رهبرانقلاب: آغاز دشمنی آمریکا با ایران از کودتای 28 مرداد بود
توییت صفحه مقام معظم رهبری:
🔹 دشمنی آمریکا با ایران از کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد و تا انقلاب اسلامی ادامه داشته است.
🔹جمهوری اسلامی ایران راه ورود و نفوذ دوباره آمریکا به ارکان کشور را بسته و این منع از مذاکره یکی از ابزارهای بستن راه ورود امریکاست؛ این البته برای امریکائیها خیلی سخت است.
@basij_dare
توییت صفحه مقام معظم رهبری:
🔹 دشمنی آمریکا با ایران از کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد و تا انقلاب اسلامی ادامه داشته است.
🔹جمهوری اسلامی ایران راه ورود و نفوذ دوباره آمریکا به ارکان کشور را بسته و این منع از مذاکره یکی از ابزارهای بستن راه ورود امریکاست؛ این البته برای امریکائیها خیلی سخت است.
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مصدق اعتماد کرد، کتکش را خورد
🔻 رهبرمعظم انقلاب: حتی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند
🔺 دل بستن به آمریکا و کد خدا دانستن آن با پوست و گوشت بعضی فریب خورده ها عجین شده، قبله آرزوهاشون آمریکاست و عبرت گرفتن از گذشته براشون سخت و سنگینه
@basij_dare
🔻 رهبرمعظم انقلاب: حتی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند
🔺 دل بستن به آمریکا و کد خدا دانستن آن با پوست و گوشت بعضی فریب خورده ها عجین شده، قبله آرزوهاشون آمریکاست و عبرت گرفتن از گذشته براشون سخت و سنگینه
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 وقتی خورشید در ۲۸ مرداد ۳۲ طلوع کرد، چه بر ایران گذشت؟
مستندی کوتاه از مصدق و شعبانبیمخ و محمدرضا پهلوی و خیابانهای شلوغ تهران
@basij_dare
مستندی کوتاه از مصدق و شعبانبیمخ و محمدرضا پهلوی و خیابانهای شلوغ تهران
@basij_dare
♦️♦️♦️♦️🌸🌸🌸🌸🌸
غدیری می مانیم
ضمن تشکر از کلیه عزیزانی که در مسابقه پیامکی عید غدیر پایگاه مقاومت شهید مدنی شرکت نموده اند؛
شماره برندگان اصلی مسابقه به شرح زیر می باشد:
۱: ۰۹۱۸---۵۷۲۱
۲: ۰۹۱۸---۵۰۳۲
۳: ۰۹۱۸---۳۷۸۴
۴: ۰۹۱۸---۰۱۵۹
۵: ۰۹۱۸---۰۸۷۳
و همچنین از بین کلیه شرکت کنندگان (۳۴۲نفر) به پنج نفر به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد که برگزیدگان در این بخش بدین شرح می باشد.
۱: ۰۱۹۸---۵۷۵۹
۲: ۰۹۱۸---۸۸۰۸
۳: ۰۹۱۸---۷۵۱۱
۴: ۰۹۱۸---۰۶۲۸
۵: ۰۹۱۸---۰۲۳۲
نفرات برنده جهت دریافت هدیه خود امروز سه شنبه از ساعت 20الی 21 به حسینیه شهید مدنی مراجعه نمایید.
@basij_dare
غدیری می مانیم
ضمن تشکر از کلیه عزیزانی که در مسابقه پیامکی عید غدیر پایگاه مقاومت شهید مدنی شرکت نموده اند؛
شماره برندگان اصلی مسابقه به شرح زیر می باشد:
۱: ۰۹۱۸---۵۷۲۱
۲: ۰۹۱۸---۵۰۳۲
۳: ۰۹۱۸---۳۷۸۴
۴: ۰۹۱۸---۰۱۵۹
۵: ۰۹۱۸---۰۸۷۳
و همچنین از بین کلیه شرکت کنندگان (۳۴۲نفر) به پنج نفر به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد که برگزیدگان در این بخش بدین شرح می باشد.
