This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۳ مرداد
ارسالی از کرج
بستن مسیر ۳باند و میادین اصلی شهر بدلیل ترس وحشت از قیام
ارسالی از کرج
بستن مسیر ۳باند و میادین اصلی شهر بدلیل ترس وحشت از قیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی در حین مرخصی کوتاە پس از شنیدن جوانمرگ شدن دختر جوانش ھما سلطانی! این ظلم بە پایان میرسد.
#نظام_رفتنی_است
#نظام_رفتنی_است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13 مرداد
یافت آباد #تهران
فریاد یک جوان تهرانی برای آزادی و درخواست کمک
بچەهای پاین شهر غیرتتون رو نشون بدید
یافت آباد #تهران
فریاد یک جوان تهرانی برای آزادی و درخواست کمک
بچەهای پاین شهر غیرتتون رو نشون بدید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز شنبه ۱۳ مرداد ۹۷ رانندگان کامیون جوانمردان دهسرخی شهرك صنعتي مباركه در اعتراض به گرانی سوخت و وسايل یدکی دست به اعتصاب زدند.
#گزارش رادیو آلمان از «ادامه #تظاهرات در شهرهای #ایران»
#بگونه: قیام مردم ایران علیه رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه در روزهای اخیر در شهرهای شیراز؛ اهواز؛ اندیمشک؛ گوهردشت؛ کرج؛ اصفهان؛ کرمانشاه و ... که استمرار و ادامه تکاملی قیام دی ماه نود و شش است در شبکه های اجتماعی و رسانه های خبری بازتاب گسترده ای داشته که رژیم را هم مجبور به بازتاب آن کرده است.
روادیو آلمان در گزارشی از قیام روز جمعه می نویسد:
شامگاه جمعه در شماری از شهرهای ایران با تاریک شدن هوا معترضان به خیابانها آمده و شعارهایی را علیه شرایط اقتصادی و نیز حکومت سر دادند. ویدیوهای منتشره در شبکههای اجتماعی حاکی از حضور سنگین نیروهای امنیتی است.
گزارشها از ایران حاکی از ادامه اعتراضات و تشدید جو امنیتی در چندین شهر از جمله تهران در شامگاه جمعه ۱۲ مرداد (۳ اوت) بوده است. تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهند که معترضان به تورم، بیکاری و فساد مالی از جمله در تهران، کرج و شاهینشهر اصفهان با تاریک شدن هوا به خیابانها آمده و شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر میدهند.
در یکی از این ویدیوها دیده میشود شماری از هواداران #فوتبال پس از پایان بازی پرسپولیس مقابل فولاد خوزستان به هنگام خروج از ورزشگاه آزادی شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر میدهند.
در ویدیویی دیگری از #گوهردشت #کرج حضور سنگین نیروهای امنیتی در یکی از میدانهای شهر دیده و صدای بوق ممتد خودروها به نشانه اعتراض شنیده میشود.
در ادامه ناآرامیها در شهرهای مختلف ایران، تصاویر شبکههای اجتماعی نشان میدهد تهران، کرج وبرخی دیگر از شهرهای ایران در روز جمعه ۱۲مرداد با تاریک شدن هوا، شاهد تظاهرات معترضان به تورم، بیکاری و فساد بودهاند. در برخی ویدیوها معترضان شعارهایی علیه "نظام جمهوری اسلامی" سر میدهند.
در خیابان ولیعصر تهران نیز گروهی از مردم با سر دادن شعار "ایرانی داد بزن، حقتو فریاد بزن" گرد هم آمدند.
گزارشهایی نیز از تظاهرات در #مشهد، #قهدریجان و #اندیمشک مخابره شدهاند. در یکی از ویدیوهایی که کاربران دویچهوله از مشهد ارسال کردهاند، دیده میشود که نیروهای امنیتی به حال آمادهباش در کنار خیابان صف کشیدهاند.
