مراسم گرامیداشت شهید راه آزادی "کیانوش آسا" بر سر مزارش در باغ فردوس کرمانشاه
#بگونه: روز پنج شنبه بیست و چهارم خرداد، مراسم بزرگداشت کیانوش آسا شهید قیام سال ۱۳۸۸ بر مزار وی در باغ فردوس کرمانشاه توسط جمعی از دانشجویان و دوستانش برگزار شد.
به گزارش آژانس ایران خبر، این مراسم تحت کنترلهای شدید امنیتی برگزار شد. شرکت کنندگان که اکثراًً از یاران کیانوش بودند یاد این شهید راه آزادی را گرامی داشتند.
کیانوش آسا دانشجوی نخبه مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت تهران بود که در تظاهرات ۲۵خرداد۱۳۸۸ روبهروی پایگاه بسیج در حوالی میدان آزادی مورد اصابت گلوله پاسداران قرار گرفت سپس به دست عوامل اطلاعاتی ربوده و سه روز بعد جسد بیجانش در پزشکی قانونی پیدا شد.
کیانوش آسا متولد۲۹ اسفند ۱۳۶۲ در کرمانشاه دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشتهٔ مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران، فعال محیط زیست و تنبورنواز بود.
او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شدهبود.
***************
#گرامیداشت_شهیدکیانوش_آسا #کرمانشاه
#بگونه: روز پنج شنبه بیست و چهارم خرداد، مراسم بزرگداشت کیانوش آسا شهید قیام سال ۱۳۸۸ بر مزار وی در باغ فردوس کرمانشاه توسط جمعی از دانشجویان و دوستانش برگزار شد.
به گزارش آژانس ایران خبر، این مراسم تحت کنترلهای شدید امنیتی برگزار شد. شرکت کنندگان که اکثراًً از یاران کیانوش بودند یاد این شهید راه آزادی را گرامی داشتند.
کیانوش آسا دانشجوی نخبه مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت تهران بود که در تظاهرات ۲۵خرداد۱۳۸۸ روبهروی پایگاه بسیج در حوالی میدان آزادی مورد اصابت گلوله پاسداران قرار گرفت سپس به دست عوامل اطلاعاتی ربوده و سه روز بعد جسد بیجانش در پزشکی قانونی پیدا شد.
کیانوش آسا متولد۲۹ اسفند ۱۳۶۲ در کرمانشاه دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشتهٔ مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران، فعال محیط زیست و تنبورنواز بود.
او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شدهبود.
***************
#گرامیداشت_شهیدکیانوش_آسا #کرمانشاه
رضا دقتی عکاس سرشناس ایرانی در باره شکنجه در زندانهای رژیم شاه می گوید
#بگونه: در دورهای که دانشجوی معماری دانشکده هنرهای زیبای تهران بودم، فعالیتهای هنری ضدرژیم شاه داشتم.
این فعالیتها در نهایت، بازداشتم را به دنبال داشت و سه سال در دوران پهلوی به زندان افتادم.
پنج ماه اول بازداشت را جایی گذراندم که کمیته مشترک ضدخرابکاری خوانده میشد؛ مخوفترین جایی که ساواک در اختیار داشت.
شکنجه در این زندان، اقدام غریبی نبود و من هم بینصیب نبودم.
برای ماهها، به طور پیوسته میتوانستید صدای مردان، زنان و حتی گاه کودکانی را بشنوید که زیر شکنجه بودند.
من هم از این قاعده استثنا نبودم؛ با کابل به کف پاهایم زده میشد. از بازو یا پا از سقف آویزانم میکردند و به من شوک الکتریکی میدادند.
بعد از نزدیک به ۵ ماه، از این ساختمان به زندان قصر فرستاده شدم؛ جایی که صدها زندانی از سعید سلطانپور، فریدون تنکابنی، محسن یلفانی، محمود دولتآبادی تا آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری، محسن مخملباف، علی رجایی و خیلیهای دیگر آنجا بودند.
دادگاه نظامی من را به سه سال زندان محکوم کرد و در نهایت، یک سال قبل از پیروزی انقلاب و بعد از طی کردن کل دوره محکومیتم آزاد شدم.
بعد از آن بود که فعالیتهایم را جدیتر دنبال کردم. بیشتر فعالیتهایم هم در ارتباط با خبرنگاران و فعالیتهای رسانهای بود؛ از جمله به عنوان راهنمای خبرنگاران خارجی که در ایران بودند، فعالیت میکردم.
