basicenglishlearner
18.1K subscribers
1.25K photos
609 videos
23 files
895 links
Download Telegram
🌸 چند لغت در جمله‌های ساده با ترجمه فارسی:
۱. classroom – کلاس درس
The classroom is very bright.
کلاس درس خیلی روشن است.

۲. blackboard – تخته سیاه
The teacher wrote on the blackboard.
معلم روی تخته نوشت.

۳.chalk – گچ
She broke the chalk while writing.
او هنگام نوشتن گچ را شکست.

۴. homework – تکلیف مدرسه
I finished my homework last night.
من دیشب تکالیفم را تمام کردم.

۵. subject – موضوع درس
Math is my favorite subject.
ریاضی درس مورد علاقه‌ی من است.

۶. timetable – برنامه هفتگی
We have English on our timetable today.
امروز در برنامه‌ی هفتگی‌مان زبان انگلیسی داریم.

۸. exam – امتحان
The exam was very difficult.
امتحان خیلی سخت بود.

۹. principal –مدیر مدرسه
The principal gave a short speech.
مدیر مدرسه یک سخنرانی کوتاه کرد.

۱۰. notebook –دفترچه یادداشت
I always bring my notebook to class.
من همیشه دفترم را به کلاس می‌آورم.

۱۱. assignment –تکلیف مدرسه
Our assignment is to write a short story.
تکلیف ما نوشتن یک داستان کوتاه است.


@basicengliahlearner
7🥰3👍1
پیج اینستاگرام زبان انگلیسی ما رو دنبال کنید👇👇

https://instagram.com/_u/lovely.english

کلی پست آموزشی خوب داریم اینجا☝️☝️☝️☝️
Forwarded from Lovely English
📍چند فعل عبارتی (phrasal verb) شبیه run out of که پرکاربرد هستن و معنی‌شون شبیه «تمام شدن یا کم آوردن چیزی» هست برات می‌ذارم:

💢use up
معنی: مصرف کردن کامل چیزی
مثال: I’ve used up all the paper for printing.
یعنی: همه کاغذهای چاپ رو مصرف کردم.
💢finish off
معنی: تمام کردن چیزی تا آخر
مثال: She finished off the cake by herself!
یعنی: خودش کیک را کامل تمام کرد!
💢get through
معنی: تمام کردن چیزی، معمولاً کار یا مواد
مثال: We got through all the cookies in one day.
یعنی: تمام شیرینی‌ها را در یک روز تمام کردیم.
💢burn through
معنی: سریع مصرف کردن چیزی
مثال: He burned through his savings in just a few months.
یعنی: در عرض چند ماه پس‌اندازش را تمام کرد.
💢be out of
معنی: نداشتن چیزی، تمام شدن چیزی
مثال: We are out of milk.
یعنی: شیرمون تموم شده.

@lovely_english
5
۱۶ جفت واژه که فقط در یک حرف متفاوتند:

1. man — men
مرد — مردها. (a → e)

2.sit — sat
نشستن (حال) — نشست (گذشته). (i → a)

3. cap — cop
کلاه — پلیس. (a → o)

4.map — nap
نقشه — چرت زدن. (m → n)

5.back — pack
پشت/عقب — بسته / فرستادن. (b → p)

6.fine — wine
خوب / جریمه — شراب. (f → w)

7.hair — fair
مو — نمایشگاه / عادلانه. (h → f)

8.tank — rank
تانک — رتبه / درجه. (t → r)

9.cold — cord
سرد — طناب / سیم. (l → r)

10.bear — beat
خرس / تحمل کردن — زدن / ضربه. (r → t)

11. best — test
بهترین — آزمون. (b → t)

12.card — ward
کارت — بخش/بخش بیمارستانی. (c → w)

13.part — park
بخش / قسمت — پارک. (t → k)

14.hope — rope
امید — طناب. (h → r)

15.join — coin
پیوستن — سکه. (j → c)

16.seem — seam
به نظر رسیدن — درز / دوخت. (e → a در حرف سوم)

@basicenglishlearner
11
What does the word “expand” mean?
معنی کلمه expand چیه؟
Anonymous Quiz
9%
expect
75%
extend
15%
explain
3👍3👏1
💢 چند عبارت رسمی و غیررسمی برای درخواست کردن در انگلیسی همراه با ترجمه فارسی آوردم:

🔹 عبارات رسمی (Formal)
1 . Could you please help me with this?
ممکنه لطفاً در این زمینه به من کمک کنید؟
2. I would appreciate it if you could send me the details.
قدردان خواهم بود اگر بتوانید جزئیات را برایم ارسال کنید.
3. Would you mind giving me some advice?
ممکنه لطف کنید و کمی راهنمایی‌ام کنید؟
4.I was wondering if you could explain this point.
می‌خواستم بدونم آیا می‌تونید این نکته رو توضیح بدید؟

🔹 عبارات غیررسمی (Informal)
1. Can you help me with this?
می‌تونی تو این کار کمکم کنی؟
2.Can I borrow your book?
میشه کتابتو قرض بگیرم؟
3. Could you give me a hand?
می‌شه یه دستی بهم بدی؟ (یعنی کمکم کنی)
4.Do me a favor, please.
یه لطفی در حقم بکن، لطفاً.