وزارت خارجه آمریکا با انتشار پیامی در توییتر به زبان فارسی نوشت: «ما اعتراضات اخیر در اصفهان، کرج، شیراز، تهران و شهرهای دیگر ایران را از نزدیک دنبال میکنیم. همانطور که وزیر خارجه پمپئو گفت: طنز تلخ وضعیت اقتصادی ایران اینست که رژیم مشغول پر کردن جیبهای خودش است درحالیکه مردمش برای اشتغال، تغییر و فرصتها فریاد میزنند.»
این وزارتخانه تأکید کرده، با اینکه "این نهایتا بر عهده مردم ایران است که مسیر حرکت کشورشان را تعیین کنند، آمریکا از صدای مردم ایران که برای مدتی طولانی نادیده گرفته شده است، حمایت میکند".
در گوهردشت کرج گروهی از معترضان موتورهای پلیس را به آتش کشیدند. در شاهینشهر اصفهان نیز نیروهای امنیتی برای متفرق کردن جمعیت اقدام به پرتاب گاز اشکآور کردند.
از قهدریجان نیز ویدیوییهایی منتشر شده که در آنها دیده میشود معترضان برای مقابله با نیروهای امنیتی در خیابان در فواصل نزدیک به یکدیگر آتش درست کردهاند.
معترضان در قزوین با شعار "بیغیرتا بلند شین" خواستار پیوستن دیگران به اعتراضات هستند. در ویدیویی از این شهر که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، شعارهای "درود بر ستمگر و مرگ بر کارگر"، "مسئول بیلیاقت نمیخوایم، نمیخوایم" شنیده میشود.
#بگونه: قیام مردم ایران علیه رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه در روزهای اخیر در شهرهای شیراز؛ اهواز؛ اندیمشک؛ گوهردشت؛ کرج؛ اصفهان؛ کرمانشاه و ... که استمرار و ادامه تکاملی قیام دی ماه نود و شش است در شبکه های اجتماعی و رسانه های خبری بازتاب گسترده ای داشته که رژیم را هم مجبور به بازتاب آن کرده است.
روادیو آلمان در گزارشی از قیام روز جمعه می نویسد:
شامگاه جمعه در شماری از شهرهای ایران با تاریک شدن هوا معترضان به خیابانها آمده و شعارهایی را علیه شرایط اقتصادی و نیز حکومت سر دادند. ویدیوهای منتشره در شبکههای اجتماعی حاکی از حضور سنگین نیروهای امنیتی است.
گزارشها از ایران حاکی از ادامه اعتراضات و تشدید جو امنیتی در چندین شهر از جمله تهران در شامگاه جمعه ۱۲ مرداد (۳ اوت) بوده است. تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهند که معترضان به تورم، بیکاری و فساد مالی از جمله در تهران، کرج و شاهینشهر اصفهان با تاریک شدن هوا به خیابانها آمده و شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر میدهند.
در یکی از این ویدیوها دیده میشود شماری از هواداران #فوتبال پس از پایان بازی پرسپولیس مقابل فولاد خوزستان به هنگام خروج از ورزشگاه آزادی شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر میدهند.
در ویدیویی دیگری از #گوهردشت #کرج حضور سنگین نیروهای امنیتی در یکی از میدانهای شهر دیده و صدای بوق ممتد خودروها به نشانه اعتراض شنیده میشود.
در ادامه ناآرامیها در شهرهای مختلف ایران، تصاویر شبکههای اجتماعی نشان میدهد تهران، کرج وبرخی دیگر از شهرهای ایران در روز جمعه ۱۲مرداد با تاریک شدن هوا، شاهد تظاهرات معترضان به تورم، بیکاری و فساد بودهاند. در برخی ویدیوها معترضان شعارهایی علیه "نظام جمهوری اسلامی" سر میدهند.
در خیابان ولیعصر تهران نیز گروهی از مردم با سر دادن شعار "ایرانی داد بزن، حقتو فریاد بزن" گرد هم آمدند.
گزارشهایی نیز از تظاهرات در #مشهد، #قهدریجان و #اندیمشک مخابره شدهاند. در یکی از ویدیوهایی که کاربران دویچهوله از مشهد ارسال کردهاند، دیده میشود که نیروهای امنیتی به حال آمادهباش در کنار خیابان صف کشیدهاند.