۱: ۰۱۹۸---۵۷۵۹
۲: ۰۹۱۸---۸۸۰۸
۳: ۰۹۱۸---۷۵۱۱
۴: ۰۹۱۸---۰۶۲۸
۵: ۰۹۱۸---۰۲۳۲
نفرات برنده جهت دریافت هدیه خود امروز سه شنبه از ساعت 20الی 21 به حسینیه شهید مدنی مراجعه نمایید.
@basij_dare
✍دلنوشته خانم فاطمه سلیمانی دختر حاج قاسم
🔹بابا برات گل گرفتم، از همون گلی که خیلی دوست داشتی و هر وقت از عراق و سوریه و لبنان میومدی، وقتی پیروزی نصیبتون میشد با گل میومدم پیشتون و سریع میذاشتمشون روی میزتون کنار سجاده نماز شبتون.
🔹 الان کنار عکستون گذاشتم که ببینیدشون. میدونم چقدر عاشق گل و گیاهی...
@basij_dare
🔹بابا برات گل گرفتم، از همون گلی که خیلی دوست داشتی و هر وقت از عراق و سوریه و لبنان میومدی، وقتی پیروزی نصیبتون میشد با گل میومدم پیشتون و سریع میذاشتمشون روی میزتون کنار سجاده نماز شبتون.
🔹 الان کنار عکستون گذاشتم که ببینیدشون. میدونم چقدر عاشق گل و گیاهی...
@basij_dare
دره مرادبیگ بسیج pinned «♦️♦️♦️♦️🌸🌸🌸🌸🌸 غدیری می مانیم ضمن تشکر از کلیه عزیزانی که در مسابقه پیامکی عید غدیر پایگاه مقاومت شهید مدنی شرکت نموده اند؛ شماره برندگان اصلی مسابقه به شرح زیر می باشد: ۱: ۰۹۱۸---۵۷۲۱ ۲: ۰۹۱۸---۵۰۳۲ ۳: ۰۹۱۸---۳۷۸۴ ۴: ۰۹۱۸---۰۱۵۹ ۵: ۰۹۱۸…»
💠داستان مرد هندی و افسر انگلیسی!
بخونید جالبه👌
در زمان اشغال هند توسط جزیره بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.
افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند..
پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه!
افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی.
افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد...
روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند.
روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.
ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند.
افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند.
ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.
وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!
افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی.
افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است.
ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد.
ولی دفعه دوم، او کرامت خود را در به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد».
💠این داستان، حکایت افراد زیادی است! آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند و حرفی نمی زنند! داستانی آشنا برای همه ما...
@basij_dare
بخونید جالبه👌
در زمان اشغال هند توسط جزیره بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.
افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند..
پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه!
افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی.
افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد...
روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند.
روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم.
ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند.
افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند.
ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد.
وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!
افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی.
افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است.
ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد.
ولی دفعه دوم، او کرامت خود را در به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد».
💠این داستان، حکایت افراد زیادی است! آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند و حرفی نمی زنند! داستانی آشنا برای همه ما...
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥| گزارشی از دلتنگی، برای دیداری که این روزها همه انتظار از سر گرفتنش را میکشند
@basij_dare
@basij_dare
🔸 فرزند شهید مدافع حرم، علی زادهاکبر در هفتمین سالگرد شهادت پدرش در صفحه شخصی خود نوشت:
⭕️ هفت سال قبل در چنين ساعاتي پدر عزيز تر از جانم در مقابل باران گلوله هاي تكفيري ها ايستاد و از حريم آل الله و حضرت زينب دفاع كرد و در آغوش امام زمانش به آرزوي ديرينه خود كه سالها در جست و جوي آن بود رسيد.
