از نام من به نوعی بخواهند به خودشان یک نوع اعتبار و یا کسب حمایت بیشتری بکنند.
دوستان توجه داشته باشید من این را به عنوان یک اصل کلی میگویم:…
Forwarded from King Reza Pahlavi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
(Better4IRAN) برایایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ابراز همدردی اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، با قربانیان تازه اتحاد شوم سرخوسیاه: تا پیروزی ادامه میدهیم
https://x.com/PahlaviReza/status/1925586168562758072
اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، عصر امروز پنجشنبه، ۱ خردادماه ۲۵۸۴ برابر با ۲۲ می ۲۰۲۵ و تنها ساعاتی پس از ترور بیشرمانه دو تن از کارکنان سفارت اسرائیل در آمریکا به دست یکی از وابستگان و دلبستگان اتحاد شوم سرخ و سیاه، با انتشار پیامی ضمن ابراز همدردی با خانوادههای این جانباختگان، مردم اسرائیل و کارمندان سفارت اسرائیل در ایالات متحده، تاکید کردند که
«مبارزه ما یکی است: مبارزه علیه نفرت و تروری که جمهوری اسلامی و متحدان و وابستگانش در اتحاد شوم سرخ و سیاه، برای دههها الهامبخش، تغذیهکننده و هدایتکننده آن بودهاند. برای آینده فرزندانمان، از یارون و سارا تا پویا و نیکا، ما در این نبرد پیروز خواهیم شد.»
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#رضاشاه_دوم
#ایران_معبد_ماست
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#MIGA
#KingRezaPahlavi
#WorldPeaceWithPahlavi
https://x.com/PahlaviReza/status/1925586168562758072
اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، عصر امروز پنجشنبه، ۱ خردادماه ۲۵۸۴ برابر با ۲۲ می ۲۰۲۵ و تنها ساعاتی پس از ترور بیشرمانه دو تن از کارکنان سفارت اسرائیل در آمریکا به دست یکی از وابستگان و دلبستگان اتحاد شوم سرخ و سیاه، با انتشار پیامی ضمن ابراز همدردی با خانوادههای این جانباختگان، مردم اسرائیل و کارمندان سفارت اسرائیل در ایالات متحده، تاکید کردند که
«مبارزه ما یکی است: مبارزه علیه نفرت و تروری که جمهوری اسلامی و متحدان و وابستگانش در اتحاد شوم سرخ و سیاه، برای دههها الهامبخش، تغذیهکننده و هدایتکننده آن بودهاند. برای آینده فرزندانمان، از یارون و سارا تا پویا و نیکا، ما در این نبرد پیروز خواهیم شد.»
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#رضاشاه_دوم
#ایران_معبد_ماست
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#MIGA
#KingRezaPahlavi
#WorldPeaceWithPahlavi
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
کامیونداران شریف ایرانی،
خواستههای شما بحق و اعتصاب شما گامیست درست در مسیری درست.
شما، به عنوان یکی از ستونهای حیاتی اقتصادی کشور، با اعتراض به شرایط ناعادلانه کار و زندگی، از درد مشترک میلیونها ایرانی میگویید که سالهاست زیر بار بیعدالتی، بیکفایتی، و فساد خرد میشوند.
اعتراض گسترده و اعتصاب سراسری شما، تصویریست از یک راهحل موثر که اگر جمع کثیری از ایرانیان از آن الگو بگیرند، مسیر ملت ایران در دستیابی به حقوق اساسی خود و پیروزی انقلاب ملی هموار میشود.
شما با متوقف کردن چرخهای حملونقل، حقیقتی روشن را نمایان کردید: قدرت در دست شما است و این قدرت، وقتی به همبستگی ملی تبدیل شود، میتواند سرنوشت یک ملت را دگرگون کند.
امروز، کامیوندار، نانوا، معلم، پرستار، کاسب، صنعتگر، کارگر پالایشگاه، و بازنشسته، همگی قربانیان یک رژیم اشغالگر، مافیایی، فاسد و ناکارآمد هستند که منابع ایران را صرف حماس و حزبالله و انصارالله و گشت ارشاد و فیلترینگ اینترنت و سرکوب میکند و ثروت مردم را برای یادبود جنایتکارانی چون رئیسی و خمینی و هنیه و نصرالله هدر میدهد.
درد ما دردیست مشترک و ملی، و درمان آن نیز با همبستگی بزرگ ملی برای آزادی و شکوفایی ایران میسر میشود. در این مسیر، هر گام و پیروزی کوچکی ما را یک گام به پیروزی نهایی نزدیکتر میکند. وقتی کنار هم بایستیم، پیروزی انقلاب ملی نیز نزدیک است.
پاینده ایران
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
خواستههای شما بحق و اعتصاب شما گامیست درست در مسیری درست.
شما، به عنوان یکی از ستونهای حیاتی اقتصادی کشور، با اعتراض به شرایط ناعادلانه کار و زندگی، از درد مشترک میلیونها ایرانی میگویید که سالهاست زیر بار بیعدالتی، بیکفایتی، و فساد خرد میشوند.
اعتراض گسترده و اعتصاب سراسری شما، تصویریست از یک راهحل موثر که اگر جمع کثیری از ایرانیان از آن الگو بگیرند، مسیر ملت ایران در دستیابی به حقوق اساسی خود و پیروزی انقلاب ملی هموار میشود.
شما با متوقف کردن چرخهای حملونقل، حقیقتی روشن را نمایان کردید: قدرت در دست شما است و این قدرت، وقتی به همبستگی ملی تبدیل شود، میتواند سرنوشت یک ملت را دگرگون کند.
امروز، کامیوندار، نانوا، معلم، پرستار، کاسب، صنعتگر، کارگر پالایشگاه، و بازنشسته، همگی قربانیان یک رژیم اشغالگر، مافیایی، فاسد و ناکارآمد هستند که منابع ایران را صرف حماس و حزبالله و انصارالله و گشت ارشاد و فیلترینگ اینترنت و سرکوب میکند و ثروت مردم را برای یادبود جنایتکارانی چون رئیسی و خمینی و هنیه و نصرالله هدر میدهد.
درد ما دردیست مشترک و ملی، و درمان آن نیز با همبستگی بزرگ ملی برای آزادی و شکوفایی ایران میسر میشود. در این مسیر، هر گام و پیروزی کوچکی ما را یک گام به پیروزی نهایی نزدیکتر میکند. وقتی کنار هم بایستیم، پیروزی انقلاب ملی نیز نزدیک است.