وزارت خارجه آمریکا با انتشار پیامی در توییتر به زبان فارسی نوشت: «ما اعتراضات اخیر در اصفهان، کرج، شیراز، تهران و شهرهای دیگر ایران را از نزدیک دنبال میکنیم. همانطور که وزیر خارجه پمپئو گفت: طنز تلخ وضعیت اقتصادی ایران اینست که رژیم مشغول پر کردن جیبهای خودش است درحالیکه مردمش برای اشتغال، تغییر و فرصتها فریاد میزنند.»
این وزارتخانه تأکید کرده، با اینکه "این نهایتا بر عهده مردم ایران است که مسیر حرکت کشورشان را تعیین کنند، آمریکا از صدای مردم ایران که برای مدتی طولانی نادیده گرفته شده است، حمایت میکند".
در گوهردشت کرج گروهی از معترضان موتورهای پلیس را به آتش کشیدند. در شاهینشهر اصفهان نیز نیروهای امنیتی برای متفرق کردن جمعیت اقدام به پرتاب گاز اشکآور کردند.
از قهدریجان نیز ویدیوییهایی منتشر شده که در آنها دیده میشود معترضان برای مقابله با نیروهای امنیتی در خیابان در فواصل نزدیک به یکدیگر آتش درست کردهاند.
معترضان در قزوین با شعار "بیغیرتا بلند شین" خواستار پیوستن دیگران به اعتراضات هستند. در ویدیویی از این شهر که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، شعارهای "درود بر ستمگر و مرگ بر کارگر"، "مسئول بیلیاقت نمیخوایم، نمیخوایم" شنیده میشود.
رو شدن دست وزارت اطلاعات در پخش شعاررضاشاه روحت شاد!
روزنامه جمهوری در شماره پنجم تیر نودوهفت خود برای رو کردن دست رقیب در جنگ باندی، طی یک اعتراف بیسابقه به یک فقره تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و قیامهای مردم با شعارهای انحرافی اعتراف و فاش کرد شماری از افراد که در جریان تظاهراتهای اخیر تهران شعار «رضا شاه روحت شاد» میدادند، از باند خامنهای بودند که با اسکورت پلیس و آزادانه این کار را میکردند. روزنامه حکومتی جمهوری این موضوع را در مقالهیی با عنوان «برنامهسازی برای سقوط دولت!» آورده و ضمن اشاره به طرح و برنامهٔ باند مقابل برای ساقط کردن دولت روحانی نوشته:
«این جماعت آنقدر بیپروا شدهاند که عدهیی را با شعارهای بیسابقه رضا شاه روحت شاد و مرگ بر مفتخور، روانه مجلس میکنند و آنها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور میدهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیماییها حضور دارند».
پیش از این نیز در نوارهایی که از جلسات توجیهی پاسداران و لباس شخصیها افشا شده بود مشخص بود که یکی از روشهای پاسداران و دستگاههای بدنام اطلاعات نظام، تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و اعتراضهای مردم با شعارهای انحرافی است، اما حالا روزنامه جمهوری با زبان اشهد خودش یه نمونه رو در جنگ باندی لو داده است که بهخوبی همدستی و هماهنگی استبداد مذهبی با استبداد سلطنتی را نشان میدهد.
#ژن_خوب_رضاپهلوی
روزنامه جمهوری در شماره پنجم تیر نودوهفت خود برای رو کردن دست رقیب در جنگ باندی، طی یک اعتراف بیسابقه به یک فقره تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و قیامهای مردم با شعارهای انحرافی اعتراف و فاش کرد شماری از افراد که در جریان تظاهراتهای اخیر تهران شعار «رضا شاه روحت شاد» میدادند، از باند خامنهای بودند که با اسکورت پلیس و آزادانه این کار را میکردند. روزنامه حکومتی جمهوری این موضوع را در مقالهیی با عنوان «برنامهسازی برای سقوط دولت!» آورده و ضمن اشاره به طرح و برنامهٔ باند مقابل برای ساقط کردن دولت روحانی نوشته:
«این جماعت آنقدر بیپروا شدهاند که عدهیی را با شعارهای بیسابقه رضا شاه روحت شاد و مرگ بر مفتخور، روانه مجلس میکنند و آنها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور میدهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیماییها حضور دارند».