👉 نکته:
در مکالمه‌های کاری و رسمی بهتره از
Could you... / Would you mind... استفاده بشه.

در مکالمه دوستانه یا روزمره معمولاً از
Can you... / Do me a favor... استفاده می‌کنن.

@basicenglishleaerner
👍2
Forwarded from Lovely English
متن انگلیسی:
In the future, I will travel to different countries, learn new languages, and work as a professional tour guide. I am also going to start my own YouTube channel about culture and history. One of my dreams is that I will write a book about my travel experiences.
📝 ترجمه فارسی:
در آینده، به کشورهای مختلف سفر خواهم کرد، زبان‌های جدید یاد خواهم گرفت و به عنوان یک راهنمای گردشگری حرفه‌ای کار خواهم کرد. همچنین قصد دارم یک کانال یوتیوب درباره فرهنگ و تاریخ راه‌اندازی کنم. یکی از رویاهایم این است که کتابی درباره تجربیات سفرم بنویسم.
🔍 تحلیل لغت:
travel = سفر کردن
different countries = کشورهای مختلف
learn new languages =
یاد گرفتن زبان‌های جدید
professional tour guide =
راهنمای گردشگری حرفه‌ای
start my own YouTube channel = راه‌اندازی کانال یوتیوب خودم
culture and history = فرهنگ و تاریخ
dreams = رویاها
experiences = تجربیات

📚 تحلیل گرامر:
📍I will travel / I will write → آینده ساده (Simple Future) با will + verb

📍I am going to start → آینده نزدیک (Be going to) برای چیزی که برنامه‌اش از قبل وجود دارد.

📍One of my dreams is that I will write... → جمله موصولی و ترکیب حال ساده + آینده.
استفاده از and برای اتصال افعال هم‌زمان در آینده.

@lovely_english
7
📖 اصطلاحات با book

📖By the book →
طبق قانون و مقررات
She does everything by the book.
(او همه کارها را طبق قانون انجام می‌دهد.)

📖 Don’t judge a book by its cover → ظاهر را ملاک قرار نده
He looks strict, but don’t judge a book by its cover.
(او سخت‌گیر به نظر میاد، اما از روی ظاهر قضاوت نکن.)
📖 An open book →
آدم رک و قابل پیش‌بینی
She is like an open book, you always know what she’s thinking.
(او مثل یک کتاب بازه، همیشه می‌دونی چی توی ذهنشه.)
📖 Cook the books →
دست بردن در حساب‌ها / جعل مالی
The company was caught cooking the books.
(شرکت به خاطر دستکاری حساب‌ها گیر افتاد.)

📖 In someone’s good books →
مورد توجه و علاقه کسی بودن
After helping her, I’m in her good books now.
(بعد از اینکه کمکش کردم، الان پیشش عزیز شدم.)

@basicenglishlearner
7
Forwarded from Ieltslearner
❤️ اصطلاحات با heart
♥️Change of heart →
تغییر عقیده یا احساس

She had a change of heart and decided to join us.
(نظرش عوض شد و تصمیم گرفت با ما بیاد.)

♥️Cross my heart →
قسم خوردن / قول جدی دادن
I’ll keep your secret, cross my heart.
(رازت رو نگه می‌دارم، قسم می‌خورم.)

,♥️Take something to heart →
چیزی رو به دل گرفتن
Don’t take his words to heart.
(حرفاشو به دل نگیر.)

♥️Have your heart set on (something) → خیلی خواستن چیزی
She has her heart set on studying abroad.
(او خیلی دوست داره خارج از کشور درس بخونه.)

♥️From the bottom of my heart →
از صمیم قلب
Thank you from the bottom of my heart.
(از صمیم قلبم ازت ممنونم.)

@ieltslearner
6
یه پست آموزشی جذاب برای لغات پرکاربرد در کافه (Ordering at a Café) آماده کردم که هم آموزشی باشه هم به درد روزمره بخوره:
لغات پرکاربرد در کافه (Useful Café Vocabulary)

1️⃣ Menu – منو
👉 Can I see the menu, please?
(می‌تونم منو رو ببینم لطفاً؟)

2️⃣ Barista – باریستا (کسی که قهوه آماده می‌کنه)
👉 The barista recommended a cappuccino.
(باریستا یه کاپوچینو پیشنهاد داد.)