پاینده ایران
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم به کامیونداران شریف ایرانی: اعتصاب شما گامی درست در مسیری درست است
اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، شامگاه آدینه ۲ خردادماه ۲۵۸۴، برابر با ۲۳ می ۲۰۲۵، در پیامی خطاب به کامیونداران شریف ایران که این روزها در اتحاد و نمایشی کمنظیر دست به اعتصابی سراسری زدهاند، این حرکت و خواسته کامیونداران شریف را بحق دانسته و اعتصاب آنها را گامی درست، در مسیری درست دانستند. اعلیحضرت در ادامه با اشاره به قدرت بزرگی که پشت این حرکت نهفته است از ملت ایران خواستند که این قدرت را به یک همبستگی ملی تبدیل کنند تا سرنوشت ما ایرانیان را دگرگون کند.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#رضاشاه_دوم
#ایران_معبد_ماست
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#MIGA
#KingRezaPahlavi
#WorldPeaceWithPahlavi
اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، شامگاه آدینه ۲ خردادماه ۲۵۸۴، برابر با ۲۳ می ۲۰۲۵، در پیامی خطاب به کامیونداران شریف ایران که این روزها در اتحاد و نمایشی کمنظیر دست به اعتصابی سراسری زدهاند، این حرکت و خواسته کامیونداران شریف را بحق دانسته و اعتصاب آنها را گامی درست، در مسیری درست دانستند. اعلیحضرت در ادامه با اشاره به قدرت بزرگی که پشت این حرکت نهفته است از ملت ایران خواستند که این قدرت را به یک همبستگی ملی تبدیل کنند تا سرنوشت ما ایرانیان را دگرگون کند.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#رضاشاه_دوم
#ایران_معبد_ماست
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#MIGA
#KingRezaPahlavi
#WorldPeaceWithPahlavi
Forwarded from میهن پرستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺برنامه میهن پرستان با رضا احمدی از آلمان در تلویزیون ایران آریایی
آدینه ۲ خرداد ۲۵۸۴
23,May,2025
🌎🤛🇮🇷🤜🌍جنگ غرب و شرق بر سر ایران پس از آخوند
@Reza_Ahmadi3333
آدینه ۲ خرداد ۲۵۸۴
23,May,2025
🌎🤛🇮🇷🤜🌍جنگ غرب و شرق بر سر ایران پس از آخوند
@Reza_Ahmadi3333
(Better4IRAN) برایایران
پادشاهی مشروطه، مردم ایران، و یک انتخاب تاریخی: چرا صدای مشروع مردم باید جایگزین میز مذاکره با جمهوری اسلامی شود
(آفرینشگر – ۳ خرداد ماه ۲۵۸۴)
• تداوم یک اشتباه راهبردی:
در حالی که پنجمین دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایالات متحده و رژیم نامشروع جمهوری اسلامی به پایان رسید، جهان بار دیگر شاهد تکرار یک اشتباه تاریخی است: تعامل با رژیمی که مردم خود را سرکوب میکند، بهجای حمایت از همان مردم. این مذاکرات نهتنها به نتیجه مشخصی نرسیدند، بلکه همچنان در مسیر نادیدهگرفتن مردم ایران و آلترناتیو مشروع ملی حرکت میکنند.
• ذات رژیم، نه فقط سیاستهای آن:
همانگونه که اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم بارها تأکید کردهاند:
«جنگ، ترور و فساد سیاست این رژیم نیست؛ ذات آن است.»
مذاکره با جمهوری اسلامی، چه درباره پرونده اتمی، چه درباره مسائل منطقهای، در عمل به معنای مشروعیتبخشی به یک ساختار سرکوبگر، فاسد و ایدئولوژیک است. رژیمی که نه اصلاحپذیر است و نه در چارچوب روابط عادی بینالملل قابل استمرار.
• مردم ایران: نیروی تغییر واقعی
راه سوم، نه جنگ است و نه مماشات. راه سوم، مردم ایراناند.
همان ملتی که طی سالهای اخیر بارها علیه جمهوری اسلامی به خیابان آمدند، جان باختند، زندانی شدند و همچنان ایستادهاند.
اعلیحضرت رضاشاه دوم بهدرستی میفرمایند:
«مردم ایران خواهان صلحاند. آنها برایش مبارزه میکنند. بر سر راهشان نایستید.»
نادیدهگرفتن این ملت و بیتوجهی به صدای آنان، تداوم خیانت به اصول دموکراسی و آزادی است که جهان آزاد مدعی دفاع از آنهاست.
• ناکارآمدی سیاستهای مماشاتجویانه:
در مصاحبه اخیر با نیویورکپست، اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، سیاستهای دولت بایدن را صراحتاً به باد انتقاد گرفتند و خواستار بازگشت به سیاست فشار حداکثری شدند.
ایشان بهدرستی فرمودند که:
«جمهوری اسلامی منبع صدور تروریسم و بیثباتی است. مذاکره با آن، تنها عمر این بیثباتی را طولانی میکند.»
• آلترناتیو ملی مشروع: پادشاهی مشروطه
راهحل ایران نه در واشنگتن و نه در وین نوشته خواهد شد، بلکه در تهران، توسط مردم ایران، با تکیه بر آلترناتیوی مشروع و ریشهدار محقق میشود.
پادشاهی مشروطه، با راهبری مدرن و مردمی اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، تنها نیروی ملیگرایی است که:
- سابقه حکمرانی موفق دارد،
- از اعتبار اجتماعی برخوردار است،
- و خواهان بازسازی ایران در چارچوب دموکراسی، سکولاریسم و قانون است.
• یا در کنار مردم ایران بایستید، یا در تاریخ پاسخگو باشید
جهان آزاد امروز در برابر یک انتخاب تاریخی ایستاده است:
- یا همچنان به معامله با سرکوبگران ادامه دهد، و به ماشین سرکوب، مشروعیت بینالمللی ببخشد،
- یا اینکه با پذیرش مردم ایران بهعنوان شریک واقعی صلح و دموکراسی، آیندهای پایدار در خاورمیانه رقم بزند.
هرگونه مذاکره با رژیمی که مردم خود را سرکوب میکند، به معنای نادیده گرفتن مردم، نقض اصول حقوق بشر، و تضعیف آلترناتیو ملی مشروع است.
پاسخ واقعی، نه در میز مذاکره با رژیم، بلکه در حمایت علنی، فعال و سازمانیافته از مردم ایران و رهبری ملی آنان نهفته است.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
(آفرینشگر – ۳ خرداد ماه ۲۵۸۴)
• تداوم یک اشتباه راهبردی:
در حالی که پنجمین دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایالات متحده و رژیم نامشروع جمهوری اسلامی به پایان رسید، جهان بار دیگر شاهد تکرار یک اشتباه تاریخی است: تعامل با رژیمی که مردم خود را سرکوب میکند، بهجای حمایت از همان مردم. این مذاکرات نهتنها به نتیجه مشخصی نرسیدند، بلکه همچنان در مسیر نادیدهگرفتن مردم ایران و آلترناتیو مشروع ملی حرکت میکنند.
• ذات رژیم، نه فقط سیاستهای آن:
همانگونه که اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم بارها تأکید کردهاند:
«جنگ، ترور و فساد سیاست این رژیم نیست؛ ذات آن است.»
مذاکره با جمهوری اسلامی، چه درباره پرونده اتمی، چه درباره مسائل منطقهای، در عمل به معنای مشروعیتبخشی به یک ساختار سرکوبگر، فاسد و ایدئولوژیک است. رژیمی که نه اصلاحپذیر است و نه در چارچوب روابط عادی بینالملل قابل استمرار.
• مردم ایران: نیروی تغییر واقعی
راه سوم، نه جنگ است و نه مماشات. راه سوم، مردم ایراناند.
همان ملتی که طی سالهای اخیر بارها علیه جمهوری اسلامی به خیابان آمدند، جان باختند، زندانی شدند و همچنان ایستادهاند.
اعلیحضرت رضاشاه دوم بهدرستی میفرمایند:
«مردم ایران خواهان صلحاند. آنها برایش مبارزه میکنند. بر سر راهشان نایستید.»
نادیدهگرفتن این ملت و بیتوجهی به صدای آنان، تداوم خیانت به اصول دموکراسی و آزادی است که جهان آزاد مدعی دفاع از آنهاست.
• ناکارآمدی سیاستهای مماشاتجویانه:
در مصاحبه اخیر با نیویورکپست، اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، سیاستهای دولت بایدن را صراحتاً به باد انتقاد گرفتند و خواستار بازگشت به سیاست فشار حداکثری شدند.
ایشان بهدرستی فرمودند که:
«جمهوری اسلامی منبع صدور تروریسم و بیثباتی است. مذاکره با آن، تنها عمر این بیثباتی را طولانی میکند.»
• آلترناتیو ملی مشروع: پادشاهی مشروطه
راهحل ایران نه در واشنگتن و نه در وین نوشته خواهد شد، بلکه در تهران، توسط مردم ایران، با تکیه بر آلترناتیوی مشروع و ریشهدار محقق میشود.
پادشاهی مشروطه، با راهبری مدرن و مردمی اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، تنها نیروی ملیگرایی است که:
- سابقه حکمرانی موفق دارد،
- از اعتبار اجتماعی برخوردار است،
- و خواهان بازسازی ایران در چارچوب دموکراسی، سکولاریسم و قانون است.