پیش از این نیز در نوارهایی که از جلسات توجیهی پاسداران و لباس شخصیها افشا شده بود مشخص بود که یکی از روشهای پاسداران و دستگاههای بدنام اطلاعات نظام، تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و اعتراضهای مردم با شعارهای انحرافی است، اما حالا روزنامه جمهوری با زبان اشهد خودش یه نمونه رو در جنگ باندی لو داده است که بهخوبی همدستی و هماهنگی استبداد مذهبی با استبداد سلطنتی را نشان میدهد.
#ژن_خوب_رضاپهلوی
یادوارهی شیرکو بیکس
بهمناسبت سالروز درگذشت شیرکو بیکس در چهارم اوت ۲۰۱۳
با شعر شیرکو بیکس که باشی، با زمین و گهواره و زندگی پیوند مییابی. زمینی که مادر است؛ گهوارهیی که میپرورد و زندگییی که جلوهٔ سالخوردهترین چنگاچنگ عشق و تمنای زیستن و نبرد با ناگزیر مرگ است.
با شعر شیرکو بیکس که باشی، در رئالیسمی خانه کرده در متن و بطن زندگی، تنفسی دیگر و نگاهی بایستهتر به واقعیتهای تلخ و شیرینش خواهی داشت. این واقعیت در مضمونهایی متبلور میشود که با شعر جهان پهلو میزند؛ مضمونهایی چون «آزادی»، «همبستگی انسانی»، «عشق تبعید گشته در هزار توی جهان پر رنج» و «نابرابری زنان».
احمد شاملو در یادداشت حسرتباری، درباره شیرکو بیکس مینویسد: «اگر شیرکو بیکس را زودتر میشناختم، اشعارش را قبل از لورکا ترجمه میکردم. افسوس که شاعر و نابغهٔ کُرد را دیر یافتم؛ ولی تعدادی از شعرهای این نابغهٔ کُرد را ترجمه کردم».
اندیشه و قلم شیرکو بیکس را در ردیف شاعران پیشرو و نامی جهان فدریکو گارسیا لورکا (اسپانیا)، ناظم حکمت (ترکیه)، یانیس ریتسوس (یونان)، پابلو نرودا (شیلی) و محمود درویش (فلسطین) معرفی میکنند.
شعر شیرکو بیکس از کج و کوژ زمین برمیخیزد و در نقد زندگی، زبان خاطرههای بیتعارف همهگان است. شعر او اما زمانههای بدسگال را پیموده و در ایوانی از تداعیهای دریغانگیز آدمی، مادارنه با زندگی نجوا میکند؛ مادرانه، آری، از آنسان که رنجهای زندگی زیر سلطه جهل و نظم ضد آزادی و برابری، هرگز با مادران تعارف نداشتهاند:
«هر لذتی که میپوشم
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گُشاد
به قد من!
هر غمی که میپوشم
دقیق!
انگار برای من بافته شده...».
شیرکو بیکس را «امپراتور شعر کردستان» لقب دادهاند. او زادهٔ کردستان عراق است. همین نسبت اقلیمی کافیست تا بتوان بوم نقاشییی از رنج، درد، استثمار، نابرابری، مبارزه، عشق و شیفتگی به آزادی و برابری را بر آن نظاره کرد.
شعر شیرکو بیکس هم از تار و پود همین بوم نقاشی و نماد مجسم اقلیمی در عراق، ایران، سوریه و ترکیه سر برآورده است. از این رو، شعرش بدون فریاد و اعتراض و پرخاش، نمیتواند واژهگزینی و تداعیسازی و مضمونپروری کند. او این بوم را در شعر «شرافت شهر» نقاشی میکند:
«یا ﺣﻀرﺕ ﺩﻣﮑرﺍﺳﯽ!
ﮔﺬﺭﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘاﻥ ﺍﻓﺘاﺩ
از سیم ﺧاﺭﺩﺍﺭﻫا ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﯽ
مینها را که ﺩﻭﺭ ﺯﺩﯼ
ﺍﺯ فشنگهای ﺩﺍﻍ ﮐﻪ ﺟاﻥ ﺳاﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑرﺩﯼ
ﺍﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺟاﻥ ﻧﺒاﺧﺘﯽ
ﮔﻮﺭﺳﺘاﻥ ﻓرﺷﺘﮕاﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﺩ ﮐرﺩﯼ
پیر زنی جواب سلامت ﺭﺍ میدهد
ـ شاید سواد ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑاﺷﺪ
ﺍﻣا ﺷرﻑ مادریاش را ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺍﺳﺖ ـ
ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳاﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗهرﻣاﻥ ﺍﺳﺖ،
ﺍﺯ ﻟﻮﻟﻪﯼ ﺗﻔﻨﮕﺶ ﻧﺘرﺱ
ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺱ
ﺳر تعظیم فرود ﺁﺭ
این روز را ثبت ﮐﻦ:
"ﺷرﺍﻓﺖ" ﺭﺍ ﻣاﺩﺭﺍﻧﯽ میﺴاﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺷهر ﺭﺍ ﺑرﺍﯼ ﺷﻐاﻝﻫا ﺗرﮎ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ».
مضمونیابیهای شیرکو بیکس با گردش متلاطم زمین و انسانهایش و پوست ترک ترک زندگی عجین است. از سویی اما مثل آبی است که سنگ و ریگ و چوب و برگ کفش را میتوان دید؛ میتوان دست در آن برد و قدرت حسآمیز و پویاییِ روانش را لمس نمود. مضمونهای اندیشه و قلم او همان زخمهای همیشه باز و دردهای مشترک جهان سوماند: فقدان آزادی، نابرابری زنان و مردان و عشق تبعید گشته در هزار توی جهان پر رنج.
شعر «آزادی» را مانند یک نیاز و نیایش و ترانه، با تمنایی سرایتیافته در چهار فصل سال، نجوا میکند و نبودش، مرگ تمام سال است:
«از ترانههای من اگر
گل را بگیرند
یک فصل خواهد مرد؛
اگر عشق را بگیرند
دو فصل خواهد مرد؛
و اگر نان را
سه فصل خواهد مرد؛
اما آزادی را
اگر از ترانههای من،
آزادی را بگیرند
سال
تمام سال خواهد مرد!».
شیرکو بیکس نیز چونان تمام شاعران پیوندیافته با واقعیت ملموس رنجهای زمینی، قلمش در پشت و پسلهها و تداعیهای نابرابری جنسیتی، با هیولای استثمار زنان روبهرو میگردد. قلم او اما واپس نمینشیند و به قلب دیوسالار اندیشهٔ نرینهسای سلطهگر نشانه میرود:
«در این مشرق زمین
هرگاه کوشیدم
در برابر آینهیی
دو واژهی «آزادی» و «زن» را
کنار یکدیگر
بر دو صندلی بنشانم،
بیهوده بود...
هربار نیز
واژهی «توده»
با سبیلی از بناگوش در رفته
میآمد
و با سجادهیی زیر بغل
بهجای واژهی «زن» مینشست...!». (از شعر: پنجرهیی رو به سپیده دم)
شعرهای پیشرو از اندیشههایی میتراوند که قلمهایشان چونان کلنگی در اعماق زندگی و انسانهایش در حال کاویدن و کنکاش برای یافتن ریشههای فقر و فساد و دیکتاتوریِ زاده شده از اتحاد قدرت و جهل است. شعر شیرکو بیکس مالامال از کنکاش در هزارتوهای عنکبوتی پرستشگران زور و زر و تزویر است. پرستشی که در پرتو آن تمام نشانهها و جلوههای حیات را به گروگان میگیرند و هستیِ طبیعت و جامعه را آشکارا سرقت میکنند و شاهدان را زنده بهگور:
«برابر چشمهای آسمان
ابر را
برابر چشمهای ابر
بهمناسبت سالروز درگذشت شیرکو بیکس در چهارم اوت ۲۰۱۳
با شعر شیرکو بیکس که باشی، با زمین و گهواره و زندگی پیوند مییابی. زمینی که مادر است؛ گهوارهیی که میپرورد و زندگییی که جلوهٔ سالخوردهترین چنگاچنگ عشق و تمنای زیستن و نبرد با ناگزیر مرگ است.