بعد از آن که انقلاب در ایران پیروز شد، از ادامه تحصیل منصرف و به عنوان معمار مشغول به کار شدم.
اما اندکی بعد، کارم را به عنوان عکاس-خبرنگار برای نیوزویک و شبکه خبری سیپاپرس آغاز کردم.
در آن زمان، اولین جایی که دوست داشتم ببینم، زندان کمیته مشترک بود؛ جایی که مدتها محل بازداشت و شکنجهام بود و برایم یادآور خاطراتی وحشتناک پر از خون و فریاد است.
سرانجام یک روز قرار شد به آنجا برویم؛ به همراه گروه بزرگی از خبرنگاران به ساختمانی رفتم که برای ماهها در آنجا زندانی و شکنجه شده بودم و آنها را به تمام بخشهایی از زندان که میشناختم، بردم.
آن روز، سلول شماره ۱۹ بند ۲ را که در آنجا زندانی بودم، پیدا کردم. در آن زمان، دیوار بین این سلول با سلول بغلی را خراب کرده بودند ، ولی باز میتوانید در عکس، آثار دیوار بین دو پنجره را ببینید.
************
#رضادقتی #عکاس #هنرمند #زندانهای_رژیم_شاه #شکنجه
#بگونه: در دورهای که دانشجوی معماری دانشکده هنرهای زیبای تهران بودم، فعالیتهای هنری ضدرژیم شاه داشتم.
این فعالیتها در نهایت، بازداشتم را به دنبال داشت و سه سال در دوران پهلوی به زندان افتادم.
پنج ماه اول بازداشت را جایی گذراندم که کمیته مشترک ضدخرابکاری خوانده میشد؛ مخوفترین جایی که ساواک در اختیار داشت.
شکنجه در این زندان، اقدام غریبی نبود و من هم بینصیب نبودم.
برای ماهها، به طور پیوسته میتوانستید صدای مردان، زنان و حتی گاه کودکانی را بشنوید که زیر شکنجه بودند.
من هم از این قاعده استثنا نبودم؛ با کابل به کف پاهایم زده میشد. از بازو یا پا از سقف آویزانم میکردند و به من شوک الکتریکی میدادند.
بعد از نزدیک به ۵ ماه، از این ساختمان به زندان قصر فرستاده شدم؛ جایی که صدها زندانی از سعید سلطانپور، فریدون تنکابنی، محسن یلفانی، محمود دولتآبادی تا آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری، محسن مخملباف، علی رجایی و خیلیهای دیگر آنجا بودند.
دادگاه نظامی من را به سه سال زندان محکوم کرد و در نهایت، یک سال قبل از پیروزی انقلاب و بعد از طی کردن کل دوره محکومیتم آزاد شدم.
بعد از آن بود که فعالیتهایم را جدیتر دنبال کردم. بیشتر فعالیتهایم هم در ارتباط با خبرنگاران و فعالیتهای رسانهای بود؛ از جمله به عنوان راهنمای خبرنگاران خارجی که در ایران بودند، فعالیت میکردم.
بعد از آن که انقلاب در ایران پیروز شد، از ادامه تحصیل منصرف و به عنوان معمار مشغول به کار شدم.
اما اندکی بعد، کارم را به عنوان عکاس-خبرنگار برای نیوزویک و شبکه خبری سیپاپرس آغاز کردم.
در آن زمان، اولین جایی که دوست داشتم ببینم، زندان کمیته مشترک بود؛ جایی که مدتها محل بازداشت و شکنجهام بود و برایم یادآور خاطراتی وحشتناک پر از خون و فریاد است.
سرانجام یک روز قرار شد به آنجا برویم؛ به همراه گروه بزرگی از خبرنگاران به ساختمانی رفتم که برای ماهها در آنجا زندانی و شکنجه شده بودم و آنها را به تمام بخشهایی از زندان که میشناختم، بردم.
آن روز، سلول شماره ۱۹ بند ۲ را که در آنجا زندانی بودم، پیدا کردم. در آن زمان، دیوار بین این سلول با سلول بغلی را خراب کرده بودند ، ولی باز میتوانید در عکس، آثار دیوار بین دو پنجره را ببینید.