• یا در کنار مردم ایران بایستید، یا در تاریخ پاسخگو باشید
جهان آزاد امروز در برابر یک انتخاب تاریخی ایستاده است:
- یا همچنان به معامله با سرکوبگران ادامه دهد، و به ماشین سرکوب، مشروعیت بینالمللی ببخشد،
- یا اینکه با پذیرش مردم ایران بهعنوان شریک واقعی صلح و دموکراسی، آیندهای پایدار در خاورمیانه رقم بزند.
هرگونه مذاکره با رژیمی که مردم خود را سرکوب میکند، به معنای نادیده گرفتن مردم، نقض اصول حقوق بشر، و تضعیف آلترناتیو ملی مشروع است.
پاسخ واقعی، نه در میز مذاکره با رژیم، بلکه در حمایت علنی، فعال و سازمانیافته از مردم ایران و رهبری ملی آنان نهفته است.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
(Better4IRAN) برایایران
کامیونداران شریف ایرانی، خواستههای شما بحق و اعتصاب شما گامیست درست در مسیری درست. شما، به عنوان یکی از ستونهای حیاتی اقتصادی کشور، با اعتراض به شرایط ناعادلانه کار و زندگی، از درد مشترک میلیونها ایرانی میگویید که سالهاست زیر بار بیعدالتی، بیکفایتی،…
قدرت همبستگی: اعتصاب کامیونداران ایران و مسیر پیروزی ملی
(آفرینشگر - ۳ خرداد ماه ۲۵۸۴)
در روزهای اخیر، کامیونداران شریف ایرانی با آغاز یک اعتصاب سراسری، فریاد اعتراض خود را به شرایط طاقتفرسای معیشتی و بیعدالتی مزمن بلند کردهاند. این حرکت، گرچه یک گام اساسی و شجاعانه در مسیر مبارزه ملی است، اما برای دستیابی به پیروزی نهایی، کافی نیست. همانطور که اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم بارها تأکید فرمودهاند، تنها با مشارکت همگانی و حفظ سنگر خیابان است که میتوان رژیم اشغالگر و فاسد جمهوری اسلامی را به پایان رساند.
• پیام اعلیحضرت رضاشاه دوم به کامیونداران
اعلیحضرت، در پیامی پرصلابت و پراحساس، خطاب به کامیونداران فرمودند:
«خواستههای شما بحق و اعتصاب شما گامیست درست در مسیری درست... شما با متوقف کردن چرخهای حملونقل، حقیقتی روشن را نمایان کردید: قدرت در دست شما است و این قدرت، وقتی به همبستگی ملی تبدیل شود، میتواند سرنوشت یک ملت را دگرگون کند.»
این پیام، فراتر از یک اعلام همبستگی است؛ این، فراخوانی است برای الگوسازی و تکثیر این حرکت در سراسر کشور. کامیونداران آغازگر موجی هستند که اگر به دیگر اقشار برسد، لرزه بر پیکر پوسیدهی رژیم خواهد انداخت.
• اعتصاب کافی نیست؛ خیابانها را باید نگه داشت
در فرمایشات پیشین، اعلیحضرت رضاشاه دوم با صراحت تأکید کردهاند که:
«سنگر خیابان را نباید رها کرد. آن زمان فرا خواهد رسید که حضور در خیابان، مسیر تغییر رژیم را هموار میکند.»
این سخن، بر لزوم استمرار اعتراضات خیابانی، در کنار اعتصابها و نافرمانیهای مدنی تأکید دارد. رژیم جمهوری اسلامی تنها در برابر ارادهی متحد مردمی در خیابان و اعتصابات همگانی در هم خواهد شکست. هیچ رژیمی با گفتوگو و تماشا فرو نمیریزد؛ پیروزی را باید ساخت، با حضور، با ایستادگی، و با اقدام مشترک.
• پادشاهی مشروطه: نیروی مشروع و ملی تغییر
همانگونه که در تحلیلهای پیشین نیز مطرح شد، راه آینده ایران نه در میز مذاکره با یک رژیم سرکوبگر، بلکه در حمایت از آلترناتیو مشروع ملی یعنی پادشاهی مشروطه است. تنها این نهاد است که:
- ریشه در تاریخ و فرهنگ ملی ایران دارد،
- مشروعیت اجتماعی و مردمی دارد،
- و توانایی رهبری یک گذار آرام اما قاطع بهسوی دموکراسی و بازسازی ملی را دارد.
• فراخوانی برای همبستگی ملی
اعتصاب کامیونداران نخستین صدای کوبهگری است بر دروازههای نظام پوسیده. اما برای گشودن این دروازهها، نیاز به ارتش میلیونی ملت در خیابانها، کارخانهها، بیمارستانها و مدارس داریم. اعتصاب باید سراسری شود. خیابان باید زنده بماند. این است راه پیروزی.
امروز، کامیوندار، معلم، کارگر، بازنشسته، پزشک، نانوا و دانشجو، همگی باید به جبهه مشترک انقلاب ملی بپیوندند. فقط آنگاه است که میتوان پایان قطعی رژیم جمهوری اسلامی و آغاز دوران نوین آزادی را رقم زد.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
(آفرینشگر - ۳ خرداد ماه ۲۵۸۴)
در روزهای اخیر، کامیونداران شریف ایرانی با آغاز یک اعتصاب سراسری، فریاد اعتراض خود را به شرایط طاقتفرسای معیشتی و بیعدالتی مزمن بلند کردهاند. این حرکت، گرچه یک گام اساسی و شجاعانه در مسیر مبارزه ملی است، اما برای دستیابی به پیروزی نهایی، کافی نیست. همانطور که اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم بارها تأکید فرمودهاند، تنها با مشارکت همگانی و حفظ سنگر خیابان است که میتوان رژیم اشغالگر و فاسد جمهوری اسلامی را به پایان رساند.
• پیام اعلیحضرت رضاشاه دوم به کامیونداران
اعلیحضرت، در پیامی پرصلابت و پراحساس، خطاب به کامیونداران فرمودند:
«خواستههای شما بحق و اعتصاب شما گامیست درست در مسیری درست... شما با متوقف کردن چرخهای حملونقل، حقیقتی روشن را نمایان کردید: قدرت در دست شما است و این قدرت، وقتی به همبستگی ملی تبدیل شود، میتواند سرنوشت یک ملت را دگرگون کند.»
این پیام، فراتر از یک اعلام همبستگی است؛ این، فراخوانی است برای الگوسازی و تکثیر این حرکت در سراسر کشور. کامیونداران آغازگر موجی هستند که اگر به دیگر اقشار برسد، لرزه بر پیکر پوسیدهی رژیم خواهد انداخت.
• اعتصاب کافی نیست؛ خیابانها را باید نگه داشت
در فرمایشات پیشین، اعلیحضرت رضاشاه دوم با صراحت تأکید کردهاند که:
«سنگر خیابان را نباید رها کرد. آن زمان فرا خواهد رسید که حضور در خیابان، مسیر تغییر رژیم را هموار میکند.»
این سخن، بر لزوم استمرار اعتراضات خیابانی، در کنار اعتصابها و نافرمانیهای مدنی تأکید دارد. رژیم جمهوری اسلامی تنها در برابر ارادهی متحد مردمی در خیابان و اعتصابات همگانی در هم خواهد شکست. هیچ رژیمی با گفتوگو و تماشا فرو نمیریزد؛ پیروزی را باید ساخت، با حضور، با ایستادگی، و با اقدام مشترک.
• پادشاهی مشروطه: نیروی مشروع و ملی تغییر
همانگونه که در تحلیلهای پیشین نیز مطرح شد، راه آینده ایران نه در میز مذاکره با یک رژیم سرکوبگر، بلکه در حمایت از آلترناتیو مشروع ملی یعنی پادشاهی مشروطه است. تنها این نهاد است که:
- ریشه در تاریخ و فرهنگ ملی ایران دارد،
- مشروعیت اجتماعی و مردمی دارد،
- و توانایی رهبری یک گذار آرام اما قاطع بهسوی دموکراسی و بازسازی ملی را دارد.