3️⃣ Order – سفارش
👉 I’d like to order a latte.
(می‌خوام یه لاته سفارش بدم.)

4️⃣ Takeaway / To go – بیرون‌بر
👉 Can I have this coffee to go?
(می‌تونم این قهوه رو بیرون‌بر بگیرم؟)

5️⃣ Sit in – نوشیدن در همان‌جا
👉 Are you sitting in or taking away?
(اینجا می‌خورید یا بیرون‌بر می‌خواید؟)

6️⃣ Cup / Mug – فنجان / ماگ
👉 Your cappuccino is in a big mug.
(کاپوچینوی شما در یک ماگ بزرگه.)

7️⃣ Bill / Check – صورت‌حساب
👉 Can I have the bill, please?
(می‌شه صورت‌حساب رو بیارید لطفاً؟)

8️⃣ Tip – انعام
👉 I usually leave a tip for the barista.
(من معمولاً برای باریستا انعام می‌ذارم.)


@basicenglishlearner
9👍1
Forwarded from Lovely English
مکالمه طبیعی بین داروساز و خریدار دارو برات نوشتم همراه با ترجمه فارسی زیر هر جمله 👇

💬 Conversation:
At the Pharmacy (در داروخانه)

Pharmacist: Good afternoon! How can I help you today?
داروساز: عصر بخیر! امروز چطور می‌تونم کمکتون کنم؟

Customer: Hi! I have a headache. Can you give me something for it?
مشتری: سلام! سردرد دارم. می‌تونید چیزی برای این به من بدید؟

Pharmacist: Sure. Do you want tablets or syrup?
داروساز: حتماً. قرص می‌خواید یا شربت؟

Customer: Tablets, please. Something not too strong.
مشتری: لطفاً قرص. چیزی که خیلی قوی نباشه.

Pharmacist: I recommend these painkillers. Take one every six hours after meals.
داروساز: این مسکن‌ها رو پیشنهاد می‌کنم. هر شش ساعت یک عدد بعد از غذا بخورید.

Customer: Okay, thank you. How much is it?
مشتری: باشه، ممنون. قیمتش چقدره؟

Pharmacist: It’s five euros.
داروساز: پنج یورو میشه.

Customer: Here you are.
مشتری: بفرمایید.

Pharmacist: Thank you! Hope you feel better soon.
داروساز: ممنون! امیدوارم زودتر حالتون بهتر بشه.

Customer: Thanks! Have a nice day.
مشتری: مرسی! روز خوبی داشته باشید.

@lovely_english
8👌1
اینا هم ۵ اصطلاح انگلیسی دیگه با معنی فارسی 👇
1️⃣ Let the cat out of the bag
🌎راز را فاش کردن (ناخواسته رازی را گفتن)

2️⃣ Spill the beans
🌏 لو دادن راز / گفتن چیزی که نباید گفته می‌شد

3️⃣ Once in a blue moon
🌎 خیلی به ندرت / هر چند وقت یه‌بار

4️⃣ Hit the sack
🌎 رفتن به رختخواب / خوابیدن

5️⃣ Cost an arm and a leg
🌎 خیلی گران بودن / هزینه‌ی زیاد داشتن

@basicenglishlearner
در ادامه یه گفت‌وگوی ساده و طبیعی بین دو دانشجو در دانشگاه آوردم 👇
🗣 English Conversation (Between Two Students)

Sara: Hey, are you ready for the presentation tomorrow?
سارا: هی، برای ارائه فردا آماده‌ای؟

Tom: Not really. I still need to finish my slides.
تام: نه واقعاً. هنوز باید اسلایدهامو تموم کنم.

Sara: Don’t worry, you still have time. What’s your topic?
سارا: نگران نباش، هنوز وقت داری. موضوعت چیه؟

Tom: It’s about climate change and its effects on wildlife.
تام: درباره‌ی تغییرات اقلیمی و تأثیرش روی حیات وحشه.

Sara: Sounds interesting! Do you need any help?
سارا: جالبه! کمکی لازم داری؟

Tom: Maybe later, thanks! By the way, how’s your project going?
تام: شاید بعداً، ممنون! راستی، پروژه‌ی تو چطوره؟

Sara: Almost done! Just need to write the conclusion.
سارا: تقریباً تمومه! فقط باید نتیجه‌گیریشو بنویسم.

Tom: Nice! Let’s grab some coffee after class.
تام: عالیه! بعد از کلاس بریم قهوه بخوریم.

Sara: Sure, I could use a break!
سارا: حتماً، به یه استراحت نیاز دارم!