************
#رضادقتی #عکاس #هنرمند #زندانهای_رژیم_شاه #شکنجه
شورش زندانیان و درگیری با مأموران در زندان مرکزی سنندج
#بگونه: بنابر گزارشهای رسیده، ساعاتی پیش در زندان مرکزی سنندج زندانیان شورش کردند.
بر طبق آخرین خبرها، در این شورش و درگیری میان زندانیان و ماموران زندان بیش از بیست نفر زخمی شدند،
تاکنون علت دقیق درگیری مشخص نشده است، ولی به گفته یکی از زندانیان این زندان، گویا مسئولان زندان قصد خروج رامین حسین پناهی زندانی سیاسی محکوم به اعدام را از بند داشتند که با دخالت دیگر زندانیان به شورش در زندان انجامیده و تاکنون بیش از بیست زندانی و مامور زخمی شده اند.
هم اکنون حالت فوق العاده در زندان مرکزی سنندج اعلام شده است.
************
#زندان_سنندج
#شورش_زندانیان
#رامین_حسین_پناهی
#بگونه: بنابر گزارشهای رسیده، ساعاتی پیش در زندان مرکزی سنندج زندانیان شورش کردند.
بر طبق آخرین خبرها، در این شورش و درگیری میان زندانیان و ماموران زندان بیش از بیست نفر زخمی شدند،
تاکنون علت دقیق درگیری مشخص نشده است، ولی به گفته یکی از زندانیان این زندان، گویا مسئولان زندان قصد خروج رامین حسین پناهی زندانی سیاسی محکوم به اعدام را از بند داشتند که با دخالت دیگر زندانیان به شورش در زندان انجامیده و تاکنون بیش از بیست زندانی و مامور زخمی شده اند.
هم اکنون حالت فوق العاده در زندان مرکزی سنندج اعلام شده است.
************
#زندان_سنندج
#شورش_زندانیان
#رامین_حسین_پناهی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی از داخل فرودگاه آزاد شده الحدیده یمن از دست حوثیهای وابسته به سپاه پاسداران رژیم ایران
فیلمی از داخل فرودگاه آزاد شده الحدیده یمن از دست حوثیهای وابسته به سپاه پاسداران رژیم ایران
#بگونه: بنابر گزارشهای منتشر شده، امروز ۲۶ خرداد ساعاتی پیش ساعتی پیش فرودگاە الحدیدە یمن توسط نیروهای ائتلاف عربستان سعودی از کنترل نیروھای حوثی وابسته به سپاه پاسداران رژیم ایران خارج شد.
*********************
#یمن #فرودگاه_الحدیده #حوثیها #تروریسم
#بگونه: بنابر گزارشهای منتشر شده، امروز ۲۶ خرداد ساعاتی پیش ساعتی پیش فرودگاە الحدیدە یمن توسط نیروهای ائتلاف عربستان سعودی از کنترل نیروھای حوثی وابسته به سپاه پاسداران رژیم ایران خارج شد.
*********************
#یمن #فرودگاه_الحدیده #حوثیها #تروریسم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درگیری جوانان با ماموران رژیم در هفت حوض نارمک
درگیری جوانان با ماموران رژیم در هفت حوض نارمک
حوالی ساعت 2230 جمعه شب 25 خرداد 97 بدنبال پیروزی تیم ملی فوتبال رژیم بر تیم ملی مراکش در جام جهانی، جوانان در هفت حوض نارمک به خیابان ها آمده و جشن گرفتند. اما نیروهای سرکوبگر موتورسوار رژیم برای متفرق کردن جوانان با موتور به میان آنها رفتند. جوانان ماموران را هو کرده و آنها را فراری دادند. جوانان تا پاسی از شب در خیابان ها حضور داشتند
#ایران #جام_جهانی_فوتبال #جوانان #تجمع #جشن_پیروزی #براندازم
حوالی ساعت 2230 جمعه شب 25 خرداد 97 بدنبال پیروزی تیم ملی فوتبال رژیم بر تیم ملی مراکش در جام جهانی، جوانان در هفت حوض نارمک به خیابان ها آمده و جشن گرفتند. اما نیروهای سرکوبگر موتورسوار رژیم برای متفرق کردن جوانان با موتور به میان آنها رفتند. جوانان ماموران را هو کرده و آنها را فراری دادند. جوانان تا پاسی از شب در خیابان ها حضور داشتند
#ایران #جام_جهانی_فوتبال #جوانان #تجمع #جشن_پیروزی #براندازم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درود بر شما جوانان دلیر و شجاع که در برابر این حکومت ضد هنر به این شکل زیبا هنر نمایی میکنید افرین بر بچهای هلیساد #چهارمحال #هلیسادمیانکوه
#کارون_جان_ماست #کارون_آب_ندارد
#براندازم
#من_یک_آرزو_دارم
#کارون_جان_ماست #کارون_آب_ندارد
#براندازم
#من_یک_آرزو_دارم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مسعود صدر: آقای شاهزاده رضا پهلوی تکلیف خودتون را با مردم و تکلیف مردم را نسبت به آینده شان روشن بفرمایید!