با شعر شیرکو بیکس که باشی، در رئالیسمی خانه کرده در متن و بطن زندگی، تنفسی دیگر و نگاهی بایستهتر به واقعیتهای تلخ و شیرینش خواهی داشت. این واقعیت در مضمونهایی متبلور میشود که با شعر جهان پهلو میزند؛ مضمونهایی چون «آزادی»، «همبستگی انسانی»، «عشق تبعید گشته در هزار توی جهان پر رنج» و «نابرابری زنان».
احمد شاملو در یادداشت حسرتباری، درباره شیرکو بیکس مینویسد: «اگر شیرکو بیکس را زودتر میشناختم، اشعارش را قبل از لورکا ترجمه میکردم. افسوس که شاعر و نابغهٔ کُرد را دیر یافتم؛ ولی تعدادی از شعرهای این نابغهٔ کُرد را ترجمه کردم».
اندیشه و قلم شیرکو بیکس را در ردیف شاعران پیشرو و نامی جهان فدریکو گارسیا لورکا (اسپانیا)، ناظم حکمت (ترکیه)، یانیس ریتسوس (یونان)، پابلو نرودا (شیلی) و محمود درویش (فلسطین) معرفی میکنند.
شعر شیرکو بیکس از کج و کوژ زمین برمیخیزد و در نقد زندگی، زبان خاطرههای بیتعارف همهگان است. شعر او اما زمانههای بدسگال را پیموده و در ایوانی از تداعیهای دریغانگیز آدمی، مادارنه با زندگی نجوا میکند؛ مادرانه، آری، از آنسان که رنجهای زندگی زیر سلطه جهل و نظم ضد آزادی و برابری، هرگز با مادران تعارف نداشتهاند:
«هر لذتی که میپوشم
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گُشاد
به قد من!
هر غمی که میپوشم
دقیق!
انگار برای من بافته شده...».
شیرکو بیکس را «امپراتور شعر کردستان» لقب دادهاند. او زادهٔ کردستان عراق است. همین نسبت اقلیمی کافیست تا بتوان بوم نقاشییی از رنج، درد، استثمار، نابرابری، مبارزه، عشق و شیفتگی به آزادی و برابری را بر آن نظاره کرد.
شعر شیرکو بیکس هم از تار و پود همین بوم نقاشی و نماد مجسم اقلیمی در عراق، ایران، سوریه و ترکیه سر برآورده است. از این رو، شعرش بدون فریاد و اعتراض و پرخاش، نمیتواند واژهگزینی و تداعیسازی و مضمونپروری کند. او این بوم را در شعر «شرافت شهر» نقاشی میکند:
«یا ﺣﻀرﺕ ﺩﻣﮑرﺍﺳﯽ!
ﮔﺬﺭﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘاﻥ ﺍﻓﺘاﺩ
از سیم ﺧاﺭﺩﺍﺭﻫا ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﯽ
مینها را که ﺩﻭﺭ ﺯﺩﯼ
ﺍﺯ فشنگهای ﺩﺍﻍ ﮐﻪ ﺟاﻥ ﺳاﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑرﺩﯼ
ﺍﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺟاﻥ ﻧﺒاﺧﺘﯽ
ﮔﻮﺭﺳﺘاﻥ ﻓرﺷﺘﮕاﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﺩ ﮐرﺩﯼ
پیر زنی جواب سلامت ﺭﺍ میدهد
ـ شاید سواد ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑاﺷﺪ
ﺍﻣا ﺷرﻑ مادریاش را ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺍﺳﺖ ـ
ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳاﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗهرﻣاﻥ ﺍﺳﺖ،
ﺍﺯ ﻟﻮﻟﻪﯼ ﺗﻔﻨﮕﺶ ﻧﺘرﺱ
ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺱ
ﺳر تعظیم فرود ﺁﺭ
این روز را ثبت ﮐﻦ:
"ﺷرﺍﻓﺖ" ﺭﺍ ﻣاﺩﺭﺍﻧﯽ میﺴاﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺷهر ﺭﺍ ﺑرﺍﯼ ﺷﻐاﻝﻫا ﺗرﮎ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ».