@lovely_english
11
خیلی از زبان‌آموزها این دوتا فعل رو قاطی می‌کنن، چون هر دو به معنی «انجام دادن» هستن؛
اما کاربردشون فرق داره 👇

Do
برای کارهای عمومی و وظایف استفاده می‌شه.
مثال‌ها:
I do my homework. (من تکالیفم رو انجام می‌دم.)
She does the dishes. (او ظرف‌ها رو می‌شوید.)

Make برای ساختن یا درست کردن چیزی استفاده می‌شه.
مثال‌ها:
I make breakfast every morning. (من هر صبح صبحانه درست می‌کنم.)
He made a mistake. (او اشتباه کرد.)
💡 نکته:
“Do” → کار و وظیفه
“Make” → ساختن یا ایجاد چیزی (حتی اشتباه یا تصمیم)

@basicenglishlearner
5👍4
اینم یه پاراگراف کوتاه انگلیسی همراه با معنی فارسی، سه لغت جدید و یه نکته گرامری 👇

English paragraph:

Yesterday, I went to the museum with my friends. We saw many beautiful paintings and learned about their history. It was a wonderful experience!

ترجمه فارسی:
دیروز با دوستانم به موزه رفتم. نقاشی‌های زیبای زیادی دیدیم و درباره تاریخشان یاد گرفتیم. تجربه فوق‌العاده‌ای بود!
🔹سه لغت جدید:
painting = نقاشی
history = تاریخ
experience = تجربه

🔸نکته گرامری (Grammar point):
در جمله‌ی اول از گذشته ساده (Simple Past) استفاده شده چون درباره کاری در گذشته حرف می‌زنیم.

فرمولش: فاعل + فعل گذشته + مفعول
مثلاً: I went to the museum. →
من به موزه رفتم.


@basicenglishlearner
8
پیج اینستاگرام زبان انگلیسی ما رو دنبال کنید👇👇

https://instagram.com/_u/lovely.english

کلی پست آموزشی خوب داریم اینجا☝️☝️☝️☝️
She isn’t tall enough ___ reach the top shelf.
Anonymous Quiz
20%
for
70%
to
9%
that
4
Forwarded from Lovely English
📚 نکته انگلیسی سطح پیشرفته:
"تفاوت‌های ظریف در معنی"

🔹 Assure vs. Ensure vs. Insure
این سه کلمه شبیه‌هم هستن، ولی معنی‌هاشون کمی با هم فرق دارن 👇

1️⃣ Assure → یعنی «اطمینان دادن» یا «رفع شک کردن»
➡️ I assure you that everything will be fine.
💬 من بهت اطمینان می‌دم که همه چیز خوب میشه.

2️⃣ Ensure → یعنی «مطمئن شدن از وقوع چیزی»
➡️ Please ensure that the door is locked.
💬 لطفاً مطمئن شو که در قفل شده.

3️⃣ Insure → یعنی «بیمه کردن» (معمولاً از نظر مالی)
➡️ We need to insure the car before traveling.
💬 باید ماشین رو بیمه کنیم قبل از سفر.

💡 نکته طلایی:
👉 به یه آدم assure می‌دی،
👉 از وقوع یه اتفاق ensure می‌شی،
👉 یه وسیله یا دارایی رو insure می‌کنی.


@lovely_english
👍74
اینجا یه پست آموزشی جذاب برای آموزش افعال دو قسمتی (Phrasal Verbs) دارم که می‌تونی برای پیج زبانت بذاری 👇

🎯 English Lesson: Phrasal Verbs You Must Know!
1. Wake up – بیدار شدن
📍Example: I wake up at 7 every morning.
(من هر روز ساعت ۷ بیدار می‌شم.)

2. Look for – دنبال چیزی گشتن
📍Example: She’s looking for her keys.
(اون دنبال کلیدهاش می‌گرده.)

3. Give up – تسلیم شدن / ول کردن
📍Example: Don’t give up on your dreams!
(روی رؤیاهات تسلیم نشو!)

4. Turn on – روشن کردن
📍Example: Can you turn on the light?
(می‌تونی چراغ رو روشن کنی؟)

5. Take off – درآوردن لباس / بلند شدن هواپیما
📍Example: The plane took off on time.
(هواپیما سر وقت بلند شد.)


🧠 Tip:
افعال دو قسمتی ترکیب یک فعل + حرف اضافه یا قید هستن و معنی‌شون معمولاً با معنی فعل اصلی فرق می‌کنه!

@basicenglishlearner
6👍1🙏1
معنی کلمه‌ی «صادقانه» چیه؟
Anonymous Quiz
25%
Softly
59%
Frankly
16%
Politely
8