• فراخوانی برای همبستگی ملی
اعتصاب کامیونداران نخستین صدای کوبهگری است بر دروازههای نظام پوسیده. اما برای گشودن این دروازهها، نیاز به ارتش میلیونی ملت در خیابانها، کارخانهها، بیمارستانها و مدارس داریم. اعتصاب باید سراسری شود. خیابان باید زنده بماند. این است راه پیروزی.
امروز، کامیوندار، معلم، کارگر، بازنشسته، پزشک، نانوا و دانشجو، همگی باید به جبهه مشترک انقلاب ملی بپیوندند. فقط آنگاه است که میتوان پایان قطعی رژیم جمهوری اسلامی و آغاز دوران نوین آزادی را رقم زد.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
#ما_ملت_کبیریم_ایران_را_پس_میگیریم
Forwarded from میهن پرستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
1 📺سخنان جناب آقای آرین وطن خواه:
درباره مرگ که ایرانی ها میگویند مرگ خوبه برای همسایه...
@Reza_Ahmadi3333
درباره مرگ که ایرانی ها میگویند مرگ خوبه برای همسایه...
@Reza_Ahmadi3333
Forwarded from میهن پرستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
2 📺سخنان جناب آقای آرین وطن خواه:
درباره مرگ که ایرانی ها میگویند مرگ خوبه برای همسایه...
@Reza_Ahmadi3333
درباره مرگ که ایرانی ها میگویند مرگ خوبه برای همسایه...
@Reza_Ahmadi3333
Forwarded from زنده باد خاندان پهلوی
همزمان با اعتصاب کامیونداران، اعتراض نانوایان، و قطعی سراسری برق که زندگی روزمره هممیهنان را تحتتأثیر قرار داده، اعلیحضرت رضاشاهدوم امروز، یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴، گفتوگویی ویژه در بخش منوتوهاب خواهند داشت.
#جاوید_شاه
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#اعلیحضرت_سیروس_رضا_شاه_دوم_پهلوی_سوم
@pahlavisim
#جاوید_شاه
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
#شاهنشاه_رضا_پهلوی
#اعلیحضرت_سیروس_رضا_شاه_دوم_پهلوی_سوم
@pahlavisim
Forwarded from میهن پرستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹❤️🎋فرمان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر بزرگ خدایگان بنیانگذار تمدن نوین به ملت ایران
@Reza_Ahmadi3333
@Reza_Ahmadi3333
Forwarded from میهن پرستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺🌹❤️🎋گفتگوی اعلیحضرت سیروس رضا شاه دوم پهلوی سوم با تلویزیون من وتو
یکشنبه ۴ خرداد ۲۵۸۴
26,May,2025
@Reza_Ahmadi3333
یکشنبه ۴ خرداد ۲۵۸۴
26,May,2025
@Reza_Ahmadi3333
Forwarded from میهن پرستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📞☎️📺برنامه ویژه تماس تلفنی با رضا احمدی از آلمان در تلویزیون ایران آریایی
یکشنبه ۴ خرداد ۲۵۸۴
25,May,2025
@Reza_Ahmadi3333
یکشنبه ۴ خرداد ۲۵۸۴
25,May,2025
@Reza_Ahmadi3333
تحریف مفاهیم ملی؛ نقدی بر حزب موسوم به مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)
بیانیهای در دفاع از هویت تاریخی مشروطهخواهی ایرانی
( آفرینشگر – ۴ خرداد ماه ۲۵۸۴)
• مشروطه؛ میراثی ملی نه ابزار حزبی:
جنبش مشروطه در تاریخ ایران، نه صرفاً تلاشی برای اصلاح حکومت، بلکه یک نهضت ملی عمیق برای حاکمیت قانون، تحدید قدرت مطلقه، و تثبیت حقوق مردم بود. در این چارچوب، پادشاهی مشروطه جایگاه محوری دارد؛ نهادی که در آن سلطنت، مظهر ثبات، مشروعیت و وحدت ملی است. امروز، حزبی با نام «مشروطه ایران - لیبرال دموکرات» در پی آن است تا این مفهوم اصیل را به مدلی حزبی و غربگرایانه تقلیل دهد و با استفاده ابزاری از نام مشروطه، مشروعیت تاریخی آن را تضعیف کند.
• تناقض آشکار در عنوان و محتوا:
این حزب بدون باور عملی به نهاد سلطنت، از عنوان «مشروطه» استفاده میکند. در منشور، بیانیهها و عملکرد آن، نه تنها هیچ پیوند روشنی با اصل پادشاهی مشروطه دیده نمیشود، بلکه تأکید بر مدلهای جمهوریخواهانه و سکولار، مشروطه را به مفهومی بیریشه و صرفاً لیبرال بدل کرده است. این تناقض، نه از سر ناآگاهی، بلکه نتیجه یک رویکرد حسابشده برای بازتعریف هویت سیاسی ایران است.
• پشت پرده تبلیغکنندگان این حزب:
افرادی که در خارج از کشور برای ترویج این حزب تلاش میکنند، اغلب با سه هدف مشخص عمل میکنند:
۱. ایجاد یک بدیل ساختگی برای جایگاه قانونی و تاریخی اعلیحضرت رضاشاه دوم پهلوی؛
۲. استحاله تدریجی گفتمان سلطنتخواهی با جایگزینی جمهوریخواهی لیبرال؛
۳. و در نهایت، تضعیف مشروعیت تاریخی مشروطهخواهی و ایجاد گسستگی در میان نیروهای ملی و پادشاهیخواه.
این پروژه، اگرچه ظاهراً به نام آزادی و دموکراسی انجام میشود، اما در باطن، به دنبال بیریشه ساختن مفهوم مشروطه است.
• نقش رایزنان در مهندسی گفتمان تقلبی مشروطهخواهی:
در پشت صحنه فعالیتهای احزاب ساختگی مانند «مشروطه ایران – لیبرال دموکرات»، افرادی قرار دارند که در ظاهر نقشی رسمی ندارند، اما در واقع، «رایزنان» فکری، سیاسی یا رسانهای این پروژهها هستند. این رایزنان که عمدتاً دارای ارتباطاتی با محافل خارجی یا نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی هستند، وظیفه طراحی گفتمان، مهندسی شعارها و جهتدهی به افکار عمومی را بر عهده دارند.
برخی از این افراد با استفاده از اعتبار علمی، رسانهای یا سابقه سیاسی، تلاش میکنند تا تردیدهایی نسبت به نهاد سلطنت ایجاد کرده و مفهوم مشروطهخواهی را بهتدریج از محتوای پادشاهیطلبانه تهی کنند. نقش این رایزنان، بهمراتب خطرناکتر از چهرههای آشکار حزبی است؛ چرا که در فضای شبهروشنفکری، نقاب بیطرفی و کارشناسی به چهره دارند، در حالی که در واقع به شکل هدفمند به تضعیف جایگاه شاهنشاه، مشروعیت تاریخی سلطنت، و انسجام مشروطهخواهان کمک میکنند.
• تقلیل نهضت ملی به پروژه حزبی
مشروطهخواهی ایرانی، مفهومی فراگیر، تاریخی و متعلق به تمام ملت ایران است؛ نه امتیازی برای یک گروه خاص. حزب یادشده، با مصادره این عنوان و سعی در تفسیر لیبرالیستی آن، یک جنبش ریشهدار را به پروژهای حزبی با اهداف خاص بدل ساخته است. این روند، به جای تعمیق فهم عمومی از مشروطه، موجب سردرگمی، دوگانگی و فروپاشی گفتمان تاریخی آن شده است.
• پادشاهی؛ عنصر بنیادین مشروطه:
پادشاه در نظام مشروطه، پاسدار قانون اساسی، نماد استمرار مشروعیت، و حافظ یکپارچگی ملت است. اما حزب موسوم به مشروطه ایران، نه تنها چنین نقشی را برای پادشاه به رسمیت نمیشناسد، بلکه در ادبیات آن، نامی از اعلیحضرت رضاشاه دوم بهندرت یافت میشود. این در حالی است که بسیاری از ایرانیان، آینده کشور را در پرتو شخصیت ملی و فراملی اعلیحضرت رضاشاه دوم میدانند؛ شخصیتی که بیهیچ ادعای قدرت اجرایی، محور وفاق ملی، بازسازی هویت ایرانی و نجات کشور از وضعیت کنونی است.