مضمونیابیهای شیرکو بیکس با گردش متلاطم زمین و انسانهایش و پوست ترک ترک زندگی عجین است. از سویی اما مثل آبی است که سنگ و ریگ و چوب و برگ کفش را میتوان دید؛ میتوان دست در آن برد و قدرت حسآمیز و پویاییِ روانش را لمس نمود. مضمونهای اندیشه و قلم او همان زخمهای همیشه باز و دردهای مشترک جهان سوماند: فقدان آزادی، نابرابری زنان و مردان و عشق تبعید گشته در هزار توی جهان پر رنج.
شعر «آزادی» را مانند یک نیاز و نیایش و ترانه، با تمنایی سرایتیافته در چهار فصل سال، نجوا میکند و نبودش، مرگ تمام سال است:
«از ترانههای من اگر
گل را بگیرند
یک فصل خواهد مرد؛
اگر عشق را بگیرند
دو فصل خواهد مرد؛
و اگر نان را
سه فصل خواهد مرد؛
اما آزادی را
اگر از ترانههای من،
آزادی را بگیرند
سال
تمام سال خواهد مرد!».
شیرکو بیکس نیز چونان تمام شاعران پیوندیافته با واقعیت ملموس رنجهای زمینی، قلمش در پشت و پسلهها و تداعیهای نابرابری جنسیتی، با هیولای استثمار زنان روبهرو میگردد. قلم او اما واپس نمینشیند و به قلب دیوسالار اندیشهٔ نرینهسای سلطهگر نشانه میرود:
«در این مشرق زمین
هرگاه کوشیدم
در برابر آینهیی
دو واژهی «آزادی» و «زن» را
کنار یکدیگر
بر دو صندلی بنشانم،
بیهوده بود...
هربار نیز
واژهی «توده»
با سبیلی از بناگوش در رفته
میآمد
و با سجادهیی زیر بغل
بهجای واژهی «زن» مینشست...!». (از شعر: پنجرهیی رو به سپیده دم)
شعرهای پیشرو از اندیشههایی میتراوند که قلمهایشان چونان کلنگی در اعماق زندگی و انسانهایش در حال کاویدن و کنکاش برای یافتن ریشههای فقر و فساد و دیکتاتوریِ زاده شده از اتحاد قدرت و جهل است. شعر شیرکو بیکس مالامال از کنکاش در هزارتوهای عنکبوتی پرستشگران زور و زر و تزویر است. پرستشی که در پرتو آن تمام نشانهها و جلوههای حیات را به گروگان میگیرند و هستیِ طبیعت و جامعه را آشکارا سرقت میکنند و شاهدان را زنده بهگور:
«برابر چشمهای آسمان
ابر را
برابر چشمهای ابر
باد را
برابر چشمهای باد
باران را
برابر چشمهای باران
خاک را دزدیدند
و سرانجام
برابر همهٔ چشمها
دو چشم زنده را زنده بهگور کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود!
پهنابهای شعر شیرکو بیکس در پرتو رنگین کمان عشق جاری بودهاند. قلم او به جرگهٔ بیکران عاشقانههای آدمی که میرسد، به جوهر فریبانههای عارفانه، بیخودانههای یگانگی و شوقهای بیوزن وصال دست میبرد. این وصال و تمناهای تلاقیاش، در اتحادی از زیباترین استعارهها جلوه و جمال عاشقانه مییابند:
«صبح را در آغوش گرفتم
دستهایم
خیابان نخستین تابش آفتاب شدند
و معبری برای چشمان تو.
دهان کوه را بوسیدم
لبانم چشمهیی شدند
و
زمزمههایت
از نو درخشیدند.
....................
عشقت
اگر باران
اینک زیر آن ایستادهام...
اگر آتش
درون آن نشستهام...
شعر من میگوید
در تداوم آتش و باران
جاودانهام... ».
و شیرکو بیکس که شعرش همبستگیِ آسمان، زمین، زندگی و انسان و خاطرههای اینها از یکدیگر است، مرگ شاعر را سوگواری عمیق زیبایی برای زندگانیِ محتاج تجلیهای فرحبخش میبیند:
«وقتی شاعری میمیرد
هیچ اتفاقی نمیافتد
فقط ماه
آه عمیقی میکشد
چرا که مرگ شاعر
نزدیکترین اتفاق به زندگیست...».