#دیکتاتوری_شاه_شیخ
#دیکتاتوری_شاه_شیخ
جشن پیروزی فوتبال عالیه جای حبیب خالیه
شب ۲۵خرداد تا صبح جشن پیروزی فوتبال در بسیاری از شهرهای ایران برگزار شد و شهرهای مختلف میهن شاهد شادی و پایکوبی مردم ایران بهویژه جوانان بهعلت پیروزی تیم فوتبال بر مراکش در مسابقات جام جهانی فوتبال در روسیه بودند.
تصاویر شادی مردم از پیروزی تیم فوتبال همان شعر و شعارها و نواهایی را که در میان اعراب خوزستان برانگیخته بود، در ساری و آمل و بابل و شهرهای شرقی کشور و استانهای غربی مملکت داشت. نوای شادی سراسری در تمامی گستره ایران با تمامی تنوعاتش.
دیشب ورزش و شادی حاصل از نتیجه یک مسابقه فوتبال، فرصتی شد تا مردم در شادمانه لحظههای یک پیروزی، یک صدا نام ایران را فارغ از مزاحمتهای آخوندی صدا بزنند، آن نام را «دم» بگیرند و سرخوشانه آواز بخوانند، سرود میهنی ای ایران ای مرز پر گهر را حتی در متروهای سنپترز بورگ سر بدهند و دختر و پسر در ورزشگاه و خیابانهای اطراف آن، بدون «کلهمزاحم»هایی به اسم پاسدار و نیروی انتظامی و اراذل و اوباش لباس شخصی، شادی خود را با صدای بلند و بدون دلهره و ترس از دستگیر شدن، کتک و زندان، فریاد بزنند. آرم خرچنگنشان آخوندی را از وسط پرچم خوش رنگ ایران در آورده و همان پرچم دیرین را بالای سرشان بچرخانند، بوق بزنند، پایکوبی کنند، به یکدیگر تبریک بگویند و... برای دقایقی در ذهن و عین از جهنم آخوندی فاصله بگیرند.
یاد کاپیتان حبیب خبیری بخیر
در جای جای لحظات آن شادی و شور، البته بودند ایرانیانی که خاطره کاپیتان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران، حبیب خبیری را گرامی داشتند که در ۳۱خرداد سال ۱۳۶۳ به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. پیروزی فوتبال ایران در ۲۵خرداد در جام جهانی درست یک هفته مانده به سالگرد شهادت حبیب به دست آمد. جوان محجوب امجدیه و بازیکن ریز نقش اما اعجوبه میدانهای فوتبال در سالهای پایانی دهه ۵۰ و سالهای ابتدایی دهه ۶۰ بود. فوتبالیست بزرگ و گرانقدری که نه تنها پیشتاز تیمش در لحظات حساس بازیهای بینالمللی بود بلکه پیشتاز رزم آزادی در مبارزه با پاسداران جهل و جنایت آخوندی هم بود. قهرمان بزرگی که در اقتدا به جهانپهلوان تختی، ورزش و نامآوری را سرمایهیی برای احقاق حقوق و آزادیهای مردمش کرد، در این راه پای فشرد، ایستادگی کرد و تا پای جان از آزادی مردمش دفاع کرد آنچنان که سرانجام خمینی دژخیم دستور داد قلب پاکش را آماج گلولههای پاسداران قرار دهند.
از حبیب این روزها تصویری از گل زیبایش در استادیوم کویت به تیم ملی آن کشور باقیمانده و یادی از آزادگی و آزادیخواهیش و راهی که در تاریخ معاصر ایران پیش پای ورزشکاران میهن کشود.
حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران که سالگرد شهادتش به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از مجاهدین یک هفته بعد از جشن پیروزی فوتبال ایران در اولین بازی در جام جهانی روسیه است
حبیب خبیری کاپیتان که سالگرد شهادتش به دست دژخیمان خمینی یک هفته بعد از جشن پیروزی فوتبال ایران در اولین بازی در جام جهانی روسیه است.
عالیه!عالیه! جای حبیب...
حبیب خبیری سال ۵۸کاپیتان تیم ملی ایران شد. پست تخصصیش بک چپ بود. اما واقعاً یه آچار همه کاره تیم بود. او فوتبال را از زمینهای خاکی تهران شروع کرد به سرعت به عضویت تیم فوتبال همای تهران در آمد و به سرعت پست ثابتی در این تیم را به خودش اختصاص داد: بک چپ!
مجاهد خلق حسن نایب آقا ملیپوش فوتبال ایران در جام جهانی آرژانتین در خرداد ۱۳۵۷همرزم و همبازی حبیب قهرمان در تیم همان بود. حسن نایبآقا که گل دیدنیاش به تیم ملی کوبا در المپیک، خود را در خاطره فوتبال دوستان جای داده، در مورد حبیب گفته: حبیب نابغه فوتبال ایران در آن سالها بود. در آن سالها بهترین باز یکن آسیا بود، با دو پا بازی میکرد و با اینکه قدی کوتاه داشت اما با اندامی ورزیده، یک هرکول کوچک را تداعی میکرد که از هر درگیری تن به تنی پیروز بیرون میآمد!
حبیب در گذر ایام و با دیدن صحنههای سیاه فقر در گوشه و کنار میهن، بیآن که سیاسی باشد، سیاسی شد! بهعلت فقر مردمش پی برد و کمر به اصلاح آن بست، در جریان انقلاب پس از آشنایی با تمامی جریانهای سیاسی آنروزگار سرانجام گمشدهاش را یافت و به مجاهدین خلق پیوست تا روزی که در مرداد سال ۶۲دستگیر و پس از شکنجهها و فشارهای بسیاری که برای درهم شکستن او جلوی دوربینهای تلویزیون خمینی بهعمل آمد، سرانجام در ۳۱خرداد سال ۶۳تیرباران شد.
رسانههای رژیم حتی در مرور تاریخچه فوتبال ایران با رذالت و دنائت تمام اعدام حبیب این قهرمان ملی را جزء افتخارات خود میآوردند که یک نمونه مشمئز کننده آن را در زیر میبییند:
#ایران
#فوتبال
#جام جهانی
#روسیه
#جوانان_برانداز
#قیام
#سرنگونی
#آزادی
شب ۲۵خرداد تا صبح جشن پیروزی فوتبال در بسیاری از شهرهای ایران برگزار شد و شهرهای مختلف میهن شاهد شادی و پایکوبی مردم ایران بهویژه جوانان بهعلت پیروزی تیم فوتبال بر مراکش در مسابقات جام جهانی فوتبال در روسیه بودند.
تصاویر شادی مردم از پیروزی تیم فوتبال همان شعر و شعارها و نواهایی را که در میان اعراب خوزستان برانگیخته بود، در ساری و آمل و بابل و شهرهای شرقی کشور و استانهای غربی مملکت داشت. نوای شادی سراسری در تمامی گستره ایران با تمامی تنوعاتش.
دیشب ورزش و شادی حاصل از نتیجه یک مسابقه فوتبال، فرصتی شد تا مردم در شادمانه لحظههای یک پیروزی، یک صدا نام ایران را فارغ از مزاحمتهای آخوندی صدا بزنند، آن نام را «دم» بگیرند و سرخوشانه آواز بخوانند، سرود میهنی ای ایران ای مرز پر گهر را حتی در متروهای سنپترز بورگ سر بدهند و دختر و پسر در ورزشگاه و خیابانهای اطراف آن، بدون «کلهمزاحم»هایی به اسم پاسدار و نیروی انتظامی و اراذل و اوباش لباس شخصی، شادی خود را با صدای بلند و بدون دلهره و ترس از دستگیر شدن، کتک و زندان، فریاد بزنند. آرم خرچنگنشان آخوندی را از وسط پرچم خوش رنگ ایران در آورده و همان پرچم دیرین را بالای سرشان بچرخانند، بوق بزنند، پایکوبی کنند، به یکدیگر تبریک بگویند و... برای دقایقی در ذهن و عین از جهنم آخوندی فاصله بگیرند.