• فرجام سخن؛ بازگشت به هویت اصیل مشروطهخواهی:
مشروطهخواهی، همانگونه که در انقلاب ۱۲۸۵ تعریف شد، پیوندی ناگسستنی با سلطنت دارد. هر تلاشی برای جداسازی این دو، تحریف تاریخ و خیانت به خون شهدای مشروطه است. حزب موسوم به مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)، نه یک حزب مشروطهخواه به معنای واقعی، بلکه جریانی التقاطی با هدف تضعیف گفتمان پادشاهی مشروطه است. دفاع از ایران آینده، دفاع از نهاد سلطنت در قالب مشروطه اصیل، و پشتیبانی از شخصیت قانونی و اخلاقی اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، وظیفهای تاریخی است که از دوش هیچ ایرانی مشروطهخواه ساقط نمیشود.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
بیانیهای در دفاع از هویت تاریخی مشروطهخواهی ایرانی
( آفرینشگر – ۴ خرداد ماه ۲۵۸۴)
• مشروطه؛ میراثی ملی نه ابزار حزبی:
جنبش مشروطه در تاریخ ایران، نه صرفاً تلاشی برای اصلاح حکومت، بلکه یک نهضت ملی عمیق برای حاکمیت قانون، تحدید قدرت مطلقه، و تثبیت حقوق مردم بود. در این چارچوب، پادشاهی مشروطه جایگاه محوری دارد؛ نهادی که در آن سلطنت، مظهر ثبات، مشروعیت و وحدت ملی است. امروز، حزبی با نام «مشروطه ایران - لیبرال دموکرات» در پی آن است تا این مفهوم اصیل را به مدلی حزبی و غربگرایانه تقلیل دهد و با استفاده ابزاری از نام مشروطه، مشروعیت تاریخی آن را تضعیف کند.
• تناقض آشکار در عنوان و محتوا:
این حزب بدون باور عملی به نهاد سلطنت، از عنوان «مشروطه» استفاده میکند. در منشور، بیانیهها و عملکرد آن، نه تنها هیچ پیوند روشنی با اصل پادشاهی مشروطه دیده نمیشود، بلکه تأکید بر مدلهای جمهوریخواهانه و سکولار، مشروطه را به مفهومی بیریشه و صرفاً لیبرال بدل کرده است. این تناقض، نه از سر ناآگاهی، بلکه نتیجه یک رویکرد حسابشده برای بازتعریف هویت سیاسی ایران است.
• پشت پرده تبلیغکنندگان این حزب:
افرادی که در خارج از کشور برای ترویج این حزب تلاش میکنند، اغلب با سه هدف مشخص عمل میکنند:
۱. ایجاد یک بدیل ساختگی برای جایگاه قانونی و تاریخی اعلیحضرت رضاشاه دوم پهلوی؛
۲. استحاله تدریجی گفتمان سلطنتخواهی با جایگزینی جمهوریخواهی لیبرال؛
۳. و در نهایت، تضعیف مشروعیت تاریخی مشروطهخواهی و ایجاد گسستگی در میان نیروهای ملی و پادشاهیخواه.
این پروژه، اگرچه ظاهراً به نام آزادی و دموکراسی انجام میشود، اما در باطن، به دنبال بیریشه ساختن مفهوم مشروطه است.
• نقش رایزنان در مهندسی گفتمان تقلبی مشروطهخواهی:
در پشت صحنه فعالیتهای احزاب ساختگی مانند «مشروطه ایران – لیبرال دموکرات»، افرادی قرار دارند که در ظاهر نقشی رسمی ندارند، اما در واقع، «رایزنان» فکری، سیاسی یا رسانهای این پروژهها هستند. این رایزنان که عمدتاً دارای ارتباطاتی با محافل خارجی یا نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی هستند، وظیفه طراحی گفتمان، مهندسی شعارها و جهتدهی به افکار عمومی را بر عهده دارند.
برخی از این افراد با استفاده از اعتبار علمی، رسانهای یا سابقه سیاسی، تلاش میکنند تا تردیدهایی نسبت به نهاد سلطنت ایجاد کرده و مفهوم مشروطهخواهی را بهتدریج از محتوای پادشاهیطلبانه تهی کنند. نقش این رایزنان، بهمراتب خطرناکتر از چهرههای آشکار حزبی است؛ چرا که در فضای شبهروشنفکری، نقاب بیطرفی و کارشناسی به چهره دارند، در حالی که در واقع به شکل هدفمند به تضعیف جایگاه شاهنشاه، مشروعیت تاریخی سلطنت، و انسجام مشروطهخواهان کمک میکنند.
• تقلیل نهضت ملی به پروژه حزبی
مشروطهخواهی ایرانی، مفهومی فراگیر، تاریخی و متعلق به تمام ملت ایران است؛ نه امتیازی برای یک گروه خاص. حزب یادشده، با مصادره این عنوان و سعی در تفسیر لیبرالیستی آن، یک جنبش ریشهدار را به پروژهای حزبی با اهداف خاص بدل ساخته است. این روند، به جای تعمیق فهم عمومی از مشروطه، موجب سردرگمی، دوگانگی و فروپاشی گفتمان تاریخی آن شده است.
• پادشاهی؛ عنصر بنیادین مشروطه:
پادشاه در نظام مشروطه، پاسدار قانون اساسی، نماد استمرار مشروعیت، و حافظ یکپارچگی ملت است. اما حزب موسوم به مشروطه ایران، نه تنها چنین نقشی را برای پادشاه به رسمیت نمیشناسد، بلکه در ادبیات آن، نامی از اعلیحضرت رضاشاه دوم بهندرت یافت میشود. این در حالی است که بسیاری از ایرانیان، آینده کشور را در پرتو شخصیت ملی و فراملی اعلیحضرت رضاشاه دوم میدانند؛ شخصیتی که بیهیچ ادعای قدرت اجرایی، محور وفاق ملی، بازسازی هویت ایرانی و نجات کشور از وضعیت کنونی است.
• فرجام سخن؛ بازگشت به هویت اصیل مشروطهخواهی:
مشروطهخواهی، همانگونه که در انقلاب ۱۲۸۵ تعریف شد، پیوندی ناگسستنی با سلطنت دارد. هر تلاشی برای جداسازی این دو، تحریف تاریخ و خیانت به خون شهدای مشروطه است. حزب موسوم به مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)، نه یک حزب مشروطهخواه به معنای واقعی، بلکه جریانی التقاطی با هدف تضعیف گفتمان پادشاهی مشروطه است. دفاع از ایران آینده، دفاع از نهاد سلطنت در قالب مشروطه اصیل، و پشتیبانی از شخصیت قانونی و اخلاقی اعلیحضرت همایون شاهنشاه سیروس رضاشاه دوم پهلوی سوم، وظیفهای تاریخی است که از دوش هیچ ایرانی مشروطهخواه ساقط نمیشود.
#جاویدشاه
#پاینده_ایران
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
نسخه جعلی حزب ایران نوین: پروژهای در خدمت تخریب اعتماد و تحریف تاریخ
(آفرینشگر - ۵ خرداد ۲۵۸۴)
در سالهای اخیر، موج تازهای از مهندسی تشکیلات سیاسی در فضای اپوزیسیون خارج از کشور، با حمایت رسانهای و ساختارهای پنهان، چهرههایی را به میدان فرستاده که نه تنها فاقد پایگاه مردمیاند، بلکه با بهرهگیری از نامها و مفاهیم تاریخی، پروژهای مخرب را دنبال میکنند. از جمله این پروژهها، میتوان به «حزب ایران نوین» اشاره کرد—عنوانی که سابقهای معتبر و پیوندی گسستناپذیر با دوران شکوفایی ایران در عصر پهلوی دارد، اما در نسخه کنونیاش، چیزی جز تحریف، سوءاستفاده، و تقابل با همان میراث نیست.