#عند_ربهم_يرزقون
@basij_dare
⭕️ هفت سال قبل در چنين ساعاتي پدر عزيز تر از جانم در مقابل باران گلوله هاي تكفيري ها ايستاد و از حريم آل الله و حضرت زينب دفاع كرد و در آغوش امام زمانش به آرزوي ديرينه خود كه سالها در جست و جوي آن بود رسيد.
#عند_ربهم_يرزقون
@basij_dare
🔰 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی ارتحال حجتالاسلاموالمسلمین تسخیری
🔻 حضرت آیت الله خامنهای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع حجتالاسلام والمسلمین تسخیری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
🔹 بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری رحمةاللهعلیه دار فانی را وداع گفته است.
کارنامهی این سرو نستوه و خستگیناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است.
عزم راسخ و دل پرانگیزهی ایشان حتی بر ناتوانیهای جسمانی در چند سال اخیر فائق میآمد و حضور مؤثر و برکت وی را در هر نقطهی لازم و مفید استمرار میبخشید.
مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است.
اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همهی همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۹
@basij_dare
🔻 حضرت آیت الله خامنهای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع حجتالاسلام والمسلمین تسخیری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
🔹 بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری رحمةاللهعلیه دار فانی را وداع گفته است.
کارنامهی این سرو نستوه و خستگیناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است.
عزم راسخ و دل پرانگیزهی ایشان حتی بر ناتوانیهای جسمانی در چند سال اخیر فائق میآمد و حضور مؤثر و برکت وی را در هر نقطهی لازم و مفید استمرار میبخشید.
مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است.
اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همهی همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۹
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گزارش شبکه هندی از عمق نفوذ استراتژیک ایران در هند و بازتاب آغاز به کار حساب توئیتری رهبرانقلاب به زبان هندی:
🔸ایران نقشی استراتژیک در بین جامعه ۳۰میلیون نفری شیعیان هند دارد.
🔸از بین دستورات دینی ایران و عربستان، روحانیون شیعه هندی، دستورات دینی ایران را میپذیرند.
@basij_dare
🔸ایران نقشی استراتژیک در بین جامعه ۳۰میلیون نفری شیعیان هند دارد.
🔸از بین دستورات دینی ایران و عربستان، روحانیون شیعه هندی، دستورات دینی ایران را میپذیرند.
@basij_dare
💎جرعه ای از نهج البلاغه
🔹اصلاح خود و سامان یافتن کارها
📜 امیرالمومنین امام علی(ع) فرمودند: کسى که درونش را اصلاح نماید خداوند برونش را اصلاح مى کند. و کسى که براى دینش کار کند خداوند دنیایش را کفایت مى نماید. و هر کس آنچه را بین خود و خداست نیکو سازد خداوند آنچه را بین او و مردم است نیکو مى نماید.
@basij_dare
🔹اصلاح خود و سامان یافتن کارها
📜 امیرالمومنین امام علی(ع) فرمودند: کسى که درونش را اصلاح نماید خداوند برونش را اصلاح مى کند. و کسى که براى دینش کار کند خداوند دنیایش را کفایت مى نماید. و هر کس آنچه را بین خود و خداست نیکو سازد خداوند آنچه را بین او و مردم است نیکو مى نماید.