یاد کاپیتان حبیب خبیری بخیر
در جای جای لحظات آن شادی و شور، البته بودند ایرانیانی که خاطره کاپیتان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران، حبیب خبیری را گرامی داشتند که در ۳۱خرداد سال ۱۳۶۳ به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. پیروزی فوتبال ایران در ۲۵خرداد در جام جهانی درست یک هفته مانده به سالگرد شهادت حبیب به دست آمد. جوان محجوب امجدیه و بازیکن ریز نقش اما اعجوبه میدانهای فوتبال در سالهای پایانی دهه ۵۰ و سالهای ابتدایی دهه ۶۰ بود. فوتبالیست بزرگ و گرانقدری که نه تنها پیشتاز تیمش در لحظات حساس بازیهای بینالمللی بود بلکه پیشتاز رزم آزادی در مبارزه با پاسداران جهل و جنایت آخوندی هم بود. قهرمان بزرگی که در اقتدا به جهانپهلوان تختی، ورزش و نامآوری را سرمایهیی برای احقاق حقوق و آزادیهای مردمش کرد، در این راه پای فشرد، ایستادگی کرد و تا پای جان از آزادی مردمش دفاع کرد آنچنان که سرانجام خمینی دژخیم دستور داد قلب پاکش را آماج گلولههای پاسداران قرار دهند.
از حبیب این روزها تصویری از گل زیبایش در استادیوم کویت به تیم ملی آن کشور باقیمانده و یادی از آزادگی و آزادیخواهیش و راهی که در تاریخ معاصر ایران پیش پای ورزشکاران میهن کشود.
حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران که سالگرد شهادتش به دست دژخیمان خمینی به جرم هواداری از مجاهدین یک هفته بعد از جشن پیروزی فوتبال ایران در اولین بازی در جام جهانی روسیه است
حبیب خبیری کاپیتان که سالگرد شهادتش به دست دژخیمان خمینی یک هفته بعد از جشن پیروزی فوتبال ایران در اولین بازی در جام جهانی روسیه است.
عالیه!عالیه! جای حبیب...
حبیب خبیری سال ۵۸کاپیتان تیم ملی ایران شد. پست تخصصیش بک چپ بود. اما واقعاً یه آچار همه کاره تیم بود. او فوتبال را از زمینهای خاکی تهران شروع کرد به سرعت به عضویت تیم فوتبال همای تهران در آمد و به سرعت پست ثابتی در این تیم را به خودش اختصاص داد: بک چپ!
مجاهد خلق حسن نایب آقا ملیپوش فوتبال ایران در جام جهانی آرژانتین در خرداد ۱۳۵۷همرزم و همبازی حبیب قهرمان در تیم همان بود. حسن نایبآقا که گل دیدنیاش به تیم ملی کوبا در المپیک، خود را در خاطره فوتبال دوستان جای داده، در مورد حبیب گفته: حبیب نابغه فوتبال ایران در آن سالها بود. در آن سالها بهترین باز یکن آسیا بود، با دو پا بازی میکرد و با اینکه قدی کوتاه داشت اما با اندامی ورزیده، یک هرکول کوچک را تداعی میکرد که از هر درگیری تن به تنی پیروز بیرون میآمد!
حبیب در گذر ایام و با دیدن صحنههای سیاه فقر در گوشه و کنار میهن، بیآن که سیاسی باشد، سیاسی شد! بهعلت فقر مردمش پی برد و کمر به اصلاح آن بست، در جریان انقلاب پس از آشنایی با تمامی جریانهای سیاسی آنروزگار سرانجام گمشدهاش را یافت و به مجاهدین خلق پیوست تا روزی که در مرداد سال ۶۲دستگیر و پس از شکنجهها و فشارهای بسیاری که برای درهم شکستن او جلوی دوربینهای تلویزیون خمینی بهعمل آمد، سرانجام در ۳۱خرداد سال ۶۳تیرباران شد.
رسانههای رژیم حتی در مرور تاریخچه فوتبال ایران با رذالت و دنائت تمام اعدام حبیب این قهرمان ملی را جزء افتخارات خود میآوردند که یک نمونه مشمئز کننده آن را در زیر میبییند:
#ایران
#فوتبال
#جام جهانی
#روسیه
#جوانان_برانداز
#قیام
#سرنگونی
#آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درگیری مأموران سرکوبگر با تجمع کنندگان در مقابل زندان اوین برای آزادی نسرین ستوده