• حزب ایران نوین تاریخی: نماد نوسازی، پیشرفت و ثبات
حزب ایران نوین که در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی تأسیس شد، تحت رهبری چهرههایی چون امیرعباس هویدا و با پشتیبانی مستقیم از نظام پادشاهی پهلوی، نقش فعالی در نوسازی ساختار اجرایی کشور ایفا کرد. این حزب بازوی اجرایی برنامههای مدرنیزاسیون، آموزش، بهداشت و توسعه اقتصادی بود و در هماهنگی کامل با اهداف بلندمدت شاهنشاه آریامهر قرار داشت. مشروعیت این حزب نه از «رأی» اپوزیسیونی پراکنده، بلکه از اعتماد و پشتیبانی نهاد پادشاهی و دولت مرکزی برمیخاست.
• بازسازی جعلی: «ایران نوین» یا ابزار تفرقه و تقابل؟
نسخه جدید و جعلی حزب ایران نوین، نه تنها فاقد ریشههای تاریخی و ارتباط مشروع با میراث آن حزب اصیل است، بلکه از منظر گفتمان سیاسی نیز تضادی آشکار با اهداف حزب اصلی دارد. رهبران این تشکل، بهویژه حامد شیبانیراد (دبیر نخست) و علیرضا کیانی (رئیس کمیته مرکزی)، پیشتر در تشکل فرشگرد فعالیت داشتند؛ گروهی که به رویکردی سکولار، جمهوریخواهانه و عمدتاً ضدمونارشی تمایل داشت. اکنون، همان جریان، با تغییر پوشش و انتخاب نامی آشنا، سعی دارد خود را وارث یک میراثی معرفی کند که اساساً با باورهایشان بیگانه است.
• نمایش دروغین وحدت و تحقیر پادشاهی
یکی از رسواترین نمونههای رفتار این جریان، حضور حامد شیبانیراد در همایش «Munich Circle» بود. او در حضور اعلیحضرت رضاشاه دوم، در حالیکه دست در جیب شلوار و با حالتی طلبکارانه ایستاده بود—حالتی که در عرف سیاسی، نهتنها بیاحترامی، بلکه عمداً تحقیرآمیز تعبیر میشود—اظهار داشت که «شعارهای در حمایت از رضاشاه دوم موجب شدهاند اتحاد میان اپوزیسیون شکل نگیرد».
این سخنان، در کنار زبان بدن متکبرانه وی، نه یک لغزش فردی، بلکه نشانهای از عمق دشمنی پنهان با نهاد پادشاهی است. آنان که داعیه «اتحاد» دارند، از حمایت مردم از پادشاه ناراضیاند و آن را مانعی در برابر اهداف خود میدانند. هدف نهاییشان نه گذار از جمهوری اسلامی، بلکه استقرار نوعی نظام جمهوری غیرپاسخگو در قالبی پرزرقوبرق است که در آن، هیچ جایگاهی برای شاهنشاه و میراث ملی ایرانیان باقی نماند.
• مهندسی هویت و تحریف تاریخی
چرا این جریان نام «ایران نوین» را انتخاب کرد؟ دقیقاً به همان دلیلی که دشمنان هویت ملی، از نامهایی چون «مشروطه» یا «رضا» سوءاستفاده میکنند: برای تصاحب سرمایه نمادین یک ملت و تخریب معنای آن. این تحریف در خدمت تزریق سردرگمی و گسست در میان نیروهای ملی است؛ همان پروژهای که از سوی برخی نهادهای اطلاعاتی، اتاقهای فکر غربی و حتی لایههایی از ساختار امنیتی جمهوری اسلامی دنبال میشود.
• نقش مشکوک در محافل خارجی
رهبران و چهرههای اصلی حزب جعلی ایران نوین، در سالهای اخیر بارها در برنامههای رسانههایی خاص، محافل دانشگاهی غربی، و نشستهای مشکوک ظاهر شدهاند—محافلی که بهطور نظاممند، مخالف بازگشت نهاد پادشاهی و حافظ استقلال ایراناند. استفاده مکرر از واژههایی چون «ایرانگرایی»، در کنار حذف عامدانه نقش خاندان پهلوی و تحریف تاریخ مشروطه، بخشی از این پروژه نرم تخریب سیاسی است.
• هدف نهایی این پروژه چیست؟
افرادی که این حزب جعلی را هدایت یا تبلیغ میکنند، بهدنبال چند هدف مشخصاند:
۱. انتقال اعتماد تاریخی از نهاد پادشاهی به گروهی فاقد مشروعیت؛
۲. مشروعیتزدایی از اعلیحضرت رضاشاه دوم و جایگزینی آن با چهرههایی فاقد پایگاه مردمی؛
۳. ایجاد گسست میان نیروهای ملی، پادشاهیخواه، و ملتوف به تاریخ مشروطه و پهلوی؛
۴. ارائه چهرهای تقلبی از اپوزیسیون به محافل غربی برای کسب حمایت سیاسی؛
۵. مهار پتانسیل مردمی نهضت بازسازی ایران به نفع پروژههای جمهوریخواهانه غیرپاسخگو.
۶. جا اندازی اصطلاح و ساختار غیرواقعی «جمهوری مشروطه» بهعنوان پوششی برای حذف نهاد پادشاهی.
• نقش مردم در مقابله با جریانهای مخرب
مردم آگاه و میهن پرست ایران سدی در برابر جریانهاییاند که با سوءاستفاده از مفاهیم تاریخی، بهدنبال تفرقه و تحریف هویت ملیاند. با شناخت حقیقت، پرهیز از حمایت از جریانات جعلی و حفظ وحدت، میتوان مسیر بازسازی ایران را هموار ساخت.
#پاینده_ایران
#جاویدشاه
(آفرینشگر - ۵ خرداد ۲۵۸۴)
در سالهای اخیر، موج تازهای از مهندسی تشکیلات سیاسی در فضای اپوزیسیون خارج از کشور، با حمایت رسانهای و ساختارهای پنهان، چهرههایی را به میدان فرستاده که نه تنها فاقد پایگاه مردمیاند، بلکه با بهرهگیری از نامها و مفاهیم تاریخی، پروژهای مخرب را دنبال میکنند. از جمله این پروژهها، میتوان به «حزب ایران نوین» اشاره کرد—عنوانی که سابقهای معتبر و پیوندی گسستناپذیر با دوران شکوفایی ایران در عصر پهلوی دارد، اما در نسخه کنونیاش، چیزی جز تحریف، سوءاستفاده، و تقابل با همان میراث نیست.
• حزب ایران نوین تاریخی: نماد نوسازی، پیشرفت و ثبات
حزب ایران نوین که در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی تأسیس شد، تحت رهبری چهرههایی چون امیرعباس هویدا و با پشتیبانی مستقیم از نظام پادشاهی پهلوی، نقش فعالی در نوسازی ساختار اجرایی کشور ایفا کرد. این حزب بازوی اجرایی برنامههای مدرنیزاسیون، آموزش، بهداشت و توسعه اقتصادی بود و در هماهنگی کامل با اهداف بلندمدت شاهنشاه آریامهر قرار داشت. مشروعیت این حزب نه از «رأی» اپوزیسیونی پراکنده، بلکه از اعتماد و پشتیبانی نهاد پادشاهی و دولت مرکزی برمیخاست.
• بازسازی جعلی: «ایران نوین» یا ابزار تفرقه و تقابل؟
نسخه جدید و جعلی حزب ایران نوین، نه تنها فاقد ریشههای تاریخی و ارتباط مشروع با میراث آن حزب اصیل است، بلکه از منظر گفتمان سیاسی نیز تضادی آشکار با اهداف حزب اصلی دارد. رهبران این تشکل، بهویژه حامد شیبانیراد (دبیر نخست) و علیرضا کیانی (رئیس کمیته مرکزی)، پیشتر در تشکل فرشگرد فعالیت داشتند؛ گروهی که به رویکردی سکولار، جمهوریخواهانه و عمدتاً ضدمونارشی تمایل داشت. اکنون، همان جریان، با تغییر پوشش و انتخاب نامی آشنا، سعی دارد خود را وارث یک میراثی معرفی کند که اساساً با باورهایشان بیگانه است.