و در وصیتنامهاش، رگههای خون قلم و نگرش و تنفس شاعرانهاش را به آینده سرایت میدهد و خداحافظیاش هم استعارهیی از «نزدیکترین اتفاق به زندگی» و امضای خاطرههای زمین است: «نمیخواهم در هیچکدام از تپهها و گورستانهای مشهور شهر به خاک سپرده شوم. اول بهخاطر اینکه جای خالی ندارند و دوم اینکه من جاهای شلوغ را دوست ندارم. من میخواهم پیکر مرا در جوار تندیس شهدای ۱۹۶۳سلیمانیه به خاک بسپارند؛ زیرا فضای آنجالذتبخشتر است و نفسم نمیگیرد».
برابر چشمهای باد
باران را
برابر چشمهای باران
خاک را دزدیدند
و سرانجام
برابر همهٔ چشمها
دو چشم زنده را زنده بهگور کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود!
پهنابهای شعر شیرکو بیکس در پرتو رنگین کمان عشق جاری بودهاند. قلم او به جرگهٔ بیکران عاشقانههای آدمی که میرسد، به جوهر فریبانههای عارفانه، بیخودانههای یگانگی و شوقهای بیوزن وصال دست میبرد. این وصال و تمناهای تلاقیاش، در اتحادی از زیباترین استعارهها جلوه و جمال عاشقانه مییابند:
«صبح را در آغوش گرفتم
دستهایم
خیابان نخستین تابش آفتاب شدند
و معبری برای چشمان تو.
دهان کوه را بوسیدم
لبانم چشمهیی شدند
و
زمزمههایت
از نو درخشیدند.
....................
عشقت
اگر باران
اینک زیر آن ایستادهام...
اگر آتش
درون آن نشستهام...
شعر من میگوید
در تداوم آتش و باران
جاودانهام... ».
و شیرکو بیکس که شعرش همبستگیِ آسمان، زمین، زندگی و انسان و خاطرههای اینها از یکدیگر است، مرگ شاعر را سوگواری عمیق زیبایی برای زندگانیِ محتاج تجلیهای فرحبخش میبیند:
«وقتی شاعری میمیرد
هیچ اتفاقی نمیافتد
فقط ماه
آه عمیقی میکشد
چرا که مرگ شاعر
نزدیکترین اتفاق به زندگیست...».
و در وصیتنامهاش، رگههای خون قلم و نگرش و تنفس شاعرانهاش را به آینده سرایت میدهد و خداحافظیاش هم استعارهیی از «نزدیکترین اتفاق به زندگی» و امضای خاطرههای زمین است: «نمیخواهم در هیچکدام از تپهها و گورستانهای مشهور شهر به خاک سپرده شوم. اول بهخاطر اینکه جای خالی ندارند و دوم اینکه من جاهای شلوغ را دوست ندارم. من میخواهم پیکر مرا در جوار تندیس شهدای ۱۹۶۳سلیمانیه به خاک بسپارند؛ زیرا فضای آنجالذتبخشتر است و نفسم نمیگیرد».
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎋 #ایران - داریوش اقبالی، در حمایت از تظاهرات اعتراضی مردم ایران منتشر کرد.
✨ سنگسار، سروده سیمین بهبهانی
🔅 سرودی گر توانی، به پرده جستجو کن
#سلحشور_آزاده
✨ سنگسار، سروده سیمین بهبهانی
🔅 سرودی گر توانی، به پرده جستجو کن
#سلحشور_آزاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی بسیار زیبا از #مردم_قهرمان_قهدریجان با ترانه ای
از شعارهای مردم که بسیار با این روزها همخوانی دارد
از شعارهای مردم که بسیار با این روزها همخوانی دارد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درست کردن اسپری فلفل برای دفاع در قبال نیروهای وحشی سرکوبگر سپاه و بسیجی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 فوری:همدان: شکل گیری اولیه تجمعات در آرامگاه بوعلی همدان ۱۳ مرداد