@basij_dare
🔸 امام سجّاد (ع): حقّ كسى كه به تو نيكى میكند اين است كه از او تشكر كنى و نيكیاش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند عزّوجلّ برايش خالصانه دعا كنى. اگر چنين كنى بیگمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده باشى. وانگهى اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى، جبران كن
📚 ميزان الحكمه جلد ۶ صفحه ۲۳
@basij_dare
📚 ميزان الحكمه جلد ۶ صفحه ۲۳
@basij_dare
🖼 #اینفوگرافیک| هیئت کجا برویم؟
در تصویر بالا زمان و مکان جلسات مداحهای سرشناس تهران را میتوانید ببینید
@basij_dare
در تصویر بالا زمان و مکان جلسات مداحهای سرشناس تهران را میتوانید ببینید
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تقدیم به همه پرستاران ایران
با استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی قدردان زحمات پرستاران عزیز باشیم
@basij_dare
با استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی قدردان زحمات پرستاران عزیز باشیم
@basij_dare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بودجه نظامی ایران چقدر است؟
@basij_dare
@basij_dare
The Victory of Blood
خلاصه کتاب فتح خون (روایت محرم)
کتاب فتح خون The Victory of Blood اثر شهید سید مرتضی آوینی Morteza Avini در دو پاره ماجرای عاشورا را شرح میدهد. ماجراهای عاشورا از ماه رجب سال 60 تا ماه محرم سال 61 در بخش اول این کتاب به صورت مختصر توصیف شدهاند. هدف از بیان وقایع عاشورا در این بخش از کتاب نگاهی به شخصیتهای واقعهی کربلا و تغییر و تطوری است که در احوالات هر یک از آنها رخ میدهد.
در پارة دوم کتاب فتح خون از دید راوی به تحلیل و واکاوی معنوی و روحانی این ماجراها پرداخته میشود. راوی که به نوعی نمایانگر طرز فکر آوینی است، با دیدی عارفانه به واقعهی کربلا نگاه میکند و سعی میکند با چشم باطن به فراتر از ظواهر ماجرا بنگرد و در این راه خواننده را با خود همراه کند و جلوهای از آسمان را در زمین به او نشان دهد.
آوینی با سخن گفتن از امام و اصحاب عاشورایی او در فتح خون، روایتی از فطرت الهی انسان در عاشورا و واقعهی کربلا ارائه میدهد. از این منظر، عاشورا دیگر تنها یک واقعهی تاریخی نیست که قرنها از وقوعاش میگذرد، بلکه عاشورا حقیقتی تکرارشونده در هر زمان و مکان است و درونمایهی آن عشق است. امام در بطن ماجرای عاشورا تجلی عشقی فرازمینی و الهی است که با اندیشیدن و با چشم دل دیدن او میتواند اسلام واقعی را به خواننده بنمایاند.
خلاصه کتاب فتح خون (روایت محرم)
کتاب فتح خون The Victory of Blood اثر شهید سید مرتضی آوینی Morteza Avini در دو پاره ماجرای عاشورا را شرح میدهد. ماجراهای عاشورا از ماه رجب سال 60 تا ماه محرم سال 61 در بخش اول این کتاب به صورت مختصر توصیف شدهاند. هدف از بیان وقایع عاشورا در این بخش از کتاب نگاهی به شخصیتهای واقعهی کربلا و تغییر و تطوری است که در احوالات هر یک از آنها رخ میدهد.
در پارة دوم کتاب فتح خون از دید راوی به تحلیل و واکاوی معنوی و روحانی این ماجراها پرداخته میشود. راوی که به نوعی نمایانگر طرز فکر آوینی است، با دیدی عارفانه به واقعهی کربلا نگاه میکند و سعی میکند با چشم باطن به فراتر از ظواهر ماجرا بنگرد و در این راه خواننده را با خود همراه کند و جلوهای از آسمان را در زمین به او نشان دهد.
آوینی با سخن گفتن از امام و اصحاب عاشورایی او در فتح خون، روایتی از فطرت الهی انسان در عاشورا و واقعهی کربلا ارائه میدهد. از این منظر، عاشورا دیگر تنها یک واقعهی تاریخی نیست که قرنها از وقوعاش میگذرد، بلکه عاشورا حقیقتی تکرارشونده در هر زمان و مکان است و درونمایهی آن عشق است. امام در بطن ماجرای عاشورا تجلی عشقی فرازمینی و الهی است که با اندیشیدن و با چشم دل دیدن او میتواند اسلام واقعی را به خواننده بنمایاند.