• نمایش دروغین وحدت و تحقیر پادشاهی
یکی از رسواترین نمونههای رفتار این جریان، حضور حامد شیبانیراد در همایش «Munich Circle» بود. او در حضور اعلیحضرت رضاشاه دوم، در حالیکه دست در جیب شلوار و با حالتی طلبکارانه ایستاده بود—حالتی که در عرف سیاسی، نهتنها بیاحترامی، بلکه عمداً تحقیرآمیز تعبیر میشود—اظهار داشت که «شعارهای در حمایت از رضاشاه دوم موجب شدهاند اتحاد میان اپوزیسیون شکل نگیرد».
این سخنان، در کنار زبان بدن متکبرانه وی، نه یک لغزش فردی، بلکه نشانهای از عمق دشمنی پنهان با نهاد پادشاهی است. آنان که داعیه «اتحاد» دارند، از حمایت مردم از پادشاه ناراضیاند و آن را مانعی در برابر اهداف خود میدانند. هدف نهاییشان نه گذار از جمهوری اسلامی، بلکه استقرار نوعی نظام جمهوری غیرپاسخگو در قالبی پرزرقوبرق است که در آن، هیچ جایگاهی برای شاهنشاه و میراث ملی ایرانیان باقی نماند.
• مهندسی هویت و تحریف تاریخی
چرا این جریان نام «ایران نوین» را انتخاب کرد؟ دقیقاً به همان دلیلی که دشمنان هویت ملی، از نامهایی چون «مشروطه» یا «رضا» سوءاستفاده میکنند: برای تصاحب سرمایه نمادین یک ملت و تخریب معنای آن. این تحریف در خدمت تزریق سردرگمی و گسست در میان نیروهای ملی است؛ همان پروژهای که از سوی برخی نهادهای اطلاعاتی، اتاقهای فکر غربی و حتی لایههایی از ساختار امنیتی جمهوری اسلامی دنبال میشود.
• نقش مشکوک در محافل خارجی
رهبران و چهرههای اصلی حزب جعلی ایران نوین، در سالهای اخیر بارها در برنامههای رسانههایی خاص، محافل دانشگاهی غربی، و نشستهای مشکوک ظاهر شدهاند—محافلی که بهطور نظاممند، مخالف بازگشت نهاد پادشاهی و حافظ استقلال ایراناند. استفاده مکرر از واژههایی چون «ایرانگرایی»، در کنار حذف عامدانه نقش خاندان پهلوی و تحریف تاریخ مشروطه، بخشی از این پروژه نرم تخریب سیاسی است.
• هدف نهایی این پروژه چیست؟
افرادی که این حزب جعلی را هدایت یا تبلیغ میکنند، بهدنبال چند هدف مشخصاند:
۱. انتقال اعتماد تاریخی از نهاد پادشاهی به گروهی فاقد مشروعیت؛
۲. مشروعیتزدایی از اعلیحضرت رضاشاه دوم و جایگزینی آن با چهرههایی فاقد پایگاه مردمی؛
۳. ایجاد گسست میان نیروهای ملی، پادشاهیخواه، و ملتوف به تاریخ مشروطه و پهلوی؛
۴. ارائه چهرهای تقلبی از اپوزیسیون به محافل غربی برای کسب حمایت سیاسی؛
۵. مهار پتانسیل مردمی نهضت بازسازی ایران به نفع پروژههای جمهوریخواهانه غیرپاسخگو.
۶. جا اندازی اصطلاح و ساختار غیرواقعی «جمهوری مشروطه» بهعنوان پوششی برای حذف نهاد پادشاهی.
• نقش مردم در مقابله با جریانهای مخرب
مردم آگاه و میهن پرست ایران سدی در برابر جریانهاییاند که با سوءاستفاده از مفاهیم تاریخی، بهدنبال تفرقه و تحریف هویت ملیاند. با شناخت حقیقت، پرهیز از حمایت از جریانات جعلی و حفظ وحدت، میتوان مسیر بازسازی ایران را هموار ساخت.
#پاینده_ایران
#جاویدشاه
سینمای سیاسی و پروژهی نفوذ: جعفر پناهی، جوایز غربی و مهندسی افکار در خدمت بقای رژیم
(آفرینشگر – ۵ خرداد ماه ۲۵۸۴)
در دهههای اخیر، برخی از فیلمسازان ایرانی نه بهدلیل نوآوری هنری، بلکه بهسبب کارکرد سیاسیشان در چارچوب پروژههای ژئوپلیتیکی غرب و ساختار تبلیغاتی جمهوری اسلامی، به چهرههای بینالمللی تبدیل شدهاند. جعفر پناهی از جمله این چهرههاست؛ فردی که در ظاهر، در زمره معترضان معرفی میشود، اما عملاً با ایفای نقشهای از پیشتعریفشده، به پیشبرد روایتهایی کمک میکند که نه تنها خطری برای رژیم ندارند، بلکه به بازتولید نرم آن در قالبی «قابل صادرات» منجر میشوند.
• زندانی سیاسی؛ پلهای برای صدور مهره
یکی از ترفندهای قدیمی رژیم، تولید زندانیان سیاسی نمایشی برای صدور مهره به خارج است. افرادی چون جعفر پناهی، محمد رسولاف یا نرگس محمدی با بازداشتهای فرمایشی و پر سروصدا، در واقع مأمور به اجرای پروژهای از پیش طراحیشدهاند: کسب حمایت خارجی، دریافت جوایز سیاسی، و ایفای نقش چهرهای منتقد در اپوزیسیون کنترلشده. این «بازداشت»ها، نه سرکوب واقعی، بلکه سرمایهگذاری امنیتی برای آیندهاند.
• ارتباطات هدفمند: پناهی، ستوده، محمدی
جعفر پناهی ارتباط نزدیکی با نسرین ستوده و نرگس محمدی دارد؛ چهرههایی که از دل جریان موسوم به «حقوق بشری» بیرون آمدهاند اما ریشههای ایدئولوژیکشان در جریان چپ سنتی و خط نفوذ جمهوری اسلامی قابل شناسایی است. نرگس محمدی، که در سال گذشته جایزه فرمایشی صلح نوبل را دریافت کرد، عضو سابق نهضت آزادی و از نزدیکان تودهایها و مجاهدین خلق بوده است. اسطورههای فکری این طیف، افرادی چون محمد ملکی هستند؛ کسی که به صورت رسمی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده و همواره از مخالفان جدی نهاد پادشاهی و میراث ملی به شمار میآمد.
• جوایز سیاسی؛ ابزار مهندسی مشروعیت
اهدای جوایز بینالمللی به چهرههایی مانند جعفر پناهی یا نرگس محمدی، از جمله در جشنواره کن یا مراسم نوبل، بیشتر از آنکه نشانه موفقیت هنری یا شجاعت مدنی باشد، بیانگر همسویی این افراد با پروژههایی است که از بالا مهندسی میشوند. این جوایز، دقیقاً همان الگویی را دنبال میکنند که پیشتر برای اصغر فرهادی (در قالب انتقاد کنترلشده) یا گلشیفته فراهانی (در قالب تجزیهطلبی فریبنده) پیادهسازی شده بود.
• هدف این پروژه چیست؟
این چهرهها – از جعفر پناهی تا نرگس محمدی – ابزارهایی هستند در خدمت اهدافی چون:
۱. بازتعریف اپوزیسیون در قالبی کنترلشده و فاقد ریشه مردمی؛
۲. حذف نهاد پادشاهی از روایتهای سیاسی و تحریف تاریخ مدرن ایران؛
۳. تلاش برای بازسازی چهره جمهوری اسلامی با حذف ظاهری رهبر و ارائه نسخهای بزکشده از همان ساختار فاسد، تحت پوشش «آزادیهای اجتماعی»؛
۴. انتقال اعتماد مردم از میراث پهلوی به چهرههای فاقد مشروعیت تاریخی؛
۵. معرفی رژیم بهعنوان ساختاری قابل اصلاح و قابل تحمل برای غرب.
• آگاهی؛ پیششرط تغییر واقعی
پروژههایی از جنس جعفر پناهی، نسرین ستوده و نرگس محمدی نه برای نجات مردم ایران، بلکه برای مدیریت افکار عمومی و تولید اپوزیسیون بدلی طراحی شدهاند. تنها با افشای این شبکه و تحلیل دقیق نقش هر مهره در این بازی چندلایه است که میتوان امید به آیندهای واقعی و آزاد برای ایران داشت—آیندهای بر پایه حقیقت، نه با جوایز فرمایشی و اسطورههای دروغین.
• مسئولیت مشروطهخواهان در برابر پروژههای نفوذ و تحریف هویت ملی
در شرایطی که پروژههای رسانهای و فرهنگی همچون حمایت از جعفر پناهی و اعطای جوایز فرمایشی با هدف مهندسی افکار عمومی و تحریف حقیقت شکل گرفتهاند، وظیفه مشروطهخواهان بیش از پیش خطیر و حساس است. میهنپرستان واقعی در ایران، عمدتاً پادشاهیخواهان و مشروطهخواهان، باید هوشیارانه با این پروژهها مقابله کنند و اجازه ندهند که هویت ملی و ارزشهای تاریخی ما در دام سیاستهای ساختگی و نفاقافکنانه گرفتار شود.
مشروطهخواهان باید با تکیه بر آگاهی، تحقیق دقیق و ارائه مستندات معتبر، افکار عمومی را نسبت به این جریانهای جعلی هوشیار کنند و در برابر تحریفها و تبلیغات فریبنده مقاومت نمایند. این مقاومت تنها از طریق حفظ وحدت و همبستگی میان نیروهای ملی و دفاع از میراث پادشاهی مشروطه و تاریخ واقعی ایران امکانپذیر است. در نهایت، میهنپرستی واقعی یعنی ایستادگی در برابر پروژههای فریبکارانه که با نام حمایت از آزادی، در واقع به دنبال تضعیف ریشههای استقلال و هویت ملی ما هستند.
#پاینده_ایران
#جاویدشاه
#جاویدشاه_رمز_پیروزی
(آفرینشگر – ۵ خرداد ماه ۲۵۸۴)
در دهههای اخیر، برخی از فیلمسازان ایرانی نه بهدلیل نوآوری هنری، بلکه بهسبب کارکرد سیاسیشان در چارچوب پروژههای ژئوپلیتیکی غرب و ساختار تبلیغاتی جمهوری اسلامی، به چهرههای بینالمللی تبدیل شدهاند. جعفر پناهی از جمله این چهرههاست؛ فردی که در ظاهر، در زمره معترضان معرفی میشود، اما عملاً با ایفای نقشهای از پیشتعریفشده، به پیشبرد روایتهایی کمک میکند که نه تنها خطری برای رژیم ندارند، بلکه به بازتولید نرم آن در قالبی «قابل صادرات» منجر میشوند.
• زندانی سیاسی؛ پلهای برای صدور مهره
یکی از ترفندهای قدیمی رژیم، تولید زندانیان سیاسی نمایشی برای صدور مهره به خارج است. افرادی چون جعفر پناهی، محمد رسولاف یا نرگس محمدی با بازداشتهای فرمایشی و پر سروصدا، در واقع مأمور به اجرای پروژهای از پیش طراحیشدهاند: کسب حمایت خارجی، دریافت جوایز سیاسی، و ایفای نقش چهرهای منتقد در اپوزیسیون کنترلشده. این «بازداشت»ها، نه سرکوب واقعی، بلکه سرمایهگذاری امنیتی برای آیندهاند.
• ارتباطات هدفمند: پناهی، ستوده، محمدی
جعفر پناهی ارتباط نزدیکی با نسرین ستوده و نرگس محمدی دارد؛ چهرههایی که از دل جریان موسوم به «حقوق بشری» بیرون آمدهاند اما ریشههای ایدئولوژیکشان در جریان چپ سنتی و خط نفوذ جمهوری اسلامی قابل شناسایی است. نرگس محمدی، که در سال گذشته جایزه فرمایشی صلح نوبل را دریافت کرد، عضو سابق نهضت آزادی و از نزدیکان تودهایها و مجاهدین خلق بوده است. اسطورههای فکری این طیف، افرادی چون محمد ملکی هستند؛ کسی که به صورت رسمی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده و همواره از مخالفان جدی نهاد پادشاهی و میراث ملی به شمار میآمد.
• جوایز سیاسی؛ ابزار مهندسی مشروعیت
اهدای جوایز بینالمللی به چهرههایی مانند جعفر پناهی یا نرگس محمدی، از جمله در جشنواره کن یا مراسم نوبل، بیشتر از آنکه نشانه موفقیت هنری یا شجاعت مدنی باشد، بیانگر همسویی این افراد با پروژههایی است که از بالا مهندسی میشوند. این جوایز، دقیقاً همان الگویی را دنبال میکنند که پیشتر برای اصغر فرهادی (در قالب انتقاد کنترلشده) یا گلشیفته فراهانی (در قالب تجزیهطلبی فریبنده) پیادهسازی شده بود.
• هدف این پروژه چیست؟
این چهرهها – از جعفر پناهی تا نرگس محمدی – ابزارهایی هستند در خدمت اهدافی چون:
۱. بازتعریف اپوزیسیون در قالبی کنترلشده و فاقد ریشه مردمی؛
۲. حذف نهاد پادشاهی از روایتهای سیاسی و تحریف تاریخ مدرن ایران؛
۳. تلاش برای بازسازی چهره جمهوری اسلامی با حذف ظاهری رهبر و ارائه نسخهای بزکشده از همان ساختار فاسد، تحت پوشش «آزادیهای اجتماعی»؛
۴. انتقال اعتماد مردم از میراث پهلوی به چهرههای فاقد مشروعیت تاریخی؛
۵. معرفی رژیم بهعنوان ساختاری قابل اصلاح و قابل تحمل برای غرب.
• آگاهی؛ پیششرط تغییر واقعی
پروژههایی از جنس جعفر پناهی، نسرین ستوده و نرگس محمدی نه برای نجات مردم ایران، بلکه برای مدیریت افکار عمومی و تولید اپوزیسیون بدلی طراحی شدهاند. تنها با افشای این شبکه و تحلیل دقیق نقش هر مهره در این بازی چندلایه است که میتوان امید به آیندهای واقعی و آزاد برای ایران داشت—آیندهای بر پایه حقیقت، نه با جوایز فرمایشی و اسطورههای دروغین.
• مسئولیت مشروطهخواهان در برابر پروژههای نفوذ و تحریف هویت ملی
در شرایطی که پروژههای رسانهای و فرهنگی همچون حمایت از جعفر پناهی و اعطای جوایز فرمایشی با هدف مهندسی افکار عمومی و تحریف حقیقت شکل گرفتهاند، وظیفه مشروطهخواهان بیش از پیش خطیر و حساس است. میهنپرستان واقعی در ایران، عمدتاً پادشاهیخواهان و مشروطهخواهان، باید هوشیارانه با این پروژهها مقابله کنند و اجازه ندهند که هویت ملی و ارزشهای تاریخی ما در دام سیاستهای ساختگی و نفاقافکنانه گرفتار شود.
مشروطهخواهان باید با تکیه بر آگاهی، تحقیق دقیق و ارائه مستندات معتبر، افکار عمومی را نسبت به این جریانهای جعلی هوشیار کنند و در برابر تحریفها و تبلیغات فریبنده مقاومت نمایند. این مقاومت تنها از طریق حفظ وحدت و همبستگی میان نیروهای ملی و دفاع از میراث پادشاهی مشروطه و تاریخ واقعی ایران امکانپذیر است. در نهایت، میهنپرستی واقعی یعنی ایستادگی در برابر پروژههای فریبکارانه که با نام حمایت از آزادی، در واقع به دنبال تضعیف ریشههای استقلال و هویت ملی ما هستند.
#پاینده_ایران
#جاویدشاه
#جاویدشاه_رمز_پیروزی